eitaa logo
کانال نوای عاشقان
19.7هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
463 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
نوحه مشترک ائمه مظلومی که با زهر مسموم شده و به شهادت رسیده اند داده ای‌ جان با شرار زهر کینه خونجگر از داغ تو یاس مدینه وامصیبت وامصیبت وامصیبت در عزایت اهل عالم گریه کرده مادرت با قلب پر غم گریه کرده وامصیبت وامصیبت وامصیبت ای شده از غربت و از کینه مسموم بوده اي بی یاور و تنها و مظلوم وامصیبت وامصیبت وامصیبت زهرِ کینه بر دل و جانت اثر کرد پای تا سر پیکرت را پر شَرَر کرد وامصیبت وامصیبت وامصیبت قلب عالَم در عزایت غصه دارد همچو ابری دیده از داغت بِبارد وامصیبت وامصیبت وامصیبت تو شدی کشته وَلیکَن سر جدا نه شد سرِ تو ماهِ روی نیزه ها،نه وامصیبت وامصیبت وامصیبت چه بگویم از هُجوم و جار و جنجال کشته ی غرقِ به خون در بین گودال وامصیبت وامصیبت وامصیبت بین گودال در غریبی ناله ها زد پیش چشم‌ِ مادر خود دست و پا زد وامصیبت وامصیبت وامصیبت 🔴 توجه : این نوحه برای توسلات به ائمه مظلوم و غریبمان وَ علیهم السلام قابل استفاده می باشد ان شاءالله جان و هستی و اهل و عیال و همه دار و ندارمان فدای این ائمه مظلوم شود.
اشک چشمامو ببین تو سینه دلم بیقراره غیر گنبدت مگه کبوتر دل جایی داره چند روزه بی اختیار بارونی شده و میباره پای لنگ و این همه راه محتاجم به یه نیمه نگاه نکنه رام ندی و بگی خونه رو اومدی اشتباه اجازم ندی اگه میمیرم راهم دوره مگه رسم رفاقتت آقا جون اینجوره 2 مثل یه کبوترم که‌گم شده از همه ارباب از هجوم هر عقاب خیلی داره واهمه ارباب اما پیدا میشه تو روضه های علقمه ارباب بال و پر میکشه رو زمین زخمیه پراش از اونو این میگرده دور پرچم تو رو میزنه به ام بنین اومده بهشتتو ببینه دیوونش کن ساکن حرمش کن و گنبد رو خونش کن 3 بوی سیب مقتله که داره میپیچه تو صحنا مثل اینکه اومده بالای سرش بی بی زهرا روصه های قتله گاه میسوزونه عالمو آقا شب جمعه میگیره دلم میکنم آرزوی حرم یاد اربعین افتادم و دوست دارم بیام با مادرم چی میشه اگه نفس بدی تا راهی شم باز بیا و یاد من بده آقا رسم پرواز
4_5965218384504161998.mp3
2.21M
⏯ #شور احساسی 🍃درخت عمر من از ریشه میسوزه 🍃دلم وقتی برات تنگ میشه میسوزه 🎤 #حسین_طاهری 👌فوق زیبا 🔴گلچین بهترین #مداحی های روز
. از لاله زار توحید آتش زبانه می زد گل گشته بود پرپر، بلبل ترانه می زد در گلشن ولایت، یک نوشکفته گل بود گر می گذاشت گلچین، آن گل جوانه می زد من ایستاده بودم دیدم که مادرم را دشمن گهی به کوچه، گاهی به خانه می زد گاهی به پشت و پهلو گاهی به دست و بازو گاهی به چشم و صورت گاهی به شانه می زد گردیده بود قنفذ هم دست با مغیره او با غلاف شمشیر این تازیانه می زد وقتی که باغ می سوخت، صیاد بی مروت مرغ شکسته پر را در آشیانه می زد با چشم خویش دیدم جان دادن پدر را از ناله ای که مادر در آستانه می زد این روزها که می دید موی مرا پریشان با اشک دیده می شست با دست، شانه می زد هنگام شرح این غم، از قلب زار (میثم) مانند خانه ی ما آتش زبانه می زد غلامرضا سازگار @navaye_asheghaan
‍ نوحه حضرت فاطمه (س) سلام ای بانوی شهر مدینه  سلام ای نازنین بی قرینه الا ای مادر سادات عالم  شکسته پهلویت از ظلم و کینه به جان زینبت مادر به آوای شبت مادر به یارب یاربت مادر مرو ای جان عالم حضرت کوثر شده تنهای تنها جان پیغمبر آه واویلا واویلا واویلا(2) سلام ای مادر کل زمانها  الا ای آبروی  کهکشانها چرا از پا  فتادی در مدینه تو که منصوره ای در آسمانها میان کوچه غوغا بود نگاه تو بر مولا بود علی تنهای تنها بود از آن روزی که خوردی بر زمین مادر ندیده روز خوش  اولاد پیغمبر آه واویلا واویلا واویلا(2) پسر عم جان ببین بشکسته بالم  علی جان گریه کمتر کن به حالم شبای آخر زهرا  رسیده حلالم کن  حلالم کن حلالم تمام  عشق و دین من امام من امین من امیر المومنین من به زیر پیرهن  غسلم  بده مولا نبینی نیمه ی شب بازوی زهرا آه واویلا واویلا واویلا(2) یوسف حق پرست (غریب)
زمینه شهادتیه فاطمیه ع .................... .. دلت میاد مادر یتیم بشه زینب دلت میاد مادر جونم بیاد بر لب 2 می خوام من از خدا شفای تو بگیرم یا که واسم دعا بکن با تو بمیرم (2) وای ( ای وای مادرم (3) ............................ دلت میاد مادر بابا پریشونشه دلت میاد مادر دلای ما خونشه 2 اگه بمونی بخدا مادر ثوابه بابا غریب و سلامش چه بی جوابه 2 وای ( ای وای مادرم (3) ............................ بجان تو مادر مردیم از حیرونی گمان من این بود پیشم تو می مونی 2 مثل حسین زانوی غم بغل می گیرم کاش که بشه بجای تو تا من بمیرم 2 وای ( ای وای مادرم (3) ............................ موسوی خورشیدی
‍.روضه و توسل جانسوزویژه فاطمیه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ شاخه ی تاخورده ی یاسم،ازاین گلشن نرو یا اگر که میروی، باشد! بدون من نرو خیلی دلش سوخته علی ... آخه صداش کرد ، فرمود خواب دیدم بابامو ... فرمود امروز تو مهمان ما میشی ... علی جان میخواستم چندتا حرف باهات بزنم ... یکی این که منو حلالم کنی ...* قاتلانت پیش من دارند جولان می دهند(ای روزگار ..عجب روزگاری) جوشن خوبم ، علی مانده ست بی جوشن نرو صورت پوشیده ات هم روشنای خانه است از شب تاریک ما، ای مشعل روشن نرو هی جوابم میکنی ، هی التماست میکنم دست من بر دامنت ، ای سوخته دامن نرو یا زهرا ... نذرها کرده است زینب تا بمانی پیش ما فاطمه محض رضای دخترت فعلاً نرو خاک بر دنیا که از صدیقه شاهد خواستند کوری کذّاب ها ، ای حجت مطلق نرو حالا ورق برمیگرده ... خیر باشد! باز نان پختی و جارو میکنی قصد رفتن که نداری؛ جان من بودنت لطف است در خانه ، چه لاغر ، چه مریض بین بستر گرچه مانده حاله ای از تن نرو داده ای هر چند به زینب کفن ها را ولی مانده زهرا جان کمی از کار پیراهن نرو یعنی پیراهنو امروز تموم کرده ... کربلا میبینمت در ازدحام نیزه ها ( چه اشاره ای) با تنِ افتاده بین لشگر دشمن نرو خنجری با حنجری برخورد کرد اصلاً نبین یک قدم نزدیک گودال حسین *وارد خونه شد ... دید داره نان میپزه ... فضه گفت هر چی اسرار کردم ، فرمود فضه جان! روز آخریه میخوام خودم برا بچه هام غذا درست کنم ... لباسهارو شست ، یک یک بچه هارو استحمام کرد ، قشنگ همه رو شانه به موهاشون زد ... واقعا روز آخریه ، حال مریض خوب میشه ... مادره دیگه ... واقعا سخته میخواد خداحافظی کنه ... لذا بچه هارو فرستاد ... حسن و حسین رو با امیرالمؤمنین ... زینبین رو فرستاد خونه فامیل یا همسایه ... فضه! میخوام تنها باشم ... أسما ! میخوام تنها باشم ... دیدم نماز مغربشو که خوند ، رو به قبله دراز کشید ... من صورتمو میپوشونم ... بعد از لحظاتی اگر صدایی نیومد ، زود بروید علی رو خبر کنید ... أسما میگه دیدم صورتو که پوشوند ، سلام کرد بر ملائکه ی مقرّب و بعد سلام بر پدرش نمود و ساکت شد ... دلشوره گرفتم ... هی صداش زدم ... یا حبیبة الرسول ... یا زهرا ... دیدم جواب نمیده ... روپوشو از صورتش برداشتم ... دیدم از دنیا رفته ... گریبانمو چاک زدم ... دویدم به سمت مسجد برم ... یه وقت در باز شد ... حسنین وارد شدند ... اونها هم معلوم میشه سراسیمه بودند ... ای أسما ، ای فضه ... بگو مادر ما کجاست ... گفتم مادر خوابیده ، بیایید غذاتونو بخورید ... یه نگاهی به من کرد حسن ، گفت فضه بگو ببینم تا حالا ما کِی بی مادر غذا ▫️روضه حضرت زهراسلام الله علیها ▪️حاج منصور ارضی ▪️▫️