#حضرت_زهرا_سلاماللهُعَلَیها_بستر_شهادت
دلم میخواست با من تا قیامت همنشین باشی
در این نُه سالِ شیرین، ساکن خُلد برین باشی
خدا ما را به عقد هم درآورد و پدر میگفت
برایت بهترین باشم؛ برایم بهترین باشی
مبادا بعد من چشم تو بارانی شود یکدم!
مبادا بعد من یکلحظه هم اندوهگین باشی!
الـهـی که برای تو بـمـیرم تا نـبـیـنم من
که در شهر پیمبر سالها خانهنشین باشی
مگر جز اهلبیت او را نمانده مؤمنی دیگر
که تو تنها در این خانه؛ امیرالمؤمنین باشی
به دستت میسپارم کـودکان داغدارم را
که بعد از من برای کودکانم هم معین باشی
خداحافظ! خداحافـظ! فدای گریههای تو
زمین خوردم که نگذارم تو بر روی زمین باشی
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#مرثیه جدید و جانسوز حضرت زهرا
مقتل نوشته.....
ای دختر نبیِّ خدا ، فاطمه سلام
ای همسر ولیِّ خدا ، فاطمه سلام
آتش گرفته سینه ی من با نوای تو
مادر دلم گرفته دوباره برای تو
بر روضه های پُر غم تو گریه می کنم
بر ناله ها و ماتم تو گریه می کنم
مقتل نوشته تا زِ ولایت بُریده اند
آتش به درب خانه ی طاها کشیده اند
مقتل نوشته است لگدها به در زدند
بر قلب بی قرار علی هم شرر زدند
مقتل نوشته تا که شما را کتک زدند
بر زخمهای سینه ی حیدر نمک زدند
مقتل نوشته دست علی را که بسته اند
با تازیانه بازویتان را شکسته اند
مقتل نوشته تا که شما خورده ای زمین
شد کشته محسن تو زِ بیدادِ ظلم و کین
مقتل نوشته کوچه و سیلی و مجتبی
دستی پلید و صورت نیلی و مجتبی
مقتل نوشته دومیِّ پست ، بی هوا
سیلیِ محکمی زده بر صورت شما
مقتل نوشته که زِ علی رو گرفته ای
بانو همیشه دست به پهلو گرفته ای
مقتل نوشته بعدِ پدر قد خمیده ای
در آن سه ماه روی خوشی را ندیده ای
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
شعرسوره انعام
سر آغاز گفتار نام خداست که رحمتگر و مهربان خلق راست
جهان آفرین را ستایش کنید که هفت آسمان و زمین آفرید
که تاریکی و نور را در وجود خداوند یکتا مقرر نمود
ولی کافران باز شرک آورند از آیین تکفیر فرمان برند
بلی هست یزدان همان رب پاک که او آفریده شما را ز خاک
سپس داد دستور مرگ و اجل که پیش خدا هست علم ازل
اجل راست ،معلوم وقت و زمان همه ثبت پیش خدای جهان
ندارد در آن ذات تردید راه ((مجویید هرگز طریق گناه))
خدا هست در هر زمان و مکان چه روی زمین و چه هفت آسمان
بداند عمل هایتان کردگار نهان باشد آن کار یا آ شکار
بداند چه چیزی بدست آورید چه مقدار فرمان ز حق می برید
ترجمه شعری از امید مجد
#حضرت_زهرا
نیمه شب تابوت را برداشتند
بار غم بر شانه ها بگذاشتند
هفت تن، دنبال یک پیکر، روان
وز پی آن هفت تن، هفت آسمان
این طرف، خیل رُسُل دنبال او
آن طرف احمد به استقبال او
ظاهراً تشییع یک پیکر ولی
باطناً تشییع زهرا و علی
امشب ای مَه، مهر ورز و خوش بتاب
تا ببیند پیش پایش آفتاب
دو عزیز فاطمه همراهشان
مشعل سوزان شان از آهشان
ابرها گریند بر حال علی
می رود در خاک آمال علی
چشم، نور از دست داده، پا، رمق
اشک، بر مهتاب رویش، چون شفق
دل، همه فریاد و لب، خاموش داشت
مُردهای تابوت، روی دوش داشت
آه سرد و بغض پنهان در گلوی
بود با آن عدّه، گرم گفت و گوی
آه آه ای همرهان، آهسته تر
می برید اسرار را، سر بسته تر
این تنِ آزرده باشد جان من
جان فدایش، او شده قربان من
همرهان، این لیله ی قدر من است
من هلال از داغ و این بدر من است
اشک من زین گل، شده گلفام تر
هستی ام را می برید، آرام تر
وسعت اشکم به چشم ابر نیست
چاره ای غیر از نماز صبر نیست
چشم من از چرخ، پُر کوکب ترست
بعد از امشب روزم از شب، شب ترست
زین گل من باغ رضوان نفحه داشت
مصحف من بود و هجده صفحه داشت
مرهمی خرج دل چاکم کنید
همرهان، همراه او خاکم کنید
علی انسانی
#حضرت_زهرا
همسایه ها به مجلس ختمت نیامدند
من بودم و همین دو سه تا بچه های تو
خیلی به مجتبایِ تو برخورد فاطمه!
فامیل کم گذاشت برای عزای تو
جایِ تمام شهر خودم گریه می کنم
از بس که خالیست در این خانه جای تو
زهرا مرا ببخش که نگذاشت غربتم
یک ختم با شُکوه بگیرم برای تو
از دستِ گریه های تو، راحت شد این محل
شِکوه نمی کنند به من از صدای تو
دیگر به تیغ فتنه ی کوفه نیاز نیست
خونِ مرا نوشت مدینه به پای تو
وحید قاسمی
#حضرت_زهرا
بی تو یا فاطمه با محنت دنیا چه كنم؟
وای، با این همه غم، بیكس و تنها چه كنم
بی تو دنیاست مرا، هم چو كویری سوزان
دور، از سایهات ای شاخۀ طوبی چه كنم؟
آتش فتنه ز خاموشی تو روشن شد
در چنین مهلكه، ای بضعۀ طاها چه كنم؟
من به دریای غمت كشتی طوفان زدهام
پای بندم به تو و، غرق به دریا؛ چه كنم؟
ای كه در سوگ پیمبر بگرفتی دستم
حال كز داغ تو افتادهام از پا، چه كنم؟
در دل شب، ز یتیمان تو پنهان گریم
گر صدایم شنود زینب كبری، چه كنم؟
گر محمد نِگرَد سینۀ مجروح تو را
یا كند روی كبود تو تماشا، چه كنم؟
#حضرت_زهرا
میشویَمَت که آب شوم در عزایِ تو
یا خویش را بخاک سپارم بجایِ تو
قسمت نبود نیتِ گهواره ساختن
تابوت شد تمامیِ چوبش برایِ تو
گر وا نمیشدند گرههای این کفن
دق مرگ می شدند زِ غم بچههای تو
خون جایِ آب میچکد از سنگِ غسلِ تو
خون میچکد که زنده کُنَد ماجرایِ تو
در بود و شعله بود و در اُفتاد رویِ تو
گُم شد میانِ خندهیِ مَردُم صدایِ تو
در بود و شعله بود و از آن در عبور کرد
هرکس که بود نیمه شبی در دعایِ تو
حالا زمانِ غسلِ تو فهمیده ام چرا
رویِ تو را ندید کسی تا شفایِ تو
تنها نه جایِ دست نه جایِ کبودی است
آتش اثر گذاشته بر چشمهای تو
حسن لطفی
.
#شور #امام_حسین
#شور_روضه_امام_حسین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نه عبا مونده براش نه عمامه
اینکه زیر دست و پا مونده امامه
این چه سربریدنیه از سرِ ظهر
که شروع شده هنوز داره ادامه
ارباً اربا شد، بدنِ بی سر
ای خدا صد رحمت به علی اکبر
دست شمر افتاد، موی تو آخر
ای خدا صد رحمت به علی اکبر
حرف غارت اومد، دیگه نا امید شد
چنگ روی خاک ،زد نگران شهید شد
لحظه ی آخر ،گریه کرد آروم
سیدی ماکو، مثلک المظلوم
سیدی ماکو مثلک المظلوم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گریه های بچه ها بی جوابه
دور دستای رقیه هم طنابه
پای گهواره که لالایی میخونه
خنده ی حرمله به اشک ربابه
از سرِ نیز، تا سرت افتاد
بین خیمه ناله زد خواهرت افتاد
بی هوا زد که ،مادرت افتاد
بین خیمه ناله زد خواهرت افتاد
تو که رفتی اما ،زینبت اسیر شد
با حرومیا تا ،کوفه هم مسیر شد
زیر پا افتاد ،آیه ی قرآن
سیدی ماکو مثلک العطشان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
#شور
#شور_روضه_حضرت_زهرا
#فاطمیه #حضرت_زهرا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زمین نفس بریده
عرش قدش خمیده
برای قتل مادر
چه لشکری رسیده
به خونه آل الله،همه هجوم آوردن
جان نبی رو کشتن ،که جانشینش رو بردن
فاطمه ی مظلومه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اشک علی چکیده
رنگ حسن پریده
به ضرب پای ثانی
فاطمه شد شهیده
یکی طناب آورده ،یکی غلاف با شمشیر
یکی به ناموس حق ،میزنه و میکشه تکبیر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چشم علی چی دیده
چه ناله ای شنیده
با دله خون عباشو
رو مادرم کشیده
یه عده بابامونو ، بین طناب میبندن
یه عده هم وایسادن ، به اشک ما میخندن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زینب قد خمیده
رنج و بلا کشیده
تو کربلا می بینی
رو نی سر بریده
شبیه من ای مادر،تو با حسین مانوسی
به جای من توو مقتل ،تو حنجرش رو میبوسی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#مرتضی_کربلایی✍