eitaa logo
کانال نوای عاشقان
15.2هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
367 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
یاس چمنیم لای لای سیمین بدنیم لای لای 🍁🍁🍁🌾🍁🍁🍁🌾 شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔰سبک_یاران_چه_غریبانه   … سبک_آتدان_یره_چون_دوشدی . مژده اردبیلی . یاس چمنیم لای لای سیمین بدنیم لای لای حق اوسته باتان قانه غرق محنیم لای لای لای لای ای حیدورن زهراسی لای لای لای لای ای کوثرون معناسی لای لای . . . ای انجمن عشقین انوار تجلّاسی گلزار تولاّنین یاس چمن آراسی ابن عم طاهانین روح شرف افزاسی حق اوسته فنا یئرده ،جاندان گئچنیم لای لای لای لای ای……… . . . سن گئتدون الیمدن من مأنوس فغان اولدوم تیر غم و اندوهه یثربده نشان اولدوم قالدی یاخام اللرده بی تاب و توان اولدوم فخرالنُّجبا اولموش مام حسنیم لای لای لای لای ای……… . . . بیر اولدوز اولوب باتدون افلاک ولایتدن بو باتماقون الحاصل سالدی منی طاقتدن درد اولدی که سن دویدون کانون امامتدن ظلمون اثریندن ای الدن گئدنیم لای لای لای لای ای……… . . . زینب قیزوون زهرا اشک تری قان اولدی اوغلون حسنین غمدن گوزیاشی روان اولدی یوخ سوز کی حسین اوغلون بی تاب و توان اولدی ای قدرت بازوی خیبر شکنیم لای لای لای لای ای……… . . . ای عالم خلقتده اسرار نهان زهرا محبوبۀ حق اولموش پیغمبره جان زهرا دشمن ستمیندن ای پهلوسی سینان زهرا بیر اللی قنوت دوتموش مظلوم ئولنیم لای لای لای لای ای……… . . . ای آگه اولان سرَّه دنیای قیامیدن ائتمه منی یا زهرا بی بهره شفاعتدن قیل (مژدۂ) نالانی سرگشته عنایتدن اولسون منیم عالمده شیواسخنیم لای لای لای لای ای………
🥀ذکر_مصیبت_معصوم_دوم متن روضه حضرت زهرا سلام الله علیها🥀 . زهرای مرضیه همۀ زندگی اش در دفاع از امیرالمؤمنین علیه السلام صرف شد. حتی جانش را نیز در دفاع از ولایت خرج نمود. گرچه برخی از مذاهب قائل به مرگ طبیعی فاطمه سلام الله علیها هستند و خیلی اصرار دارند که بگویند حضرت به مرگ طبیعی از دنیا رفته است. . از امام صادق علیه السلام سؤال کردند: چرا مادرتان در جوانی به شهادت رسید؟ امام فرمود: به خاطر ضربه ای که به پهلوی مادرم زهرا زدند، به خاطر آن تازیانه ای که«قُنْفُذْ»به بازوی مادرم فاطمه زهرا سلام الله علیها زد.[1] . امام کاظم علیه السلام فرمود: «إِنَّ فَاطِمَةَ علیه السلام صِدِّیقَةٌ شَهِیدَةٌ[2]»ائمه علیه السلام عنایت داشتند تا این فرهنگ را القاء کنند که مادرمان به شهادت رسیده است. مادر ما صدیقۀ شهیده است. فاطمۀ زهرا سلام الله علیها میان خانه جان داد. . امیر المومنین بدن را غسل داد، کفن کرد، سلمان با چشم اشک بار آمد، مقداد آمد، اباذر آمد چند نفر آمدند بدن را برداشتند. نمی دانم کجا بردند؟ آیا کنار قبر پیامبر بود؟ آیا در بقیع یا خانۀ خودش بود؟ چون سفارش کرده بود بدنم را خودت به خاک بسپار، کسی از محل آن با خبر نباشد، لذا امیرالمؤمنین علیه السلام خودش آمد کنار قبر «فَإِذَا هِیَ بِقَبْرٍ مَحْفُور؛ قبر از قبل حفر شده بود، آماده بود» ممکن بود شکنجه کنند، برخوردی کنند مجبور شوند، بگویند؟ لذا نوشته اند حتی دور و بری ها هم متوجه نشدند، خود امیرالمؤمنین علیه السلام آمد کنار قبر، آماده شد: یا رسول الله! امانت را آورده ام، همان امانتی که دستش را در دستم گذاشتی و فرمودی: علی جان!«هَذِهِ الْوَدِیعَةُ عِنْدِی»؛ این امانت من است حفظش کن. . یک امانت دار خیلی حواسش جمع است تا امانت را صحیح و سالم برگرداند، یا رسول الله! من خیلی مراعات کردم. من نمی گویم چه شده؛ چون خودم خیلی خبر ندارم، ولی شما از فاطمه بپرسید راز شکستگی پهلو را! راز تورم بازویش را! نوشته اند با دست مبارک سنگ لحد گذاشت و صورت زهرا سلام الله علیها را روی خاک نهاد و خاک ریخت. . . نوشته اند: دست ها را تکانی داد؛ یعنی خدا! هستی ام رفت، دیگر دستم خالی شد. بعد یک جمله فرمود: فاطمه جان!«أَبْکِی مَخَافَةَ أَنْ تَطُولَ حَیَاتِی» . بعضی ها نوشته اند: فضای دل امیرالمؤمنین را خیلی غم فرا گرفت؛«هَاجَ بِهِ الْحُزْن»؛ غم های عالم در دلش ریخت[3]. چه طور علی آرام شود؟ قرآن می فرماید:«وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاٰة»، لذا کنار قبر زهرای جوان نماز خواند، قرآن خوان؛و بعد خم شد صورتش را گذاشت روی خاک زهرا؛«وَضَعَ خَدَّهُ فِی التُّرَاب» . نَفْسِی عَلَی زَفَرَاتِهَا مَحْبُوسَةٌ یَا لَیْتَهَا خَرَجَتْ مَعَ الزَّفَرَات لَا خَیْرَ بَعْدَکِ فِی الْحَیَاةِ وَ إِنَّمَا أَبْکِی مَخَافَةَ أَنْ تَطُولَ حَیَاتِی[4] ــــــــــــــــــــــــــــــــــ [1]. دلائل الامامه، ص 45، چاپ جدید، ص 134. [2]. کافی، ج1، ص 458. [3]. منتهی الامال، ص 194 – 195، سوگنامه آل محمد، ص 35. [4]. بحارالانوار، ج43، ص 213.
یا اباصالح گنهکارم دعا ایله منی 🌾🌾🍁🌾🌾🌾 💫یا مهدی محمد رضا صادقی . یا اباصالح گنهکارم دعا ایله منی روسیه عبدِ خطاکارم دعا ایله منی . دوزدی جرمیم چوخدی نالایق سنه بیر عاشقم لطفووه اما سزاوارم دعا ایله منی . یوز چوورمه سن یوزومدن گل سنی زهرا آنان گر چه حقونده بدهکارم دعا ایله منی . محبس نفسه دچارم قول قانادسیز قوش کیمی عاشق بستان و گلزارم دعا ایله منی . ای گل باغ رسالت ای امام محتشم منده گللر ایچره بیرخارم دعا ائله منی . دورِ شمعونده حساب ایله منی پروانه تک آتش عشقه گرفتارم دعا ایله منی . لیلی و مجنون کیمی درده گرفتار اولموشام نیلیوم هجرونده بیمارم دعا ایله منی . گوزلریم آز قالدی چئخسون آغلاماقدان گل آقا حالیسن مشتاق دیدارم دعا ایله منی . جمعه سایماقدان یورلدوم یولدا قالدی گوزلریم گوزلَماقدان بسدی بیزارم دعا ایله منی . مستحق بیر سائلم گوز تیکمیشم درگاهیوه هر نه پای وئرسن خریدارم دعا ایله منی . آتموشام دنیانی باشدان ، من سنه خاطر آقا دوره گرد شهر و بازارم دعا ایله منی . روسیه “شیدا”یم آقا واردی عرضیم باخ منه جدیوه آخر عزادارم دعا ایله منی . نوکره اربابیلر لازمدی باش چکسون آقا من بو بابتدن طلبکارم دعا ایله منی
4_6015110713184355142.mp3
22.14M
زمینه ( ای کاش قصه‌ مادر اینقدر داغ نبود ... ) نوحه ‌هاى ‌حضرت زهرا سلام الله عليها با مـداحى حـاج محـمود كريمى 🍁حاج_محمود_کریمی 🏴ایام_فاطمیه
یه مرتبه از خواب پرید... و توسل تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها _ سید مجید بنی فاطمه یه مرتبه از خواب پرید شروع کرد گریه کردن وقتی سینه ش از سنگینی و بی تابی افتاد گفت این چه خوابیه من دیدم دوباره خوابید خواب پیغمبرُ دید آقا فرمود بلال چرا نمیری سری به مدینه به دخترم بزنی بعد شهادت پیغمبر همه چیو رها کرد گفت دیگه منه بلال رو این ماذنه اذان نمیگم نمیخوام مدینه ایی که بی رسول خدا باشه اما راه افتاد اومد مدینه دید وضعیت یه طوریه گفت اول برم در خانه حبیبۀ خدا فاطمه اومد دید دیگه دری نمونده خدا این اوضاع و احوال چیه شهر یه جور دیگه شده همچین که صدا زد بچه ها اومدن گفتن بلال خوش اومدی .. بلال کجا بودی گفت آقازاده ها چیشده؟.. گفتن بلال کجا بودی ببینی در خونه رو آتش زدن زودی بچه ها خبر دادن به مادر ، مادر بلال اومده .. تا گفتن بلال اومده لبخند زد، یادِ باباش افتاد زد زیر گریه .. گفت بگید بلال بیاد اومد کنار بستر بی بی .. فرمود بلال خوش اومدی .. بلال دلم برای بابام تنگ شده .. بلال کجا بودی ببینی سیلی به فاطمه زدن .. بلال بچه مو کشتن .. بلال حق علی و غصب کردن .. انقدر گریه کرد بلال ، اما فاطمه است عاشق باباست باباش کیه رحمت العالمین .. گفت بلال میشه ازت یه خواهشی کنم ؟.. خانم جان شما امر کنید من اطاعت میکنم .. گفت دلم برا بابام تنگ شده به عشق اون روزای که بابام زنده بود تو اذان میگفتی اگه میشه اذان بگو .. گفت خانم عهد کردم بعد پیغمبر دیگه بالا منبر ماذنی اذان نگم .. اما برام افتخارِ شما امر کردی چشم رفت بالا .. تاریخ میگه دیدم بلال رفت رو پشت بام خانۀ فاطمه شروع کرد اذان گفتن .. الله اکبر .. الله اکبر .. صدا ناله‌ی فاطمه بلند شد بابا .. اشهد ان لا الله الا الله.. خدایا شاهد باش، شاهد باش دختر پیغمبرُ بین درو دیوار له کردن .. اشهد ان لا الله الا الله.. اشهد ان محمد رسول الله .. تا صدا پیغمبرُ زد ، یه وقت دیدن حسنین دویدن تو حیاط صدا زدن بلال دیگه بسه اذان نگو .. آقازاده ها فرمودند مادرتون من اذان بگم ؛ نه بلال دست نگه دار به خدا مادرم غش کرد .. آخ مادر .. آی جانم .. همچین که بی بی از حال رفت بلالم به سرو صورت زد اسما یا فضّه دیگران اومدن زهرا رو به هوش آوردن (اگه بخوام راحت روضه بخونم اینه) اینجا بلال اومد اذان گفت به یاد باباش گریه کرد از حال رفت، اسما و دیگران اومدن به حال آوردن .. یه نیمۀ شبم سراغ دارم یه سرِ بریده آوردن .. هرچی گفت بابا .. دید جواب نمیده .. صورت ورم کرده ، هی آروم آروم به لبایِ بابا نگاه میکرد .. هی میگفت بابا .. منتظر بود این لبا بهم بخوره .. گفت عمه بابام حق داره لباش بهم نمیخوره .. آخه امروز دیدم تو مجلس یزید چطور به لب و دندونش میزدن .. اونم از حال رفت اما زینب هرچی صداش زد دید جواب نمیده .. ای حسین ..
🍁 س خدا مادرم را کجا میبرند گمانم برای شفا میبرند چه سان زیر تابوت و گیرد پدر خدایا کمک کن نمیرد پدر خدایا گل من که نیلی نبود جواب پیمبر که سیلی نبود خدایا توان مرا میبرند کجا میبرندش کجا میبرند علی هرچه شد اندراین کوچه شد بپرس از حسن گوشواره چه شد علی جان زعشقت کمانی شدم در این کوچه ها ار غوانی شدم خدا یا چه خاکی شده بر سرم که رفته ز سر سایه مادرم ز غم دل دو نیمم ، یتیمم یتیمم ‌، منم در محن شده قوت من اشک و خون جگر ندارد کفن مادرم ای پدر بمیرم برایت بیاور عبایت ،به جای کفن چسان زیر تابوت بگیرد پدر خدایا کمک کن نمیرد علی بمیرم برایت بیاور عبایت ، به جای کفن
CQACAgQAAx0CRkUDywACBtZfj8xK7cBl-Lxi_M4Lb-2QXkDbFQAC4gkAAhojAAFR6gj1RF1mDosbBA.mp3
7.44M
واحد احساسی 💫امام_زمان(عج) 🍃چه شود اگر ببینم 🍃ز تو گوشه نگاهی 🎤 حمیدعلیمی 👌بسیار دلنشین
نوحه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها خدای من فاطمه ام رفته از این دنیا از این جهان رفته سوی عقبا منتظر دیدن او طاها غیر از غم و ماتم ندیده ام از داغ فاطمه خمیده ام در خانه ی بی او نشسته و عزادار یاس شهیده ام آه و واویلتا ،واویلتا(۴) خدای من فاطمه ای که بوده پابستم در طول عمرم همه ی هستم رفته گل پیمبر از دستم شهیده شد یار غریب من غم شده بی زهرا نصیب من پرپر شده ازکینه گل من رفته دیگر صبر و شکیب من آه و واویلتا، واویلتا خدای من دختر با وفای پیغمبر زظلم و کین دشمن کافر به پشت درب خانه شد پرپر بوده عمری را در کنار من مایه ی فخر و اقتدار من از سوز داغش پشت من شکست خزان شده بی او بهار من آه و واویلتا، واویلتا خدای من به یاد فاطمه زنم فریاد همسر من کشته شد از بیداد زظلم و کینه بر زمین افتاد ماتم سرا گشته خانه ی من پرپر شد گل از گلخانه من در کنار حسین و مجتبی سوزد از غمش دردانه ی من آه و واویلتا، واویلتا 🥀نوحه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها مشهد_مقدس رضا_یعقوبیان 💫صلوات
🔳 بسم الله الرحمن الرحیم 🔳 اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ شهادت صدیقه طاهره حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) ☑️ سبک (سینه زنی ) 🔰آهنگ (( منده عطشانم لایلای علی لایلای سینه سوزانم لایلای علی لایلای )) ✍ حاج علی زلفی تبریزی آه و واویلا ایام ماتمدی جمله عاشقلر احوالی برهمدی عرشه الهی قاره چکوب یکسر صاحب عزا زهرا جدی خاتمدی بانوی عظما یا زهرا یا زهرا ای گل طاها یا زهرا یا زهرا ________________ غصه لر دیلدن سالمیشدی مولانی عالمی پوزدی چشمان گریانی شفیعه ی محشر گوزلرین یومدی گیتدی دنیادن مهر و وفا کانی بانوی عظما یا زهرا یا زهرا ای گل طاها یا زهرا یا زهرا _________________ بار الها نه مشگلدی بو حرمان زهرا ائیوی اولموش کلبه ی احزان کیمسه یوخ بولسون بیر مرتضی حالین اوز آهی اولموش دیل زخمینه درمان بانوی عظما یا زهرا یا زهرا ای گل طاها یا زهرا یا زهرا _______________ دولموشدی غم غصه ملک بطحایه یثربه ابر محنت سالوب سایه شور و افغان ایلور عرش و فرش اهلی خاک تیره بستر اولدی زهرایه بانوی عظما یا زهرا یا زهرا ای گل طاها یا زهرا یا زهرا ________________ دوشدی خسوفه ماه چرخ عصمت گیتدی مزاره گیزلین شب ظلمت گویرمیش یوز سینه ده زخم مسمار جهانیده اولدی اجر رسالت بانوی عظما یا زهرا یا زهرا ای گل طاها یا زهرا یا زهرا ________________ مرتضانین گیتدی دار و نداری ئولدی زهرا یوخدی همدمی یاری روح مجروحی کوسموشدی یثربدن یاغاردی رخساره چشم خونباری بانوی عظما یا زهرا یا زهرا ای گل طاها یا زهرا یا زهرا _________________ آهی بقیعده افلاکی یاندیردی جمله احبابه بو نسگیل اوت ویردی دامانیدن دوردی توپراقی سیلدی دودمانه گلدی بزم غم قوردی بانوی عظما یا زهرا یا زهرا ای گل طاها یا زهرا یا زهرا _________________ شام غریبان حضرت زهرا نه بیر گلن نه وار بیر گیدن گویا بوینی چیگنینده دورموش بالالاری نوحه خوان اولموشدی زینب کبری بانوی عظما یا زهرا یا زهرا ای گل طاها یا زهرا یا زهرا _________________ ای دل شبلرده ایلین افغان بالان اولسون یاره سینوه قربان بو باره دن چوخ شرمنده دی سندن یاره وه زینب تاپانمادی درمان بانوی عظما یا زهرا یا زهرا ای گل طاها یا زهرا یا زهرا 🥀حضرت_فاطمه_زهرا فاطمیه_سال_۹۷🥀
161.3K
🥀نوحه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها🥀 آه واویلا ایام ماتمدی😭 ✍شاعرحاج علی زلفی تبریزی 🔰سبک:منده عطشانم لایلای علی لایلای سینه سوزانم لایلای علی لایلای 🎤اجرا خادم اهل بیت کربلایی سعید سلطانی
YEKNET.IR - vahed 1 - fatemie 99 - hasat ataei.mp3
5.3M
🏴 ایام فاطمیه محبتت رو مادر تو زندگیم حس کردم.. از این مسیر پر نور محاله که برگردم.. مداح عطایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از دست دشمن ها چه ها کشیدی یازهرا یازهرا جز ظلم و کینه از عدوندیدی یا زهرا یا زهرا بعد از پیمبر خون شده دل تو یا زهرا یا زهرا آتش زده دشمن به حاصل تو یا زهرا یا زهرا حق ذوی القربی چنین ادا شد یازهرا یازهرا در با لگد از ظلم و کینه وا شد یا زهرا یا زهرا در پشت در با ناله ی حزینی یا زهرا یا زهرا تو گفته ای یا فضة خذینی یازهرا یازهرا غنچه ز شاخه از ستم جدا شد یازهرا یازهرا محسن تو به پشت در فدا شد یا زهرا یا زهرا بعد از نبی از مرتضی گسستند یا زهرا یا زهرا پهلوی تو به پشت در شکستند یا زهرا یا زهرا بعد از نبی آتش زدند به خانه یا زهرا یا زهرا دشمن تو را می‌زد به تازیانه یا زهرا یا زهرا خون شد دلت از این همه مصیبت یا زهرا یا زهرا از مرتضی دشمن شکسته حرمت یا زهرا یا زهرا
1946427137_-211469.mp3
6.49M
😔 دلم گرفته آقا..... 🥀روضه حضرت زهرا سلام الله علیها 🥀
🥀ذکر_مصیبت_معصوم_دوم متن روضه حضرت زهرا سلام الله علیها . آيا امشب امام زمان مايلند مصيبت مادرشان فاطمه زهرا را بخوانم؟ جابر نقل مي كند: با رسول خدا آمديم در خانه فاطمه. سلام كرد و اذن خواست، فرمود: فاطمه جان! اجازه مي دهي داخل شوم؟ فاطمه(س) گفت: بابا! بفرماييد و دوباره سلام داد و اجازه گرفت. فرمود: فاطمه جانم! تنها نيستم كسي همراه من است اجازه مي دهي با همراهم وارد شوم؟ وقتي دوباره، بي بي اجازه داد، با هم وارد خانه خانم شديم. . يا رسول الله خوب از شما درس گرفتند، روز سوم وفات رسول اكرم بود. نوشته اند: دومي لعنة الله عليه با گروهي آمد پشت در خانه. نقل كردن بي بي آمد پشت در. براي چه آمديد؟ آيا آمديد براي تسليت؟ گفتند: نه؛ آمديم علي را براي بيعت به مسجد ببريم. فرمودند: به شما اجازه نمي دهم در را باز نمي كنم. خدا دهانش را پر از آتش كند. گفت: خانه را با اهلش مي سوزانم. به او گفتند: خجالت نمي كشي؟ او دختر پيامبر است. جواب داد: ولو دختر پيامبر باشد. . مردم ناباورانه ديدند آتش از خانه فاطمه شعله مي كشد. بي بي پشت در ایستاده. وقتي در نيم سوخته شد، آن چنان به در لگد زد. در نامه اش به معاويه نوشته: وقتي فهميدم فاطمه پشت در است، آن چنان فشار دادم كه صداي استخوانهايش را شنيدم. به خودش آمد. ديد علي در خانه نيست. دست به ديوار گرفت. خودش را به اميرالمؤمنين رسانيد. مانعشان شد. نامحرمان در كوچه دورش را گرفتند. اميرالمؤمنين(ع) فرمود: اگر جوان مردي در قبال خلخالي كه از پاي زني كه در دين اسلام بوده در آوردند بميرد، جا دارد. علي جان! چه بر تو گذشت؟ در مقابل چشمت ناموس خدا را كتك زدند. يا بقية الله…
مداحی آنلاین - ای خدا این وصل را هجران مکن - علی خدایی.mp3
1.4M
🍃ای خدا این وصل را هجران مکن 🍃سرخوشان عشق را نالان مکن 🍃باغ جان را تازه و سرسبز دار 🍃قصد این بستان و این مستان مکن 🎤 علی_خدایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همین كه بهتری الحمدالله جدا از بستری الحمدالله همین كه در زدم دیدم دوباره تو در پشت دری الحمدالله این یكی دو روز آخر خودش در و باز كرد، گفت:بذار این عقده تو دل آقام نمونه، من و پشت در ببینه، جان حضرت زهرا بخیل نباشی ناله تو رها كن، همین كه بهتری الحمدالله جدا از بستری الحمدالله همین كه در زدم دیدم دوباره تو در پشت دری الحمدالله انگار دنیارو بهم دادن شنیدم یادی از دُردانه كردی فاطمه من مسجد بودم اما مثل اینكه خبرایی تو خونه بوده، چه خبر؟پیداست! شنیدم یادی از دُردانه كردی و موی دخترت را شانه كردی نگفتم استراحت كن عزیزم شنیدم كارهای خانه كردی كی گفت پاشی خونه رو جارو بزنی، الله اكبر، كنایه فهما تو دیگر با حجابت خو گرفتی حرفای شب شهادتی نیست، ها، حرفای دم بستر علی ه، به چندین علت از من رو گرفتی گمان كردی ندیم زیر چادر چگونه دست بر پهلو گرفتی صورت تو نشونم نمی دی، بازوت و نشونم نمی دی، سینه تو نشونم نمی دی، نمی تونی قد خم تو از علی پنهان كنی، جواب حرف هایم شد همین نه دیدی آدم كلی حرف می زنه، آخرش می گه همین غریبه بودم اما این چنین نه خیلی این عاطفیه جواب حرف هایم شد همین نه غریبه بودم اما این چنین نه ببینم قصد رفتن كه نداری نرو ، جان امیرالمؤمنین نه شنیدم بسترت را جمع كردی و با سختی پَرَت را جمع كردی شنیدم آب دادی به حسینت حواس دخترت را جمع كردی روضه بخونم برات، كانون توجه، تو خونه ی زهرا، زینبه، راه می رن تو خونه، همه نگاه به زینب می كنن، آخه پرستار زینبه، یه حرفی بزنم، بخدا شب جمعه ای یه، از درون دارم می سوزم، یه حرفی برات بزنم، نمی دونم چقدر می تونم این حرف و باز كنم، چقدر از من پذیرایی می كنی، با ناله ات، قربون این زینب برم، كه از چهار ساله گی پرستار شد، بگم، اما بمیرم براش، پرستار هركی شد باالاخره رفت، از هر كی پرستاری كرد، داغش به دلش موند، فقط امام سجاد زنده موند، اما هركی رو زینب پرستاری كرد، تنهاش گذاشت، از هر پرستاری یه خاطره تلخ تو ذهن زینب مونده، من یكی یكی جلو می رم، صبركن، بهت می گم، اون وقت، سه چهار ساله با مادر پرستاری رو یاد گرفت، می دونی پرستاری رو كی یاد گرفت، وقتی پیغمبر تو بستر اُفتاد، می دید مادرش هی دور باباش می چرخه، پرستاری می كنه، اما از این پرستاری یه خاطره تلخ تو ذهنش موند، یادش موند، تو اوج مصیبت پیغمبر، مادرش یه لبخند زد، بعدها فهمید این لبخند یه سرّی داشت، بعداًفهمید پیغمبر به بی بی این جوری وعده داد بود، دخترم گریه نكن، فراق بین منو تو خیلی طول نمی كشه، بعد از نود و پنج روز فهمید این خنده چی بوده، یه بار از مادر پرستاری كرد، از هرپرستاری من یه خاطره بگم، دلشو داری؟، شب جمعه است، چه خاطره ای بگم، دخترم بیا بشین باهات حرف دارم، عجب پرستاریه، دخترم این بقچه رو باز كن، این كفن اول مال منه، می دی بابات علی منو كفن كنه، ببین چه خاطره هایی، یه دونش آدم و می كشه، كفن دوم  مال بابات علی ه، می دی داداش حسنت بابا تو كفن كنه، كفن سوم، مال داداشت مجتبی است، باید بدی حسین، یه دفعه دید این بقچه داره جمع می شه، یه پیراهن و رو دست گرفته، آخ كربلا، شب جمعه است، كربلا،  اینم یه خاطره،  از یه پرستاریه دیگه برات خاطره بگم، مادره شم رفت، چند سال طول كشید از باباش پرستاری كرد، یه خاطره ام از بابا بگم، اون شب همه جمع بودن، صدا زد بچه های زهرا بمونن، بقیه برن، زینب یه طرف، اُم كلثوم یه طرف، حسین یه طرف امام حسن یه طرف، زینب یادش نمی ره، داداش عباس اُمد بره از اتاق بیرون، بابا صداش زد، بابا تو بمون پسرم، صدا زد بابا من كه بچه ی زهرا نیستم، بذار برم، خجالتم نده، زینب این خاطره رو یادش می ره مگه، خودش با چشم خودش دید، دست حسین و تو دست عباس گذاشت بابا، یه روزی می آد، حسینم و كربلا تنها می ذارن،  حسین.. من نمی دونم هر خاطره ای رو برا زینب ورق می زنی، یه سرش كربلا و حسین ه، باباشم رفت،  حالا شده پرستار برادراش،  داداش بزرگتر هم رفت، با جگر پاره رفت، با بدن سوراخ سوراخ شده رفت، اما خدا رو شكر تو این یكی زینب خیلی ندید چه جوری رفت، اما همه اینها كنار، من می خوام یه پرستاری رو امشب بگم، خیلی ها رو كنار گذاشتم،  روضه ، روضه آماری، به اصطلاح روضه خونها، یعنی می تونی آمار بدی ، دونه دونه جاهایی كه زینب پرستاری كرده، تنهایی وایستاده، اما من همه رو حذف می كنم، یه پرستاری دیگه ام كرد، اونم آخرش رفت، اما این یكی ،  یه جور دیگه دل زینب وآتیش زد، اگه مادرش و پرستاری كرد، باباش بود، داداشاش بودن، اگه باباشو پرستاری كرد، دو تا داداشاش بودن، اگه گفتی كجا بریم، یه جایی كه بی برو برگرد، جواب بدن، اگه داداشاش و پرستاری كرد، هر كدوم به یه نوعی زینب و آروم كردن، اما از خرابه ی شام، برای دختر سه ساله سنگ تموم گذاشت، چرا؟هر جایی رقیه رو زدن ، خودشو انداخت رو این دختر، آی، آخه تو امانت حسینمی، شب آخرچیكار كرد، و
ای وای بگم كجا پرستاری كرد، بگم كجا، اون جایی كه دید دارن با چوب خیزران می زنن، هی جلو چشای رقیه رو گرفت، این بچه چیزی نبینه، اما وقتی سر بریده رو بغل كرد، اما این لبا چرا پاره است، حسین.... خرابه با تو بهتر از جنان است دل پیرم به شوق تو جوان است اگر خونی شده لب های خشكت گمانم جای چوب خیزران است حالا دستاتو بیار بالا سفره دار امشب حسین و زینب اند، شب توبه است، شب آمرزش گناهانه، كی بهتر از زهرا، كدوم سفره بهتر از سفره عزای بی بی، چه اسمی بهتر از نام حسین، دست تو بیار بالا، به زهرا و بچه های زهرا، به حسین زهرا، الهی العفو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هاشمی: 🌸خادمه حضرت زهرا 🌸: 😔✨▪️روضه جانسوز شهزاده علی اصغر علیه السلام 😔✨▪️ یا رب الحسین اشف صدر الحسین بظهور الحجه بحق علی اصغر باب الحوائج دیگه آقامون بیاد یه چند تا یا صاحب الزمان بگو این دلت آروم بشه آقا یه نظر کنه به محفلمون حاجت دلتو انشالله بده به چه نیابتی اومدی آقا آجرک الله فی مصیبت جدک الحسین 😔😭 آقا قربون شال عزات برم شال عزایت به عزایم نشانده است مولای من 😔 کجا خیمه ی عزا برپا کردی 😔محرمه جد غریبتم تموم شد آقا نیومدی یا صاحب الزمان 😔😭 صدا بزن آقا بیاد یا صاحب الزمان به خوبا سر میزنی مگه بدا دل ندارن یه سرم به ما بزن ای خوب خوبا آقا جون مگه چیزی کم میشه یه روسیاه نگات کنه با یه قطره کم نمیشه آب دریا آقاجون دوست دارم نگات کنم تو هم به من نگاه کنی چی میشه جمالتو تماشا کنم آقا جان دوای دردم آقا جون دورت بگردم آقا جون 😔 یا صاحب الزمان با مهر حسین و(قربون جد غریبت برم آقا ) عترت اطهر او جوییم توسل به علی اصغر او چون نخل بلند است و دست ما کوتاه گیریم ثمر زشاخه ی کوچک او حسین جان حسین جان 😔 خوب جایی اومدی نشستی ها تو خیمه ی امام حسین باب الحوائج علی اصغر امام حسین مرادت بده آخ سلام به اون دستای کوچولو که گره های بزرگ رو باز میکنه 😔😭 سلام به اون قنداقه ی خون آلود حسین جان 😔 یکی از مصائبی که خوندنشوشنیدنش خیلی سخته مصیبت این شش ماهه ی حسینه اونایی که بچه کوچیک دارند بهتر میفهمن میگن وقتی رباب بار سفر بست به طرف کربلا هی میگفت بی بی جان اینجایی که میریم آیا آب داره یا نه 😔😭 آخه مادرایی که بچه کوچیک دارن بهتر میفهمن چی میگم..اما بمیرم صدای العطش کودکان شنیده میشد دست به دست هی شیش ماهه رو میگردونن آرومش کنن سکینه میگرفت رقیه میگرفت آخی مادر میگفت به طفلی که هیچی شیر ندارم صبح که بشه عمو جون میره و آب میاره لالالالا لالایی لالا لالایی از گرمی تن تو گهواره هم میسوزه 😔 دیدی وقتی بچه تب داره چقدر نگرانشی جانم به فدات 😔😭 لب رو لبت میزارم اما لبم میسوزه آخ دلم زدنیا سیره قربون دلت برم رباب به چنگ غم اسیره یه جرعه آب بیارید آخ علیم داره میمیره 😭 با دیده های گریون با دلهای پریشون همه دعا بخونیدشاید بگیره بارون گلم به پیچ و تابه زتشنگی بی خوابه چاره ی درد اصغر یه قطره آبه یا رباب انقد این بچه رو تکون دادبچه خوابش نمیبره آخه بچه موقعی میخوابه که سیر باشه 😔 اما بمیرم خبر اومد تو خیمه مشک عمو دریده از شرم روی اصغر رنگ رباب پریده چی میگفتن میر حرم نیومد واویلا واویلا آب آورم نیومد واویلا بمیرم برات حسین آقا اومد گفت بدید بچه رو ببرم سیراب کنم 😔 این بچه رو گرفت رو دستش آخ ببینید بچمو 😔 بمیرم اگه آبش بدید میمیره اگه آبش ندید بمیره 😔 یه وقت نگاه کرد آخ گوش تا گوش علی اصغر 😭 آخ دستت بشکنه حرمله 😔 یا حسین میگن دستشو گرفت زیر گلوی علی اصغر این خونها رو پاشید به آسمان 😔😭 خدایا شاهد باش. چه کردن با من 😔😭 میگه خدا لعنتش کنه گرفتن حرمله رو میگه مختار ازش پرسید شد جایی تو کربلا دلت بسوزه. گفت همه جا من کف میزدم هلهله میکردم اما یه جا خیلی دلم سوخت 😔 اونجا که دیدم حسین وسط میدان متحیر شده یه قدم میره طرف میدان یه قدم برمیگرده آخ نمیدونه چه کنه حسین زهرا آخ اومد پشت خیمه 😭 یه قبر کوچیکی حفر کرد. گفت بابا چطوری خاک بریزم رو صورتت😔😔😭 هزینه استفاده از متن این روضه ذکر صلوات برای سلامتی خواهر عزیزم خانم هاشم زاده عزیز و التماس دعا برای استجابت دعاهای این بانو
❣﷽❣ روضه_امام_حسن برصبر حسن و خوی احمد صلوات براختر دوم امامت صلوات خواهی‌که‌خداوندبخشد‌همه‌عصیان‌تورا بفرست‌برغریب‌مدینه‌امام‌حسن‌مجتبی‌صلوات ✅() ❣ا_حجة_الله_علی_خلقه_یاسیدنا... 🌹من گدایم من گدایم یا حسن 🌹من گدای بی‌نوایم یا حسن 🌹تو گل زهرائی ومن خار توام 🌹عشق تو داده بهایم یا حسن 🌹مبتلای درد هجران توام 🌹من مریضم ده شفایم یاحسن 🌹توطبیب قلب هردل خسته‌ای 🌹کوی تو دارالشفایم یا حسن 🌷آقا جان... 🌹بر ندارم دست از دامان تو 🌹تا کنی حاجت روایم یا حسن 🌹هر چه دارم از تو دارم یا حسن 🌹هرچه خواهم ازتوخواهم یاحسن 🌹گر نبودم نوکر/کنیز خوبی تو را 🌹باز امیدشفاعت ازتودارم یاحسن ✳️نقل میکنند عربی بود تو‌ مدینه ..هر وقت میخواست از مدینه به امام رضا سلام بده..روشو میکرد طرف طوس...می‌گفت السلام علیک یا غریب الغربا... یه سال اومد مشهدالرضا...وقتی وارد صحن و سرای امام رضا شد.. شروع کرد گریه کردن.. گفت ای عزیز زهرا ..آقا جان .یا امام رضا ع.. آقا از مدینه بهت سلام میدادم... میگفتم... السلام علیک یا غریب الغربا.. میگفتن امام رضا غریبه.. غریب الغرباست.. آقا جان... یا امام رضا...آقا با تمام سختی اومدم زیارت .. (ان شاالله خدا قسمت و‌روزیت بکنه..) آقا حالا که اومدم زیارتت.. میبینم، صحن و سرا داری.. گنبد طلا داری.. آقا جان ضریح داری... این همه زائر داری.. زائرا مثل پروانه دور حرمت میگردند.. ⚫️شروع کرد ناله زدن.. گفت آقا ...اگه میخوای غریب ببینی پاشو بریم مدینه... چهار تا قبر غریب نشونت بدم با خاک یکسانه...حتی یه سایبونم ندارن... 🎋(رحمت خدا به این گریه ها..) 🎋(رحمت خدا به این ناله ها...) 🥀الهی بری مدینه.. الهی قسمت و روزیت بشه مدینه... اگه شب برسی مدینه میبینی همه شهر چراغونه.. اما من بمیرم یه جا تاریکه..اونم بقیعه.. قربان غربت ائمه بقیع.. ⏹قربون غربت امام حسن ع.. چقدر مظلومه...چقدر غریبه.. الهی هیچ کس غریب نباشه... من بمیرم برا اون آقایی که تو ‌خونشم غریب بود محرم نداشت.... ✅پیغمبر ص فرمود به قدری حسنم مظلومه که ملائکه و مرغان آسمان براش گریه میکنند.. ✅فرمود هر کس برا حسنم گریه کنه کور وارد محشر نمیشه 💫(امان از غربت امام حسن ع) خوشا بحال اونایی که امروز برا امام حسن ع گریه میکنند.. همه میدونید مادش زهرا خیلی روضه امام حسنو دوست داره... اما چه کردند با عزیز دل زهرا.. چه کردند با میوه قلب رسول الله ص ⏹آی حاجت دارا..آی ناله دارا..آی جوون دارا..آی مریض دارا... یه لحظه دلتو ببرم مدینه... (کدوم لحظه رو یاد کنم) 🔰لحظه ای که امام حسین نشست کنار بدن تیر خورده برادرش امام حسن.. چه صحنه ای دید.. شروع کرد ناله زدن.. (دشتی) ◼️برای تو دلم دارد بهانه ◼️گرفت از آه من آتش زبانه ◼️به زیرلب‌حسین‌اینگونه میگفت ◼️الهی دفن می گشتی شبانه 🔆صدا زد داداش.. دیگه به خودم عطر نمیزنم.. دیگه محاسنمو خضاب نمیکنم... آخ..غارت زده به کسی نمیگن که اموالشو به غارت برده باشن .. غارت زده به منه غریبی میگن... که مثل تو برادر رو باید تو خاک بگذارم.. 🔲امان از دل حسین ع..،2 اما آی کربلائیا..آی ناله دارا...آی آبرو‌دارا.. دلتو‌ یه لحظه ببرم کربلا.. (چی میخام بگم..) میخام بگم.. اینجا امام حسین تیرهارو از بدن برادرش حسن بیرون کشید.. ناله کرد...گریه کرد... (اما دلت کربلاست..) تو کربلا هم ناله زد... لحظه ای که اومد کنار نهر علقمه.. آخ نشست کنار بدن ابالفضل.. صدا زد.. 💔"«الْانَ إِنْکَسَرَ ظَهْری وَقَلَّتْ حِیلَتی»" 💔کمرم شکست داداش.. ⬆️ (اوج) ⬅️داداش..امیدم نا امید شد.. داداش پاشو رقیه ام تو خیمه منتظره.. پاشو رباب منتظره.. پاشو عباسم...نزار خواهرمون زینب اسیری بره...... 🍂تو مثل جون عزیزی 🍂اگر که برنخیزی 🍂رقیه ام رو میبره 🍂عدو برا کنیزی 🌟اَخا اَخا اباالفضل 4 🍂خیمه ها میشه غارت 🍂زن ها میرن اسارت 🍂میشه به پیش چشمات 🍂به زینبت جسارت 🌟اَخا اَخا اباالفضل 4 💔هر چقدر ناله داری به سوز جگر امام حسین کنار بدن برادر.. از سویدای دل ناله بزن بگو.. ..
|⇦•آهسته می‌آمد ولی .. و توسل به حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام به امید شفایِ همۀ مریضان علی الخصوص بیمارانِ درگیر با به نفس کربلایی سید رضا نریمانی•✾• آهسته می‌آمد ولی بی بال و پر بود یک دست بر پهلو و دستی بر جگر بود زیر سر مهمانی اجباری‌اش بود وقتی که می‌آمد عبایش روی سر بود از بس میان کوچه‌ها افتاد بر خاک روی لباسش ردِ پایِ هر گذر بود *اجازه بدید راحت بگم .. یه وقتی یه مرد زمین می افته اما مادمون همچین که افتاد .. با دست دنبالِ حسن می گشت ..* با آه می‌افتاد و بر می‌خواست اما آهش زمانِ راه رفتن بیشتر بود وقتی عصای پیری آدم نباشد باید به زیر منت دیوار و در بود آری شبیه قصۀ آن کوچۀ تنگ فرسنگ‌ها انگار خانه دورتر بود بال و پرش زخمی شد از بس دست و پا زد هر جای حجره رد و پاهایِ جگر بود سختی کشید اما چقدر آرام جان داد آخر سرش بر رو پاهای پسر بود باید که اهل کشف باشی بین روضه باید میانِ روضه‌ها اهل نظر بود وای از حسین از آن دمی که چشم وا کرد پا رویِ زخم سینه‌اش پر دردسر بود *تا چشما رو باز کرد دید والشمرُ جالسٌ ..* وای از دمی که رفت بالا خنجرِ کُند وای از کسی که شاهدش با چشم تر بود همچین که امام رضا (ع) میخواست راه بیفته همۀ مردم هلهله میکردن شادی میکردن؛ چه‌خبره! امام رضا اومده.. گفتن آقا میشه ازتون یه درخواستی بکنیم حالا که دارید میرید یه حرفی ، یه روایتی ، یه کلامی. که آقا اون حرف معروف رو فرمودن: «کَلِمَةُ لا إلهَ إلّا اللّهُ حِصنی فَمَن دَخَلَ حِصنی اَمِنَ مِن عَذابی ..» وقتی امام رضا میخواست این روایت رو بگه ، یه نفر داد زد گفت ساکت باشید؛ پسر فاطمه میخواد حرف بزنه. همۀ جمعیت ساکت شدن .. یه آقایی هم من سراغ دارم .. پسرِ فاطمه بود؛ اما اونجا نذاشتن حرف بزنه؛ کف زدن ، هلهله کردن .. هرچه آمد به سرم دست به زانو نزدم جز خداوند به عمرم به کسی رو نزدم رو زدم آب بگیرم پسرم را کشتند روی دستم گل بی برگ و برم را کشتند حرمله خیر نبینی ، گل من نورس بود کشتنش تیر نمیخواست ، نسیمی بس بود ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ
سید مهدی میرداماد‌ السَّلامُ عَلَیکمْ یااَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّةِ بِمُوالاتِکُمْ عَلَّمَنَا اللَّهُ مَعالِمَ دِینِنا وَاَصْلَحَ ماکانَ فَسَدَ مِنْ دنیانا مُلک وجود غرق در اندوه و در عزاست آغاز صبح غربت زهرا و مرتضاست قرآن عزا گرفته و عترت شده غریب شهر مدینه را به جگر داغ مصطفاست خون گریه کن مدینه، کز این ماتم عظیم گر آسمان خراب شود بر سرت رواست *مگه چه خبر شده مدینه؟!!* گشتند انبیا، همه چون فاطمه یتیم زیرا عزای قافله سالار انبیاست... خلقت چه لایق است که صاحب عزا شود عالم عزا گرفته و صاحب عزا خداست اهل ولا به هوش که با رحلت نبی (2) شهر مدینه یکسره آبستن بلاست قومی برای غصب خلافت شدند جمع یا لَلعَجَب! وصی پیمبر، علی، کجاست؟! *کجاست مولا؟ بگم صدا نالت بلند شه* دار الولا محاصره، زهراست پشت در دود و شراره بر فلک از بیت کبریاست... آتش زدن به خانه ریحانه رسول پاداش رنج های شب و روز مصطفاست *فرمود: "ما اوذی النبی مثل ما اوذیت" هیچ پیامبری اندازه من اذیت نشد؛ بیست و سه سال تمام هرجور خواستند اذیتش کردند، هر تهمتی خواستند بهش زدن؛ مگر نمیگن کسی برات کاری میکنه عرقش خشک نشده مزدش رو بده؛ مردم مدینه آب غسل پیغمبر خشک نشده مزدش رو دادن...؛ کاری کردن مادر ما بین در و دیوار صداش بلند شد... "مگه دعای ندبه نخوندی" «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی» ذوی القربی کیان؟ مگه کسی غیر از بی بی دو عالم و امیرالمومنین و حسنین؟ یادتون رفت پیغمبر چقدر حسن رو بغل میکرد؟ چقدر حسین را رو دوشش سوار می‌کرد؟ یادتون رفت چقدر نوه هاش رو می‌بوسید؟ پیغمبر میبوسید و گریه می‌کرد..." هر وقت امام مجتبی رو بغل می‌کرد لباش رو می‌بوسید؛ همتون اهل کنایه‌اید و اهل روضه، هر وقت ابی عبدالله رو بغل می‌کرد زیر گلوشو می‌بوسید... آقا چرا؟ می‌فرمود: این لبا یه روز از زهر کبود میشه..." پیغمبر اجازه بدن ما از همین روزنه بریم کنار بقیع "السلام علیک یا ابامحمد" آقاجان گداهای هر ساله اومدن؛ آقاجان من الان دارم از حرم امام رضا میام؛ شما یه غریبی، امام رضا هم یه غریبه، انقدر این شبا تو حرمش شلوغه..." مگه عربه نیامده بود از مدینه؟ گفت: شنیدم ایرانیا یه امام غریب دارن برم یه سری به غریب ایران بزنم)، وارد حرم امام رضا شد اول یه نگاه به در و دیوار، یه نگاه به زائرا، به ازدحام جمعیت کرد به این همه چراغ؛ برگشت عقب..." گفت آقاجان اگر غریب می‌خوای بیا مدینه؛ بیا ببین چهارتا سنگ گذاشتند ...*