السلام علی المعذب فی قعر السجون و ظلم المطامیر ذی الساق المرضوض
#موسی_بن_جعفر_الکاظم
#یا_باب_الحوائج
افتاده است روی زمین درد میکشد
پایش شکسته زیر فشار شکنجه ها
با تازیانه روزه ی خود باز می کند
مردی که مانده بین حصار شکنجه ها
کنج سیاه چال به این فکر میکند
معصومهام میان مدینه چه میکند؟
دارد مدام پهلوی او تیر می کشد
از بسکه یاد فاطمه و کوچه میکند
لحظه به لحظه چهرهی او زرد میشود
جسمش به زیر بار بلا تیر میکشد
با دستهای بستهی خود روی خاکها
تصویر یک جراحت زنجیر میکشد
اینجا اگرچه حرمت او را شکستهاند
اما چهخوب شد کهکنارش کسی نبود
با روضههای عمهی خود گریه میکند
وقتیکه دست بسته کنارش سکینه بود
#محمدحسن_بیات_لو
@navaye_asheghaan
السلام علیک یاباب الحوائج
#یا_موسی_بن_جعفر
خدایا آرزو دارم ببینم بچههایم را
در این خلوت اجابت کن دوبارهربنایم را
ندارد فرق چندانیبرایم روز و شب دیگر
از این رو که نمیبینم رخ ماه رضایم را
دلم تنگ است میخواهم کنار دخترم باشم
چه میشد باز بر دوشم بیاندازد عبایم را
نشد امروز دستم را بگیرد گرم در دستش
ولی یک روز میگیرد غریبانه عزایم را
دعا کردم برایحال زندانبان ولی افسوس
تلافی کرد با شلاّق همواره دعایم را
بلائی بر سرم آورد این جا سِندی نامرد
که جز مردن نمیبینم در این دنیا شفایم را
ندارد روزنی زندان، اماناز دست زندانبان
که با زنجیر غم بسته گلوی بیصدایم را
ندارم قوتی حتی که برخیزم به روی پا
فشار ضربهی پایی شکسته ساقِ پایم را
غریبو تشنه و زخمیبهفکر همسر وفرزند
"بیا مادر بیا مادر" ببینی کربلایم را
#محمدحسن_بیات_لو
@navaye_asheghaan
.
#مبعث
رفته نجف دلم شب مبعث علی علی 💢
آقا اگر به بزم تو مهمان نمیشدیم
اینگونه عاشقانه غزلخوان نمیشدیم
حتی اگر محبت بی حد تو نبود
سوگند برخودت که مسلمان نمیشدیم
اخلاق نیک تو همه را جذب کرده است
بی مهر تو که صاحب ایمان نمیشدیم
قطعا اگر که ختم رسالت نمی شدی
ما مفتخر به مذهب سلمان نمیشدیم
قرآن اگر نبود کلام خدای تو
قاری نمیشدیم- به قرآن نمیشدیم
تو روشنای مشعل سبز هدایتی
پایان کار امر خدا در رسالتی
نقل محافل همه ی ما کلام توست
شیرینیِ دهان؛ رطب ذکر نام توست
فرمودهای که دین همهاش مهربانی است
این یک حدیث نه که تمام پیام توست
باید به سیرهی عملیات عمل کنیم
راه سعادت بشریت مرام توست
جایی که جبرئیل هم آنجا نمی پرد
اوج همیشگی بلندای بام توست
دل زنده شد بهعشق تو چیزی که بیگمان
ثبت است بر جریده عالم؛ دوام توست
امشب بخوان بهنام خداییکه منجلیست
از این به بعد یار و مددکار تو علیست
ای در کنار تو همه دم هر کجا علی
باطن ترین ظهور تو در اختفی علی
یک نور واحدید که فرقی نمی کند
یا مرتضی محمد و یا مصطفی علی
وقتی نبی علیست علی هم همان نبیست
در بین کعبه احمد و بین حرا علی
یا ایهاالرسول به نام خدا بخوان
اقْرَأْ بِاسْمِ ربّ و به نام خدا علی
از هر طرف به قصه ی بعثت نظر کنی
بحث ولایت علی است ابتدا - علی
خیل فرشتگان همه تکرار میکنند
صَلّوا علی محمد و صَلّوا عَلیٰ علی
تا حال علی علی و از این پس علی علی
رفته نجف دلم شب مبعث علی علی
#محمدحسن_بیات_لو بهمن ۱۴۰۲✍
#عید_مبعث
#مدح_و_مناجات_با_پیغمبر_رحمت_ص
#امیرالمؤمنین
.
@navaye_asheghaan
ولادت حضرت اباعبدالله الحسین
#سوم_شعبان
بی دلم بی بهانه می خوانم
غزلی عامیانه می خوانم
آن قدر از خودم رها شده ام
از خودم یک ترانه می خوانم
شب شعری چنین ندیده کسی
تا سحر عاشقانه می خوانم
ماهی حوض خانه ات هستم
پای تو بی کرانه می خوانم
نفسم در هوای تو جاریست
جان تو هر کجا نمی خوانم
خواندنم پای تو فقط زیباست
خواندنم با تو خط به خط زیباست
با دم تو کسی که دمپر شد
با دم تو مسیح پرور شد
کوچه پس کوچهی بهشت خدا
با گل خنده ات معطر شد
فطرس از برکت قدومت بود
صاحب بال و پر نه شهپر شد
از همان ابتدای آمدنت
کشتی عشق تو شناور شد
شدی از هر نظر رسول خدا
شیرهی جانت از پیمبر شد
معنی فجر و انّما هستی
خامس آل مصطفی هستی
ای قبولی طاعت همگان
مهر پیوسته -لطف بی پایان
رحمت واسعه؛ فضیلت جود
ای سراج المنیر؛ کهف امان
آیهی عصمت و صحیفهی نور
ای جهاد و عقیده و ایمان
آمدی و زمین شد آرزوی
آسمان؛ روز سوم شعبان
مینویسم حسین جانم حسین
مینشیند کنار نامت “جان”
بأبی انت سیدالشهدا
روزیام کن دوباره کرببلا
#محمدحسن_بیات_لو
(سروده قدیمی با کمی تطور )
@navaye_asheghaan
.
#امام_زمان
#سال_نو
به چشم روشنی شام تار منتظرم
به صبح - آن قسم آشکار- منتظرم
بیا که عید بیاید به خانهی دل ما
حضور سبز تو را ای بهار منتظرم
اگرچه دیر شده با گذشت اینهمه سال
به حکم مطلق پروردگار منتظرم
تورا نخواستم آنگونهای که باید خواست
شبیه مردم اهل شعار منتظرم
زمانه میگذرد نا امید ؛ اما من
به رغم خستگی روزگار - منتظرم
هنوز آمدنت آرزوی عقربه هاست
به دیرپایی این انتظار منتظرم
تو را ندارم و از هرکسی ندار ترم
کجاست آن کرم بیشمار ؟ منتظرم
میان روضه هوای مدینه پیچیده
به خاک چادر آن بی مزار منتظرم
#محمدحسن_بیات_لو✍
.
@navaye_asheghaan
.
#زمزمه
#مناجات #امام_زمان سلام الله علیه
خیلی وقته که شب وروز
آرزومند وصالم
به امید دیدن تو
میگذره هر روزِ سالم
چی میشه از پس ِ ابرا
خورشید نگات بتابه
به خدا نفس کشیدن
بی حضور تو عذابه
توی روزگار غیبت
سرم از عشق تو داغه
ردِ اشکامو می بینی
یادگاریهِ فراقه
طلوع شیرین فردا
طعم انتظار تلخه
بی تو انگار همه دنیا
به دور سرم میچرخه
به خدا هر کجا رفتم
حضورت رو کردهام حس
العجل بقیه الله
العجل زاده ی نرگس
وقتی که میای میبینم
جلوه های بی کرانو
میزنم از این جا بوسه
خاک پاک جمکرانو
کاش میدونستم کجایی
کاظمین یا سامرایی
یا مدینه یا که مشهد
یا نجف یا کربلایی
شنیدم وقتی بیایی
می زنی صدا خدارو
میگیری تو انتقام
كوچه و کرببلا رو
#محمدحسن_بیات_لو✍
#سبک_غلاف_خنجر_خالی
👇
@navaye_asheghaan
#حضرت_معصومه_س_مدح
آیینهی حُجب و عفتی معصومه
مستورهی نور عصمتی معصومه
یا فاطِمَه! اِشفَعي لَنا فِی الْجَنَة
باب الکرم شفاعتی معصومه
✍ #محمدحسن_بیات_لو
@navaye_asheghaan
.
#کوچه_بنی_هاشم
#فاطمیه
دستی از راه رسید و به رخت جا انداخت
پایی از راه رسید و جلویت پا انداخت
** یکنفر که دلش از بغض علی میجوشید
ضربهای زد به در خانه و در را انداخت
آتشی را به در خانه ی آب آورد و
بین دیوار و در سوخته دعوا انداخت
ضربهی پای در و بی ادبیهای غلاف
بازویت را دو سه ماهی ز تقلّا انداخت
گره انداخت به کار همه دنیا؛ آنکه
ریسمان گردن مولای دو دنیا انداخت
در قیامت جلوی چشم همه میاُفتد
آنکه در کوچه تورا بین تماشا انداخت
#حضرت_زهرا
#محمدحسن_بیات_لو ✍
...................
.
** #دوخط_روضه
یکی نبود بگه آخه بیشرف ، نامرد ، مگه خبر نداشتی از حال و روز فاطمه ؟! ... مگه صدای زهرارو نشنیدی ؟! ... اگه بپرسید که پس چرا لگد به در زد؛ جوابش اینه ... خوده دومیِ بیشرف توی نامه اش برای معاویه نوشت : معاویه! نزدیک بود دلم برای فاطمه بسوزه چون که صدای نفس نفس زهرارو میشنیدم ... اومد دلم به رحم بیاد ، یاد علی افتادم ، اینقدر بغض توی سینه ام جمع کردم ، هرچی زور داشتم توی پام جمع کردم*
#هجوم_به_بیت_وحی
.
@navaye_asheghaan
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
اصل و فرع آفرینش درخور ذاتش نبود
هیچکس شایستهی درک مقاماتش نبود
ذکر یافاطر همان آیینهی یافاطمه است
جوهر فهم بشر یارای اثباتش نبود
سورهی کوثر برابر با تمام سورههاست
فرصتی اما برای شرح آیاتش نبود
بانی عالم کجا و زندگی بر روی خاک ؟
عالم خاکی که در سطح ملاقاتش نبود
عرش، لبریزِ سکوت و سرد از تسبیح بود
گوشهی خانه اگر سوز مناجاتش نبود
او دعایش شامل همسایهها هم شد ولی
در مدینه هیچ کس فکر مراعاتش نبود
زخمهایش ترجمان بیکسی مرتضاست غصههای مادر از درد جراحاتش نبود
روضه سنگین میشود با واژههای روضهاش
کاش حرف از کوچه و میخِ در و آتش نبود
✍ #محمدحسن_بیات_لو
@navaye_asheghaan
#حضرت_زهرا_س_شهادت
#حضرت_زهرا_س_کوچه_بنی_هاشم
مدینه بود و ستم بود و ظلم و آزارش
مدینه بود و غم و غصههای بسیارش
مدینه بود و بلا بود و درد بود و عزا
مدینه بود و سکوت و غروب غمبارش
مدینه بود و پر از تیرگی کُفر و نفاق
و غربتی که شده هر دلی گرفتارش
مدینه بود ولی از تمام مردم آن
کسی نکرد مراعات حال بیمارش
مدینه بود و چهل تن هجوم آوردند
به یک نفر که نشد هیچکس طرفدارش
مدینه بود و درِ خانهای پر از هیزم
دری که سرخ شد از هرم شعله مسمارش
نمیشود به زبان هم بیاورم؛ چه کنم؟
مصیبتی که خدا هم شده عزادارش
دم غروب -در آن کوچه- آه از سیلی
که آب شد دل سنگی سخت دیوارش
میان کوچه چگونه؟ چه شد؟ نمیگویم
تو خود حدیث مفصل بخوان ز آثارش
✍ #محمدحسن_بیات_لو
@navaye_asheghaan
.
#مدح_حضرت_زهرا
می آید استجابت اگر پیشواز تو
فخر خداست محفل راز و نیاز تو
محراب خانه نورُ علی نور میشود
از جانماز و وصله ی چادر نماز تو
فهم بشر به ساحت درکت نمیرسد
پنهان شده به دست خداوند راز تو
این آن حقیقتیست که کتمان نمیشود
غیر از علی نبوده کسی هم تراز تو
ای ساده زیستی تو تدریس بندگی
ای شوکت بهشت گلیم جهاز تو
نامت سلام داشت قیامت قیام داشت
زنده است آن شهادت تاریخ ساز تو
محشر که اختیار شفاعت بهدست توست
داریم ما امید به برگ جواز تو
#محمدحسن_بیات_لو✍
.
@navaye_asheghaan
.
#حضرت_زهرا
#هجوم_به_بیت_وحی
مادرم خورد زمین و دلِ آدم خون شد
دلِ آدم نه، دلِ حضرتِ خاتم خون شد
صورتش خورد به دیوار، به ضربِ سیلی
بعد از آن صورت و چشم و سرش از دم خون شد
ضربه ی دستِ عدو کار خودش را می کرد
آه..دیدم رُخِ چون آیينه کم کم خون شد
شبنمِ چشم ترش ریخت به خاکِ کوچه
خاک از داغِ غمش گِل شد و شبنم خون شد
گوش او پاره شد و زینت گوشش بشکست
گوشِ هرکس که شنید این غمش، از غم خون شد
مادری را جلوی چشم پسر زَد ای وای..
از چنین صحنه خدایا، دلِ عالم خون شد
ملتمس ناله بزن در غمِ آن ياسِ کبود
خونِ دل خور، که دلِ دشمن او هم خون شد
#مجتبی_دسترنج_ملتمس ✍
#مرثیه_واحد_حضرت_زهرا
#فاطمیه
............
.
#هجوم_به_خانه_وحی
#فاطمیه
دستی از راه رسید و به رخت جا انداخت
پایی از راه رسید و جلویت پا انداخت
یکنفر که دلش از بغض علی میجوشید
ضربهای زد به در خانه و در را انداخت
آتشی را به در خانه ی آب آورد و
بین دیوار و در سوخته دعوا انداخت
ضربهی پای در و بی ادبیهای غلاف
بازویت را دو سه ماهی ز تقلّا انداخت
گره انداخت به کار همه دنیا؛ آنکه
ریسمان گردن مولای دو دنیا انداخت
در قیامت جلوی چشم همه میاُفتد
آنکه در کوچه تورا بین تماشا انداخت
✍#محمدحسن_بیات_لو
.
@navaye_asheghaan