✅ عاشقانه شهدایی🌹
♥️🍃 #رمان_یادت_باشد... 🍃♥️
🌹🍃شهید سیاهکالی به روایت همسر🍃🌹
🍃قسمت63
نزدیکی های خانه که رسیدیم ازماشین پیاده شدم.بااین وضع ترافیک بهتربودخودم رازودتربه خانه برسانم.به سمت خانه دویدم.
وقتی رسیدم تقریباکل فرش اتاق خیس آب شده بود.ازسقف خانه مثل شیرسماورآب می آمد.تمام آن شب مرتب ظرف میگذاشتم ووقتی که ظرف پرمیشددرحیاط خالی میکردم.
دست تنهاخیلی اذیت شدم.ته دلم گفتم:"کاش حمیدبود.کاش آنقدرتنهانبودم."اشکم حسابی درآمده بود.ولی آن چندروزخانه راترک نکردم.
حمیدوقتی ازماموریت آمدووضعیت رادید،خیلی ناراحت شد.سرش راپایین انداخته بودوخجالت میکشید.دوست نداشتم حمیدرادرحال شرمندگی ببینم.
به شوخی گفتم:"من تازه دارم توی این خونه مردمیشم،اونوقت توناراحتی؟"فردای روزی که ازماموریت آمدبه کمک صاحب خانه سقف راایزوگام کردندتاخیالمان ازبرف وباران راحت باشد.
کارایزوگام که تمام شد،حمیدپیشنهاددادبرویم چهارانبیاء؛پاتوق همیشگی باهمان حیاط باصفاوضریح چشم نواز.نیم ساعتی زیارت کردیم وبعدباهم ازآن جابیرون آمدیم.
هوابه شدت سردبودوسوززمستانی هوای قزوین خودنمایی میکرد.
تازه میخواستم سوارموتوربشوم که کمی جلوترازمایک زن وشوهرباموتورزمین خوردند.سریع دویدم تابه آن خانم کمک کنم.صحنه ی ناراحت کننده ای بود.مسیرچهارانبیاءتاگلزارشهداراحمیدلام تاکام حرف نزد.پرسیدم:"آقاچیزی شده؟چراساکتی؟
"کمی سکوت کردوبعدآه سردی کشیدوگفت:"وقتی اون خانم جلوی چشم مازمین خوردوتورفتی کمکش یادحضرت رقیه سلام ا...علیهاافتادم.اون لحظه ای که ازناقه بدون جهاززمین افتادکسی نبودبه کمکش بیاد."درجوابش حرفی نداشتم بزنم.به حال خوش حمیدغبطه میخوردم.
من درگیرمسایل روزمره وغذای شام وناهارومهمانی وخانه داری وکلاس ودانشگاه بودم،ولی حمیدباخوش سلیقگی ازهراتفاقی برای رشدوبالابردن معرفتش استفاده میکرد.
بهمن ماه همراه بچه های دانشگاه به دوره ی
تربیتی مهدویت درقم رفتم.حمیدهم به عنوان همراه باماآمده بود.دوره ی خیلی خوبی بود.تنهاکسی که یادداشت برداری میکردحمیدبود.بقیه یاخواب بودندیاحواسشان پرت بود،ولی حمیدمرتب باسوال هایش بحث راچالشی میکرد.
انگارنه انگارکه دوره برای ماست وحمیدفقط به عنوان همراه آمده است.
روزدوم بعدازناهارصدایم کردکه یک حدیث ازحضرت زهراسلام ا...علیهاانتخاب کنم.وقتی علت راجویاشدم،به خطاطی که انتهای راهروبوداشاره کرد
وگفت:"من خواسته ام نام حضرت فاطمه سلام ا...علیهاراداخل یک برگه خطاطی کند.توهم یک حدیث بگوکه هردوراکنارهم قاب کنیم.
"وقتی نمونه کارهای آن خطاط رادیدم بسیارلذت بردم.حدیث"الصلوه تنزیهاعلی الکبر"راانتخاب کردم.آن آقاحدیث رابه زیبایی بارنگ سبزبرایمان نوشت.
بعدازچهارروزدوره تمام شدوبرگشتیم.همین که رسیدیم قزوین،حمیدآه بلندی کشیدو
گفت:"آخیش!راحت شدیم.دلم برات تنگ شده بودخانومم!"باتعجب پرسیدم:"ماازهم جدانبودیم که؟"گفت:"جلوی بقیه نمیتونستم راحت بهت نگاه کنم.اماالان راحت شدم.میدونی چه قدردلتنگی کشیدم."اعتقادداشت این طور
جاهاچون افرادمجردبین ماهستند،ماکه متاهلیم بایدخیلی رعایت کنیم تامبادادل کسی بشکند.
فردای آن روزبرگه های خطاطی شده نام حضرت زهراسلام ا...علیهاوحدیث ایشان راقاب کردوبه دیوارزدتاهمیشه جلوی چشممان باشد.
خیلی دیرکرده بودم.بایدزودترازبقیه میرسیدم تاوسایل فرهنگی اتوبوس راتحویل بگیرم.قرارگذاشته بودیم امسال باهم به عنوان خادم به مناطق عملیاتی جنوب برویم،ولی حمیدسه روزقبل به دلیل ماموریتی که پیش آمده بودبرنامه ی آمدنش لغوشد.
ساکم رابرداشتم وترک موتورحمیدسوارشدم.بااینکه عجله داشتیم،ولی حمیدمثل همیشه باحوصله رانندگی میکرد.حتی وقتهایی که من سوارموتورش نبودم،آرام میرفت،جوری که رفقایش سوارموتورش نمی شدند.می گفتند:"
حمیدتوخیلی آروم میری.ترک موتورتوسواربشیم غروب هم نمیرسیم!"
روی موتوریک مجلس کامل ازآهنگهای مختلف رااجراکردیم.کمی حمیدمداحی کرد.جاهای خلوت که کسی نبودمن شعرهای هم آوایی که ازاردوهای جنوب حفظ بودم رامیخواندم وحمیدهمراهی میکرد:"السلام ای زمین خدایی،توقدمگاه پاک رضایی،ای شلمچه دیارشهیدان،غرق عطرخوش کربلایی..."
وقتی پشت چراغ قرمزرسیدیم،ایستاد.بعضی ازراننده هابی توجه به قرمزبودن چراغ ازچهارراه ردشدند.
&ادامه دارد...
❌❌کپی رمان بی اجازه ممنوع❌❌
🔅سلامتی #امام_زمان (عج)صلوات🔅
•┈┈••✾❀🌺❀✾••┈┈•
🔅نسیـــم بهشـــت
🔅 @nasemebehesht
هدایت شده از ▫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبح را از دل و جان، با غزل آغاز کنیم
وَ برای غم و غصّه، تا ابد ناز کنیم
در به روی تب و اندوه ببندیم دگر
رو به شادی و سعادت درِ دل باز کنیم
هدایت شده از کانون تبلیغاتی VIP فجر
✨دیروز رفته بودم خونه خواهرم دیدم چه #چادررنگی هایـے خریده😍
✨چه #طرح و #نقشی داشت🤩
✨بهش گفتم چه #چادررنگی هایی داری!!حتماهمخیلی#گرون خریدی💸
🔥گفتش که نه اتفاقا خیلی هم #ارزونه خریدم 😍💸
♥️بهش گفتم جان من #آدرس بده منم بخرم🛍
✨گفتش فقط کافیه بری تو این کانال تا سفارشت با ارسال #رایگان به دستت برسه😍👇
https://eitaa.com/joinchat/2691760149C505dd3e785
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
هدیـہای ویژه برای شما خوبان🎁😍
سنگ حرم امام حسین علیـہالسلام❤️
بشتابید فقط مخصوص امروزه😍👇
🌺🌸 🌸🌺🌸
🌺🌸 🌺 🌺 🌺
🌸 🌺🌸 🌸
🌺 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
🌸 🌸
🌺 🌺
🌸 🌸
🌺
از فروشگاه الزهرا با رمز یا زهرا به
سمت حرم حرڪت ڪن✅✅✅
هدایت شده از 🗞️
✨🍃
چشمِ بیمار شده
تار شدن هم دارد...
#پروفایل
هدایت شده از گسترده پُربازده اُفق
خب امسال ولادت حضرت زهرا (س) در دهه فجر هست پس فجرمون فاطمی شده😍
در این فجر فاطمی فروشگاه حجاب بنی فاطمی برامون کلی سورپرایز داره😳 باور نکردنی، هدیه میلیونی، کمک هزینه سفر به کربلا، چادرهای مشکی و رنگی رایگان، و کلی هدیه دیگه😱
مگه میشه مگه داریم آخه😍
قیمت عالی ⇦ تنوع عالی ⇦ دوخت عالی
⇦⇦ ارسالشم رایگان😳😍
⇦⇦⇦ و حمایت از تولید ملی💪🇮🇷
بزرگترین اجتماع چادری ها 👇👇
http://eitaa.com/joinchat/1196228609Ce36ce60469
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
💠#حجاب مانند اکسیری در برابر گناه برای زن است❗️☺️
🔴
🔴
🔴 🔴🔴 🔴🔴
🔴 🔴 🔴 🔴 🔴
🔴🔴🔴🔴 🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴
🌸 🌸
⭐️جهت داشتن حجاب مناسب روی کلمه ✓حجاب✓ کلیک کن😍👆
🎙 #روانشناسی_مومن
🌿🌺
💫🍃شادى مؤمن در👈 چهره او
اندوه وى در👈 دلش پنهان است
سینه اش 👈از هر چیزى فراخ تر
نفس او👈 از هر چیزى خوارتر است
برترى جویى را👈 زشت ،
و ریاکارى را👈 دشمن مى شمارد،
اندوه او👈 طولانى ،
و همت او👈 بلند است
سکوتش👈 فراوان
و وقت او👈 با کار گرفته است
👈شکر گزار و شکیبا و ژرف اندیش
👈از کسى در خواست ندارد
و 👈نرم خو و فروتن است
نفس او👈 از سنگ خارا سخت تر
اما در دیندارى از بنده 👈خوارتر است.🍃💫
🌿🌺
📚 #حکمت_۳۳۳_نهج_البلاغه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃 #چند_کلمه_حرف_حساب
آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی :
بدان ای عزیز! مادام که بنده از توبه خسته نشده،خدا او را از مغفرتش منع نمی کند، که او بسیار توبه پذیر و مهربان است.
هدایت شده از ▫
‼️دستور اهل بیت علیهم السلام برای ما
در دعا کردن برای فرج امام زمان ارواحنا فداه‼️
امام باقر علیه السلام فرمودند:
هر گاه صبحگاهان روزی دیدید که امامی از آل محمّد صل الله علیه و آله غایب گشته او را مشاهده نمی کنید، پس به درگاه خداوند عزّوجلّ استغاثه نمایید
(و فرج و ظهور او را از پروردگار بخواهید)
پس چه زود باشد که فرج و گشایش بر شما رخ نماید.
📚 کمالالدین و تمام النعمة باب۳۲ حدیث ۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍#حکایت_شیطان_آزرده_دل
🔥شیطان غمگین و ناراحت گوشه ای کز کرده بود.
دلیل ناراحتی اش را پرسیدند.
شیطان با صدایی بغض آلود پاسخ داد:
من به بعضی افراد، ریاکاری و دروغ و اختلاس و رشوه خواری و هرچه صفات بد بود را یاد دادم.
با مهارت هایی که من یادشان داده بودم، توانستند خانه و ماشین بخرند و ویلای آنچنانی بسازند و اسم و رسمی برای خود کسب کنند.
اما با کمال تعجب می بینم که سر در ویلاهایشان نوشته اند: هذا من فضل ربی
این نمک نشناس ها از بیخ منکر من شده اند!
حال دیگر کارشان به جایی رسیده است که من را هم دور می زنند!