eitaa logo
کانال نوای عاشقان
16.3هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
1.4هزار ویدیو
376 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. حضرت زهرا(ع)و حضرت س گریز به خرابه ی شام انجام كار خانه مرا سخت گشته است دیگه خودم نمی تونم برا بچه هام نون درست كنم... نمی تونم خودم لباس های بچه هام رو بشورم... بابا چند وقت ِ زینب میاد جلو بسترم... توقع داره مثل همیشه بغلش كنم... موهاش رو شونه بزنم... آخ كه دیگه دستم بالا نمیاد... بابا برا علی نمیتونم بگم،بچه ها هم كه طاقت ندارن... اومدم برا تو بگم بابا انجام كار خانه مرا سخت گشته است می دونی چرا بابا؟ ضرب غلاف بال و پرم را گرفته است همسایه ها عیادت نمی اومدند،ای كاش نمی اومدند،وقتی می اومدند،می رفتن بیرون،زینب میشنید،هی با خودشون می گفتن،این خانم دیگه موندنی نیست،این روزها روزهای آخرشه، همسایه ها همه فهمیده اند كه مرگ سر تا به پای محتضرم را گرفته است فاطمه هجده ساله از دیوار كمك میگرفت،می اومد كنار قبر بابا،این روزها وقتی از بابا حرف می زدن دلتنگ میشد،می گفت:علی جان پیراهنی كه بابام رو در اون پیراهن غسل دادی،بده من بوی بابام و استشمام كنم،امیرالمؤمنین علیه السلام می دونه فاطمه چقدر دلتنگه،هی امتانع میكرد،هی زهرا اصرار،پیراهن رو آورد،روایت نوشته،تا پیراهن رو بو كرد،دیدن خانم غش كرد،رو زمین افتاد،می خوام بگم بی بی طاقت نداشتی،پیراهن بابا رو ببینی،من بمیرم برا اون سه ساله ای كه تا بهانه ی بابا رو گرفت،دیدن نانجیب ها از در خرابه یه طبقی دارن میارن،قول بده ناله هات تموم نشه برای باقی شعر،همچین كه رو پوش رو كنار زد،بچه ترسید،عمه جان این سر كیه؟ آخه حق داره بچه،باباش این طوری نبود،همه صورت زخمی ِ،لبها تركیده،بی بی كنار قبر بابا با باباش حرف می زد،اما این سه ساله،كنار سر بریده بابا، گفت:بابا،خیلی درد و دل دارم باهات بابا، درشام بی كسی مرا داد می زند زخمی كه بال چشم ترم را گرفته است اگه كسی تا حالا برا رقیه سلام اللله علیها گریه نكرده باشه،با این بیت تلافیش رو در بیاره. هر جا زقافله عقب افتاده ام ضجر از روی اسب موی سرم را گرفته است. هر جا رقیه رو می زند رو می كرد به عمه جانش میگفت:اگه عموم بود،اینها جرأت نداشتن من و بزنن دق مرگ كرده حرمله ام بس كه در برم بر نی سر عموی حرم را گرفته است این یكی رو به اندازه ی غیرتی كه پا روضه ی بی بی داری باید پاش ناله بزنی. انگشت های طعنه امانم بریده است خیرات شهر دور و برم را گرفته است این كه بی تاب ِ رو زمین خواب ِ دختر شاه ِ شده بی بابا اما حالا با كیا همراه ِ اونجا اگه تو مدینه،غربت اگه بود،اما علی بود سلمان بود،اباذر بود،اینجا هر وقت سر از محمل بیرون میكرد،باید سرهای بریده رو میدید،یا باید شمر و خولی رو می دید. شده بی بابا اما حالا با كیا همراه ِ نزنید اینقدر بی گناهه توی ویرونه یه ریز می خونه كجایی بابا كی میگه بابا نوه ی زهرا بی كس و كاره یتیم تنها كه نشسته با لباس پاره آخه كی گفته خنده داره آفتاب از كدوم طرف در اومده كه بابام با سر اومده لب تشنه بریده حنجر اومده كه بابام با سر اومده غریب مادر اومده حسین رو، مادرش براش گریه می کنه..."بُنَیَّ! قَتَلوکَ ذَبَحوکَ وَ مِنَ المَاءِ مَنَعوک .." عصر عاشورا خواهرش در کنار پیکر پاره پاره اش به مادرش سلام می کنه...* *باباش علی میرفت صفین؛از کربلا عبور کرد.اینقدَر برای کشته ی کربلا گریه کرد.اشک چِشمانش جاری شد.مادرش زهرا به علی سفارش کرده بود:علی! "ابْکِنِی وَ ابْکِ لِلْیَتَامَی وَ لَا تَنْسَ قَتِیلَ الْعِدَی بِطَفِّ الْعِرَاقِی"علی برای حسینم زیاد گریه کن‌‌‌.. قربون امام زمان برم که فرمود:اگر اشک چشم نداشته باشم برات خون گریه می کنم:" بَدَلَ الدُّموعِ دَما‌‌..." * . @navaye_asheghaan
. بند اول *ضرب ضربا ضربوا / نه یکی نه دوتا یه گروه آتیش زدن دلها رو/زدن مادر مارو در میسوخت تو شعله ها بال کبوتر میسوخت خط به خطِ سوره‌ی کوثر میسوخت در افتاد لگد زدن یاس پیمبر افتاد مادرو میدیدم که با سر افتاد به فضه گفت بیا بیا/که محسنم شده فدا به فضه گفت که از غمام/چیزی به مولا نگیا آه آه از این مصبیت ۸ بند دوم همگی پره بغض و حسد/اومدن توی خونه و بعد دست بابامو بستن/اونا که خیلی پستن غوغا شد برای بردن بابام دعوا شد نصیب ما رنج و غم دنیا شد محشر شد مادر ما یک تنه یک لشگر شد اما با ضرب سیلی گل پرپر شد چهل نفر لگد زدن/چهل نفر چه بد زدن با تازیونه و غلاف /مادرو بی عدد زدن آه آه از این مصیبت۸ بند سوم مادرم ، پر زخمه تنش/کبوده، همه ی، بدنش یه جوری زدن اوباش/ که تار میبینه چشماش بیماره نفس به سختی میکشه درد داره مصیبتش مصیبته مسماره دل گیره درد شبونه جوونشو میگیره حسن با روضه هاش داره میمیره وصیتش شده به من یه بوسه و یه پیرُهَن روضه میخونه این شبا برا شهید بی کفن آه آه مظلوم حسینم ۸ @navaye_asheghaan
. 🏷واحد‌‌|به نام نامیِ زهرا ــــــــــــــــــــــــــــــــ به نام نامیِ زهرا به نام مادر ها سلام ما به امام تمام مادر ها که فاطمست همیشه امام مادر ها به لطف فاطمه هستم غلام مادر ها غلام خانه‌ی زهرا حسابمان کردن برای نوکری اش انتخابمان کردند هزار شکر نوشته اند نوکرش باشیم هزار شکر که گفتند قنبرش باشیم گدای خانه‌ی او تا به آخرش باشیم اجازه داد به ما حلقه‌ی درش باشیم به روی شانه‌ی خود دست رحمتی داریم غلام فاطمه ایم و چه عزتی داریم بهشت زیر قدم های مادرانه‌ی اوست بهشت گوشه‌ی دنجی ز آشنیانه‌ی اوست بهشت زمزه های شب و شبانه‌ی اوست بهشت گرمیه نان و تنور خانه‌ی اوست قسم به گردش دستاس و گرمیه نانش نشسته ایم سر سفره های احسانش تنور عالمیان گرم شد به برکت او شدند خلق خلائق همه به علت او قسم به شوکت زهرا قسم به عزت او به عرش و فرش می‌ارزد فقط دو رکعت او سلام ما به قیام و قعود و یا رب او سلام ما به قنوت و به سجده‌ی شب او ز نور خنده‌ی زهرا زمین منور شد ز عطر نان تنورش جهان معطر شد به حُب فاطمه اینجا که راهمان دادند ثواب کوه به یک ذره کاهمان دادند به زیر چادر زهرا پناهمان دادند برات اشک به غم های شاهمان دادند شدیم گریه کن روضه‌ی حسین و حسن یکی بدون حرم شد یکی بدون کفن ــــــــــــــــــــــــــــــــ @navaye_asheghaan
Fatemiyeh_Aval1403_Shab2 (7).mp3
9.98M
🖋| بنام نامی زهرا 🎤                    🚩 مراسم اول_شب دوم 📆جمعه ۲۵ آبان ماه ۱۴۰۳ ه ش @navaye_asheghaan
Haftegi1403_09_01 (22).mp3
12.84M
🖋شور|به تو از دور سلام 🎤                      🚩 جلسه روضه هفتگی ایام شهادت حضرت زهرا(س) 📆پنج شنبه ۰۱ آذر ماه ۱۴۰۳ ه ش به تو از دور سلام به سلیمان جهان از طرف مور سلام به تو از دور سلام به حسین از طرف وصله ناجور سلام به تو دلبسته شدم به شبای جمعه کربلا وابسته شدم به تو دلبسته شدم به خدا من از همه به غیر تو خسته شدم حسین آقام همه میرن تو می مونی برام ‍ . من همونم همیشه از خودم فراری که جز شما نداره یاری اگه من رو به جا بیاری #️⃣ من همونم همیشه از خودم فراری که جز شما نداره یاری اگه من رو به جا بیاری مهربونم بازم برات غزل سرودم نگی به یاد تو نبودم تویی تموم تار و پودم من روز از خودت نرونم بذار عاشقت بمونم بذار تا نفس دارم از تو و خوبی هات بخونم خواهم رضای تو جانم فدای تو دلم میخواد که باشم با تو خسته ام از دنیا از این دو رنگی ها دلم میخواد که باشم با تو من حالم خوبه خوبه حالم باتو وقتی مردم بیا نگن صاحب نداره بزار چشام برات بباره این حرف تلخ روزگاره حیاتنا حسین مماتنا حسین زنده یا مُردمو کرببلا بیار حسین . @navaye_asheghaan
زمینه؛ نه شب گریه کن نه روز.mp3
1.23M
🔹نه شب گریه کن نه روز🔹 نه شب گریه کن نه روز طاقت اشک چشاتو مادر ندارم نه شب گریه کن نه روز من به جای چشای خستۀ تو می‌بارم نه شب گریه کن نه روز من مونس هر لحظۀ احیای توام من شاهد این غربت شب‌های توام من وارث هر قطرۀ اشکای توام من حسینم، همدم دلتنگی‌هاتم من حسینم، کشتۀ اشک چشاتم من حسینم، که قتیل العبراتم «وای یا اُمّاه، وای یا اُمّاه، وای یا اُمّاه» ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نه شب گریه کن نه روز بیت‌الاحزان می‌شه از گریۀ تو دل من نه شب گریه کن نه روز می‌شه اشک بین رَبّنات قاتل من نه شب گریه کن نه روز تاب غم و غصه‌ت رو نداره آسمون مادر بده به این دل ماتم‌زده اَمون با اشک چشای تو می‌شه دنیام خزون من حسینم، آشنای ربّناتم من حسینم، که شریک گریه‌هاتم من حسینم، که قتیل العبراتم «وای یا اُمّاه، وای یا اُمّاه، وای یا اُمّاه» شاعر و نغمه‌پرداز: @navaye_asheghaan
Haftegi1403_09_01 (23).mp3
12.01M
🖋|حسین جان 🎤                    📆پنج شنبه ۰۱ آذر ماه ۱۴۰۳ ه ش حسین جان به یاد لبت یک شبم خواب راحت نداشتم کنار تن بی سرت کاسهٔ آب گذاشتم واویلا حسین جان تو بودی و گودال و ریگ و تنت زیر نیزه خداحافظی کردی با زینبت زیر نیزه واویلا صدا می زدم مادرت رو یا مظلوم نشون می دادم حنجرت رو یا مظلوم صدا می زدم مادرت رو یامظلوم به دامن بگیره سرت رو یامظلوم حسین جان حسین جان شیب گوداله و شاه بی ردا / وا محمدا وا محمدا عمه جان رو به مدینه زد صدا / وا محمدا وا محمدا ۲ تو شیب گودال سرازیر شد حسین پیر شد، حسین پیر شد ته گودال زمین‌گیر شد حسین پیر شد، حسین پیر شد به صحرا سپردم که با خاک بپوشونه داداش تنت رو بمیرم که بردن جلو چشم من پیرهنت رو سر پیراهنت پیرم کردن از زندگی سیرم کردن کردن از زندگی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کار از کار گذشت زینب از میون انظار گذشت از سر کوچه و بازار گذشت کار از کار گذشت ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کار از کار گذشت قصه بین در و دیوار گذشت روضه با تیزی مسمار گذشت کار از کار گذشت @navaye_asheghaan
چه حسرتی شده برامون شب جمعه حرم عقده شده توی دلامون شب جمعه حرم شده حسرت برامون یه نماز زیارت یه شب جمعه آقا یه دعا زیر قبه ت می دونی که چقدر دلم گرفته دو ساله نوکرت حرم نرفته نذار گره به کار من بیفته یا ثارالله اباعبدلله .... نمی رسه دیگه صدامون شب جمعه حرم دو ساله که شده دعامون شب جمعه حرم حرمت عرش اعلاس خونه ی مادریمه دل بی تابم آقا سند نوکریمه حال دلم شبیه قبلنا نیس دو ساله حال همه رو برا نیس دوای ما به غیر کربلا نیس یا ثارالله اباعبدالله ..... دو ساله که خالیه جامون شب جمعه حرم دو ساله خاطره اس برامون شب جمعه حرم الهی هیشکی داغ حرمت رو نبینه به خدا آرزومون سفر اربعینه دو ساله راه حرمت رو بستن دو ساله که دلامونو شکستن یه فکری کن که نوکرات شکستن یا ثارالله اباعبدالله @navaye_asheghaan
شبهای جمعه حسرتی دیرینه دارم از فرط حسرت بر دل خود پینه دارم مابین روضه این شب جمعه دوباره شوق وصال کربلا در سینه دارم شبهای جمعه مست ذکر یاحسینم در روضه ها مجنون شاه عالمینم امید دارم تا که روزی را ببینم در کربلا یاد غمش، در شوروشینم شبهای جمعه عالمی دارم زِ احساس در روضه ها باشد به چشمم درّ و الماس در ذهن خود دائم تصوّر هايم اين است در کربلایم، بین شط تا کف العباس شبهای جمعه همره مهدی غمینم بی تاب قتل آن بهابخشِ زمینم از لطف مهدی آرزو دارم ببینم با مادرش زائر به صحنِ شاه دینم شبهای جمعه بی‌خود از خود در نوایم با روضه و نوحه به شوری مبتلایم حس می کنم با هر نوای یاحسینم در بینِ گودالِ ذبیحِ کربلایم... شبهای جمعه«ملتمس» بر لاله هستم با یارقیه در پی یک ناله هستم باشد دعای من بحق دُخت ارباب یارب ببینم، کربلا هر ساله هستم
. 🏷شور‌‌| برم الهی قربون نجف ✍ ــــــــــــــــــــــــــــــــ برم الهی قربونِ نجف همش بباره بارونِ نجف بگم جلویِ ایوون نجف ذوالکرم علی تاج سرم علی بزرگترم علی، مولا دنیا دنیا شه جهنم بازم می‌مونی نگارم از صمیم قلبم بهت میگم دوست دارم محور زمین و زمان علی حیدر دوران علی شیر دلیران علی علی علی مولا منشأ خورشید تابان علی کاتب قرآن علی فاتح میدان علی علی علی مولا ۰ یا علی یا مولا ۰ چقدر قشنگه شب های نجف یه چیز دیگست خرمای نجف جونم فدای آقای نجف ایلیا علی گره گشا علی شیر خدا علی، اعلی آقا ای همه قرارم با تو خوبه روزگارم از صمیم قلبم بهت میگم دوست دارم دلبری قند مکرر علی جناب حیدر علی صاحب قنبر علی علی علی مولا می‌خونم تا دم آخر علی سر علی سرور علی از همه بهتر علی علی علی مولا ۰ یا علی یا مولا ۰ ــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻
" السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ، الْمَغْصُوبَةِ حَقُّهَا، الْمَمْنُوعَةِ اِرْثُهَا، الْمَکسُورَةِ ضِلْعُهَا، الْمَظْلُومِ بَعْلُهَا، الْمَقْتُولِ وَلَدُها. رنگ پاییز، به دیوار بهاری افتاد بر در خانۀ خورشید شراری افتاد فاطمه ظرفیت کل ولایت را داشت وقت افتادن او، ایل و تباری افتاد تکیه بر در زدنش درد سرش شد به خدا او کنار در و در نیز کناری افتاد فضَرَبَ الْبَابَ بِرِجْلِهِ فَکَسَرَهُ؛ آنقدرضربۀ پاخوردبه در تا که شکست شماها کنایه فهمید، ببینم از این مصرع چی می فهمید آنقدر ضربۀ پا خورد به در تا که شکست آنقدر شاخه تکان خورد که باری افتاد. یه وقت دیدن صدا زد: آه یا فضّة! إلیک فخذینی فقد و اللَّه قُتِل ما فی أحشائی من حمل؛ از وقت افتادنش رو زمین، تا فاصله به هوش آمدنش، نمی دونم چقدر طول کشید؟! اما به محض اینکه به هوش اومد پرسید علی رو کجا بردن؟ اومد میان مسجد، چی جوری اومد دیگه نپرس، تازه محسنش سقط شده بود، هنوز از پهلو و سینه اش خون جاری بود یا صاحب الزمان ببخش آقا، ما هم نمی خوایم بدونیم مادرت چه جوری آمد، آمد هر جوری بود آمد، دید یه شمشیر برهنه، بالاسر امامش گرفتن، دستهای امامش رو بستند، پیراهن امام رو کشیده بودن بالا، تا سر و گردن امیرالمومنین که خود بی بی فرمود: هی میگن علی بیعت کن، آگه بیعت نکنی “نضرب عنقک” گردنت رو میزنیم، چه کرد؟ فخَرَجَتْ فَاطِمَه وَاضِعَهً قَمِیصَ رَسُولِ اللَّهِ عَلَی رَأْسِهَا؛ پیراهن پیغمبر رو رو سرش گذاشت: آخِذَهً بِیَدَیِ ابْنَیْهَا؛ دست حسن و حسینش رو گرفت: هی می گفت تو گریه هاش: خَلُّوا عَنْ أبنِ عَمّی فَوَالَّذی بَعَثَ مُحَمَّدا بِالْحَقِّ؛ هر چه ناله زد دید خبری نمیشه، معجرش رو محکم گرفت اومد دست به نفرین برداره. غیرت معجر او دست علی را وا کرد همه دیدند سقیفه به چه خواری افتاد. سلمان میگه دیدم ستون های مسجد شروع کرد به لرزیدن، امیرالمومنین فرمود سلمان بلافاصله خودت رو برسون به فاطمه، بگو فاطمه جان اگه نفرین کنی یه جنبنده دیگه رو زمین نمیمونه، تو دلت می خوای بگی کاش نفرین می کرد، اما من میگن اگه نفرین می کرد ما کجا براش گریه می کردیم، ممنونتیم بی بی جان، تا سلمان پیغام آورد یه جمله ای به سلمان فرمود، فرمود: سلمان اینا میخوان علی رو بکشن، من تحملش رو ندارم، اجازه نداد سر سوزنی آسیب به امام زمانش برسه، من میخوام بگم فاطمه جان اینا ارادۀ قتل علی رو کردن، بیست و پنج سالم نتونستند جسارتی کنند به این معنی، تو طاقت نیاوردی، دست به معجر بردی، آخ لا یوم کیومک یا اباعبدالله؛ وقتی از بلندی اومد کنار قتلگاه دید همه دارند نگاه می کنند، فرمود عمرسعد؛ أَیُقْتَلُ اَبُوعَبْدِاللهِ وَ أَنْتَ تَنْظُرُ إِلَیْهِ، کاش همه نگاه میکردند مثل مسجد النبی، اما یه وقت زینب دید، شمشیرها بالا میره دیگه برنمیگرده، نیزه دارها، نیزهاشون رو بلند میکنند، دیگه نیزه هاشون برنمی گرده، یکی داره زیر تیغ و تیر و نیزه ها میگه آخ جیگرم. هر جوری بود از قتلگاه فاصله گرفت، اما دل زینب اینجا باقی موند، رفت، چه رفتنی، همۀ آرزوش" " این بود هر چه زودتر برگرده بلکه بتونه مثل مادرش امام زمانش رو از زیر تیغ و شمشیر نجات بده اما، امان از اون ساعتی که برگشت، تا روز یازدهم نتونست برگرده وقتی هم که اومد دیگه خیلی دیر شده بود، اخه، فَوَجَدْتُهُ مَکْبُوباً عَلَی وَجْهِهِ وَ هُوَ جُثَّهٌ بِلَا رَأْسٍ؛ دید یه بدن بی سر، مقطع الاعضاء، اربا اربا تو گودال افتاده، یا حسین. بابی المستضعف الغریب یا اباعبدالله. ای مصحف ورق ورق روح پیکرم آیا تویی برادر من نیست باورم . داداش این غم کجا برم که زهجده عزیز خود یک پیرهن نشانه برم نزد مادرم حسین جان." @navaye_asheghaan
1_15221603639.mp3
8.89M
حاج حسین سیب سرخی ✅ بند اول چقدر راحت از دست دادم تو رو چقدر بی قرار یه بار خندتم برا روزایی که بهت بد گذشت به جون خودت خیلی شرمندتم دیگه تیره و تاره این زندگی بدون تو دنیام بی رنگ میشه به اون روزایی که باهم داشتیم دلم خیلی خیلی برات تنگ میشه روزای خوبو غم گرفت از سرنوشت دلم گرفت دنیا تو رو ازم گرفت وفا نداره از روزگار امون امون بعد از تو دیگه مهربون روز و شبای خونمون صفا نداره وای مادرم وای مادرم ۳ یا فاطمه جان... ✅ بند دوم خجالت کشیدم که اون روز تو رو جلو چشم همسایه ها میزدن یکیشون نیومد بگه بس کنید چقدر آدما بی تفاوت شدن یهودی مسلمون میکرد چادرت چقدر راحت از روی اون رد شدن یه عمره فقط خوبی از ما دیدن چرا مردم انقدر با ما بد شدن تو خونمون قدم زدن همه چیمو بهم زدن خدایی آتیشم زدن ای وای از این غم به زندگیم نظر زدن تو رو چهل نفر زدن غلافو بی خبر زدن ای وای از این غم وای مادرم وای مادرم ۳ یا فاطمه جان... @navaye_asheghaan
من بحر نهفته در سبویم فریاد شکسته درگلویم خورشید درآبگینه دارم صد قُلزُم خون به سینه دارم یک جرم صغیر و یک جهان داد یک حنجره و هزار فریاد چون قطرهٔ متصل به دریا یکباره نهاده دل به دریا بحری شده ام تمام گوهر در مدح و ثنای کُفِّو حیدر مام پدر تمام خلقت رکن دگر امام خلقت آن شمسه ی عالم هدایت پیوند رسالت و امامت لبخند نماز بر لب اوست صد لیله ی قدر هر شب اوست تا بهر نماز بست قامت کردند فرشتگان قیامت دیدند خدای بی نیازش فخریه نموده بر نمازش جبریل کند بسی تعلم تا در برابر او کند تکلم از اوست به پا نظام اسلام از اوست عیان تمام اسلام او کیست که محور رسالت با آن همه عزت جلالت چون روح به بر بگیرد او را گوید پدرت فدات زهرا درمحضر او قیام می کرد بر او به ادب سلام می کرد عالم همه دربرش فقیرند مسکین ویتیم یا اسیرند او لنگر یازده سفینه است او محور عرش بر مدینه است با این همه داشت دستش آماس چرخاند ز بس به خانه دستاس چون ذات خدای خودیگانه با فضه شریک کار خانه *بریم مدینه، ساعتای سختیه هرکی دلش به دل حسنه الان بغض کرده..* ای روح همیشه جاودانی ای جان وتن توآسمانی مرآت خدا تمام احمد شایسته احترام احمد نُه سال عروس بیت حیدر آورده بر او دو مَه دو اختر مُلک و مًلکوت سائل تو ما را نرسد فضائل تو ما را نرسد ثنات زهرا خورشید کجا و مورِ صحرا جایی که نبی لب از سخن بست باید که دگر لب از سخن بست جایی که نبی بوسدَت دست باید که لب از سخن بست به لب بهشت ناز داری تو کِی به فدک نیاز داری؟؟ تو دست خدا در آستینی تو یار امامِ راستینی جز دست خدا کسی نشاید کز دست علی گره گشاید تو بهر علی قیام کردی خود را سپر امام کردی دردا که تو را به خانه کُشتند با ضربه ی تازیانه کُشتند تا چند کنایه و اشاره والله شکست گوشواره فریاد که پاره شد گلویم بگذار همان به پرده گویم روح از تنش پًر زد و رفت بر جان علی شرر زد و رفت *از مسجد اومد بیرون دید کنیزا دارندگریه میکنند.من خبر؟؟ آقا بدو..بدو بدو اومد تو حجره* مولا چو رسید در کنارش تا دید به چشم اشکبارش که فاطمه با قد خمیده چادر به روی سرش کشیده حس کرد که قدرتی ندارد چون فاطمه حرکتی ندارد آرام کمی نگاش کرد مولا آهسته ولی صداش کرد مولا *خانوم!فاطمه!عزیزم!جواب نیومد سر رو گرفت تو بغلش ولی صدای فاطمه نیومد* @navaye_asheghaan
حق باور فاطمه بود.mp3
1.34M
نغمه: محمود گلستان نژاد حق ، باور فاطمه بود با شوهر فاطمه بود حق ، حیدر فاطمه بود به فدای علی سر فاطمه بود تمام این عالم در تدبیر علی است تمام عالم گرم تکبیر علی است تمام قرآن یکسر تفسیر علی است دو دریا در کنار هم یکی زهرا یکی حیدر یکی اول یکی آخر یکی حمد و یکی کوثر در آتش غم کوثر در بند ستم حیدر از ضربه ی میخ در وسط آتش شده کل پرپر علی پس از پیغمبر دلخوش به تو بود بمان که عمری حیدر دلخوش به تو بود که آیه های کوثر دلخوش به تو بود مرو زهرا که می بینم غروب آفِتابم را چه غمگین می کنم راهی شهید انقلابم را داغت شده مشکل من آتش زده بر دل من سوزد همه حاصل من غم رفتن تو شده قاتل من امید حیدر رفتی حالا چه کنم بگو پس از تو با این دنیا چه کنم پس از تو با این غمها زهرا چه کنم مرو زهرا بمان با من علی را دست غم مسپار من و تو جان هم هستیم ، علی را بی علی مگذار محسن ناصحی @navaye_asheghaan
انجام كار خانه مرا سخت گشته است دیگه خودم نمی تونم برا بچه هام نون درست كنم... نمی تونم خودم لباس های بچه هام رو بشورم... بابا چند وقت ِ زینب میاد جلو بسترم... توقع داره مثل همیشه بغلش كنم... موهاش رو شونه بزنم... آخ كه دیگه دستم بالا نمیاد... بابا برا علی نمیتونم بگم،بچه ها هم كه طاقت ندارن... اومدم برا تو بگم بابا انجام كار خانه مرا سخت گشته است می دونی چرا بابا؟ ضرب غلاف بال و پرم را گرفته است همسایه ها عیادت نمی اومدند،ای كاش نمی اومدند،وقتی می اومدند،می رفتن بیرون،زینب میشنید،هی با خودشون می گفتن،این خانم دیگه موندنی نیست،این روزها روزهای آخرشه، همسایه ها همه فهمیده اند كه مرگ سر تا به پای محتضرم را گرفته است فاطمه هجده ساله از دیوار كمك میگرفت،می اومد كنار قبر بابا،این روزها وقتی از بابا حرف می زدن دلتنگ میشد،می گفت:علی جان پیراهنی كه بابام رو در اون پیراهن غسل دادی،بده من بوی بابام و استشمام كنم،امیرالمؤمنین علیه السلام می دونه فاطمه چقدر دلتنگه،هی امتانع میكرد،هی زهرا اصرار،پیراهن رو آورد،روایت نوشته،تا پیراهن رو بو كرد،دیدن خانم غش كرد،رو زمین افتاد،می خوام بگم بی بی طاقت نداشتی،پیراهن بابا رو ببینی،من بمیرم برا اون سه ساله ای كه تا بهانه ی بابا رو گرفت،دیدن نانجیب ها از در خرابه یه طبقی دارن میارن،قول بده ناله هات تموم نشه برای باقی شعر،همچین كه رو پوش رو كنار زد،بچه ترسید،عمه جان این سر كیه؟ آخه حق داره بچه،باباش این طوری نبود،همه صورت زخمی ِ،لبها تركیده،بی بی كنار قبر بابا با باباش حرف می زد،اما این سه ساله،كنار سر بریده بابا، گفت:بابا،خیلی درد و دل دارم باهات بابا، درشام بی كسی مرا داد می زند زخمی كه بال چشم ترم را گرفته است اگه كسی تا حالا برا رقیه سلام اللله علیها گریه نكرده باشه،با این بیت تلافیش رو در بیاره. هر جا زقافله عقب افتاده ام ضجر از روی اسب موی سرم را گرفته است. هر جا رقیه رو می زند رو می كرد به عمه جانش میگفت:اگه عموم بود،اینها جرأت نداشتن من و بزنن دق مرگ كرده حرمله ام بس كه در برم بر نی سر عموی حرم را گرفته است این یكی رو به اندازه ی غیرتی كه پا روضه ی بی بی داری باید پاش ناله بزنی. انگشت های طعنه امانم بریده است خیرات شهر دور و برم را گرفته است این كه بی تاب ِ رو زمین خواب ِ دختر شاه ِ شده بی بابا اما حالا با كیا همراه ِ اونجا اگه تو مدینه،غربت اگه بود،اما علی بود سلمان بود،اباذر بود،اینجا هر وقت سر از محمل بیرون میكرد،باید سرهای بریده رو میدید،یا باید شمر و خولی رو می دید. شده بی بابا اما حالا با كیا همراه ِ نزنید اینقدر بی گناهه توی ویرونه یه ریز می خونه كجایی بابا كی میگه بابا نوه ی زهرا بی كس و كاره یتیم تنها كه نشسته با لباس پاره آخه كی گفته خنده داره آفتاب از كدوم طرف در اومده كه بابام با سر اومده لب تشنه بریده حنجر اومده كه بابام با سر اومده غریب مادر اومده حسین رو، مادرش براش گریه می کنه..."بُنَیَّ! قَتَلوکَ ذَبَحوکَ وَ مِنَ المَاءِ مَنَعوک .." عصر عاشورا خواهرش در کنار پیکر پاره پاره اش به مادرش سلام می کنه...* *باباش علی میرفت صفین؛از کربلا عبور کرد.اینقدَر برای کشته ی کربلا گریه کرد.اشک چِشمانش جاری شد.مادرش زهرا به علی سفارش کرده بود:علی! "ابْکِنِی وَ ابْکِ لِلْیَتَامَی وَ لَا تَنْسَ قَتِیلَ الْعِدَی بِطَفِّ الْعِرَاقِی"علی برای حسینم زیاد گریه کن‌‌‌.. قربون امام زمان برم که فرمود:اگر اشک چشم نداشته باشم برات خون گریه می کنم:" بَدَلَ الدُّموعِ دَما‌‌..." *
1_4102431424.mp3
7.05M
سلام آقای دلم یا اباعبدالله عجینه با تو گلم یا اباعبدالله توی عالم لذت حرمت پیچیده همه جا آوازه‌ی کرمت پیچیده حسین میگیری دستامو حسین میبینی اشکامو حسین تو قلبم میمونی حرفامو میدونی از چشمای خیسم دردامو میدونی من لی غیرک حسین حسین حسین من امام حسین حسین حسین... من اگه از تو نگم زبونم میگیره روتو که برگردونی نوکرت میمیره اسیر دنیا شدم نزار اینجور باشم چجوری دلت میاد از حرم دور باشم حرم روز و شب اشکامه حرم تو قاب چشمامه حرم رویای نوکر هاست وقتی عباس اونجاست تو شب های جمعه از زائر ها غوغاست من لی غیرک حسین حسین حسین من امام حسین حسین حسین... @ من کاری کن که داره دیر میشه نمیخوام این چند صباح اسیر دنیاشم نمیخوام به هیئتت بی تفاوت باشم حسین نعم الامیر من حسین عشقت تقدیر من حسین با یاد تو مستم نوکر تو هستم نگیری دستم رو خالی میشه دستم من لی غیرک حسین حسین حسین من امام حسین حسین حسین... @navaye_asheghaan
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 احمد بهزادی بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ دلها را روانه کنیم بین الحرمین کنار حرم با صفا اقا ابوالفضل آه حاجت مندان آه مریض دارها آه گرفتارها هرحاجتی دارید از بی دست کربلا درخواست نماید انشالا حاجت روابشید شفای مریضها انشالا همه اموات فیض ببرند السلام علیک یا ابوالفضل العباس یا قمربنی هاشم 🔶بارگاه با صفای در کربلا دارد ابوالفضل 🔶تاقیامت عاشقان بی ریا دارد ابوالفضل 🔶هر که ازصدق وصفا بنمودرو درخانه او 🔶دیدازراه وفا جو روسخا داردابوالفضل 🔶گر دوای دردخواهی روکن درخانه او 🔶ازبرای در بی درمان شفا دارد ابالفضل 🔶تالب شط فرات آمد ولی لب تشنه برگشت 🔶همت مردانگی بین تا کجا دارد ابوالفضل 🔶قربان مرامت قربان ادبت قربان حرم و بارگاهت یا ابوالفضل 🔶یادم امدآن زمانی که حسین باچشم گریان 🔶دید درخون غوطه ورقدو رسا دارد ابوالفضل ⬅️آقا ابوالفضل درروز عاشورا صدا زد حسین جان بادر برادر برادر درخون تپیده ات را دریاب صدای ابوالفضل به گوش امام حسین رسید آمد کنار بدن پاره پاره برادر دید برادر دست دربدن ندارد تیر به چشم برادر اصابت کرده فرق ابوالفضل تا به ابرو شکسته امام حسین صدا زد 😭 عباسم برادر آیا وصیتی دارید صدا زد چرا برادر سه وصیت دارم 🔻وصیت اول برادرجان خون ازچشمم پاک کن تا یک بار دیگرتو برادرم راببینم حسین جان یک بار دیگر عزیز زهرا راببینم😭 🔻وصیت دوم تا زنده هستم مرا به خیمه مبر برادرجان چون به سکینه ات وعده آب دادم😭 مرا به خیمه مبر تا که حالتی دارم چراکه ز روی سکینه خجالتی دارم سکینه اب طلب کرد وپاره شد جگرم نشد که قطره ابی برای او ببرم😭 🔻اما وصیت سوم برادر حسین جان سلام من را به خواهرم زینب برسان بگو زینب جان وقتی رفتی مدینه سلام من را به مادر چشم انتظارم ام البنین برسان انشالا هیچ مادری را چشم انتظار فرزند نکنه😭 بگومادرجان اجل مهلت نداد بیام یک باردیگر ببینمت مادر😭😭 صبابیا مددی کن که سخت دلگیرم سلام من را برسان نزد مادر پیرم بگو گذشت آمدن من دگر به وطن مادر غرض که جان تو و طفلهای بی کس من مادر ⏪یادشهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرند گریزی هم داشته باشیم به روضه امام حسین(ع) وامام رضا(ع) همه امواتمان فیص ببرند اما یا ابا عبدالله قربان آن بدنی برم که سه شبانه روز برروی ریگ های داغ کربلا انداخته بود کسی نبود غسلش بده کسی نبود کفنش کنه کسی نبود دفنش کنه یا اباعبدالله قربان آن بدنی برم که زیر آفتاب گرم کربلا سوخت ⏪اما جمله اخرمنو و گریز به روضه امام رضا (ع) التماس دعا از همین جا دلها را روانه کنیم حرم امام رضا ، انشاءالله کنار حرمش ، پیغمبر دو تن را پارۀ تن خطاب کرده ، یکی مادر سادات زهرای مرضیه است ، فرمود : فاطمه پارۀ تن من است . یکی هم امام رضا ، یا رسول الله پارۀ تنت در خراسان به زهر جفا مسموم کردند چنان زهر کاری بود آقا مثل شخص مار گزیده به خود می پیچید . 🔸تمام تار و پود من بسوزد همه شمع وجود من بسوزد 🔸خدایا ناله هایم را اثر نیست کنار بستر من یک نفر نیست غریبم من غریبم من غریبم 🔸نمی دانم کجایی ای جوادم چرا از من جدایی ای جوادم 🔸عیادت از من دور از وطن کن بیا با دست خود من را کفن کن غریبم من غریبم من غریبم اباصلت می گوید : امام چشمش به در بود امام جواد آمد آن لحظات آخر سر بابا را به دامن گرفت ، اما کربلا (آماده اید بگویم یا نه ) زین العابدین نتوانست بیاید قتلگاه ، عمه اش زینب آمد دید حسینش تنهاست ، دید شمشیرها و نیزه ها در یک نقطه فرود می آید دستهایش را روی سر گذاشت هی فریاد می زد : وا محمدا ، واحسینا الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون التماس دعا 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴