سرود؛ جمع حسنات.mp3
1.34M
#حضرت_علی_اکبر علیهالسلام
#سرود
🔹جمع حسنات🔹
تو مدینه پیچیده بوی پیمبر
صد تا «قل هو الله» و «الله اکبر»
به جمال نبی، اشبهالناس اومد
گل بریزید همه، که گل یاس اومد
بار دیگه، کوثر اومد
احمد اومد، حیدر اومد
خلاصه که، علی اکبر اومد
بهش اسم «علی» چه میاد
تا که چشم حسودا درآد
«جمع حسنات، علی بن حسین
جونم به فدات، علی بن حسین»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
علیاکبر رسید و حسین پدر شد
به عمو رفته، پسر مثل قمر شد
علی آروم میشه، روی دست عمو
مثه عمه هزار ماشاءالله بگو
دُر اومد و گوهر اومد
واسه حسین، لشکر اومد
خلاصه که، علی اکبر اومد
به هواش دلا پر میزنه
تو آغوش عمو حسنه
«جمع حسنات، علی بن حسین
جونم به فدات، علی بن حسین»
شاعر: #داود_رحیمی
نغمهپرداز: #عباس_همتی
@navaye_asheghaan
🌹مولودی امام زمان(عج)🌹
#میلاد_امام_زمان_عج
#مولودی_شور_شاد
#شاعر_ومداح_خ_علیمحمدی📝
#اجرای_سبک_استاد_پرویزی🎤
ای باده کِشان سبو لبالب بزنید
مِی از خُمِ پُر فروغِ مذهب بزنید
ای منتظران امامِ مان می آید
نازِ قَدمش کفِ مرتب بزنید👏👏
حالااااااااا👇👇👇
🌸مدد مدد اباصالح مدد(۴)
به دلم برات شده آقا می آیی
واسه دردامون میاری تو دوایی
کاشکی شام تارِ انتظار سر آید
بی خبر شمیم نرگس از در آید
بیا بیا صاحبِ این جهان
ببین دیگه از تنم رفته جان
🌸مدد مدد اباصالح مد(۴)
ریسه بندون بکنید کوچه خیابون
مقدمِ مهدی کنید شهر و چراغون
اومده بوی بهار یُمنِ ورودِش
دنیا باصفا میگرده از وجودِش
خبر خبر همه جا پیچیده
مثلِ آقام هیچ کسی ندیده
🌸مدد مدد اباصالح مدد(۴)
آرزوی همه مون ظهوره یاره
واسه دیدنِش دلا چه بیقراره
جونمو آخر میدم پای رکابش
بدجوری دلم شده در تب و تابش
نفس نفس واسه مهدی میره
دلم به دامِش بخدا اسیره
🌸مدد مدد یا اباصالح مدد(۴)
یوسف زهرا بده عیدی به ماها
براتِ کربلامون نما تو امضاء
دسته جمع کربُبلا نیمه ی شعبان
بگیرن جشنی برای تو محبان
صفا صفا داره بین الحرمین
همرهِ مهدی روبرو قبرِ حسین
🌸مدد مدد اباصالح مدد(۴)
نازِ نگاه آقا صاحب الزمان یه کف خشکل
یه کِل بلند👏🌺👏🌺👏🌺👏
مطالب مداحی باسبکِ استاد پرویزی
@navaye_asheghaan
سرود؛ دنیای خوب ظهور.mp3
4.8M
#امام_عصر علیهالسلام
#سرود
🔹دنیای خوب ظهور🔹
به خاطر خندههای تو
همهجا آیینهکاریه
دور سر تو گشته زمین
که حال و هواش بهاریه
از زمستون سرد این زمین، در حال عبوریم
ما منتظر زندگی توی ایام ظهوریم
وقتی بپیچه، عطر نفسات، دنیا میشه دنیا
زندگی فقط، زندگی توی، اون دنیای زیبا
زندگی کنار تو چه شیرینه
یعنی دل من اون روز و میبینه؟
زندگی تو سایهٔ خدا با عشق
اون زندگی که بشر میخواد اینه
«میسازیم دنیای عشقو
میسازیم دنیای نورو
میسازیم با هم دنیای خوب ظهورو»
ــــــــــــــــــــ
مزۀ بهار و میچشه
کسی که تو انتظار باشه
میبینه طلوع خورشیدو
کسی که سحر بیدار باشه
یاورای تو، پای عهدشون، از پا نمیشینن
آماده میشن، اون کسایی که وارث زمینن
این چهل طلوع، ملت حسین، اسم تو رو خونده
از طلوع فجر تا طلوع صبح فرصتی نمونده
باید بخونیم دلای بیدارو
باید که جهان بشه خبردار و
باید که با کشور حسینیمون
آماده کنیم تموم دنیا رو
این ملت، سرشار از عشقه
ایت ملت، در راه نورِ
این ملت، زمینهساز صبح ظهوره
ــــــــــــــــــــ
منتظر واقعی باید
برا ظهورت کاری کنه
عاشق اونه که قبل ظهور
برا تو علمداری کنه
واسه منتظر معنا نداره، خواب و استراحت
از کار و جهاد، خسته نمیشه، تا صبح شهادت
حرف و ادعا یا صِرف دعا چارهساز نمیشه
مثل شهدا باید به دل جاده زد همیشه
اونروز کیا مالکاشترت میشن؟
سردار رشید لشکرت میشن؟
مولای جوونمردا علی فرمود
لشکر جوونا یاورت میشن
رو سربندا خط عشقه
رو پرچمها ذکر نورِ
ذکر یا اباعبدالله، رمزِ ظهوره
شاعر و نغمهپرداز: #محمدرضا_رضایی
#ولادت_حضرت_صاحب_الزمان_عج
در ارض وسماوات دگر جشن وسرور است
دربیت امام عسگری شمیم نور است
نرگس به شعف دست پدر داد پسر را
از چهره ی عسگری دگرغصه بدور است
او مایه فخربشر وامید زهراست
برخلقت او خالق دادار فخور است
اومهدی موعود امام بشراست او
اومنتظر اذن خدا وقت ظهور است
اومنتقم خون حسین جدغریب است
از حیث عمل در ره جدش به عبور است
مهدیست امام بشر وحجت آخر
لایق به خلافت علی ماه فکور است
مامنتظران درصف موعودنشستیم
نوکر به درصحن وسرایش به وفور است
روزی که به دنیا زده پا مادر او گفت
تبریک همه در طبق شادی وشور است
مهدیست امام بشر و حجت عالم
عیدی زسوی سرور ما اذن حضور است
#آرمین_غلامی
#امام_زمان_عج
در حوالیِّ نیمه شعبان بود
عطرِ یاسی عجیب می آمد
سامرا بود و خانۀ پدری
باز طفلی نجیب می آمد
باید اسپند ، دود می کردند
نوهء ماه ، می رسید از راه
حاملِ پرچم ابالفضل و
ذوالفقارِ علی ولی الله
گل نرگس که زیرِ پاهایش
باغِ گل فرش شد همان اول
مثلِ جدَّش حسین ، قنداقش
شرفِ عرش شد همان اول
بر غمِ اهل بیت در حُکمِ
جرعه ای آب بود بر آتش
از همان کودکی به دوشش بود
پرچمِ سرخِ یالثاراتش
وَ ورق خورد صفحۀ تقویم
تا که هنگامِ غیبتش آمد
آسمانِ وجود ، ابری شد
دوری از ماه ، نوبتش آمد
بیشتر از هزار و صد سال است
جمعه ها را شمرده ایم آقا
دردش اینجاست بعدِ این مدت
از فراقت نمرده ایم آقا
ظاهراً زخمیِ فراقیم و
منتظرهای یازده صده ایم
شرم داریم این همه جمعه
ندبه ات را فقط ورق زده ایم
در سخن ، عهد خوانده ایم و فرج
در عمل ، کم صداقتیم آقا
مثلِ بحرالعلومها کم بود
غالباً بی لیاقتیم آقا
از تو غافل شدیم از بس که
ماتِ غربیم و خیرهء شرقیم
یادمان میرود که تو هستی
بس که در روزمَرِّگی غرقیم
مثل حیدر برای پیغمبر
مردِ بدر و اُحُد نداری تو
سیصد و سیزده نفر ، حتی
دور و اطرافِ خود نداری تو
من بمیرم ، غریب یعنی تو ...
تو که تنها شدیّ و بی لشگر
نه کنارِ تو زینبی هست و
نه ابالفضل و نه علی اکبر
نکند پایِ سفره های ظهور
میهمانِ اضافی ات باشیم
پسر فاطمه دعایی کن
مثلِ مرحوم کافی ات باشیم
باز هم غیرتِ قدیمی ها...
اندکی از گناه ، پرهیزی
عصرِ جمعه ، و یا سه شنبه غروب
یک سَماتی ، توسلی ، چیزی
ما که در خوابِ خود فرو رفتیم
یک تلنگر نیازِ مُبرَمِ ماست
اینکه غافل شدیم از بودت
علتِ زندگیِّ مبهمِ ماست
الغرض ، سهله ، کوفه یا عرفات
یا که خلوت نشینِ سردابی
هر کجایی خدا نگهدارت
غایبِ قصه های بی تابی
دلِ ما تنگِ این دو تا رنگ است
دلِ ما را تو کهکشانی کن
گنبد زرد ، گنبد آبی
کربلائیّ و جمکرانی کن
شاه بیتِ همه غزلهایم
همه کار و کسم بیا برگرد
به بدیِّ دلم نگاه نکن
جان زهرا قسم بیا برگرد
مهدی مقیمی
✾🍃🌼🍃✾
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
🌿🌸🍃
🌸🍃
💐
میلاد حضرت مهدی علیه السلام
✍️ حاج اصغر فرشچی (عدلی تبریزی)
عزّت گولی آچوب جان گلدی گللره
مهدی آدی دوشوب بو گونده دللره
نرگس آناسی دورفخرایلورایللره
تاپدی صفا جهان* یا صاحب الزمان
الغوثُ الامان یا صاحب الزمان
زهرایه ویرخبرمهدی بالان گلوب
پیر اولمیه قالا حشره جوان گلوب
اوغلون حسینوین قانین آلان گلوب
اولدی قمرعیان* اولمز قالار جوان
الغوثُ الامان یا صاحب الزمان
شاد اولدی هرچمن گللر گل آچدیلار
مأیوس اولوب زغن زاغیله قاچدیلار
بلبل لریله گل باهم دولاشدیلار
دیوان حق آچار* طاغوتیان قاچار
الغوثُ الامان یا صاحب الزمان
کوثربالاسی دورحسنونده یوخ مثل
خلق ایلیوب بونی آللهی بی بدل
بیرگوزگورنمیوب بوندان اولا گوزل
نورخدادی بو* قلبه صفادی بو
الغوثُ الامان یا صاحب الزمان
مفهوم علمدی دنیای بینشه
قرآندی ازبری سرلوح دانشه
خلقتده شاهکا بو آفرینشه
شاداندی شیعان *اولدی قمرعیان
الغوثُ الامان یا صاحب الزمان
گل اوسته آچدی گل شمس وقمرعیان
گلدی عدالته بازوی پر توان
سسله آدین دینه یا صاحب الزمان
ادرکنی مهدیا * مهدی بیا بیا
الغوثُ الامان یا صاحب الزمان
قامتده سرودی لب جام کوثری
حُسنی حُسین دورصولتده حیدری
مخلوق عالمی ایلربو رهبری
کان وفادی بو* اسمی دوادی بو
الغوثُ الامان یا صاحب الزمان
آیت دی خالقه واردورنجابتی
دنیا بویی وقار شأن و جلالتی
باعثدی روزیه عشق ومحبتی
لطف ایلیوب خدا * بو اولدی مقتدا
الغوثُ الامان یا صاحب الزمان
اورگتماقا گلوب صدق و صداقتی
اخلاص وهمتی میزان عدالتی
دنیاده گتماقا راه ولایتی
آئین صحبتی *جنگ و شهادتی
الغوثُ الامان یا صاحب الزمان
هجران غمی اولارهر دردیدن آغیر
داغ لارکیمی اگرغم اوستوه یاغیر
درمان دردیوه گل مهدینی چاغیر
چوخ دورعنایتی * فضل وکرامتی
الغوثُ الامان یا صاحب الزمان
گلزارعشقیده آچدی گول مراد
اولسون جهانیده خواهان عدل و داد
یاز«عدلی»مَدحِنی دللرده شوریاراد
زهرا بالاسیدور* جانلار فداسیدور
الغوثُ الامان یا صاحب الزمان
اولسون گرک بوگون دللرده بوسخن
خوش گلموسن آقا یا صاحب الزمن
الغوثُ الامان یا صاحب الزمان
#امام_زمان_عج_ولادت #نیمه_شعبان
#امام_زمان_عج_مناجات
#تلنگر
مگر آسمان را چراغان نکردیم ؟!
زمین را مگر نورباران نکردیم ؟!
مگر کوچه را آب و جارو نکردیم ؟!
شبِ تار را غرقِ شببو نکردیم ؟!
مگر شهر را غرقِ شربت نکردیم ؟!
سر کوچه را طاقنصرت نکردیم ؟!
مگر شاعران از غمش کم سرودند ؟!
قلمها سلاحِ ظهورش نبودند ؟!
مگر مرغِ آمینمان در قفس بود ؟!
دم ربّناهایمان بینفس بود ؟!
مگر العجلهایمان دیردَم بود ؟!
سرِ سفرهی ندبهها چای، کم بود ؟!
مگر صبحِ جمعه سلامش نکردیم ؟!
تهِ هفتهها را به نامش نکردیم ؟!
چرا یوسف افتاده در چاهِ غیبت ؟!
چرا برنمیگردد از راهِ غیبت ؟!
چرا روز موعود، تاخیر دارد ؟!
کجای عملهایمان گیر دارد ؟!
جوابِ چراهایمان هم سوال است
مگر آرزوی وصالش محال است ؟!
نگو آرزویش محال است، هرگز !
نگو دیدنش در خیال است، هرگز !
زمانش بیاید؛ همین جمعه شاید
اگر حرفمان حرف باشد میآید
✍ #رضا_قاسمی
#امام_زمان_عج_ولادت
#نیمه_شعبان #حاج_قاسم_سلیمانی
#مربع_ترکیب
قسم به آب..، به روز نخستِ پیدایِش
قسم به باد..، به طوفانِ عاصیِ سَرکِش
قسم به خاک..، به آن کوههای بی جنبش
قسم به شعلهی خورشید، وقت هر تابش
دلیل خلقت ربّانی جهان آمد
بگو به اهل زمین، صاحبَ الزَّمان آمد
زبان گشودی و تا عرش ذکر «یارب» رفت
قلم به دست گرفتی، دل مُرَکَّب رفت
نفس کشیدی و بادصبا..، مؤدَّب رفت
دمی که پرده گرفتی ز چهرهات..، شب رفت
به یُمن طَلعَت رویِ تو میکنم خیرات
به آخرین سحرِ آلِ صُبحدم صلوات
نسیم، عطر تو را هر کجاست، میجوید
تو آن گُلی که زمانِ بهار میروید
خوشا مشامِ تَری که «وصال» میبوید
به قول خواجهی شیرازمان که میگوید:
«به حُسن و خُلق و وَفا کس به یار ما نرسد
به یارِ یکجهتِ حقگزارِ ما نرسد»
چه یوسفیست که هجرش کشیدنی باشد!
غم فراق ظهورت چشیدنی باشد
چِقَدر ناز نگاهت خریدنی باشد
علی علیِ لب تو شنیدنی باشد
به عشق ذکر تو، ذاکر شویم..، میچسبد
نجف کنار تو زائر شویم میچسبد
نیازِ اهل یقین را شکوه ناز، تویی
برای قبلهی توحیدیان نماز، تویی
دری که سمت خداوند گشته باز، تویی
قسم به بیتِ خدا، فارس الحجاز تویی
به کعبه تکیه بده صبح روز سروریات
سرم فدای دم ذوالفقار حیدریات
تمام میشود این هجر ناتمام آقا
به احترام تو دنیا کند قیام آقا
فقیر سفرهی تو میشوم مدام آقا
کریم زادهی نسل حسن، سلام؛ آقا
شبیه جد کریمت، سخاوتت علنی است
کرامت تو به قرآن کرامتِ حسنی است
کلام نافذ تو واژه واژه بی همتاست
نگاه آبیِ تو بی کرانهی دریاست
فقیر کوی تو بودن عروج هرچه گداست
محبت تو شبیه محبت زهراست
شبیه فاطمه پُر دامنه است شوکت تو
چقدر حضرت زهرایی است خصلت تو
صدای بانگ اذانِ چهارده معصوم
تپش..، تپش..، ضربانِ چهارده معصوم
ای آخرین جریانِ چهارده معصوم
عزیزِ فاطمهجانِ چهارده معصوم
تویی که منتقم خون فاطمه هستی
به داستان خداوند، خاتمه هستی
برای نوح، دمت ساحلی به دریا شد
مسیح، ذکر تو را بُرد..، کور بینا شد
خلیل با مدد تو بلای بتها شد
ولایت تو عصایی به دست موسی شد
شروع نقطهی توحید هر قیام، تویی
رسولهای اولوالعزم را امام تویی
به شعله میکشدم آن غم شبافروزم
شبیه شمع، سحرهای هجر میسوزم
هنوز چشم به فصل وصال میدوزم
تویی مُحول الاَحوالِ عید نوروزم
نوید آمدن تو پیام امّید است
برای شیعه زمان ظهور تو..، عید است
برای قفل ظهورت، کلید بودم کاش
میان لشکر عشقات، شهید بودم کاش
منم همان که به یارش رسید بودم کاش
شبیه شیخِ مفیدت، مفید بودم کاش
چقدر دل به هوسها سپرد نوکر تو
به درد فصل ظهورت نخورد نوکر تو
برای دفع بلا هر زمان که لازم هست
به سوی لشکر کـُفـّار صد مهاجم هست
هنوز سینهی سنگین من مقاوم هست
میان شاهرگم خون حاج قاسم هست
اگرچه رفت علمدار..، این علم برجاست
به روی شانهی ما بیرق خدا بالاست
چه سالها که بدون تو بی بهار گذشت
چه هفتهها که به ما در فراق یار گذشت
چه روزها که به این عاشق تو زار گذشت
تمام جمعهی عمرم در انتظار گذشت
بس است دوریِ از ما..، بس است..، خسته شدیم
به فاطمه قسم آقا..، بس است..، خسته شدیم
برای بُردَن نام خوشات دهان برسان
لبی بساز برایم سپس زبان برسان
به دست سینهزنِ من کمی توان برسان
مرا به کرببلای «حسین جان» برسان
تو را به جان رقیه..، مخواه غم باشم
فقط اجازه بده اربعین حرم باشم
چقدر آه کشیدی ز دست این اقبال
غروب روز دهم طبق سُنَّت هرسال
شنیدهایم..، تو دیدی چه شد در آن گودال...
همان دمی که ز گریه تو میروی از حال؛
بهم زند اثر نالهی تو هیئت را
حسین میکِشی و میکُشی جماعت را
رسید نیمهی شعبان..، دلم پُر آشوب است
نگاه کن به دلی کز گناه معیوب است
چقدر گریه به پای فراق مطلوب است
مرا سحر برسانی به جمکران..، خوب است
میان مسجد تو روضهای به پا بکنیم
برای مشک علمدار، گریهها بکنیم
خبر رسید به ایمان، ستون دین افتاد
وقارِ بیرق شاهَنشَهی زمین افتاد
امید تشنگیِ خیمه در کمین افتاد
بلندمرتبه سقّا ز صدر زین افتاد
کسی که چشم ندارد..، کمین خورَد سخت است
کسی که دست ندارد..، زمین خورد سخت است
✍ #بردیا_محمدی