#ترحیم_خوانی
#مقام_مادر
بیا بشنو زمن پندی برادر
زجان ودل نما خدمت به مادر
به مادر کن محبت تا توانی
که بهر تو فدا کرده جوانی
بزن بوسه برویش نور دیده
که بهرت رنج بسیاری کشیده
ببوس هردم تو پایش ازمحبت
که ریزد از سر و رویش نجابت
مگر نشنیده ای احمد چه گفته
بهشت در زیــــر پای او نهفته
اگر عطسه زدی او جسته از جا
نخوابیده به تاریکیِ شبها
برای اینکه تو، راحت بخوابی
به آرامـــــــیّ وبا ،لذَّت بخوابی
زخنده های تو خندیده مادر
ز رنجشهای تـورنجیده مادر
زآرامی تــــــــــو آرام گشته
ز ناکامی تــــــو ناکام گشته
اگر کاشانه ات دارد صفایی
به نزدخلق اگر دارید بهایی
زرفتاروگذشت مادرو توست
کلید باب جنت مادر توست
اگر اجرا کنی دستور مادر
بهشتت میبرد خلاق داور
نما دلجویی اش دائم (غلاما)
بشو خاک رهش دائم (غلاما)
#غلامرضا_نوترکی_همدانی
#ترحیم_خوانی
#مادر
تــوئـي زيـبـا رخ فـرزانه مادر
تــوئـي روشـنگر هر خانه مادر
تــوئي سر حلقه ي بزم محبت
صــفا و گـرمـي هـر خـانه مادر
درون سـينـه ام تـا روز مـحشر
نـمـوده عـشق پاكت لانـه مادر
بـه ايـثار تـو عالم مات و حيران
فـدا جـان مي كني مـردانه مادر
نشـانـدي گــه مرا بر روي دامن
زدي بـر تـار مـويم شـانه مـادر
به لاي لاي تـو ميخوابـيدم هر شب
در آغوشت عجب طفلانه مادر
#صلوات 👉
زمزمه سالگرد.m4a
1.62M
#ترحیم_خوانی
#زمزمه
#سالگرد
یک ساله که ندیدم ،صورت دلرباتو
دیگه به خاک سپردم، صدای آشناتو
یک ساله که ندیدم، دستای مهربونت
یک ساله مهربونم، بستی رو من چشاتو
درد فراق سخته، این انتظار سخته
بدون تو(( دیگه)) شبای تار سخته،
امان امان ای دل ای دل ای دل
دم غروب هر روز، توی دلم یه غوغاست
چشمای رنگ خونم، بدون تو یه دریاست
یه ساله که با گریه، نوشتم این غزل رو
هر جایی که تو باشی ، بهشت من هم اونجاست
کاشکی میشد از ما ، تو یادی می کردی
کاشکی میشد بازم ، به خونه برگردی
امان امان ای دل ای دل ای دل
* بجای کلمه «دیگه» میشه گفت، (بابا،مادر، داداش، خواهر، ....)
#حسین_کریمی_نیا
#صلوات 👉
#ترحیم_خوانی
#فراق_مادر
#سالگرد
ای مادر بی مثال خوبم
خورشیدامید بی غروبم
ای نام تو بهترین ترانه
ورد همه کس به هرزمانه
ای شعرقدیم نو سروده
درعرش،خدا تو را ستوده
بوی خوش توست ره گشایم
تا کوی بهشت رهنمایم
زانروز که چشم بسته بودی
آرام وقرار دل ربودی
تاچشم ازاین جهان ببستی
سر رشته الفتم گسستی
درمکتب سینه ام به گوهر
بر لوح دلم نوشته مادر؛
یکسال گذشت از فراقت
هرگز نشدست کهنه داغت
#ترحیم_خوانی
#آبرو
در قیامت ، عابدی را دوزخش انداختند
هر چه فریادش، جوابش را نمی پرداختند
داد میزد خوانده ام هفتاد سال، هرشب نماز
پس چه شد اینک ثواب ِآن همه راز و نیاز
یک ندا آمد چرا تهمت زدی همسایه ات
تا شود اینگونه حالت، این جهنم خانه ات
گفت من در طول عمرم گر زدم یک تهمتی
ظلم باشد زان بسوزم، ای خدا کن رحمتی
آن ندا گفتا همانکس که زدی تهمت بر او
طفلکی هفتاد سال، جمع کرده بودش آبرو
حسین کریمی نیا..هفت مادر.mp3
4.08M
#ترحیم_خوانی
#زمزمه_فراق_مادر
#ایام_عید🌷
در موج غمت افتادم،این اخر سالی مادر
بر سفره ی سال تحویل،چون جای تو خالی مادر
تو رفتی و دلم شکسته،قرار قلب من کجایی
امان امان از این جدایی
کنار قبر نو بخوانم،جدا زخانه ام چرایی
امان امان از این جدایی
آه ، بی تو چه عیدی عزیز و نازنینم
بر مزار تو به گریه می نشینم
سفر ه ی عیدم به قبر تو بچینم
آه ، مادر خوب و عزیز عیدت مبارک(۳)
...
جا دارد اگر در هجرت ،از غصه بمیرم مادر
تو دار و ندارم بودی،من بی تو فقیرم مادر
قسم به مهر مادری ات،نمیکنم تو را فراموش
تویی عزیز بهتر از جان،
غم فراق تو عزیزم، ببین شده مرا هم آغوش
تویی عزیز بهتر از جان
آه ، یا مقلب قلبم از این غم کباب است
یا مدبر، مهربان من به خواب است
زندگی بی مادرم رنج و عذاب است
آه ، مادر خوب و عزیز عیدت مبارک(۳)
#حسین_کریمی_نیا
#صلوات 👉
@navaye_asheghaan
4_5931581729650247623.mp3
1.49M
#ترحیم_خوانی
#در_سوگ_پدر...
#زمزمه
مصادف بادبا ایام آخر سال🥀
به سبک غلاف خالی خنجر
توکه نیستی خونه ی ما ،ساکت وخالی وسرده
باورم نمیشه میگن، که بابا، برنمیگرده
تو بیا بزار دوباره ،خونمون صفا بگیره
بابا جون بیا بخونه، نذار قلب من بمیره
باباجون عیدت مبارک(۲)
آخرساله و باز من ،پای این سفره میشینم
قاب عکس تو رو امشب ،کنار سفره میچینم
شب عیده اما بی تو واسه من شب عذابه
تو که نیستی همه دنیا، رو سر منم خرابه
باباجون عیدت مبارک(۲)
پاشو بابا جون دوباره ،تاسحر خدا خدا کن
مثل اون روزا دوباره، بچه ها توهی صداکن
همه ی دلخوشی ما ،توشب عید تویی بابا
همه محتاج دعاییم تودعا کن واسه ی ما
باباجون عیدت مبارک(۲)
#حسین_کریمی_نیا
@navaye_asheghaan
مادر.m4a
1.27M
#ترحیم_خوانی
#زمزمه
#مادر
رنگ از رخ من ، بی تو پریده
از داغ هجران ، پشتم خمیده
جان بر لبانم ، مادر رسیده
بر پا عزایت ای مادر من
گریم برایت ای مادر من
ای مادر من ای مادر من(۳)
ای نور چشم و ، یگانه یارم
برخیز و بنگر ، احوال زارم
بعد از تو دیگر ، یاری ندارم
ناید صدایت ای مادر من
گریم برایت ای مادر من
ای مادر من ای مادر من (۳)
بودم همیشه ، من در بر تو
پر می زنم من ، دور سر تو
بنگر که تنها ، شد دختر تو
جانم فدایت ای مادر من
گریم برایت ای مادر من
ای مادر من ای مادر من( ۳)
روز و شب من ، در غصه بگذشت
اندوه و هجران ، بر سینه بنشست
پشتم ز داغ ، مرگ تو بشکست
دارم هوایت ای مادر من
گریم برایت ای مادر من
ای مادر من ای مادر من( ۳)
#محمد_مبشری
@navaye_asheghaan
#مادر
#ترحیم_خوانی
كسى كه ناز مرا مىكشيد ، مادر بود
كسى كه حرف مرا مىشنيد مادر بود
كسى كه گنج به دستم سپرد، بود پدر
كسى كه رنج به پايم كشيد ، مادر بود
كسى كه شيره ی جان میمكيد من بودم
كسى كه روح به تن میدميد ، مادر بود
كسى كه در دل شب از صداى گريه ی من
سپندوار زجا میجهيد ، مادر بود
كسى كه خارى اگر پيش پاى من میديد
چو غنچه جامه به تن میدريد، مادر بود
كسى كه دور اگر میشدم ز دامانش
برهنه پا ز پیام میدويد ، مادر بود
ز دست دشمن هستى درین سيه بازار
كسى كه جان مرا میخريد ، مادر بود
كنار بستر بيماریام پرستارى ،
كه تا به صبح نمى آرميد ، مادر بود
به روزگار جوانى كسى كه قامت او
به زير بار محبت خميد ، مادر بود
كسى كه در غم و اندوه و در پريشانى
به دردهاى دلم میرسيد ، مادر بود
گهى خشونت و تندى گهى عطوفت و مهر
نشان و مظهر بيم و اميد ، مادر بود
گهى دعا و ثنا ، گاه ناله و نفرين
بهشت و دوزخ و وعد و وعيد مادر بود
غرض كسى كه ز دنيا و آرزوهايش
براى خاطر من دل بريد ، مادر بود
كشيد رنج ز آغاز زندگى تا مُرد
كسى كه خير ز عمرش نديد ، مادر بود
يكى شكسته قفس ماند و خسته مرغى زار
كه از ثَرى به ثريا پريد ، مادر بود
مرا ستاره ی صبحی که هر چه کوشیدم
شد آخر از نظرم ناپدید مادر بود
چو درگذشت (نگارنده) با تأسف گفت :
كه آن به راه محبت شهيد ، مادر بود
✍️ #عبدالعلی_نگارنده
@navaye_asheghaan
#پندیات
#ترحیم_خوانی
آنچنان کز رفتن گـــــل خــار میمــاند به جـــــا
از جوانی حسـرت بسیـــــــار میماند به جــــا
آه افسوس و سرشک گرم و داغ حسرت است
آنچه از عمـــــر سبکرفتــــــار میماند به جــــا
کامجـــویی غیــــــر ناکامی ندارد حاصــــــــــلی
در کف گلچین ز گلشن، خـــار میماند به جـــا
جســــــم خاکی مانع عمر سبکرفتار نیــست
پیش این سیـــلاب، کی دیوار میماند به جــا؟
هیچ کار از سعی ما چون کوهکن صورت نبست
وقــــــت آن کس خوش کزو آثار میمـاند به جـــا
زنگ افسوســــی به دســت خواجه هنگام رحیل
از شـــــمار درهم و دینــــار میمـــاند به جــــــــا
نیســــــت از کــــــردار ما بیحـــاصلان را بهرهای
چون قلـــم از مــــا همین گفتــــار میماند به جا
عیش شیرین را بود در چاشنی صد چشم شور
برگ صائب بیشــــتر از بار میمانـــــــد به جــــــا
✍️ #صائب_تبریزی
@navaye_asheghaan
#ترحیم_خوانی #متن_روضه #کاربردی_برای_مجلس_ختم
#برادر #پدر
روضه امام حسن(ع)
پرورش یافتۀ راه اویس قرنم
گرچه بی تاب و اسیر همۀ پنج تنم
همه دم ذکر من این است و همه شب سخنم
من غلامی زِغلامان امام حسنم
روزیم میرسد از سفرۀ احسان کریم
نام ما را بنویسید گدایان کریم ....
کریم کاری بجز جود و کرم ندارِ
آقام تو مدینه ست ولی حرم نداره ....
رکن ایمان شده در بند تولای حسن
شک ندارم به کرم کردن فردای حسن
کربلایی شده ماندیم همه پایِ حسن
دل سپردیم به الطافِ پسرهای حسن
عقل وامانده ز توصیف مقام و جاهش
عشق حیران شده در محضر عبدالله ش
لطف مولایِ کرم بندنواز است هنوز
دست عالم سر این سفره دراز است هنوز
خانه اش کعبۀ حاجات و نیاز است هنوز
این در خانۀ عشق است که باز است هنوز
نقش باید بشود در همه جا چون دلِ من
هر دردی بسته شود جز در پر فیض حسن
*روز محشر که همه گریانند
اشک ریزان حسن خندانند ...*
جان به قربان مقامش چه غریب است این مرد
بی سپاه هست قیامش چه غریب است این مرد
غصه دار است کلامش چه غریب است این مرد
بی جواب است سلامش چه غریب است این مرد
خاکساران درش بر در دیگر نروند
گریه کن هایِ حسن کور به محشر نروند
سفره داری که سر سفره او نعمت هاست
دل او مصحَف پر صفحه ای از غربت هاست
سرخیِ کنج لبش شرح همه محنت هاست
پاره هایِ جگرش مرثیۀ تهمت هاست
چه شد !؟زهر چه کرد!؟ بدنش سبز شده
تن او هم شبیه پیرُهَنش سبز شده ...
* عبدالزهرا خود امام مجتبی(ع) رو خواب دید چرا روضه ما رو نمیخوانی؟... گفت آقاجان من یه عمر روضه خوان شمام روضه های که از شما به من رسیده من همه رو خواندم ... اونی که شنیدم شما رو مسموم کردن .. پاره های جگرتون داخل تشت بوده .. بدنتون رو تیربارون .. فرمود عبدالزهرا اما روضۀ واقعی منِ حسن اینه اگه خواستی برای گریه کنا بخونی اینو بخوان ... روضۀ من اون لحظه ای بود که دستم تو دست مادرم بود ... تو کوچه های بنی هاشم ...*
با دو چشم تر و یک قد کمان از کوچه
روز و شب روضه گرفته ست امانت کوچه
تب و لرز بدنش داشت نشان از کوچه
گفت در روضۀ من باز بخوان از کوچه
روضه خوان از غم ناموس و دل چاک بگو
از تکان دادن یک چادر پر خاک بگو ...
*ابی عبدالله اومد باخبرش کردن، عباس اومد ... زینب اومد ... همه اومدن کنار بستر ؛ حالا حسین داره التماسش میکنه داداش بازم نمیخوای حرف بزنی؟ حرف بزن! *
حسن جان، یه کم حرف بزن تا سبک شی برادر
حسن جان، چهل سالِ که هی تو خواب میگی مادر
حسن جان، میری کوچه میشه غمت چند برابر
حسن جان ...
چی دیدی ، مگه کی باهات اون در افتاد
چی دیدی ، نمیگی چطور مادر افتاد
چی دیدی ، مگه مادرم با سر افتاد ...
حسن جان
یه کوچه، همه زندگیِ منو زیر و رو کرد
یه کوچه، که ما رو با نامرد شهر رو به رو کرد
یه کوچه، که یادش باید مرگ و باز آرزو کرد
یه کوچه ...
یه نامرد ، به ما تویِ این کوچه بد کرد
یه نامرد ، رسید راه و رویِ ما سد کرد
یه نامرد ، گل یاسمون و لگد کرد ...
حسین جان، شکست دلم تو غمت مثل شیشه
حسین جان، میدونی که اینو میگم من همیشه
آخه روزی مثل روز تو نمیشه ...
حسین جان ...
برادر ، میشینن رو سینت تو گودال
یه نیزه ، میاد و دیگه میری از حال
به زیر ، سم اسبا میشی لگد مال
*گفت حسین ، همه دارن گریه میکنن عباس سر به دیوار گذاشته ، زینب ، ام کلثوم ، داداشای عباس همه دارن گریه میکنن .. اما امام حسن به هیچ کدومشون ایراد نگرفت تا نگاه کرد دید ابی عبدالله داره اشک میریزی فرمود تو دیگه گریه نکن .. حسین جان من درسته دارم تو غربت از دنیا می رم اما کنار بدنم تو هستی سرم رو پای زینبِ ، عباس کنارم .. الهی برات بمیرم یه ساعتی میاد هیچ کسی نیست سرتو از رو خاک برداره ...
یا امام حسن دل نگران بودی کسی نیست سرشُ از رو خاک بردار ... الهی بمیرم برا زینب ، فقط این صحنه رو زینب دید .. همه دل نگران بودن پیغمبر ، امیرالمومنین ، مادرش زهرا حتی عباس تو علقمه .. همه دل نگران بودن اما هیچ کدوم این صحنه رو ندیدن ، فقط زینب بود بالا تل زینیه ... نگاه کرد دید نانجیب داره نزدیکِ گودال...وَ شِمرُجالِسُ
@navaye_asheghaan
#ترحیم_خوانی #چهلم_مادر
چهل روزه که من مادر ندارم
چهل روزه به داغش سوگوارم
چهل روزه دل من بی قراره
چهل روزه دو چشمم انتظاره
چهل روزه به قبرش می نهم سر
به یاد آخرین لبخند مادر
چهل روزه که مادر زیر خاکه
چهل روزه دل من چاک چاکه
چهل روزه شده کارم بهانه
چرا مادر نمی آید به خانه
چهل روزه گل کاشانه ام نیست
چهل روزه چراغ خانه ام نیست
چهل روزه غریب این دیارم
به جز مادر کسی را من ندارم
چهل روزه دم در می نشینم
که شاید روی مادر را ببینم
چهل روزه یگانه گوهرم نیست
چه سازم مرگ مادر باورم نیست
چهل روزه که دختر دل غمینه
ز داغ مادرش ماتم نشینه
چهل روزه پسرها ناله دارند
همه از داغ مادر غم گسارند
چهل روزه الا ای حی دادار
شدم در ماتم مادر عزادار
چهل روزه که بی دلبر شدم من
نه بی مادر که بی یاور شدم من
برای مادرم قرآن بخوانید
درون مجلسش تا می توانید
سرودم منکه یک شعر چهل روز
الهی کس نگردد خانمان سوز
✍️: #محمد_مبشری
@navaye_asheghaan
#ترحیم_خوانی #مادر
گلهای بهشت سایه بانت مادر
صد دسته ستاره ارمغانت مادر
دیگر چه کسی چشم به راهم باشد
قربان نگاه مهربانت مادر
......
رفتی و ز من مهر گسستی مادر
با رفتن خود دلم شکستی مادر
افسوس که بودی و ندانستم من
ای دُر گرانمایه چه هستی مادر
.....
فلک بردی ز کف صبر و قرارم
زدی آتش به قلب داغدارم
ز درگاهت خدایا عفو و رحمت
برای مادر خود خواستارم
@navaye_asheghaan
#ترحیم_خوانی #چهلم_مادر
چهل روزه که من مادر ندارم
چهل روزه به داغش سوگوارم
چهل روزه دل من بی قراره
چهل روزه دو چشمم انتظاره
چهل روزه به قبرش می نهم سر
به یاد آخرین لبخند مادر
چهل روزه که مادر زیر خاکه
چهل روزه دل من چاک چاکه
چهل روزه شده کارم بهانه
چرا مادر نمی آید به خانه
چهل روزه گل کاشانه ام نیست
چهل روزه چراغ خانه ام نیست
چهل روزه غریب این دیارم
به جز مادر کسی را من ندارم
چهل روزه دم در می نشینم
که شاید روی مادر را ببینم
چهل روزه یگانه گوهرم نیست
چه سازم مرگ مادر باورم نیست
چهل روزه که دختر دل غمینه
ز داغ مادرش ماتم نشینه
چهل روزه پسرها ناله دارند
همه از داغ مادر غم گسارند
چهل روزه الا ای حی دادار
شدم در ماتم مادر عزادار
چهل روزه که بی دلبر شدم من
نه بی مادر که بی یاور شدم من
برای مادرم قرآن بخوانید
درون مجلسش تا می توانید
سرودم منکه یک شعر چهل روز
الهی کس نگردد خانمان سوز
✍️: #محمد_مبشری
#صلوات
@navaye_asheghaan
.
#غزل فاطمی هدیه به روحِ نوکرانی که این فاطمیه نیستند
اشکی به رویِ گونهات غلتید آری
آهِ لبت از سینهات جوشید آری
یادم میآید کنجِ خیمه پایِ روضه
چشمِ تو را همواره میبارید آری
این فاطمیه جایِ تو عکس تو باید....
پایِ علم باشد... دلم پوسید آری
دارم یقین وقتی به دنیا دیده بستی
ارباب احوالِ تو را پرسید آری
این فاطمیه میهمانِ مادری و ....
طفلی که بینِ کوچه میلرزید آری
بدجور سیلی زد تنم باید بلرزد
مادر میانِ کوچهها بد دید آری
افتاد مادر پیش چشمانِ کریمی
که با دعایِ ندبه میبارید آری
#فاطمیه #ذاکر #خادم
#ترحیم_خوانی
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حسین_ایمانی
.
...┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
@navaye_asheghaan
#ترحیم_خوانی
سرم خاک کف پای حسین است
دلم مجنون و شیدای حسین است
بُوَد پروندهام چون برگ گل پاک
در این پرونده امضای حسین است
بهشت ارزانیه خوبانِ عالم
بهشت من تماشای حسین است
به وقت مرگ چشمم را نبندید
که چشم من به سیمای حسین است
در این عالم تمنایی ندارم
تمنایم تمنای حسین است
چراغ از بهر قبر من نیارید
چراغم روی زیبای حسین است
خوش آن صورت که در فردای محشر
بر آن نقش کف پای حسین است
از آن با گریه دائم خو گرفتم
که اشکم دُرِّ دریای حسین است
نترسانیدم از روز قیامت
قیامت، قد و بالای حسین است
دلی جای خدا باشد که آن دل
پر از نور تجلای حسین است
به بازار عمل فردای محشر
همه هستم تولی حسین است
✍️: #غلامرضاسازگار
@navaye_asheghaan
#ترحیم_خوانی #پدر 🍂🍁🍂
غزل درمقام پدر
تاج عزت به سراهل جهان است پدر،،
گوهر پرثمرنسل جوان است پدر،،
ای بشر قدرپدر دان که درایام حیات،،
توندانی که بهین گنج گران است پدر،،
خاک پایش به سردیده نهی بازکم است،،
نوردیده به بصر راحت جان است پدر،،
گفته اش رابپذیز ازدل وجان ای فرزند،،
باش اگاه که چون گنج نهان است پدر،،
سایه اش تابسرت هست نماشکرخدا،،
تاگزندی نرسد برتوشباناست پدر،،
«« شروع مرثیه پدر»»
الا ای سروباغ آ رزویم ،-
شکوه زندگی وابرویم ،،
بهارعمرتو اخرخزان شد ،،
زداغت مانده عقده درگلویم ،،
دوسه روزه که رفتی دردل خاک ،،
بگو این درد را من باکه گویم ،،
نمیخاهم پس ازتو زندگی را ،،
گلی رابی تو من هرگز نبویم ،،
خدا داند که درقلب منی تو،،
بود عکست همیشه روبه رویم ،،
««« تصنیف »»»
ای بابا،(2)رفتی زدار فانی —-بامرگ ناگهانی —-----باباکجای،،دادازجدای
ای بابا(2)ازداغ تو غمینم،،،،،،،ازرفتنت حزینم.،،بابا کجای ،،،دادازجدای
ای بابا (2)چشم ازجهان ببستی،،
پشت مرا شکستی ،،
باباکجای،،دادازجدای،،
«« روضه »»
السلام علیک یاابا عبدالله
عزیزان داغ داغ پدردیدید .ولی شما نازنین بدن بابا رابا عزت واحترام برداشتید ،غسل دادید،کفن نمودید ،بخاک سپردید .امادلا بسوزه براغریب کربلا حسین،که نازنین بدنش سه روز دو دشب عریان و بی سر روی خاک گرم کربلا ،،عوض انکه پیکرجگر گوشه زهرا را بردارند ده تاحرامی سوار بر اسب ،،نازنین بدن حسین رازیر سم اسبان ستوران ،.....همه بگیم حسین جان
@navaye_asheghaan
4_723784306722155748.mp3
4.44M
#ترحیم_خوانی
#پدر
#مادر
#جوان
#رسم_زمونه
عجب رسمیه رسم زمونه
قصهی برگ و باد خزونه
میرن آدما از اونا فقط
خاطره هاشون به جا میمونه
کجاست اون کوچه چی شد
اون خونه
آدماش کجان خدا میدونه
بوتهی یاس ِ باباجون هنوز
گوشهی باغچه توی گلدونه
عطرش پیچیده تا هفتا خونه
خودش کجاهاست خدا میدونه
میرن آدما از اونا فقط
خاطره هاشون به جا میمونه
تسبیح و مهر بی بی جون هنوز
گوشهی طاقچه توی ایوونه
خودش کجاهاست خدا میدونه
خودش کجاهاست خدا میدونه
میرن آدما از اونا فقط
خاطره هاشون به جا میمونه
پرسید زیر لب یکی با حسرت
پرسید زیر لب یکی با حسرت
از ماها بعدها چه یادگاری
میخواد بمونه خدا میدونه
میرن آدما از اونا فقط
خاطره هاشون به جا میمونه
میرن آدما از اونا فقط
خاطره هاشون به جا میمونه
خاطره هاشون به جا می مونه
میرن آدما از اونا فقط
خاطره هاشون به جا می مونه
پرسید زیر لب یکی با حسرت
از ماها بعدها چه یادگاری
میخواد بمونه
خدا میدونه
میرن آدما
از اونا فقط خاطره هاشون
به جا میمونه
کجاست اون کوچه
چی شد اون خونه
آدماش کجان
خدا میدونه
ندونستم مو قدرش در کنارم
ولی ولی حالاکه رفته بیقرارم
نخدیدم دمی بر روی ماهش
چه سود اکنون به خاکش اشک بارون
برس برس بر دادم ای پروردگارم
ندید از من خوشی
من هم پس از اون ندیدم خوشی
در روزگارم
برس برس بر دادم ای پروردگارم
شدم تنها به غربتها فراموش
خدا رحمی بکن بر حال زارم
رحمی بکن بر حال زارم
پشیمونم پشیمونم
ولی هیهات دیر است دیر است
حلالم کن که ما هم رهسپارم
رحمی بکن بر حال زارم
رحمی بکن بر حال زارم
🎧#رسول_نجفیان
🌴🌴🌴🌴🌴
#ترحیم_خوانی
#زمزمه
میخونم سوره ی الحمد
قل هوالله و تبارک
اومدم بگم باباجون
منزل نوِت مبارک
مهربون بابای خوبم«2»
تو که نیستی خونه بی تو
چقدر تاریک و سرده
باورم نمیشه میگن
که بابا بر نمیگرده
خوش بحال هر کسی که
بابا داره توی خونه
مهربونتر از بابا که
نیست دیگه توی زمونه
کجایی بابای خوبم«2»
کاش میشد یه بار دیگه
سر روی پای تو بزارم
این لباس مشکی میگه
دیگه من بابا ندارم
میخونم سوره ی الحمد
قل هوالله و تبارک
اومدم بگم باباجون
منزل جدید مبارک
کجایی بابای خوبم
هر نفس بدون بابا
واسه من چقدر عزابه
سقف خونه بی وجودت
رو سر ماها خرابه
دوست دارم یه بار دیگه
روی زیباتو ببینم
دستتو بگیرم و باز
رو بروی تو بشینم
کجایی بابای خوبم
کجایی آرام جونم
@navaye_asheghaan
#مادر #پدر #جوان #خواهر #ترحیم_خوانی
تصنیف مشترک
جهت اجرا در همه محافل ختم
تو رفتی و دلم میگیره ، برا نبودنت بهونه.،
تموم دنیا روبگردم، پیدا کنم از تو نشونه
تو رفتی و نمونده دیگه، تو آسمونم یه ستاره چشای من مونده به راهت، که از سفر بیای دوباره
امان امان از این جدایی، مسافرم بگو کجایی
غم مصیبت و جداییت ،هنوز نمیشه باور من ای روزگار این چه بلایی، بود که آوردی به سرمن
تو رفتی ای مسافر من، نداره خونمون صفایی سر میذارم به روی خاکت، تا بشنوم از تو صدایی
امان امان از این جدایی، مسافرم بگو کجایی
دلم میخاد برات بخونم لالا لالا لالایی
ایشالا ای عزیز جونم ،که مهمون امام رضایی
میدونی ای ضامن آهو ،کسی به غیر تو ندارم
تموم هستیمو آقا جون، به دستای تو میسپارم
امان امان از این جدایی، مسافرم بگو کجایی
.
با رفتنت ببین چه جوری، تو کمر منو شکستی
خواب میبینم هر شب جمعه ،تو حرم آقا نشستی
خواب میبینم که مثل عکسات ،میون بین الحرمینی
زائر کربلا شدی و ،پیش ابا الفضل و حسینی
امان امان از این جدایی، مسافرم بگو کجایی
@navaye_asheghaan
#امام_زمان #مجری #مدیحه_سرا #مجلس_ختم_مادر #ترحیم_خوانی
زمزمه فراق امام زمان ارواحنافداه
شاخه گل صحرايي من
شور من و شيدائي من
اي گل نرگس تو کجايي تو کجايي
اي که به تو دلبسته منم
بر ره تو بنشسته منم
تاکه بيايي که بيايي که بيايي
من ديده به راهم-در ناله و آهم
من بجز از تو بخدا از تو نخواهم
مي شود آيا بنوازي به نگاهم
يا اباصالح
اي که توان و تاب مني
در شب غم مهتاب من
بر دل ظلمت زده ام کن تو نگاهي
گر زتو دارم فاصله ها
داري اگر از من گله ها
من به تو نازم چه بخواهي چه نخواهي
ای دلبر و یارم-من بي کس و کارم
جاي دگر جز در فيض تو ندارم
مرحمتي کن که گره خورده به کارم
يا اباصالح
می روم از هجر تو زدست
شيشه عمرم بي تو شکست
يک نظر اما رخ ماه تو نديدم
بي کس و تنهايم به خدا
خسته زغمهايم به خدا
عاقبت از بار فراق تو خميدم
اي لاله صحرا-اي یوسف زهرا
آرزوي ديدن تو مانده به سينه
منتظرت ديده بانوي مدينه
يا اباصالح
@navaye_asheghaan
#مجری #متن_مجری #مجلس_ختم_مادر #ختم_مادر #دکلمه #ترحیم #ترحیم_خوانی
دلم که برایت تنگ می شود ...
می گیرد ...
فریاد می کشد ...
می تپد ...
و باز تنگ می شود ...
دلم که تنگ می شود دوست، دارم ...
یک دل سیر نگاهت کنم ...
یک بغض سنگین گریه کنم ...
یک چشم پر اشک بریزم ...
دلم که تنگ می شود چاره اش فقط تویی...
و تو که نیستی ...
دلم ...
می بارد ...
می سوزد ...
می سازد ...
می میرد
4_5945263820418056675.MP3
7.06M
#دشتی _خوانی
#پدر_مادر
#ترحیم_خوانی
▪️ حاج محمدتقی جلالی
فلک آتش به سامونم زدی تو
نمک برزخم افزونم زدی تو😭
ای داد
الهی زاآتش آهم بسوزی
که پنهونی شبیه خونم زدی تو💔
من ازهجرعزیزخفته درخاک
گریبون تاگریبون میرنم چاک
ای داد
چنان آهی کشم ازسینه خود
که ازآهم بسوزه چرخ افلاک😭
خداونداپرازخونه دوچشمم
سرای ابروبارونه سرشتم
ای داد ای داد
زهجرونه بهاررفته ازدست
تموم سال زمستونه دوچشمم💔
@navaye_asheghaan
#مداح #ترحیم_خوانی #شرط_نوکری
(شرط مداحی)
بعد حمد حق علی را یاد کن
قلب زهرا و نبی را شاد کن
شرط مداحی مناسب خواندن است
تا که خواندی مدتی هم ماندن است
پیش استادی تو شعرت صاف کن
گر که دارد تیرگی شفاف کن
معنی ابیات را درک اش نما
با درایت مطلب خود کن ادا
هی از این شاخه به آن شاخه مَپَر
ناسزا گاهی برای خود مَخَر
میکروفن را فاصله باید دهی
کن نظاره تو به همکاران گهی
کم بخوان و حال مجلس را ببین
تا شوی محبوب قلب و بهترین
وقت مردم را هدر کردن خطاست
این به حال مستمع گویم جفاست
لودگی در شأن یک مداح نیست
خودنمیدانی که منظورتو چیست
احترامت را مبر زیر سوال
خود مکن بازیچه هر قیل و قال
تو نماد مذهبی اندیشه کن
ذاکر مولا ادب را پیشه کن
جامه ی زیبا ترا زیبنده است
مورد تحسین هر بیننده است
محضر مولا بیا با بوی خوش
با لب خنده بیا با روی خوش
ره بده بر ذاکران نوجوان
کن حمایت از گُلان گلسِتان
پیشکسوت را تو تکریمش نما
دست او باید بگیری از وفا
حفظ کن اشعار را تا میشود
ذکر ماهر بودنت هر جا رود
کن تخلص حق شاعر را ادا
غیر از این باشد بر او گردد جفا
آنچه گفتم تو تذکر کن حساب
اهتمام بر آن ترا دارد ثواب
بشنو پند( بیقرار ) از جان و دل
تا نباشی پیش مولایت خجل
بیقرار اصفهانی
@navaye_asheghaan
#ترحیم_خوانی
#پدر
با سبک دشتی
بیا زیبا گلم باباے نازم
تو بودے بعد ایزد چاره سازم
دلم تنگ و دلم تنگ و دلم تنگ
زده بر شیشهٔ قلبم اجل سنگ
اجل بردے یگانه دلنوازم
بگو ڪه بے پدر دیگر چسازم
دیگر ڪاشانه ام خاموش و سرده
دلم از داغ مرگش پر ز درده
پدر بر سر مرا چون سایه بان بود
غم مرگش برایم بس گران بود
فلک ڪردے عجب بے آشیانم
زدے آتش به باغ و باغبانم
فراقش نوحه خوانم تاقیامت
سفر ڪرده برو جانا سلامت
الهے قبر تو پر نورِ گردد
به مولا باب من محشورِ گردد
(صفا) خاک ڪف پاے پدر بود
چرا ڪه بر صفا او تاج سر بود
شاعر حاج قاسم جناتیان قادیڪلایی
@navaye_asheghaan