eitaa logo
کانال نوای عاشقان
19.8هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
444 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
برای دختر مظلومه امام حسن مجتبی (علیهما السلام) چه دردی آمده در این حرم دوا نشده؟ چه حاجتی به نگاه شما روا نشده؟ که بوده است گرفتارِ آبرومندی که در پناه تو از بندها رها نشده؟ که بوده است غریبی که سویت آمده و تمام عمر در این خانه آشنا نشده؟ که بوده است که گفته گره به کارش هست وبعد از آن گره از کارهاش وا نشده؟ که آمده‌ست به سوی طبیبه‌ی مظلوم که عاشقانه به این عشق مبتلا نشده؟ که آمده‌ست به کوی شریفه بنت حسن که جان تشنه‌ی او مملو از رضا نشده؟ که بوده است که حاجت به قلب او بوده و پیش از آنکه بخواهد به او عطا نشده؟ کسی که آمده و دیده است لطف تو را خودش جدا شده اما دلش جدا نشده کدام دست نیازی به سویت آمده است که بیشتر ز نیازش به او عطا نشده؟ رسیده‌اند به کوی تو حرف‌هایی که مجال گفتنشان نزد مجتبی نشده که شرطه‌ها همه آنجا به اشک حساسند وسال‌هاست که راهی بر اشک وا نشده چقدر پارچه‌های تشکر آوردند که وقت نصب به دیوار صحن جا نشده غریب تا که نماند سزاست گفتن از این حکایتی که روایت به شعرها نشده ز ماست کاهلی ای بانوی کریمه! یقین که ذکر نام شما سهم شعر ما نشده ✍
برای دختر مظلومه امام حسن مجتبی (علیهما السلام) وضوی اشک گرفتم تمام دوران را مگر طواف کنم خانه‌ی کریمان را حسن حسن به لبم آمده به این امید... که بر دلم بگذارند نور ایمان را سلام من به شریفه، عقیق سرخ حسن کریمه‌ای که از‌ او دیده‌ایم احسان را کرامتش نبوی، نور عصمتش علوی دخیل چادر او کرده‌اند عرفان را بگو به هرچه گرفتار، وقت وقتِ عطاست شریفه پُر بکند کیسه‌ی گدایان را خدا گواه که هر حاجتی روا بشود به او قسم بدهی گر خدای سبحان را نوشته‌اند که با عمه‌اش اسیری رفت گذشت پای برهنه همه بیابان را نوشته‌اند که خیلی زدند بانو را به حکم بغض حسن می‌زدند ایشان را عذابِ زخم زبان بیشتر ز شلاق است چه حرف‌ها که نگفتند این اسیران را صبا برو به مدینه بگو به بابایش که دخترت چه کند ناقه‌های عریان را... ✍
به‌مناسبت بیستم محرم سال‌روز دفن بدن مطهر و معطر ▪️علامه مجلسی روایتی را از امام باقر (ع) نقل کرده که بدن وی پس از ده روز از دفن شهدای کربلا پیدا شد درحالیکه بوی عطر از آن به مشام می‌رسید. 📚مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۲۳. ✔️نام او در زیارت الشهدا آمده است: «اَلسَّلَامُ عَلَی جَوْنٍ مَوْلَی أَبِی‌ذَرٍّ الْغِفَارِی». ...جُون آمد کنارِ اربابش رخصتش را گرفت اما نه التماسش نمود، او فرمود: زحمتت داده‌ایم حالا نه... گفت خارم، وَ خار می‌دانم پیش گُل رنگ و روی بد دارد دست رد را مزن به سینه‌ی این رو سیاهی که بویِ بد دارد حرف‌های غلام آتش بود از جگر بود، بر جگر می‌زد روی پای حسین چشمش بود داشت از شوق، بال و پر می‌زد اندکی بعد غرقِ خونش بود رویِ شن سر گذاشت، چشمش بست هیچ کس را صدا نزد از شرم انتظاری نداشت، چشمش بست ناگهان بویِ سیب را فهمید گفت وقتی شهادتینش را باورش نیست اینکه می‌بیند بر رُخِ خود، رُخِ حسین‌اش را سر او روی دامن است اما زخم‌های دلش نمک خورده بوسه‌ای زد به چهره‌اش ارباب بوسه‌ای با لبی تَرَک خورده... ✍
2. بزرگترین سرمایه.mp3
1.59M
( علیه السلام ) بزرگترین سرمایه با حرَمِش همسایه بهِش میگن آقایِ اباعبدالله ، اباعبدالله وِلَم کُنه ، بیچارم همش میگم با یارم که من تو رو دوست دارم اباعبدالله ... آقای عزیز آقای اباعبدالله ( ما دوست داریم ) 3 رویامه ، رویامه ، رویامه کربلا آخرِ دنیامه حسینِ بنِ علی ، آقامه ابوفاضل ، دین و دنیامه ( آبروی دو عالَم ... ) تکرار
2. بزرگترین سرمایه.mp3
3.06M
( علیه السلام ) بزرگترین سرمایه با حرَمِش همسایه بهِش میگن آقایِ اباعبدالله ، اباعبدالله وِلَم کُنه ، بیچارم همش میگم با یارم که من تو رو دوست دارم اباعبدالله ، اباعبدالله آقای عزیزِ ما آقای اباعبدالله ( ما ، دوست داریم ) 3 « تکرار بند اول » روزی ما ، دست تو میگن شفا ، دست تو تُربته یا دست تو توو دستای من ؟ حسین حسین ، شیرینه نوشتمت رو سینه خاصیت عشق ، اینه مسیحای من ، مسیحای من ، آقای عزیزِ ما آقای اباعبدالله ( ما ، دوست داریم ) 3
( علیه السلام ) « يارالی » یعنی : همه جایِ بدنت زخمی بود ذره ذره ی تنت زخمی بود حتي كُنجِ دهنت زخمي بود ( آی يارالی ... ) آخرش كار رو به شمر مُحوَّل كردن يامظلوم ، يامظلوم تو رو با خنجرِ كُند مُعطَّل كردن يامظلوم ، يامظلوم ... يارالی یعنی : نيزه رو نيزه زدن ، نامردا همه با هم اومدن ، نامردا همه با لگد زدن ، نامردا به تو پيشِ مادرت جسارت كردن يامظلوم ، يامظلوم به تو با ضربه ي پا جسارت كردن يامظلوم ، يامظلوم ( نمي دونم از كجا روضه بخونم ؟ شبِ عاشوراست ... ) داغ یعنی ، جوانِ رعنایت تشنه لب ، رویِ خاک جان بدهد نانجيبي ميانِ سينه ي او نيزه اش را تكان تكان بدهد ( حسيیین ... اگه راه داشت ، امشب و فردا ، یه صدقه برا امام زمان کنار بزارید ... ، به خدا قلبِ آقا در فشار است ، تو هم امشب نبايد ساكت باشي ، بايد بهم بريزي ... ) بدونِ آب بُريدن حنجرِ او را كِشانده اند به گودال مادرِ او را عصا زدن به او پيرمردها بلكه در آورن نَفَس هاي آخرِ او را بزار روضه بخونم : هلال ميگه اومدم دَمِ گودال ، ديدم صدای خس خسِ نفس هاش مياد ، سپرم رو آب كردم ، اومدم گودال ، ديدم شمر داره بيرون مياد ، سر تا پاش خونيه ، كجا ميري هلال ؟ آب مي برم براش ، يه لبخندِ بدي زد ، گفت : دير اومدي ... ، الان سيرابش كردم ، گفتم : تو كه كارِ خودت رو كردي ، چرا دست و پات ميلرزه، گفت : هلال ! داشتم مي بريدم ، صدايِ ناله ي زني رو شنيدم ، داد ميزد : " بُنَیَّ ! قَتَلُوکَ ، ذَبَحُوكَ وَ مِنْ الْمَاءِ مَنَعُوک‏" .... عرضم تمام ، شبِ آخرِ ، مُزدم رو بگيرم ... هر كي هرچي شد داره مي بَره يكي داره پيرُهَنِ پاره مي بَره زينب ميگه واي از دلِ رباب ، زيرِ عباش حرمله گهواره مي بَره مادرت بميره ، نبينه انگشتر نداري خودم رو رسوندم ، كسي نگه مادر نداري آه ! غريبِ مادرحسين دير اومد زينب ، تا به پيشِ تو افتاده بود توو پنجه هاي شمر، ريشِ تو ... كارِ دنيارو ، مي بيني داداش بايد ببوسم رگ هايِ ريش ريشِ تو گفتم كه بلند شو از رو سينه اش جواب نداد خدا خدا كردم رقيه از خيمه در نياد اگه يه دونه از شما نگران باشيد كه زن و بچه هاتون حال و اوضاعشون خوب نيست ، درنگ نمي كني ، بدو ميري ميگي به زن و بچه ام برسم ... شمرِ نانجيب داشت كارش رو مي كرد ، اباعبدالله حواسش به خيمه ها بود ، زير چشمي خيمه ها رو نگاه مي كرد ، يهو داد زد : نيا...مگه نگفتم : نيا...با سپر ميزدن زينب را... نگران کُشتنت ، عزیزِ دلم ... نگرانی که حال ِ خوبی نیست پیش چشمانِ داغ دیده ی تان موقعِ رقص و پايِ كوبي نيست همه ي مجلس ، دستات ، رو به آسمان ، صدات حرم برسه : حسين ...
. ای نخله ی تناور اقلیم یاس ها سرو رشید خطه ی غیرت شناس ها از رود رد شدی و لبت تر نشد که ماه در آب هست و نیست تر از انعکاس ها بر دوش خود بگیر علم را و باز گرد پایان بده به دلهره ی التماس ها از ساحل فرات دوباره طلوع کن ماه خسوف دیده ی دور از قیاس ها وقتش رسیده خشم خدا را نشان دهی آتش زنی به باور این نا سپاس ها مثل علی که روز احد دفع فتنه کرد فرصت نده به غائله ی عمر و عاص ها وحشت نشسته در دل آلاله های وحی ای وای از پلیدی لبخند داس ها آه ای عمود خیمه عموی بدون دست بعد از تو دشت پر شده است هراس ها ✍ ‌
. عمریست به نرخ روز یا نان خوردیم یا از سـر سفـره ی ریا نان بردیم ما دغدغه مان همیشه نان بود نه تو تعجیل نمـا کـه از غـم نان مردیم! .
. جز آن جناب که کرد انقلاب بر نیزه نخوانده هیچ پیمبر کتاب بر نیزه نوشته اند مقاتل به نیزه رفت و نرفت امان ز چشم و چراغ رباب بر نیزه چقدر چهرهء این مرد آشناست ببین نبی‌ست یا که علی بی‌نقاب برنیزه تنی شبیه گلی روی خاک افتاده سری گرفته شمیم گلاب بر نیزه ز روی اوست که خورشید شام نور گرفت طلوع کرده چنان آفتاب بر نیزه بگو که خاک بریزد به سر زمین و زمان که شد سر پسر بوتراب بر نیزه ✍ .
. چه پای آبله خیزی، چه مرکبی و چه راهی مهار ناقه نیفتد به دست شمر الهی به خفتگان همه رو نیزه می‌زدند که برخیز دریغ و درد، چه راه بلند و شام سیاهی به غیر سایۀ سرنیزه ها و خار مغیلان برای طفل سه ساله نبود پشت و پناهی اسیر بود امامی که کائنات اسیرش اسیر بود چنان که به سینه، سلسله آهی به پاره پاره‌ی معجر، مخدرات مکدر خدا کند که ندوزند اهل شام نگاهی به چوب خشک، لبی را یزید بست که از خاک محال بود نروید پی دعاش گیاهی بدا به شعر که می‌خواند فی البداهه و می‌ریخت شراب بر سر پاک بلند مرتبه شاهی .
امام حسین علیه السلام خاک بودیم و زر شدیم همه بعد از آن معتبر شدیم همه گریه کردیم و نخلمان بَر داد خشک بودیم و تر شدیم همه به سگ کهف اقتدا کردیم مقتدای بشر شدیم همه زاهد از هر نظر شدن بس بود عاشق از هر نظر شدیم همه از دلی که شکسته باده زدیم مَثَل کوزه گر شدیم همه خبر یار را کسی نرساند عطرش آمد خبر شدیم همه حسرت ما به شک مبدل شد "کاش" بودیم، "اگر" شدیم همه نیمه شب خاک پای یار شدیم سحرش تاج سر شدیم همه پر ما زیر پای دلبر بود حکم داد و "بِپَر" شدیم همه کارفرمای ما حسین شد و.. تا ابد کارگر شدیم همه صوت "حی علی الحسین" رسید راهی این سفر شدیم همه خواب دیدم که فاطمه آمد.. دور بانو سپر شدیم همه.. ناله زد یا بنی غوغا شد ناله زد خونجگر شدیم همه.. 🔸شاعر: سید پوریا هاشمی
هر شب با  بیقرار اصفهانی (پند حکایت شماره ۱۴۳) میروی ه‍یئت  به  ه‍یئت ############### ای که  بر سر می زنی بهر  حسین عاشقی    بر    آن   عزیز    عالمین می روی هیئت به  هیئت هر زمان خادمی  بر   آل  حیدر   هر   مکان پرچم سرخ حسین دردست توست راه    تو   باشد   گرامی  و  دُرست این  مدال  آسان  نیاوردی   بدست گشته ای با جمله یاران حق پرست روز  و  شب  یاد  علی  کارت   بود شیوه    حیدر    به    رفتارت   بود دم   ز  مولا   میزنی  در  هر  مکان در   زبان   تو   همی   باشد   عیان یا   علی   و   یا   علی   ورد    لبت من  شنیدم  بانگ یا رب یا رب ات صورتت     باشد     نماد     عابدان می نشینی     در     کنار    زاهدان هر   کجا   بزم   علی   باشد  به پا آن  میان   باشی  بزرگ  و   رهنما تو   برای  خود   کسی   و کِسوتی با    مقام     نوکری     با    ثروتی کی   علی   گفته    برنجانی   دلی از   چه   ای  مومن ز یزدان غافلی تو   خبر   داری   ز   حال   مادرت؟ یا   که   راضی از تو باشد همسرت؟ حال  همسایه  تو   پرسیدی  از  او؟ می کنی   از   حال   آنان  جستجو؟ بذل وبخشش توبه خویشان کرده ای؟ یا     غم    خواهر   برادر   خورده ای؟ سر   به   بابا    میزنی   یا   بر   عمو؟ خاله     و     عمه     عزیزانت    بگو؟ آن    رفیق   ه‍یئتی  اکنون  کجاست؟ نامده   شاید   مریض   و   بینواست؟ ای     برادر     گویمت     بیدار   شو پند   من   گیر   و    بیا    هشیار شو راه    مولا   راه     مردان    خداست غیر  از این باشد خدا داند خطاست دست    مسکین  گیر   از   روی  کرم در    خفا   ای    مهربان   تاج    سرم گر    چه    می دانم    مرید  مرتضی با   محبت    باشد    و    اهل    سخا من   به   آن   گفتم که دنبال ریاست شاهد    این    ادعا     آری   خداست عاشقان      مرتضی      کاری    کنید گاه      امداد      آمده    یاری    کنید این    رضای   حق    بود   گویم   ترا مزدتان      باشد     الهی       با   خدا آنچه     گفتم    من   به  آن زببنده ام (بیقرارم)         حالیا        شرمنده ام بیقرار  اصفهانی