eitaa logo
نشر خوبی ها محمد مهدی۱
265 دنبال‌کننده
583 عکس
681 ویدیو
238 فایل
نشر خوبی ها
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan سلام علیکم * * ۱. حضرت علیه السلام ( )  الف . قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ  إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ  یکی ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﻭ ﮔﻔﺖ : ﺍی ﭘﺪﺭ !  ﺍﻭ ﺭﺍ ﻛﻦ ؛ ﺯﻳﺮﺍ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ کسی ﻛﻪ ﺍﺳﺘﺨﺪﺍم می کنی ﺁﻥ کسی ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎﺷﺪ ( ﻭ ﺍﻭ ﺩﺍﺭﺍی ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ).  (قصص/۲۶) ب . فَوَكَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَيْهِ  ﭘﺲ (علیه السلام) مشتی ﺑﻪ  ﺍﻭ ﺯﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻛﺸﺖ. (قصص/۱۵) ۲. علیه السلام ( )  وَ زَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ  ﻭ ﻭی ( علیه السلام ) ﺭﺍ ﺩﺭ  ﻭ ﻓﺰﻭنی ﺩﺍﺩﻩ. (بقره/۲۴۷) ۳. و برادران حضرت (علیه السلام) الف.  دادن  قَالُوا يَا أَبَانَا إِنَّا ذَهَبْنَا نَسْتَبِقُ وَ تَرَكْنَا يُوسُفَ عِندَ مَتَاعِنَا   ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﺍی ﭘﺪﺭ ! ﻣﺎ (علیه السلام) ﺭﺍ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﻭ ﻛﺎﻟﺎی ﺧﻮﺩ ﻧﻬﺎﺩﻳﻢ ﻭ ﺑﺮﺍی  ﺭﻓﺘﻴﻢ. (یوسف/١٧)   ب.  أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَدًا يَرْتَعْ وَ يَلْعَبْ وَ إِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ  ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻣﺎ ﺭﻭﺍﻧﻪ ﻛﻦ ﺗﺎ ( ﺩﺭ  ﺩﺷﺖ ﻭ ) ﺑﮕﺮﺩﺩ ﻭ ﻛﻨﺪ. (یوسف/١٢) ۴. حضرت علیه السلام ( )  وَاذْكُرْ عَبْدَنَا دَاوُودَ ذَا الْأَيْدِ  ﻭ ﺑﻨﺪﻩ ﻣﺎ ﺩﺍﻭوﺩ (علیه السلام)  ﺭﺍ ﻛﻪ  ﺩﺍﺭﺍی ﻧﻴﺮﻭﻣﻨﺪی ﺑﻮﺩ ﻳﺎﺩ ﻛﻦ. (ص/١٧) ۵.    فَأَمَّا عَادٌ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَقَالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً  ﺍﻣﺎ ﻗﻮم ﻋﺎﺩ ﺑﻪ ﻧﺎﺣﻖ ﺩﺭ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﺍﺯ ﻣﺎ ؟ (فصلت/۱۵) الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 @nashrekhobyhakashan https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
یک و یک مهندس در یک طولانى هوائى کنار یکدیگر در نشسته بودند. برنامه‌نویس رو به مهندس کرد و گفت: مایلى با همدیگر کنیم؟ که می‌خواست استراحت کند محترمانه عذر خواست و رویش را به طرف پنجره برگرداند و پتو را روى خودش کشید. برنامه‌نویس دوباره گفت: بازى سرگرم‌کننده‌اى است. من از شما یک سوال می‌پرسم و اگر شما جوابش را نمی‌دانستید ۵ دلار به من بدهید. بعد شما از من یک سوال می‌کنید و اگر من جوابش را نمی‌دانستم من ۵ دلار به شما می‌دهم. مهندس مجدداً معذرت خواست و چشمهایش را روى هم گذاشت تا خوابش ببرد. این بار، برنامه‌نویس پیشنهاد دیگرى داد. گفت: خوب، اگر شما سوال مرا جواب ندادید ۵ دلار بدهید ولى اگر من نتوانستم سوال شما را جواب دهم ۵٠ دلار به شما می‌دهم. این پیشنهاد چرت مهندس را پاره کرد و داد که با برنامه‌نویس بازى کند. برنامه‌نویس نخستین سوال را مطرح کرد: «فاصله زمین تا ماه چقدر است؟» مهندس بدون اینکه کلمه‌اى بر زبان آورد دست در جیبش کرد و ۵ دلار به برنامه‌نویس داد. حالا نوبت خودش بود. مهندس گفت: «آن چیست که وقتى از تپه بالا می‌رود ۳ پا دارد و وقتى پائین می‌آید ۴ پا؟» برنامه‌نویس نگاه تعجب آمیزى کرد و سپس به سراغ کامپیوتر قابل حملش رفت و تمام اطلاعات موجود در آن را مورد جستجو قرار داد. آنگاه از طریق مودم بیسیم کامپیوترش به اینترنت وصل شد و اطلاعات موجود در کتابخانه کنگره را هم جستجو کرد. باز هم چیز بدرد بخورى پیدا نکرد. سپس براى تمام همکارانش پست الکترونیک فرستاد و سوال را با آنها در میان گذاشت و با یکى دو نفر هم گپ (chat) زد ولى آنها هم نتوانستند کمکى کنند. بالاخره بعد از ۳ ساعت، مهندس را از خواب بیدار کرد و ۵٠ دلار به او داد. مهندس مودبانه ۵٠ دلار را گرفت و رویش را برگرداند تا دوباره بخوابد. برنامه‌نویس بعد از کمى مکث، او را تکان داد و گفت: «خوب، جواب سوالت چه بود؟» مهندس دوباره بدون اینکه کلمه‌اى بر زبان آورد دست در جیبش کرد و ۵ دلار به برنامه‌نویس داد و رویش را برگرداند و خوابید ...