نسیم👼
#شکل_گیری_صهیونیزم (ادامه مباحث #توطئه_ها_ی_صهیونیسم در روزهای #چهارشنبه ) ✅فصل دوم #از_مدینه_تا_
این اولین اسطورهای است که اندیشه و فرهنگ سیاسی یهودیت جدید را شکل میدهد.
هم در دوران جنگهای صلیبی و هم در قرون شانزدهم و هفدهم میلادی از اسطوره اسباط گمشده بنیاسرائیل، به عنوان یک انگیزه مذهبی قوی برای تحریک مردم مسیحی اروپا به جنگ با عثمانی و یا به تشدید تحرکات استعماری در قاره امریکا استفاده سیاسی فراوان شد.
یکی از معروفترین نمونهها، ماجرای ظهور دیوید روبنی در اوایل قرن شانزدهم است که هدف از آن تحریک احساسات دینی مردم ساده مسیحی و ایجاد یک جنگ صلیبی جدید علیه عثمانی بود.
در زمانی که سلطان سلیمانخان عثمانی، تهاجم بزرگ خود را به غرب اروپا آغاز کرده و قلمرو دولت عثمانی را به نزدیکی شهر وین رسانیده بود، یک یهودی به نام دیوید روبنی وارد بندر ونیز میشود و ادعا میکند فرمانده کل ارتش قبایل گمشده بنیاسرائیل است که در منطقه خیبر عربستان حکومت میکنند و این دولت تاکنون ناشناخته بوده است!!
سران یهودیان ونیز میهماندار و مبلّغ این سفیر نظامی میشوند و او را نزد پاپ کلمنت هفتم میبرند.
جالب اینجاست که پاپ هم ادعای دیوید روبنی را میپذیرد و با او پیمانی امضا میکند دال بر اتحاد جهان مسیحیت با دولت بنیاسرائیل علیه مسلمانان است.
این کلمنت هفتم از خانواده زرسالار و صرّاف مدیچی فلورانس است و پاپِ بدنام و دسیسهگری است.
خلاصه، روبنی حدود یک سال با شکوه تمام در دربار پاپ مقیم میشود و به کمک اعضای خانواده یهودی آبرابانل به شهرهای ایتالیا سفر میکند و غوغا و شور دینی عجیبی ایجاد میکند زیرا طبق اعتقادات دینی یهودیان و مسیحیان پیدا شدن اسباط گمشده بنیاسرائیل
مقدمه ظهور مسیح است.
این ماجرا به شکلی کاملاً روشن یک سناریوی اطلاعاتی است که با همدستی زرسالاران یهودی و پاپ و دربارهای پرتغال و اتریش طراحی و اجرا شد ولی در تاریخنگاریِ رسمی غرب و در تاریخنگاریِ یهود تمایل دارند که آن را یک ماجرای مرموز و غیر قابل توضیح جلوه دهند!!
انتشار فقط با ذکر منبع:
📍@nasim_farhangi
20.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥روش افزایش روزی در داستان عبدالرحمان اصفهانی
🔹حجت الاسلام و المسلمین دانشمند
«یا علی مدد»
@nasim_farhangi
10.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ بامزه از خوراکی خوردن بچه ها😍😄
@nasim_farhangi
✨یه تصویرسازیِ قشنگ
از روز ظهور😍:
عجب روزی بود!
همه غافلگیر شدیم.🤩
ما در خانه بودیم.
👨👩👧👦پدر خواب بود،مادر در آشپزخانه مشغول پخت و پز، من و برادر کوچکم سر کنترل تلویزیون جرّ و بحث میکردیم!
که ناگهان آن صدای عجیب و دلنشین در خانه پیچید،آیه ای از قرآن.🥺
به خیال اینکه شاید صدا از بیرون آمده،پنجره را باز کردم و دیدم که صدا در خیابان نیز به وضوح می آید...
صدایت آشنا و پررنج بود.😢
پدرم بی درنگ از خواب پرید، مادرم با کفـگیر، به زمین تکیه داده بود.😳
من و برادرم کنترل را به کناری پرت کردیم و سراپا گوش شدیم...
اصلاً مجری تلویزیون و مهمانان آن هم از جای خود بلند شده بودند و با دهانی باز و چشمانی متعجب، آسمان را ورانداز می کردند.😨
و تو خود را معرفی کردی:
✨« ای اهل عالم! انا بقیهالله...
من حجت و جانشین خداوند روی زمینم...»😥
باورمان نمیشد. آنجا بود که گل از گلمان شکفت و زیر لب سلام دادیم:😭
«السلام علیک یا بقیهالله فی ارضه»🥲
بعد با طنین محمدی ات ما را خواستی:
«...در حقّ ما از خدا بترسید و ما را خوار نسازید، یاریمان کنید که خداوند شما را یاری کند. امروز از هر مسلمانی یاری می طلبم»
وصف نشدنی است...
در پوست خود نمی گنجیدیم.😍
پدرم همان پایین تخت به سجده شکر افتاد.😥
مادرم سرش روی زانو بود و های های گریه میکرد...😭
و من و برادرم به خیابان دویدیم!😃
خودت دیدی که کوچه و خیابان غلغله بود!🤩
مردم مثل مورچه هایی که خانه هایشان اسیر سیلاب شده بیرون میریختند...😍
👨🦰یکی دکمه پیراهنش را بین راه میبست...
🧕دیگری گِرِه روسری اش را میان کوچه محکم میکرد...
👵عده ای زیر بغل پیرزنی ناراحت را که پایه عصایش بخاطر عجله شکسته بود گرفته بودند...
👦و دیدی آن کودکی که به عشق تو کفش های پدرش را با عجله پوشیده بود و هی می افتاد!🥲
مردمی که روزی از سلام کردن به یکدیگر اکراه داشتند،خندان به هم تبریک میگفتند.😃
قنادی رایگان شیرینی پخش میکرد...🧁
و دم گلفروشی سر خیابان، مردم صف بسته بودند برای خرید گل...💐
ولو یک شاخه برای تهنیت به گل نرگس!🌻
🚙ماشین ها بوقزنان و بانوان کِـلکشان و گلاب پاشان، پشت سر جمعیت عظیمی از جوانان به راه افتادند...🚗
جوانانی که دست می افشاندند و با شور میخواندند:
«صلّ علی محمد *** حضرت مهدی آمد»😍
خیلی از نگاهها به ویترین یک تلویزیون فروشی در آن سوی خیابان دوخته شده بود تا اولین تصویر جمال زیبایت،مخابره جهانی شود.🥰
نذر ۳۱۳ صلوات کردم مبادا اَجنبی چشم زخمت بزند...😢
وقتی چهره دلربایت به قاب تلویزیون آمد، شیشه مغازه غرق بوسه شد.😘😘😘
یکی بلندبلند صلوات میفرستاد...🌸
دیگری قسم میخورد که تو را قبلاً در محلهشان دیده.😇
وخیلیها اشکهایشان را با آستین پاک میکردند تا یک دل سیر تماشایت کنند.😭😭😭
در این مدت که علائم پیش از ظهور یکی پس از دیگری نمایان میشد...
دل شیعیانت مثل سیر و سرکه میجوشید اما کسی فکر نمیکرد به این زودیها ببـیندت.🥺
🌸راست گفت جدّت رسول خدا که فرمود:
« مَثَلِ ظهور مهدی، مَثَلِ برپایی قیامت است. مهدی نمی آيد مگر ناگهاني"😍
قسم میخورم این اثرِ دعای توست که تا کنون ما زیر عَلَم شما مانده ایم...
#خانه_ادب
#حال_خوب
📍@nasim_farhangi🦋
نسیم👼
✨یه تصویرسازیِ قشنگ از روز ظهور😍: عجب روزی بود! همه غافلگیر شدیم.🤩 ما در خانه بودیم. 👨👩👧👦پدر
سلام نسیمی های همیشه همراه❣
الهی حال دلتون وصل به حضرت بشه با این پیام🥲
از شیرینی تصورش فقط اشک ریختم😭
بابای مهربون...💞
الهی این تصویرسازی به زودی زود حقیقی بشه و چشم نالایقمان ببیند جمال دلربای بی مَثَلت را...🥺🤲
داشتم خاطرات نسیمی رو مرور میکردم رسیدم به این کلیپ زیبا 😍👌
که به خاطر مسائلی مثل:
🖤شهادت رئیس جمهورمون آقای رئیسی😔
🇮🇷و مَشغله های #انتخاباتی کشورمون
لا به لای گزارش ها موند و ارسال نشد.🥲
ولی خوب حتما رزقمون الان بوده که ازش بهره ببریم.☺️
بریم ببینیم اصلا موضوع چی بوده؟!
و از دیدنش لذت ببریم.🥰👇
26.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏵️﷽🏵️
#جشن_غدیر💐
💠تاریخ:پنج شنبه ۱۴۰۳/۳/۳۱
✨بریم سراغ جشن تقارن دو سالگی نسیم با جشن عید بزرگ غدیر😍
جشن امسالمان بر خلاف سال گذشته خیلی مختصر و البته پر از نگاه خاص #امیرالمومنین بود.😊
💚با جمع ۵ نفره نسیمیمون تصمیم گرفتیم یک جشن خودمونی نسیمی بگیریم برای #غدیر🥰
که البته ناگفته نماند که تصمیممون،شوخی شوخی جدی شد😅
یک روز قبل از عید بزرگ غدیر، رفتیم پارک ام البنین و البته یکی از اعضامون نبود و یک جای بهتر بود و در جوار #امام_رضا جان دعا گوی ما و خانواده نسیمیمون بود.☺️
۳ تا از کوچولوهامون هم کمکمون بودند.🥰
حالا دیگه توضیح ندم و بریم قشنگی های جشن #امیرالمومنین رو به روایت تصویر باهم ببینیم و لذت ببریم.😍👆
#به_عشق_امیرالمومنین
#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است
#پارک_ام_البنین
🖊راستی نظرات و حس های قشنگتون رو با ما در میون بزارید:☺️
🆔 @Nasime_ghadir
📒 https://6w9.ir/Harf_8923856
🖇انتشار فقط با ذکر منبع:
📍@nasim_farhang
May 11