eitaa logo
کانال نوای عاشقان
23.6هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
2.1هزار ویدیو
612 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات مدیر کانال نوای عاشقان کربلایی هادی صالحی @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. . مادرم در شرف مرگ فقط گفت علی پدرم موقع مردن به لبش پندی داشت که به این طایفه در هر دو جهان راغب باش پسرم طالب فرزند ابوطالب باش . @navaye_asheghaan
مثل امواج خروشان كه به ساحل برسند وقت آن است كه عشاق به منزل برسند هادی راه تو هستی و يقيناً بی تو ناگزيرند از آغاز به مشكل برسند واجب دين خدا بودی و تركت كردند در شتابند به انجام نوافل برسند در جهان حاكم جبار فراوان ديديم كه بعيد است به پای متوكل برسند با هم از غربت و داغ تو سخن می‌گويند شاعرانی كه به درك متقابل برسند وا‍ژه‌ها كاش كه از سوی تو الهام شوند تا به اين شاعر آشفته‌ی بيدل برسند ✍ @navaye_asheghaan
هستی ما کیست در دنیا، امیر المؤمنین شافع ما کیست درعقبی، امیرالمؤمنین بوده قبل از آدم وحوا، امیرالمؤمنین صالح و نوح نبی، موسی امیر المؤمنین هم سلیمان است وهم عیسی، امیرالمؤمنین قدر او از آسمان‌ها هم فراتر بود و هست اختیار کهکشان در دست حیدر بود و هست نور پاکش از ازل تا روز محشر بود و هست هم علی آیینه و جان پیمبر بود و هست، هم پیمبر بوده سرتا پا امیرالمؤمنین یاد او پاییز جان‌ها را بهاری می‌کند چشمه‌ها را در کویر خشک جاری می‌کند چشم‌ها را غرق در چشم انتظاری می‌کند نیمه‌شب وقتی یتیم کوفه زاری می‌کند می‌رسد با نان و با خرما امیرالمؤمنین تا نجف شد قبله‌گاه مردم یکتاپرست دست ابراهیمی‌اش بتخانه را در هم شکست ما از این میخانه برگشتیم هرشب مست مست طبق قول اهل سنت، شرح سیصد آیه است در فضیلت‌های مولانا امیرالمؤمنین بای بسم الله راز اوست در ام الکتاب هر لنایی لاست بی نون جناب بوتراب تحت فرمان علی هستند خاک و باد و آب ذره‌ها را با نگاهش می‌نماید آفتاب قطره‌ها را می‌کند دریا امیرالمؤمنین دست ما را مثل دستان سحرخیز نسیم در پناه خود بگیرد مثل طفلان یتیم بعد از آن در سایه‌ی لطف کریم ابن الکریم روزی ما می‌شود بی شک صراط المستقیم نیست راه راستی، الا امیرالمؤمنین باید اوصاف علی را با دلی آگاه گفت آنچنان که حضرت حق در اطیعوا الله گفت راز رد الشمس را شق القمر با ماه گفت گر چه عمری دردهایش را فقط با چاه گفت هست راز عَلَّم الاسما امیرالمؤمنین تا به جا آورده باشد رسم استقبال را زیر پای زائرش می‌گستراند بال را بشنو از جبریل شرح آیه‌ی اکمال را یا بخوان شأن نزول سوره‌ی زلزال را کوه‌ها را میکَند از جا، امیرالمؤمنین ما کجا و درک فیض پهنه‌ی دریا کجا دم زدن از خاندان حضرت زهرا کجا این تن خاکی کجا و ساحت مولا کجا او کجا و او کجا و او کجا و ما کجا راه بسیار است از ما تا امیرالمؤمنین @navaye_asheghaan
ابر و باد و ماه و خورشید و فلک کاتب شدند خوش‌نویسان علی‌بن‌ابی‌طالب شدند @navaye_asheghaan
🏴 به‌مناسبت سالروز وفات حضرت ابوطالب علیه السلام (۲۶ رجب) ای عموی حضرت خورشید، ای فرزند ماه ای برای آخرین پیغمبرِ حق، تکیه‌گاه بهترین یار و ملازم، بهترین پشت و پناه ذوب در دین خدا گردیدی از آغازِ راه عطر اَکملت لکم با تار و پودت شد عجین نوش جانت باد آغوشِ امیرالمؤمنین وارث کعبه تو هستی؛ سید بطحا تویی ابن ساقی و ابا ساقی تویی، سقا تویی ما سراپا تشنه‌ایم و حضرت دریا تویی صاحب نورِ علیِ عالیِ اعلا تویی ای که هردم می‌چکد از هر دمت جوشن کبیر دستگیر عالمی؛ پس دست ما را هم بگیر لحظه‌ای که بوی باران ابابیل آمده از فراز آسمان‌ها سیل سجیل آمده یا سپاه ابرهه با لشگر فیل آمده یا زمانی که به کوهِ نور، جبریل آمده شاهدِ اعجاز و اسرارِ نبوت بوده‌ای بر سرِ سجاده‌های وحی، دعوت بوده ای لحظه‌ای که کعبه آغوش خودش را باز کرد یاعلی گفت و مسیری تازه را آغاز کرد جعفر طیار با عشق علی پرواز کرد تا فلک این ذکر زیبا را طنین انداز کرد نسل در نسلِ تو با شور شهادت زنده است با رشادت‌های تو، دین خدا پاینده است رسم تو دلدادگی بود؛ اسم تو عبد مناف در شب موی محمد می‌نمودی اعتکاف یار غارش بودی و با دشمنانش در مصاف سال‌ها گِردِ رسول الله بودی در طواف کعبه‌ی حاجات تو، چشم رسول الله بود دیده‌ی حق‌بین تو تفسیرِ لا اکراه بود غرق بودی در شکوه قل هوالله احد مست بودی دائم از صهبای الله الصمد معنی نورٌ عَلی نورید با بنت اسد از ازل نور علی با توست تا شام ابد پس بخوان در هر سحر با حضرت پروردگار لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار غربتِ شعبِ ابی‌طالب پریشانت نکرد تندبادِ حادثه درگیر طوفانت نکرد ای پدر! این ناگواری‌ها پشیمانت نکرد تو مسلمان بوده‌ای، احمد مسلمانت نکرد بی‌گمان مشمول لطف حضرت صاحب شده است هر که مجنون علی بن ابیطالب شده است @navaye_asheghaan
فرج یعنی دعای عهد خواندن، عهد را بستن دعا یعنی پلی از فرش تا عرش خدا بستن فرج یعنی دلِ سجاده را با اشک‌ها شستن دهان هرچه شیطان است را با ربنا بستن.. در امواج بلندِ آل یاسین غوطه‌ور بودن دلِ خود را در این طوفان به لطفِ ناخدا بستن فرج یعنی به سوز ناحیه، حق را قسم دادن دخیلِ اشک را بر تکیه‌های کربلا بستن توسل‌های ما در هر سه‌شنبه معنی‌اش این است درِ دل را به روی هرچه غیر از اِنَّما بستن خوشا مثل شهیدانِ مدافع زندگی کردن به سر سربند یا مهدی و یابن المصطفی بستن ✍ @navaye_asheghaan
حاج محمدرضا طاهری و کربلایی حسین طاهری12_Taheri_MiladEmamAli_97011006_(www.rasekhoon.net).mp3
زمان: حجم: 4.89M
روی خاک افتاده بودم ، نردبان می خواستم هم زمین می خواستم هم آسمان می خواستم گاه در افلاک و گاهی نیز در اعماق خاک این دو را یک عمر یک خط در میان می خواستم اشهد ان علی تا گفت در گوشم پدر گریه کردم ، جای لالایی اذان می خواستم بر زمین می خوردم و با یا علی پا می شدم لحظه ی برخاستن از او توان می خواستم آن یتیم کوفی ام که از زمان کودکی از سر این سفره تنها آب و نان می خواستم عشق او از هر دو عالم بی نیازم کرد و حیف آنچه را خود داشتم از دیگران می خواستم خوش به حال من که از آغاز شعر و شاعری از زلال اشک او طبع روان می خواستم پر توقع نیستم اما نمی دانم چرا برترین گنج خدا را در جهان می خواستم شک ندارم حاصلی غیر از پشیمانی نداشت هر که را غیر از امیرمومنان می خواستم ✍ . @navaye_asheghaan
رضا در روز میلادش تو را در عرش مهمان کرد خبر در کمتر از یک لحظه دل‌ها را پریشان کرد میان کوه، در مه، در هوایی سرد و نا آرام خدا چشم سحرخیز تورا لبریز باران کرد تمام مردم ایران بدهکار کسی هستند که جان پاک خود را این چنین تقدیم ایران کرد مدال افتخارت نوکری در آستان اوست خوشا آن‌کس که خود را وقف سلطان خراسان کرد بهشتی می‌شوی مثل رجایی‌ها و می‌دانم تمام دردها را می‌شود با عشق درمان کرد تمام عمر مانند شهیدان زندگی کردی و دست حق تورا این‌گونه مهمان شهیدان کرد شبیه حاج قاسم پر کشیدی سید ابراهیم شهادت بر تو آتش‌های دنیا را گلستان کرد ز جا برخیز ای خدمتگزار ساده و محبوب ببین پروازت ایران را چگونه غرق طوفان کرد وجودت خستگی را لحظه‌ای نشناخت‌ در دنیا خدا هم عاشقی‌های تورا این‌گونه جبران کرد جدایی از تو تا روز قیامت باورش سخت است چگونه می‌شود این داغ را در سینه پنهان کرد ✍ @navaye_asheghaan
در باغ‌های شهره به اوجِ معطری در چشمه‌ی گلابِ دل‌انگیز قمصری در دشت‌های سبز و چمن‌خیز و دلنواز در جاده‌های ممتد سرو و صنوبری در ریشه‌ی تصور تاریکِ تاک‌ها در چشمه‌سارهای خروشان کوثری در موج موجِ آبیِ تسنیم و سرسبیل در آسمان روشنِ شب‌های اختری در جاده‌ای که لحظه‌ای از جای‌جای آن حتی نسیم هم نگذشته‌ست سَرسَری در نص آیه‌های پُر از نور کردگار در شرح هر حدیثِ زلال پیمبری در هر حدیثِ قدسی و هر ذکرِ مستند در متن صادقانه‌ی آیینِ جعفری در خطبه‌های هر نبیِ صاحب کتاب در مصحف نمونه‌ی زهرای اطهری تنها علی‌ست آن‌که میانِ تمامِ خلق با او کسی نیافت توانِ برابری ** بر کرسیِ قضاوت یکتاییِ علی باید خود خدا بنشیند به داوری مَسندنشینِ عرش معلی‌ست مرتضی مصدر علی‌ست در دل هر یاءِ مصدری ما محو آفتاب جمالش شدیم و هست در ساقِ عرش یک‌سره در سایه‌گستری با دیدن جمال علی می‌زند ملک بی اختیار صیحه‌ی اللهُ اکبری با خواندن فضائل او داغ می‌شود بازار شاعری و بساط سخن‌وری چرخیده‌اند دور علی سال‌های سال ناهید و زهره و زحل و ماه و مشتری در پیشگاه نور علی غرق ظلمت است صدها هزار آینه خورشید خاوری خواندیم خطبه‌های امیرالکلام را با قندهای پارسی و شور آذری خَم می‌شدند پیش خَم ذوالفقار او هنگام کارزار، مقامات لشکری مانند کاه، نقش زمین شد مقابلش مَرهب که داشت داعیه‌ی کوه‌پیکری نادِ علی بخوان که پس از نام نامی‌اش با یک اشاره وا شود ابواب خیبری در اضطرار بر لبم "اَمَّن یُجیب" نیست نام علی‌ست بر لب من وقت مضطری خونِ حسینِ اوست نشانی از اقتدار صُلح حسن چه بود؟... نماد دلاوری وقت گریز آمده، این بیتْ کربلاست آیا کسی نمانده بیاید به یاوری؟ یک عده مست کرده و فرزند زر شدند وقتی‌که مُرده بود مرام ابوذری تاریخ منزجر شده از عمروعاص‌ها اسلام زخم خورده از امثالِ اشعری شرح فضایل علوی را نوشته‌اند حسکانی و سیوطی و شیخِ زمخشری حقی که از خدا به علی واگذار شد هرگز نمی‌رسد به فلانی و دیگری فریاد شِقشِقیه‌ی مولا اثر نداشت بر قوم کوردل‌شده‌ی شُهره در کَری بی شک برای حضرت مرضیه هیچ‌کس غیر از علی نبود سزاوار همسری عقد علی و فاطمه بی شُبهه در ازل در پیشگاه حضرت حق گشت، محضری ما خاک پای فاطمه هستیم تا ابد در خاندان ما همه هستند حیدری نه اشتباه گفتم و باید چنین نوشت ما نوکریم و شهرت ما هست قنبری ما را هوای سلطنت ملک دیگری‌ست تا روز حشر سلطنت ماست نوکری ما را به خاک چادر مادر امیدهاست چون خاندان فاطمه هستند مادری جانم فدای‌ فضه‌کنیزش که بوده‌است کوچک‌ترین کرامت او کیمیاگری وقتی قسیم دوزخ و جنت فقط علی‌ست باشد امید ما به کرم حداکثری با اشرف خلائقِ عالم که مصطفی‌ست تنها علی رسیده به فیض برادری دلبسته‌ی کسی نشدم چون کسی نبود غیر از علی و آل علی بابِ دلبری خوشبخت آن فقیر که در آستانِ او این فَقر را عوض نکند با توانگری سنجیدن عیار قصائد به دست کیست؟ وقتی که شعر گوهر و مولاست گوهری جان‌ها فدای ماه‌ترین یادگار او عالم فدای غُربتِ فرزند عسکری این بیت آخر است و سراپا نشسته‌ایم چشم انتظار آمدنِ ماهِ آخری ✍ @navaye_asheghaan
چگونه داغ‌ها را می‌گذارد پشت سر زینب کجا؟ کی؟ می‌گذارد چشم بر هم در سفر زینب فقط با دیدن عباس دائم زنده می‌گردد تمام خاطراتی را که دارد از پدر زینب به جز آن روزهایی که به همراه برادر بود ندیده روز خوش در زندگی از هر نظر زینب جگرسوز است داغش مثل اقیانوسی از آتش اثر بخش است آهش، چون دعا وقت سحر زینب اگر چه بر فراز نیزه "رد الشمس" را دیده ولی با خطبه‌هایش می‌کند "شق القمر "زینب طنین خطبه‌هایش در دل افلاک می‌پیچد و کاخ ظالمان را می‌کند زیر و زبر زینب دل اهل حرم با بودنش گرم است و شکی نیست که بوده یک تنه اندازه‌ی صد‌ها نفر زینب خبر دارم که در طول مسیر، از کربلا تا شام نبوده لحظه‌ای از حال طفلانْ بی‌خبر زینب خبر دارم تنش با تازیانه گرم صحبت بود زمانی که برای کودکان می‌شد سپر زینب شبیه کوه یا آتشفشانی ابری و خاموش گذشته از کنار خیمه‌های شعله‌ور زینب رباب و ام کلثوم و رقیه، حضرت سجاد اگر چه داغ‌ها دیدند اما بیشتر زینب زمانی که حسین آرام می‌زد دست و پا در خون کبوتروار در گودال می‌زد بال و پر زینب شکسته‌تیر‌ها و نیزه‌ها را زد کنار اما صدای آشنایی را شنید از دور و بر زینب صدای ناله‌ی مادر می‌آمد از دل گودال شبیه ناله‌هایی که شنید از پشت در زینب ✍ @navaye_asheghaan
چگونه داغ‌ها را می‌گذارد پشت سر زینب کجا؟ کی؟ می‌گذارد چشم بر هم در سفر زینب فقط با دیدن عباس دائم زنده می‌گردد تمام خاطراتی را که دارد از پدر زینب به جز آن روزهایی که به همراه برادر بود ندیده روز خوش در زندگی از هر نظر زینب جگرسوز است داغش مثل اقیانوسی از آتش اثر بخش است آهش، چون دعا وقت سحر زینب اگر چه بر فراز نیزه "رد الشمس" را دیده ولی با خطبه‌هایش می‌کند "شق القمر "زینب طنین خطبه‌هایش در دل افلاک می‌پیچد و کاخ ظالمان را می‌کند زیر و زبر زینب دل اهل حرم با بودنش گرم است و شکی نیست که بوده یک تنه اندازه‌ی صد‌ها نفر زینب خبر دارم که در طول مسیر، از کربلا تا شام نبوده لحظه‌ای از حال طفلانْ بی‌خبر زینب خبر دارم تنش با تازیانه گرم صحبت بود زمانی که برای کودکان می‌شد سپر زینب شبیه کوه یا آتشفشانی ابری و خاموش گذشته از کنار خیمه‌های شعله‌ور زینب رباب و ام کلثوم و رقیه، حضرت سجاد اگر چه داغ‌ها دیدند اما بیشتر زینب زمانی که حسین آرام می‌زد دست و پا در خون کبوتروار در گودال می‌زد بال و پر زینب شکسته‌تیر‌ها و نیزه‌ها را زد کنار اما صدای آشنایی را شنید از دور و بر زینب صدای ناله‌ی مادر می‌آمد از دل گودال شبیه ناله‌هایی که شنید از پشت در زینب ✍ @navaye_asheghaan
کاش در دروازه‌ی ساعت زمان می‌ایستاد نیزه‌ها می‌رفت؛ اما کاروان می‌ایستاد کاش وقتی قلب زینب روی نیزه می‌تپید قلب دنیا می‌گرفت و ناگهان می‌ایستاد کوفیان دیدند، وقتی لب به گفتن می‌گشود ناگهان زنگ شتر‌ها از تکان می‌ایستاد کائنات انگار تحت امر زینب می‌شدند آن چنان که گفته‌اند: «آبِ روان می‌ایستاد» او که با صبر و غرور و همت زهرایی‌اش باحجابش روبروی دشمنان می‌ایستاد زینبی که خطبه‌ها را حیدری می‌خواند و بعد روی حرفش چون علی تا پای جان می‌ایستاد با وجودی که غمی سنگین به روی شانه داشت هم چنان می‌ایستاد و هم چنان می‌ایستاد :: روضه‌ی گودال را اصلاً نخوانم بهتر است شمر در خون می‌نشست اما سنان می‌ایستاد آفتابِ داغ می‌تابید بر تن‌ها، ولی قاتل خورشید زیر سایبان می‌ایستاد بیت آخر سهم خولی می‌شد و با خواندش بر زمین می‌خورد وقتی روضه‌خوان می‌ایستاد ✍ @navaye_asheghaan