#حضرت_زهرا_س_شهادت
#شهدای_گمنام
حق و ناحق را به شکلی تازه درمیآورند
جای ایمان و یقین، اما اگر میآورند
بوی آتش میدود در کوچهباغ نخلها
کیستند اینان که بغضی شعلهور میآورند؟
این جهنمجایگاهان را چه کاری با بهشت؟
خیر مطلق را نمیفهمند، شر میآورند
جبههی جنگ جمل اینجاست یا بیت بتول؟
با چه رویی کینهها را پشت در میآورند؟
صبر حیدر معجزهست اما ولینشناسها
پشت اعجاز سکوتش حرف درمیآورند
بعد پیغمبر مسلم بود زهرا رفتنیست
ناکسان دارند اسباب سفر میآورند
کاروان کوچکی در نیمهی شب بعد از این
زیر نور ماه مفقودالاثر میآورند
✍ #فاطمه_عارف_نژاد
@navaye_asheghaan
.
🩸#زمینه #شهدا
🩸#شهید_گمنام
بند1️⃣
شهر ما بوی خدا گرفته ، چثد صفا گرفته
دوباره رنگ و روی کرببلا گرفته
چشمامون ، هوای گریه داره ، وقتشه که بباره
پیکری که می بینید ، نام و نشون نداره
پیکری که رو دستا بالا اومده ،ا ز زیر خاک داغ صحرا اومده
نگید که گمنامه نداره مادری ، برای تشیعش زهرا اومده
شهید گمنام (۲) الهی که شبیه تو بشم سرانجام
بند2️⃣
صب تا شب / یه عمره که یه مادر / نگاهشه به این در / رفتنت و یه عمره / هنوز نکرده باور
می دونه / براش میاد یه پیغام / که تو میای سرانجام / میشناسَدِت با اینکه / تویی شهید گمنام
یه عمره توو خونه میاد صدای تو
مادر تو فدا شده برای تو
خونه رو آب و جارو میزنه هنوز
مونده توو این کوچه ردّ پای تو
شهید گمنام (۲) الهی که فدای تو بشم سرانجام
بند3️⃣
ای گمنام / ای گل گشته پرپر / تویی عزیز مادر / ازت نموند نشونی / زهرا خریدت آخر
ای خوش نام / نیومده پلاکت / قسم به اسم پاکت / نِمیری از دلامون / سر میذارم رو خاکت
قسم به خون پاک تو به نام تو
می مونه توی یاد ما مرام تو
همیشه غبطه میخوریم که عمریه
گرفته توو بغل تو رو امام تو
شهید گمنام (۲) الهی که فدای تو بشم سرانجام
🎼ملودی:#کربلایی_مهدی_خیامیان
✍شعر:برادران#محسن_ناصحی و #مهدی_خیامیان
@navaye_asheghaan
شور؛ پرچم یا زهرا.mp3
2.95M
#فاطمیه
#شور
🔹پرچم یا زهرا🔹
موج پرچما این شبها
ذکر «فاطمه، یا زهرا»
میبره دلای ما رو
سمت عرش اعلا
لحظههای خوب دنیاست
چشمامون شبیه دریاست
وقتی روی دوش میگیریم
پرچم یا زهرا
الهی که اسم تو از لبم نیفته
مادرم از خوبی تو همیشه گفته
چی میشه قسمتم، بشه دعای تو
الهی که بشم، یه روز فدای تو
«یا فاطمه مدد، یا فاطمه مدد»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کوچه کوچه تو شهر ما
گوشه گوشه میشه برپا
خیمۀ عزای مادر
توی فاطمیه
هر جایی که روضه برپاست
واسۀ ما بیت الزهراست
پر شده تموم شهر از
بوی فاطمیه
سایۀ چادرت همیشه رو سر ماست
دنیا خبر داره که زهرا مادر ماست
میخوام شبیه تو، یار ولی بشم
منم فداییِ راه علی بشم
«یا فاطمه مدد، یا فاطمه مدد»
شاعر: #جمعی_از_شاعران
نغمهپرداز: #سیدرضا_حسینی
@navaye_asheghaan
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
آتش افتاده به جان همه؛ اما چه شده؟
همه جمعند دَرِ خانهی مولا؛ چه شده؟
آسمان ناله زد و گفت: درآنجا چه شده؟
فاطمه پشتِ در افتاده؛ خدایا چه شده؟
دودی از آتش آن دَر به سماوات رسید
گل یاسِ نبوی را چه جراحات رسید
به فلک نالهای از مادر سادات رسید
که خبر داشت که در عالَم بالا چه شده؟
آسمان دید که بر عرش، طنین افتاده
شعله بر بال و پَرِ روح الامین افتاده
غنچه پرپر شده و گل به زمین افتاده
وای فضه! تو بگو پهلوی زهرا چه شده؟
فضه میگفت که از چشم گهربار بپرس
من نگویم چه شده؛ از درودیوار بپرس
فاطمه روی زمین است؛ ز مسمار بپرس
آه! مسمارِ درِ خانه در اینجا چه شده؟
در هیاهو که همه فتنهگران همدستند
ناگهان آتش و بیداد بهم پیوستند
عدهای دست علی را به طنابی بستند
بی حیا مردم بیشرم! شمارا چه شده؟
گرچه مأمور به صبر است تواناست علی
در برِ کوهِ مصیبات، شکیباست علی
خیز ای فاطمه ازجای که تنهاست علی
خیز از جا و ببین حرمت مولا چه شده؟
نظر گل به سوی خرمنی از خار افتاد
مثل آتش به دل اهل ستمکار افتاد
بازوی فاطمه با ضربتی از کار افتاد
یارِ تنهای علی در بَرِ اعدا چه شده؟
به خداوند، گُلِ لم یزلی زهرا بود
در شب غربت و غم، نورِ جلی زهرا بود
تا که جان داشت به تن، یارِ علی زهرا بود
ای «وفایی» چه بگویم گل طاها چه شده؟!
✍ #سیدهاشم_وفایی
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
(گلچین و تلفیق سه مثنوی فاطمی)
من بحر نهفته در سبویم
فریاد شکسته در گلویم
بحری شدهام تمام گوهر
در مدح و ثنای کفو حیدر
آن اختر عالم هدایت
پیوند رسالت و ولایت
او کوثر و نور و قدر و طاهاست
او مریم یازده مسیحاست
لبخند نماز بر لب اوست
صد لیلهی قدر، هر شبِ اوست
وقتی به نماز بست قامت
کردند فرشتگان قیامت
دیدند خدای بی نیازش
فخریّه نموده بر نمازش
چون پرتو حق که تابد از طور
تابید شبی ز چادرش نور
زآن نور که بود نور ایمان
هفتاد یهود شد مسلمان
از عصمت او حجاب جوشد
جز او که ز کور، چهره پوشد؟
حیدر که امامت و ولایت
دارد به جهان بی نهایت
چون فاطمهاش دُرِ سخن سُفت
رازی ز کمال خویشتن گفت
حیرتزده رو به قهقرا رفت
یکباره به نزد مصطفی رفت
احمد که ز قصّه بود آگاه
لبخند زد و شکفت ناگاه
کای کلّ علوم را تجسّم
بنشین به برم بزن تبّسم
کاین راز نگفته با تو گویم
زهراست محمّد و من اویم
با این همه داشت دستش آماس
گرداند ز بس به خانه دستاس
انداخته بود دست او پوست
با آن همه داشت کار را دوست
چون ذات خدای خود یگانه
با فضّه شریک کار خانه
فردوس گدایِ فضهی اوست
خاکِ کف پای فضهی اوست
ای دختر نور و کفو یاسین
ای بضعهی خاتم النبیین
تو لیلهی قدر کبریایی
تو مادر کل انبیایی
قرآن به فضیلتت گواه است
هر لحظهی تو هزار ماه است
قرآن به تو قلب خود گشوده
مشتاق تلاوت تو بوده
تهلیل تو بهترین شهادت
تسبیح تو بهترین عبادت
ای ملک خدا مدینهی تو
جنت نفسی ز سینهی تو
یک قطره ز اشک توست کوثر
یک سایه ز قامت تو محشر
یک حکم تو را هزار طاعت
یک اجر محبتت شفاعت
کوثر، نمی از محبت تو
تطهیر، گواهِ عصمت تو
با آنکه به خاک بی نشانی
خورشید هزار کهکشانی
کی گفته که قبر تو نهان است
خاک تو فراتر از جهان است
بالله قسم ای رسول را اُم
عالم شده در مزار تو گم
بر عرشهی فُلکِ تو فَلَک چیست؟!
در وُسعتِ مُلکِ تو مَلَک چیست؟!
ارکان وجود، محکم از توست
مُلک و ملکوتِ عالَم از توست
مسکین تو ای ملیکهی دین
صد باغ فدک دهد به مسکین
بالله به بهشت، ناز داری
تو کی به فدک نیاز داری!
تو بهر علی قیام کردی
خود را سپر امام کردی
احقاق فدک برای این بود
کآن در ید دشمنان دین بود
دشمن زشما فدک ستانَد
تا دست علی تهی بمانَد
تو یار امام راستینی
تو دست خدا در آستینی
جز دست خدا کسی نشاید
کز دست علی گره گشاید
از فتنهی شوم اهرمنها
قرآن و علی شدند تنها
در شهر مقدس مدینه
شد باز دوباره باب کینه
از فتنه به دوششان حطبها
بدذاتتر از ابولهبها
در بیت رسول پا نهادند
در را به غضب فشار دادند
دردا که تو را به خانه کشتند
با ضربت تازیانه کشتند
خاکم به دهن، به ضرب سیلی
خورشید مدینه گشت نیلی
تا چند کنایه و اشاره؟!
والله شکست گوشواره
فریاد که پاره شد گلویم
بگذار همان به پرده گویم
تاریکیِ محض، نور را کشت
شیطان به بهشت، حور را کشت
پاداش رسول، خوش ادا شد
یک آیه ز کوثرش جدا شد
آن آیه دُرِ نهفتهاش بود...
محسن گل ناشکفتهاش بود...
✍استاد #غلامرضا_سازگار
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#حضرت_زهرا_س_شهادت
#اخلاقی_و_اندرز
قرآنِ مُصوّر است زهرا
سرچشمهی کوثر است زهرا
گویند بهشت مصطفی اوست
تعبیر چنین اگر چه نیکوست
عطری ز وجود او بهشت است
پاداش درود او بهشت است
فرمود نبی رسولِ رحمت
قبل از دو هزار سالِ خلقت
وقتی نه زمین و آسمان بود
نه جن و بشر، نه این جهان بود
با خویش خدای، عهد کرده است
سوگند به حق خویش خورده است
تا دور کند عذاب خود را
در حشر ز دوستان زهرا
خالق به ملائک سماوات
میکرد ز سجدهاش مباهات
حق را به کمال، بندگی کرد
در بیتِ اجاره زندگی کرد
در خانه که طرح زندگی ریخت
یک پردهی قیمتی نیاویخت
فرمود علی امامِ زهرا
کز دیدن آن بتول عذرا
آرامش من فزوده میشد
غمهای دلم زدوده میشد
در خانهی ما همه صفا بود
انگیزهی زندگی، خدا بود
رفتار جز از ادب نکردیم
یکبار به هم غضب نکردیم
میپخت غذا و خانه میرُفت
وز شِکوِه به من سخن نمیگفت
او دار و ندار مرتضی بود
همسر نه، که یار مرتضی بود
با عزت نفس و بردباری
نُه سال نمود خانهداری
آن پارهی پیکر محمد
از خانهی خود برون نیامد
جز بهر رضای حق تعالی
وقتی که غریب بود مولا
چون دید که یاری از امام است
در خانه نشستنش حرام است
از خانه برآمد و برآشفت
از حقِّ ولایت علی گفت
ای باخته دل به نام زهرا
هان، این تو و این مرام زهرا
ای بانوی دینمدار! هشدار
ایمان و حیای خود نگهدار
سرمشق ز طاعتش بگیریم
درسی ز قناعتش بگیریم
ای خیر کثیر بی کرانه
وی خُلق عظیم را نشانه
محبوبترینِ خلقِ هستی
در دیدهی مصطفی تو هستی
تو جامع آیههای حُسنی
در چشم علی خدای حُسنی
گفتار تو چشمههای نور است
یک جلوه از آن، دعای نور است
ای دست خدا تو را سرشته
گویند هزارها فـــرشتــه
تکبیر به سجده و رکوعت
تسبیح به خشیت و خضوعت
تسبیح تو وِرد اهل راز است
بهتر ز هزارها نماز است
زهد تو به روزگار پیداست
از چادر وصلهدار پیداست
هر ریشهی آن ز زلف حورا
هر وصلهی آن ز لیف خرما
ای گل که در آستان خانه
پژمرده شدی به تازیانه
دلها به مصیبتت شکسته
داغ تو به جان ما نشسته
ای مادر خاندان مظلوم
بِسْتایمت از زبان معصوم
کز غربت تو زبان گشودند
"مَمنوعَةُ اِرثُها " سرودند
باید به تو ای عزیزِ جان گفت
دردی که به کس نمیتوان گفت
✍مرحوم استاد #سیدرضا_مؤید
❤️ حسین جانم
پا میشوم بہ حرمٺِ نامٺ تمام قد
خم میڪنم براے تو با احترام،قد
هرگز مقابلِ احدے خم نمیشوم
تا خم ڪنم براے تو در هر سلام،قد
سلام ارباب خوبم✋
#صبحم_بنامتان_ارباب_
#سلام_امام_زمانم
و تویے آنڪه
صبح به صبح باید
پنجره ےِ دل را
رو بسوےِ مُحبتًش گُشود
السلامُ علیڪ یابقیةَ الله فے ارضه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_
|⇦•ام ابیها یا زهرا..
#سینه_زنی وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۱ به نفس حاج امیر عباسی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
«ام ابیها یازهرا یازهرا یازهرا»
دعای فاطمه ست حیدریم
من عاشقِ همین نوکریم
شور محرم از فاطمیه ست
مثل امام حسن، مادریم
ریشه ی روضه ی گودال
تو کوچه ی بنی هاشمه
ذکرمه فاطمه فاطمه
کاش میدونستم کجاست قبر مادرم
کاش میتونستم براش بسازم یه حرم
«ام ابیها یا زهرا یازهرا یازهرا....»
پشت ابره ماه من، چه دلگیره آسمون
پشت در بهار من، گرفته رنگ خزون
خراب شدن آرزوهام
سفید شدن تار موهام
دستِ تو بالا نمیاد
شیش ماهه دنیا نمیاد
خوشی به ماها نمیاد
«ام ابیها یا زهرا یازهرا یازهرا..»
1877483267_56316737.mp3
13.5M
|⇦ام ابیها یا زهرا...
#سینه_زنی وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۱ به نفس حاج امیر عباسی✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
علےِفاطمه؏میگوید:
الااےچاه؛یارمراگرفتن
گلم؛باغم؛بھارمراگرفتند
میانڪوچههاباضربِسیلی
#همهداروندارمراگرفتند:)
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
|⇦•دستم دخیلِ...
#سینه_زنی وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۱ به نفس حاج امیر کرمانشاهی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
دستم دخیلِ چادر نمازت
کار خوبه وقتی زهرا بسازه
باگردشِ نگاهش میگرده کائنات
با مهرفاطمه رد میشیم به راحتی از رو پل صراط
سرپناه همه ی بی کس و کارا
حضرت فاطمه سلام الله علیها
از هر کی غیر از تو بی نیازه
کار خوبه وقتی مولا بسازه
لطفش علی الدوامه آقای کائنات
باذکرِ یاعلی رد میشیم به راحتی از رو پل صراط
جان ما بسته به تو دلبر و جانا
حضرت شاه نجف علی ولی الله
سرپناه همه ی بی کس و کارا
حضرت فاطمه سلام الله علیها
یا علی یاعلی یاعلی
4_5873208880669920633.mp3
16.17M
|⇦دستم دخیلِ....
#سینه_زنی وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۱ به نفس حاج امیر کرمانشاهی✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
امام صادق علیه السلام می فرمایند:
هر کس به شناخت حقیقی فاطمه علیها السلام دست یابد، بی گمان شب قدر را درک کرده است
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
|⇦•بهترین آرامشی..
#سینه_زنی وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۱ به نفس کربلایی حسین سیب سرخی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
بهترین آرامشی که تو تموم دنیاست
همه ی لذتی که تو سینه ی نوکرهاست
یه نگاه به پرچم مقدس یا زهراست
شبایی که دل بیقرارم می باره چشام مثه بارون
سرمو میذارم بی بی روی چادر خاکیتون
حرم نداری کجا برات گریه کنم
روی کدوم خاک یه شاخه گل هدیه کنم
«اُم اَبیها ، مدد یا زهرا ...»
تو قیامت نوکرو به اشک چشم میشناسن
خیلی به اشک عزای فاطمه حساسن
شافع ما دستای بریده ی عباسن
جون سه ساله یا عباس یه نگاهی هم به دلم کن
تو نفسای آخر من فقط یه لحظه بغلم کن
تو دست نداری ولی تو دستمو بگیر
ساقیِ العَطشان بعدِ حسین نعم الامیر
حرم نداری کجا برات گریه کنم
روی کدوم خاک یه شاخه گل هدیه کنم
«اُم اَبیها ، مدد یا زهرا ...»
مادر قامت کمون از شما دارم خواهش
مگه میشه بد بخواد مادر برا اولادش
مگه میشه نوکرو کربلا نفرستادش
به چادر خاکیت سوگندحرمِ حسین دنیامه
تیکه به تیکه رو ضریحش به یادگاری اشکامه
قسم به اشکِ سه ساله ای که شد اسیر
یه گوشه ی صحن،بی بی تو جونمو بگیر
حرم نداری کجا برات گریه کنم
روی کدوم خاک یه شاخه گل هدیه کنم
«اُم اَبیها ، مدد یا زهرا ...»
YEKNET.IR - zamine - fatemieh 2 - 1400 - sibsorkhi.mp3
10.91M
|⇦• بهترین آرامشی...
#سینه_زنی وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۱ به نفس کربلایی حسین سیب سرخی✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
ما زنده به لطف و رحمت زهرائیم
مامور برای خدمت زهرائیم
روزی كه تمام خلق حیران هستند
ما منتظر شفاعت زهرائیم
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
متن شعر مرثیه حضرت زهرا (س)
تفسیر او به دست قلم نامیسّر است
در شأن او غزل ننویسیم بهتر است
او فاطمهست معنی این نام را هنوز
از هر زبان که میشنوم نامکرّر است
در کوچه بوی آتش و در خانه عطر گل
مرز بهشت و دوزخ از آن روز این “در” است
با پهلوی شکسته هم از کوه، کوهتر
با قامت خمیده هم از آسمان سر است
لبخند میزند که بخندند بچهها
مادر اگر که جان بدهد باز مادر است
مولا هنوز اوّل بیهمنفس شدن
بانو در انتظار نفسهای آخر است!
متن شعر مرثیه حضرت زهرا (س)
سر سفره نشست و با یک آه
لقمه برداشت گفت بسم الله
گفت این لقمه ها گلوگیر است
شهر از ماتم نبی سیر است
حزن افتاده در منازل شهر
داغ پیغمبر است در دل شهر
کوههای غیور محزونند
چشمه های زلال دلخونند
کودکان شیر را نمینوشند
غنچه ها رخت گل نمیپوشند
ذکر حسرت نشسته بر لب ماه
رحم الله علی رسول الله
خواست بعد از غذا بنوشد آب
که درآمد صدای دق الباب
کاسه از دستهای او در رفت
پا شد از سفره و دم در رفت
کیستی وقت شب چه میخواهی
سائلی یا فقیر گمراهی
هر که را هرچه باشدش لازم
میرود کوچه بنی هاشم
گفت در وا کنید سائل نیست
اهل دریاست بند ساحل نیست
او خودش هاشمی و نور جلیست
این که پشت در ایستاده علیست
مرد وقتی شنید حیدر را
رفت و وا کرد گوشهی در را
لای در را گشود اما دید
ماه هم آمدهست با خورشید
ماه بر روی مرکب آمده است
فاطمه با دو کوکب آمده است
السلام السلام یا انصار
باری از دوش مرتضی بردار
در شب تار غربت آمده ایم
پای تجدید بیعت آمده ایم
اتفاق غدیر یادت هست
که علی شد امیر یادت هست
با علی سربه زیر بیعت باش
سربلند دم قیامت باش
گفت انصار که ؛ عزیز منید
حرف بیعت ولی به من نزنید
ذکر لبیک پیش تر گفتیم
یاعلی با کس دگر گفتیم
رای ما مجلس سقیفه شده
قبل حیدر کسی خلیفه شده
گفت و در را به روی آنها بست
تشنه در را به روی دریا بست
آخر ای حاجیان بی انصاف
کعبه کی میرود به پای طواف
چشمهای دو یار تر گشتند
دست خالی به خانه برگشتند
آتشی هم به درب خانه نخورد
زن انصار تازیانه نخورد
بیعت زور نکته ای پرت است
دست اگر با دلت دهی شرط است
میشناسم که پای بیعت زور
درِ یک خانه گشت مثل تنور
علی و فاطمه غریبانه
بازگشتند تا در خانه
فاطمه در حصار غربت شب
خواست پایین بیاید از مرکب
آه از آیینهی پر از ترکش
باید او را علی کند کمکش
خواست از پهلویش بگیرد بار
دنده هایش شکسته بود انگار
بازویش را گرفت اما آه
بازویش هم کبود بود آنگاه
آه داغی کشید در شب سرد
سینهاش تیر میکشید از درد
نفس از سینه سخت بیرون رفت
علی آن شب به خانه دلخون رفت
شد پیاده به سختی از مرکب
چند سال دگر ولی زینب
ناقهی بی جهاز واویلا
مرد دارد نیاز واویلا
پیش آیینهی پر از ترکش
محرمی نیست تا کند کمکش
زینب آن روز خونجگر شده بود
چون که با شمر همسفر شده بود
متن شعر مرثیه حضرت زهرا (س)
بادِ سردی آمد و برگ و برش را جمع کرد
پُر شد از پاییز تا کوچه ، پرش را جمع کرد
ابرِ تاریکی رسید و کوچه را تاریک کرد
غم وزید و شادمانی دفترش را جمع کرد
شادیِ یک کودکِ زیبا چرا کوتاه بود؟
غم زد آتش بر دلش خاکسترش را جمع کرد
تکیهگاهِ مرتضی را دید از مسجد که رفت
نانجیبی لب گزید و لشکرش را جمع کرد
گِرد او اوباش بودند و برایش بس نبود
از حرامی اولش تا آخرش را جمع کرد
وای ناموسِ علی را پیشِ راهش تا که دید
در دلِ خود کینههای همسرش را جمع کرد
کاش میشد که حسن هم قَدِ مادر بود کاش
رویِ پا برخاست چشمان تَرش را جمع کرد
یک صدا آمد… صدای سیلی و دیوار بود
چشم وا کرد… از زمین نیلوفرش را جمع کرد
تا که او را زد علی درخانهاش بر خاک خورد
تا که نامحرم نبید مادرش را جمع کرد
آه بر خاکِ زمین یک گوشواره پخش شد
وای از زیر قدمها چادرش را جمع کرد
یک پسر در کربلا هم پیشِ بابایش نشست
عاقبت روی حصیری پیکرش را جمع کرد
پیکرش اینجا و سر بازیچهی سرنیزهها
بارها عمه کتک خورد و سرش را جمع کرد
آنقدر سرنیزه خورده بود و خنجرهای کُند
دخترش تا دیدش اول حنجرش را جمع کرد…
#پدر
رفتی از محفل ما ای پدرم
خون شد از غم دل ما ای پدرم
پدرم رفتی و ما یتیم شدیم
بعد تو بی کس و دل دو نیم شدیم
من به قربون تو و مهر و وفات
من به قربون تو و عشق و صفات
رفتی ای پدر به دیدار خدا
شده از دوری تو خون دل ما
خونمون بی تو دیگه نور نداره
از در و دیوار اون غم می باره
چهل روزه جمال ماهت ندیدم
حرف های خوب و شیرینت نشنیدم
همدم و مونس و نازنین ما
یار ما ، یاور ما ، امین ما
بابا جان من به فدای سخنت
شده در زیر لَحَد از چه تنت
به سر قبر تو من گل می زارم
تا بدونی که چه قد دوست دارم
ز خدا روح تو شاد ای پدرم
رحمت حق به تو باد ای پدرم
محمدمبشری
#پدر
ای پدر جانم پدر،ای پدر جانم پدر(۲)
………………………………………
دیده ها می گرید و شمع شب تارم شده
در عزایت ای پدر،خاک عزا بر سر شده
روی دوش مردمی گشتی روان تو سوی قبر
جسم بابایم ببین با خاک گور هم دم شده
……………………………….
خون به دل کرده فراقت بر من و ما ای پدر
در غمت اندوه و ماتم هم نوای ما شده
تا که بودی سایۂ سر بر سرم بودی پدر
بعد تو این قامتم خم از نبود تو شده
…………………………………….
عاشق سالار دین بودی حسین ابن علی
عمر تو نذر غم کرب و بلای او شده
تو به یاد فاطمه گریان و نالان می شدی
عمرتو عشق علی، با نوکریش طی شده
………………………………
می روی بابا برو این راه باید طی شود
بر تمام خلق عالم موت و قبر قالب شده
عالم قبر و قیامت وعدۂ خلاق عالم بوده و
هر کسی سوی خدا راهی به احوالی شده
……………………………….
شد خزان عمر تو شد تکیه گاه ما فنا
کن دعا بهر عزیزانت که گریانت شده
ساقی و مدح پدر نام دل آرایت به لب
بوسه بر دست پدر خود آرزوی ما شده
…………………………………..
ای پدر جانم پدر،ای پدر جانم پدر(۲)
……………