#دودمه_فاطمیه
#نوحه_حضرت_زهرا_س
#ایام_فاطمیه
#طلیعه_فاطمیه
تسلیَت یَابنَ الحَسن، آمد عزای مادرت
آسمان دارُالعَزاست ۲
بر مزارِ مخفیِ او، خاک ریزی بَر سَرت
آسمان دارُالعَزاست ۲
.
#فراق_پیامبر_صلوات_الله_علیه_وآله
ای پدر جان رفتی و مَحزونِ تو زهرا شده
حیدرم تنها شده ۲
بعدِ تو پای غَریبه دَر سَرایم وا شده
حیدرم تنها شده ۲
.
#دیوار_و_در
پهلویم بشکسته دیگر دَر پسِ این دَر شده
فضّه بَر دادم بِرِس ۲
با علی چیزی نَگو که غُنچه ام پَرپَر شده
فضّه بَر دادم بِرِس ۲
.
#آتش_گرفتن_در_خانه
بینِ آتش دربِ خانه بَر سَرَم آوار شد
دیده هایم تار شد ۲
سینه ی من داغ از گُلبوسه ی مِسمار شد
دیده هایم تار شد ۲
.
#کوچه_ی_بنی_هاشم
ضربه ای از ثانی و یک ضَربه از دیوار خورد
مادرم ای مادرم ۲
خواست برخیزد زِ جا، سیلیِ دیگر بار خورد
مادرم ای مادرم ۲
.
#بلال
با اَذانت شَهرِ یَثرِب بیقراری می کُند
ای اَذان گوی نبی ۲
فاطمه یادِ پِدر اُفتاده، زاری می کند
ای اَذان گوی نبی ۲
.
#بیت_الاحزان
بعد از این قبرِ عمویم بیتُ الاحزانِ من است
عرش گریانِ من است ۲
میزبانِ ناله های قلبِ سوزانِ من است
عرش گریانِ من است ۲
.
#بستر_بیماری
بس که لاله می چِکَد از جای جای پیکرت
شد گُلِستان بسترت ۲
باغبانی گَشته این ایّام، کارِ همسرت
شد گُلِستان بسترت ۲
.
#وداع
می شود خاموش از امشب ناله های یارَبَم
جانم آمد بر لبم ۲
یا علی، جانِ تو و جانِ حُسین و زینبم
جانم آمد بر لبم ۲
.
#شهادت
ای مسیحای علی بارِ دگر اِعجاز کن
دیده بر من باز کن ۲
ای پرستویم بمان، یا با علی پرواز کن
دیده بر من باز کن ۲
.
#شام_غریبان
باغبان تنها شده، گُلخانه ی او سوخته
قلبِ او افروخته ۲
دیده بر تِکّه لباسِ بر روی در دوخته
قلبِ او افروخته ۲
.
#غسل
می دَهم با فضّه امشب شُستشویت فاطمه
وای از پهلوی تو ۲
بازویت دارد ورَم، سُرخ است رویت فاطمه
وای از پهلوی تو ۲
.
#تشییع
من اَمیرَالمُؤمنینَم پهلوانِ خیبرم
خورده سیلی همسرم ۲
جسم بی جان گُلم را رویِ دوشم می بَرم
خورده سیلی همسرم ۲
.
#تدفین
خاک می ریزم به روی جِسمِ چون نیلوفرت
ای فدایت حیدرت ۲
لَرزه اُفتاده به زانویم کنارِ پیکرت
ای فدایت حیدرت ۲
.
#بعد_از_شهادت
رفتی و تاریک شُد بعد از تو این کاشانه ام
ای صفای خانه ام ۲
چادرت بر سَر نَماید دخترِ دردانه ام
ای صفای خانه ام ۲
.
#وفات_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
آمدم باشم کنیزِ بچّه های فاطمه
در سَرای فاطمه ۲
مادرِ عبّاس هستم، خاکِ پای فاطمه
در سَرای فاطمه ۲
.
#رضا_رسول_زاده
@navaye_asheghaan
#شام_غریبان
#مرثیه_حضرت_زهرا_س
بُرد در شب، تا نبیند بینقاب
ماه نورانیتر از خود، آفتاب
برد در شب، پیکری همرنگ شب
بعد از آن شب، نام شب شد ننگ شب
شُسته دست از جان، تن جانانه شُست
شمع شد، خاکستر پروانه شُست
روشنایش را فلک خاموش کرد
ابرها را پنبههای گوش کرد
تا نبیند چشم گردون پیکرش
نشنود تا ضجّههای همسرش
هم مدینه سینهای بیغم نداشت
هم دلی بی اشک و خون، عالم نداشت
نیست در کس طـاقت بشنیدنش
با علی یا ربّ، چه شد با دیدنش؟
درد آن جان جهان، از تن شنید
راز غسل از زیر پیراهن شنید
دستِ دستِ حق، چو بر بازو رسید
آن چنان خم شد که تا زانو رسید
دست و بازو گفت و گوها داشتند
بهر هم، باز آرزوها داشتند
دست از بازوی بشکسته خجل
بازو، از دستی که شد بسته، خجل
با زبانِ زخم، بازو راز گفت
دست حق، شد گوش و آن نجوا شنفت
سینه و بازو و پهلو از درون
هر سه بر هم گریه میکردند، خون
راز هستی در کفن پیچیده شد
لالهای در یاسمن پیچیده شد
نیمهشب، تابوت را برداشتند
بار غم بر شانهها بگذاشتند
هفت تن، دنبال یک پیکر روان
وز پی آن هفت تن، هفت آسمان
این طـرف، خیل رُسُل دنبال او
آن طــرف، احمد به استقبال او
ظــاهراً تشییع یک پیکر ولی
باطناً تشییع زهرا و علی
امشب ای مَه! مِهر وَرز و خوش بتاب
تا ببیند پیش پایش آفتاب
ابرها گِریند بر حال علی
می رود در خاک، آمال علی
چشم، نور از دست داده، پا رمق
اشک، بر مهتاب رویش، چون شفق
دل همه فریاد و لب، خاموش داشت
مُردهای، تابوت، روی دوش داشت
آهِ سرد و بغض پنهان در گلو
بود با آن عدّه، گرم گفت و گو
آه آه؛ ای همرهان، آهستهتر
می برید اسرار را، سربستهتر
این تنِ آزرده، باشد جان من
جان فدایش، او شده قربان من
همرهان، این لیلة القدر من است
من هلال از داغ و، این بدر من است
اشک من زین گل، شده گلفامتر
هستیام را میبرید، آرامتر
وسعتِ اشکم، به چشم ابر نیست
چاره ای غیر از نماز صبر نیست
زین گل من، باغ رضوان نَفحه داشت
مصحف من بود و هجده صفحه داشت
مَرهمی خرج دل چاکم کنید
همرهان، همراهِ او خاکم کنید
تا علی ماهَش به سوی قبر بُرد
ماه، رخ از شرم، پشت ابر بُرد
آرزوها را علی در خاک کرد
خاک هم گویی گریبان چاک کرد
زد صدا: ای خاک، جانانم بگیر
تن نمانده هیچ از او، جانم بگیر
ناگهان بر یاری دست خدا
دستی آمد، همچو دست مصطفی
گوهرش را از صدف، دریا گرفت
احمد از داماد خود، زهرا گرفت
گفتش ای تاج سر خیل رُسُل
وی بَر تو خُرد، یکسر جزء و کل
از من این آزرده جانت را بگیر
بازگرداندم، امانت را بگیر
بار دیگر، هدیه ی داور بگیر
کوثرت از ساقی کوثر بگیر
میکِشد خجلت علی از محضرت
«یاس» دادی، میدهد «نیلوفر»ت
«بَدر» بخشیدی، «هلال»ت میدهم
تو «الف» دادی و «دال»ت میدهم
✍ #علی_انسانی
.
🏴 #فاطمیه۱۴۰۳
#زمزمه
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#شام_غریبان #پس_از_شعادت
#مهدی_ستارزاده ✍
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
شام غریبونه / دلا پریشونه
دیگه نمیخنده / کسی توو این خونه
حسین یه گوشه میکنه هق هق
حسن ز غصه کرده دیگه دق
سکوت کرده مصحف ناطق
واویلا واویلا
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
نیومد هیچ کسی / به مجلس عزات
من بودم و همین / چهارتا بچه هات
قرآن میخوند حسن آیه آیه
شهر مدینه شده بی مایه
به ختم تو نیومد همسایه
واویلا واویلا
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
کسی به خونمون / نمیزنه سری
برای دخترات / سخته بی مادری
دخترمون دلش پر از درده
چادر نمازتو سرش کرده
اصن کی گفته آخه خاک سرده؟!
واویلا واویلا
.
#شام_غریبان_حضرت_زهرا
#زمزمه_حضرت_زهرا
.👇
@navaye_asheghaan
#فاطمیه_۱۴۰۳
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#شام_غریبان
#زمزمه
بند1⃣
شد خاموش نور امّیدم
خاک ریختم روی خورشیدم
جون دادم پای دفن تو
کاش خواب بود هرچی که دیدم
نم نم اشک ماتم میریزم
داغت رو تو خودم میریزم
با یاد اون چادر خاکی
گر میگیرم بههم میریزم
دردمو به کی بگم، که تو جلو چشمم زمین خوردی
این غمو به کی بگم، که یک دفعه به روم نیاوردی
بند2⃣
ای وای از آخرین دیدار
دنیا شد رو سرم آوار
از امشب خونمون روضست
اشک از من، روضه از دیوار
بیتو روزامو غم میگیره
شبها بی تو دلم میگیره
هر بار چشمم به در میفته
قلبم اسمت رو دم میگیره
رفتی ای بهار من، زندگی علی شده پاییز
رفتی ای قرار من، کاسهی صبر من شده لبریز
بند3⃣
با چشمات روبهراه بودم
دلخوش به یک نگاه بودم
تو تنها یاورم بودی
با تو من یک سپاه بودم
حالا تنهاتر از همیشه ام
از داغ تو آروم نمیشم
خیلی زود بود جدایی ما
کاشکی بیشتر میموندی پیشم
وقت پرکشیدنت، تازه دیدم اوج مصیبت رو
با غروب رفتنت، من چشیدم مزهی غربت رو
شعر و نغمه: #مهدی_نیکدل
@navaye_asheghaan
#روضه_حضرت_زهرا_س
#شام_غریبان
آآآآآآآآآآی
🔸سه غم اومد به جونم، هر سه یکبار
🔸غریبی و اسیری و غم یار
🔹غریبی و اسیری چاره داره
🔹ولی آخر کُشَد ما را غم یار
▪️غم یار و غم یار و غم یار
▪️غم یار و غم یار و غم یار
کار تنش زیاد، ولی وقت من کم است
میدونی دیگه، بچه های حضرت زهرا اجازه داد زدن نداشتن
☑️برا همین آستین تو دهن گذاشتن که صدای گریشونو همسایه ها نشنون
😭😭😭😭
کار تنش زیاد، ولی وقت من کم است
یک شب برای شستشوی این بدن کم است
😭😭😭
بانوی من نحیف نبود،اینچنین نبود
نگاه میکنمش، ظاهراً کم است
▫️ای وای ای وای ای وای ای وای
▫️ای وای ای وای ای وای ای وای
در زیر پارچه…
فرمود از رو لباس، منو غسل بده
در زیر پارچه، وَرَمَش گم نمیشود
انقدر واضح است که یک پیرهن کم است
باید چگونه جمع کنم این بساط را??
فرصت کم است و آب کم است و کفن کم است
مسمار را خودم زده بودم به تخته ها
باید بمیرم پشیمان شدن، کم است
♦️گیرم حسین دق نکند، اینچنین ولی
♦️گریه برای داد، برای حسن کم است
☑️اگه یکی داغ میبینه، اونیکه داره گریه میکنه رهاش کنید بزار گریه کنه
حواستون به اونی باشه که گریه نمیکنه
☑️اینی که بغض،،، احتمال دق کردنش داره
🔘امام حسن یه همچین حال و روزی داره
مخصوصاً امشب سفارش کرد بچه ها…
✔️سفارش مادرتونه
کسی نباید صدای گریه تونو بشنوه تا یه جا
گریه برای داد، برای حسن کم است
#فاطمه_جانم
آینه آمدی، ترک خورده میروی
یعنی برای بردن تو چهار زن کم است
✅پیراهن حسین که کارش تمام شد
✅پس جای غصه نیس اگر یک کفن کم است
😭😭😭😭
🔰بالَت ، پرت، تنت همه ی پیکرت،،،خدا
🔰این زخم ها زیاد، ولی وقت من کم است
😭😭😭😭😭
🔰بالَت ، پرت، تنت همه ی پیکرت،،،خدا
🔰این زخم ها زیاد، ولی وقت من کم است
☑️معمولا لحظه آخر، بند کفنُ میخوان ببندن میگن بچه ها… محارم بیان آخرین وداع رو بکنن
☑️بچه ها خودشونو انداختن رو بدن مادر
حسن، حسین، زینبین
☑️یکی صورت کف پای مادر گذاشت
#ای_وااااااای
✔️غوغایی شده
✔️ندا اومد یا علی
✔️آسمونیا طاقت ندارن، بچه ها رو از بدن مادر جدا کنید
✔️بالاییا دارن دق میکنن
✔️طاقت ندارن
🔘امشب شام غریبانی بگیم یا امیرالمومنین، با احترام بچه هارو از کنار جنازه ی مادر جدا کردی
آسمونیا طاقت نداشتن
هرکاری کردن این دخترُ جدا کنن، نشد…
تازیانه زدن نشد
سیلی زدن، نشد
☑️چسبید بدن باباشو گرفت، باید کنار بدن پاره پاره ی بابام جون بدم
یکی تو لشکر دشمن داد زد گفت من بلدم چیکار کنم…
یه ناله ی کربلایی و یا علی مدد
چیکار کنیم??
گفت همه حمله کنید سمت زینب
😭😭😭😭😭
🔘تا حمله کردن سمت زینب، گفت عمه مو نزنید
☑️دلم نمیاد این جمله رو نگم
☑️چه شام غریبانی بود خونه ی امیرالمومنین
☑️چه گریه هایی میکردن بچه های امیرالمومنین
#حسن
#حسین
#زینبین
اما اسم شام غریبان که میاد، من میدونم دلت کجا میره
😭😭
هیچ شام غریبانی، مثل شام غریبان امام حسین نمیشه
چرا??
◽️خیمه ها میسوزنُ
◽️مادرا میسوزنُ
◽️بچه ها میسوزنُ
پا برهنه میدوم رو خار صحرا
◾️چادرا میسوزنُ
◾️دامنا میسوزنُ
◾️معجرا میسوزنُ
#حسیــــــــــن
#حاج_عباس_طهماسب_پور
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
زمزمه شام غریبان حضرت زهرا سلام اللّه علیها
چه لالههایِ سرخیه رو کفنت زهرا
چه بغضی کرده از غمِ تو حسنت زهرا
شبونه دارم رویِ شونه
میبرمت آرومِ جونم
ورمِ بازویِ تو کشته
حیدرتو فاطمه جونم
فاطمه جوُونِ قدکمون
یه کمی بیشتر پیشم بمون
فاطمه زهرا مرو مرو /۴/
قرآن میخونم بالایِ مزارِ تو زهرا
کاشکی همینجا بمیرم کنارِ تو زهرا
تو رفتی و نفس کشیدن
برایِ مرتضی عذابه
گمون کنم بچّهها دیدن
میچکه از کفن خونابه
بعدِ تو دشمنِ بیحیا
میزنه طعنه به بچّهها
فاطمه زهرا مرو مرو /۴/
یه عمره دارم میسوزم تو تبِ عاشورا
آرزومه که جون بدم تو روضههات آقا
یه عمره که نفس نفسهام
ذکرِ حسین حسین حسینه
آرزویِ هر روزِ نوکر
دیدنِ بینالحرمینه
کربلا رویایِ نوکره
درمونم دعایِ مادره
یاحسین اربابِ بیکفن /۴/
#زمزمه #شام_غریبان #فاطمیه #مدینه #حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حسین_ایمانی
@navaye_asheghaan
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
نوحهیِ زمینه شام غریبان حضرت زهرا سلام اللّه علیها
آرومِ جونم فاطمه
یارِ جوونم فاطمه
قامتکمونم کرده غمِ تو
شد فاطمیه محرّم تو
خون افتاده چشمِ حسن سرخه
غسلت دادم امّا کفن سرخه
وای زهرا /۳/
آتیش زده غم بر دلم
ورمِ بازوت قاتلم
شبونه رویِ شونهم میگیرم
کاشکی زیرِ این تابوت بمیرم
تو رفتی و مَحرمِ من چاهه
از غم ابری چشمِ یداللّهِه
وای زهرا /۳/
ذکرِ لبامه یاحسین
رویامه بینالحرمین
سرمایهیِ من این نوکریه
اربابِ عالم یه حیدریه
تو خونهیِ کرمتم ارباب
دیوونهیِ حرمتم ارباب
وای حسین /۳/
#نوحه_زمینه #شام_غریبان #فاطمیه #حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حسین_ایمانی
@navaye_asheghaan
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
#روضه_ختم_مادر
#شام_غریبان
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
یا فاطِمَةُ الزَّهْراءُ، یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ، یَا قُرَّةَ عَیْنِ الرَّسُولِ، یَا سَیِّدَتَنا وَ مَوْلاتَنا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکِ إِلَی اللّٰهِ وَ قَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یَا وَجِیهَةً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعِی لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
♦️دلم مادر پریشان است امشب ♦️غمین از درد هجران است امشب
♦️چگونه ساکت و آرام باشم ♦️ترا شام غریبان است امشب
♦️نشسته دخترانت غرق ماتم ♦️پدر سر در گریبان است امشب
♦️الا ای شمعها امشب بسوزید ♦️ز چشمم اشک سوزان است امشب
♦️بیا بار دگر در خانه مادر ♦️که عمرم رو بپایان است امشب
♦️چو نی می نالم از هجران رویت ♦️دو چشمم بی تو گریان است امشب
♦️بود عکس تو مادر رو برویم ♦️لبم چون نی در افغان است امشب
♦️تو تنها در درون قبر لیکن ♦️مرا درد فراوان است امشب
♦️خدایا مادرم را دادم از دست ♦️دلم از غم پریشان است امشب
♦️بنال ایدل چو شیدا تا قیامت ♦️شب اندوه و هجران است امشب
⬅️ مجلس امشب به مناسبت شام غریبان همسری مهربان مادری دلسوز خواهری غم خوار برگزار شده خانواده محترم........فرزندان مرحومه شمااز امشب جای خالی مادررااحساس می کنید به خداقسم هیچ کس جای مادر را برای شما نمی گیرد اما شما هروقت دلتنگ مادر می شدید هرکجا بودید می آمدید ازنزدیک مادر را ملاقات می کردی ولی حالا باید به عکس مادر باید نگا کنید یا برید سر قبر مادر بنشینید عقده دل راخالی کنیداما مرگ مادر برای دخترها خیلی سخت است به چه خاطر چون روزمادرباشه به یاد مادر است سال نوع باشه به یاد مادر است اما بچه های مرحومه، دخترهای مرحومه که درگوشه ای از مجلس نشسته ای نمی دانم به یاد کدام خاطره مادر اشک می ریزیدتنها خاطره مادر چادر نمازه که یاد دختر نمی ره اما یک مادری من سراغ دارم که به امام علی گفتند یادگاریهای فاطمه را جمع کن تا بچه ها نبیند اما گفتند یادگاری را جمع کنم خون روی در ودیوار را چه کنم
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع
حاضر الخصوص روی این مادرعزیزمان ازاین مجلس ومحفل فیض ببرد ⬅️امادلها امده شد بریم مدینه
🔸دلم به یاد مدینه بهانه می گیرد
🔸سراغ گلی را شبانه می گیرد
🔸چه حکمت است که چون نام فاطمه آید
🔸 برای گریه دل من بهانه می گیرد
دلها بسوزه بر
آن مادری که فرمود علی جان شبانه غسلم بده شبانه کفنم کن شبانه دفنم کن
بمیرم چه کرد مولا علی به وصیت زهرا😭😭😭
میگن شبانه بدن زهراش را آرام آرام غسل داد اسماء روی بدن زهرا آب می ریخت یک وقت اسماء متوجه شدعلی
دست ازغسل کشید دست بر دیوار غربت گذاشت صدای ناله علی بلندشد لا اله الا الله😭😭
صدازدعلی جان چرا بلند گریه می کنید😭
صدا زد اسماء دست روی دلم نگذار حالا دستم رسید به بازوی ورم کرده زهرا 😭😭😭😭
دستت رسید به بازوی طاقت نیاوردی😭
اما علی جان نبودی کربلا آن ساعتی
که زینب آمد گودی قتلگاه 😭
شمشیر شکسته ها را نیزه شکسته ها
را کنار زد چه دید حلقوم بریده اما زبان حالی داره بی بی زینب 😭😭
🔹گلی گم کرده ام می جویم اورا
🔹به هر گل می رسم می بویم اورا
🔹گل من یک نشانی دربدن داشت
🔹یکی پیراهن کهنه به تن داشت
حسین آرام جانم..حسین روح روانم
علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
@navaye_asheghaan
#روضه_حضرت_زهرا_س
#شام_غریبان
یه گوشه بابا، سرش به دیوار
یه گوشه چشمای حسین، خیره به مسمار
حسن هنوزم، کابوس میبینه
ماجرای کوچه براش هی میشه تکرار
😭😭😭😭😭
☘بعد تو مادر، دل پریشونه
☘بهتر از اینم نمیشه بعد تو خونه
☘اگه تو باشی، دیگه مهم نیس
☘موهای من که چند روزه نخورده شونه
☘چادر تو، سر میکنم
☘خونه رو غرق عطر مادر میکنم
☘با خونه داری این روزا
☘روزای بی مادریو سر میکنم
😭😭😭
☑️چادر مادر، سرش کرد
داره نماز میخونه… مولا فضه رو صدا کرد
فرمود ببین زینبم داره نماز میخونه
آقا، زینبِ… دختر علیِ دختر فاطمه س
یعنی چی داره نماز…
گفت نه، ببین چجوری مثل مادرش داره نماز میخونه
چجوری یه دست قنوت میره
چادر مادرشو به سر کرده…
😭😭
یکم نگذشت گفت فضه دخترم داره دعا میخونه…
هی زیر لب میگه خدا، بابام علی غریبِ
چادر تو، سر میکنم
خونه رو غرق عطر مادر میکنم
با خونه داری این روزا
روزای بی مادریو سر میکنم
برگرد به خونه، ای روشنایی
دلم گرفته مادر کجایی??
هرجا که باشی، اینو میدونم
تا آخر عمر، کنار مایی
#وااااااای_مادرم
#واااااای_مادرم
#واااااای_مادرم
من خنده هاتو به یاد میارم
شبیه اَبرای بهار، همش میبارم
حرف بهار شد، بعد تو مادر
من دیگه تا آخر عمر بهار ندارم
تابوت خالی، توو کنج خونه
با هر نفس دلُ به آتیش میکشونه
یه چیزی میگم اما باید تو
قول بدی که بابام علی، چیزی ندونه
توو یادگاریای تو
جای یه گوشواره برا چی خالیه??
من تازه فهمیدم چرا
داداش حسن بی تو همش یه حالیه
😭😭😭
دل سوزوندی دشمن، حسود بود
برا همینه رخت کبود بود
☄اوج جوونی توون نداشتی
☄برای پیری یه خرده زود بود
😭😭😭
#وااااااای_مادرم
#واااااای_مادرم
#واااااای_مادرم
❇️خاطره هاتو، میگیم برا هم
❇️بلکه سبک شه داغ دوریه کم کم
❇️من میگم از اون روز که با لبخند
❇️شونه زدی موی منو با اشک نم نم
❇️حسن با گریه، میگه امیدم
❇️بریده شد تا سر راه، نامردُ دیدم
❇️طاقت نداشتم، چشامو بستم
❇️اما صدای ضربه دستشو شنیدم
❇️حسین میگه نصف شبا
❇️وقتی دلم از تشنگی میشد کباب
❇️مادرمونو میدیدم
❇️اومده بالای سرم با ظرف آب
♥️#حسیــــــــن
کار هر شب مولا این بود
بچه هارو میخوابوند
با هزار زحمت…
زینب میخوابید، حسن گریه میکرد
با هزار زحمت، حسنُ میخوابوند، حسین گریه میکرد
جای خالیه مادرُ میدیدن، بی طاقت میشدن،،، زار میزدن و گریه میکردن
با زحمت بچه ها رو میخوابوند
آروم آروم میرفت سمت قبر خانوم فاطمه زهرا، شروع میکرد به گریه کردن
به درد دل کردن
انقده تا صبح گریه میکرد مولا
درد دلاشو به کی بگه??
😭😭😭
قبلش با چاه درد دل میکرد
بعد شهادتم میومد بالا قبر خانم فاطمه، با خانومش حرف میزد
همه کس و کارم، تو هم تنهام گذاشتی رفتی
😭😭😭
همه دار و ندارم.. ؟
رفیق نیمه راهم
😭😭😭
یکی از این شبا، تا اومد حرکت کنه، یکی دامن مولا رو گرفت
بابا…
امشب منم باهات میام
میدونم هر شب میری سر قبر مادرم
دلم برا مادرم تنگ شده
😭😭😭😭
نشد که نشد
هر کاری کرد که حسینُ آروم کنه، نشد
حسینم آروم باش، یوقت داداش حسن و خواهرت زینب بیدار نشن
دست حسینُ گرفت آوردتش نزدیکای قبر مادر
حسین جان،،،
اونجا قبر مادره
😭😭😭
خودشو انداخت
سینه خیز رفت سمت قبر مادر
مادر ببین حسینت اومده
😭😭😭😭
مادر ببین تشنه لبت اومده
😭😭
آی اونیکه برا حسین گریه میکنی
اونیکه برا خانوم فاطمه زهرا اشک میریزی
حضرت زهرا، زیر دین احدی نمیمونه
حتی حسینش
هر دیدی، بازدید داره
اینجا حسین اومد
مادر هم تلافی کرد
کجا??
والشِّمرُ جالِس علی' صَدره
😭😭😭😭
♥️#حسیــــــــــن_وااااااای
♥️#حسیــــــــــن_وااااااای
♥️#حسیــــــــــن_وااااااای
غم عشقت، بیابون پرورم کرد
هوای وصل بی بال و پرم کرد
به ما گفتی صبوری کن صبوری
صبوری طُرف خاکی بر سرم کرد
♥️#فاطمه_جانم
♥️#فاطمه_جانم
♥️#فاطمه_جانم
الهی بشکنه دست مغیره
😭😭😭
روضه ی غریبونه بخونیم
روضه، روضه ی مادره
الان باید تو خونه ی علی باشی
ما مجلس ختم گرفتیم برا خانوم فاطمه
مردم مدینه خیلی نامردن
یه روز زنای مدینه، گفتن خیلی داره بد میشه
مجلس ختم گرفتن برا خانوم…
رسم اینه ختم که میگیرن، صاحبین مجلس میان
مجلس زنونه،امیرالمومنین که نمیتونه بره
امام حسن و امام حسین هم که نمیتونن برن
یه وقت از دور دیدن، دو تا دختر کوچولو…
اما معمولا صاحبین مجلس خوش اومد میگن به مهمونا
خوش اومد گفتن زینب، متفاوت بوده
تا وارد مجلس شد، گفت زنای مدینه
آیا از دست گریه های مادرم، راحت شدین یا نه??
😭😭
آااااااااااای داد بیداد
سه غم اومد به جونم هر سه یکبار
غریبی و اسیری و غم یار
غریبی و اسیری چاره داره
ولی آخر کشد ما را غم یار
چرا بال و پر ما را شکستی
نهال بی بر ما را شکستی
الهی بشکند قنفذ، دو دستت
که دست مادر ما را شکستی
😭😭😭😭😭
#حاج_عباس_طهماسب_پور
@navaye_asheghaan
#مدح_حضرت_زهرا_س
#شام_غریبان
ای معجرت نجابت! و ای چادرت حجاب!
در پرده مانده از رخ ماه تو آفتاب
ای محور "لِیُذهِبَ عَنکُم"! وضو بگیر
دستی ببر به آب و ببخش آبرو به آب
بی پرده رو به آینه کن، قبله را ببین
هرچند نیست آینه را تابِ بازتاب
لبریزِ مهربانی تو میشود پدر
وقتی تو را به "ام ابیها" کند خطاب
از صبر توست عزت اسلام و اهل بیت
از اشک توست آبروی عترت و کتاب
گرچه شکست بازوی انسیه با غلاف
با آنکه بسته بود یدالله با طناب
کی فاطمه سکوت کند در خروش ظلم؟
کی موج خسته میشود از قهر پیچ و تاب؟
وقتی ز آه فاطمه لرزید عرش و فرش
در حیرتم چه شد، که نشد آسمان خراب!
::
مولا سؤال کرد که ای مَحرم علی!
آخر چرا برابر من میزنی نقاب؟
مولا سؤال کرد و در آن غسلِ نیمهشب
معلوم شد سؤال علی نیست بی جواب!
✍ #سیدروح_الله_موید
@navaye_asheghaan
248.3K
#زمینه
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#شام_غریبان
پدر خاک داره خاک میریزه
به روی مادر آب
توو دل خاک داره یاس میکاره
دل شب ابوتراب
سخته زهراشو بذاره و بره
علی از فاطمه دل نمیبُره
خاک و گِل کرده ببین با گریه هاش
آخه خیلی دلش از دنیا پُره
باورش نمیشه رفته
برای همیشه زهرا
حالا دیگه موند علی با
غم و غصه های دنیا
«امون از غریبی »
از روی خاک داره با اشک و آه
بچهها رو میبره
خسته و خمیده داره میره راه
چشاش از غصه تره
سخته بی فاطمه برگرده خونه
خونه ی علی دیگه زمستونه
همه جا خاطره هاش مونده هنوز
رفت از این خونه چه قدر غریبونه
باورش نمیشه رفته
برای همیشه زهرا
حالا دیگه موند علی با
غم و غصه های دنیا
«امون از غریبی »
@navaye_asheghaan