eitaa logo
مکتب شهدا_ناصرکاوه
882 دنبال‌کننده
20.9هزار عکس
15.2هزار ویدیو
515 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
(1)👇 🌺 يک ریال هم ما پول نمي‌دهم: ....جزوه‌اي را آقاي فلاح‌زاده آماده كرده بود درباره مسائل اختلافي بين فتواي ايشان و حضرت امام كه اين براي خيلي از مقلدينش راه‌گشا بود. ماگفتيم چون اين جزوه مي‌خواهد چاپ بشود، بايد اجازه‌ آقا باشد، لذا برديم خدمت ايشان و گفتيم اجازه مي‌فرماييد برای چاپ؟ اين جزوه، مدتي نزد حضرت آقا بود و آقاي فلاح‌زاده با ما تماس مي‌گرفت.تا يك دفعه خدمت آقا رفتم، گفتم در باره اين جزوه لطفاً بفرمائید ما چه كنيم؟ آقا فرمودند آيا ضرورت دارد اين چاپ بشود؟ عرض كردم اين حداقل چيزي است كه بايد ما چاپ كنيم. فرمودند خيلي خوب، من به دو شرط اجازه مي‌دهم. 1- اسمي از مهر من و دفتر من روي اين جزوه نباشد. 2-یک ریال هم ما پول نمي‌دهيم؛ نه من پول دارم، نه دفتر پول بدهد. اگر خود آقاي فلاح‌زاده پول دارد، خودش چاپ كند... منبع: مجله سبک زندگی ایرانی - راوی : آقاي مروي 🌹 شهید رجایی: مردم ما از کمبودها و کسریها گله ندارند،آنچه مردم را می آزارد و صدایشان را درمی آورد وجود تبعیضات ناروا و سوءاستفاده از بیت المال است و 🌺ماشین بیت المال هوا سرد بود و باران به شدت می بارید. وقتی آمد داخل خانه لباس هایش خیس بود و سر تا پا گلی بود. وقتی عمه عزیزالله را با این وضعیت دید گفت: چرا با ماشین نمی آیی؟ تو که ماشین سپاه و راننده در اختیارت هست!؟ چرا این مسیر طولانی را پیاده می ایی و می روی ؟همین طورکه داشت لباس هایش را تمیز می کرد خندید وگفت: "بیت المال" باز خواست دارد اما وقتی با پاهای خودم بروم هیچ باز خواست ندارد... شهید مدافع حرم شهید عزیز الله محمدی سلیمانی 🌺 باش👈 که می‌گفت: "با هر فشنگ یک نفر از دشمن رو باید هدف گرفت؛ چرا بی‌خود تیر می‌زنید؟ چرا بی‌خود رگبار می‌بندید، اینها "بیت المال" است." 🌺پول بیت الماله وقتی از سپاه برگشت گفت: به من دستور دادن دیگه نرم جبهه؟! 😳 چشمام گرد شد گفتم چرا؟سری تکان داد وگفت: آره تا خونه رو درست نکنم حق ندارم برم جبهه؟!... بعد گفت: اگر از سپاه آمدند بگو من این خونه رو دوست‌ دارم نمی خوام برم جای دیگه... پرسیدم چرا باید بگم ؟جواب داد این ها میخوان پول بدن خونه رو مدل حالا بسازم، من نمی خوام این کارو بکنم.وقتی از سپاه آمدند... محکم گفت: این پول "بیت الماله" من سر سوزنی هم نمی خواهم بچه هام با همچین پولی تو رفاه باشن. هرچی اصرار کردند قبول نکرد. بعد هم خودش شروع به بازسازی خونه کرد و سقف خانه را درست کرد و رفت جبهه... 🌺بیت المال بچه های گردان پشت میدون مین زمین گیر شدند،چند نفر رفتن معبر باز کنن،یکی از نیروها 14سالش بود.چند قدم دویدسمت میدان مین، یک دفعه ایستاد همه فکر کردن ترسیده.یکی گفت طفلک همش 14 سالشه!!!دوباره برگشت وپوتین هاشو دادبه بچه ها و گفت: تازه از تدارکات گرفتم حیفه مال "بیت الماله"!!! پابرهنه رفت توی میدان مین... 🌺کلاه بيت المال: آخرين نفري که از عمليات برمي‌گشت خودش بود.يک کلاه خود سرش بود، افتاد ته دره حالا آن طرف دموکرات‌ها بودند و آتش شان هم سنگين. تا نرفت کلاه خود را برنداشت، برنگشت. گفتيم 👈 اگه شهيد مي‌شدي…؟ گفت: اين "بيت المال" بود.... 🌺این ها اینقدر نمی ارزند: در یکی از عملیاتها که برعلیه منافقین بود قرار شد منطقه ای را با موشک هدف قرار بدهیم. من موشک ها را آماده کرده بودم، سوخت زده با سیستم برنامه ریزی شده ؛ موشک ها هم از آن موشک های مدرن نقطه زنی بود.ایشان از عمق عراق تماس گرفت که مقدم آماده ای؟گفتم: بله... گفت: موشک ها چقدر می ارزد؟ گفتم: مگر می خواهی بخری؟!... گفت: بگو چقدر می ارزد...گفتم مثلا شش هزار دلار.... گفت: مقدم نزن, اینها اینقدر نمی ارزند. راوی 👈 برشی از زندگی 📣مردم از رئیس جمهور و دولت ناراحت و شدیدا گله مندند و اعتراض دارند.
(1)👇 🌺 يک ریال هم ما پول نمي‌دهم: ....جزوه‌اي را آقاي فلاح‌زاده آماده كرده بود درباره مسائل اختلافي بين فتواي ايشان و حضرت امام كه اين براي خيلي از مقلدينش راه‌گشا بود. ماگفتيم چون اين جزوه مي‌خواهد چاپ بشود، بايد اجازه‌ آقا باشد، لذا برديم خدمت ايشان و گفتيم اجازه مي‌فرماييد برای چاپ؟ اين جزوه، مدتي نزد حضرت آقا بود و آقاي فلاح‌زاده با ما تماس مي‌گرفت.تا يك دفعه خدمت آقا رفتم، گفتم در باره اين جزوه لطفاً بفرمائید ما چه كنيم؟ آقا فرمودند آيا ضرورت دارد اين چاپ بشود؟ عرض كردم اين حداقل چيزي است كه بايد ما چاپ كنيم. فرمودند خيلي خوب، من به دو شرط اجازه مي‌دهم. 1- اسمي از مهر من و دفتر من روي اين جزوه نباشد. 2-یک ریال هم ما پول نمي‌دهيم؛ نه من پول دارم، نه دفتر پول بدهد. اگر خود آقاي فلاح‌زاده پول دارد، خودش چاپ كند... منبع: مجله سبک زندگی ایرانی - راوی : آقاي مروي 🌹 شهید رجایی: مردم ما از کمبودها و کسریها گله ندارند،آنچه مردم را می آزارد و صدایشان را درمی آورد وجود تبعیضات ناروا و سوءاستفاده از بیت المال است و 🌺ماشین بیت المال هوا سرد بود و باران به شدت می بارید. وقتی آمد داخل خانه لباس هایش خیس بود و سر تا پا گلی بود. وقتی عمه عزیزالله را با این وضعیت دید گفت: چرا با ماشین نمی آیی؟ تو که ماشین سپاه و راننده در اختیارت هست!؟ چرا این مسیر طولانی را پیاده می ایی و می روی ؟همین طورکه داشت لباس هایش را تمیز می کرد خندید وگفت: "بیت المال" باز خواست دارد اما وقتی با پاهای خودم بروم هیچ باز خواست ندارد... شهید مدافع حرم شهید عزیز الله محمدی سلیمانی 🌺 باش👈 که می‌گفت: "با هر فشنگ یک نفر از دشمن رو باید هدف گرفت؛ چرا بی‌خود تیر می‌زنید؟ چرا بی‌خود رگبار می‌بندید، اینها "بیت المال" است." 🌺پول بیت الماله وقتی از سپاه برگشت گفت: به من دستور دادن دیگه نرم جبهه؟! 😳 چشمام گرد شد گفتم چرا؟سری تکان داد وگفت: آره تا خونه رو درست نکنم حق ندارم برم جبهه؟!... بعد گفت: اگر از سپاه آمدند بگو من این خونه رو دوست‌ دارم نمی خوام برم جای دیگه... پرسیدم چرا باید بگم ؟جواب داد این ها میخوان پول بدن خونه رو مدل حالا بسازم، من نمی خوام این کارو بکنم.وقتی از سپاه آمدند... محکم گفت: این پول "بیت الماله" من سر سوزنی هم نمی خواهم بچه هام با همچین پولی تو رفاه باشن. هرچی اصرار کردند قبول نکرد. بعد هم خودش شروع به بازسازی خونه کرد و سقف خانه را درست کرد و رفت جبهه... 🌺بیت المال بچه های گردان پشت میدون مین زمین گیر شدند،چند نفر رفتن معبر باز کنن،یکی از نیروها 14سالش بود.چند قدم دویدسمت میدان مین، یک دفعه ایستاد همه فکر کردن ترسیده.یکی گفت طفلک همش 14 سالشه!!!دوباره برگشت وپوتین هاشو دادبه بچه ها و گفت: تازه از تدارکات گرفتم حیفه مال "بیت الماله"!!! پابرهنه رفت توی میدان مین... 🌺کلاه بيت المال: آخرين نفري که از عمليات برمي‌گشت خودش بود.يک کلاه خود سرش بود، افتاد ته دره حالا آن طرف دموکرات‌ها بودند و آتش شان هم سنگين. تا نرفت کلاه خود را برنداشت، برنگشت. گفتيم 👈 اگه شهيد مي‌شدي…؟ گفت: اين "بيت المال" بود.... 🌺این ها اینقدر نمی ارزند: در یکی از عملیاتها که برعلیه منافقین بود قرار شد منطقه ای را با موشک هدف قرار بدهیم. من موشک ها را آماده کرده بودم، سوخت زده با سیستم برنامه ریزی شده ؛ موشک ها هم از آن موشک های مدرن نقطه زنی بود.ایشان از عمق عراق تماس گرفت که مقدم آماده ای؟گفتم: بله... گفت: موشک ها چقدر می ارزد؟ گفتم: مگر می خواهی بخری؟!... گفت: بگو چقدر می ارزد...گفتم مثلا شش هزار دلار.... گفت: مقدم نزن, اینها اینقدر نمی ارزند. راوی 👈 برشی از زندگی 📣مردم از رئیس جمهور و دولت ناراحت و شدیدا گله مندند و اعتراض دارند.
(1)👇 🌺 يک ریال هم ما پول نمي‌دهم: ....جزوه‌اي را آقاي فلاح‌زاده آماده كرده بود درباره مسائل اختلافي بين فتواي ايشان و حضرت امام كه اين براي خيلي از مقلدينش راه‌گشا بود. ماگفتيم چون اين جزوه مي‌خواهد چاپ بشود، بايد اجازه‌ آقا باشد، لذا برديم خدمت ايشان و گفتيم اجازه مي‌فرماييد برای چاپ؟ اين جزوه، مدتي نزد حضرت آقا بود و آقاي فلاح‌زاده با ما تماس مي‌گرفت.تا يك دفعه خدمت آقا رفتم، گفتم در باره اين جزوه لطفاً بفرمائید ما چه كنيم؟ آقا فرمودند آيا ضرورت دارد اين چاپ بشود؟ عرض كردم اين حداقل چيزي است كه بايد ما چاپ كنيم. فرمودند خيلي خوب، من به دو شرط اجازه مي‌دهم. 1- اسمي از مهر من و دفتر من روي اين جزوه نباشد. 2-یک ریال هم ما پول نمي‌دهيم؛ نه من پول دارم، نه دفتر پول بدهد. اگر خود آقاي فلاح‌زاده پول دارد، خودش چاپ كند... منبع: مجله سبک زندگی ایرانی - راوی : آقاي مروي 🌹 شهید رجایی: مردم ما از کمبودها و کسریها گله ندارند،آنچه مردم را می آزارد و صدایشان را درمی آورد وجود تبعیضات ناروا و سوءاستفاده از بیت المال است و 🌺ماشین بیت المال هوا سرد بود و باران به شدت می بارید. وقتی آمد داخل خانه لباس هایش خیس بود و سر تا پا گلی بود. وقتی عمه عزیزالله را با این وضعیت دید گفت: چرا با ماشین نمی آیی؟ تو که ماشین سپاه و راننده در اختیارت هست!؟ چرا این مسیر طولانی را پیاده می ایی و می روی ؟همین طورکه داشت لباس هایش را تمیز می کرد خندید وگفت: "بیت المال" باز خواست دارد اما وقتی با پاهای خودم بروم هیچ باز خواست ندارد... شهید مدافع حرم شهید عزیز الله محمدی سلیمانی 🌺 باش👈 که می‌گفت: "با هر فشنگ یک نفر از دشمن رو باید هدف گرفت؛ چرا بی‌خود تیر می‌زنید؟ چرا بی‌خود رگبار می‌بندید، اینها "بیت المال" است." 🌺پول بیت الماله وقتی از سپاه برگشت گفت: به من دستور دادن دیگه نرم جبهه؟! 😳 چشمام گرد شد گفتم چرا؟سری تکان داد وگفت: آره تا خونه رو درست نکنم حق ندارم برم جبهه؟!... بعد گفت: اگر از سپاه آمدند بگو من این خونه رو دوست‌ دارم نمی خوام برم جای دیگه... پرسیدم چرا باید بگم ؟جواب داد این ها میخوان پول بدن خونه رو مدل حالا بسازم، من نمی خوام این کارو بکنم.وقتی از سپاه آمدند... محکم گفت: این پول "بیت الماله" من سر سوزنی هم نمی خواهم بچه هام با همچین پولی تو رفاه باشن. هرچی اصرار کردند قبول نکرد. بعد هم خودش شروع به بازسازی خونه کرد و سقف خانه را درست کرد و رفت جبهه... 🌺بیت المال بچه های گردان پشت میدون مین زمین گیر شدند،چند نفر رفتن معبر باز کنن،یکی از نیروها 14سالش بود.چند قدم دویدسمت میدان مین، یک دفعه ایستاد همه فکر کردن ترسیده.یکی گفت طفلک همش 14 سالشه!!!دوباره برگشت وپوتین هاشو دادبه بچه ها و گفت: تازه از تدارکات گرفتم حیفه مال "بیت الماله"!!! پابرهنه رفت توی میدان مین... 🌺کلاه بيت المال: آخرين نفري که از عمليات برمي‌گشت خودش بود.يک کلاه خود سرش بود، افتاد ته دره حالا آن طرف دموکرات‌ها بودند و آتش شان هم سنگين. تا نرفت کلاه خود را برنداشت، برنگشت. گفتيم 👈 اگه شهيد مي‌شدي…؟ گفت: اين "بيت المال" بود.... 🌺این ها اینقدر نمی ارزند: در یکی از عملیاتها که برعلیه منافقین بود قرار شد منطقه ای را با موشک هدف قرار بدهیم. من موشک ها را آماده کرده بودم، سوخت زده با سیستم برنامه ریزی شده ؛ موشک ها هم از آن موشک های مدرن نقطه زنی بود.ایشان از عمق عراق تماس گرفت که مقدم آماده ای؟گفتم: بله... گفت: موشک ها چقدر می ارزد؟ گفتم: مگر می خواهی بخری؟!... گفت: بگو چقدر می ارزد...گفتم مثلا شش هزار دلار.... گفت: مقدم نزن, اینها اینقدر نمی ارزند. راوی 👈 برشی از زندگی