eitaa logo
مکتب شهدا_ناصرکاوه
934 دنبال‌کننده
22هزار عکس
16.9هزار ویدیو
544 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 راز فرماندهی 💥 آقای رستگارفرمانده لشگر۱۰ سید الشهدا(ع) بود و خانواده اش از این سمت حاجی، هیچ اطلاعی نداشتند. یک روز، برادر او به منطقه آمد تا از او خبری بگیرد. حاج کاظم، قرار بود صحبتی برای نیروها داشته باشد. وقتی از جایگاه اعلام شد: 👇 « فرمانده لشگر ۱۰ برای صحبت بیایند»، آقای رستگار بلند شد و به سمت جایگاه حرکت کرد. برادرش از همه جا بی خبر، با دست اشاره میکرد که« چرا در میان جمعیت بلند شدی؟» حتما با خودش گفته بود: 😇 « برادرمان بی ملاحظه است و رعایت نظم و انضباط را نمی کند.» حاجی با اشاره جواب داد که الان می نشینم. خلاصه صحبت ایشان آغاز شد و تا آخر جلسه، برادرشان متحیر مانده بود. حاج کاظم به برادرش سفارش کرد که جریان فرماندهی او را برای کسی نگوید. اگر چه خانواده اش بالاخره فهمیدند... 🌹 زندگی نامه شهید حاج کاظم رستگار 💥حاج کاظم نجفی رستگار در آغازین روزهای شکوفایی بهار سال ۱۳۳۹ در شهر ری به دنیا آمد و در دامان مادری مهربان و با دسترنج پدری کشاورز تکامل و تربیت یافت. از هفت سالگی، قدم در راه تحصیل علم گذاشت و با وجود سختی های زندگی تا کلاس سوم متوسطه با موفقیت به ادامه تحصیل پرداخت. اما پس از آن از ادامه تحصیل بازماند و وارد مبارزات و فعالیتهای انقلابی شد. او که دوران نوجوانی  را با زمزمه های نهضت امام خمینی (ره) آغاز کرده بود، در روزهای نخست پیروزی، با شروع غائله کردستان و تحریکات نیروهای ضد انقلاب، همراه نیروهای دکتر چمران راهی کردستان شد و آموزش های چریکی را در آنجا فرا گرفت. وی که تربیت یافته مکتب بزرگانی چون شهید دکتر چمران و حاج احمد متوسلیان بود، پس از بازگشت در پادگان توحید به عضویت رسمی سپاه در آمد و بعد از مدتی به فیروز کوه رفته، کلاس های آموزش احکام دینی و مسائل نظامی را برای جوانان و نوجوانان برپا کرد. وی را به عنوان فرمانده یکی از گردانهای تیپ رسول الله (ص) که فرمانده آن احمد متوسلیان بود، انتخاب کردند و بعد از شش ماه فعالیت، مسولیت واحد عملیات را در پادگان توحید پذیرفت و تا شروع جنگ در این سمت باقی ماند... 💥حاج کاظم در این زمان طی ماموریتی جهت توانمند سازی نیروهای حزب الله به عنوان فرمانده گردان به جنوب لبنان اعزام شد و مسولیت تعد ادی از عملیاتها را بر عهده گرفت. وی در راه آماده سازی شیعیان لبنان از هیچ کوششی فروگذار نکرد. بازگشت او با تشکیل تیپ دوم سپاه تهران مصادف شد که این تیپ به نام مبارک « سیدالشهدا (ع)» مزین شد و با جمعی از یاران و دوستانش، فرماندهی عملیات تیپ را عهده دار شد. در مهرماه سال ۱۳۶۱ همسری مومن و پارسا اختیار کرد و چند روز بعد به جبهه رفت.... 🌹زمانی كه پدر من شهید شدند، یك هفته به تولد 24 سالگی‌شان مانده بود. چهل روزه_بودم: که پدرم شهید شد، بهمن سال 63 متولد شدم و پدرم اسفند همان سال شهید شد... 👈برشی از زندگی شهید کاظم نجفی رستگار امشب شهادتنامه عشاق امضاء میشود یادوخاطره سرداران شهید لشکر۱۰حضرت سید الشهداء(ع) در عملیات بدر گرامیباد. 🔸سردار شهید حاج کاظم رستگار، فرمانده لشکر۱۰ 🔸سردارشهیدحسن بهمنی فرمانده طرح وعملیات لشکر۱۰ 🔸سردارشهید ناصرشیری مربی تاکتیک پادگان امام حسین(ع) وباجناق شهید رستگار. 🔸سردارشهید میثم شکوری ، مربی تاکتیک پادگان امام حسین(ع). ۲۵_اسفند_۱۳۶۳
💥 فرمانده با صلابت: 👇 روزهای غربت لشگر 10 در عملیات خیبر 🍁روزهای حضور حاج کاظم رستگار و بچه هاش توی جزیره👈 ۳۵ سال پیش این شب ها و روزها به سختی می گذشت...  شب ها و روزهای عملیات خیبر از همه ی روزها و شب ها بیشتر عاشورایی بود... دو سه روز بعد از عملیات، دشمن خودش رو پیدا کرد و پاتک های مرگبارش شروع شد... از روز ششم اسفند که تیپ سیدالشهداء(ع) به جزیره مجنون فرا خوانده شد یک روز خوش ندید... دشمن از زمین و آسمان حمله میکرد. تانک هایی که لوله به لوله در یک مسیر روی چندتا جاده جزیره جولان میدادند و نفس هر نفس کشی رو می گرفتند... مصاف تن بود و تانک. تانک های تی ۷۲ با غرش شون اعصاب برای کسی نگذاشته بودند. هواپیماهای ملخی دشمن و به قول بچه های رزمنده هواپیماهای پنج زاریشون قرار رو از همه گرفته بودند. اونقدر با کالیبرشون دقیق روی پدها و آبراهه ها شلیک میکردند که هیچ بنی بشری از دستشون فراری نداشت.... 🍁گردان های تیپ سیدالشهداء(ع) یکی پس از دیگری با هلی کوپترهای شنوک گروهان به گروهان روی پدهای جزیره مجنون شمالی پیاده می شدند و با کمپرسی های ۱۹۲۱ آبی رنگ که از دشمن غنیمت گرفته بودند به جزیره مجنون جنوبی وارد می شدند... در مسیر بارها و بارها رزمنده ها به خاطر هجوم هواپیماها ملخی از ماشین پایین میریختند و در کنارهای جاده جان پناه می گرفتند... 🍁 گردان حضرت قاسم (ع) گردان قمربنی هاشم (ع) گردان زهیر و بعد هم گردان عاشورا و حضرت علی اصغر و علی اکبر (ع) روزهای سخت و تلخی برای فرماندهان مخصوصا شهید حاج کاظم رستگار فرمانده لشگر سیدالشهداء (ع) بود.... هنوز فرمان حمله صادر نشده بود که با خبر شهادت مرتضی سلمان طرقی و حسین راحت ، فرمانده عملیات تیپ سیدالشهداء(ع) غرق در ماتم شد....اما رستگار کسی نبود که با این خبرها بشکند اما یکی یکی یارانش در چند روز سخت تنهایش گذاشتند. حاج احمد غلامی جانشینش روز ۸ اسفند به سختی مجروح شد و عقب رفت.... 🍁ساعتی نگذشت که خبر رسید احمد ساربان نژاد، فرمانده گردان قمربنی هاشم (ع) بی سر به ملاقات خدا رفت و به دنبال احمد ، گردان حضرت قاسم (ع) بی فرمانده شد و مرتضی حمزه دولابی آسمانی شد.... در یک روز سه فرمانده قدرتمند را از دست داد و یکی دو روز بعد ، امید تیپ سیدالشهداء(ع) ، رحمت الله کرد که خیلی روش حساب باز کرده بود با پهلوی شکافته راهی بهشت شد... 🍁 پاتک های روز ۱۲ و ۱۳ اسفند ۶۲ در پد شرقی جزیره مجنون جنوبی و دلاورمردی بچه های گردان حضرت قاسم(ع) و علی اکبر(ع) همه توان فرماندهی تیپ سیدالشهداء (ع) رو به کمک گرفت و روزهای غربت فرمانده تیپ سیدالشهداء(ع) و رزمنده های وفادارش از راه رسید... کا ظم رستگار هنوز در خط مقدم می جنگید و دشمن با همه ی توانش حمله کرد. همه جا پر از تانک بود. بچه های تیپ حضرت عبدالعظیم(ع) هم از راه رسیدند و حماسه روزهای ۱۶ و ۱۷ و ۱۸ اسفند جزیره مجنون رقم خورد... 🍁شهید رستگار هم با همه ی توانش به دشمن زد. همه شاهد بودند از کشته های دشمن پشته ساخت و فرزندانش را میدید که در مصاف دشمن چون گل پرپر می شوند. کسی نبود و ندید و ننوشت که به رستگار چه گذشت. فقط غلامعلی رشید ذره ای را بیان کرد و مستند شد. برادر غلامعلی رشید از جزیره به قرارگاه آمد و درباره منطقه گفت: «وضع خط خراب است، در محور تیپ سیدالشهداء (ع) دشمن رخنه کرده و هر شب دارد پیش می آید. (عراق) دائماً نیرو می آورد و شدت عمل به خرج می دهد. نیروهای (ما) در خط خسته شده اند... آتش (دشمن) به شدت زیاد است... جاده، آب، غذا و نیرو کم است..ِ. پلیت و الوار برای ساختن سنگر، نیست و لودر و بلدوزر برای احداث خاکریز وجود ندارد... نیروها در خط ، آرپی جی و کلاشینکف دارند و از ادوات استفاده می کنند. از شدت حمله دشمن، بچه ها دیگر قادر نیستند فکر کنند. این جزیره طلسم شده و ما هر کاری می کنیم با مشکل مواجه می شویم.» 🍁 برای نسلی که رستگار را ندیده اند باید گفت: او تا آخرین نفر جنگید و نشکست. کسی گریه اش را در صحنه نبرد ندید. صدایش نلرزید و نترسید... شما وارثان این چنین مردان با صلابت و فداکار هستید...باید ایستاد و نترسید و تا اخر مقامت کردو نلرزید... 🍁سردار غریب لشگر سیدالشهداء (ع) غریبانه و مظلومانه, تک و تنها در حین عملیات بدر، روز پنجشنبه ۲۵ اسفند ماه ۱۳۶۳ هنگام اذان ظهر در شرق دجله ( منطقه هور الهویزه)  در حال شناسایی منطقه، همراه چند نفر از فرماندهان لشگر سیدالشهدا (ع) به درجه رفیع شهادت نائل آمد و آخرین آرزویش نیز محقق شد... گویی حاج کاظم فرمانده غریب لشگر سیدالشهدا (ع) به زیارت مولای کاظمین رفته بود که پیکر مطهرش بعد از ۱۳ سال همچون سید و سالار شهیدان، قطعه قطعه به وطن بازگشت...😰😇 # ناصر_کاوه راوی : جعفر طهماسبی برشی از زندگی شهید کاظم نجفی رستگار
🔴صداهایی که نباید شنیده می‌شد... پیرمردِ کارگر با دستهای لرزان روبروی رئیس جمهور ایستاده و دارد تذکر مهمی به او می‌دهد؛ می‌گوید "یادم می‌آید امامِ مستضعفان فرمود زاغه نشینان انقلاب کردند، زاغه نشینان انقلاب را نگه می‌دارند..." ؛ اما لرزان‌تر از دستهای پیرمرد، مجری و برگزارکنندگان مراسم‌اند، که هول کرده‌اند؛ مجری مدام وسط جملات پیرمرد می‌پرد تا حرفش را تمام کند؛ یک نفر هم به سرعت از پشت تریبون می‌آید تا پیرمرد را به پایین جایگاه راهنمایی کند؛ چرا هول کرده‌اند؟! انگار رنگ و بوی حرفهای پیرمرد شبیه حرفهایی نیست که به مذاق این رئیس‌جمهور و این دولت خوش بیاید. این فیلم چند ثانیه‌ای یک نماد است، از صداهایی که در این هشت سال شنیده نشد و نباید شنیده می‌شد. ناراحتی و دلخوری و احساس بی عدالتی از کجا ناشی می‌شود؟ اول از همه، از اینکه بخشهای مستضعف جامعه احساس کنند حرفشان شنیده نمی‌شود. و وقتی احساس می‌کنند صدای‌شان شنیده نمی‌شود، چگونه به فهم و حل مشکلات شان امید داشته باشند؟!
🌷🌷مبحث ۴۹۹ اسفند ۱۳۹۹ شمسی 💐احادیث معصومین علیهم السلام: 🌖اعمال ماه شعبان المعظم،ماه رسول خدا صلی الله علیه و آله🤲 ۱. هر روز هفتاد مرتبه اَسْتَغْفِرُاللّهَ وَ اَسْئَلُهُ التَّوْبَه ۲. هر روز هفتاد مرتبه استغفرالله الذی لا اله الا هو الرحمن الرحیم،الحی القیوم واتوب الیه ۳. «صدقه» بسیار دهد در این ماه هرچند به دانهٔ خرمایی باشد. ۴. در کل این ماه هزار بار بگوید لا اله الا الله،ولا نَعبُدُ الّا ایّاه مُخلصینَ لهُ الدّین و لَوْ کَرِهَ المُشرکون. که ثواب هزار ساله در نامه عملش بنویسند. ۵. در هر پنج شنبه این ماه روزه بگیرد ودو رکعت نماز بخواند (در هر رکعت حمد و۱۰۰مرتبه توحید) وبعد از سلام ۱۰۰مرتبه صلوات ۶. در این ماه«صلوات»بسیار بفرستد ۷. خواندن«صلوات مخصوص» (....شجرة النبوه وموضع الرساله ...) (یک صفحه ونیم) هر روز هنگام زوال(زمانی که آفتاب ظهر به وسط آسمان رسیده باشد.) 🚩 صلوات شعبانیه مستحب است این صلوات در هر روز ماه شعبان در وقت زوال (ظهر) خوانده شود. 👈 مفاتیح الجنان 🌸 امام جعفر صادق عليه السلام : امام عليه السلام در جواب كسى كه پرسيده بود :چه عملى در ماه شعبان برتر است؟ فرمودند: صدقه و استغفار. 📚 اقبال الأعمال، ج ۳، ص ۲۹۴ 🌷 پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله : ☘ شعبان ماه من است. هر که ماه مرا روزه بدارد ، روز قیامت شفیع او خواهم بود. 🌷 امام رضا علیه السلام : ☘ بالاترین دعا در ماه شعبان استغفار است و اگر کسی در این ماه هر روز هفتاد مرتبه استغفار نماید همانند کسی است که در غیر این ماه هفتاد هزار بار استغفار کرده است. کیفیت استغفار نیز چنین است که بگوید. ۞أستغفر الله و أسأله التوبة۞ 📚 فضائل الأشهر الثلاثة ، ص ۵۶ 🌷پیامبر اکرم ضلی الله علیه و آله : 🌸 در شب نيمه‌ی شعبان روزی‌ها تقسيم می شود وعمر مردم معين می ‌گردد و روندگان به حج نامشان نوشته می شود و خدای تعالی در خَلق خود افراد بيشماری را می ‌آمرزد. ☀️ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله : ☘️ منْ صَامَ يَوْمَ الْإِثْنَيْنِ وَ الْخَمِيسِ مِنْ شَعْبَانَ قَضَى اللَّهُ لَهُ عِشْرِينَ حَاجَةً مِنْ حَوَائِجِ الدُّنْيَا وَ عِشْرِينَ حَاجَةً مِنْ حَوَائِجِ الْآخِرَةِ. ⬅️ هر كس روز دوشنبه و روز پنج‌شنبه از ماه شعبان را روزه بدارد ، خداوند ۲۰ حاجت از حاجات دنيوی و ۲۰ حاجت از حاجات اخروريش را برآورده می‌سازد. 📚 اقبال الاعمال: ج۳، ص ۳۱۰ 🌷امام علی علیه‌السلام : 🔶 روزه ماه شعبان 🔶 وسواس دل و پریشانی 🔶 جان را از بین میبرد 📙 تحف العقول/ ص۱۰۲ 🌷 امام رضا علیه السلام : ☘️ من قال فی كل یوم من شعبان سبعین مرة أستغفر الله و أسأله التوبة كتب الله له براءة من النار و جوازا على الصراط و أدخله دار القرار . 📖 هر كس در هر يك از روزهاي ماه شعبان هفتاد مرتبه 🌿 «استغفرالله و اسأله التوبه» بگويد ، 👌 خداوند براي او برات رهايي از آتش و پروانه گذر از صراط مي‌نويسد و او را به سراي آرامش مي‌برد. 📚 وسائل الشیعه ج ۱۰ ص ۵۰۹ 🕌سفارشات امام رضا علیه السلام در روزهای پایانی شعبان و استقبال از ماه مبارک رمضان : ۱. زیاد دعا کردن َ (أَکْثِرْ مِنَ الدُّعَاءِ). ۲. زیاد استغفار کردن (وَ الِاسْتِغْفَارِ). ۳. زیاد تلاوت_قرآن کردن (فَاسْتَقْبِلِ الشَّهْرَ بِالْقُرْآن ). ۴. توبه از گناهان (وَ تُبْ إِلَى اللَّهِ مِنْ ذُنُوبِکَ). ۵. ادای تمام امانت هایی که به گردن انسان است (َ لَا تَدَعَنَّ أَمَانَةً فِی عُنُقِکَ إِلَّا أَدَّیْتَهَا) ۶. بیرون ریختن تمام کینه هایی که از مومنین در قلب انسان وجود دارد (وَ لَا فِی قَلْبِکَ حِقْداً عَلَى مُؤْمِنٍ إِلَّا نَزَعْتَه ) ۷. ریشه کن کردن گناهان از دل (وَ لَا ذَنْباً أَنْتَ مُرْتَکِبُهُ إِلَّا قَلَعْتَ عَنْهُ) ۸. تقوای الهی پیشه کردن (وَ اتَّقِ اللَّهَ) ۹. توکل بر خدا در امور پنهان و آشکار (وَ تَوَکَّلْ عَلَیْهِ فِی سِرِّ أَمْرِکَ وَ عَلَانِیَتِهِ) ۱۰. زیاد خواندن این دعا : «اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنَا فِیمَا مَضَى مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِیمَا بَقِیَ مِنْهُ.» 📚 بحارالانوار ج۹۴ 🕌 نماز پنجشنبه های ماه شعبان در هر پنجشنبه اين ماه (شعبان) دو ركعت نماز كند ؛ در هر ركعت بعد از حمد صد مرتبه توحيد و بعد از سلام صد بار صلوات بفرستد تا حق تعالى برآورد هر حاجتى كه دارد از امر دين و دنياى خود. ✨و روزه‌اش نيز فضيلت دارد. روايت شده كه: در هر روز پنجشنبه ماه شعبان زينت مى‌كنند آسمانها را پس ملائكه عرض مى‌كنند : خداوندا بيامرز روزه داران اين روز را و دعاى ايشان را مستجاب گردان. 🔸مفاتیح‌الجنان الهی! قلبمان جلا، ذهنمان صفا و وجودمان بی بلا بفرما🤲 تهیه، به امید دعای شما و اجابت خدا: 🌷سیروس کامران ماوردیانی🌷
🌸اَلسَّلامُ عَلَيْك یا اَباعَبْدِاللهِ الحُسَین(ع) 🔰رهبر انقلاب: "سپاه👈"پاسدار انقلاب است" 🔸️رهبر انقلاب اسلامی: «یکی از بخش های مهمّ کارنامه‌ی سپاه، انقلابی زیستن و انقلابی ماندن سپاه است» 🌷❤️🌷آقا،تولدت مبارک.... 🌷روی دستش "پسرش" رفت ولی👈 "قولش نَه" 🍀نیزه ها تا "جگرش" رفت ولی "قولش نَه"🌷این چه خورشید غریبی است که با حال نزار🍀پای "نعش قمرش" رفت ولی "قولش نَه"🌷شیر مردی که در آن واقعه "هفتاد و دو" بار🍀دست غم بر "کمرش" رفت ولی "قولش نَه"🌷هر کجا می نگری "نام حسین است و بس"🍀ای دمش گرم "سرش"رفت ولی"قولش نَه"🌷سوم شعبان، گرامی باد👌 •⛔ انتخابات ۹۲؛ وای گازانبری‌ها می‌خواهند بیایند! ⛔ انتخابات ۹۶؛ وای دیوارکش‌ها می‌خواهند بیاید! ⭕ نتیجه این دروغ‌ها: گول خوردن مردم! ⭕ دستاورد: 👈 دلار۳۰هزار تومانی و نابودی معیشت!... و حالا؛ انتخابات ۱۴۰۰؛ وای نظامی‌ها می‌خواهند بیایند!... حالا خودتان می‌دانید و امکان گزیده شدن از همان سوراخ تکراری... ✊🏻🇮🇷 ⭕️جنگ‌های روانی نزدیک انتخابات تک خوانی‌ها, هنجارشکنی‌ها و هزار تا از اینا آماده دارند⛔️ دوباره گول لیبرال ها🎩 و نفوذی 😎را نخورید... 🌹,,,, سلام ،،،،انقلاب شد تو بودی،،،، جنگ شد تو ایستادی،،،، سازندگی پا به عرصه ی وجود نهاد ،،، باز هم تو خوش درخشیدی،،،، هجوم ملخ های وحشی را تاب نیاوردی،،،، پای داعش به میان امد،،،،تو سردادی در راه دفاع ار حرم های شریف ،،،، زلزله امد،،، تو پیشتاز بودی برای همراهی و همدلی،،،،سیل و زلزله امد،،،،،باز هم تو دستگیر شدی،،،، جایی بوده که تو نباشی!؟تو را پاسدار نامیدند و میلاد امام حسین عليه السلام. بهترین بهانه شد👈 برای تکریم از وجود سراسر مهر تو📣چقدر این جمله را دوست دارم 💥اگر سپاه نبود کشور هم نبود،،،،،، روحت شاد خمینی کبیر که گل گفتی،،، 🌟چه افتخاری از این بالاتر که آنقدر خار چشم باشی که زر و زور شیطانی عالم مجبور شوند از پرده تزویرِ قوانین و قواعد ساخته خودشان خارج شوند تا به هر حربه‌ای به لشگر خدا سنگی بزنند و توهم می‌‌زنند که قدرتشان را به رخ کشیده‌اند حال‌آنکه این نشانه ضعف و حاکی از آنست احمق‌ها دست‌ و پاهای آخرشان را می‌زنند و این همه عصبانیت و نفرت از سپاه بخاطر آن است که می دانند با وجود سپاه عالم، روزبه‌روز به نابودی نزدیکتر می‌شوند! 🌼زنده باد امت حزب الله که سپاه پاسداران انقلاب اسلامى بر آمده از مکتب تولی و تبری اوست....🎈بچه های سخت کوش و سبز پوش 👈 دوست تان داریم🌹 📣آقایان روحانی و جهانگیری و... ، در صد روزه اول که وعده دادید کاری نکردید لااقل در صد روزآخر یه کاری کنید تا می توانید قیمت ارزاق عمومی را به صد روز اول بر گردانید چون دیگه فرصتی ندارید که بگویید من کی گفتم صد روزه با کلید کذا مشکلات مملکت را حل می کنم !! 🤔 🌹میلاد سه پرچمدار حریم ولایت 👈یكی پدر،🔆یكی پسر،🔆یكی عموي مه جبین🔆 واعیادشعبانیه. روز پاسدار, روز جانباز بر همگان مبارک باد ارادتمند
🌹انتشار به مناسبت میلاد باسعادت امام حسین (ع) و روز پاسدار :👇 💗 شهید احمد وکیلی که با پیروزی انقلاب نام مستعار  سعید را برای خود انتخاب کرده بود، بچه شهر قم بود. حضور در کردستان ، ایمانی قوی و دلی چون شیر را می طلبید. در اردیبهشت سال 59 و در جریان عملیات آزاد سازی شهر سنندج بعد از نبردی دلاورانه ، مجروح شد و توسط کومله به اسارت گرفته شد. همان لباس با آرم سپاهی که پوشیده بود، کفایت می کرد تا خون خواران کومله تا لحظه شهادت بلاهائی بر سر او بیاورند که باور این رفتارها از سوی انسانهائی به نام کومله و دمکرات بسیار سخت است...😇 بعداز مجروحیت و اسارت سعید دیگر هیچ خبری از او نبود و نیست و برای همیشه مفقود الاثر شد و تنها سند و حکایت بعد از اسارت ایشان خاطرات یک برادر ارتشی است که از آن دوران دارد👈 آقای رمضانی می گوید:👇 ⭐حدود یك سال و چندی كه در دست کومله اسیر بودم همان اول اسارت كه به پایگاه منتقل شدم، گفتند هیچ اطمینانی درحفظ اینها نیست، به همین خاطر👈 "پاشنه‌های هر دو پایم را با مته و دلر سوراخ كردند و برادران دیگر را هم نعل كوبیدند و با اراجیف و فحاشی بر این عمل شان شادمانی می‌كردند" 😭 بعد از 18 روز قرار شد مارا به سبک دموكراتیك و آزادانه!! محاكمه و دادگاهی كنند. روز دادگاه رسید، رئیس دادگاه، سرهنگ حقیقی را كه همان اوایل انقلاب فرار كرده بود شناختم و محاكمه بسیار سریع به انجام رسید. چون جرم محكومین مشخص بود. دفاع از حقانیت اسلام و جمهوری آن و ندادن اطلاعات و بالطبع حكم هم مشخص، عده‌ای به اعدام فوری و بقیه هم به اعدام قسطی (یعنی به تدریج) محكوم شدیم😣 🌟حكم ما كه اعدام مان قسطی بود به صورت كشیدن ناخن‌ها،بریدن گوشت‌های بازو و پاها، زدن توسط كابل، نوشتن شمارهای انقلابی!😔 توسط هویه برقی و آتش سیگاربه سینه وپشت مابودو  تمامی اینها بی چون و چرا اجراء می‌شد كه آثارش بخوبی به بدنم مشخص است 😰 مرسوم است به میمنت ازدواج نوجوانی، جلو پایش قربانی ذبح شود. این رسم را كومله نیز اجرا می‌كرد با این تفاوت كه قربانی‌ها در اینجا جوانان اسیر ایرانی بود. عروسی دختر یكی از سركردگان بود. پس از مراسم، آن عفریته گفت: باید برایم قربانی كنید تا به خانه شوهر بروم. 🌟دستور داده شد قربانی‌ها را بیاورند. ۱۶ نفر از مقاوم ترین بچه‌های بسیج و ارتش ودو روحانی را كه همه جوان بودند، آوردند و تك تك از پشت سر بریده شدند، این برادران عزیز مانند مرغ سربریده پر پر می‌زدند و آنها شادی و هلهله می‌كردند. بله، بزرگترین جرم همگی ما این بود كه می‌خواستیم دست اینان را از سر مردم مظلوم و مسلمان كُرد آن منطقه كوتاه کنیم. شهید سعید وکیلی 75 روز زیر شكنجه بود، ابتدا به هر دو پایش نعل كوبیده و به همین ترتیب برای آوردن چوب و سنگ به بیگاری می‌بردند. پس از دادگاهی شدن محكوم به شكنجه مرگ شد بلكه اعتراف كند. اولین كاری كه كردند هر دو دستش را از بازو بریدند😇 و چون وضع جسمانی خوبی نداشت برای معالجه و درمان به بهداری برده شد.این بهداری بردن و معالجه كردن هایشان به خاطر این بود كه مدت بیشتری بتوانند شكنجه كنند والا حیوانات وحشی را با ترحم هیچ سنخیتی نیست. 🌟پس از آن معالجه سطحی، با دستگاه های برقی تمام صورتش را سوزاندند.😞 سوزاندن پوست تنها مقدمه شكنجه بود به این معنی كه مدتی می‌گذرد تا پوست‌ های نو جانشین سوخته‌ شده و آن وقت همان پوست‌های تازه را می‌كندند كه درد و سوزندگی‌اش بسیار بیش از قبل است و خونریزی شروع می‌شود و تازه آن وقت نوبت آب نمك است كه با همان جراحات داخل دیگ آب نمك می‌اندازند كه وصفش گذشت. تمام این مراحل را سعید وكیلی با استقامتی وصف‌ناپذیر تحمل كرد و لب به سخن نگشود😭 🌟او از ایمانی بسیار بالا برخوردار بود و مرتب قرآن را زمزمه می‌كرد. استقامت این جوان آن بی‌رحم‌ها را بیشتر جری می‌كرد. روزهای آخر بود و او كه دیگر نه دستی، نه پائی، نه چشمی و نه جوارحی سالم داشت با قلبی سوخته به درگاه خدا نالید كه خدایا می پسندی اینچنین در حضور شیاطین افتاده و نالان باشم دوست دارم افتادگی‌ام تنها برای تو باشد و بس 🙏خداوند دعایش را اجابت نمود. سعید را به دادگاه دیگری بردند و محكوم به اعدام گردید. زخمهایش را باز كردند و پس از آنكه با نمك مرهم گذاشتند داخل دیگ آب جوش كه زیرش آتش بود انداختند و همان جا مشهدش شد و با لبی ذاكر به دیدار معشوق شتافت. اما این گرگان كه حتی از جسد بی‌جانش نیز وحشت داشتند دیگر اعضایش را مثله نمودند و جگرش را به خورد ما كه هم سلولیش بودیم دادند و مقداری را هم خودشان خوردند... , راوی برادر 💢ڪاری ڪن 👈 اے_شهید‌: بعضے وقتـــ ها نمیـدانم در گـرد و غبـار گنـاه این دنیـا چه ڪنم. مـرا جدا ڪن از زمیـن. 🙏دستمـ را بگیـر... میخواهمـ در دنیاے تو آرامـ بگیرم ... 👌
(ع)🌷 💥حضرت عباس (ع) در کلام حضرت زهرا (س) 👇 🌷روایت شده که وقتی روز قیامت بر پا می شود ، پیامبر(ص) به مولا علی (ع) می فرمایند: که به زهرا بگو، برای شفاعت و نجات امت چه داری؟ مولا پیام حضرت رسول را به خانم فاطمه زهرا (س) می رسانند و ایشان در پاسخ می فرمایند که: 👈 "یا امیر المؤمنین ! کفانا لاجل ِ هذا المقام ِ الیدان ِ المَقطوعتان ِ مـِـن ابنی العباس" 👈ای امیر المؤمنین! دو دست بریده پسرم عباس برای ما در مورد شفاعت کافی است.... کتاب معالی السبطین، جلد 1، ص 452 💠حضرت امام سجاد عليه السلام فرمودند: همانا برای (عمویم) عباس نزد پروردگار مقام و منزلتی ست که روز قیامت همه شهدا به آن مقام و منزلت غبطه می خورند 📗بحار الأنوار: ج ۲۲ ، ص ۲۷۴ 💥علامه طباطبایی: سرمایه و دارائی من این است که مانند ترک‌های پشت کوه، صاف و بی‌غلّ و غشّ به حضرت ابوالفضل العباس(ع) ارادت و ایمان دارم کتاب خورشید اهل دل 📍تلنگر: در کربلا فرمانده سپاه حسین (ع) یعنی حضرت عباس(س) امان نامه شمر را رد کرد و تا پای جان پای امامش ایستاد 🌹اما امام حسن(ع) زمانی صلح را پذیرفت که فرمانده سپاهش یعنی عبیدالله بن عباس با یک میلیون درهم رشوه، خود را به معاویه فروخت.📍تاریخ عوض میشود👈 وقتی علمدارت عباس باشد یا ابن عباس!😰 💥استادصمدی آملی، هرکسی که می خواهد سَربه سَروربدهد، دل رابه دلبر تقدیم بفرماید، به جناب ابوالفضل العباس توسل بفرماید. تمام انبیاء وائمه به وجود نازنین ابوالفضل افتخار می کنند. ❣️بچه محل بودیم حالا هم توی خیبر شده بودیم همرزم. صبح عملیات دیدمش. شده بودغرق خون.دوتا دستاش قطع شده بود.همه بدنش پربود از تیر و ترکش. وصیت نامه اش توی جیبش بود همون اولش نوشته بود:"خدایا! دوست دارم همان طور که اسمم را گذاشته اند ابوالفضل، مثل ابوالفضل(ع) شهید شم. شهیدشده بود و دو تا دستاش هم قطع شده بود... راوی مجید طوسی 🌷بی‌راه نبود که حامد بین مجروحان ایرانی معروف شده به شهید ابالفضلی... جلوی چشم امیر تمام روضه‌های ابوالفضلی که شنیده بود و تمام نوحه‌ هائی که  خوانده بود مجسم شدند؛ حامد سر تا پا زخم بود بی‌دست‌ و بی‌چشم‌ با سری مجروح و جسمی سر تا پا زخمیِ تیر و ترکش... یادش افتاد حامد همیشه‌ی خدا عاشق روضه‌ی ابوالفضل بود. یادش افتاد حامد همیشه می‌گفت من اگر روزی ریش سفید هیئت شوم، همه‌ی نوحه‌ خوان‌ها را می‌گویم فقط روضه‌ی ابالفضل بخونند...برشی از زندگی شهید مدافع حرم حامد جوانی 🌷علیرضا چهار سال مریض بود. کلی دوا و دکتر کردیم. فایده نداشت. آخرین بار بردیمش پیش بهترین متخصص اطفال تو اصفهان...😇 معاینه اش کرد  و گفت:«کبدش از کار افتاده. شاید تا فردا صبح زنده نماند!».... پدرش سفره حضرت ابوالفضل (ع) را نذر کرد. آقا شفایش داد.✨ دفعه  آخری  که رفت جبهه ازش پرسیدم کی بر می گردی؟✨ جواب داد: هر وقت که راه کربلا باز شود. ✨توی عملیات والفجر یک شده بود مسئول دسته دوم گروهان حضرت ابوالفضل. ✨وقتی شهید شد شانزده سالش تمام شده بود، ✨شانزده سال بعد هم برگشت. ✨درست شب تاسوعا وقتی برگشت اولین کاروان زائرهای ایرانی رفتند کربلا....راه کربلا باز شده بود... 🍀راوی علی طاهری، پسرعموی شهید