eitaa logo
کانال نوای عاشقان
19.8هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
435 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴مولودی _امام_رضا(ع) 🏴 🎤مداح :حاج سید مهدی میرداماد ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ خادما گریه کنون صحنتو جارو میزنن همه نقاره ی یا ضامن آهو میزنن یکی بین ازدحام میگه کربلا میخوام  یکی می بنده دخیل بچه ام مریضه به خدا برام عزیزه به خدا آقاجون، آقاجون شب اول ماهه همه دلها پر آهه  ببین خواهشم امشب فقط یه نیم نگاهه چی میشه آقا منو کفتر گنبد کنی  راهی مشهد کنی کاش منم مثال آهو توی صحرا بودم صید تو مولا بودم علی موسی الرضایا علی موسی الرضا هرکی روش دست بذاری آتیش حروم اون میشه پیرزن میگه چرا خمیر من نون نمیشه گفتی زائرم بشی یا مسافرم بشی سه جا میام سراغ تو میشم تو قبر چراغ تو شب راز و نیازه آقام آهو نوازه  نگو غرق گناهم حرم رو همه بازه عده ای با کرمت مجنون و با صفا شدن  خیلی ها از حرمت راهی کربلا شدن دل که مبتلا میشه جنسش از طلا میشه  میگه برم امام رضا تا بگیرم یه کربلا شب شیون و شینه شب شور حسینه  دلم پنجره فولاد یا بین الحرمینه
Mahdi Mirdamad - Khadema Gerye Konon Sahneto Jaroo Mizanan (128) (1).mp3
4.5M
🏴 مولودی امام_رضا(ع) 🏴 🎤مداح :حاج سید مهدی میرداماد
4_6028338267563232233.mp3
16.15M
[یا‌حضرت‌زهرا 😭🌱] مــادر‌ اربــابـــ✨ بریم پیشواز فاطمیه...! نه؟!
دیگه وقتشه کم کم برید دنبال زدن سیاهی های فاطمیه ما که رفتیم پیشواز
﷽ ( اثر دوم ) ۱۴۰۰ ~ نام اثر : چشماتو نبند ... 💯 ✅سبک بارونه کربلا ــــــــــــــــــــ ✍️ 📝 ای خانومه علی خوب میدونی که چقد مظلومه علی چرا از دیدن تو محرومه علی ای خانومه علی آه چشماتو نبند یباره دیگه بروی حیدر بخند دستت از زمین نمیشه دیگه بلند آه چشماتو نبند صورتت کبود شده اما به من ندادی نشون 💢ای بانوی قامت کمون💢 ــــــــــــــــــــ ✍️ 📝 وای خونین پیکره همه چی زیر سره اون میخ دره درد دنده های پهلو ولی بیشتره آه بین بستره تا میخاد پا بشه خودشو روی زمین هربار میکشه مثل پیرزنها دست به دیوار میشه تا میخاد پابشه خیلی حالش بده قدش خم شده مادرم 💢عمرش کم ‌شده مادرم💢 ــــــــــــــــــــ ✍️ 📝 وای بین کوچه ها یه نفر رو میزدن چل تا بی حیا مسیر روضه میره تا کرببلا آه از کرببلا آه بین قتلگاه پسر فاطمه رو کشتن بی گناه از رو پیکر حسین رد شد یک سپاه آه از کرببلا زینب به سر زنان سوی قتلگاه میدوه 💢صوت مادرو میشنوه💢 بُنَیَّ ــــــــــــــــــــ ✍️به قلم : سه شنبه ۲۳ آذر ۱۴۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در بگو دیوار بشنوه این روضه رو صد بار بشنوه ضربان قلب محسن و خدا کنه مسمار بشنوه تو خونه ریختن بی اجازه منو ببخشید روضه بازه اومده فضه واسه تشییع جنازه گر گرفته چادر فاطمه وای وای وای به زمین که می خوره فاطمه وای وای وای نفسش می بره فاطمه وای وای وای وای مادر گر گرفته چادر فاطمه وای مادر به زمین که می خوره فاطمه وای مادر نفسش می بره فاطمه وای مادر اونی که آتیش تو مشتشه یه لشکر از هیزم پشتشه یه جوری زد که در بشکنه فاطمه تو خونه اش کشته شه چادر زهرا رو زمینه کی فکر می کرد که تو مدینه فاطمه پهلوش بشکنه حیدر ببینه پشت در انقده فریاد زدن وای وای وای مادر و تا که در افتاد زدن وای وای وای سر مادر حسین داد زدن وای وای وای وای وای وای ...... اینا می خوان زهرا خسته شه تا دستای مولا بسته شه تو کوچه ها قنفذ اومده اون چیه که توی دستشه تا ریخت گواه این مصافه سند برا این اعترافه کشتن زهرا گردن ضربه غلافه کوچه ها عجب شده مقتلی وای وای وای فاطمه رسید به مولا ولی وای وای وای زدنش جلو چشای علی وای وای وای وای وای وای...... گر گرفته چادر فاطمه وای وای وای به زمین که می خوره فاطمه وای وای وای نفسش می بره فاطمه وای وای وای وای مادر ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
09-zamine.mp3
16.1M
| به در بگو دیوار بشنوه ️📽مراسم عزاداری شب دوم فاطمیه ۱۴۴۳ 🎤️حاج سید مجید بنی فاطمه ️🗓دوشنبه ۱۳ دی ۱۴۰۰ ️📌حسینیه ریحانة‌الحسین (س)
نخ روی نخ آمد که حیا داشته باشد باتیرگی اش نورخدا داشته باشد معجر شدو میخواست بها داشته باشد تابرسر خورشید نما داشته باشد آمد بشود سایه روی سر زینب میخواست که نامش بشود معجر زینب با نور نماز شب او نور گرفته تا ستر شده رتبه مستور گرفته درخلوت بی بی شرف طور گرفته به به به چنین قرب که اینجور گرفته از عطر نفس های علی تافته باشد این تافته باید که جدا بافته باشد هرچند حجاب است به سنگر زده کارش تا حشر وقارست بدهکار وقارش تقوا و حیا ریخته در تاربه تارش از طایفه ی چادر زهراست تبارش یک پارچه اما زره محکم پیکار نه اینکه زره،معجره اعظم پیکار الحق و الانصاف مهیای خطر شد در بحبوحه ی فاجعه مردانه سپر شد هرچند که خاکی شد و راهی سفر شد در کوفه و درشام چو شمشیر دوسر شد هرگز که به کوهی گذر کاه نیفتاد یکبار به سویش نظر ماه نیفتاد سوگند به این کوه گسستی نرسیده به سوره توحید شکستی نرسیده سوگند به او پنجه و دستی نرسیده یا چشم بد مردم پستی نرسیده باید که خلایق ز رخش دور بمانند هرجاکه گذر کرد همه کور بمانند هرچند که عمریست شده همدم زینب دارد به دلش داغ ز قد خم زینب گریان شده و سوخته پای غم زینب انگار که او نیست دگر محرم زینب امروز بنا کرده که آرام بماند وقتش شده تا بی بی ما روضه بخواند یکسال فراغت صد و ده سال گذشته از زینب تو گفتن از حال گذشته سخت است بگویم به چه منوال گذشته با یاد تو و روضه ی گودال گذشته من صابره ام باز ولی تاب ندارم باور بکن از روز دهم خواب ندارم رفتی و کسی خنده به این دیده ی تر کرد امنیت این قافله احساس خطر کرد کفر آمد و در شام به توحید نظر کرد آیات حجاب از سر بازار گذرکرد تا قرعه بی کس شدن افتاد به زینب شهر پدری خوب محل داد به زینب درشام چه داغی بروی قلب حیا خورد اسلام معاویه به اسلام خدا خورد سنگینی چشم همه بدجور به ما خورد زینب وسط شهر کشیده دوسه جا خورد من بت شکنی کردم و جایش دهنم سوخت از ضربه ی شلاق تمام بدنم سوخت حالا شده ام خیره به این در تو بیایی خوبست که این لحظه ی آخر تو بیایی خواهر شده ام تا که برادر تو بیایی ای بی سر من کاش که با سر توبیایی این پیرهن توست که برسینه فشردم یک آب خنک بعد تو ولله نخوردم سید پوریا هاشمی 👆 بَـر سـَر زدن نبود اگر زینبی نبود عاشق شدن نبود اگر زینبی نبود کرب و بلا اگر دارد نسیم سیب حُب وطن نبود اگر زینبی نبود اسم حسین اگر بخشد گناه خلق یاد حسن نبود اگر زینبی نبود از ابتدا شده تا انتها علی گهنه کفن نبود اگر زینبی نبود شام بلا سرت بردن حرامیان... درد و محن نبود اگر زینبی نبود دیدم تن تو را در خاک و خون حسین شعر و سخن نبود اگر زینبی نبود عبدالرحمن رستمیان جهرمی 👆 زینبم نائبة الزهرایم مادرم گفته که بی همتایم بشنوید ارض و سما! آوایم این حسینی که بُوَد، آقایم ... ... تا که دیده به روی من وا کرد مهر خود را به دل من جا کرد کوثر حضرت کوثر هستم زین اَب هستم و زیور هستم زیور فاتح خیبر هستم خطبه ام گفت: که حیدر هستم همه دیدند هنر دارم من مثل عباس، جگر دارم من ذوالفقار سخنم برّان است یکی از لشکر من طوفان است دشمن از «مردی» من حیران است بی سبب نیست که سرگردان است... ... دیده هر بار، حریف همه ام پروش یافته ی فاطمه ام ای برادر! به دلم غم دارم دل سوزان و قدی خم دارم دم آخر شده ماتم دارم خاطراتی ز محرّم دارم لرزش دستم اگر جلوه نماست همه اش زیر سر عاشوراست همه جا پای به پایت بودم دائماً زیر لوایت بودم مثل یک کوه برایت بودم شاهد کرب و بلایت بودم من که بازیچه ی تقدیر شدم از غم تو به خدا پیر شدم روضه ی باز شنیدن سخت است بار بر دوش کشیدن سخت است تلخی آه چشیدن سخت است سوی گودال دویدن سخت است دیدم آن جا که چه غوغا کرده بی حیا، کار خودش را کرده حنجری سوخته شد بعد از آن ... جگری سوخته شد بعد از آن ... مادری سوخته شد بعد از آن ... معجری سوخته شد بعد از آن ... زیر و رو شد بدنت با نیزه تا که شد در تن تو تا نیزه وای از آن سفر شام، حسین! وای از آن ملأ عام، حسین ! وای از طعنه و دشنام، حسین ! وای از سنگ لب بام، حسین ! آن دیاری که پر از بیداد است شام نه، کشور کُفر آباد است ذرّه ای رحم در آن ناس نبود بینشان عاطفه بشناس نبود حرفی از غیرت و احساس نبود کاش آن جا سر عبّاس نبود ... ... تا نبیند سر بی معجر را پای پر آبله ی خواهر  را محمد فردوسی👆
من زینبم، مریم دخیل چادرم شد در کسب رزق از آسمان ریزه خورم شد عمری فقیر بخشش دست پُرم شد خرج حمایت از ولی هر عنصرم شد گرچه ز نسل یاسم و حساس هستم در معرکه یک پارچه عباس هستم من زیبنم، اسطوره ی سوز و گدازم در نیمه شب ها عاشق راز و نیازم حاجت دهد حتی نخ چادر نمازم جوشن که می خوانم خدا با هر فرازم... ... می گوید این ناموس من فرزند زهراست فخر تمام کائنات و عرش بالاست در راه عشق دلبرم زهرا ترینم هرچه بلا نازل شود از صابرینم زاکیه ام، معصومه ام، اهل یقینم من دختر حیدر امیرالمومنینم فکری برای دفع هر نیرنگ کردم با خطبه هایم مثل زهرا جنگ کردم در شام و کوفه حرص دین خوردم برادر کعب نی از شمر لعین خوردم برادر از بام، سنگ آتشین خوردم برادر با دست بسته بر زمین خوردم برادر در هر کجا خوردم زمین، با اشک و با آه زیر کتک گفتم فقط الحمدلله اصلا که گفته کوچه ی اشرار رفتم بی معجر و بی پوشیه بازار رفتم باور نکن در مجلس اغیار رفتم دیدی اگر در بزم مِی ناچار رفتم... ...می خواستم تا جامه ات را پس بگیرم می خواستم عمامه ات را پس بگیرم از بس که اهل غفلت و دنیا پرستند این قوم با اوصاف ما بیگانه هستند یک روز رأست را روی نیزه شکستند روزی دگر نامردها بر شاخه بستند خیلی برایت گریه کردم با رقیه لعنت بر این دل سنگی آل امیه طفلک رقیه پلک و ابرویش شکسته سنجاقِ سر در لای گیسویش شکسته اصلا خبر داری که بازویش شکسته با ضرب پای زجر، پهلویش شکسته از هر طرف پا می شود آخر می افتد دستش شکسته غالبا با سر می افتد سایه نشسته بر تنش مانند مادر شد باغ لاله دامنش مانند مادر خونی شده پیراهنش مانند مادر شد نیمه کاره، دیدنش مانند مادر بار سفر بسته پرستو زار و خسته کنج خرابه ساکت و تنها نشسته خیلی خسارت بین شهر شام دیدیم معنای غربت بین شهر شام دیدیم صدها مصیبت بین شهر شام‌ دیدیم ما هتک حرمت بین شهر شام دیدیم خیلی عوض شد قد و بالای رشیدم از بس مصیبت های سنگینی چشیدم محمدجواد شیرازی👆 هنگامه وصال من و دلبرم شده این الحسین زمزمه آخرم شده چشمم به راه مانده کجایی عزیز من پیراهن تو گرمی بال و پرم شده از گریه پینه بسته دگر چشم های من عالم سیاه پیش دو چشم ترم شده موی سپید و قد کمانم چه دیدنی ست غم های کربلاست چنین یاورم شده من پیر سالخورده ام و دست های من محتاج شانه های علی اکبرم شده از خاطرم نمی رود آن لحظه فراق ناله زدی که وقت وداع از حرم شده داغیِ بوسه از لب تو مانده بر لبم خون گلوی تو نفس حنجرم شده من بین قتلگاه تو جان دادم ای حسین! این چند ماهه جان تو درد سرم شده می خواستم بغل کنمت جان تو نشد نیزه شکسته زحمت این پیکرم شده من پا به پای پیکر تو ضربه خورده ام سر تا به پا تمام تنم پر ورم شده دشمن همین که پا به روی چادرم گذاشت گفتم به خویش ارثیه مادرم شده جان خودت به زور کشیدند چادرم شاهد ببین که پارگی معجرم شده قاسم نعمتی👆 هوای وصل دلبر را به سر دارم در این شبها رسیده جان من برلب دگر سیرم از این دنیا حسین جان بعد تو دیگر خمیده قامت خواهر بمیرد از غمت زینب همین امروز یا فردا اگر مویم سپید است و اگر من تار می بینم دلیلش هجر تو بوده ، کجایی ماه بی همتا ؟ در این یکسال و نیم از بعد عاشورا شده کارم بگیرم مجلس روضه ، کنم بزم عزا برپا لباس خونی ات را باز روی سینه ام دارم دوباره یادم افتاده غروب روز عاشورا به زور ضربه ی نیزه ز روی اسب افتادی سپاهی حلقه زد دورت شدی در قتلگه تنها خودم دیدم که قاتل خنجری را دست و پا می کرد خودم دیدم که می آمد به روی سینه ات با پا خودم دیدم ز روی تل که می لرزید دستانش جدا می کرد رأست را به پیش مادرم زهرا برادر جان پس از تو خیمه هایت سوخت در آتش عدو خوشحال و طفلانت فراری در دل صحرا به دست دشمنت عمامه و انگشترت دیدم میان عده ای بوده سر پیراهنت دعوا مرا با کعب نی از کوفه میزد دشمنت تا شام به زیر تازیانه ناله ی من بوده : “واجدّا..” به روی نیزه تا دیدم جبینت غرق در خون است به پای چوبه ی محمل شکستم من سر خود را ز بام خانه های شام آتش بر سرم افتاد ولی دستان بی جان و کبودم بسته بود آنجا جسارت شد به دختر ها میان بزم و محفل ها به پیش دیدگانِ خونی و شرمنده ی سقا عدو ما را میان کوچه های شام می گرداند شکسته شد غرور ما میان آن یهودی ها " گدایی می کنم هرشب ، سر کویِ تو یا زینب گدایی می کنم تا کربلای من شود امضا " مهدی علی قاسمی👆
46834_13971016231930_1355621.mp3
1.36M
بسم الله الرحمن الرحیم سبک مدح حضرت زینب (س) - + مازندرانی بلبل ، داره میخونه بارون ، دونه به دونه می باره روی گونه امشب ، شب بارونه اومد ، نگین به مرتضی اومد ، عزیز مجبی اومد ، ادامه ی بتول اومد ، رسول کربلا زینب ، به عالمی سره زینب ، خود پیمبره زینب ، که روی منبره زینب ، نمای حیدره بی همتا بی مانند و یکتا زینب الحق که نائبة الزهرا زینب تفسیر لولاک و انما زینب زینب یا زینب یا زینب یا زینب «زینب یا زینب یا زینب یا زینب» تاج ، سر ما هستی با ذکرت کِمی مستی دنیا ، ندیه اصلا ته دست بالا دستی خانم ، ته سایه مستدام خانم ، بوم ته پیر غلام خانم ، ندارمه حاجتی غیر ، شهادتِ تو شام زینب ، دل قراری تو زینب ، گل بهاری تو زینب ، ته جان نثارمه جان بر کف براری تو هر جایی که درمّه خومّه زینب قدر صبر تره من دومّه زینب مه آرزو دفاع از ته حرمه جان بخواهی ته فدا بومّه زینب «زینب یا زینب یا زینب یا زینب» ته شأنِ خدا دونه ته نومه خدا خونه امشو ، روزیِ ماها صحنِِ ، کربلا بونّه بی بی ، ته خطبه آتشین بی بی ، عقیله ی زمین بنت ، امیر مؤمنین زینب ، علی علی همین زینب ، نمونه ی وفا زینب ، دلیل هل اتی زینب ، عزیز فاطمه زینب ، ته پرچمه بالا کوفه ساکت بیّه با ته اشاره ته دِشمن هر کِسی باوّه بیماره اونکه ته رکابِ محمل بئیّه سقای کرببلا علمداره «زینب یا زینب یا زینب یا زینب»