eitaa logo
نوای قران(ربانی)
161 دنبال‌کننده
20.6هزار عکس
23.5هزار ویدیو
519 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
. ♦️ یک زندگی عبرت انگیز حضرت نوح دو هزار و پانصد سال عمر کرد، ۸۵۰ سال آن پیش از رسالت گذشت، ۹۵۰ سال آن در ارشاد و تبلیغ قوم سپری شد، ۲۰۰ سالش در ساختن کشتی به پایان رسید، و ۵۰۰ سال پس از فروکش کردن آب و نشستن کشتی بر روی زمین زندگی نمود. در همین فرصت مشغول ساخت و ساز گشت، شهرها را آباد کرد، هر کدام از فرزندانش را در یکی از شهرها مسکن داد، گو اینکه تازه به دوران فراغت و آسایش رسیده است. روزی در مقابل آفتاب نشسته بود، فرشته مرگ (عزرائیل) به نزدش آمد و سلام کرد، نوح پیامبر جواب داد و گفت: برای چه آمدی، ای فرشته مرگ؟ عزرائیل پاسخ داد: برای قبض روحت آمده ام، آمده‌ام تا جانت را بگیرم. نوح گفت: حال که چنین است، مهلت میدهی حداقل جایم را عوض کنم، از آفتاب به سایه بروم؟ عزرائیل گفت: بلی، مهلت دادم. نوح پیامبر بلند شد از آفتاب به سایه رفت. عزرائیل گفت: ای نوح! تو این همه عمر کردی دنیا را چگونه یافتی؟ حضرت نوح گفت: ای عزرائیل! روزگاری را که در این دنیا به سر بردم، برایم همانند از آفتاب به سایه آمدنم بود. (آنچنان سریع و بی ارزش برایم گذشت). اینک مأموریت خود را انجام بده و روحم را بگیر! عزرائیل هماندم روح حضرت نوح را گرفت و این پیغمبر بزرگ الهی برای همیشه چشم از جهان فرو بست. 📔 بحار الأنوار: ج١١، ص٢٨۵ 🔰 @DastanShia
٣. 💠 داستان حضرت نوح عليه السلام در قرآن: (۴) مدّت دعوت نوح عليه‌السلام: نوح عليه السلام نُهصد و پنجاه سال مردم خود را به خداى سبحان دعوت كرد. امّا پاسخ آنها به او جز ريشخند و تمسخر و اتهام او به جنون و برترى طلبى چيز ديگرى نبود، تا آنكه از پروردگارش كمك طلبيد (سوره عنكبوت)؛ و خدا به او وحى فرمود كه از قوم تو جز همان هايى كه ايمان آورده‌اند كسى ديگر ايمان نخواهد آورد و او را درباره آنان دلدارى داد (سوره هود). پس، نوح مردم را نفرين كرد كه خداوند نابود و هلاكشان سازد و زمين را از وجود آخرين نفرشان پاك گرداند (سوره نوح). خداوند به او وحى كرد كه با نظارت و وحى ما كشتى را بساز (سوره هود). ✨ (۵) ساختن كشتى: خداى متعال به نوح عليه السلام وحى كرد كه با كمك و يارى او كشتى را بسازد و نوح شروع به ساختن كشتى كرد. مردم دسته دسته از كنار نوح مى‌گذشتند و او را كه مشغول ساختن كشتى روى زمين بدون آب بود، مسخره مى‌كردند؛ ولى آن حضرت مى‌فرمود: «اگر ما را مسخره مى‌كنيد ما نيز همان گونه كه شما مسخره‌مان مى‌كنيد، مسخره‌تان خواهيم كرد و خواهيد دانست كه چه كسى عذابى خفّت آور خواهد ديد و عذابى پايدار گريبان گيرش خواهد شد». (١) خداوند براى نزول عذاب نشانه‌اى قرار داد و آن، جوشيدنِ آب از تنور بود (سوره هود و مؤمنون). ⭕ این داستان ادامه دارد ... ------------------------- (١): سوره هود، آیه ٣٨ و ٣٩ 📔 میزان الحکمة، ج١١، ص٢٨۶ 🔰 @DastanShia
۵. 💠 داستان حضرت نوح عليه السلام در قرآن: (٧) به انجام رسيدن فرمان خدا و پياده شدن نوح عليه السلام و همراهانش از كشتى: چون طوفان همه گير شد و مردم را غرق كرد (چنان كه از سوره صافّات، آيه ٧٧ پيداست)؛ خداوند به زمين فرمان داد آب خود را فرو برد و به آسمان فرمود از بارش باز ايستد و آب فرو نشست و كشتى روى كوه جودى قرار گرفت و گفته شد: مرگ بر ستمكاران! و به نوح عليه السلام وحى شد كه: با سلامت و بركاتى كه از طرف ما بر تو و امّتهايى از همراهيان تو نازل خواهد شد، به زمين فرود آى كه بعد از اين ديگر طوفانى عمومى آنان را فرا نخواهد گرفت و از نسل آنها امّت هايى به وجود مى‌آيند كه خدا آنان را از متاع‌هاى زندگى بهره مند خواهد كرد و آن گاه عذابى دردآور به ايشان خواهد رسيد. پس، نوح و همراهانش از كشتى بيرون آمدند و روى زمين پياده شدند و به توحيد خدا و تسليم در برابر او پرداختند و دودمان او وارث زمين شدند و خداوند نسل وى را ماندگار قرار داد (سوره هود و صافّات). ✨ ✨✨ ✨ (٨) داستان پسر غرق شده نوح: هنگامى كه نوح بر كشتى نشست، يكى از فرزندان او سوار كشتى نشد و سخن پدرش را كه مى‌گفت هر كس سوار كشتى نشود حتماً غرق خواهد شد، باور نكرد. پدرش او را در گوشه‌اى دور از كشتى ديد و صدا زد‌: پسر جان! با ما سوار شو و با كافران مباش. امّا او در جواب پدرش گفت: به كوهى پناه مى‌برم كه مرا از آب نگه دارد. نوح فرمود: امروز هيچ نگهدارنده‌اى از فرمان خدا نيست، مگر كسى را كه خدا به او رحم كند ـ منظورش كشتى نشينان بود ـ امّا پسر به گفته او اعتنايى نكرد و ناگهان موج ميان آن دو حائل گشت و پسرش مانند بقيّه غرق شد. نوح از كفر پنهانى زنش خبر داشت، امّا درباره فرزندش نمى‌دانست كه باطناً كافر است و اگر اين مطلب را می‌دانست ماجراى غرق شدن او ناراحتش نمى‌كرد؛ زيرا خود او در نفرينش گفته بود: «پروردگار من! احدى از كافران را بر روى زمين مگذار كه اگر بگذاريشان، بندگانت را گمراه مى‌كنند و جز فرزندانى فاجر و كافر نياورند» (١) و نيز همو گفته بود: «ميان من و آنها گشايشى دار و من و مؤمنان همراه مرا از آنان برهان»(٢)، همچنين شنيده بود كه خداوند در وحى خويش به او فرموده بود: «درباره اين ستمكاران با من سخن مگوى كه همه غرق خواهند شد»(٣). اين بود كه نوح ناراحت و محزون شد و از روى اندوه پروردگارش را ندا داد و عرض كرد: پروردگار من! فرزند من جزء خانواده من بود و همانا وعده تو راست است و به من وعده دادى كه خانواده‌ام را برهانى و تو بهترين حكم كنندگانى و در حكمى كه صادر مى‌كنى ستم روا نمى‌دارى و ندانسته حكمى نمى‌دهى، پس، اين چه بود كه به سر فرزند من آمد؟ عنايت الهى شامل حال نوح شد و مانع از آن گشت كه صريحاً نجات فرزندش را بخواهد ـ زيرا اين خواهشى ناآگاهانه بود ـ و خدا به او وحى فرمود كه: اى نوح! او از خانواده تو نيست. او عملى ناشايست است. (۴) پس، مبادا درباره او ندانسته از من درخواست نجات كنى. من به تو هشدار مى دهم كه مبادا از نادانان باشى. در اين هنگام حقيقت مطلب بر نوح آشكار شد و به پروردگار خود پناه برده گفت: پروردگار من! پناه مى‌برم به تو كه از سَرِ ناآگاهى چيزى از تو بخواهم. از تو مى‌خواهم كه مرا مشمول عنايت خود فرمايى و با آمرزشت بر من بپوشانى و به من رحم كنى و گرنه از زيانكاران خواهم بود. -------------------------- (١): نوح: ٢۶ و ٢٧ (٢): الشعراء: ١١٨ (٣): هود: ٣٧ (۴): هود: ۴۶ 📔 میزان الحکمة، ج١١، ص٢٨٩ 🔰 @DastanShia