eitaa logo
کانال نوای عاشقان
19هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
434 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
25090209.mp3
37.04M
. روضه ای کوچه پر از دود شد آتیش نمرود شد خونِ در و دیوار شبیه یک رود شد مدینه پر درد شد خزون شدو سرد شد خونه امنه ما پا خور نامرد شد یه عده بی حیا ،( ازراه اومدن )۳ ضربه بی هوا ، (روو در میزدن)۳ مادر پا به ماه ، (افتادش زمین)۳ طوری لگد زدن ، (شد سقط جنین)۳ یه لشگر و یه مادر و نشسته خون تازه روو میخ درو خدا الهی نگذره از اون کسی که بین کوچه بسته دست حیدرو وای ، (مادر مادر مادر مـــادر)۳ بال و پرش می‌سوخت موی سرش می‌سوخت توو شعله ها مادر با پسرش میسوخت چهل نفر با سر رد شدن از روو در یکی نگفت آخه زیر دره مادر میونه کوچه ها ، (بد کردن به ما)۳ چادر مادرم ، ( له شد زیر پا)۳ ضربه دومی ، ( پهلوشو شکست)۳ غلاف اون دوتا ، (بازوشو شکست)۳ سینه شکست به خون نشست بد زده مادرم رو نانجیب پست ضربه ی محکم لگد های عُمَر راهه نفس کشیدن مادر و بست وای ،(مادر مادر مادر مـــادر)۳ ✍ 👇
. 🎤 کسی که بی تو سَرِ صحبتِ جهانش نیست تحمّل غم هجر تو در توانش نیست کسی که سوخته از انتظار می‌داند دل از فراق تو جسمی بُوَد که جانش نیست کسی که روی تو را دید یک نظر چون خضر چگونه آرزوی عمر جاودانش نیست؟! کسی که درک کند دولت حضور تو را نیاز گوشه‌ی چشمی به دیگرانش نیست نه التفات به طوبی کند، نه میل بهشت که بی حضور تو حاجت به این و آنش نیست به خاک پای تو سوگند، ای همیشه بهار! گلی که بوی تو دارد، غمِ خزانش نیست بهارِ زندگی‌ام در خزان نشست؛ بیا! «بهار نیست به باغی که باغبانش نیست» کنارِ تربتِ زهرا تو گریه کن! که کسی، به جز تو با خبر از قبر بی‌نشانش نیست بیا و پرده ز راز شهادتش بردار پسر که بی‌خبر از مادرِ جوانش نیست... ✍ ...................... جز به مهدی روی سیلی خورده نگشایم به کس منتقم باید ببیند روی سیلی خورده را ............ . از لاله زار توحید آتش زبانه می زد گل گشته بود پرپر، بلبل ترانه می زد در گلشن ولایت، یک نوشکفته گل بود گر می گذاشت گلچین، آن گل جوانه می زد من ایستاده بودم دیدم که مادرم را دشمن گهی به کوچه، گاهی به خانه می زد گاهی به پشت و پهلو گاهی به دست و بازو گاهی به چشم و صورت گاهی به شانه می زد گردیده بود قنفذ هم دست با مغیره او با غلاف شمشیر این تازیانه می زد وقتی که باغ می سوخت، صیاد بی مروت مرغ شکسته پر را در آشیانه می زد با چشم خویش دیدم جان دادن پدر را از ناله ای که مادر در آستانه می زد این روزها که می دید موی مرا پریشان با اشک دیده می شست با دست، شانه می زد هنگام شرح این غم، از قلب زار (میثم) مانند خانه ی ما آتش زبانه می زد استاد حاج @navaye_asheghaan
. ندیده بود از ما غیر خوبی همونی که رسید بعدش لگد زد نه اینکه من بگم ، تو نامه گفته جدای از لگد ، حرفای بد زد چقدر آتیش آوردن پشت در که تموم خونمون خاکستری شد تمومه خونواده غصه دارن چراغ زندگیمون بستری شد یه دنیا خستگی رو شونه هاشه واسه اینه نمیتونه بخوابه دقیقا حالت خواب و بیداریش شبیه فردای طفل ربابه دوتا از برگ گل نازک تری که یکیشون میخ یکیشون تیر خورده به این زخم گلو و زخم سینه میاد که انگاری شمشیر خورده نوه مادر بزرگ و دوست داره علی اصغر میمیره واسه زهرا هزارتا هم شباهت داشته باشن یه فرقی هست که گریه ام میره بالا به قبر فاطمه نیزه نخورده علی رو نیزه ها بیرون آوردن لبای خشک و خونیش رو که دیدن همه پایین نیزه اش آب خوردن ✍ . @navaye_asheghaan
. ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 🔳بند اول شد فاطمیه تا دوباره ما بگرئیم در ماتم شهادت زهرا بگرئیم مادر فدای قبر بی نام و نشانت لعنت حق بر ضاربین و قاتلانت اول شهیده راهه ولایت حضرت مهدی،صاحب عزایت ▫️یافاطمه٢ام ابیها▫️ ⏺⏺ 🔳بند دوم آتش کشد از خانه ی حیدر زبانه ثانی زند از بین شعله تازیانه مادر گرفتاره میانه درب و دیوار در سینه اش بگرفته جا تیزیه مسمار محسن فدا شد مادر کتک خورد از ضرب سیلی ، ریحانه پژمرد ▫️واویلتا٢مظلومه زهرا▫️ ⏺⏺ 🔳بند سوم بسته شده دسته ولی حق ز کینه مجروح و زخمی فاطمه روی زمینه چهل نفر حرامیه پلید و کافر رد شدن از روی تن همسره حیدر با لگد و مشت،مغیره نامرد با قنفذ پَست،زهرا رو میزد ▫️واویلتا٢مظلومه زهرا▫️ 🔳بند چهارم زهرای دشت کربلا بی بی رقیه مقتوله ی جور و جفا بی بی رقیه گشته کبود پیکره تو از ظلم اعدا مقابلت افتاده از نی رأس بابا کنج خرابه جان دادی رو خاک تا اینکه دیدی لبهای چاک چاک ▫️واویلتا٢آه از یتیمی▫️ 🏴آستان مقدس امامزاده سیدمحمد(ع) قهدریجان ✏️: ✍ .👇 @navaye_asheghaan
311.3K
. از لاله زار توحید آتش زبانه می زد گل گشته بود پرپر، بلبل ترانه می زد در گلشن ولایت، یک نوشکفته گل بود گر می گذاشت گلچین، آن گل جوانه می زد من ایستاده بودم دیدم که مادرم را دشمن گهی به کوچه، گاهی به خانه می زد گاهی به پشت و پهلو گاهی به دست و بازو گاهی به چشم و صورت گاهی به شانه می زد گردیده بود قنفذ هم دست با مغیره او با غلاف شمشیر این تازیانه می زد وقتی که باغ می سوخت، صیاد بی مروت مرغ شکسته پر را در آشیانه می زد با چشم خویش دیدم جان دادن پدر را از ناله ای که مادر در آستانه می زد این روزها که می دید موی مرا پریشان با اشک دیده می شست با دست، شانه می زد هنگام شرح این غم، از قلب زار (میثم) مانند خانه ی ما آتش زبانه می زد استاد حاج ✍ ............. . علیهاالسلام بیمارت ای علی‌جان، جز نیمه‌جان ندارد میلی به زنده ماندن، در این جهان ندارد غم چون نسیم پاییز برگ و بر مرا ریخت این لالۀ بهاران غیر از خزان ندارد... خواهم که اشک غربت از چهره‌ات بگیرم شرمنده‌ام که دیگر دستم توان ندارد بگذار کس نداند در پشتِ در چه بگذشت من لب نمی‌گشایم، محسن زبان ندارد هر کس سراغم آمد با او بگو که زهرا قدرش عیان نگردید، قبرش نشان ندارد شهری که در امان‌اند حتی یهود در آن در بین خانۀ خود، زهرا امان ندارد!... 📝حاج ✍ .
. فاطمه ناموس کبرای خداست جمع در او موهبت های خداست در پی حفظ حریم خویشتن مرد باید پشت در آید نه زن هیچ دانی دختر خیر البشر از چه جای حیدر آمد پشت در دید مولایش علی تنها شده خانه اش محصور دشمن ها شده در دفاع از شوهرش فردی ندید بین آن نامرد ها مردی ندید گفت باید پیش امواج خطر یار بهر یار خود گردد سپر من که تنها دختر پیغمبرم پشتِ این در پیش مرگ حیدرم آن که باشد مرد این سنگر منم اولین قربانی حیدر منم چشم پوشیدم زجان خویشتن ای مغیره هر چه می خواهی بزن این در کاشانه، این پهلوی من این غلاف تیغ؛ این بازوی من "من به جان، زخم علی را می خرم" گو چهل نامرد ریزد بر سرم گر برآید شعله از کاشانه ام یا که گردد قتلگاهم خانه ام گر رود از ضرب سیلی هوش من گوشواره بشکند بر گوش من گر شوم با کوه آتش رو به رو یا رود مسمار در قلبم فرو "گر رسد در پشت در، جان بر لبم" افتم از پا پیش چشم زینبم گر شوم در لحظة سقط جنین از جفای دشمنان نقش زمین باز می گویم به آوای جلی یا علیّ و یا علیّ و یاعلیّ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... . @navaye_asheghaan
زمانی چند از مرگ نبی نگذشته بود ، آری که در اسلام آوردند ، بدعت های بسیاری همان ها که همیشه در مدینه مدعی بودند نشان دادند از خود ، بعد پیغمبر چه رفتاری پس از مرگ پیمبر ، از تمام مردم آن شهر نداده یک نفر بر حضرت صدیقه دلداری نباید گفت با نامحرمان این داغ را اما... کجا باید بریم این غم؟ چه سازیم این گرفتاری؟ که دور خانه ی حیدر ، امیر و فاتح خیبر هجوم گرگ ها بود و رجزخوانیِ کفتاری یکی فریاد میزد بر سر ناموس پیغمبر یکی بهر اهانت بر علی میکرد هرکاری میان آن همه زندیق ، بین آن همه کافر خلیفه آمد و میکرد در دعوا جلوداری بدانید ای مسلمانان ، خلیفه مادرم را کشت به خود آیید ای مردم ، بس است انقدر بی عاری من از آن قوم که آتش بپا کردند پشت در کنم با هر زبان و شیوه ای ابراز بیزاری @navaye_asheghaan
صدا ۰۰۱.m4a
2.3M
# بند اول: آتیشه خونمون چقد هیزم ریختن پیش خونمون ینی اینجا بازم میشه خونمون؟ آتیشه خونمون قد تو خم شده خونه مون پا خورِ نامحرم شده دو نفر از جمع خونه کم شده قد تو خم شده توی هیجده بهار/ پیرت کردن از زندگی/سیرت کردن لگد بی‌هوا/چند جا خوردی افتادی و/ هی پا خوردی بند دوم: حورا رو میزنن چشمو میبندن هر جا رو میزنن علی می بینه زهرا رو میزنن حورا رو میزنن وای از درد غلاف شعله دور زهرا مشغول طواف کرده قنفذ با مغیره ائتلاف وای از درد غلاف بمیرم چادرت/ گرد میگیره دستات چقد/ درد میگیره واسه دردات چقد/سوختی از تب از ماتمت/دق کرد زینب @navaye_asheghaan
. بند اول *ضرب ضربا ضربوا / نه یکی نه دوتا یه گروه آتیش زدن دلها رو/زدن مادر مارو در میسوخت تو شعله ها بال کبوتر میسوخت خط به خطِ سوره‌ی کوثر میسوخت در افتاد لگد زدن یاس پیمبر افتاد مادرو میدیدم که با سر افتاد به فضه گفت بیا بیا/که محسنم شده فدا به فضه گفت که از غمام/چیزی به مولا نگیا آه آه از این مصبیت ۸ بند دوم همگی پره بغض و حسد/اومدن توی خونه و بعد دست بابامو بستن/اونا که خیلی پستن غوغا شد برای بردن بابام دعوا شد نصیب ما رنج و غم دنیا شد محشر شد مادر ما یک تنه یک لشگر شد اما با ضرب سیلی گل پرپر شد چهل نفر لگد زدن/چهل نفر چه بد زدن با تازیونه و غلاف /مادرو بی عدد زدن آه آه از این مصیبت۸ بند سوم مادرم ، پر زخمه تنش/کبوده، همه ی، بدنش یه جوری زدن اوباش/ که تار میبینه چشماش بیماره نفس به سختی میکشه درد داره مصیبتش مصیبته مسماره دل گیره درد شبونه جوونشو میگیره حسن با روضه هاش داره میمیره وصیتش شده به من یه بوسه و یه پیرُهَن روضه میخونه این شبا برا شهید بی کفن آه آه مظلوم حسینم ۸ @navaye_asheghaan
. مادرم خورد زمین و دلِ آدم خون شد دلِ آدم نه، دلِ حضرتِ خاتم خون شد صورتش خورد به دیوار، به ضربِ سیلی بعد از آن صورت و چشم و سرش از دم خون شد ضربه ی دستِ عدو کار خودش را می کرد آه..دیدم رُخِ چون آیينه کم کم خون شد شبنمِ چشم ترش ریخت به خاکِ کوچه خاک از داغِ غمش گِل شد و شبنم خون شد گوش او پاره شد و زینت گوشش بشکست گوشِ هرکس که شنید این غمش، از غم خون شد مادری را جلوی چشم پسر زَد ای وای.. از چنین صحنه خدایا، دلِ عالم خون شد ملتمس ناله بزن در غمِ آن ياسِ کبود خونِ دل خور، که دلِ دشمن او هم خون شد ............ . دستی از راه رسید و به رخت جا انداخت پایی از راه رسید و جلویت پا انداخت یکنفر که دلش از بغض علی میجوشید ضربه‌ای زد به در خانه و در را انداخت آتشی را به در خانه ی آب آورد و بین دیوار و در سوخته دعوا انداخت ضربه‌ی پای در و بی ادبی‌های غلاف بازویت را دو سه ماهی ز تقلّا انداخت گره انداخت به کار همه دنیا؛ آن‌که ریسمان گردن مولای دو دنیا انداخت در قیامت جلوی چشم همه می‌اُفتد آنکه در کوچه تورا بین تماشا انداخت ✍ . @navaye_asheghaan
. السلام علیک ایتها الصدیقة الشهیده دنیا به چشم گریه کنان تار می شود تا روضه، روضه ی در و دیوار می شود زخم هزار ساله ی مان تیر می کشد تا صحبت از حرارت مسمار می شود بی اختیار یاد غم محسنت کنیم تا یک گلی به شعله گرفتار می شود "دیوار می کند کمکش راه می رود" وقتی جوان ز حادثه ای زار می شود با بغض و درد یاد مغیره کند دلم تا بین خلق، صحبت کفتار می شود زخمی که تیغ خنده ی کفتار می زند بدتر ز هر چه زخم شرر بار می شود یثرب چه شهری است که بعد از پیمبرش زهرا فقط برای علی یار می شود . @navaye_asheghaan
. 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ ‌ مادر / نفسش اعجازه چادر خاکی شو / رو سرم می ندازه مادر / دوای هر درده قیامت دنبالِ / نوکراش می گرده حضرت مادر زیر پر چادرتن این همه نوکر با تو تماشایی تره صحنه ی محشر حضرت مادر بارون رحمتی - من مثل یک کویر ای مادر حسن - دست من رو بگیر امنا فاطمه ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ مادر / ضربان حیدر سوامون کن توی / شلوغیِ محشر شأنت / فوق هر ادراکه پسرت ارباب / همه ی افلاکه دل بی قراره حاجت اگه داری بیا رد خور نداره جز تو کدوم عشقی برا من موندگاره دل بی قراره بارون رحمتی - من مثل یک کویر ای مادر حسن - دست من رو بگیر امنا فاطمه ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ مادر / چرا چشمات تاره چش زینب سمتِ / خونِ رو دیواره مادر / چِقَدِ دلتنگی با چهل تا مردِ / بی حیا می جنگی افتادی از پا آخرشم با لگدش کَنْدْ درو از جا افتادی توی کوچه ها یکه و تنها افتادی از پا هیزم  آوردن و - در رو آتیش زدن افتادی رو زمین - پیش چشم حسن امنا فاطمه ۴ ✍ .👇👇