تیر بلا رسید و دلم را نشان گرفت
آتش به سینه ام زد و تاب وتوان گرفت
عمری ز خاطرات ِگذشته گریستم
شکرخدا که زهر ازاین خسته جان گرفت
مویم حکایت غم دیرینه می کند
بغض گلو و اشک، مسیر بیان گرفت
راوی روضه های غروب مدینه ام
در آن زمانِ تلخ دل آسمان گرفت
ازقصه ای که برکسی آن را نگفته ام
باغ امید من همه رنگ خزان گرفت
دستی که بین کوچه به مادرکشیده زد
باضربه اش ازاین دل زارم امان گرفت
دیدم که مادرم پی من دست میکشد
سیلی ز مادرم همه تاب وتوان گرفت
#نـوكـر_نـوشـت:
#حسن_جــان
شد عاقبتش خیر هر آنکس که در عالم
گردید غلامی ز سرای تو #حسن_جان
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_علیرضا_قنواتی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
پادشاه است هر آن کس که گدای حسن است
کار جبریل امین گریه برای حسن است
چای می خورد دم هیئت و با خود می گفت
شک ندارم که شفا در ته چای حسن است
چه خداوند کریمی همه را می بخشد
این خداوند به هر حال خدای حسن است
همهمه بین گداها به وجود آمده است
به گمانم که دگر وقت عطای حسن است
هرچه داریم و نداریم خودش داده به ما
هرچه داریم و نداریم فدای حسن است
کـربلا قاسم او تا که به میدان آمد
همه گفتند که این شیر به جای حسن است
بعد نابودی حکام سعودی دیگر
نوبت ساختن صحن و سرای حسن است
#نـوكــر_نـوشـت:
#حسـن_جـان💔
صید دام تو شدن، روزی هرکس نشود
لطف #زهراست ک در دام شما افتادم
#صلي_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_عبدالهادی_قاسمی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
تو طفل بودی و حتی گمان نمی کردی
میان کـوچه کسی هتک حرمتـی بکند
به مادری که خداوند کـوثرش خوانده
کسی لـگـد بزند یا جسـارتـی بکند
به قصد خانه از این کوچه ها گذر کردید
ولی چه حیف که مادر به مقصدت نرسید
چو دستهای بزرگش به قصد سیلی رفت
"پریدی از سر جایت ولـی قَـدَّت نرسید"
ز روی پوشیه زد تازه این چنین شده است
چه خوب شد که تو آن جا مراقبش بودی
چـو برق از سـر مـادر پرید و می افتاد
چه خوب مثل عصـایـی مراقبش بودی
هنوز لحظه ی رفتن میان کوچه ی تنگ
تـو با تمـام تصـاویر درد سـر داری
نگاه کردم و دیدم نوشته #یا_زهـرا
به روی لخته ی خونی که از جگر داری
#نـوكــر_نـوشــت:
#حـسـن_جــان
نام حَـسَــن که می شنوم روضــه ها همان
روز دوشنبه، کوچه ی باریک و مادر است
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخیر، #دوشنبتون_امام_حسنی، سالگرد ارتحال ملکوتی #حضرت_امام_خمینی (ره) تسلیت باد🏴
#به_یاد_شهید_مدافع_حـرم_محرم_علیپور
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
پس از مصیبت در، در بدر شدم، مـادر
همین که از خبرت با خبـر شدم مـادر
نوشته اند، چهل تن به یک نفر من هم
اسیر صـورت آن یکـــ نفر شدم مـادر
میان شعله ی آتش چه آمده به رخت؟
که من ز داغ رخت شعله ور شدم مـادر
چه آمده به سرت؟ باز چهره پوشاندی
دوباره زخمـیِ زخـم بصر شدم مـادر
حسن نگاه به دیوار خـانه می نالـد
شهید روضه ی مسمار در شدم مـادر
نشسته ام، که تو شبـها دگر نمی خوابی
شکـسته ام ز غـمـت، پیرتر شدم مـادر
رَهَم دهید به خـانه، که بی لیاقت مـن
به روضه خوانیتان مفتخر شدم مادر
دعـا کـنید بـرایـم بـه حـق چــادرتان
نیازمـند دعــای سحــر شدم مــادر
شمـا که عـازم راه سفـر شدی مــادر
پس از شما چقدر در بدر شدم مـادر
#نــوكــر_نـوشــت:
#حـسـن_جـــان
بی حرم مانده ولی در عوضش می بینیم
چارده قرن فقط از کـرم او سخن است
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_رضـا_حـاجـی_زاده
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
از کوچه به هنگام گذر خاطره دارم
میسوزم و باسوز جگر خاطره دارم
مانوس به اشکم چه کنم دست خودم نیست
آخر من ازین دیده ی تر خاطره دارم
یک روز عصا بودم و یک عمر خمیدم
از درد سر و درد کـمر خاطـره دارم
کابوس گرفته ز من این خواب شبم را
با آه شب و سوز سحر خاطره دارم
این پیری من زیر سر کودکی ام بود
در سن کم از غم چقدر خاطره دارم
رد میشدم از کوچه ی تنگ و جگرم سوخت
از سیلی و از چرخش سر خاطره دارم
بیزارم ازین سرعت بسته شدن در
من با لگد و آتش در خاطره دارم
#نـوكـر_نـوشـت:
#حـسـن_جــان
سیلیِ به #زهرا سبب مرگ #حسن شد
آری بخدا غصه ی ناموس کشنده ست
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_مـهـدی_عـزیـزی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
حاجات خویش را دل من از خدا گرفت
تا اینکه برد نام حسن را، دعا گرفت
بیمارِ لاعلاج چه بسیار دیده ایم
عرض توسلی به تو کرد و شفا گرفت
هرکه هوای کرب و بلا می کند، چرا؟
با ذکر #یا_حسن، سفر کربلا گرفت
با دیدن مزار غریبت دلـم شکست
در جای جای صحن دلم روضه پا گرفت
یک روز می رسد که شوم خادمِ حرم
این هدیه را ز دست کریم شما گرفت
روزی که گنبد و حرمش را بنا کنیم
باید تمام صحن حسن را طلا گرفت
#نـوكــر_نـوشـت:
#حسن_جـان💔
قبل هرجمله وحرف وسخن ونقل وکلام
اول صبح دوشنبه به شما عرض سلام
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_محمدامین_کریمیان
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
حاجات خویش را دل من از خدا گرفت
تا اینکه برد نام حسن را، دعا گرفت!
بیمارِ لاعلاج چه بسیار دیده ایم
عرض توسلی به تو کرد و شفا گرفت
هرکه هوای کرب و بلا می کند، چرا؟
با ذکر یا حسن، سفر کربلا گرفت!
با دیدن مزار غریبت دلـم شکست
در جای جای صحن دلم روضه پا گرفت
یک روز می رسد که شوم خادمِ حرم
این هدیه را ز دست کریم شما گرفت
روزی که گنبد و حرمش را بنا کنیم...
باید تمام صحن حسن را طلا گرفت
#نـوكـر_نـوشـت:
#حسن_جـان
روی قبر خاکی ات طرح ضریحت می کشد
آرزوها دارد این نـوکـر برایت #یاحـسـن
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_جبار_دریساوی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
از بس که حُسن نام تو شد مشق جوهرم
عطر بقیع می وزد از باغ دفترم
شوق بهشت سهم بقیه، ز من مخواه
از گندم مزار شما ساده بگذرم
مسکین، یتیم، اسیر، همه زود آمدند
مثل همیشه در صف این خانه آخرم
نقش است بر کتیبه خلقت هو الکریم
ثبت است بر جریده عالم هو الکرم
من خواب دیده ام پس از آبادی بقیع
نذر ضریح توست النگوی مادرم
آنقدر حلقه بر در این خانه کوفتم
حالا خودم کلون قدیمی این درم
گفتند سائلان که پس از تو کجا رویم
گفتی که این شما و سرای برادرم
اینها دو واژه اند که با هم غریبه اند
بر صفحه چون دو خط موازی: حسن، حرم
#نـوكـر_نـوشـت:
#حسن_جـان
تا ابد هرچه کریم است به قربان حسن
تا ابد هرچه خلیفه ست به قربان علی
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_رضا_فرزانه
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
نوکری کار من و کار تو ذاتا کرم است
خار هم بین گلستان شما محترم است
بی نیـازم ز همــه عالــم و آدم زیـــرا
لطف سرشار شما سایه ی روی سرم است
اینکـه هر روز فقط از تو سخـن میگویم
اثـر لقمــه ی پـاک پـدر و مــادرم است
حسنی زاده شـــدم، پس حسنی میمیرم
گُــل ذکر تو فقط در نفس آخــرم است
من به انـدازه ی یک عمر، بدهکار توام
نامتان ذکر طپشهـای دل مضطرم است
حــرم خاکی تو غصه برایم شده است
فکر و ذکرم به خدا ساختن یک حرم است
#نــوكـر_نـوشـت:
#حسن_جـان
روی قبر خاکی ات طرح ضریحت می کشد
آرزوها دارد این نـوکـر برایت #یاحـسـن
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_عبدالحسین_یوسفیان
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
تا نشستم با ادب هر بار، پای سفره ات
شد کرَم پشتِ کرَم تکرار، پای سفره ات
راه دادی و چه تحویلم گرفتی باز هم
چشمپوشی کردی از بدکار، پای سفره ات
من گدایی نابلد! أنت کریم إبن کریم
روی چشمانم قدم بگذار، پای سفره ات
همنشینِ زائران و دوستدارانت شدم
تازه شد با أغنیا دیدار، پای سفره ات
با جُزامی هم غذا شد دستهایِ گرم تو
قاسِمت نان خورد با بیمار، پای سفره ات
شیوه ی نَقلِ حدیثت در عمل بود و نشست
جمله ی «ألجّار ثمّ ٱلدّار»، پای سفره ات
نانخورِ عهد قدیم ِ خانه ات هستم اگر
پرورش دادم برایت یار، پایِ سفره ات
روزیِ بی منّتِ فرزندهایم دست توست
با همان پیمانه ی سرشار، پای سفره ات
#نــوكـر_نـوشـت:
#حسن_جـان
گدای کوی کریمیم و نان بهانه ی ماست
نظر به منظر جانان، مراد و منظور است
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_عباسعلی_علیزاده
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
دامن چشم من از گریه به دریا اُفتاد
چشم زخمیشده از کار تماشا اُفتاد
پارههایِ جگرم میچكد از كُنجِ لبم
عاقبت سایهی مرگ آمد و بر ما اُفتاد
باز هم خاطرههایم همگی زنده شدند
راه من باز بر آن كوچهی غمها اُفتاد
یاد آن کوچه که با مادر خود میرفتم
به سرم سایهای از غربتِ بابا اُفتاد
کوچه بنبست شد و در دل آن وانفسا
چشم نامرد به ناموس علی تا اُفتاد
آنچنان زد که رَهِ خانهی خود گُم كردیم
آنچنان زد که به رخسارهی گُل جا اُفتاد
گاه میخورد به دیوار و گَهی رویِ زمین
چشمِ زخمی شده از کار تماشا اُفتاد
من از آن دستکشیدن به زمین فهمیدم
گوشواری که شکسته است در آنجا اُفتاد
شانهام بود عصایش ولی از شدت درد
من قدم خم شد و او هر قدم اما اُفتاد
#نــوكـر_نـوشـت:
#حسن_جـان
زَهرا حَرَم نداشت تو هم بیحَرَم شدی
از کـودکـی هَمیشه هَوادار مـادری...
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_محمد_پورهنگ
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
آنکه دارد به دلش غصهی بسیار، منم
ساکن غمکدهی ماتم دلدار، منم
همهی شهر، سر سفرهی من نان خوردند
ولی انگار به یک شهر بدهکار، منم
آنکه یک عمر، شبش سر شده با کابوسی
که در آن مادرِ او میشود آزار، منم
وسط کوچهی غم، خانه خرابم کردند
آنکه دنیا شده روی سرش آوار، منم
مقتل اصلی من در وسط آتش بود
آنکه جان داده میان در و دیوار، منم
اشک هم داغ دلِ خون مرا سرد نکرد
سینهی سوخته از سرخی مسمار، منم
دست سنگین کسی خورد به روی مادر
ولی آنکه شده نیلی رخش انگار، منم
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسـن_جان💔
تو کریم اهل بیتی، من تهیدست و فقیر
ای عصای دست مادر دست مارا هم بگیر
#صلی_الله_عليک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسین
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_محمود_شفیعی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.