eitaa logo
کانال نوای عاشقان
19.8هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
440 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
|⇦•باید فاطمیه جون داد ... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس حاج محمد یزدخواستی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ باید فاطمیه جون داد جون برا مادر جَوُون داد باید زد به سینه و سر عشق و به عالم نشون داد اگه دلت هست، بی قرار و‌ خسته اگر هزار غم، رو‌ دلت نشسته دخیل شو به اون بازوی شکسته بارون میخوای، بگیر از مادر سامون میخوای، بگیر از مادر آب و نون میخوای، بگیر از مادر یا اُمُّنا یا فاطمه... باید فاطمیه دَم‌ داد خدارو به زهرا قسم داد خدایی که دنیارو دستِ اون بانوی بی حرم داد حالا که دنیا باز گرفته بازیش حالا که داریم درد و داغ و تشویش دخیل شو براون در که سوخت تو آتیش عزت میخوای، بگیر از مادر نعمت میخوای، بگیر از مادر زیارت میخوای، بگیر از مادر یا اُمُّنا یا فاطمه... باید فاطمیه سر داد سر ناله ای از جگر داد باید خوند از اون غمی که به عاشقا چشمِ تر داد اگه با اشکا درداتو‌ نوشتی اگه مثه من فکر سرنوشتی دخیل شو به اون چادرِ بهشتی دنیا میخوای، بگیر از مادر عقبا میخوای، بگیر از مادر کربلا میخوای، بگیر از مادر حسین ... ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
yazkhsti-shoor2.mp3
1.29M
|⇦•باید فاطمیه جون داد ... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس حاج محمد یزدخواستی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی: 《هر وقت در سختی‌های جنگ فشارها بر ما حادث میشد، وقتیکه بصورت بسیار مضطری هیچ کاری از ما بر نمی‌آمد، پناهگاهی جز زهرا «سلام الله علیها» نداشتیم و ما هم پناهگاهمون زهرا «سلام الله علیها» بود...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
|⇦•اي نورِ قلبِ عاشقم... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس کربلایی حسین طاهری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *اميرالمؤمنين نشسته بود كنار بستر زهرا، عينِ يه بچه زانوي غم بغل گرفته...* اي نورِ قلبِ عاشقم، شمعِ اين خانه تويي زهرا زهرا مرو مرو، لطفِ كاشانه تويي *بعد از تو من اين خونه رو نميخوام....* اي مرغِ پر شكسته ي افتاده كنج قفس از فرط غصه فاطمه، درسينه مانده نفس ممنونم اگر نروي مي ميرم اگر بروي زهرا مرو مرو ای جانِ بر لب آمده، جانی برای من پا رو به قبله، تاب و توانی برای من خیلی توقعِ علی از تو زیاد نیست تنها همین که زنده بمانی برای من یک ذره ام به فکر خودت باش فاطمه بس نیست این همه نگرانی برای من *بچه ها مي نشستن، ميديدن مادر آروم خوابيد، اما تا فاطمه مي ديد بچه ها از كنارش رفتن، ناله و آهش از درد شروع ميشد...* من بی قرارِ لحظه ای آرامشِ توأم اما تو فکر پختن نانی برای من در پاسخ سلامم فقط سعی می کنی تا پلک ها به هم برسانی برای من از سرفه های خونی تو دستم آمده تا رفتنت نمانده زمانی برای من من که گِله ندارم از این وضع بگذر از تغییر شکلِ قد کمانی برای من * تا من ميام ميخواي بلند بشي، اما نميتوني پاشي؛ يه جوري ميخواي بايستي كه من نفهمم قدت خميده شده..* در بينِ شهرِ تنگ نظرها نگفتمت تنها تو خواستگاهِ اَماني براي من پس این وداع چیست خداحافظی چرا من التماس می کنم که بمانی برای من *اين روزا كسي دَرِ خونه ي اميرالمؤمنين رو هم نمي زد، اما اومدن گفتن: خانوم! بلال برگشته... بي بي فرمود: بلال يادگارِ بابامه، دلم برا اذونش تنگ شده... بلال رو تبعيد كرده بودن به شام آخه بيعت نكرد با اون نانجيبا... يه شب پيغمبر رو بلال در عالم رؤيا ديد با سر و وضع خاكي، پريشان، پيغمبر به بلال عرضه داشت: بلال! تو نبايد يه سر به فاطمه ي من بزني؟ از خواب بلند شد هر جوري بود خودش رو رسوند به مدينه، خبر رسيد به خانوم كه بلال اومد، گفت: به بلال بگيد، دلم برا صداي اذانت تنگ شده... مدينه فهميدن بلال اومده، امام حسن و امام حسين اومدن خوش آمدگويي گفتن به بلال، بلال! نمي دوني اين چند وقت چي سَرِ ما اومده، اين مدينه ديگه اون مدينه نيست، يادش بخير حُرمتي داشتيم توي اين شهر، بلال! مادرمون سلام رسونده گفته براش اذان بگی... موقع اذان شد رفت بالاي مأذنه، مدينه غوغا شد، بلال اومده، صداش رو به اذان بلند كرد:" الله اكبر و الله اكبر" صداي ناله توي مدينه بلند شد" الله اكبر و الله اكبر" همه يادِ زمان پيغمبر افتادن" أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلٰهَ إِلَّا ٱللَّٰه" صداي گريه داره بلند تر ميشه، صداي ناله ی بي بي از همه بلند تر، گفت: زيرِ بغل هام رو بگيريد... تا بلال گفت:" أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ ٱللَّٰه" بي بيِ با صورت به زمین افتاد، تا اسم باباش رو شنید، همه ی خاطرات جلو چشمش رد شد، اون دری که هر روز پیغمبر می اومد احترام میکرد هر روز سلام میداد" السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّة"... اون در رو سوزوندن، تا نام باباش رو توی اذان شنید، فاطمه روی زمین افتاد، حسنین دویدن، بلال! بسه، مادرمون جون داد... آی گریه دارا! یعنی اگه یه دختر که بابا نداره اسم باباش رو هم جلوش بیارین دق میکنه... اما برا هیچ دختر یتیمی والله سر باباش رو نمی برن... بخدا هیچ کجای عالم رسم نیست... تا تشت رو گذاشتن جلوش، هی میگفت: عمه! من بابام رو میخوام، من غذا نمیخوام، تا رو پوش رو کنار زد، گفت: بابا! تا حالا کجا بودی، بابا! من عادت دارم رو پاهات بخوابم، بابا! تو همیشه من رو بغل می کردی، الان کار برعکس شده من باید سرت رو بغل کنم...* دلم آغوش گرمِ تو رو میخواد خرابه سرد و دارم میلرزم هوا سردِ ولی عیبی نداره من از تاریکی ها خیلی میترسم *دست کشید رو لب و دهانِ بابا، دید لب و دهان بابا خونی و زخمی شده، اینقدر با دستای کوچیکش تو دهان خودش زد...* از اونی که سرِ تو رو، رو نیزه بست بدم میآد از اونی که دندونه تو رو با سنگ شیکست بدم میآد بابا بابا بابا حسین... * بابا! "مَنْ ذَا الَّذي أَيتمني علي صِغَر سِنّي!" کی منو تو این سن کودکی یتیم کرده؟ "مَنْ ذَا الَّذي قَطَعَ وَرِيدَيْكَ" بابا! به من بگو کی رگای حنجرت رو بریده؟...*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خدایا! ما را از شـــــرِ خودمان حفظ کن! •|اعوذبالله‌من‌شرنفسۍ...🤲|•
نوحه فاطمیه 🖤🌴🖤🌴 سبک ..ای خدا دلم تنگ اومده 🎼🎵 شهر مدینه اذانش هم درد آوره دلخوشیم اینه دیگه روزهای آخره برا حسنم دیگه سفارش نکنم شب پیش حسین کاسه آب یادت نره راهیم خوشحالم کن علی(۲) بیا این دم آخر حلالم کن علی(۲)😭 علی نبینم مرد خونم عزاداره جانشین من یه دختره خونه داره بگو یه نفر میخ و ز در دربیاره از من که گذشت برا زینب خطر داره کاشکی باز خونه پر خنده بود(۲) کاشکی من می مردم ولی محسن زنده بود(۲)😭 قدر عافیت اونکه مریضه میدونه نعمت آب و دهان روضه میدونه الهی خدا برا کسی نیاره ولی درد تاول و هرکی بسوزه میدونه یا مولا من و شرمنده کن(۲) تا راحت بمیرم یه بار دیگه خنده کن(۲)😭 وقت راه رفتن زانوی من درد می گیره وقت حرف زدن گلوی من درد می گیره دیگه چی بگم از نماز نشسته ام وقتی در وضو بازوی من درد می گیره شنیدم اشک مظلوم شفاست(۲) اما شفای درد من فقط پیش باباست(۲)😭