eitaa logo
کانال نوای عاشقان
15.1هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
365 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
؛ برا جاده‌ی عشق، دل تنگمو... دارم با غم و درد، می‌جنگمو... زدم سینه تا کربلایی بشم زده کربلا رو سینه سنگمو حسین، عاشقای اسیرو می‌خواد بهش دل میده هر کسی رو می‌خواد شبا راه می‌رم توی خلوتم دلم ازدحام مسیرو می‌خواد منو برده تا کوچه‌های نجف نفس می‌کشم تو هوای نجف هلابیکُمِ خادما یادمه عجب مزّه‌ای داشت چای نجف عمودای راهو شمردم حسین خودم رو به دستت سپردم حسین ابومهدی و حاج قاسم دیدن علم رو روی شونه بُردم حسین همه تشنه اَن، تشنه‌ی شهدی‌اَن مث رود، دنبال هم عهدی‌اَن پیاده نظامِ علمدارن و همه راهی لشکر مهدی‌اَن دیدم خیر از این جاده...، خیرِ کثیر نمی‌شم من از آبِ این چشمه سیر برا اینکه واشه مسیر حرم چه سرها که افتاده بین مسیر کسی میشه عاشق که دلخون‌تره منم آهِ جابر که مجنون‌تره پریشون زیاد اومده تا حرم ولی حال زینب، پریشون‌تره ** یه‌جا کوفه و شام رو کرده طی یه‌جا رفته با حرمله بزم می یه جا دیده وقت نمازِ شبش هلال شب مادرو روی نی دل عالمو مادری آب کرد روی نی رباب اصغرو خواب کرد بغل کرد علی رو تو خواب و خیال دو تا دستای خالی‌شو تاب کرد ✍ @navaye_asheghaan
همه از هر کجا باشند از این راه می‌آیند به سویت ای امین الله! خلق الله می‌آیند زمین سرمست راه افتاد و بر ما راه آسان شد زمین و آسمان با زائرانت راه می‌آیند ببین شانه به شانه هم سفید و هم سیاه اینجا به شوق دیدن تو پا به پا، همراه می‌آیند مدار عاشقی سقاست، آغاز طواف از اوست به سوی آفتاب آنجا به اذنِ ماه می‌آیند قیامت کرده‌ای، انگار تصویری‌ست از محشر که دوشادوش هم، نزدت گدا و شاه می‌آیند نکیر و منکر از من گرچه زهر چشم می‌گیرند به لطف گوشه چشمت، عاقبت کوتاه می‌آیند ✍ @navaye_asheghaan
دوباره شهر پر از شور و شوق و شیدایی‌ست دوباره حال همه عاشقان تماشایی‌ست که فصل پر زدن از انزوای تنهایی‌ست سفر، حکایت یک اتفاق رؤیایی‌ست ببند بار سفر را که یار نزدیک است طلوع صبح شب انتظار نزدیک است ببین که قفل قفس را شکسته، می‌آیند کبوتران حرم دسته دسته می‌آیند چو موج از همه سو دلشکسته می‌آیند غریب، از نفس افتاده، خسته، می‌آیند که باز بعد چهل شب، کنار او باشند شبیه حضرت زینب کنار او باشند تمام پشت سر جابر بن عبدالله چه عاشقانه قدم می‌زنند در این راه از اشتیاق حرم راه می‌شود کوتاه هر آن‌که خواهد از این جام عشق، بسم الله که این پیاده‌روی برترین عزاداری‌ست قسم به نور، که این ابتدای بیداری‌ست دوباره حال من و شعر می‌شود مبهم دلی که دست خودم نیست می‌شود کم‌کم در آرزوی حرم غرق در غم و ماتم اگر اجازه دهد زائرش شوم، من هم- «غروب در نفس تنگ جاده خواهم رفت پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت» @navaye_asheghaan
بر شاهراه آسمان پا می‌گذارم این کفش‌ها دیگر نمی‌آید به کارم آورده‌ام آهِ دلِ جامانده‌ها را سنگینی آن بغض‌ها، شد کوله‌بارم آواره‌تر از رودها، صحرا به صحرا خود را به امواج خروشان می‌سپارم پاداش حج، در هر قدم! اجر کمی نیست شکر خدا این گونه طی شد روزگارم لبخند شوقی نان و خرما دست من داد از پینه‌های دست‌هایش شرمسارم تیر هزار و سیصد و هشتاد و هشت است تا کربلا زخم تنت را می‌شمارم این ازدحام شهر، خلوتگاه راز است من هم دلم را با تو تنها می‌گذارم ذکر مصیبت می‌کند لب‌های خشکت بر زخم‌های تو چگونه خون نبارم؟ در کربلای غربت تو، تاب ماندن... از کربلایت پایِ برگشتن ندارم من آمدم، بی‌شک تو هم می‌آیی آخر ای مهربان! ای روشنی‌بخشِ مزارم! از راه برمی‌گردم اما از تو هرگز... ✍ @navaye_asheghaan
ای سمت خود کشانده خواص و عوام را دریاب این سپاهِ پیاده نظام را... هر کس سلام داد تو را در سفر، گرفت در موکب نخست، جواب سلام را از دست خادمان تو نوشید هر که چای یکجا چشید لذت شُرب مدام را... گفتم که «السلامُ عَلی مَن بَکَتهُ…» برد اشک علی‌الدوام، قوام کلام را «ما آزموده‌ایم در این شهر، بخت خویش» ما قابلیم نوکری این امام را پای پیاده آمدم و روی من سیاه! پای برهنه نیستم این چند گام را با دست خالی آمدم و روی من سیاه! چیزی نبود قابل عرض این مقام را مصراع آخر است، رسیدیم کربلا باید چه کرد این همه حُسن ختام را... ؟! ✍ @navaye_asheghaan
فرشِ سیاهِ جاده، نقشِ ردِّپا داشت آئینه‌ی روحی ترک خورده جلا داشت این خاک، خاک پاک، عطری آشنا داشت انگار بویِ تربتِ مُهر مرا داشت راه نجف تا کربلا آغاز می‌شد بال کبوترها یکایک باز می شد چشمان دنیا محو این پرواز می شد این کوچ، یک مقصد به نام "کربلا" داشت حسِّ خوشی دارد پیاده راه رفتن مانند سربازِ سپاهِ شاه رفتن شب از مسیر آسمان تا ماه رفتن شب..، جاده..، خیلی عابر سر به هوا داشت این عشق، مجنون را به لیلا می‌رساند شاه و گدا را پای سفره می‌نشاند آهن‌دلی را تا حریمش می‌کشاند انگار که شش‌گوشه‌اش آهن‌رُبا داشت موکب به موکب ناله‌ی جانکاه خوب است با سینه‌زن‌هایش شَوی همراه..، خوب است آن‌قَدر طعم روضه، بین راه خوب است زائر همیشه قَدر آهی، اشتها داشت هر موکبی که پابرهنه می‌رسیدم بانگ هَلابیکُم هَلابیکُم شنیدم طعم خوش چای عراقی را چشیدم آن استکان‌هایی که طعم باده را داشت ما آیه‌های روشن فتح المبینیم فرزند خاکی امیرالمؤمنینم ما سینه‌زن‌های یل ام البنینیم آن کوه که هر صخره را بر سجده وا داشت بی دغدغه..، بی دردسر..، ساده..، همیشه با گریه کارم راه افتاده همیشه زهرا هر آنچه خواستم، داده همیشه مادر هوای کودکش را هر کجا داشت موکب به موکب با برادر‌های دینی با همسفرهای شریف اربعینی تا صبح، گرمِ گفتگو و شب نشینی الحقُّ وَ الاِنصاف هر لحظه صفا داشت اینجا کسی جز اشک دارایی ندارد نام و نشان‌ها نیز کارایی ندارد در عشق‌بازی مُدَّعی جایی ندارد در راه می‌مانَد کسی که ادعا داشت شب‌گریه‌ها بغض‌ِ گلو را حفظ می‌کرد با یار، حالِ گفتگو را حفظ می‌کرد این آبله‌ها آبرو را حفظ می‌کرد هر سربلندی در کفِ پا، زخم‌ها داشت یاد رقیه راهِ ناهموار رفتم در نیمه‌شب..، با زخمِ پا..، دشوار رفتم با رختِ پاره در دل انظار رفتم امّا مگر این راه، چشمی بی حیا داشت!؟ این‌ روزها از درد می‌بارم دوباره از هجر تو گریه شده کارم دوباره قصد گریز روضه را دارم دوباره می‌گویم از ذبحی که خیلی ماجرا داشت ** با قامتی خم، خانمی از حال می‌رفت تا سمت جسمی درهم و پامال می‌رفت آن روضه‌خوانی که تهِ گودال می‌رفت روی سر خود چادر خیرالنسا داشت اهل قُریٰ بال و پرش را جمع کردند با چه مشقَّت پیکرش را جمع کردند انگشت بی انگشترش را جمع کردند شکرخدا که روستاشان بوریا داشت ✍ @navaye_asheghaan
هرچند که آسمان سراسر دود است با چشم دلت نگاه کن مشهود است موکب موکب، قدم قدم، صف در صف رزمایش لشگرکشیِ موعود است ✍ @navaye_asheghaan
این راهِ دعا راهِ ظهورِ دین است این جاده‌ی اَمن و جاده‌ی آمین است پیداست که یک قدم فقط مانده به صبح معنایِ پیاده رفتنِ ما این است ✍ @navaye_asheghaan
رسیدم از سفر و هرچه دیده‌ام حسن است که اربعین همه‌اش هم حسین، هم حسن است نفس نفس علی است و تپش تپش زهراست و دم حسین اگر هست، بازدم حسن است مِن الازل علی است و الی الابد زهرا به هر دل است حسین و به هر حرم حسن است نوادگانِ حسین و حسن یکی هستند و جَدِ ارشدِ این نسل محترم حسن است به هرکجا که رَوی، آسمان همین رنگ است که در نجف حسن و در مدینه هم حسن است طریقِ کرببلا هم که سفره‌داریِ اوست میان راه ببین که قدم قدم حسن است فقیرها همه در اربعین کریم شدند چه جای حیرتِ ما تا ابالکرم حسن است به روی تیرک این جاده‌ها به موکب‌ها نگاه کن که ببینی به هر علَم حسن است پیاده‌ها به حرم می‌رسند و می‌فهمند کسی که رفتنشان را زده رقم حسن است چو میزبانِ همه قاسم است و عبدالله حسین نه، به گمانم در این حرم حسن است * از آن زمان که حسین از حسن شنید چه شد جگر خراش حسین و پُر از الم حسن است  از آن زمان که نشستند و حرفِ کوچه زدند به پیچ و تاب حسین و به قدِ خم حسن است ✍ @navaye_asheghaan
دلتنگ نصیب قطره دریا می‌شد ای کاش مسیر وصل پیدا می‌شد ای کاش میان این‌همه برگ زیارت یکی هم قسمت ما می‌شد ای کاش @navaye_asheghaan
کربلا محشر کبری است، بیا تا برویم تا ببینیم چه غوغاست، بیا تا برویم دیده‌ی سیر و سلوک از همه آفاق بگیر (کربلا منتظر ماست، بیا تا برویم) پا بزن بر هوس و دست بکش از دنیا کربلا آخر دنیاست، بیا تا برویم راه حج گر چه که بستند به ما، غم نخوریم کعبه‌ی اهل دل آن‌جاست، بیا تا برویم خواستی نعمت جاوید اگر، بار ببند میزبان، حضرت زهراست بیا تا برویم خوان مهمانی سالار شهیدان، پهن است رحمت واسعه پیداست، بیا تا برویم نور مصباح هدی، مرحمت فُلک نجات گوشه در گوشه هویداست، بیا تا برویم ساحل علقمه، از عطر ابالفضل پُر است تا ببینیم چه زیباست، بیا تا برویم دامنی اشک بیاور که به دامان حرم محفل گریه مهیّاست، بیا تا برویم زینب از شام بلا آید و گوید غمِ دل تا ببینی چه خبرهاست، بیا تا برویم بشنوی تا که حدیث سفر کرببلا روضه خوان زینب کبری است، بیا تا برویم نو غزالان حرم را که شکسته پر و بال وقت تسکین و تسلّاست، بيا تا برویم از پیِ تسلیتِ مادر شش ماهه، رباب که دل افسرده و تنهاست، بیا تا برویم گر شفا می‌طلبی از غمِ جان، این درگاه مهدِ هفتاد و دو عیسی است، بیا تا برویم دست خالی نرود هیچ کس از کوی حسین پسر فاطمه آقاست، بیا تا برویم گر چه دست از تنش افتاد و علم از دستش دست گیر همه سقاّست، بیا تا برویم ✍مرحوم استاد @navaye_asheghaan
من‌ از آن موقع که طفلی بی زبان بودم حسین... خادم ناقابل این آستان بودم حسین خرج روضه کردم و زهرا برایم خرج کرد سود کردم پیش تو، گرچه زیان بودم حسین از جوانی خوب‌تر پیرِغلامی شماست شوق پیری داشتم وقتی جوان بودم حسین راه افتادم برایت، پیشوازم آمدی هرقدم مدیون لطفی بی کران بودم حسین من‌ که بودم دیرتر راهی مقتل می‌شدی کاش یارت می‌شدم، کاش آن زمان بودم حسین عفو کن‌ هروقت راحت آب خوردم در مسیر عفو کن هروقت زیر سایبان بودم حسین تاول پایم فدای پای دخترهای تو بخدا موکب به موکب یادشان بودم حسین ** خواهری بعد چهل روز آمد و فریاد زد... بی تو بینِ مجلسِ نامحرمان بودم حسین ✍ @navaye_asheghaan
دلتنگ نصیب قطره دریا می‌شد ای کاش مسیر وصل پیدا می‌شد ای کاش میان این‌همه برگ زیارت یکی هم قسمت ما می‌شد ای کاش @navaye_asheghaan
پینه‌ی پیشانیِ حاصل ز سجده غبطه خورد بر جراحاتِ کفِ پایِ محبّان حُسین @navaye_asheghaan
چه اعجازیست درکویت که دارد بهترین‌ها را که خالی کرده از شوقش تمام سرزمین‌ها را همه از خانه‌ها بیرون زدند و عازم یارند دل باجمع بودن داده‌ای گوشه‌نشین‌ها را مسیحی، ارمنی، هندو میان زائران هستند تو یکجا جمع کردی زیر قبه کل دین‌ها را زمین کربلا در آسمان هم مشتری دارد همان روز ازل برده دل عرش برین‌ها را مدال کربلا رفتن به روی سینه‌ی ما نیست رکاب کج ندارد فیض دیدار نگین‌ها را تمام کارهایم جور بود اما نشد آخر و پایین می‌زنم دیگر به گریه آستین‌ها را دوباره آخرش من ماندم و یک بغض هرساله کنار عکس شش گوشه نشستم اربعین‌ها را نجف تا کربلا پای پیاده عین معراج است خیالش مست کرده تا ابد روح الامین‌ها را به روضه آمدم شاید که اسمم را تو بنویسی نگاهی از سر احسان کنی این دل‌غمین‌ها را... ✍ @navaye_asheghaan
همسفر با موج‌های بی قرار جاده‌ام من برای دل به دریایت زدن آماده‌ام از همان روزی که راهت را نشانم داده‌ای بی خیال جاده‌های پیش پا افتاده‌ام زخم و تاول کی حریف شوق و ذوقم می‌شود؟! من به چشمم قول دیدار حرم را داده‌ام عاشقانه مثل راهِ از نجف تا کربلا می‌رسد روزی به تو این قلب صاف و ساده‌ام بارها بوسیده پای خسته‌ام را در مسیر جاده هم سرخوش شده با حس فوق العاده‌ام ناگهان عطر اجابت در قنوتم می‌وزد در حرم وا می‌شود وقتی دلِ سجاده‌ام... ✍
ی کربلا دریادلانِ صاف و صادق ساخته بارها نوحی که ما داریم، قایق ساخته تا از این دریای طوفانی سلامت بگذریم بادهای ناموافق را موافق ساخته فوج فوج این اربعین از ما صداقت آفرید هرچه شیطان یک یک از بعضی منافق ساخته مُرده بودم، قطره‌ی اشکی دلم را زنده کرد ای بنازم آنکه را از اشک، خالق ساخته جامانده‌ها هرسال مشهد می‌روند مشهد از ما‌، کربلایی‌های عاشق ساخته ✍
با ناله به سوی نینوا باید رفت با پای پیاده، کربلا باید رفت این جاده‌ی نور تا حرم می‌گوید از راه حسین تا خدا باید رفت@dobeity_robaey
صدقافله غرق نور دیدن دارد در جوششی از حضور دیدن دارد یک موج حماسه‌ساز تا کرب وبلا در جاده‌ای از ظهور، دیدن دارد @navaye_asheghaan