.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
زمزمه (شور) - چهارم محرم - دو شیر پسر حضرت زینب سلام الله علیها - سبک به سمت گودال از...
زینب مگه مُرده؟!
که بگی از غربت
دو تا پسر داشتم
کردم کفن واسهَ ت
زینب مگه مرده
که بگی تنهایی
دار و ندار من
فدای این نهضت
آه از دل زینب (۴)
زینب مگه مرده
یاور نداری تو
مادر نداری آه
خواهر که داری تو
تا من تو این صحرا
پسر دارم لشکر...
نمی بینه هرگز
که سر نداری تو
آه از دل زینب (۴)
زینب مگه مرده
دوره َت کنن گرگا
دو پسرم نذرِ...
یه تار موت والله
تاثیر شیر من
همینه که دارم...
تو دشت کربلا
دو تا اسدالله
آه از دل زینب (۴)
زینب مگه مرده
که برسه روضه
به این زودی داداش
به سر بر نیزه
زینب مگه مرده
پا رو سینه ت باشه
دست و پا بزنی
این خیمه می لرزه
به سمت گودال از
خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود
دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود
ناله کشیدم من
سر تو رو بردن
دیر رسیدم من
دیر رسیدم من (۴)
#چهارم_محرم
#حسین_ایمانی
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
زمزمه (شور) - پنجم محرم - حضرت عبدالله علیه السلام - سبک به سمت گودال از...
قیامتی برپا
شده تو قتلگاه
بذار بِرم عمّه
عمو زمین خورد آه
ظالم گذاشت رویِ...
سینه یِ سینا پا
بذار برم عمّه
عمو زمین خورد آه
عمو حسین جانم (۴)
خیمه شده زندون
برایِ من عمّه
دستورِ میدان داد
بابا حسن عمّه
صدایِ بابامه
که تو گوشام می گه
برم به یاریِ...
این بی کفن عمّه
نامردِ بی انصاف
شمشیرِتو بنداز
هنوز عمو داره
تو کربلا سرباز
سپرِ ولایت
شد دستِ کوچیکم
مثلِ همون دست که...
تو کوچه کرد وَرَم
مادرمو کشتن
پیشِ بابام امّا...
من می میرم قبل از
غارتِ معجرها
می رم نبینم که...
گوشواره می دزدن
غروبِ حرامی ها
از گوشِ دخترها
از دستِ کوچیکم
فقط یه پوست مونده
شاه تویِ گودال از...
غمِ حسن خونده
غریب تر از ارباب
کَسیه که دیده
لگدی پهلویِ...
مادرو شِکونده
حسنی اَم والله
حسینی ام والله
فدایِ ولایت
شد جانِ عبدالله
چشمامو می بندم
تا نبینم عمّه
روضه شو می خونه
با گریه تو خیمه
به سمتِ گودال از...
خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود
دیر رسیدم من
سرِ تو دعوا بود
ناله کشیدم من
سرِ تو رو بردن
دیر رسیدم من
دیر رسیدم من (۴)
۹۸/۶/۱۲📃
#محرم
#پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله_ابن_حسن_علیه_السلام
#زمزمه
#حسین_ایمانی
.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
زمزمه (شور) - ششم محرم - حضرت قاسم علیه السلام - سبک به سمت گودال از...
خیلی بدهکارِ...
شاهِ کرم هستم
حسن نگام کرده
که تو حرم هستم
حسن دعا کرده
که سینه زن باشم
غلامِ شاهِ بی...
غسل و کفن باشم
جانم حسن جانم
جانم حسین جانم (۴)
حسن غریب تر بود
از دلبرِ بی سر
آخه زمین خورده
پیشِ چشاش مادر
تو کوچه می گرده
دنبالِ گوشواره
تکونده خاکا رو...
از چادر و معجر
جانم حسن جانم
جانم حسین جانم (۴)
معنیِ بلایِ...
عظیم اینه یارب
قد کشیده قاسم
زیرِ سمِ مَرکب
مویِ سرِ قاسم
تو دستایِ گرگاست
روضه یِ من مثلِ...
روضه هایِ زهراست
جانم حسن جانم
جانم حسین جانم (۴)
سینه َم شده زخمی
دشمن چه بی رحمه
استخوونام مثلِ...
موم و عسل نرمه
روضه هایِ قاسم
شبیهِ تو سخته
روضه تو می خونه
تویِ حرم عمه...
به سمتِ گودال از...
خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود
دیر رسیدم من
سرِ تو دعوا بود
ناله کشیدم من
سرِ تو رو بردن
دیر رسیدم من
دیر رسیدم من (۴)
#سبک_بسمت_گودال_از_خیمه_دویدم
#شب_ششم_محرم
#حضرت_قاسم_ابن_حسن_علیه_السلام
#حسین_ایمانی
.
#نوحه
#حضرت_عبدالله_ابن_حسن_ع
#شب_پنجم_محرم
#حاج_رضا_یعقوبیان
عمه دگر دست مرا رها کن
یا زینب یا زینب
بهر عمو ای عمه جان دعا کن
یا زینب یا زینب
داغ غریبی اش بود بدوشم
یا زینب یا زینب
صدای غربتش رسد بگوشم
یازینب یازینب
عمه نگرعموی من غریب است
یا زینب یا زینب
طاقت او کم شده بی شکیب است
یا زینب یا زینب
گر کودک اما شیر کربلایم
یازینب یازینب
در راه دین مصطفی فدایم
یا زینب یا زینب
عمه نگرعموتوان ندارد
یا زینب یا زینب
در بین گودال است وجان ندارد
یا زینب یا زینب
تنهایی عمودهدعذابم
یا زینب یا زینب
غربت اوعمه نموده آبم
یا زینب یا زینب
غربت تو شرر زده به جانم
یا زینب یا زینب
چگونه بعد از تو دگر بمانم
یا زینب یا زینب
تا که عمواز صدر زین نگون شد
یا زینب یا زینب
ظلم عدو بر عمویم فزون شد
یا زینب یا زینب
غربت ز چهره ی عموعیان است
یا زینب یا زینب
خون از سر و روی عمو روان است
یا زینب یا زینب
عمه ببین جبین او شکسته
یا زینب یا زینب
شمرروی سینه ی عمو نشسته
یازینب یازینب
کسی غریب همچون عموندیده
یازینب یازینب
شودزظلم و کینه سر بریده
یا زینب یا زینب
سوزانده من را غربت نگاهش
یا زینب یا زینب
دست خودم سپر کنم به راهش
یا زینب یا زینب
عمه روم که جان کنم فدایش
یا زینب یا زینب
کنار او بمیرم از برایش
یا زینب یا زینب
کسی نمانده دیگر از سپاهش
یازینب یازینب
روم، شود دستم جدا براهش
یا زینب یا زینب
#حضرت_عبدالله_ابن_حسن_علیه_السلام
#مشهد_مقدس
.
🏴#شب_پنجم_محرم
🏴#حضرت_عبدالله_ابن_حسن_علیه_السلام
🏴#روضه
🎤مداح :حاج منصور ارضی
السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ
اَلسَلامُ عَلَیکَ یا اَبامُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بنَ عَلِی
حق تعالی روز اول آفریدم با حسین
مکتب توحید حق را برگزیدم با حسین
با حسین بن علی سرمایه دار عالمم
دست از دنیا و اهل آن کشیدم با حسین
برکت این زندگی هم از محرم شد شروع
می شود تحویل ، هر سال جدیدم با حسین
سجده روی تربت او پرده ها را زد کنار
تا کجاها که نمی دانم رسیدم با حسین
گریه کردن، روضه خواندن، نوکری، سینه زدن
طعم های بی نظیری را چشیدم با حسین
نوکری را از پدر آموختم، یادش بخیر
نوکری کردم، فراوان خیر دیدم با حسین
هر کسی دنبال شادی بود نوش جان او
بی خیال دیگران ، من غم خریدم با حسین
کار او را من اگر بر خود مقدم ساختم
روز محشر ، نزد زهرا روسپیدم با حسین
قطرۀ اشکِ عزایش شست و شویم می دهد
بعد هیئت، باز انسانی جدیدم با حسین
تا که بین سینه ام گرمای حبش حاکم است
هر نفس، هر لحظه در حکم شهیدم با حسین
کاش می شد تیرها را دفع می کردم از او
تا که در محشر بگویم چون سعیدم با حسین
روز و شب گریان آن جسم مقطع گشته ام
از هر آنچه غیر گریه ، دل بریدم با حسین
#محمد_جواد_شیرازی
سخن اهل عشق این سخن است
کربلا در احاطۀ حسن است
هر کسی رو به کربلا کرده
باطناً رو به مجتبی کرده
بزم ما را حسن فراهم کرد
او حسین را عزیزِ عالم کرد
این همه مجلسِ مصیبت ها
پرچم یا حسینِ هیئت ها
خیرها را به ما حسن داده
او به ما اذنِ سوختن داده
میوۀ نور میدهد شجرش
ای به قربانِ هر دو تا پسرش
با حسن جانِ تازه میگیرم
امشب از او اجازه میگیرم
که بگویم زِ جلوۀ آن ماه
مددی یا جناب عبدالله
یازده سالس صف شکن است
پس یتیم حسن خودش حسن است
دست آورده جای شمشبرش
همه مات، ماتِ تکبیرش
حق شده پیش هو بزرگ شده
این پسر با عمو بزرگ شده
شیرخواره بود بالاسرِ آقامون امام حسن ابی عبدالله داره گریه میکنه .. قاسم و دیگران ایستادن این بچه هم بغلِ عموِ .. سفارش کربلا رفتنِ این بچه ها رو امام حسن کرد .. از اول با عمو و عمه ش بزرگ شده .. انقدر عظمت داره، انقدر عقلش کامله .. وقتی بالای تل زینبیه فرمود عمه جان عموم افتاده رو زمین «والله لَا أُفَارِقُ عَمِّي» .. من یه لحظه ام از عموم غافل و فارق نمیشم .. دست رو بسته بود حضرت به دستِ عمه با پارچه ای .. چنان دست عمه رو رها کرد رسید بالاسرِ عموش ( شنیدید ) فرمود پاشو بریم زخم های بدنت رو تو خیمه مرهم بزارم .. یه وقت دید سایۀ یه نانجیبی اومد بالاسرش .. شمشیر رو بالا آورد حضرت صدا زد وَيْلَكَ يَا ابْنَ الْخَبِيثَةِ أَ تَقْتُلُ عَمِّي ؟.. دیگه وقت نشد حمله کنه .. فقط این دستِ کوچکش رو آورد جلو .. دست به پوست آویزان شد ..
از روی تل خدا خدا میکرد
عمویش را فقط صدا میکرد
چه عمویی میانِ چند سپاه
تشنه ای در میانِ قربانگاه
صحنه را تا که دید گفت حسین
دستِ خود را کشید گفت حسین
حسن کربلا به جان آمد
پا برهنه دوان دوان آمد
آمد و دید گریه بی اثرست
یک نفر روی سینۀ پدر است
پاره پاره شدهست پیرهنش
میزند با قلاف بر دهنش
بند بندِ تنش گسسته شده
نیزه ها در تنش شکسته شده
داد زد ای عموی خون جگرم
غم نخور من برای تو سپرم
چشم بر سمتِ خیمه گاه ندوز
دستِ ناقابلم که هست هنوز
میدهم دست در برابرِ تو
تا بلا دور باشد از سرِ تو
دیدی آخر تنم زِ عشقت سوخت
تیر من را به جسم تو میدوخت
حرمله اومد جلو .. تا نزدیک شد، عبدالله هم تو بغلِ عموِ .. چنان با تیر سر این بچه رو تو دامن عمو جدا کرد .. آی حسین ..
قربانی عشقِ شاهِ کربلایم
از نسلِ کریمم پورِ مجتبایم
مجنون تو بودم از روزِ ولادت
مست و بی قرارم از جام شهادت
واویلا عمو جان ..
مانده از مدینه بغضی در گلویم
می آیم زِ خیمه امدادِ عمویم
رویِ سینۀ تو با خون دیده بسته
مثله مادرِ تو دستم را شکسته
واویلا عمو جان ..
@navaye_asheghaan