eitaa logo
کانال نوای عاشقان
15.4هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
370 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ┄┅✿❀﷽❀✿┅┄ ** آمــد محـــــرم مــاه عـــــــزا شد شیعـــه دخیـل میـــر هــــدا شد ارض وسما شد از دم سـیه پوش عــالــم غــریق شـــور و نوا شـد *((ساقی عطشان لطف وعطا کن_از غصه وغم ما را رهاکن))* •┈┈••✾❀✾••┈┈• در کوی و بر زن شد خــیمه برپا شــد نـام ســقـا ورد زبـان ها آتـش بـه جـــان زد آلام عـباس بر سینـه و ســر زد پیر و برنا *((ساقی عطشان لطف وعطا کن_از غصه وغم ما را رهاکن))* •┈┈••✾❀✾••┈┈• هـر دردمندی باشــور و احساس شــد هـم نوا با عشــاق عباس آمد به مجـلس زهـــرای اطهــر پیچــید به عــالم عطر گل یاس *((ساقی عطشان لطف وعطا کن_از غصه وغم ما را رهاکن))* •┈┈••✾❀✾••┈┈• تا نوحه خوان گفت جانم فدایت جانم فـــدای مهـــر و وفایت اهل عـزا زد بر سیـــنه و سر آنـدم عیــان شـــد شور قیامت *((ساقی عطشان لطف وعطا کن_از غصه وغم ما را رهاکن))* •┈┈••✾❀✾••┈┈• احسان کند گر ســردار القـــم باب حوائـــــج وا گـردد آن دم جان حسین است این کان غیرت ما زیـن سبب از او می زنیم دم *((ساقی عطشان لطف وعطا کن_از غصه وغم ما را رهاکن))* •┈┈••✾❀✾••┈┈• این مه عـزیـزان غوغا نمائید دیـده و دل را بـینا نمائید پیمـــان ببندید با شــاه بی سر پای پیمـــان را امضـــا نمائید *((ساقی عطشان لطف وعطا کن_از غصه وغم ما را رهاکن))* •┈┈••✾❀✾••┈┈• من "فاخر" هستم فرتوت و پیرم در دام عشــــق عباس اســـیرم بی حـب او بر مرگـــم رضـایم از زنـدگانی بی شبـــهه سیرم *((ساقی عطشان لطف وعطا کن_ازغصه وغم ما را رهاکن))* *✍مسلم فرتوت فاخر*
به نام خدا باز هویدا شد هلال فصل غم وا بشد بار دگر خوان کرم بر سر این . سفره هر کس برنشست چون رسول ترک ها شد محترم از دل و جان شد بباید زیر و بر بعد آن آمد به زیر این علم قطره دریا می شود با یک نظر لحظه ها را بر شمارید مغتنم میتوان تصمیم عالی تر گرفت شد برون درلحظه از بحرعدم همچو حر آزاده می باید شدن باحسین باید بباشیم هم قسم از محرم درس ها باید گرفت ما نباشیم تابع ظلم و ستم کربلا دریای شور است وشعور می زند خیمه در آنجا منتقم دل به این دریا بزن فاخر تو هم نقش خود بنما تو ایفا با قلم *✍مسلم فرتوت فاخر* """"""""""""""
بنام خدا گفتگوی آقا امام حسین ع با سرزمین کربلا در بدو ورود ##### *سبک :* ای پادشاه کربلا التوبه توبه گشتم‌ گرفتار بلا التوبه توبه """""" ای سر زمین سر فراز ای تربت پر رمز و راز ای خاک پر سوز و گداز من هم حسین شاه حجاز یاری ندارم جز خدا/یا کربلا یا کربلا ••••○ من آمدم تا جان دهم جان در ره قران دهم مامورم از سوی خدا سر در ره جانان دهم یاری ندارم جز خدا/یا کربلا یا کربلا ••••○ بر قلب من گردیده حک یا لیتنا کُنا مَعَک داند زمین و نُه فَلک جُز حق ندارم من کمک یاری ندارم جز خدا/یا کربلا یا کربلا ••••○ من بر تو مهمان آمدم دل بر دل دریا زدم از موج و طوفان رد شدم من بر تو مهمان آمدم یاری ندارم جز خدت/یا کربلا یا کربلا ••••○ باید که جان و سر دهم در راه دین بی سر شوم با اصغر شش ماهه ام بر جنگ صد لشکر روم یاری ندارم جز خدا/ یا کربلا یا کربلا ••••○ دارم سه ساله دختری یک خواهر غم پروری همراه خود آورده ام فرزند زیبا. منظری یاری ندارم جز خدا/یا کربلا یا کربلا ••••○ عباس علمدار من است سردار و سالار من است زینب بُود غمخوارِ من او یاور و یار من است یاری ندارم جز خدا/یا کربلا یا کربلا ••••○ قاسم چو اکبر با وفاست او یادگارِ مجتباست سجاد ندارد حال خوش بر دردِ پُر غم مبتلاست یاری ندارم جز خدا /یا کربلا یا کربلا مسلم فرتوت فاخر """"""""""""""""""""""""""""""""
بنام خدا گفتگوی شاعرانه با باب الحوائج قمر منیر بنی هاشم ابوالفضل العباس ع "" "" "" "" " من سائل بی نوای دهرم/آواره ترین گدای شهرم بیمارم و در پی دوایم/محتاج عنایت شمایم بر دام محبتت اسیرم/بی حب تو از جهان سیرم غیر از تو ندارم هم نفس من/با عشق تو می کشم نفس من عباس گر از عطش بنالم/از جام تو چشم برندارم ساغرنزنم زدست اغیار/گر جان بدهم هزارو یک بار یک شب بشوم چو میهمانت/گر بوسه زنم بر آستانت آن لحظه دگر غمی ندارم/برمرگ خود آن زمان رضایم عباس تو میر و سرسپاهی/همچون تو جهان ندیده ماهی تا تو به فرات پا نهادی/معنای دگر به عشق دادی من فاخرم از تو می زنم دم/بر زخم دلم بنه تو مرهم همچون پدرت تو دستگیری/دریاب مرا به وقت پیری "" "" "" "" گنجینه اشعار مذهبی ترکی و فارسی و اشعار انتقادی اجتماعی شاعر : مسلم فرتوت(فاخر)
. مشغول به ذکـر حیدر کراریم ما دست از او نمی شود برداریم بر دار حوادثیم و در راه علی«ع» شاگـرد کلاس میثم تماریم ✍ .
. از قلب صدف کشیده بیرون دُر را تا زنده کند رسم رضـا قلـدر را آینده به عمق درد پی خواهد برد نسلی که نداشت حـرمت چادر را .
. خدایا از دلم غم را نگیری ز چشمم اشک نم نم رانگیری قسم بر آن سر بروی نیزه از این نوکر محرم رانگیری ✍ .
. شب اول محرم السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف مولای ما که اشک نگاهت مداوم است بر قلب تو همیشه غم ِشیعه حاکم است بنگر که ما اسیر هزاران بلا شدیم بهر نجات شیعه ظهور تو لازم است پایان بده به غیبت خود صاحب الزّمان دیگر بیا که غیبت تو، درد دایم است داری به تن، لباس عزا ای غریب عصر در سینه ی تو داغ شرربار مسلم است داری برای غربت او گریه می کنی او بی پناه در وسط قوم ظالم است نامه نوشته کوفی ملعون ولی کنون تنها به فکر رأس حسین و غنائم است نامه نوشته کوفی و با اهل خود حسین سمت دیار مردم بد عهد،عازم است حالا به روی بام به وقت شهادتش از نامه ی نوشته به ارباب ، نادم است گردد به روی بام، سر از پیکرش جدا زیرا برای عشق ِبه ارباب، مجرم است صدشکر،دخترش سر او را ندیده است ناموس او احاطه میان ِ محارم است انگشترش نرفته به غارت به وقت مرگ رأسش بریده گشته و انگشت سالم است ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن
. با قصـد مباهلـه بـه میدان آمد با هرچه که داشت، از دل و جان آمد در بهـت ، مسیحیان نجران دیدند با حوریـه و لولوء و مرجان آمد ✍ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5929403214863537370.mp3
3M
🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 🤲الهم ارزقنا شفاعه الحسین یوم الورود🤲 💠💠💠💠🌐🌐🌐💠💠💠💠 ☑️بند اول رسید از راه دوباره ماه محرم فضای سینم و باز گرفته ماتم یه سال و منتظریم برای این ماه بگیریم روضه واسه ارباب عالم بانی روضه میشه حضرت زهرا میگیریم ما صله از دستای سقا یقین دارم که تو دستای رقیه اس ویزای زیارت اربعینه ما این نوکری برای من یعنی خود سعادت این نوکری برای من یعنی راه هدایت ای نوکری برای من یعنی حکم زیارت (من لی غیرک ابی عبدالله)* 💠💠💠💠🌐🌐🌐💠💠💠💠 ☑️ بند دوم: هر جا افتادم زمین گرفتی دستم ممنون. این همه آقا یی‌ تون هستم من به غیر روضه هات پناه ندارم به نخ پرچم تو دلم رو بستم از کوچیکی واستون سیاه پوشیدم توی دسته های تو علم کشیدم هوامو مثل شما نداشته هیچکس با وفا تر از شما جایی ندیدم کرب وبلا برای من آقا جنت علاست کرب و بلا برای من آقا آخر دنیاست کرب وبلا برای من آقا مامن و ماواست (من لی غیرک ابی عبدالله)* 💠💠💠💠🌐🌐🌐💠💠💠💠 ☑️بند سوم من یه ذره هستم و هستی تو دنیا من یه قطره هستم و هستی تو دریا قلب من خونه ی توست الحمدالله زندگیم گرفته با عشق تو معنا همه ی دارو نداره من فداتون خانوادم به فدای بچه هاتون جز در خونت دیگه جایی ندارم پای ثابتم آقا تو روضه هاتون این روضه ها برای من آقا راه نجاته این روضه ها برای من آقا آب حیاته این روضه ها برای من آقا کربو بلاته (من لی غیرک ابی عبدالله)* 🔳🔲🔳◾️◾️🔳🔲🔳◾️◾️◾️ ✍رضانصابی ✍️ محمد قاسم نصیری ✍عماد عباس زاده
4_6014973609238334998.mp3
1.96M
‍ زنجیر زنی وسینه زنی ای ساقی دشت بلا یا ابوفاضل آب آور کرب وبلا یا ابوفاضل عباس من عباس من یا ابوفاضل ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ افتاده ای روی زمین ساقی عطشان بردست توبوسه زنم پاره قرآن عباس من عباس من یا ابوفاضل ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ در موج خون بنشسته با وفا عباس پشت حسین بشکسته ای با وفا عباس عباس من عباس من یا ابوفاضل ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ دوست دارم بشم کفتر بومت یا ابوفاضل منو ببر بین الحرمین یا ابوفاضل عباس من عباس من یا ابوفاضل ☑️ 👇👇
. خدایا از دلم غم را نگیری ز چشمم اشک نم نم رانگیری قسم بر آن سر بروی نیزه از این نوکر محرم رانگیری ✍ .
. ها تقدیم به بانوان ------- چون جلوه ی پاک آفتاب است حجاب تابنده تر از فروغ ناب است حجاب در گلشن بی غبار هستی ، ای زن آیینه ی پاکی ات حجاب است حجاب ای زن گل تقوی به گلستانت باش دایم پی حفظ عهد و پیمانت باش ایمان تو ارزش تو را هست گواه چون در به صدف حافظ ایمانت باش در نور حجاب زندگی شیرین است ایمان و عفاف در خور تحسین است در راه کمال خویش بردار قدم تقوی به طلب که ارزش زن این است چون غنچه نهان به دامن گلشن باش رخشنده تر از آینه ها روشن باش شیطان به کمین تو نشسته ست ، هلا در سنگر چادر از خطر ایمن باش ؛؛؛؛؛؛؛؛ حاج محمود تاری "یاسر"✍ .
. شکر خدا که منصب نوکر به ما رسید ما را دوباره حضرت خیرالنساء خرید یک روح تازه در تن بی جان ما دمید ما را به سمت هیئت خون خدا کشید با یک نگاه فاطمه ما هیئتی شدیم با گریه در حسینیه ها قیمتی شدیم بر روی عرش،خیمه ی ارباب دایر است بانی، خدا و حضرت جبریل ذاکر است شرح کلام حضرت صادق وَ باقر است یک قطره اشک بر گنه شیعه طاهر است با اشک ِدر مجالس روضه ست شیعه پاک هر کس که نیست معتقد ِ این، شود هلاک بیمار لاعلاج در اینجا دوا گرفت دکتر جوابکرده در اینجا شفا گرفت با گریه در حسینیه آب بقا گرفت با ذکر یا حسین طریق خدا گرفت درد شفا گرفته ی عالَم دهد گواه اینجا سخن ز درد ومریضی ست اشتباه الحق چراغ خیمه، سراج هدایت است هرکس که روضه آمده اهل سعادت است راهی که سمت خیمه رود راه جنّت است درب ورودی اش، در ِ ابواب رحمت است بر سردر حسینیه ها دست حق نوشت: واجب شده به گریه کن ِ روضه ها بهشت هر کس که کور آمده بینا شده به اشک مَحرم برای عالم معنا شده به اشک راحت ز ترس محشر فردا شده به اشک به به محبّ حضرت زهرا شده به اشک اشکی که از دو دیده ای نوکر چکیده است مرهم برای فاطمه ی قدخمیده است این روزها مسافر کرب وبلا شده رفته کنار آن تن ِ از خون حنا شده آن پیکری که زخمی ِسنگ و عصا شده در زیر نعل تازه ی دشمن رها شده گوید میان آه دل و اشک بی کران عجّل علی ظهورک یا صاحب الزّمان ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .............................................
. دنیا برای دیدن تو آمدم حسین سنگ محبت تو به سینه زدم حسین هرچند روسیاهم و خیلی بدم حسین هرگز مکن ز درگه لطفت ردم حسین آقا به حق فاطمه دل را بخر حسین این اربعین به کربوبلایم ببر حسین عمری ست نوکر هَیَآتت منم حسین خرج مجالست شده جان وتنم حسین در زیر خیمه های تو سینه زنم حسین حالا بیا تو موقع جان کندنم حسین بنما به حال نوکر خود یک نظر حسین این اربعین به کربوبلایم ببر حسین پیراهن سیاه تو دارم به تن حسین با بغض دشمنت شده ام لطمه زن حسین دارم نشان نوکری ات بر بدن حسین شد شهر کربلای تو،دل را وطن حسین تنها تویی به مرز حریمت گذر حسین این اربعین به کربوبلایم ببر حسین دل را قتیل روضه ی غمناک کن حسین با چند قطره اشک مرا پاک کن حسین یا که مرا تو زائر افلاک کن حسین یا زیر پای زائر خود خاک کن حسین دارد دلم دوباره هوای سفر حسین این اربعین به کربوبلایم ببر حسین ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. شب اول محرم السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف مولای ما که اشک نگاهت مداوم است بر قلب تو همیشه غم ِشیعه حاکم است بنگر که ما اسیر هزاران بلا شدیم بهر نجات شیعه ظهور تو لازم است پایان بده به غیبت خود صاحب الزّمان دیگر بیا که غیبت تو، درد دایم است داری به تن، لباس عزا ای غریب عصر در سینه ی تو داغ شرربار مسلم است داری برای غربت او گریه می کنی او بی پناه در وسط قوم ظالم است نامه نوشته کوفی ملعون ولی کنون تنها به فکر رأس حسین و غنائم است نامه نوشته کوفی و با اهل خود حسین سمت دیار مردم بد عهد،عازم است حالا به روی بام به وقت شهادتش از نامه ی نوشته به ارباب ، نادم است گردد به روی بام، سر از پیکرش جدا زیرا برای عشق ِبه ارباب، مجرم است صدشکر،دخترش سر او را ندیده است ناموس او احاطه میان ِ محارم است انگشترش نرفته به غارت به وقت مرگ رأسش بریده گشته و انگشت سالم است ✍علی مهدوی نسب ..عبدالمحسن
بنام خدا گفتگوی آقا امام حسین ع با سرزمین کربلا در بدو ورود ##### *سبک :* ای پادشاه کربلا التوبه توبه گشتم‌ گرفتار بلا التوبه توبه """""" ای سر زمین سر فراز ای تربت پر رمز و راز ای خاک پر سوز و گداز من هم حسین شاه حجاز یاری ندارم جز خدا/یا کربلا یا کربلا ••••○ من آمدم تا جان دهم جان در ره قران دهم مامورم از سوی خدا سر در ره جانان دهم یاری ندارم جز خدا/یا کربلا یا کربلا ••••○ بر قلب من گردیده حک یا لیتنا کُنا مَعَک داند زمین و نُه فَلک جُز حق ندارم من کمک یاری ندارم جز خدا/یا کربلا یا کربلا ••••○ من بر تو مهمان آمدم دل بر دل دریا زدم از موج و طوفان رد شدم من بر تو مهمان آمدم یاری ندارم جز خدت/یا کربلا یا کربلا ••••○ باید که جان و سر دهم در راه دین بی سر شوم با اصغر شش ماهه ام بر جنگ صد لشکر روم یاری ندارم جز خدا/ یا کربلا یا کربلا ••••○ دارم سه ساله دختری یک خواهر غم پروری همراه خود آورده ام فرزند زیبا. منظری یاری ندارم جز خدا/یا کربلا یا کربلا ••••○ عباس علمدار من است سردار و سالار من است زینب بُود غمخوارِ من او یاور و یار من است یاری ندارم جز خدا/یا کربلا یا کربلا ••••○ قاسم چو اکبر با وفاست او یادگارِ مجتباست سجاد ندارد حال خوش بر دردِ پُر غم مبتلاست یاری ندارم جز خدا /یا کربلا یا کربلا مسلم فرتوت فاخر """"""""""""""""""""""""""""""""
بنام خدا گفتگوی شاعرانه با باب الحوائج قمر منیر بنی هاشم ابوالفضل العباس ع "" "" "" "" " من سائل بی نوای دهرم/آواره ترین گدای شهرم بیمارم و در پی دوایم/محتاج عنایت شمایم بر دام محبتت اسیرم/بی حب تو از جهان سیرم غیر از تو ندارم هم نفس من/با عشق تو می کشم نفس من عباس گر از عطش بنالم/از جام تو چشم برندارم ساغرنزنم زدست اغیار/گر جان بدهم هزارو یک بار یک شب بشوم چو میهمانت/گر بوسه زنم بر آستانت آن لحظه دگر غمی ندارم/برمرگ خود آن زمان رضایم عباس تو میر و سرسپاهی/همچون تو جهان ندیده ماهی تا تو به فرات پا نهادی/معنای دگر به عشق دادی من فاخرم از تو می زنم دم/بر زخم دلم بنه تو مرهم همچون پدرت تو دستگیری/دریاب مرا به وقت پیری "" "" "" "" گنجینه اشعار مذهبی ترکی و فارسی و اشعار انتقادی اجتماعی شاعر : مسلم فرتوت(فاخر)
به نام خدا باز هویدا شد هلال فصل غم وا بشد بار دگر خوان کرم بر سر این . سفره هر کس برنشست چون رسول ترک ها شد محترم از دل و جان شد بباید زیر و بر بعد آن آمد به زیر این علم قطره دریا می شود با یک نظر لحظه ها را بر شمارید مغتنم میتوان تصمیم عالی تر گرفت شد برون درلحظه از بحرعدم همچو حر آزاده می باید شدن باحسین باید بباشیم هم قسم از محرم درس ها باید گرفت ما نباشیم تابع ظلم و ستم کربلا دریای شور است وشعور می زند خیمه در آنجا منتقم دل به این دریا بزن فاخر تو هم نقش خود بنما تو ایفا با قلم *✍مسلم فرتوت .فاخر
4_5807787676824242824.mp3
4.16M
‍ . 🎤 دارند در کرببلا تعویض پرچم می کنند دارند عالم را پر از اندوه و ماتم میکنند کوچه به کوچه شهر ما تکیه به تکیه میشود دارند آن را مُحرِم ماه محرم میکنند فرقی ندار خوب و بد وقتی که درهم میخرند این طایفه فکر من آلوده را هم میکنند پاداش هر بانی در این وادی مضاعف میشود هر درهمی که میدهی هفتاد درهم میکنند یک یا حسین سینه زن صد مرده را جان میدهد سینه زنانش کار صد عیسی بن مریم میکنند رخت شه عریان شده از عرش آویزان شده جن و ملک گریان شده روضه مجسم میکنند نظم زمین و آسمان یکدفعه بر هم میخورد تا جسم شاه کربلا را نامنظم میکنند نامرد ها با حوصله یک بی کس بی یار را تنه برای درهمی دارند درهم میکنند ده تا سوار از یک طرف یک ساربان از یک طرف دارند تکه تکه عضو از پیکرش کم میکنند ای حسین ...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بنام خدا «عاشقان قمر منیر بنی هاشم عاشقانه بخوانند وافتخار کنند.» "" "" "" نام سقای حرم کار مسیحا می کند قطره را با گوشهٔ چشمش چودریا می کند عاشقی را حی سبحان بر نهاده بر وجود عشق را در عمق جان عباس احیا می کند هر که گوید از ته دل یا ابو فاضل مدد ساقی بی دست گره از کار او وا می کند عبدصالح باشد و باب الحوائج منصبش زین سبب نامش همیشه شوربرپا می کند هر که گیرد از دل و جان دامن پر مهر او او طریق عشق را بی شبهه پیدا می کند نیست جز ایثار و جانبازی طریق عاشقی عاشق دل پاک او در عشق غوغا می کند خوش بحال آن کسی که جلد کوی اوشود دفتر عشق ورا عباس امضا می کند فاخرم من دست بر دامان آل عترتم آل عصمت در دو عالم لطف بر ما می کند 🖊مسلم فرتوت (فاخر)
حاجیان چون یک به یک پرپر شدند در منای عاشقی بی سر شدند نوبت پرواز اهل راز شد مادری با کودکان دمساز شد رازهایی بهرشان افشا نمود بالهای بلبلان را وا نمود که ای گرامی یاوران احیا شوید بال بگشایید و بر بالا شوید اذن گیرید از شه صاحب ولا عشق را سازید اینجا بر ملا نوگلانش راهی صحرا شدند دست بر دامان آن لیلا شدند از همان راهی که مادر گفته بود باز شد با شه ره گفت و شنود که ای جهانی حاجی طوف سرت اذن فرما جان زهرا مادرت ما دو تا یار سرافراز توایم تیغ بر کف هر دو سرباز توایم کن نظر اینجا کفن پوش آمدیم مست از جام تو مدهوش آمدیم اشک ریزان شه گلِ لب را گشود راه را بر نوغزالان وا نمود سوی میدان هر دو گل راهی شدند راهیِ سیر الی اللهی شدند تیغ بر کف از یمین و از یسار بر دل دشمن زدند از شوق یار ناگهان باد خزانی پر گشود برگهای شاخه گلها را ربود دست گلچین دامن گل را گرفت شعله ها دامان بلبل را گرفت باز شد بازار حسن و دلبری شد جمال یاسها نیلوفری شاه آمد هر دو را در بر گرفت یاسها را زیر بال و پر گرفت شد روان از قتلگاه عرشیان تا به سوی خیمه ی افلاکیان گفت زینب دوستان کاری کنید "یاورم را یاوران یاری کنید" میروم دور از رخش در خیمه گاه تا نبینم ماه را لبریز آه شکر من هم هدیه ای دادم بر او خون طفلانم به من شد آبرو گر که صد اولاد دیگر داشتم یا که صد سرو دلاور داشتم جمله را میکردم از جان فانی اش خویش را هم میکنم قربانی اش یا حسین ای تشنه کام کربلا کشتی توحید ای نوح بلا هستی خواهر فدایت دلبرم ای امام بی معین ای سرورم گر چه در فکر جدایی از منی روح من فکر جدایی از تنی ای تمام روح من از تن مرو هستی من را بگیر بی من مرو
هر کسی دارد به دل حال و هوای دیگری هر کسی در نای خود دارد نوای دیگری ما اسیرا‌ن بلاییم و فقیران توایم دیگری هر چند باشد مبتلای دیگری نیت اعمال ما جز عشق چیزی نیست ، نیست در سرِ ما غیر وصل تو هوای دیگری هدیه آوردیم جان با شوق در کویت ولی کاش میدادیم بیش از این بهای دیگری یوسف مصر بقایی ما خریدار توایم این کلاف خام را نسپار جای دیگری پای روضه جان گرفتیم ای مسیحای همه پس نمی سائیم سر بر جای پای دیگری سائلانیم و غریبانه پناه آورده ایم نیست ما را غیر تو درد آشنای دیگری هر چه ریزد خون پاک از عالم و آدم به خاک حتم دارم پا نگیرد کربلای دیگری زینب و عباس و اکبر داری و طفل رباب در کجا یابیم ما مشکل گشای دیگری کربلایت شد بلای جان ما جان حسین یک شب جمعه بده کرب و بلای دیگری
. آقا دوباره قلب تو غرق عزا شده در سینه ات حسینیه ی غم به پا شده با داغ روی داغ به همراه قافله قلب تو هم مقیم زمین بلا شده حق می دهم‌که اشک تو تبدیل شد به خون جدّت حسین راهی کرب وبلا شده داری ورود قافله را می‌کنی مرور با داغ های عمه دلت آشنا شده وقتی که پای عمه شده آشنای طف لبریز آه و ناله و سوز و نوا شده گویا که لحظه ای که رسیده به کربلا بر داغ های روز دهم مبتلا شده حالا به دور عمه صفی از محارم است از محملش به سمت حرم کوچه وا شده حالا میان اکبر وعباس وقاسم است دردش به یک نگاه حسینش دوا شده می بینی ای غریب جهان چند روز بعد زینب اسیر درد هزاران جفا شده بر روی تل نظاره کند سوی قتلگاه رأس حسین زینت سر نیزه ها شده وای از زیارت تن عریان و بی کفن جسمش میان‌ گودی مقتل رها شده در وقت بوسه روی رگش می کند نگاه هر استخوان پیکر او جا به جا شده ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) ..............................................