.
🔹نام کتاب: #چشم_روشنی
( #سید_جواد_کمال از زبان همسر)
🔹 به قلم #کوثر_لک
🔹مشاور تالیف: #محمدعلی_جعفری
🔹ناشر: #انتشارات_شهید_کاظمی
🔹تعداد صفحات:169 صفحه
🔹قیمت پشت جلد: ۱۵۰۰۰تومان / قیمت با تخفیف ۲۰درصد: ۱۲۰۰۰تومان
.
📚برشی از کتاب
کارم به جایی رسیده بود که روی کلمه سردرد حساس شده بودم.
همین که میگفت: «خانم سرم درد میکند.» تمام سیستم گوارشیام بهم میریخت. از وقتی متوجه حال و روزم شد.
می آمد جلوی من میایستاد و با انگشت، دو پلکش را از هم دور میکرد و می پرسید: «قرمزشده؟» سردردش که به اوج میرسید، دو چشمش مثل کاسه خون سرخ میشد. لام تا کام حرف نمیزد تا من بهم نریزم. خودش را میبست به قرص مسکن و ضد تشنج.
این قدر میخورد تا تأثیر کند. بچهها و گرفتاریهای آنها به اندازهای بود، که نمیخواست با مشکلاتش بیشتر از این اذیت شوم.
.
🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺
.
🛍لینک خرید آسان
http://yon.ir/oVovZ
📲مرکز پخش
02537840844
.
🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺
.
🆔 @nashreshahidkazemi
.
🔹نام کتاب: #چشم_روشنی
( #سید_جواد_کمال از زبان همسر)
🔹به قلم #کوثر_لک
🔹مشاور تالیف: #محمدعلی_جعفری
🔹ناشر: #انتشارات_شهید_کاظمی
🔹تعداد صفحات:169 صفحه
🔹قیمت پشت جلد: ۱۵۰۰۰تومان همراه با #پست_رایگان
.
📚برشی از کتاب
کارم به جایی رسیده بود که روی کلمه سردرد حساس شده بودم.
همین که میگفت: «خانم سرم درد میکند.» تمام سیستم گوارشیام بهم میریخت. از وقتی متوجه حال و روزم شد.
می آمد جلوی من میایستاد و با انگشت، دو پلکش را از هم دور میکرد و می پرسید: «قرمزشده؟» سردردش که به اوج میرسید، دو چشمش مثل کاسه خون سرخ میشد. لام تا کام حرف نمیزد تا من بهم نریزم. خودش را میبست به قرص مسکن و ضد تشنج.
این قدر میخورد تا تأثیر کند. بچهها و گرفتاریهای آنها به اندازهای بود، که نمیخواست با مشکلاتش بیشتر از این اذیت شوم.
.
🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺
.
🛍لینک خرید آسان
http://yon.ir/oVovZ
📲مرکز پخش
02537840844
.
🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺
.
🆔 @nashreshahidkazemi
.
🔹️#چشم_روشنی
🔹#کوثر_لک
🔹️#انتشارات_شهید_کاظمی
.
۱۶۹صفحه|۱۵۰۰۰تومان
.
📚درباره کتاب
#سید_جواد_کمال از زبان همسر
.
🍃️برشی از کتاب
کارم به جایی رسیده بود که روی کلمه سردرد حساس شده بودم.
همین که میگفت: «خانم سرم درد میکند.» تمام سیستم گوارشیام بهم میریخت. از وقتی متوجه حال و روزم شد.
می آمد جلوی من میایستاد و با انگشت، دو پلکش را از هم دور میکرد و می پرسید: «قرمزشده؟» سردردش که به اوج میرسید، دو چشمش مثل کاسه خون سرخ میشد. لام تا کام حرف نمیزد تا من بهم نریزم. خودش را میبست به قرص مسکن و ضد تشنج.
این قدر میخورد تا تأثیر کند. بچهها و گرفتاریهای آنها به اندازهای بود، که نمیخواست با مشکلاتش بیشتر از این اذیت شوم.
.
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
.
🌏خرید اینترنتی
Nashreshahidkazemi.ir
📞مرکز پخش
02537840844
📲پیامکی
3000141441
.
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
.
🆔 @nashreshahidkazemi