eitaa logo
کانال نوای عاشقان
19.8هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
444 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
2. مناجات با امام زمان ع.mp3
5.63M
( سلام الله علیها ) با نفس گرم مداح اهلبیت (ع) (عج) کسی که بی تو ، سر صحبت جهانش نیست چگونه صبر و تحمل کند ؟ توانش نیست ... اسیر عشق تو ، این غم کجا برد که دلش محیط غم شده و طاقت بیانش نیست ... شام جمعه ، یه جمعه دیگه هم گذشت و خبری از آقا نشد ! به یاد اون آقایی که همه غم های عالم روسینشه ! و همه منتظرِ آمدنش هستند ، درو دیوار مدینه میگه مهدی بیا ، محراب کوفه میگه مهدی بیا ، طشتِ پر از خون امام حسن میگه مهدی بیا ، کربلا میگه مهدی بیا ... اسیر عشق تو ، این غم کجا برد که دلش محیط غم شده و طاقت بیانش نیست ... نه اِلتفات به طوبی کند ، نه میلِ بهشت ! که بی حضورِ تو حاجت به این و آنش نیست .. آقا جان : به سوزِ هجرِ تو سوگند ، ای امیدِ بشر دل از فراق تو جسمی بوَد که جانش نیست .. کسی که روی تو را دید یک نظر چون خِضر ! چگونه آرزویِ عمر جاودانش نیست؟ آقا جان : کسی که درک کند فیضِ با تو بودن را ... شاعر: کسی که لذتِ روضه های حضرت زهرا را چشیده باشه ، دیگه هر کجا باشه ، خودشه میرسونه ، میگه برم یه قطره اشک برا مادر بریزم ، و اونی هم که توفیق نداره ، هزار تا بهانه داره ، میگه نرسیدم ، راهم دور بود ، سرم شلوغ بود ، نشد بیام ! ولی اونی که توفیق داره ، هر جوریه خودش رو میرسونه ، چون دعوت نامه مادر براش اومده : بیا بیا .. اگه میخای مارو ببینی ، یه روضه ای تو هیئت برپا شده ، ما اونجا میائیم ، تو هم بیا ، تورو ببینیمت ! به همت جواد افشانی
. ارواحنا_فداه کسی که بی تو سر صحبت جهانش نیست چگــونه صبــر و تحمـــل کند توانش نیست به سوز هجــر تو سوگنــد ، ای امیـــد بشر دل ازفراق تو جسمی بود که جانش نیست اسیر عشق تو ،  این غم کجا برد کــه دلش محیـــط غم بــود و ، طاقـــت بیـانـش نیست نـــه التفـــات به طوبی کند نه میـــل بهشت که بی حضور تو حاجت به این و آنش نیست کسی که روی تو را دید یک نظر چون خضــر چگــونـه آرزوی عمـــر جــــاودانـش نیســت کســـی کـــه درک کند فیض با تـو بـــودن را بحــق حــق کــه عنایت بـه دیگرانش نیست بهـــار زندگـــی ام در خـــزان نشست بـیــــا ( بهـــار نیست به باغی که باغبانش نیست ) کنــــار تربت زهـــرا تو گریـــه کن کــه کسی بجــــز تو باخبـر از قبـــر بــی نشانش نیست بیـــا و پــــرده ز راز شهـــــادتـــش بـــــردار پسر که بـــی خبـــر از مــادر جوانش نیست بجــــز ولای تو ای مــــاه هاشمـــی طلعــت ( شفق) ستاره به هر هفت آسمانش نیست  (شفق)✍ ...........................................................
اشعار ناب آئينے: گل چه کند شب به شب سحر که نباشد درد به دختر رسد پدر که نباشد ای پدر آن روزهای خوب چرا رفت؟! حرمت ما پنج تن بگو که کجا رفت؟! با تو درِ خانه ام ضریح جهان بود با تو چه امنیتی به خانه مان بود با تو  خطر داشت کوچه رفتن من؟نه! با تو کبودی نشست بر تن من؟نه! خیز نبی خدا زمانه عوض شد بعد تو رنگ تمام خانه عوض شد شاخه ی یاسی که کاشتیم لگد شد قالی کهنه که داشتیم‌ لگد شد حمله به ما میکنند گرگ منش ها دوروبرم ریختند عربده کش ها پای غریبه به در نشست، نبودی پهلویم از چندجا شکست، نبودی میخ همان موقعی که بر کمرم خورد خیره شدم‌ بر علی و در به سرم خورد فضه به دادم رسید خیر ببیند زود به سویم دوید خیر ببیند اینهمه زخم‌ و هزار درد و ملامت... میخرم آن‌ را به جان!علی به سلامت! 🔸شاعر: 👆 ____ اَز اَشک های چَشمِ تو، زَمزَم دُرُست شُد اَز ناله های نیمه شَبَت، غَم دُرُست شُد با یاریِ مَلائِکه، دَر هِیئَتِ خُدا از چادُرِ سیاهِ تو پَرچَم دُرُست شُد اَوّل تو آفَریده شُدی، شَک نمی کُنَم زآن پیش تَر، که طَرحِ دوعالَم دُرُست شُد وَقتی به شِکلِ اِنسیه ی کامِلی شُدی اَز باقیِ گِلَت گِلِ ما هَم دُرُست شُد ما را، طَلایه دارِ غَمِ تو نِوِشته اَند اَز آن زَمان، که غُصّه و ماتَم دُرُست شُد اَز ما سُوال و، اَز تو جَوابی، گُلِ علی... ...تابوتِ لاغَرِ تو چِرا خَم دُرُست شُد؟! ما نوکَرِ حُسِینِ غَریبِ شُما شُدیم اَز فاطِمیّه ای که مُحَرَّم دُرُست شُد 🔸شاعر: 👆 _ ز بس که هست به جسمم جراحتی تازه.. ز لاله ساخته ام باغ جنتی تازه.  به دست لاغر من لقمه نیز سنگین است کشیدم از علی امشب خجالتی تازه زنی به نیت خنده عیادتم آمد خدا کند که نباشد عیادتی تازه مگر که گریه ی یک زن چه اذیتی دارد؟! رسیده باز به حیدر شکایتی تازه علی به حجره ی من هرزمان که سر بزند به غیر گریه نداریم صحبتی تازه  نفس کشیدن پهلو شکسته آسان نیست مصیبتی است وَ پشتش مصیبتی تازه دوماه پیش چنان سیلی بدی خوردم که هست بررخم انگار ضربتی تازه لباس های قدیمی بزرگ‌ شد به تنم بیار جامه ی نو بهر قامتی تازه سه چهار مرتبه مردم ولی به عشق علی.. خدا به فاطمه اش داد فرصتی تازه! 🔸شاعر: 👆 _ به لحظه لحظۀ دوری، به هجر یار قسم، به دیر پایی شب‌های انتظار قسم، به باغ سبز شهادت، به خون سرخ شهید به روشنای سپیده، به نوبهار قسم، به آشنایی غم با دل صبور علی به روشنایی قلب امیدوار قسم، به بی‌صفایی صبح مدینه بی‌زهرا به بی‌وفایی دنیا، به شام تار قسم... به آتش دل مسکین، به آه سرد اسیر به اشک چشم یتیم و به چشمه‌سار قسم اگر چه قلب جهان غرق در جراحت شد شبی که فاطمه در خاک خفت، راحت شد 🔸شاعر: استاد 👆 _ نام تو را نوشتم و پشت جهان شکست آهسته از غم تو زمین و زمان شکست پرسید آسمان چه نوشتی که اینچنین... گفتم که فاطمه، کمر آسمان شکست هجده بهار دیدی و در سوگ تو دلم بعد از هزار و سیصد و چندین خزان شکست ای دل بسوز و بشکن! تا باورت شود حتماً دری که سوخته را، می‌توان شکست بانوی نور در دلتان رنگی از خداست زیباتر است بر قد رنگین کمان، شکست با هر دری که بعد نگاه تو باز شد انگار در گلوی علی استخوان شکست 🔸شاعر: 👆 __