زمان:
حجم:
228.4K
#سیدالشهدای_خدمت
#رئیسی_عزیز
▪️نوحه عزای شهید آیت الله رئیسی
عید شاه خراسان عزا شد
بزم ذکر مصیبت به پا شد
عاقبت آیت الله رئیسی
در ره خدمت دین فدا شد
آه داغ او سنگین است
آه قلب ما خونین است
آه رهبری غمگین است
آه تسلیت یا مهدی...
داغ او شعله زد عاشقان را
ماتمش بر دل ما نشسته
هم امام زمان سوگوار است
هم دل رهبر ما شکسته
او یاور ملت بود
او روح امنیت بود
او هدفش خدمت بود
آه تسلیت یا مهدی...
ورزقان عطر ماتم گرفته
هردلی گشته از غصه صدچاک
مثل جدش غریبش رئیسی
پیکرش مانده بر بستر خاک
رفت جانب یارانش
با جمع همراهانشان
شد دیده ها گریانش
آه تسلیت یا مهدی...
ای شهید به خون آرمیده
ای که بر رهبری نور دیده
من بمیرم که آتش گرفتی
مثل زهرای قامت خمیده
تو یار رهبر بودی
از نسل حیدر بودی
در فکر کشور بودی
آه تسلیت یا مهدی...
خادم بارگاه رضایی
بودی ای گل شبیه رجایی
بسکه دلداده روضه بودی
بین آتش شدی کربلایی
تا نیمه شب تب مردی
آه یاد زینب کردی
وای روز ما شب کردی
آه تسلیت یا مهدی...
ای شهید مجاهد که آخر
شد فدای وطن جسم و جانت
دل ز ما بردی و پر کشیدی
از که باید بگیرم نشانت ؟
ای مظهر شیدایی
ای جلوه دریایی
ای مرد عاشورایی
آه تسلیت یا مهدی
✍ امیررضا فرجوند
@navaye_asheghaan
#سید_شهیدان_خدمت
#شهید_جمهور #رئیسی_عزیز
خادم شاه خراسان مزد خدمت را گرفت
وقتی از آقایش امضای شهادت را گرفت
هرکسی عیدی گرفت از محضر شمس الشموس
او هم از مولای خود قول شفاعت را گرفت
شک نکن با پای دل رفتهست تا پایین پا
در مسیر ورزقان، اذن زیارت را گرفت
بی گمان خدمتگزار خلق بودن نعمت است
از ولینعمت شبی توفیق خدمت را گرفت
آن که دستانش دخیل پنجره فولاد بود
دستگیری کرد و دست بی بضاعت را گرفت
بارها فرمود: مدیون امام هشتمام
خادم این آستان از خود منیت را گرفت
در مسیر بندگی آنقدر تقوا پیشه کرد
تا خدا از سینهاش حب ریاست را گرفت
در میان پیروان مکتب سیدعلی
بیشتر از هرکسی پشت ولایت را گرفت
از منادیهای وحدت بود و یار رهبرش
موعد فتنه، گریبان دوئیت را گرفت
یک تنه شد خار چشم مفسدین محتکر
نبض آقازادههای اهل غارت را گرفت
مرد میدان بود و از چنگ اجانب بارها
با زبان دیپلماسی حق ملت را گرفت
ارمغان آورد عزت را برای میهنم
بعد برجامی که از ما شأن و شوکت را گرفت
وعدهی صادق محقق شد به لطف همتش
از وحوش منطقه، افسار قدرت را گرفت
میشود جان داد در راه امام عصر خود
میتوان از دست مهدی اذن رجعت را گرفت
حاج قاسم میرسد امشب به استقبال او
او که از شاه خراسان مزد خدمت را گرفت
✍ #علیرضا_خاکساری
@navaye_asheghaan
#سید_شهیدان_خدمت
#شهید_جمهور #رئیسی_عزیز
به آسمان زد و چون نور بینهایت شد
پرنده پر زد از این خاکدان و راحت شد
کسی که پاک و شهیدانه زندگی میکرد
عجیب نیست اگر لایق شهادت شد
همیشه نام تو سبز است سیّدابراهیم
هر آن کجا ز جهاد آیهای تلاوت شد
همیشه نام تو چون شهد بر زبان جاریست
به هر کجا ز تلاش و جهاد صحبت شد
فقیه، جامۀ سربازی وطن، تن کرد
و مست جام میِ طاعت و اطاعت شد
شهید راه وطن گشت سیّدابراهیم
جهاد کرد و در آخر شهید خدمت شد
غلام بارگه آستان قدس رضا
شب ولادت او راهی زیارت شد
شهادت آمد و دستش گرفت و با خود برد
دعای خادم خوانِ رضا اجابت شد
✍ #محمدرضا_طهماسبی
@navaye_asheghaan
#سیدالشهدای_خدمت
#شهید_جمهور
#رئیسی
#رئیسی_عزیز
سوگ سروده ای
برای شهید جمهور آیت الله رئیسی
رضوان الله تعالی علیه
.........
این گریه های تلخ ، امانم نمی دهد
شوقی به سینه ی نگرانم نمی دهد
این چشم های خیس که کاری نمیکند
در موج درد ، آینه داری نمی کند
امروز غرق داغ دل هر ستاره است
بغضی عجیب منتظر یک اشاره است
حال و هوای شهر چه طوفانی است باز
تکرار روضه های سلیمانی است باز
گفتند یک سبد گل نیلوفر آمده
هر لاله ای نشسته به خون پرپر آمده
گفتند ورزقان چمن گل شکفته هاست
دامان درد و آینه ی دشت کربلاست
این لاله های عشق چرا واژگون شده
گفتند دیزمار معطر به خون شده
هر سینه ای از این غم و اندوه چاک بود
گفتند جسم سیّدی آنجا به خاک بود
گفتند دیده ایم دعایش گرفته بود
او را میان خویش عبایش گرفته بود
گفتند دیده ایم به مقصد رسیده بود
مهمان نورسیده ی آن سر بریده بود
گفتند زیر سایه ی آتش میان دود
میسوخت یاد مادر و آن صورت کبود
..........
سیّد بخواب راحت و آسوده ، بیصدا
سیّد بخواب در بغل حضرت رضا
از طعنه های مردم اگر دل شکسته ای
دیگر بخواب ، آه مسافر چه خسته ای
آئینه ی جمال تو زخم از جراحت است
زیبا به قامت تو لباس شهادت است
زخم تو را نیاز به دست طبیب نیست
نوشیدنت ز جام شهادت عجیب نیست
این بود اوج خواسته و مدعای تو
ای عاقبت بخیر ، روا شد دعای تو
یادت همیشه در دل آشفته ماندنی ست
اری کتاب همت و عزم تو خواندنی ست
سیّد بخند ....دست به رهبر تکان بده
آرامشی به قلب امام زمان بده
.........
✍ امیررضا فرجوند
@navaye_asheghaan
زمان:
حجم:
228.4K
#سیدالشهدای_خدمت
#رئیسی_عزیز
▪️نوحه عزای شهید آیت الله رئیسی
عید شاه خراسان عزا شد
بزم ذکر مصیبت به پا شد
عاقبت آیت الله رئیسی
در ره خدمت دین فدا شد
آه داغ او سنگین است
آه قلب ما خونین است
آه رهبری غمگین است
آه تسلیت یا مهدی...
داغ او شعله زد عاشقان را
ماتمش بر دل ما نشسته
هم امام زمان سوگوار است
هم دل رهبر ما شکسته
او یاور ملت بود
او روح امنیت بود
او هدفش خدمت بود
آه تسلیت یا مهدی...
ورزقان عطر ماتم گرفته
هردلی گشته از غصه صدچاک
مثل جدش غریبش رئیسی
پیکرش مانده بر بستر خاک
رفت جانب یارانش
با جمع همراهانشان
شد دیده ها گریانش
آه تسلیت یا مهدی...
ای شهید به خون آرمیده
ای که بر رهبری نور دیده
من بمیرم که آتش گرفتی
مثل زهرای قامت خمیده
تو یار رهبر بودی
از نسل حیدر بودی
در فکر کشور بودی
آه تسلیت یا مهدی...
خادم بارگاه رضایی
بودی ای گل شبیه رجایی
بسکه دلداده روضه بودی
بین آتش شدی کربلایی
تا نیمه شب تب مردی
آه یاد زینب کردی
وای روز ما شب کردی
آه تسلیت یا مهدی...
ای شهید مجاهد که آخر
شد فدای وطن جسم و جانت
دل ز ما بردی و پر کشیدی
از که باید بگیرم نشانت ؟
ای مظهر شیدایی
ای جلوه دریایی
ای مرد عاشورایی
آه تسلیت یا مهدی
✍ امیررضا فرجوند
@navaye_asheghaan
#سید_شهیدان_خدمت
#شهدای_خدمت
#رئیسی_عزیز
ای با خلائق روز و شب همدرد سیّد
آخر خدا هم انتخابت کرد سیّد
داغت عیان در اشک دانهدانۀ ماست
هجران تو باری گران بر شانۀ ماست
تلفیق کردی خادمی را با ریاست
یعنی دیانت داشتی عین سیاست
استان به استان رفتهای با سختکوشی
دیگر به پایان آمده خانهبهدوشی
ای سیّدابراهیم، همت داشتی تو
با سعی خود در هر قدم گل کاشتی تو
دیگر پس از این، خواب راحت کن رئیسی
راحت شدی، خوب استراحت کن رئیسی
اما تو مردمداری و بیداری امروز
چون اشک، جا در چشم مردم داری امروز..
گفتی که زیر سایۀ شمسالشموسم
گفتی به عالم خادم سلطان طوسم
این هشت گل، دستهگلی از مردم ما
با عشق تقدیم امام هشتم ما
اینان که همتعداد درهای بهشتند
با خون شهادتنامۀ خود را نوشتند
این هشت تن از نور تقوا جامه دارند
مهر رضا را در شهادتنامه دارند
وقت سفر دیدند امامان را یکایک
«قِیلَ ادخُلِ الجَنَّة» شنیدند از ملایک
این هشت گل دلدادگان هشت و چارند
نیمی از اینان سیّد والاتبارند
اینان که درس از مکتبالزهرا گرفتند
سرمشق از منشور عاشورا گرفتند
وقتی حساب کار با «رب الکریم» است
فیض شهادت «ذلک الفوز العظیم» است
یکسو قلوب مردم از دنبال آمد
یکسو امام هشتم استقبال آمد
راز «فَاِنَ العِزّةَ لِلّه» اینجاست
هم اول و هم آخر این راه اینجاست
این افتخار این عزت دائم مبارک
فیض شهادت بر تو ای خادم مبارک
دیدی که ملت، ملتی دردآشنایند
گفتی که این مردم عزیزان خدایند
در عین مردمداریات، دشمنستیزی
در چشم آقایت، رئیسی عزیزی
در راه خدمت خستگی نشناختی تو
با مردمت دل بردی و دل باختی تو
با مؤمنین عمری برادروار بودی
اما «اشداء علی الکفار» بودی
کشتیات از طوفان کنار ساحل آمد
در جنت اوقات فراغت حاصل آمد
اجرت به قرآن «نِعمَ اَجرُ العامِلین» است
اجر جهاد فی سبیل الله این است
تو رنجها از جور نااهلان کشیدی
زخم زبان و طعنه و بهتان شنیدی
این غربت و مظلومیات در راه دین بود
اشکت ولی وقف امیرالمؤمنین بود
با شادی ملت فقط مسرور بودی
تو در حقیقت خادم جمهور بودی
عمر گرانقدر تو شد وقف فقیران
بیوقفه کوشیدی به آبادی ایران
گفتی امید اهلبیت این سرزمین است
ایران ما ملک امیرالمؤمنین است
در «سیّدابراهیم» صد حرف نگفتهست
در ابجد این نام، اسراری نهفتهست
نهجالبلاغه این زمان لب باز کرده
از سیصد و سی و سه، کشف راز کرده
این حکمت از نور امیرالمؤمنین است
اینجا سخن از مؤمنان راستین است
هم «بِشْرُهُ فِی وَجْهِهِ» تعریف آنهاست
هم «حُزْنُهُ فِی قَلْبِهِ» توصیف آنهاست
صادق، مقاوم، مقتدر، صابر، مجاهد
مخلص، امین، مشغول، شاکر، عبد، زاهد
بر گفتۀ مولای خود مصداق بودی
الگوی تقوا، اسوۀ اخلاق بودی
باز آمدی در سایۀ خورشید هشتم
در روز سوم، ماه سوم، سال سوم
ما فتح خرمشهرها در پیش داریم
تا سجده بر بیتالمقدس بیقراریم
دنیا نگاهش بر حضور ماست امروز
هر انتخاب ما جهانآراست امروز
وقتی تبر در دست ابراهیم باقیست
یعنی به قلب بتپرستان، بیم باقیست
اکنون که اشک ما روانه از دو عین است
در سینۀ ما سوز «فَابکِ لِلحُسین» است
هرچند یک شب بر زمین ماندند پرپر
اجساد این گلها شناسایی شد آخر
باید به جای اشک، خون دل فشانیم
قدری به مقتل از دل زینب بخوانیم
یارب «گلی گم کردهام میجویم او را»
یارب «به هر گل میرسم میبویم او را»
✍ #سیدمحمدرضا_یعقوبی_آل
@navaye_asheghaan
#سید_شهیدان_خدمت
#شهید_جمهور #رئیسی_عزیز
از خاک بُریدنت مبارک باشد
تا اوج رسیدنت مبارک باشد
تو عاشق سینه سرخ خدمت بودی
بی بال پریدنت مبارک باشد
✍ #صامره_حبیبی
@navaye_asheghaan
#سید_شهیدان_خدمت
#رئیسی_عزیز #شهید_جمهور
نه چشم به مدح و ذمّ اشخاصش بود
نه برتری از مخاطب احساسش بود
دنبال رضایت خدا بود فقط
محبوبیتش حاصل اخلاصش بود
✍ #علی_مقدم
@navaye_asheghaan
#سید_شهیدان_خدمت
#شهید_جمهور #رئیسی_عزیز
عدالت در میان مردمی برپا اگر باشد
چهجای عیب اگر سهم فقیران بیشتر باشد؟
برای شاه «با رعیت نشستن» فخر خواهد بود
اگر حتی غذای سفرهها خون جگر باشد
کسی پیدا نخواهد کرد توفیق سعادت را
مگر بیداریاش بسیار و خوابش مختصر باشد
چگونه خواب راحت داری ای فرمانروا؟ وقتی
که چشم یکنفر از زیردستان تو تر باشد...؟
نه طوفان...!، باد درمیآورد از جا درختی را
که با خون آبیاری شد، ولی بیبرگوبر باشد
«أشِدّاءُ عَلَی الکُفّار» یعنی مرد در میدان
برای دشمنان باید که چون تیغ دوسر باشد
سکوت لالهها اینجا صدای روشنی دارد
نباید خون سربازان کشور بیثمر باشد
::
«رجایی»وار خدمت کرد و در آخر «بهشتی» شد
ندیدم هیچکس مثل «رئیسی»، «باهنر» باشد
✍ #مجتبی_خرسندی
@navaye_asheghaan
#شهید_جمهور
#رئیسی_عزیز
«رجایی»وار خدمت کرد و در آخر «بهشتی» شد...
ندیدم هیچکس مثل «رئیسی»، «باهنر» باشد
✍ #مجتبی_خرسندی
@navaye_asheghaan
#سید_شهیدان_خدمت
#شهید_جمهور #رئیسی_عزیز
رضا در روز میلادش تو را در عرش مهمان کرد
خبر در کمتر از یک لحظه دلها را پریشان کرد
میان کوه، در مه، در هوایی سرد و نا آرام
خدا چشم سحرخیز تورا لبریز باران کرد
تمام مردم ایران بدهکار کسی هستند
که جان پاک خود را این چنین تقدیم ایران کرد
مدال افتخارت نوکری در آستان اوست
خوشا آنکس که خود را وقف سلطان خراسان کرد
بهشتی میشوی مثل رجاییها و میدانم
تمام دردها را میشود با عشق درمان کرد
تمام عمر مانند شهیدان زندگی کردی
و دست حق تورا اینگونه مهمان شهیدان کرد
شبیه حاج قاسم پر کشیدی سید ابراهیم
شهادت بر تو آتشهای دنیا را گلستان کرد
ز جا برخیز ای خدمتگزار ساده و محبوب
ببین پروازت ایران را چگونه غرق طوفان کرد
وجودت خستگی را لحظهای نشناخت در دنیا
خدا هم عاشقیهای تورا اینگونه جبران کرد
جدایی از تو تا روز قیامت باورش سخت است
چگونه میشود این داغ را در سینه پنهان کرد
✍ #احمد_علوی
@navaye_asheghaan
#سید_شهیدان_خدمت
#شهید_جمهور #رئیسی_عزیز
تازه باران داشت بر گلهای ایوان میچکید
باز خون تازه در رگهای گلدان میدوید
پنجره خوشحال بود از آسمان تازهاش
بعد عمری دربهدر ماندن به حقّش میرسید
داشت احیا میشد آن دریاچههای دوردست
داشت کمکم قلب ماهیها به عشقش میتپید؛
روزگار خشکسالی زخم بستر داشت رود
دست میشست از تلاطم، دل ز رفتن میبرید
خانهی ما تازگیها بوی نان تازه داشت
روزگاری نانش آجر بود و حسرت میکشید
مرد همسایه شبیه ساعتش خوابیده بود
تازگیها باز طعم خستگی را میچشید
داشت بت با چشم خود میدید دنیا دست کیست
داشت دنیا هم هیاهوی تبر را میشنید
آیهی یأس از کجا آوردهای؟! قرآن بخوان
قل کفی باللّه باید خواند از داغ شهید
✍ #زهرا_سپهکار
@navaye_asheghaan