eitaa logo
نشرخوبیها(برخوار)
318 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
1.9هزار ویدیو
9 فایل
باسلام این کانال درراستای تبلیغ وخدمت به دین اسلام ومسلمین میباشد
مشاهده در ایتا
دانلود
پادشاهی را غذا آوردند. آشپز هنگام غذا در کنار پادشاه (باید) بود. به ناگاه شاه لقمه از دهان دور ریخت و آشپز را به باد کتک گرفت. آشپز ملتمسانه پرسید: من چه گناهی کرده‌ام ای قبلۀ عالم؟! 🔹شاه گفت: داخل غذای تو سنگ بزرگی بود که دقت نکرده بودی. دستور داد او را زندانی کنند. ساعتی گذشت، پادشاه دستور آزادی او را داد و از او حلالیت طلبید؛ چون زبان در دهان خویش که گرداند متوجه شد آن شئ سخت، دندان او بود که شکسته بود و سنگ نبود. 🔸گاهی انسان خطایی را که از خود اوست متوجه دیگران می‌کند و چنین دچار معصیت و حق الناس می‌شود که در حدیث آمده است: ✍هرگز در مقام خشم تصمیم نگیرید.  # داستانهای آموزنده ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ @nashreborkhar کانال نشرخوبیهادربرخوار ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
🔸 ✍یكی از بازرگانان بصره، هر سال كالاهایی را با كشتی به هندوستان می‌برد. در یكی از سال‌ها، پیرمردی از اهالی بصره به او گفت: این یك خروار مس را با خود به كشتی ببر و هنگامی كه دریا طوفانی می شود، آن را به دریا بینداز. تاجر نیز پذیرفت. 🔹از قضا، تاجر این موضوع را فراموش كرد. وقتی به كشور هند رسید، جوانی آمد و از او پرسید: آیا مس همراه داری؟ 🔸تاجر ناگهان به یاد سفارش پیرمرد افتاد. با خود گفت: اكنون كه وصیّت پیرمرد را فراموش كرده‌ام، خوب است آن را بفروشم و برایش كالایی پرسود خریداری كنم. از این رو، مس‌ها را به آن جوان فروخت و با پولش، جنسی برای پیرمرد خرید. 🔹چون به بصره بازگشت، احوال پیرمرد را پرسید. گفتند: از دنیا رفته و وارثی ندارد، مگر برادرزاده‌ای كه چون در زمان حیاتش با او ناسازگار بوده، وی را از خود رانده؛ جوان نیز به دیار غربت سفر كــرده است. 🔸بازرگان، كالای پیرمرد را در كیسه‌ای گذاشت و مٌهر كرد و نام وی را بر آن نوشت تا به وارثش برساند. 🔹روزی بر در ِدكّان نشسته بود، جوانی از راه رسید و از او پرسید: آیا مرا می‌شناسی؟ - نه. 🔸من همان جوانی هستم كه در كشور هند، از تو یك خروار مس خریدم. در میان آن مس‌ها، طلای بسیاری پنهان كرده بودند. با خود گفتم: من مس خریده‌ام و تصرّف در این طلاها بر من حرام است. اكنون آمده‌ام تا آن‌ها را به تو باز گردانم. 🔹 بازرگان گفت: آن مس از من نبود؛ از پیرمردی از اهالی بصره بود به نام فلان، كه در فلان محلّه زندگی می كرد. 🔸جوان لبخندی زد و خدای را سپاس‌گزاری كرد و گفت: آن پیرمرد، عموی من بود و مقصودش از ریختن اموال به دریا، محروم كردن من از ارث بود، ولی خداوند خواست كه آن اموال به من برسد. 🔹جوان پس از اثبات ادّعای خود، اموال دیگرِ عمویش را نیز به عنوان میراث، از بازرگان باز پس گرفت. آموزنده ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ @nashreborkhar کانال نشرخوبیهادربرخوار ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
آورده اﻧﺪ ﮐﻪ ﺷﯿﺎدي ﺑﻪ ﺣﻀﻮر ﻫﺎرون اﻟﺮﺷﯿﺪ ﺧﻠﯿﻔﻪ ﻋﺒﺎﺳﯽ ﺑﺎر ﯾﺎﻓﺖ و ﺧﻮد را ﺳﯿﺎح ﻣﻌﺮﻓﯽ ﻧﻤﻮد . ﻫﺎرون اﻟﺮﺷﯿﺪ از ﻣﺤﺼﻮﻻت و ﺟﻮاﻫﺮات و ﺻﻨﺎﯾﻊ و ﻣﻤﺎﻟﮑﯽ ﮐـﻪ آن ﺳـﯿﺎح رﻓﺘـﻪ ﺑـﻮد ﺳـﻮاﻻﺗﯽ ﻣـﯽ ﻧﻤـﻮد ﺗـﺎ ﺑـﻪ ﻣﺤﺼﻮﻻت و ﺟﻮاﻫﺮات و ﺻﻨﺎﯾﻊ ﻫﻨﺪوﺳﺘﺎن رﺳﯿﺪ . 🔸آن ﻣﺮد ﺷﯿﺎد ﺷﺮح ﺟـﻮاﻫﺮاﺗﯽ را ﺑـﺮاي ﺧﻠﯿﻔـﻪ ﻋﺒﺎﺳـﯽ ﺑﯿﺎن ﻣﯽ ﻧﻤﻮد ﮐﻪ ﺧﻠﯿﻔﻪ ﻧﺎدﯾﺪه ﻋﺎﺷﻖ و ﻃﺎﻟﺐ آﻧﻬﺎ ﺑﻮد. ﻣﻨﺠﻤﻠﻪ ﺑﻪ ﺧﻠﯿﻔﻪ ﮔﻔﺖ : در ﻫﻨﺪوﺳﺘﺎن ﻣﻌﺠﻮﻧﯽ ﻣﯽ ﺳﺎزﻧﺪ ﮐﻪ ﻗﻮه و ﻧﯿﺮوي ﺟﻮاﻧﯽ را ﺑﻪ اﻧﺴﺎن ﺑﺎزﻣﯽ ﮔﺮداﻧﺪ و ﻣﺮد ﺷﺼﺖ ﺳﺎﻟﻪ اﮔﺮ از آن ﻣﻌﺠﻮن ﺑﺨﻮرد ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺟﻮاﻧﯽ ﺑﯿﺴﺖ ﺳﺎﻟﻪ ﺑﺎ ﻧﺸﺎط و ﻣﻘﺘﺪر ﻣﯽ ﺷﻮد . 🔹ﺧﻠﯿﻔﻪ ﺑﯽ اﻧﺪازه ﻃﺎﻟﺐ آن ﻣﻌﺠﻮن و ﭘﺎره اي از ﺟﻮاﻫﺮات ﮐﻪ آن ﺳﯿﺎح ﺷﺮح داد ﮔﺮدﯾﺪ و ﮔﻔﺖ : ﭼﻪ ﻣﺒﻠﻎ ﻫﺰﯾﻨﻪ ﻻزم داري ﺗﺎ از آن ﻣﻌﺠﻮن و ﺟﻮاﻫﺮاﺗﯽ ﮐﻪ ﺷﺮح دادي ﺑﺮاﯾﻢ ﺑﯿﺎوري❓ 🔸آن ﻣﺮد ﺷﯿﺎد ﺑﺮاي آوردن آﻧﻬﺎ ﻣﺒﻠﻎ ۵۰ ﻫﺰار دﯾﻨﺎر ﻃﻼ درﺧﻮاﺳﺖ ﻧﻤﻮد . ﻫﺎرون ۵۰ ﻫـﺰار دﯾﻨـﺎر را ﺣﻮاﻟـﻪ ﻧﻤﻮد ﺗﺎ ﺧﺎزن ( ﺧﺰاﻧﻪ دار ) ﺑﻪ آن ﻣﺮد ﺷﯿﺎد ﺑﺪﻫـﺪ . آن ﻣـﺮد ﺷـﯿﺎد ﻣﺒﻠـﻎ را ﮔﺮﻓـﺖ و رﻫـﺴﭙﺎر وﻃـﻦ ﺧـﻮد ﮔﺮدﯾﺪ . 🔹ﺧﻠﯿﻔﻪ ﺗﺎ ﻣﺪﺗﯽ ﺑﻪ اﻧﺘﻈﺎر ﻧﺸﺴﺖ وﻟﯽ ﺧﺒﺮي از آن ﻣﺮد ﺷﯿﺎد ﻧﺸﺪ . ﺧﻠﯿﻔـﻪ از ﻣﻮﺿـﻮع ﺑـﯽ اﻧـﺪازه ﻏﻤﮕـﯿﻦ و ﻫﺮﻣﻮﻗﻊ ﺑﻪ ﯾﺎد ﻣﯽ آورد اﻓﺴﻮس ﻣﯽ ﺧﻮرد و روزي ﮐﻪ ﺟﻌﻔﺮ ﺑﺮﻣﮑﯽ و ﭼﻨﺪ ﻧﻔـﺮ دﯾﮕـﺮ در ﺣـﻀﻮر ﺑﻮدﻧـﺪ 🔸ﺳﺨﻦ آن ﻣﺮد ﺷﯿﺎد ﺑﻪ ﻣﯿﺎن آﻣﺪ . ﺧﻠﯿﻔﻪ ﮔﻔﺖ : اﮔﺮ اﯾﻦ ﻣﺮد ﺷﯿﺎد را ﺑﻪ ﭼﻨﮓ آورم ﻋﻼوه ﺑﺮآﻧﮑﻪ ﭼﻨﺪ ﺑﺮاﺑﺮ ﻣﺒﻠﻐﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ او دادم ، ﺧﻮاﻫﻢ ﮔﺮﻓﺖ ، دﺳﺘﻮر ﻣﯽ دﻫﻢ ﺳﺮ او را از ﺑﺪن ﺟﺪا و ﺑﻪ دروازه ﺑﻐﺪاد آوﯾﺰان ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ ﺗﺎ ﻋﺒﺮت دﯾﮕﺮان ﮔﺮدد . 🔹ﺑﻬﻠﻮل ﻗﻬﻘﻬﻪ زد و ﮔﻔﺖ : اي ﻫﺎرون ﻗﺼﻪ ﺗﻮ و ﻣﺮد ﺷﯿﺎد درﺳﺖ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻗﺼﻪ ﺧﺮوس و ﭘﯿﺮه زن و روﺑﺎه اﺳﺖ ﻫﺎرون ﮔﻔﺖ ﭼﮕﻮﻧﻪ اﺳﺖ ﻗﺼﻪ ﺧﺮوس و روﺑﺎه و ﭘﯿﺮه زن ﺑﯿﺎن ﻧﻤﺎ . ﺑﻬﻠﻮل ﮔﻔﺖ : ﮔﻮﯾﻨﺪ ﺗﻮره اي (شغالی) ﺧﺮوﺳﯽ را از ﭘﯿﺮه زﻧﯽ ﮔﺮﻓﺖ. 🔸آن ﭘﯿﺮه زن ﺑﻪ ﻋﻘﺐ ﺗﻮره ﻣﯽ دوﯾﺪ و ﻓﺮﯾـﺎد ﻣﯽ زد ﺑﻪ دادم ﺑﺮﺳﯿﺪ ﺗﻮره ﺧﺮوس دو ﻣﻨﯽ ﻣﺮا دزدﯾﺪ. ﺗﻮره ﭘﺮﯾﺸﺎن ﺑﺎﺧﻮد ﻣﯽ ﮔﻔـﺖ اﯾـﻦ زن ﭼـﺮا دروغ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ اﯾﻦ ﺧﺮوس اﯾﻦ ﻣﻘﺪار ﮐﻪ اﯾﻦ ﭘﯿﺮه زن ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ﻧﯿﺴﺖ. 🔹از ﻗﻀﺎ روﺑـﺎﻫﯽ ﺳـﺮ رﺳـﯿﺪ و ﺑـﻪ ﺗـﻮره ﮔﻔﺖ : ﭼﺮا ﻣﺘﻔﮑﺮي ؟ ﺗﻮره ﻣﺎوﻗﻊ را ﺑﯿﺎن ﻧﻤﻮد . روﺑﺎه ﮔﻔﺖ : ﺧﺮوس را زﻣﯿﻦ را ﺑﮕﺬار ﺗﺎ ﻣﻦ آن را وزن ﻧﻤﺎﯾﻢ . 🔸ﭼﻮن ﺗﻮره ﺧﺮوس را زﻣﯿﻦ ﮔـﺬارد روﺑـﺎه آن را ﺑﺮداﺷﺖ و ﻓﺮار ﻧﻤﻮد و ﮔﻔﺖ ﺑﻪ ﭘﯿﺮه زن ﺑﮕﻮ ﭘﺎي ﻣﻦ اﯾﻦ ﺧﺮوس را ﺳﻪ ﻣﻦ ﺣﺴﺎب ﮐﻨﺪ . ﻫﺎرون از ﻗﺼﻪ ﺑﻬﻠﻮل ﺧﻨﺪه ﺑﺴﯿﺎر ﻧﻤﻮد و او را آﻓﺮﯾﻦ ﮔﻔﺖ . اینکه به هرکسی اعتمادنکنیم   آموزنده ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ @nashreborkhar کانال نشرخوبیهادربرخوار ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
✅۹سفارش از قران که اگر عمل کنیم خیلی از رفتارهایمان شاید شکل دیگری بخود گیرد. ✍این سفارشات ۹گانه در سوره مبارکه حجرات آمده و برخی از رهنمودهای الهی در تعامل با سایر انسان ها را به اختصار بیان فرموده است: فَتَبَيَّنُوا: اهل تحقیق و بررسی باشید، قبل از اینکه سخنی بگویید، خوب در باره آن تحقیق کنید. 🔹فَأَصْلِحوُا: اگر بین دوستان و آشنایان شما کدورتی هست، میان ایشان صلح و سازش برقرار کنید و خود نیز اهل صلح و سازش باشید. وَأَقْسِطُوا: عادل باشید و براساس حق قضاوت کنید و در اجرای حق، میان دوست و آشنا با غریبه فرقی نگذارید. لَا يَسْخَر: دیگران را مسخره نکنید، مردم‌ و‌ اقوام گوناگون را به سُخره نگیرید. وَلَا تَلْمِزُوا: به دیگران طعنه نزنید و از آنها عیب جویی نکنید. وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَاب: لقب‌ های زشت و ناپسند بر یکدیگر نگذارید و از اینکه یکدیگر را با القاب زشت و ناپسند صدا بزنید، شدیداً اجتناب کنید. اِجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ: از بسیاری از گمان‌ها دوری کنید، همچنین از گمان بد در مورد دیگران به شدت خودداری کنید. وَلَا تَجَسَّسُوا: اهل جاسوسی و پرده دری نباشید و در کار و زندگی دیگران سرک نکشید. وَلَا يَغْتَب: اهل غیبت پشت دیگران نباشید و جلساتی را که در آن غیبت کسی می شود، ترک کنید. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ @nashreborkhar کانال نشرخوبیها ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔅 🌷شرکت در ختم قرآن برای تعجیل در فرج وسلامتی امام زمان(عجل الله تعالی فرجه)🌷 ❁❁═༅ ═🌸🌸🌸═❁❁═༅ ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ @nashreborkhar کانال نشرخوبیها ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
🌺مروری بر نکات ص۱۷۱ 🌟سورۀ اعراف - آیۀ ۱۶۰ «وَ قَطَّعْناهُمُ اثْنَتَیْ عَشْرَةَ أَسْباطاً أُمَماً وَ أَوْحَیْنا إِلی‏ مُوسی‏ إِذِ اسْتَسْقاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِبْ بِعَصاکَ الْحَجَرَ فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَیْناً قَدْ عَلِمَ کُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ وَ ظَلَّلْنا عَلَیْهِمُ الْغَمامَ وَ أَنْزَلْنا عَلَیْهِمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوی‏ کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ وَ ما ظَلَمُونا وَ لکِنْ کانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ» «و آنان (قوم موسی) را به دوازده گروه تقسیم کردیم که هر یک شاخه‌ای از دودمان بنی‌اسرائیل و امّتی بودند، و به موسی آن‌گاه که قومش از او آب طلبیدند، وحی کردیم که عصای خود را بر آن سنگ بزن، پس از آن سنگ، دوازده چشمه جوشید (و به اطراف سرازیر شد، آن‌گونه که) هر گروه آبشخور (سهم آب) خود را به خوبی شناختند. و ابر را بر فراز آنان سایه‌‌بان ساختیم و «مَنّ» و «سَلوی‏» (دو نوع خوراکی) بر آنان نازل کردیم (و به آنان گفتیم:) از پاکیزه‌‌هایی که روزی شما کرده‌‏ایم، بخورید. آنان (با ناسپاسی خود) بر ما ستم نکردند، بلکه بر خویشتن ستم کردند. 💫پیامها: ✅در ادارۀ امور، وجود تشکیلات، تقسیم کار و طبقه‌‏بندی، نقش مهمی دارد. «وَ قَطَّعْناهُمُ» ✅ توسّل به پیامبران برای رهایی از مشکلات جایز، بلکه به اجابت نزدیک است. مردم، نیازهای اقتصادی و مادّی خود را نیز با انبیاء در میان می‏‌گذاشتند و به آنان متوسّل می‌‏شدند. «اسْتَسْقاهُ» «فَانْبَجَسَتْ» ✅ اگر هر گروه بداند که به کجا باید رجوع کند، بسیاری از مشکلات اجتماعی حل می‌شود. «قَدْ عَلِمَ کُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ» ❁❁═༅ ═🌸🌸🌸═❁❁═༅ ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ @nashreborkhar کانال نشرخوبیها ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 زنی که صاحب فرزند نمی شد پیش پیامبر زمانش میرود و میگوید از خدا فرزندی صالح برایم بخواه. پیامبر وقتی دعا میکند و وحی میرسد او را بدون فرزند خلق کردم. زن میگویدخدا رحیم است و میرود. سال بعد باز تکرار میشود و باز وحی می آید که او فرزندی ندارد زن اینبار نیز به آسمان نگاه میکند و میرود. سال سوم پیامبر وقت زن را با کودکی در آغوش میبیند. با تعجب از خدا میپرسد :بارالها،چگونه کودکی دارد اوکه بدون فرزندخلق شده بود!!!؟ وحی میرسد:هر بار گفتم فرزندی نخواهدداشت ،او باور نکرد و مرا رحیم خواند. رحمتم بر سرنوشتش پیشی گرفت. با دعا سرنوشت تغییر میکند... از رحمت الهی ناامید نشوید اینقدر به درگاهی الهی بزنید تا در باز شود... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ @nashreborkhar کانال نشرخوبیها ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
8.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ کاربر عرب برای این ویدیو نوشت: عشق ، ایمان و اعتقاد ایرانیان بسیار عمیق و غیرقابل توصیف است. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ @nashreborkhar کانال نشرخوبیهادربرخوار ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
🍂🌸🍃🌺🍂 🍃🌺🍂 🍂 ✍ شاگردی داشت که به او دانش و رفتار نیکو یاد میداد که اهل تفرش بود و نام او میر علام بود و بی نهایت دانا و باورع بود 🔸آن شاگرد میگوید: یک شب وقتی مطالعه کردن من تمام شد نیمه‌های شب شده بود که از اتاقم بیرون آمدم و نگاهی به اطراف حرم شریف کردم و آن شب بسیار تاریک بود 🔹ناگهان یک مرد را دیدم که رو به حرم حضرت علی علیه السلام کرده است گفتم: شاید این دزد است و آمده چیزی از قندیل ها را بدزدد بنابراین از آنجائی که ایستاده بودم پایین آمدم و آهسته به او نزدیک شدم در حالی که او مرا نمیدید 🔸او به نزدیکی های حرم مطهّر رفت و ایستاد ناگهان دیدم قفل باز شد و افتاد و همچنین درب دوّم و سوّم نیز به همین ترتیب باز شد و او به داخل قبر مطهّر شرفیاب شد سلام کرد و از طرف قبر مطهّر جواب سلام داده شد سپس با امام علیه السلام 🔸در مورد مسائل علمی صحبت کرد و من از صحبت کردنش او را شناختم که استادم مقدّس اردبیلی است سپس از حرم بیرون رفته و از شهر هم بیرون شد و به طرف مسجد کوفه رفت پس من پشت سر او رفتم و او مرا نمیدید 🔸چون به محراب مسجد رسید شنیدم که با شخصی دیگر در مورد همان مسأله سخن می‌گوید سپس برگشت و من از پشت سر او برگشتم و او مرا نمی دید وقتی رسید به دروازه ولایت روز شده بود خودم را به او نشان دادم و گفتم: 🔹ای سرور من! من از اوّل تا آخر با شما بودم به من بگو که شخص اوّلی چه کسی بود که در مرقد مطهّر با او صحبت می کردی و شخص دوّم چه کسی بود که در کوفه با او صحبت میکردی؟ 🔸ایشان از من قول گرفت که در مورد راز او با کسی صحبت نکنم تا او فوت کند سپس به من فرمود : ای فرزند من! در مورد بعضی از مسئله‌ها به مشکل برمیخورم 🔹بنابراین شب‌ها به نزد قبر امیرالمؤمنین علیه السلام می‌روم و در مورد آن مسئله با حضرت صحبت می‌کنم و جواب می‌شنوم حضرت علی امشب مرا به نزد حضرت مهدی علیه السلام فرستاد و فرمود: 🔸فرزندم مهدی امشب در مسجد کوفه است به پیش آن حضرت برو و این مسئله را از او سؤال کن و آن شخص حضرت مهدی علیه السلام بود   آموزنده ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ @nashreborkhar کانال نشرخوبیهادربرخوار ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️