hagh_madar_aminikhaah.ir.mp3
3.14M
پادکست
«حق مادر»
واقعاً اگر این مهر مادری نبود ما تلف میشدیم.
«أن تَعلَمَ أنّها حَمَلَتکَ حَیثُ لا یَحمِلُ أحَدٌ أحَدا؛ حق مادرتان به این است که بدانید شما را بهگونهای حمل کرده است که هیچ فردی حاضر به حمل کردن فردی دیگری به آن شکل نیست.»✨
#حجتالاسلام مصطفی امینی خواه ☘
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
#مادرانه
🔸پنج ماه از شهادت ابراهیم گذشت. هر چه مادر از ما پرسید؛ چرا ابراهیم مرخصی نمیآد؟ با بهانههای مختلف بحث رو عوض میکردیم و میگفتیم: الان عملیاته، فعلاً نمیتونه بیاد تهران و... خلاصه هر روز چیزی میگفتیم تا اینکه یکبار دیدم مادر اومده داخل اتاق و روبهروی عکس ابراهیم نشسته و اشک می ریزه، اومدم جلو و گفتم: مادر چی شده؟
🌸مادر گفت: من بوی ابراهیم رو حس میکنم. ابراهیم الان توی این اتاقه، همینجا. وقتی گریهاش کمتر شد، گفت: من مطمئن هستم که ابراهیم شهید شده.
☘ابراهیم دفعه آخر خیلی با دفعات دیگه فرق کرده بود، هر چی بهش گفتم: بیا بریم، برات خواستگاری، میگفت: نه مادر، من مطمئنم که بر نمیگردم، نمیخوام چشم گریانی گوشه خونه منتظر من باشه.
⚡ چند روز بعد مادر دوباره جلوی عکس ابراهیم ایستاده بود و گریه میکرد. ما هم بالأخره مجبور شدیم به دایی بگیم به مادر حقیقت رو بگه. آن روز حال مادر به هم خورد و ناراحتی قلبی او شدید شد و در سی. سی. یو بیمارستان بستری شد.
✨سالهای بعد وقتی مادر را به بهشتزهرا میبردیم بیشتر دوست داشت به قطعه ۴۴ بره و به یاد ابراهیم کنار قبر شهدای گمنام بشینه، هر چند گریه برای او بد بود، اما عقده دلش رو اونجا باز میکرد و حرف دلش رو با شهدای گمنام می گفت...
📚نمایشگاه بین المللی کتاب تهران📚
✅از امروز به مدت یک هفته(مجازی)
✅کتب نشر شهید هادی با۲۰درصد تخفیف
✅صد عنوان کتاب تاثیرگذار
✅ ارسال رایگان.
📙انتشارات شهید هادی نیز در این نمایشگاه به آدرس زیر حضور خواهد داشت.
https://book.icfi.ir/book?exhibitorId=153&publisher-name=%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF%20%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C%D9%85%20%D9%87%D8%A7%D8%AF%DB%8C
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
معرفی کتب و خاطرات ناب شهدا
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
خدایا!
چمران نیستم که برایت زیبا بنویسم....
همت نیستم که برایت زیبا شهید شوم....
آوینی نیستم که برایت زیبا تصویرگری کنم...
متوسلیان نیستم که برایت زیبا جاوید شوم...
بابایی نیستم که برایت زیبا پرواز کنم...
پرنده پر شکسته ای هستم که نیاز به مرهم دارم...🕊️
پس پروردگارا خودت مرهم رنجهایم باش...
مرهم ما ظهور حجت توست...💔
اللهم عجل لولیک الفرج...👌🏻🤲
🌹🍃🌹🍃
نگاهت انــگار همــان
راه مستــقیم است...
نمی دانم معجــزه نگاهت چیــست...
که تا چشمانم به چشمانــتان میخـورد
راه حرام برایم بســته می شود...
#سلام_بر_هادی_دلها
تقدیم به خانمهای با ایمان ایران اسلامی:
🌹ﺍﺯ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﭘﺪﺭﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﺧﺎﻧﻪ میﺸﺪ، هرچه خریده بود اول به ﻣﻦ ﻣﯿﺪﺍﺩ ﻭ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﺳﻔﺎﺭﺵ پیامبر ﺍﺳﺖ ...
🌹ﺍﻭﻝ ﻣﺮﺍ میبوﺳﯿﺪ، ﺳﭙﺲ به ﺳﺮﺍﻍ ﺑﺮﺍﺩﺭﻡ ﻣﯿﺮﻓﺖ ﺗﺎ ﺳﻨﺖ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺭﺍ ﺑﺠﺎ ﺑﯿﺎﻭﺭﺩ ...
🌹ﻃﺒﻖ ﺭﻭﺍﯾﺎﺕ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﺍ ﺧﻮﺵ ﻗﺪﻡ و سعادتمند ﻣﯿﺪﺍﻧﺴﺖ، ﭼﻮﻥ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻮﺩ
ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ 🌸گل🌸 ﺧﻄﺎﺏ ﻣﯿﮑﺮﺩ چرا که از امامش علی ( ع)آموخته بود که زن ریحانه است نه پیشکار ...
🌹وقتی ازدواج کردم، وظیفه سنگین جهاد از دوش من برداشته شد و دادن یک لیوان آب به همسرم اجر جهاد در راه خدا را برایم داشت.
🌹خداوند برایم حق مهریه و نفقه قرار داده، تا استقلال مالی داشته باشم و دستم جلو هیچ کس دراز نباشد.
از طرفی ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﻢ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﻋﻤﺮ ﺑﻪ ﺗﺤﺼﯿﻞ ﻭ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﻭ ﻫﻨﺮ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﻡ، ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﻏﺪﻏﻪﯼ ﺍﻣﺮﺍﺭ ﻣﻌﺎﺵ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ؛ ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺍﯾﻦ ﻭﻇﯿﻔﻪ ﺭﺍ ﮔﺮﺩﻥ ﭘﺪﺭ ﯾﺎ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﻧﻬﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ
🌹پدرم همیشه مواظب بود تا دلم نشکند و آزاری نبینم چراکه پیامبرش گفته است:
زنان مانند بلورند؛ حساس و شکننده. آنها را نیازارید.
🌹وقتی مادر شدم، خدای مهربان از محبت و عشق خودش در من دمید تا نسل آینده بشر را تربیت کنم و به پاداش آن بهشت ﺭﺍ ﺯﯾﺮ ﭘﺎﯾﻢ قرار داد.
🌹ﺩﯾﻪ ﭘﺪﺭ ﻭ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻭ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﺭﺍ ﺩﻭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻣﻦ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ
اگر_ﺑﻪ ﻧﺎﺣﻖ_ﺩﯾﮕﺮ ﻧﺒﻮﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﻣﺮﺍ ﺗﺎﻣﯿﻦ ﻣﺎﻟﯽ ﮐﻨﻨﺪ، ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻣﺎﻓﺎﺕ ﺷﻮﺩ
🌹به مسلمان بودنم افتخار میکنم که پیامبرش گفته است :
چه فرزند خوبی است دختر؛
پرمحبت، کمککار، مونس و همدم، پاک و علاقهمند به پاکیزگی
«ﻣﻌﻨﯽ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻣﻮﻫﺒﺖ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺭﻡ»🌸
تفکر فمنیسمی ﻣﺮﺍ ﺑﺎ ﻣﺮدان ﻣﺴﺎﻭﯼ ﻗﻠﻤﺪﺍﺩ ﻣﯿﮑﻨﺪ.
ﻣﻦ تساویای ﺭﺍ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺻﺒﺢ ﺗﺎ ﺷﺐ ﭘﺎ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﻣﺮﺩﺍﻥ
ﺩﺭ ﮐﻮﭼﻪ ﻭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ بدوم ﮐﻪ ﺳﺮ ﻣﺎﻩ ﺣﻘﻮﻕ ﻣﺪﺭﻥ ﺑﻮﺩﻧﻢ ﺭﺍ بگیرم
🌹من ریحانهام
جایگاهم فراتر از این حرفهاست
🌹 من یک زنم ...
خالقم سوره ای به نامم نازل کرده!
🌹من یک زنم...
خالقم طواف نساء را واجب کرده که بدون آن زندگی مرد دچار مشکل میشود.
🌹من یک زنم....
خالقم به همه دستور داده که حاجیان حجراسماعیل را طواف کنند،
جایی که یک زن،
«هاجر» سلاماللهعلیها
در آن دفن است.
🌹من یک زنم...
و خالقم گفته باید هفت بار
پا در جای پای یک زن،
«هاجر»
بگذارند
و آنقدر سعی کنند
تا خدایشان آنها را بپذیرد.
🌹من یک زنم....
بهشت زیر پای مادر است.
روح انسان از درون من به او دمیده میشود...
هر روز پاسداری من از کودکم،
ثوابی عظیم دارد.
اگر یک ساعت همسرم، با محبت و انس با من باشد،
و به من خدمتی کند،
برای او برابر با هزار سال عبادت است.
سرشت و صفات انسانها
از شیر من است...
عفت من
سرمایه الهی من است.
من
چرکنویس هیچ احساسی نمیشوم!!!
🌹من همان زنم
که نجابتم
قیمتم را از همه دنیا بالاتر میبرد.
🌹 من عاشق سوره کوثرم... سورهای كه گواهی ميدهد نسل پيامبر از سلاله يك «زن» است.
🍀و من الله التوفیق🍀
8⃣8⃣
📚یک دل یک دریا
خاطرات زیبای شهید داود دانایی
📚 اثر گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی.
📖۱۰۸صفحه مصور.
۱۷۰۰۰تومان
چاپ اول ۱۴۰۰
📙قبلا در سال۹۳ با نام همسایه پیامبر منتشر شده بود
@pkhadi
👆سردار داود دانایی یکی از فرماندهان بزرگ جنگ بود که قبل از ورود به جهاد اصغر، مشغول جهاد اکبر شد.
داود، نیروهایی عاشق خدا تربیت می کرد. در عملیات کربلای پنج وقتی محل گردان او بمباران شیمیایی شد، همه را از خواب بیدار کرد و مانع از شهادت بسیاری از نیروها شد.
یکی از بسیجی ها ماسک شیمییایی همراه نداشت، داود ماسک خود را به آن بسیجی داد و خودش به خاطر آلودگی منطقه به شهادت رسید.
یکی از دوستانش می گفت: در عالم رویا دیدم که ایت الله بهجت می گویند این شهید دانایی همسایه پیامبر در بهشت است...
این کتاب و دیگر آثار گروه شهید هادی را به نازلترین قیمت از نمایشگاه مجازی کتاب تهران به آدرس زیر می توانید تهیه کنید
https://book.icfi.ir/book?exhibitorId=153&publisher-name=%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF%20%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C%D9%85%20%D9%87%D8%A7%D8%AF%DB%8C
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
#سلام_بر_ابراهیم
🔻شخصی در محله ابراهیم #معتاد بود و برای این که پول #مواد خودش را به دست آورد خیلی خانواده اش را اذیت می کرد #ابراهیم برای ترک این آقا خیلی تلاش کرد. وقتی دید که ترک نمی کند، به آن شخص گفت من پول مواد #یکسال شما را می دهم به شرطی که دست از سر خانواده ات برداری و به همین خاطر خانواده او یک سال راحت بودند.
💶او #هر_هفته وقتی مزد کار سخت خودش در بازار را میگرفت، قسمتی از آن پول را به جوان معتاد می داد تا خانواده اش را اذیت نکند!
🌻ابراهیم هر چه کرد برای رضای خداوند انجام داد و خدا هم این گونه او را در بین مردم بلند مرتبه کرد.
این ماجرای ابراهیم بسیار عجیب بوده و در کمتر خاطرات شهیدی به چنین ماجرایی برخورد کرده ایم.
🌹🍃🌹🍃
📙یاران ابراهیم منتشر شد.
۱۵۶ صفحه
مصور
۲۴ تومان
در تلاش هستیم تا از ارشاد مجوزهای لازم را گرفته و در فرصت نمایشگاه کتاب، در اختیار دوستان شهرستان ها قرار دهیم.
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
نشر شهید هادی
📙یاران ابراهیم منتشر شد. ۱۵۶ صفحه مصور ۲۴ تومان در تلاش هستیم تا از ارشاد مجوزهای لازم را گرفته و
یکی دو سال بود که همسایه دفتر انتشارات شهید هادی بودیم.
دفتر در طبقه همکف ساختمان، و ما در طبقه اول بودیم.
شهید هادی را با خواندن کتاب سلام بر ابراهیم شناختم. نوروز سال ۹۷ و یک سال بعد از ازدواج، با همسرم به سفر راهیان روز رفتیم.
در منطقه فکه از خدا خواستم فرزندی به من عطا کند که انشالله شبیه ابراهیم هادی باشد.
خدا را شکر در همان سال پسرم به دنیا آمد.
✅ اما یکی از شبها همسرم در محل کار مانده بود، آن شب احساس کردم سر و صداهایی از راه پله می آید!
خیلی ترسیده بودم. در ورودی را از داخل قفل کردم و خواستم بخوابم، اما هنوز این رفت و آمدهای مشکوک ادامه داشت. میترسیدم اما بالاخره خوابم برد.
یکباره احساس کردم در می زنند! در را باز کردم. جوانی در راه پله ایستاده بود و سرش را به سمت پایین گرفته بود. نیم رخ صورتش را می دیدم. بدون اینکه من حرفی بزنم گفت: همشیره، نگران نباشی، ما مراقب شما هستیم.
باتعجب پرسیدم شما ابراهیمهادی هستی؟
گفت: نه ابراهیم رفته به کسی سر بزند و برمیگردد. من جعفر از رفقای آقای ابراهیم هستم. تا این را گفت از خواب پریدم.
صبح روز بعد همسرم برگشت. بلافاصله گفتم: برو پایین و از بچههای دفتر سوال کن در میان رفقای ابراهیم کسی به نام جعفر داریم؟!
همسرم رفت و با کتاب بی قرار برگشت.
تصویر روی جلد را نشانم داد. هنوز چیزی نگفته بود که گفتم خودش بود. همین آقا را دیشب در خواب دیدم که به من گفت نگران نباش، ما مراقب شما هستیم...
📙برگرفته از کتاب یاران ابراهیم، اثر جدید گروه شهید هادی
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
بی قرار، عنوان کتابی است که برای خاطرات سردار گمنام سپاه اسلام حاج جعفر جنگروی نگارش شده
🌺او در عملیات رمضان به شهادت رسید. پیکرش داخل هواپیما بود که متوجه شدند زنده است!
حاج جعفر تجربه نزدیک به مرگ داشت. او مشاهده میکند که یک خانم محجبه در کنار رزمندگان حضور داشت و....
بعد از این ماجرا دیدگاه حاجی نسبت به دفاع مقدس و شهادت تغییر کرد.
او که از مریدان و رفقای نزدیک شهید ابراهیم هادی بود تا ۲۷ بهمن ۶۴ در جبهه ها حضور داشت و در چنین روزی آسمانی شد.
💐روحمان با یادش شاد.
تنها کانال رسمی گروه و نشر شهید هادی👇
@nashrhadi
هدایت شده از نشر شهید هادی
📚نمایشگاه بین المللی کتاب تهران📚
✅از امروز به مدت یک هفته(مجازی)
✅کتب نشر شهید هادی با۲۰درصد تخفیف
✅صد عنوان کتاب تاثیرگذار
✅ ارسال رایگان.
📙انتشارات شهید هادی نیز در این نمایشگاه به آدرس زیر حضور خواهد داشت.
https://book.icfi.ir/book?exhibitorId=153&publisher-name=%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF%20%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C%D9%85%20%D9%87%D8%A7%D8%AF%DB%8C
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
معرفی کتب و خاطرات ناب شهدا
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
┄✦🍀✦༻﷽༺✦🍀✦┄
#سلام_امام_زمانم
زندگی به بازیچه ای کودکانه می ماند،
تکراری و ملال انگیز ...
ایمان به طلوع روشن شماست که
امیدمان می دهد
جان مان می بخشد
و پویایمان میکند.
🔹اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْــ
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
✍ به جوان پشت میز (مأمور الهی در برزخ) گفتم: چرا خداوند به بعضی از کسانی که دین و ایمان درست و حسابی ندارند، اینقدر مال و ثروت میدهد؟ این کار، اهل ایمان را در مورد راه درست، به شک و تردید می اندازد.
او هم گفت: «خداوند برخی افراد که از مسیر او دور شده و غرق در دنیا شدند و برای دستورات پروردگار ارزشی قائل نیستند را به حال خود رها می کند تا در آن سوی هستی به حساب آنها رسیدگی شود.
برخی از این افراد، به محض اینکه از خداوند چیزی از مال دنیا بخواهند، سریع به آنها داده می شود تا دیگر با خدا حرف نزنند. و تعبیر شما، سریع او را رد می کنند که صدای او را نشنوند!
برخی از این افراد فکر می کنند که مقرب خدا هستند که هر چه می خواهند فراهم می شود، اما در واقع اینطور نیست. این ها به حال خود رها شده اند. می خواهند کار خوب کنند، اما توفیق نمی یابند. کار خیری هم اگر انجام دهند، یا باعث فساد می شود و یا آن را نابود می کنند.
من این گفتگو را به یاد داشتم. تا اینکه سال بعد در یک جلسه فامیلی، یکی از افراد ثروتمند بی ایمان را دیدم. درست مصداق همان کلام بود. او اهل نماز و عبادت نبود، اما می گفت هر چه از خدا بخواهم سریع می دهد. به او گفتم: کدام کشورها رفته ای؟ گفت: بیشتر کشورهای دنیا را رفته ام و همینطور اسم کشورها را برد.
گفتم: چند بار تا حالا کربلا رفتی؟ چند سفر مشهد رفتی؟
خنده ای از سر تمسخر کرد و گفت: کربلا که فعلا امنیت ندارد. اما اگر بخواهم یک قطار را کامل می خرم و همه را مشهد می برم.
دوباره سؤالم را تکرار کردم: چندبار تا حالا مشهد رفتی؟ گفت: یکبار برای پروژه اقتصادی رفتم، اما زود برگشتم. گفتم: حرم امام رضا (ع) هم رفتی؟
گفت: فرصت نشد. اما اراده کنم می روم. بعد یکی از بزرگترهای هیئت فامیلی را صدا کرد و گفت: حاجی، امسال هزینه غذای ده شب محرم رو به حساب من بذار. این را گفت و بلند شد و رفت.
درست یکی دو شب به محرم، اعضای هیئت به سراغ او رفتند که هزینه غذا را بگیرند، اما خارج از کشور بود! این آقا بعد از عاشورا برگشت. باز مثل همیشه، مردمان عادی هزینه محرم را پرداخت کردند.
خبر دارم که هنوز این شخص توفیق زیارت مشهد را پیدا نکرده!
📚 کتاب سه دقیقه در قیامت
༺※🍃🌸🍃※༻
#شهیدی_که_قبرخودش_را_آماده_کرد
ﺩﻳﺪﻳﻢ ﺗﻮ ﻛﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ﺩاﺭﻩ ﻳﻪ ﺣﻔﺮﻩ ﺩﺭﺳﺖ می کنه
ﺭﻓﺘﻢ ﺟﻠﻮ و ﺳﻼﻡ ﻛﺮﺩﻡ!
مثل اینکه از حضور من خوشش نیامده باشد، مکثی کرد و بعد آرام نگاهش را به پشت سر چرخانید:
- سلام علیکم
بلند شد، سر زانوهایش را تکاند و بیرون آمد . صورتش گل انداخته بود.
دانه های درشت عرق که شیار پیشانی اش را گذشته بودند خود را لابلای محاسن پر پشتش پنهان می کردند.
حالا که حاجی از آن بیرون آمده بود، درست مثل قبر بود.
حتی لبه هم داشت. گفتم: پناه بر خدا !
این برای کیست؟
لبخندی زد و گفت: پناه بر خدا ندارد مومن!
هرکه باشی و ز هـر جا برسی / آخرین منزل هستی این است
بعد دستی به شانه ام زد و گفت:
این قبر حقیر شیر علی سلطانی است!
در حالی که سعی می کردم تعجبم را پنهان کنم ، نگاهی آمیخته به ترس و تحیُّر در قبر دواندم. رعشه ای شبیه هول قیامت از ستون مهره هایم عبور کرد.
البته چیزی نگفتم، ولی به نظرم آمد
برای قد رشید حاجی کوچک می باشد!
وقتی حاجی شهید شد، پیکر بی سرش را همانجا دفن کردند و شگفتا که آن قبر برای پیکر بی سرش اصلا کوچک نبود!
#ﺷﻬﻴﺪﺣﺎﺝ_ﺷﻴﺮﻋﻠﻲ_ﺳﻠﻂﺎﻧﻲ🌷
#ﺷﻬﻴﺪﺑﻲ_ﺳﺮ
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
#کلام_شهید
💠خدایا همه ما را هدایت کن و نور خودت را در دلهایمان بتابان و ریا و شرک را در وجودمان بمیران. خدایا این انسانی را که خلق کردی فقط در مواقع ضروری و سختی و ناامیدی است که به یاد تو میافتد.
💠خدایا توبه میکنم به سوی تو و در این راه یاریم ده و هرگاه ذرهای منحرف شدم سخت مرا در همین دنیا عذابم بده و شرایط برگشت به سوی خودت را برایم فراهم کن .
💠خدایا تو میدانی که فقط میخواهم به سوی تو بیایم، ولی چه کنم که قوه تشخیص من ضعیف است و این نفس مرا به خودم وا نمیگذارد...
#سردارشهید_مرتضی_حسینزاده🌷
#سالروز_شهادت
●ولادت : ۱۳۴۲/۱۱/۱ فریدونکنار ، مازندران
●شهادت : ۱۳۶۵/۱۱/۶ شلمچه ، عملیات کربلای ۵
╔. ♡♡♡.═══════╗
@saberin_shahid_ghafari1
╚══════. ♡♡♡.═╝
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
خوشاصُبحےڪہخیرَش را تو باشے
ردیـفِ نـابِ شِعـــرش را تـــو باشے
خوشـا روزے ڪہ تا وقـٺِ غروبش
دعـاےِ خوب و ذڪرش را تو باشے
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#صبحتون_مهدوے 🌼 🍃
🍃🌹🍃🌹🍃
👆خاطرات و نحوه شهادت این سردار بی سر که پسرش را ندید و به نحوی بسیار مظلومانه به شهادت رسید را در کتاب مدافعان حرم اثر گروه شهید هادی بخوانید...
🔸بین الطلوعین 🔸
🔻کلام بزرگان🔻
یکی از آقایان خواب دیده بود که برآورده شدن حاجتت به دست فلانی است.
به نزد او می رود و می گوید: ابتلا به هم و غم داشتیم، ما را نزد شما فرستادند.
او با خونسردی جواب می دهد: به ما هم گفتند، اگر حاجتت را به ما عرضه داشتی بگوییم که، آن #خواب_بین_الطوعین را ترک کن، گرفتاری دنیایی تو رفع می شود.
منبع: در محضر آیت الله بهجت،ج۲ ،ص۳۵۶.
مرحوم حاج سید هاشم حداد : فرزندان و اهل بیت را عادت دهید که بین الطلوعین بیدار باشند. دعاها و توسلات خوب است ولی باید انسان اثر را از خدا بداند و از خدا بخواهد.
استخاره کرد، بد آمد
گفت: امشب عملیات نمیکنیم!!
بچهها آماده بودند، چند وقت بود که آماده بودند،
حالا او می گفت نه!!
وقتی هم که می گفت نه، کسی روی حرفش حرف نمی زد.
فردا شب دوباره استخاره کرد و باز هم بد آمد.
شب سوم عراقی ها دیدند خبری نیست،
گرفتند خوابیدند،
خیلی هاشان را با زیر پیراهنی اسیر کردیم..!
شهید مصطفی ردانی پور🌺
📙مصطفای خدا. اثر گروه شهید هادی