#ترحیم_خوانی
#مقام_مادر
بیا بشنو زمن پندی برادر
زجان ودل نما خدمت به مادر
به مادر کن محبت تا توانی
که بهر تو فدا کرده جوانی
بزن بوسه برویش نور دیده
که بهرت رنج بسیاری کشیده
ببوس هردم تو پایش ازمحبت
که ریزد از سر و رویش نجابت
مگر نشنیده ای احمد چه گفته
بهشت در زیــــر پای او نهفته
اگر عطسه زدی او جسته از جا
نخوابیده به تاریکیِ شبها
برای اینکه تو، راحت بخوابی
به آرامـــــــیّ وبا ،لذَّت بخوابی
زخنده های تو خندیده مادر
ز رنجشهای تـورنجیده مادر
زآرامی تــــــــــو آرام گشته
ز ناکامی تــــــو ناکام گشته
اگر کاشانه ات دارد صفایی
به نزدخلق اگر دارید بهایی
زرفتاروگذشت مادرو توست
کلید باب جنت مادر توست
اگر اجرا کنی دستور مادر
بهشتت میبرد خلاق داور
نما دلجویی اش دائم (غلاما)
بشو خاک رهش دائم (غلاما)
#غلامرضا_نوترکی_همدانی
#مقام_مادر
#ختم_مادر
عزیزی بهتر از مادر نباشد
که بالاتر ازو گوهر نباشد
هر آن کس اختری دارد به دنیا
بجز مادر مرا اختر نباشد
سر و جانم فدای هست و بودش
چراغ دیده ام باشد وجودش
بُوَد مادر بهار زندگانی
خزان او مرا فصل خزانی
برای خانه ی قلبم همیشه
بُوَد شمع و چراغ آسمانی
ندارد خامُشی شمع نگاهش
چراغ آسمان باشد گواهش
بُوَد مادر قرار قلب زارم
بُوَد مادر زلال چشمه سارم
به دستش می زنم همواره بوسه
به زیر پای او صورت گذارم
مقام و منزلت بالاست یاران
صفا از چهره اش پیداست یاران
ز مادر خوب تر اصلأ نداریم
بجز در کوی او مأمن نداریم
گلی چون او نمی روید به گلزار
گلی چون او درین گلشن نداریم
به زیبایی چو مادر گل نیاید
به عطر و بوی او سنبل نیاید
همین مادر که زد بر شعله جان را
به زیر پای خود دارد جنان را
بهار است و درین سرسبزی عشق
نبینم در وجود او خزان را
وجود پاک مادر چون بهشت است
مرا آئينه دار سرنوشت است
ببین مادر ز غم پژمرده ام من
تو وقتی نیستی افسرده ام من
فدایت کز تو دارم عشق حیدر
ز تو شیر ولایت خورده ام من
الا ای آمده دل در مسیرت
شود زهرای اطهر دستگیرت
الا ای مادرم - ای خوب والا
تو بودی پیرو اُم اَبیها
ز زهرا دَم زدی همواره مادر
ازآن آئينه ی گلزار طاها
تو در شام دلم فانوس بودی
تو با مهر ولا مأنوس بودی
تو ای مادر به کوثر گریه کردی
تو بر زهرای اطهر گریه کردی
برای غنچه ی نشکفته پرپر
برای یار حیدر گریه کردی
سرشک ات داغ را تفسیر می کرد
غم زهرا تو را دلگیر می کرد