هدایت شده از دوستان خدا
📚 #معرفی_کتاب
📙 کتاب: *مار و پله*
🖌 به قلم: نویسنده: فائقه میرصمدی
📌موضوع: #کتاب_مار_و_پله روایت زندگی ادمین کانال داعش در ایران و نوشته فائقه میر صمدی است. این مطالب مصاحبه خانم میر صمدی نویسنده کتاب با مدینه، #خانمی جوان است که به همراه دو فرزندش به #افغانستان رفته و به #داعش میپیوندد و بعد به ایران باز میگردد.
🔻این کتاب را بخوانید و ببینید داعشیها به چه چیزهایی فکر میکنند 😰
📰 انتشارات: شهید کاظمی
✅ نکته مثبت اینجا، فروش محصولاتش #زیر_قیمت_بازار هست!
✔️میتونید مقایسه کنید 😊🙏🏻
📌برای سفارش کتاب با #نازل_ترین قیمت به آیدی زیر مراجعه کنید
@Ferdosebarien
🔻با ما همراه باشید:
🆔 @jayi_neveshte_boud
مداحی آنلاین - هوای این روزای من هوای مشهد - رضا شیخی.mp3
6.24M
هوای این روزای من هوای مشهده
کبوتر دلم آقا دوبار پر زده
🎤 #رضا_شیخی
⏯ #امام_رضائیم
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
@labbayk321
🌷گذری بر ۹ سال زندگی مشترک
من فرمانده بسیج پایگاه خواهران بودم و ایشان هم فرمانده یکی از پایگاه های بسیج شهریار. با معرفی یکی از دوستان با هم آشنا شدیم. صحبت های ابتدایی مان قبل از عقد پنج دقیقه بیش تر طول نکشید. بقیه صحبت ها ماند بعد از عقد.
همان ابتدا سید ابراهیم به من گفت دنبال یک همسنگر می گردم، کسی که می خواهد با من زندگی کند باید همسنگرم باشد. از همان ابتدا تکلیف را مشخص کرد. نگفت به دنبال یک همسر خوب هستم. به ایشان گفتم ما که در حال حاضر در جنگ نبستیم. ایشان گفتند ما در جنگ فرهنگی هستیم. من از شما می خواهم در کارهای فرهنگی همراه من باشید. از روز ازدواج با همسرم تا شهادت، روزی را به یاد ندارم که سید ابراهیم در آن کار فرهنگی انجام نداده باشد. بسیار فعال بودند و همواره پای حرف ها و درددل های بسیجیان، جوانان و نوجوانان می نشستند. به جذب نسل سومی ها به انقلاب و نظام و ولایت اهتمام ویژه داشتند.
🌸 به نقل از همسر شهید
@labbayk321
●°
شهیدانه 🌹
شهـــــادت یعنے؛
زنـــــدگے ڪـــن، امــا!
#فقط_برای_خدا...
اگـــــر شهـــــادت میخواهید
زنـــــدگے ڪنـــــید فقط برای خدا...
@labbayk321
تا ارسال بشه بر محمد و آل محمد صلوات
💚اللهم صلی علی محمد
و آل محمد و عجل فرجهم💚
هدایت شده از دوستان خدا
📖 برگی از کتاب #مار_و_پله
همیشه از بازی #مار_و_پله متنفر بودم؛ از نیش خوردن و سقوط و برگشتن به نقطه اول بدم میآید. از عصر روز اول دردسرهای من شروع میشود. همیشه جرقه دعوا را عالیه میزند. سودابه از مسجد میآید و با کنایه حرف میزند، فکر میکند من چیزی به بازجو گفتم که ۴۰ روز بازداشت بوده.
رگبار حرفهای سودابه اعصابم را خرد میکند. به ده نفر قول دادم که صبور باشم؛ از قاضی و #بازجو تا سیمین و مادرم و...، ولی مگر حرفهای بی ربط سودابه میگذارد آدم زبانش را در دهانش نگه دارد! همه توی هال نشستهایم.
ادریس سرش را روی پایم گذاشته و خوابیده، خدیجه هم لم داده و تیزی آرنجش توی پایم فرو میرود.
#مار_و_پله
#جایی_نوشته_بود
#کتاب_های_امنیتی
📌برای سفارش کتاب با نازل ترین قیمت به آیدی زیر مراجعه کنید
@Ferdosebarien
🔻با ما همراه باشید:
🆔 @jayi_neveshte_boud