eitaa logo
مکتب شهدا_ناصرکاوه
938 دنبال‌کننده
22.1هزار عکس
17.1هزار ویدیو
548 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴اهمیت به بیت المال خیلی کم پیش می‌آمد که بچه‌هایش را همراه خود بیاورد. آن‌ روز ظاهرا خانواده حاجی جایی رفته بودند و او مجبور شده بود محمّد مهدی را همراه خود بیاورد. از صبح که آمد خودش رفت جلسه و محمّد مهدی را پیش ما گذاشت... جلسه که تمام شد مقداری اضافه آمده بود. یکی را به محمّد مهدی دادم تا لااقل از او نیز پذیرایی کرده باشم. نمی‌دانم چه کاری داشت که مرا احضار کرد. محمّد مهدی هم پشت سر من وارد دفتر شد. وقتی بچه‌اش را دید چهره‌اش برافروخته شد، طوری که تا حالا اینقدر او را عصبانی ندیده بودم. با صدای بلند گفت: کی به شما گفت به او موز بدهید. گفتم: حاجی این بچه صبح تا حالا هیچ نخورده یه موز که به او بیشتر نداده‌ایم تازه از سهم خودم هم بوده. نگذاشت صحبتم نمام شود دست در جیبش کرد و هزار تومان به من داد و گفت: همین الان می‌روی و جای آن موز را می‌خری و می‌گذاری. البته به جای یک موز یک کیلو... #ناصر_کاوه منبع : کتاب احمد و سایت شهید کاظمی
💐 کشکول (99/107):👇 ⚖ حقوق نجومی مقدمه کربلا... ایجاد طبقه ممتاز و قانونی کردن دست اندازی در بیت المال، مقدمه ذبح ارزش ها و به مسلخ رفتن حسین ابن علی (ع) است. این عین تعبیری است که رهبر عزیز انقلاب 20 سال قبل نسبت به آن هشدار دادند... بخوانید تا بدانید که آنها که منتقدان را به «سخیف گویی» متهم می کنند، پا در چه راهی گذاشته اند. ✅رهبر معظم انقلاب: کمتر از یک دهه پس از رحلت پیغمبر قضایا شروع شد. ابتدا سابقه‌داران اسلام - اعم از صحابه و یاران و کسانی که در جنگهای زمان پیغمبر شرکت کرده بودند - از امتیازات برخوردار شدند، که بهره‌مندی مالی بیشتر از بیت‌المال، یکی از آن امتیازات بود. چنین عنوان شده بود که تساوی آنها با سایرین درست نیست و نمیتوان آنها را با دیگران یکسان دانست! 👈 این، خشتِ اوّل بود. حرکت های منجربه انحراف، این گونه از نقطه‌ی کمی آغاز میشود و سپس هر قدمی، قدم بعدی را سرعت بیشتری می بخشد. انحرافات، از همین نقطه شروع شد، تا به اواسط دوران عثمان رسید. در دوران خلیفه‌ی سوم، وضعیت به گونه‌ای شد که برجستگان صحابه‌ی پیغمبر، جزو بزرگترین سرمایه‌داران زمان خود محسوب می شدند! توجّه می کنید!؟ 📣یعنی همین صحابه‌ی عالی‌مقام که اسم های شان معروف است - طلحه، زبیر، سعدبن‌ابی‌وقّاص و غیره - این بزرگان، که هر کدام یک کتاب قطور سابقه‌ی افتخارات در بدر و حُنین و اُحد داشتند، در ردیف اول سرمایه‌داران اسلام قرار گرفتند. یکی از آنها، وقتی مُرد و طلاهای مانده از او را خواستند بین ورثه تقسیم کنند، ابتدا به صورت شمش درآوردند و سپس با تبر، بنای شکست و خرد کردن آنها را گذاشتند... مثل هیزم، که با تبر به قطعات کوچک تقسیم کنند! طلا را قاعدتاً با سنگِ مثقال می کشند. ببینید چقدر طلا بوده، که آن را با تبر می شکسته‌اند. همین وضعیت، مسائل دوران امیرالمومنین (ع) را به وجود آورد. خواص دوران او - خواص طرفدار حق یعنی کسانی که حق را می شناختند - اکثرشان کسانی بودند که دنیا را بر آخرت ترجیح میدادند!... 📚 بيانات در دیدار فرماندهان لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله (ص) ۲۰خرداد۷۵ 🔴 پوتین های بیت المال بچه های گردان پشت میدون مین زمین گیر شدند،چند نفر رفتن معبر باز کنن،یکی از نیروها 14سالش بود.چند قدم دوید سمت میدان مین، یک دفعه ایستاد همه فکر کردن ترسیده. یکی گفت طفلک همش 14 سالشه!!!... دوباره برگشت وپوتین هاشو دادبه بچه ها وگفت: تازه از تدارکات گرفتم حیفه مال بیت الماله!!! 👌پابرهنه رفت توی میدان مین... 🔴اهمیت به بیت المال 📣خیلی کم پیش می‌آمد که بچه‌هایش را همراه خود بیاورد. آن‌ روز ظاهرا خانواده حاجی جایی رفته بودند و او مجبور شده بود محمّد مهدی را همراه خود بیاورد. از صبح که آمد خودش رفت جلسه و محمّد مهدی را پیش ما گذاشت... جلسه که تمام شد مقداری اضافه آمده بود. یکی را به محمّد مهدی دادم تا لااقل از او نیز پذیرایی کرده باشم. نمی‌دانم چه کاری داشت که مرا احضار کرد. محمّد مهدی هم پشت سر من وارد دفتر شد. وقتی بچه‌اش را دید چهره‌اش برافروخته شد، طوری که تا حالا اینقدر او را عصبانی ندیده بودم. با صدای بلند گفت: کی به شما گفت به او موز بدهید. گفتم: حاجی این بچه صبح تا حالا هیچ نخورده یه موز که به او بیشتر نداده‌ایم تازه از سهم خودم هم بوده. نگذاشت صحبتم نمام شود دست در جیبش کرد و از پول خودش به من داد و گفت: همین الان می‌روی و جای آن موز را می‌خری و می‌گذاری. البته به جای یک موز یک کیلو... منبع: کتاب احمد و سایت شهید کاظمی
(2)👇 🌺از اموال بیت المال است ‏‏در زمان شهادت حاج آقا مصطفی خانواده امام قصد داشتند از طریق تلفن منزل با‏‎ ‎‏تهران تماس بگیرند، لیکن امام حتی در موقعیتی که فرزند خود را از دست داده‏‎ ‎‏بودند صریحاً به خانواده خود فرمودند که: ‏‏تلفن بیت از "اموال بیت المال" است و‏‎ ‎‏خواست شما برای استفاده از آن، امری شخصی است، بنابراین تماس با آن جایز نمی باشد.‏ 🌺دردمند فقرا: توی محل کارده ساعت کار می کرد. اما هفت ساعت به عنوان ساعت کار میزد. می گفت فکر می کنم فلان کار شخصی هم انجام داده ام. این جوری مقید بود توی حساب و کتاب "بیت المال"... شبها هم کالا و نذورات و هدایا رو بر میداشت با پرایدش می برد برای فقرا... خاطره ای ازدانشمند 🌺اهمیت به بیت المال: خیلی کم پیش می‌آمد که بچه‌هایش را همراه خود بیاورد. آن‌ روز ظاهرا خانواده حاجی جایی رفته بودند و او مجبور شده بود محمّد مهدی را همراه خود بیاورد. از صبح که آمد خودش رفت جلسه و محمّد مهدی را پیش ما گذاشت. جلسه که تمام شد مقداری اضافه آمده بود. یکی را به محمّد مهدی دادم تا لااقل از او نیز پذیرایی کرده باشم. نمی‌دانم چه کاری داشت که مرا احضار کرد. محمّد مهدی هم پشت سر من وارد دفتر شد. وقتی بچه‌اش را دید چهره‌اش برافروخته شد، طوری که تا حالا اینقدر او را عصبانی ندیده بودم. با صدای بلند گفت: کی به شما گفت به او بدهید. گفتم: حاجی این بچه صبح تا حالا هیچ نخورده یه موز که به او بیشتر نداده‌ایم تازه از سهم خودم هم بوده. نگذاشت صحبتم تمام شود دست در جیبش کرد و مقداری پول به من داد و گفت:👈 همین الان می‌روی و جای آن موز را می‌خری و می‌گذاری. البته به جای یک موز یک کیلو. ‍ ‍ 🌺حفظ بیت المال: برای انجام فعالیتهای رزمی بسیج ؛ رزمایش داشتیم. قرار شدمن و پویا، برای انجام کارها ماشینی از بخشداری بگیریم. پویا ماشین را تحویل گرفت. درب ماشین افتادگی داشت و سپرش هم شکسته بود. ماشین رابه تعمیرگاه برد تا تعمیرش کند و سپرش راهم عوض کرد. به پویا گفتم: "ماکه هنوز از ماشین استفاده نکردیم!" پویا گفت: "ماشین برای "بیت المال" هست. هرچه هم خرجش کنیم جای دوری نمی رود... همیشه مواظب بودکه ذره ای ازمال بیت المال برای امورشخصی استفاده نشود.... برشی اززندگی 🌺ساده و بی تکلف: نماینده مجلس بود بعد از سرکشی از حوزه انتخابی خواست برگردد من منتظر بودم با یک ماشین راهی تهران شود اما دیدم منتظر قطار است. گفتم تلفن می کردی برای شما ماشین می فرستادند فرمود: می دانی یک ماشین برای دو نفر چقدر استهلاک دارد و به "بیت المال" ضرر می زند؟!👌ممکن است ما کمی معطل شویم ولی نمی ارزد یک ماشین به راه بیندازیم برشی از زندگی حجت الاسلام و المسلمین, 🌺با آقا مهدی باکری سوار بر تویوتا داشتیم می‌رفتیم جایی. هوا به شدت گرم بود، اما جرأت نمی‌کردم ‌کولر رو روشن‌کنم. بالاخره به‌ خاطر گرما طاقتم تموم شد و کولرِ ماشین رو روشن کردم. وقتی کولر رو زدم، آقا مهدی گفت: الله بنده‌سی «بنده‌ی خدا» میدونی وقتی کولر روشن می‌کنی، مصرف بنزینِ "بیت المال" میره بالا؟ خاموش کن!.... فردای قیامت چه جوابی داریم به شهدا بدیم؟ خاموش کن! مگه رزمنده ها توی سنگر زیر کولر نشستند که تو کولر روشن می‌کنی؟!!!👌 شهدا. 📣مردم از رئیس جمهور و دولت ناراحت و شدیدا گله مندند و اعتراض دارند.
(2)👇 🌺از اموال بیت المال است ‌‏در زمان شهادت حاج آقا مصطفی خانواده امام قصد داشتند از طریق تلفن منزل با‌‎ ‌‏تهران تماس بگیرند، لیکن امام حتی در موقعیتی که فرزند خود را از دست داده‌‎ ‌‏بودند صریحاً به خانواده خود فرمودند که: ‌‏تلفن بیت از "اموال بیت المال" است و‌‎ ‌‏خواست شما برای استفاده از آن، امری شخصی است، بنابراین تماس با آن جایز نمی باشد.‏ 🌺دردمند فقرا: توی محل کارده ساعت کار می کرد. اما هفت ساعت به عنوان ساعت کار میزد. می گفت فکر می کنم فلان کار شخصی هم انجام داده ام. این جوری مقید بود توی حساب و کتاب "بیت المال"... شبها هم کالا و نذورات و هدایا رو بر میداشت با پرایدش می برد برای فقرا... خاطره ای ازدانشمند 🌺اهمیت به بیت المال: خیلی کم پیش می‌آمد که بچه‌هایش را همراه خود بیاورد. آن‌ روز ظاهرا خانواده حاجی جایی رفته بودند و او مجبور شده بود محمّد مهدی را همراه خود بیاورد. از صبح که آمد خودش رفت جلسه و محمّد مهدی را پیش ما گذاشت. جلسه که تمام شد مقداری اضافه آمده بود. یکی را به محمّد مهدی دادم تا لااقل از او نیز پذیرایی کرده باشم. نمی‌دانم چه کاری داشت که مرا احضار کرد. محمّد مهدی هم پشت سر من وارد دفتر شد. وقتی بچه‌اش را دید چهره‌اش برافروخته شد، طوری که تا حالا اینقدر او را عصبانی ندیده بودم. با صدای بلند گفت: کی به شما گفت به او بدهید. گفتم: حاجی این بچه صبح تا حالا هیچ نخورده یه موز که به او بیشتر نداده‌ایم تازه از سهم خودم هم بوده. نگذاشت صحبتم تمام شود دست در جیبش کرد و مقداری پول به من داد و گفت:👈 همین الان می‌روی و جای آن موز را می‌خری و می‌گذاری. البته به جای یک موز یک کیلو. ‍ ‍ 🌺حفظ بیت المال: برای انجام فعالیتهای رزمی بسیج ؛ رزمایش داشتیم. قرار شدمن و پویا، برای انجام کارها ماشینی از بخشداری بگیریم. پویا ماشین را تحویل گرفت. درب ماشین افتادگی داشت و سپرش هم شکسته بود. ماشین رابه تعمیرگاه برد تا تعمیرش کند و سپرش راهم عوض کرد. به پویا گفتم: "ماکه هنوز از ماشین استفاده نکردیم!" پویا گفت: "ماشین برای "بیت المال" هست. هرچه هم خرجش کنیم جای دوری نمی رود... همیشه مواظب بودکه ذره ای ازمال بیت المال برای امورشخصی استفاده نشود.... برشی اززندگی 🌺ساده و بی تکلف: نماینده مجلس بود بعد از سرکشی از حوزه انتخابی خواست برگردد من منتظر بودم با یک ماشین راهی تهران شود اما دیدم منتظر قطار است. گفتم تلفن می کردی برای شما ماشین می فرستادند فرمود: می دانی یک ماشین برای دو نفر چقدر استهلاک دارد و به "بیت المال" ضرر می زند؟!👌ممکن است ما کمی معطل شویم ولی نمی ارزد یک ماشین به راه بیندازیم برشی از زندگی حجت الاسلام و المسلمین, 🌺با آقا مهدی باکری سوار بر تویوتا داشتیم می‌رفتیم جایی. هوا به شدت گرم بود، اما جرأت نمی‌کردم ‌کولر رو روشن‌کنم. بالاخره به‌ خاطر گرما طاقتم تموم شد و کولرِ ماشین رو روشن کردم. وقتی کولر رو زدم، آقا مهدی گفت: الله بنده‌سی «بنده‌ی خدا» میدونی وقتی کولر روشن می‌کنی، مصرف بنزینِ "بیت المال" میره بالا؟ خاموش کن!.... فردای قیامت چه جوابی داریم به شهدا بدیم؟ خاموش کن! مگه رزمنده ها توی سنگر زیر کولر نشستند که تو کولر روشن می‌کنی؟!!!👌 📣مردم از رئیس جمهور و دولت ناراحت و شدیدا گله مندند و اعتراض دارند.
(2)👇 🌺از اموال بیت المال است ‌‏در زمان شهادت حاج آقا مصطفی خانواده امام قصد داشتند از طریق تلفن منزل با‌‎ ‌‏تهران تماس بگیرند، لیکن امام حتی در موقعیتی که فرزند خود را از دست داده‌‎ ‌‏بودند صریحاً به خانواده خود فرمودند که: ‌‏تلفن بیت از "اموال بیت المال" است و‌‎ ‌‏خواست شما برای استفاده از آن، امری شخصی است، بنابراین تماس با آن جایز نمی باشد.‏ 🌺دردمند فقرا: توی محل کارده ساعت کار می کرد. اما هفت ساعت به عنوان ساعت کار میزد. می گفت فکر می کنم فلان کار شخصی هم انجام داده ام. این جوری مقید بود توی حساب و کتاب "بیت المال"... شبها هم کالا و نذورات و هدایا رو بر میداشت با پرایدش می برد برای فقرا... خاطره ای ازدانشمند 🌺اهمیت به بیت المال: خیلی کم پیش می‌آمد که بچه‌هایش را همراه خود بیاورد. آن‌ روز ظاهرا خانواده حاجی جایی رفته بودند و او مجبور شده بود محمّد مهدی را همراه خود بیاورد. از صبح که آمد خودش رفت جلسه و محمّد مهدی را پیش ما گذاشت. جلسه که تمام شد مقداری اضافه آمده بود. یکی را به محمّد مهدی دادم تا لااقل از او نیز پذیرایی کرده باشم. نمی‌دانم چه کاری داشت که مرا احضار کرد. محمّد مهدی هم پشت سر من وارد دفتر شد. وقتی بچه‌اش را دید چهره‌اش برافروخته شد، طوری که تا حالا اینقدر او را عصبانی ندیده بودم. با صدای بلند گفت: کی به شما گفت به او بدهید. گفتم: حاجی این بچه صبح تا حالا هیچ نخورده یه موز که به او بیشتر نداده‌ایم تازه از سهم خودم هم بوده. نگذاشت صحبتم تمام شود دست در جیبش کرد و مقداری پول به من داد و گفت:👈 همین الان می‌روی و جای آن موز را می‌خری و می‌گذاری. البته به جای یک موز یک کیلو. ‍ ‍ 🌺حفظ بیت المال: برای انجام فعالیتهای رزمی بسیج ؛ رزمایش داشتیم. قرار شدمن و پویا، برای انجام کارها ماشینی از بخشداری بگیریم. پویا ماشین را تحویل گرفت. درب ماشین افتادگی داشت و سپرش هم شکسته بود. ماشین رابه تعمیرگاه برد تا تعمیرش کند و سپرش راهم عوض کرد. به پویا گفتم: "ماکه هنوز از ماشین استفاده نکردیم!" پویا گفت: "ماشین برای "بیت المال" هست. هرچه هم خرجش کنیم جای دوری نمی رود... همیشه مواظب بودکه ذره ای ازمال بیت المال برای امورشخصی استفاده نشود.... برشی اززندگی 🌺ساده و بی تکلف: نماینده مجلس بود بعد از سرکشی از حوزه انتخابی خواست برگردد من منتظر بودم با یک ماشین راهی تهران شود اما دیدم منتظر قطار است. گفتم تلفن می کردی برای شما ماشین می فرستادند فرمود: می دانی یک ماشین برای دو نفر چقدر استهلاک دارد و به "بیت المال" ضرر می زند؟!👌ممکن است ما کمی معطل شویم ولی نمی ارزد یک ماشین به راه بیندازیم برشی از زندگی حجت الاسلام و المسلمین, 🌺با آقا مهدی باکری سوار بر تویوتا داشتیم می‌رفتیم جایی. هوا به شدت گرم بود، اما جرأت نمی‌کردم ‌کولر رو روشن‌کنم. بالاخره به‌ خاطر گرما طاقتم تموم شد و کولرِ ماشین رو روشن کردم. وقتی کولر رو زدم، آقا مهدی گفت: الله بنده‌سی «بنده‌ی خدا» میدونی وقتی کولر روشن می‌کنی، مصرف بنزینِ "بیت المال" میره بالا؟ خاموش کن!.... فردای قیامت چه جوابی داریم به شهدا بدیم؟ خاموش کن! مگه رزمنده ها توی سنگر زیر کولر نشستند که تو کولر روشن می‌کنی؟!!!👌