eitaa logo
مکتب شهدا_ناصرکاوه
881 دنبال‌کننده
20.9هزار عکس
15.2هزار ویدیو
515 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💥 روی تمام موشک‌ها آیه شریفه#و مارمیت اذ رمیت ولکن الله رمی. را می‌نوشت و به این موضوع قلبی داشت.همه را با و می‌کرد.البته هم داشتند امادرنهایت می‌گفتند: ما به عنوان وسیله عمل می‌کنیم و تو هستی که ما را به هدف می‌رسانی. 💥در توپخانه دیده بان می‌گفت مثلا فلان جا را بزن، می‌گفتند بغلش مدرسه است ممکن است آنجا بخورد... اما حسن می‌‌گفت: رمیت, رو مگه بلد نیستی؟ بخوان و بزن. و موشک‌ها درست به هدف می‌خورد! ‌‌ رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی» این تو نبودی انداختی بلکه خدا انداخت! -ذوالفقار-ولایت-ناصر-کاوه برشی از زندگی حسن مقدم
(140):👇 امام حسن عسگری(ع): تمام پلیدیها در خانه ای قراردارد و کلید آن دروغگویی است. 🔲استاد رحیم پور ازغدی : 🔹ما یک وقت در فیضیه قم گفتیم : "کنار طهارت و نجاست، تعدادی درس خارج فقه درباره جمعیت و اقتصاد و... بگذارید." یک‌باره ناراحت شدند که "چرا به ما توهین می‌کنید؟" 🔹وقتی حوزه از عرصه‌ها غایب است، وقتی پنج تا درس خارج فقه در حوزه رسانه، فضای مجازی، سینما، جمعیت و ... ندارد، چرا باید از انتقادات ناراحت شود؟ آن مقداری هم که کار شده بنده مطلعم سطحش متوسط است. این خلأ را باید چه‌کسی پر کند؟ در چنین شرایطی غربی‌ها برای شما سیاست‌های جمعیتی می‌نویسند، یعنی این همه شهید دادیم و دشمن را خارج کردیم، اما با کم‌کاری حوزه و دانشگاه تفکرات و اسناد دشمن را باید جزو سیاست‌های نظام کنیم.🔹 از حوزه علمیه باید مطالبه کرد "شما صد تا درس خارج فقه پویا به انقلاب و امت بدهکارید". دانشگاه ما از حوزه علمیه مسئول‌تر است. 70 درصد دانشگاه‌های ما با موضوع علوم انسانی است. کدام مسأله انسانی کشور را درست تحقیق و حل کردند؟ مسائلی مثل ازدواج، طلاق، جمعیت، اعتیاد، اختلاس و ناکارآمدی ادارات، آلودگی، محیط زیست، مشکلات ترافیک و... از جمله مسائل مهم کشور است. پایان‌نامه‌ می‌نویسند، کتاب چاپ می‌کنند، مدرک می‌گیرند، مدرک می‌دهند، بعد که می‌گوییم "اینها چه‌ربطی به مشکلات جامعه دارد؟"، می‌گویند "دانشگاه و حوزه فراتر از جامعه عمل می‌کنند"؛ یعنی عملاً با جامعه کاری ندارند؛ خب، این‌ها غلط است. ۲۳ آبان ۱۳۹۷ ✅ یـخ فروش😞 می دوید و می دوید، با سرعت هر چه تمام تر. و فریاد میزد:اِرحَموُا، اِرحَموُا. رحم کنید، رحم کنید.😰 یخ فروش را میگویم. سرمایه اش در حال آب شدن بود! می گفت : به کسی که سرمایه اش دارد نابود می شود ،رحم کنید.😇 و من به فکر فرو رفته بودم که عجب 《عُمرم》که تمام سرمایه من است هر لحظه مانند یخ در حال آب شدن است ! 🍃💥 روی تمام موشک‌ها آیه شریفه# و مارمیت اذ رمیت ولکن الله رمی.را می‌نوشت و به این موضوع قلبی داشت.همه را با و می‌کرد.البته هم داشتند امادرنهایت می‌گفتند: ما به عنوان وسیله عمل می‌کنیم و تو هستی که ما را به هدف می‌رسانی.💥در توپخانه دیده بان می‌گفت مثلا فلان جا را بزن، می‌گفتند بغلش مدرسه است ممکن است آنجا بخورد... اما حسن می‌‌گفت: رمیت, رو مگه بلد نیستی؟ بخوان و بزن. و موشک‌ها درست به هدف می‌خورد! این تو نبودی انداختی بلکه خدا انداخت! -ذوالفقار-ولایت--کاوه برشی از زندگی حسن مقدم-دعوتید به کانال کتاب:👇 https://t.me/nasserkaveh44 Www.naserkaveh.com
🚩اخلاق و رفتار :(2) 🌹ايشان سرلشكر، دانشمند، موسس توپخانه و موشكي، داراي مدال فخر و مهندسی از همان سال هاي ابتداي جنگ، چيزي كه در وجودش خيلي بارز بود ،كارها را براي خدا انجام می داد. هر عملي كه انجام  می داد و ديگران را نیز به آن توصيه می كرد. وقتي به چهره ايشان نگاه می كردي، نگاه به يك انسان نوراني می كرديم. مطمئن بوديم كه ايشان از خواص بندگان خداوند است. به ما توصيه میكرد که  هر كاري كه می كنيد به خاطر خدا باشد و خودشان هم به اين حرف عمل می كردند. ايشان انساني چند بعدي بودند. ما آدم هاي خوب بسيار داريم، اما نکته مهمی که ما باید توجه کنیم در رفتار وخصوصیات فردی این برادران عزیز فرمانده، که بعضی ها زنده اند و بعضی ها شهید شده اند بحث جایگاه ها بود که چه کسی فرمانده و چه کسی جانشین شود.در حاج حسن این بحث ها مطرح نبود در آن زمان شهید شفیع زاده مسئول ادوات در آبادان بود و حاج حسن جوانی بود که آمده بود جزو نیروهای تحت امر ایشان بود، بعد از مقطعی ایشان ارتقاء پیدا می کرد‌ند و شفیع زاده مجروح می شود، حاج حسن می شود فرمانده، و بعد که شفیع زاده برمی گردد، می شود جانشین. این جریان در طول جنگ و بعد از آن بین مسئولین اتفاق می افتاد. این نمونه را در شفیع زاده و مقدم دیدم که برایشان ذره ای تفاوت نمی کرد،که چه کسی مسئول باشد. ما باید از این صحنه ها درس بگیریم... اكثراً تك بعدي هستند. انسان چند بعدي مثل ايشان كه در همه بخش ها متمايز تر از ديگران باشند، كمتر ديده می شود. حسن مقدم، توکل عجیبی به خدا داشت و هر جا گیر می کرد توسل به خدا می کرد و راه را باز می کرد هیچ وقت ندیدیم جایی متوقف شود.حسن مقدم در اوج ورزش وقتی به وقت نماز برخورد می کرد ورزش را تعطیل و نماز اول وقت را می خواند. حتی در بالای ارتفاعات البرز در نقاطی که 1 متر برف بود در سرما و یخبندان روی برف می ایستاد و نمازش را می خواند. شهید مقدم در رعایت اخلاق سرآمد بود.حسن يك جاذبه خاصي در ارتباط با نيروهايش داشت به جرأت می توانم بگويم يكي از كساني كه هرگز ادعا نداشت، وكبر و غرور بر او فائق نشد، هميشه اهداف نظامي و اهداف كاري را در نظر می گرفت. كسي كه واقعاً در خودسازي خيلي موفق بود... حاج حسن فردي بود كه بسيار آرامش داشت، وقتي صحبت می كرد اصلاً اين جوري نبود كه با كسي كه صحبت می كند تندي كند، خيلي آرام بود. ايشان به مسائل بيت المال خيلي اهميت می دادند... 🌹روی تمام موشک‌ها آیه شریفه و مارمیت اذ رمیت ولکن الله رمی.را می‌نوشت و به این موضوع قلبی داشت.همه را با وضو وتوسل شلیک می‌کرد.البته تخصص هم داشتند اما در نهایت می‌گفتند: خدایا ما به عنوان وسیله عمل می‌کنیم و تو هستی که ما را به هدف می‌رسانی. در توپخانه دیده بان می‌گفت مثلا فلان جا را بزن، می‌گفتند بغلش مدرسه است ممکن است آنجا بخورد...اما حسن می‌‌گفت: ما رمیت, رو مگه بلد نیستی؟... بخوان و بزن. و موشک‌ها درست به هدف می‌خورد این تو نبودی انداختی بلکه خدا انداخت... میگفت زمین محل جمع کردن ثواب است... خیلی سخت است که انسان بخواهد در مورد کسی اینطور با قطعیت صحبت کند مگر اینکه مدت زیادی را با او زندگی کرده باشد. بنده حدود سی سال با حسن بودم و حتی یکبار ندیدم او برای نمازش وضو بگیرد چون دائم الوضو بود و می گفت نباید بدون وضو بر روی زمین خدا راه رفت. می گفت زمین جای جمع کرده ثواب است... حاج‌حسن، بسیار اهل روضه و نماز جماعت و نماز جمعه بود. اعتقاد داشت که ما باید کارهایی را که کسی نتوانسته انجام دهد را به نتیجه برسانیم. همیشه به جوانان می‌گفت که ما با بقیه هیچ فرقی نداریم آمریکا، اروپا و کشورهای دیگری که فعالیت‌ علمی دارند هیچ فرقی با ما ندارند. حتی ما یک ویژگی و امتیاز داریم که آن‌ها ندارند. ما توسل به اهل بیت(ع) را داریم و آن‌ها ندارند. آنها اگر با هزار بار آزمایش و کار بتواننند به نتیجه برسند ما با توسل میانبر زده و زودتر به مقصد می‌رسیم. وقتی آن‌ها توانستند ما هم می‌توانیم. اگر آن‌ها نتوانستند یعنی راهی داریم برای آنکه ثابت کنیم ما می‌توانیم از این مسیر کار را انجام دهیم... 🌹هر کس با او آشنا می شد فکر می کرد صمیمی ترین دوستش است، از مسئولین بلند پایه تا مسئولین پایین و از سردار تا سرباز همه به او می گفتند حسن آقا، و این اوج صمیمیت افرادی بود که او را  می شناختند. ايشان در رعايت اخلاق سرآمد بود. هر كس كه با ايشان آشنا می شد فكر می كرد ايشان بهترين و صميمي ترين دوست اوست. ايشان در سطح فرماندهان تراز اول جنگ بود. حاج حسن شهيدي بزرگوار بودند كه تمايل داشت گمنام باشد و گمنام از بين ما برود. ايشان از همان ابتدا تمايل به گمنام بودن داشتند و به جز گروهي از خواص سپاه كسي ايشان را نمی شناختند... سردار امیرحاجی زاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه
❗️ 🔹چشم‌های از حدقه بیرون‌زده! 1- قدرت خیره‌کننده و سپاه که روز جمعه، در رزمایش «پیامبر اعظم(ص) 15» به نمایش درآمد، بازتاب گسترده در سراسر جهان داشت. ملت‌های مسلمان با نگاهی تحسین‌برانگیز و دشمنان با چشمان وحشت‌زده و از حدقه بیرون آمده، شاهد این دستاورد بزرگ جمهوری اسلامی ایران بودند. سردار حاجی‌زاده، فرمانده نیروی هوا فضای سپاه در این‌باره گفت: «امروز هدف ما انهدام ناوگان دشمن در شمال اقیانوس هند و در فاصله هزار و 800 کیلومتری بود که موشک‌های بالستیک به سمت این منطقه روانه شد و اهداف را منهدم کرد... این رزمایش، تمرین ناکارآمدسازی نقاط قوت دشمن در بخش دریایی بود... در صورتی که دشمنان ما در شعاع 2 هزار کیلومتری ناکارآمد شوند، در واقع با ناکارآمدی قطعی مواجه و توان شلیک موشک‌های کروز را نداشته و دیگر هواپیمایی نمی‌تواند از روی این ناوها بلند شود».... https://eitaa.com/joinchat/1903165495C56be1717e3
🚩اخلاق و رفتار :(2) 🌹ايشان سرلشكر، دانشمند، موسس توپخانه و موشكي، داراي مدال فخر و مهندسی از همان سال هاي ابتداي جنگ، چيزي كه در وجودش خيلي بارز بود ،كارها را براي خدا انجام می داد. هر عملي كه انجام  می داد و ديگران را نیز به آن توصيه می كرد. وقتي به چهره ايشان نگاه می كردي، نگاه به يك انسان نوراني می كرديم. مطمئن بوديم كه ايشان از خواص بندگان خداوند است. به ما توصيه میكرد که  هر كاري كه می كنيد به خاطر خدا باشد و خودشان هم به اين حرف عمل می كردند. ايشان انساني چند بعدي بودند. ما آدم هاي خوب بسيار داريم، اما نکته مهمی که ما باید توجه کنیم در رفتار وخصوصیات فردی این برادران عزیز فرمانده، که بعضی ها زنده اند و بعضی ها شهید شده اند بحث جایگاه ها بود که چه کسی فرمانده و چه کسی جانشین شود.در حاج حسن این بحث ها مطرح نبود در آن زمان شهید شفیع زاده مسئول ادوات در آبادان بود و حاج حسن جوانی بود که آمده بود جزو نیروهای تحت امر ایشان بود، بعد از مقطعی ایشان ارتقاء پیدا می کرد‌ند و شفیع زاده مجروح می شود، حاج حسن می شود فرمانده، و بعد که شفیع زاده برمی گردد، می شود جانشین. این جریان در طول جنگ و بعد از آن بین مسئولین اتفاق می افتاد. این نمونه را در شفیع زاده و مقدم دیدم که برایشان ذره ای تفاوت نمی کرد،که چه کسی مسئول باشد. ما باید از این صحنه ها درس بگیریم... اكثراً تك بعدي هستند. انسان چند بعدي مثل ايشان كه در همه بخش ها متمايز تر از ديگران باشند، كمتر ديده می شود. حسن مقدم، توکل عجیبی به خدا داشت و هر جا گیر می کرد توسل به خدا می کرد و راه را باز می کرد هیچ وقت ندیدیم جایی متوقف شود.حسن مقدم در اوج ورزش وقتی به وقت نماز برخورد می کرد ورزش را تعطیل و نماز اول وقت را می خواند. حتی در بالای ارتفاعات البرز در نقاطی که 1 متر برف بود در سرما و یخبندان روی برف می ایستاد و نمازش را می خواند. شهید مقدم در رعایت اخلاق سرآمد بود.حسن يك جاذبه خاصي در ارتباط با نيروهايش داشت به جرأت می توانم بگويم يكي از كساني كه هرگز ادعا نداشت، وكبر و غرور بر او فائق نشد، هميشه اهداف نظامي و اهداف كاري را در نظر می گرفت. كسي كه واقعاً در خودسازي خيلي موفق بود... حاج حسن فردي بود كه بسيار آرامش داشت، وقتي صحبت می كرد اصلاً اين جوري نبود كه با كسي كه صحبت می كند تندي كند، خيلي آرام بود. ايشان به مسائل بيت المال خيلي اهميت می دادند... 🌹روی تمام موشک‌ها آیه شریفه و مارمیت اذ رمیت ولکن الله رمی.را می‌نوشت و به این موضوع قلبی داشت.همه را با وضو وتوسل شلیک می‌کرد.البته تخصص هم داشتند اما در نهایت می‌گفتند: خدایا ما به عنوان وسیله عمل می‌کنیم و تو هستی که ما را به هدف می‌رسانی. در توپخانه دیده بان می‌گفت مثلا فلان جا را بزن، می‌گفتند بغلش مدرسه است ممکن است آنجا بخورد...اما حسن می‌‌گفت: ما رمیت, رو مگه بلد نیستی؟... بخوان و بزن. و موشک‌ها درست به هدف می‌خورد این تو نبودی انداختی بلکه خدا انداخت... میگفت زمین محل جمع کردن ثواب است... خیلی سخت است که انسان بخواهد در مورد کسی اینطور با قطعیت صحبت کند مگر اینکه مدت زیادی را با او زندگی کرده باشد. بنده حدود سی سال با حسن بودم و حتی یکبار ندیدم او برای نمازش وضو بگیرد چون دائم الوضو بود و می گفت نباید بدون وضو بر روی زمین خدا راه رفت. می گفت زمین جای جمع کرده ثواب است... حاج‌حسن، بسیار اهل روضه و نماز جماعت و نماز جمعه بود. اعتقاد داشت که ما باید کارهایی را که کسی نتوانسته انجام دهد را به نتیجه برسانیم. همیشه به جوانان می‌گفت که ما با بقیه هیچ فرقی نداریم آمریکا، اروپا و کشورهای دیگری که فعالیت‌ علمی دارند هیچ فرقی با ما ندارند. حتی ما یک ویژگی و امتیاز داریم که آن‌ها ندارند. ما توسل به اهل بیت(ع) را داریم و آن‌ها ندارند. آنها اگر با هزار بار آزمایش و کار بتواننند به نتیجه برسند ما با توسل میانبر زده و زودتر به مقصد می‌رسیم. وقتی آن‌ها توانستند ما هم می‌توانیم. اگر آن‌ها نتوانستند یعنی راهی داریم برای آنکه ثابت کنیم ما می‌توانیم از این مسیر کار را انجام دهیم... 🌹هر کس با او آشنا می شد فکر می کرد صمیمی ترین دوستش است، از مسئولین بلند پایه تا مسئولین پایین و از سردار تا سرباز همه به او می گفتند حسن آقا، و این اوج صمیمیت افرادی بود که او را  می شناختند. ايشان در رعايت اخلاق سرآمد بود. هر كس كه با ايشان آشنا می شد فكر می كرد ايشان بهترين و صميمي ترين دوست اوست. ايشان در سطح فرماندهان تراز اول جنگ بود. حاج حسن شهيدي بزرگوار بودند كه تمايل داشت گمنام باشد و گمنام از بين ما برود. ايشان از همان ابتدا تمايل به گمنام بودن داشتند و به جز گروهي از خواص سپاه كسي ايشان را نمی شناختند... سردار امیرحاجی زاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه
🚩اخلاق و رفتار :(2) 🌹ايشان سرلشكر، دانشمند، موسس توپخانه و موشكي، داراي مدال فخر و مهندسی از همان سال هاي ابتداي جنگ، چيزي كه در وجودش خيلي بارز بود ،كارها را براي خدا انجام می داد. هر عملي كه انجام  می داد و ديگران را نیز به آن توصيه می كرد. وقتي به چهره ايشان نگاه می كردي، نگاه به يك انسان نوراني می كرديم. مطمئن بوديم كه ايشان از خواص بندگان خداوند است. به ما توصيه میكرد که  هر كاري كه می كنيد به خاطر خدا باشد و خودشان هم به اين حرف عمل می كردند. ايشان انساني چند بعدي بودند. ما آدم هاي خوب بسيار داريم، اما نکته مهمی که ما باید توجه کنیم در رفتار وخصوصیات فردی این برادران عزیز فرمانده، که بعضی ها زنده اند و بعضی ها شهید شده اند بحث جایگاه ها بود که چه کسی فرمانده و چه کسی جانشین شود.در حاج حسن این بحث ها مطرح نبود در آن زمان شهید شفیع زاده مسئول ادوات در آبادان بود و حاج حسن جوانی بود که آمده بود جزو نیروهای تحت امر ایشان بود، بعد از مقطعی ایشان ارتقاء پیدا می کرد‌ند و شفیع زاده مجروح می شود، حاج حسن می شود فرمانده، و بعد که شفیع زاده برمی گردد، می شود جانشین. این جریان در طول جنگ و بعد از آن بین مسئولین اتفاق می افتاد. این نمونه را در شفیع زاده و مقدم دیدم که برایشان ذره ای تفاوت نمی کرد،که چه کسی مسئول باشد. ما باید از این صحنه ها درس بگیریم... اكثراً تك بعدي هستند. انسان چند بعدي مثل ايشان كه در همه بخش ها متمايز تر از ديگران باشند، كمتر ديده می شود. حسن مقدم، توکل عجیبی به خدا داشت و هر جا گیر می کرد توسل به خدا می کرد و راه را باز می کرد هیچ وقت ندیدیم جایی متوقف شود.حسن مقدم در اوج ورزش وقتی به وقت نماز برخورد می کرد ورزش را تعطیل و نماز اول وقت را می خواند. حتی در بالای ارتفاعات البرز در نقاطی که 1 متر برف بود در سرما و یخبندان روی برف می ایستاد و نمازش را می خواند. شهید مقدم در رعایت اخلاق سرآمد بود.حسن يك جاذبه خاصي در ارتباط با نيروهايش داشت به جرأت می توانم بگويم يكي از كساني كه هرگز ادعا نداشت، وكبر و غرور بر او فائق نشد، هميشه اهداف نظامي و اهداف كاري را در نظر می گرفت. كسي كه واقعاً در خودسازي خيلي موفق بود... حاج حسن فردي بود كه بسيار آرامش داشت، وقتي صحبت می كرد اصلاً اين جوري نبود كه با كسي كه صحبت می كند تندي كند، خيلي آرام بود. ايشان به مسائل بيت المال خيلي اهميت می دادند... 🌹روی تمام موشک‌ها آیه شریفه و مارمیت اذ رمیت ولکن الله رمی.را می‌نوشت و به این موضوع قلبی داشت.همه را با وضو وتوسل شلیک می‌کرد.البته تخصص هم داشتند اما در نهایت می‌گفتند: خدایا ما به عنوان وسیله عمل می‌کنیم و تو هستی که ما را به هدف می‌رسانی. در توپخانه دیده بان می‌گفت مثلا فلان جا را بزن، می‌گفتند بغلش مدرسه است ممکن است آنجا بخورد...اما حسن می‌‌گفت: ما رمیت, رو مگه بلد نیستی؟... بخوان و بزن. و موشک‌ها درست به هدف می‌خورد این تو نبودی انداختی بلکه خدا انداخت... میگفت زمین محل جمع کردن ثواب است... خیلی سخت است که انسان بخواهد در مورد کسی اینطور با قطعیت صحبت کند مگر اینکه مدت زیادی را با او زندگی کرده باشد. بنده حدود سی سال با حسن بودم و حتی یکبار ندیدم او برای نمازش وضو بگیرد چون دائم الوضو بود و می گفت نباید بدون وضو بر روی زمین خدا راه رفت. می گفت زمین جای جمع کرده ثواب است... حاج‌حسن، بسیار اهل روضه و نماز جماعت و نماز جمعه بود. اعتقاد داشت که ما باید کارهایی را که کسی نتوانسته انجام دهد را به نتیجه برسانیم. همیشه به جوانان می‌گفت که ما با بقیه هیچ فرقی نداریم آمریکا، اروپا و کشورهای دیگری که فعالیت‌ علمی دارند هیچ فرقی با ما ندارند. حتی ما یک ویژگی و امتیاز داریم که آن‌ها ندارند. ما توسل به اهل بیت(ع) را داریم و آن‌ها ندارند. آنها اگر با هزار بار آزمایش و کار بتواننند به نتیجه برسند ما با توسل میانبر زده و زودتر به مقصد می‌رسیم. وقتی آن‌ها توانستند ما هم می‌توانیم. اگر آن‌ها نتوانستند یعنی راهی داریم برای آنکه ثابت کنیم ما می‌توانیم از این مسیر کار را انجام دهیم... 🌹هر کس با او آشنا می شد فکر می کرد صمیمی ترین دوستش است، از مسئولین بلند پایه تا مسئولین پایین و از سردار تا سرباز همه به او می گفتند حسن آقا، و این اوج صمیمیت افرادی بود که او را  می شناختند. ايشان در رعايت اخلاق سرآمد بود. هر كس كه با ايشان آشنا می شد فكر می كرد ايشان بهترين و صميمي ترين دوست اوست. ايشان در سطح فرماندهان تراز اول جنگ بود. حاج حسن شهيدي بزرگوار بودند كه تمايل داشت گمنام باشد و گمنام از بين ما برود. ايشان از همان ابتدا تمايل به گمنام بودن داشتند و به جز گروهي از خواص سپاه كسي ايشان را نمی شناختند... سردار امیرحاجی زاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه