ڪوفـيان بـا «ظهور» حسيـن(ع) و
مـا بـا «غـيبـت» تـو #امـتحـان شـديــم،
بـہ راستے ڪداميڪ سخـت تـر اسـٺ!!!
ظهور.... يـا غيــبـٺ؟!
https://eitaa.com/nasimeasr
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔰 زندگی ائمه(علیهمالسلام) سرتاسر تلاش و مبارزه برای #انجام_مسئولیت بوده است
◾ امام دو شغل دارد: يكى اين است كه قرآن را در دست بگيرد، ديگر اين است كه زمام جامعهى اسلامى را قبضه كند. اگر يکوقتى دشمنهاى دين و انسانیّت، قدرتهاى ظالم و نگذاشتند كه امام اين دو وظيفهى خود را انجام دهد، امام بايد بىامان تلاش و مبارزه كند، تا بتواند اين دو منصب الهى را باز قبضه كند و راهى را كه خداى متعال براى او معیّن كرده است، ادامه دهد.
▫️ ادّعای ما این است كه ائمّهی ما از آغاز تاريخ امامت - جز يك استثناى كوچک- تا روزگار شهادت امام عسکرى - امام يازدهم (صلوات الله عليه) - تقریباً در مدّت اين دويست و پنجاه سال، زندگیشان زندگى مبارزه و جهاد است. اينها يك عدّه مردم مجاهد بودند.
◾ در ميان ما ائمّه (عليهمالسّلام) كسى نيست مگر اينكه يا كشته شد به شمشير، يا اينكه او را در زندان و در تبعيدگاه شهيد و مسموم كردند. همين اجمال كافى است كه ما معتقد شويم كه ائمّهى يازدهگانهى ما (عليهمالسّلام)، همه در حال پيكار و در حال #مبارزه و در حال #جهاد از دنیا رفتند.
📚 کتاب #همرزمان_حسین(علیهالسلام)؛ ص۹۴-۹۷| سخنرانیهای آیتالله خامنهای در محرم الحرام ۱۳۵۱ در هیات انصارالحسین تهران
👈 در ایام محرم، هر شب بخشی از کتاب همرزمان حسین (علیهالسلام)، در این حساب منتشر خواهد شد
🏴 @Khamenei_ir
عبدالله در رؤیایی غریب در میان غبار و دود و آتش محو و کدر، شمشیرها و نیزه هایی را می دید که بالا و پایین می رفتند و خون آلود میشدند،
رودی خروشان،
تیرهایی که از هر طرف به آسمان می رفتند،
سم اسبانی که در میدان جنگ در هم می آمیختند،
خیمه هایی که در آتش میسوختند،
غباری که خورشید را میپوشاند،
اسبانی که بر جنازههای بیسر می تاختند،
سرهایی که بدون بدن افتاده بودند،
شلاق هایی که بالا می رفت و فرود میآمد
کودکانی که از شلاقها میگریختند
رودی خروشان که آب در آن سرخ و خونرنگ میشد
و صدای ام وهب را که عبدالله را صدا می زد.
عبدالله در رختخواب کوشید از خواب بیدار شود. عرق بر تمام چهره اش نشسته بود. ام وهب که از ناله های عبدالله بیدار شده بود، بالای سر او نشسته بود و مرتب صدایش میزد
عبدالله... عبدالله...
عبدالله یکباره از جا جهید و هراسناک اطراف را نگاه کرده ام وهب را کنار خود دید. ام وهب از چشم های وحشت زده و سرخگون او به هراس افتاد. عبدالله مات به او خیره شد. ام وهب گفت:
انگار کابوس میدیدی! عبدالله منگ و گیج سر برگرداند و به روبرو خیره شد. گفت:
چه وحشتناک بود فرات... سرهای بریده و سینه های دریده... این چه کابوسی بود... نه....کابوس نبود... کابوس نبود...
برخاست و چون خوابگردها از اتاق بیرون رفت. ام وهب از پشت پنجره به او نگریست که در حیاط ایستاده و رو به آسمان نفس عمیق می کشید. با طلوع آفتاب، عبدالله آمادهی سفر به کوفه شد. در حالی که افسار اسب را در دست داشت، از خانه بیرون آمد. به دنبال او ام وهب بیرون آمد و خورجینی را به زین اسب بست. ام وهب گفت: می ترسم این جماعت بفهمند به دیدار عبیدالله بن زیاد رفته ای و حرمتت را بشکنند.»
اینها دست از من بر نمی دارند تا مرا با خود همراه کنند.» و سوار بر اسب شد.
ام وهب گفت: کاش به جای عبیدالله به دیدار مسلم میرفتی!
عبدالله دهانه ی اسب را گرفت و رو به ام وهب چرخاند. از این سخن احساس کرده ام وهب نیز تمایل دارد که او به یاران مسلم ملحق شود. گفت: چنان امر را مشتبه کرده اند که مسلمانی چون تو نیز شکستن بیعت خلیفه ی مسلمانان را کوچک می شمارد.»
و به راه افتاد. ام وهب نگران ماند و دور شدن عبدالله را تماشا کرد و با خود گفت:
کاش هرگز به کوفه نیامده بودیم!»
#نامیرا (قسمت دهم)
https://eitaa.com/nasimeasr
⭕لطفا بادقت بخوانید و منتشرکنید.
درباره ماه محرم جوک نسازیم
💠دوستان عزیزی که درباره ماه محرم جوک می سازی و جوک می گذاری، جوک هایی ک مربوط به نذری دادن و.... است تا حالا فکر کردید که، همیشه مطالب را در قالب جوک و طنز به خورد ما دادند؟
💠قبلا تا می گفتند شیرازی، به یاد حافظ و سعدی و میراث ادبی مان می افتادیم.. تا می گفتند رشت به یاد طبیعت بکر و مردم خوش خُلق گیلان می افتادیم، تا می گفتند اصفهانی، به یاد هوش و ذکاوت و دقت مردمش می افتادیم، تا می گفتند ترک، به یاد غیرت دینی و شیعی آذربایجان و مردم پاک و بی ریای آن می فتادیم..الان چطور؟!
💠شعار می دهیم که ایران، وطنم.. ولی دلهای بعضی از ما را به همدیگر چرکین کردند..همیشه در قالب جوک تخریب شدیم.
اوایل هرگز به امام نقی(ع) ما، به امام باقر(ع) ما، به پیامبر خاتم النبین(ع)، توهین نمی کردند و جوک نمی ساختند..
💠بلکه اول از لقمان حکیم، اسوه ادب و حکمت شروع کردند، بعد یوسف نبی(ع) را به تمسخر گرفتند، جوکهای یوزارسیفی رو رایج کردند!! الان علنا در کانالها و رسانه های ظاهرا ایرانی ولی در پشت پرده وهابی و اسرائیلی، به تک تک اهل بیت ما توهین می کنند..
💠انواع حرفهای بی ارزش و روایت های جعلی و #اسرائیلیات اجدادشان را به اسم اهل بیت منتشر می کنند و بعضی از جوانهای ساده دل ما را فریب می دهند.. همه اولش از چند تا جوک شروع شد.
💠دوست عزیز جوک ساختن و پخش کردن همیشه هم برای خنده نیست گاهی با اهدافی دنبال می شود که ممکن است هیچ توجهی به محتوای متن نکنیم.. ولی اثرش ذره ذره است..کم کم در ناخودآگاه ما جا می گیرد..
💠دوست خوبم، فراموش نکن که سیاست سازنده این جوک ها این است که، مستقیم به شما نمی گوید ماه محرم و عزاداری را فراموش کن، به ظاهر جوک تحویل می دهد آن هم به اسم ماه محرم ..
💠به اسم جوک نذری و تمسخر عزادارها و.. "آنقدر جوک به خوردتان می دهند که" وقتی اسم ماه محرم آمد ناخودآگاه خنده ات بگیرد حتی بخاطر آن جوک هایی که خواندی برای نذری و...
💠برای محرم جوک می سازند..برای ماهی که زمین و آسمان و ملائک در عزای اولاد پیغمبر(ص) محزون و ماتم زده هستند.. و همین طوری کم کم دیگه محرمی نیستیم.. دلهایمان یخ می زند..کم کم دیگه برای کشته شدن بهترین انسانهای زمین و رمز زنده بودن جامعه مون می خندیم.. به همین سادگی.. می خندیم..
💠آری! دوست عزیز.. برای از بین بردن مقدسات و هویت یه ملت، اول طنز و جوک میسازند، بعد تمسخر می کنند،
و بعد توهین و هتاکی.. نگذاریم به
همین سادگی، هویت ما را بدزدند..
🌺🌺💕
https://eitaa.com/nasimeasr