eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
16.5هزار دنبال‌کننده
34 عکس
33 ویدیو
169 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
#⃣ ‍#⃣ #⃣ 💠💠 بسم الله الرحمن الرحیم اللهم كن لولیك الحجه بن الحسن صلواتك علیه و علی آبائه فی هذه الساعه و فی كل الساعه ولیا و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسكنه ارضك طوعا تمتعه فیها طویلا دستم ز دامن تو نگردد رها حسین ای دستگیر نوکر بی دست و‌ پا حسین هر کس مسیر عاشقیش را سوا نکرد فردای حشر می کند او را سوا حسین حکم قبول بندگی ماست با خدا حکم قبول نوکری ماست با حسین آدم برای گریه به تو آفریده شد بانی خلقت همه ی انبیا حسین *وقتی حضرت آدم رو از بهشت روندنش اینقدر گریه کرد، چندین سال گریه می کرد دیگه دید اوضاعش خیلی بهم ریخته، خدایا نمی خوای محلی به ما بذاری؟ جبرییل اومد میخوای یه راهی بهت یاد بدم خدا تو رو ببخشه،آره خیلی وقته دنبالشم، چه راهی بلدی. جبرئیل فرمود: هر چی من میگم تکرار کن"یاحمید بحق محمد" ،آدمم تکرار می کرد"یا عالی بحق علی" آدمم تکرار می کرد ."یا فاطر بحق فاطمه"یا محسن بحق الحسن یا قدیم الاحسان بحق الحسین" يه وقت حضرت آدم سئوال کرد: این اسمِ کیه من نمیتونم اسمشو بگم؟ گریه امونم نمیده، من سالهاست دارم اشک میریزم ولی این اشکم یه جوری دیگه ست، دلم شکست کیه این اسم؟ جبرئیل شروع کرد روضه خوندن، یا آدم! از فرزندهای تو یه آقایی میاد بنام حسین، تو یه سرزمینی به نام کربلا اونجا محاصره اش می کنن، با لب تشنه می کشنش ، اینقدر هی میگه جگرم میسوزه ولی کسی بهش محل نمیده... یه نفر اومد توي گودال قتلگاه صدا زد: مگه نمیگفتی بابات ساقی کوثره؟ چرا به بابات نمی گی آبت بده؟ ظرف آب رو جلو ابی عبدالله گرفت گفت ببین حسین آب هست بهت نمیدیم آبها رو‌ جلو ابی عبدالله رو زمین می ریخت. آب رو زمین می ریزم ولی به تو نمیدم حسین...* آدم برای گریه به تو آفریده شد بانی خلقت همه ی انبیا حسین دمنوش روضه ات دم عیسی بن مریم است هرچایخانه ات شده دارالشفا حسین *کی به ما حسین حسین گفتن رو یاد داد؟* ذکر تو را به روی لبم مادرت گذاشت سرمایه ی محبت زهراست یا حسین حلال جمیع مشکلات‌است حسین شوینده‌ی لوح سیئات است حسین ای شیعه تو را چه غم زِ طوفانِ بلاست جایی که سَفینَةُ النِجات است حسین *عاشورا می‌خوانیم به نیابت از امام زمانمون، شهدا،امامِ شهدا، رهبرِ حَیِّ مون، اموات، بد وارثا، بی وارثا، اونايي كه كسي رو ندارن یادشون کنه، اونایی که به گردن ما حقی دارن، سلامی وَلَو کمتر از سلام قربة الي الله... بسم الله الرحمن الرحیم اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَابْنَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ و َابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَابْنَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِساَّءِ الْعالَمینَ اَلسَّلامُ. اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا ثارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثارِهِ وَ الْوِتْرَ الْمَوْتُورَ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَیْكُمْ مِنّى جَمیعاً سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهار  هر چقدر باهاش‌کار داری صداش بزن: یا اَباعَبْدِاللَّه... خدایا این یا اباعبدالله گفتن رو از ما نگیر... خدایا این یا حسین حسین گفتن رو از ما نگیر.. قربون اسم با نمکت برم ارباب... مادرش فاطمه اینقدر دوست داره اون لحظه ای که همه دور هم زمزمه می کنن میگن حسین، مادرش از عرش می فرماید: اگه حسین خودت رو میگی خدا برات نگهش داره، اما اگه حسین منو میگی کربلا با لب تشنه شهید کردن.... یا اَباعَبْدِاللَّه... لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصیبَةُ بِكَ عَلَیْنا وَ عَلى جَمیعِ اَهْل ِالاِْسْلامِ و َجَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصیبَتُكَ فِى السَّمواتِ عَلى جَمیعِ اَهْلِ السَّمواتِ فَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَیْكُمْ اَهْلَ الْبَیْتِ وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً دَفَعَتْكُمْ عَنْ مَقامِكُمْ و َاَزالَتْكُمْ عَنْ مَراتِبِكُمُ الَّتى رَتَّبَكُمُ اللَّهُ فیها و َلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً قَتَلَتْكُمْ وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدینَ لَهُمْ بِالتَّمْكینِ مِنْ قِتالِكُمْ بَرِئْتُ اِلَى اللَّهِ وَ اِلَیْكُمْ مِنْهُمْ وَ مِنْ اَشْیاعِهِمْ وَ اَتْباعِهِمْ وَ اَوْلِیاَّئِهِم صدات برسه کربلا بلند صدا بزن: یا اَباعَبْدِاللَّهِ... ادامه⏬⏬⏬
|⇦•دلم دوباره ببین... و توسل به امام زمان روحی له الفدا گریز به روضه حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ کربلایی وحید شکری 🥀🥀🥀 "یا رب زهرا..... بحق زهرا... اشفع صدر زهرا.... بظهور.. الحجة" دلم دوباره ببین، که شد پریشانت عزیز فاطمه، جان جهان، به قربانت برای روز ظهورت، برای آمدنت چقدر، مانده که کامل شوند یارانت؟ *من می‌خوام دو سه خط با امام زمان حرف بزنم..* بگو چگونه بیایم چگونه آقا جان به جستجوی تو و ، خیمه و بیابانت *ما همه دور هم گریه میکنیم، قربون اون آقایی برم، که خیمه ماتم میزنه، تنها تو دل بیابونا میشینه و گریه میکنه* *میدونی چرا این شعرو خوندم، برای این یه خطش، که میخوای آقا رو قسم بدی!!* به که قسم خورم بی تو من کم آوردم... بس است این همه دوری، بس است هجرانت امام زمان تو را قسم، به کبودی بازوی زهرا... عزیز فاطمه برگرد، سوی کنعانت مام زمان *هرجا نشستی آقا رو صدا بزن یا صاحب الزمان ..*دهد نگاه مادری حتی به هیزم می‌کند زهرا و آتش را پر از گل‌های گندم می‌کند، زهرا مراقب بود در آتش نسوزد چادرش، شاید که زینب را در این چادر تجسم می‌کند زهرا *می‌گفت یه شب اینقدر بالای قبر بی بی گریه کرد ، امیر المومنین ، در عالم خواب بی بی سلام الله علیه رو خواب دید.علی جان، پاشو برو ، بچه هام نیمه شب بهونه من رو گرفتن بیدار شدن، آقا میگه تا وارد خونه شدم، دیدم زینب، چادر مادر رو سر کرده، زینب جان قربونت بشم، این چه کاریه؟؟گفت بابا: داداشم حسن گفت، زینب جان..دلمون هوای مادر کرده، پاشو چادر مادر رو سر کن....یذره جلو ما راه برو یاد مادر بیوفتیم* به گوشت خورده آیا، آب آتش را بسوزاند میان موجی از آتش، تلاطم می‌کند زهرا دلیل زندگی را در تماشای علی می‌دید علی را در شلوغی، ناگهان گم می‌کند زهرا *یا زهرا.... آره، برای روضه مادر باید بلند بلند گریه کنی امام صادق فرمودند: برای مادر ما، آه بکشید...مادر مارو جوون کشتن...* علی را با چه حالی، از میان کوچه‌ها بردند که با خاکِ عبای او، تیمم می‌کند زهرا... صدایِ پای رفتن، از در و دیوار می‌آید علی تابوت می‌سازد تبسم می‌کند زهرا «آی مادر،... آی مادر،... » سجّاده ام معطّر از بوی ربّنا بود آنچه شنیده می شد از من فقط خدا بود یک عمر آه و نفرین، از این و آن شنیدم تنها به جرم این که نفرین من دعا بود *گریه کن های مادر بسم الله..* دیشب برای مردم، تا صبح گریه کردم ای کاش یک نفر هم، یک دم، به فکر ما بود امروز را نبینید این بی حیا لگد زد دیروز پشت این در جمعیتِ گدا بود * آره این خونه ای که دارن حالا بی حرمتی میکنن، هرکی از هرجا میموند، در این خونه رو میزد..* دستم شکست اما من درد حس نکردم اسم علی دوا بود، ذکر علی شفا بود ای کاش می شکستند این دست دیگرم را اما به جای این دست، آن دست بسته وا بود ای کاش ماجرا را حیدر ندیده باشد وقتی سرم به در خورد، فضه! علی کجا بود؟!! ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ادامه⏬⏬⏬
|⇦•مجنون ترین آواره ی... و توسل ویژهٔ اربعین حسینی اجرا شده به نفسِ کربلایی محمد عطااللهی و علی پاشایی و محسن نور آذر 🥀🥀🥀 "یا رب الحسین إشف صدر الحسین بحق الحسین بظهور الحجة" مجنون‌ترین آواره‌ی روی زمینم آواره‌ی کرب‌ و بلا در اربعینم *خودم اینجام ولی دلم حیرونِ کربلاست جسمم اینجاست ولی روحم تو حرمته آقاجان* دیگر نخواهم داشت در دل آرزویی امروز اگر مهدیِ زهرا را ببینم *کجایی آقا جانم؟ خوش به حالِ زائری که هم قدمِ امام زمانش رفت کربلا مسیر عشق و معرفتِ مشایه ابی عبداللهِ همینطور نیست بگی دارم میرم زیارت امام حسین.. چون زائراش فرق داره اونجا زائرش امام زمانه..یعنی بدون اگر نجف تا کربلا پای پیاده رفتی همقدم امام زمان خدا روزی‌مون کنه اونایی هم که نرفتن برن انشالله دوباره* آقا کجایِ شهر هستی تا بیایم قدری به پایِ روضه های تو نِشینم امام زمان! با گریه کردن بر غریبیِ تو آقا امروز کامل میشود ارکانِ دینم ای کاش می‌شد تا که همچون جاده من نیز از خاکِ پایت هر قدم بوسه بچینم صد بار اگر شویم فدایِ تو یا حسین کاری نکرده‌ایم برایِ تو یا حسین *آقا جان! امسال اربعین تو به دیدار ما بیا اگه امشب کنار گودال نیستم برات ناله بزنم، اگه شب اربعین مثل خواهرت نتونستم بیام صورت بذارم رو خاکِ مزارت آقا جان تو بیا لااقل یه سر به این نوکرات بزن..* امسال اربعین تو به دیدارِ ما بیا میقاتِ ماست بزمِ عزایِ تو یا حسین «حسین جان ... حسین جان ..» شکرِ خدا که سجده به خاکِ تو می‌بَریم در هر نماز رو به خدایِ تو یا حسین آقا جان! از کوچه‌ها به کرب و بلا کوچ می‌کنیم *به خدا کنار زن و بچه میری ولی دلت پیش اربابته.. بچه‌ات صدات میزنه بابا این چند روزه هوش و حواس نداری! عکسا رو می‌بینی بی‌اختیار گریه می‌کنی!میگی دخترم پسرم! هرکی دوستت، رفیقت، یه وقتی می‌بینن حال و هوای همدیگه رو همینجوریِ میگی آره راست میگی درست فهمیدی یکی دو روزه دلتنگ زیارتم* از کوچه ها به کرب و بلا کوچ می‌کنیم همراه دسته های عزایِ تو یا حسین این روضه‌ها مسیر رسیدن به کربلاست قربانِ ذکرِ راهگشایِ تو یا حسین ای اربعین قیامتِ هَل مِن معین تو ای اربعین صدایِ رسایِ تو یا حسین ما ملتِ امام حسین و شهادتیم اسلامِ نابِ ماست ولای تو یا حسین *بابا! سفر خطر داره! با زن و بچه بلند شده رفته میگه این راه از قدیم هرکی رفته جونشو سر دست گرفته.وقتی اومد، دید مأمورا جلوشو گرفتن سن و سالی ازش گذشته، پیر شده گفتن مگه نشنیدی خلیفه‌ی وقت دستور داده هرکی زیارت حسین میره دستشو باید بده؟ مرسوم کردن دست راستو می‌بُریدن؛ آورد دست چپشو گذاشت گفت: من سال گذشته دست راستمو دادم برای امام حسین اینجوری رفتن راه امام حسین و شهدای عزیزمون که پشت پیراهنهاشون نوشتن می‌رویم تا راه کربلا رو باز کنیم. چقدر خون دادیم، جون دادیم واقعاً برای این مسیر، حالا ما همین چند روز پیش که توفیق زیارت داشتیم تو مسیر هم خیلیا، حالا بچه های قد و نیم‌قد، بچه شیرخواره، با یه عشقی میاد، اذیته هوا گرمه آقا اون دیگه با امام حسین معامله کرده، با حضرت زینب معامله کرده، اون وقت مادر خودش سختشه وسایل دستشه میره. بعد بچه شیرخواره رو با زحمت چسبونده رو بغلش، رو سینه اش میاد چون که اون با رباب معامله کرده، میخواد بِچِشه تو این مسیر بی بی جانمون چی کشید. اما فقط یه چی می‌خوام بگم بگم خواهری که بچه شیرخواره‌ ات رو بغل گرفتی اربعین به عشق امام حسین رفتی ولی بدون رباب دیگه بی علی اصغر برگشت، دیگه علی اصغر نداره..* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ادامه⏬⏬⏬
و توسل ویژهٔ اربعین حسینی اجرا شده به نفسِ استادحاج منصور ارضی 💠💠 🌹🥀🌹🥀 *اینقدر صدات میزنم تو قبرم اگه اجازه بدند صدات میزنم ،اصلا این لقب خیلی به تو می‌آید یا ابا عبدالله...* «چقدر نام تو زیبا است ابا عبدالله...» *کاروان اومد کوفه این خانواده همه اسیر اومدن تو زندان ولی این دو تا بچه زندان دیگری بودند. این خواهراشم ندیدن حالا یک سال گذشته این برادر به اون گفت: عزیزم! گفت: جانم، گفت میای به این زندانبان خودمون رو معرفی کنیم؟ حالا بادا باد. مصیب رو صدا کردند گفتند: تو چه دینی داری؟ گفت من مسلمونم. گفت: اهل بیت رو می‌شناسی؟ گفت: جانم فداشون. گفت: پیغمبر رو می‌شناسی؟ علی رو می‌شناسی؟ ..همینجوری هی گفت گفت.. گفت: ابی عبدالله یک پسر عمو داشت به نام مسلم. گفت: آره من هم شنیدم این ورو اونور رو نگاه کرد. گفت: اون رو کشتند. گفت: مصیب ما بچه‌های اونیم زد تو سرش اول اومد قفل و زنجیر رو باز کرد گفت من رو بکشند من باید راهی پیدا کنم شما رو از زندان فراری بدم...* تماشا کن ببین در کوفه این ظلم مجدد را بغل کرده است ابراهیم با گریه محمد را بگیر از چنگ این ظالم سر زلف مجعد را پذیرا باش از عمق جگر اینها آه ممتد را به ما هم می‌چشانی لذت نعم الامیرت را بغل وا می‌کنی ما را چنانی که سفیرت را *نیمه شب اومد گفت: من راه رو بهتون نشون میدم درهای زندان را باز کرد. گفت: شما تشریف ببرید. بزرگه داداشش رو بغل کرد دیگه راه نمیتونه بره. نم زندان مثل کانَّ فلجشون کرده بود آهسته آهسته اومدن بیرون می‌خواستند از شهر کوفه بیان بیرون نشد. اومدن در خانه اون زن وقتی معرفی کردند راهشون داد. زنه میگه دیدم تا صبح اینا مناجات می‌کنند بچه‌های به این کوچکی نماز شب می خونن، گاهی وقت‌ها هم صدا می‌زنن یا امیرالمومنین! ما را دریاب مددی کن. زنه میگه نیمه‌های شب دیدم داماد نامردم حارث وارد خونه شد. عصبانی داره هی فحش میده..گفتم چی شده؟ گفت: دو تا زندانی فرار کردند امیر به من دستور داده اونها رو جوری دستگیرشون کنم. ولی به خدا اگه دستگیرشون کنم اول سراشون رو جدا می‌کنم. زنه ترسید دم نیومد نانجیب حارث خواست استراحت کنه دید از اتاق بغلی صدای گریه میاد..آخ بمیرم براتون..همچین که صدا رو شنید اومد اتاق به اتاق یا حجره به حجره درها را باز کرد به زور یه وقت دید این دوتا بچه همدیگه رو بغل کردند دارند گریه می‌کنند. دارند به هم میگن دیشب خواب دیدم لحظه‌ای خوابمون برد گفت من هم همون خواب رو دیدم، دیدم امیرالمومنین اومده میگه شما فردا شب مهمان منید. همونطوری دوتا رو به هم بست با یک طناب می‌کشوند اینا رو غلامش باهاش اومد، پسرش اومد، تا دم رودخونه دستور داد به پسرش گردن اینها رو بزن پسره گفت نمی‌کنم فرار کرد به غلامش هم گفت گردن این‌ها رو بزن به خدا من رو بکشی دست به خون این عزیزان نمی‌زنم...اولی رو کشید موهاش رو گرفت با خنجر سر ببره گفت: آی حارث اول من رو بکش این داداشم رو مادرم به من سپرده امانت..حالا به حارث التماس می‌کنه میگه..* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ادامه⏬⏬⏬
و توسل ویژهٔ اربعین حسینی اجرا شده به نفسِ حجت الاسلام سیدحسین مؤمنی 💠💠 🥀🌹🥀🌹 *قنداقه علی اصغر و رو دست گرفت "ان لم ترحمونی فرحموا هذا الطفل"این طفل رضیع سند غربت و مظلومیت ابی عبداللهِ * اگر به زعم شما من گنهکارم نکرده هیچ گناهی علی اصغرم *بگیرید خودتون سیراب کنید.تیر به حلقوم تو بغل بابا "فذبح الطفل من الاذن الی الاذن و من الورید الی الورید" هی دست و پا میزد تو بغل بابا* بابا غم مخور ای کودک دردی کشم من خودم تیر از گلوییت می‌کشه غم مخور ای کودک خاموش من قتلگاهت می‌شود آغوش من *دو تا برادر تو لشکر عمر سعدن دقیقه‌ی نود چیزی نمونده قائله ی کربلا ختم بشه این حالتو که دیدن علی تو بغل بابا مثل مرغ سر کنده داره بال بال میزنه از لشکر عمر سعد کندن اومدن رفتن سمت ابی عبدالله. حسین جان اجازه میدی بریم برات بجنگیم رفتن. افتادن رو زمین به شهادت رسیدن سر برادر بزرگه رو به دامن گرفت دید جان داده. سر برادر کوچیکه رو به دامن گرفت خونا رو از چشاش پاک کرد برادر کوچیکه دید سرش تو دامن ابی عبدالله یه جمله صدا زد آقا از ما راضی شدی ببین نور ابی عبدالله چیکار می‌کنه نور ابی عبدالله از ما راضی شدی عقل رو میخوای ببینی برو تو غلام ابی عبدالله ببین دو تا غلامن تو کربلا کار کردن کارستون یکی غلام خود ابی عبدالله یکی اسلم غلام واضحه. اومد محضر ابی عبدالله آقا اجازه میدی برم فرمود تو رو آزادت کردم عقل معاش میگه برو. عقل حسابگر میگه برو. حسین تکلیفو از رو دوشت برداشت برو. بارو ورداشت هیچ تکلیفی نداری برو. ولی عقل معاد میگه کجا برم شاید مثلاً گفته باشه حسین جان برم روز قیامت رو دارم در مقابل مادرت بایستم. حسین جان تمام عشق من اینه که عنوان غلامی رو منه اونم غلامِ حسین.حسین جان من لایق نیستم بدن من کنار بدن علی اکبرت باشه کجا برم کجا رو دارم که برم. رفت میدان افتاد رو زمین غلام دیگه، بنازم حسین و* ز رفتارش به بالین غلام خویش دانستم که آن مولا غلام خویش را هم دوست میدارد * یه وقت این غلام دید یه دست مهربانی داره خون رو پاک می‌کنه صورتش گرم شد چشا رو باز کرد دید حسین صورت به صورت غلام گذاشته همونجوری که خم شد صورت به صورت علی اکبر گذاشت همونجوری خم شد صورت به صورت غلام گذاشت یه وقت غلام یه ناله‌ای زد" من مثلی؟" کیه مثل من؟ پسر پیغمبر صورت به صورت من گذاشته. "لِيَستَنقِذَ عِبادَكَ مِنَ الجَهالَةِ وحَيرَةِ الضَّلالَةِ"عطیه چه خبره؟ صدا میاد. جابر سحابی خاص پیغمبر، عطیه از علمای عصر نابیناست جابر!عطیه برو ببین چه خبره اومد برگشت جابر بلند شو بعد از اینکه جابر بود چون بوی ابی عبدالله تو مشامش هست صحابی پیغمبره.قبرم که معلوم نبود خاکا رو بو می‌کرد می‌ریخت رو زمین بو میکرد میریخت رو زمین تا رسید به یه جایی بو کرد دید بوی دوستشو میده صورت گذاشت رو خاک هی ناله میزد حبیبی یا حسین بیهوش افتاد رو زمین عطیه به هوشش آورد هی ناله میزد "حبیب لا یجیب حبیبه" میشه دوست جواب دوستو نده؟ بعد خودش جواب داد جابر چه انتظاری داری از کسی که بین سر و بدنش جدایی افتاده. صدا اومد عطیه خبر آورد جابر بلند شو حسین مهمان داره همه اومدن کنار قبر ابی عبدالله اینکه میگن هر یکی سوی مزاری می‌دوید اشتباهه همه اومدن اول سر قبر ابی عبدالله روضه خوانشون زینب کبری‌ ست. حالا زینب روضه بخوانه.. یا اباعبدالله حسین جان هرچی بهم گفته بودی انجام دادم. حسین جان بچه‌هاتم آوردم. حسین جان خودم آب نخوردم بچه‌هاتو سیراب کردم.حسین جان خودم غذا نخوردم بچه‌هاتو سیر کردم. حسین جان خودم نخوابیدم بچه‌ها تو خوابوندم. حسین جان هر وقت می‌خواستن بچه‌هاتو تازیانه بزنن خودمو سپر می‌کردم تازیانه‌ها به من می‌خورد. که اگه نامحرم نبود نشون می‌دادم بدن زینبت کبوده، دیگه تو گزارشات تاریخ غیر از این نیومده. شاید زینب کبری نمی‌خوان به برادر بگن که چی شده...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ادامه⏬⏬⏬
و توسل ویژهٔ اربعین حسینی اجرا شده به نفسِ کربلایی جبار بذری 💠💠 🌹🥀🌹🥀 در مسیر شاهراه زینب است نه فقط شیعه که دنیا در پناه زینب است هر زمان در اوج روضه رزق گریه شد زیاد بی برو برگرد از تاثیر آه زینب است *ما جاموندهای اربعینیم دیگه چاره‌ای نیست اونا که رزقشون شده رفتن و موندن خیلیام رفتن و برگشتن. خوش به حال اونایی که امروز جزو زوّار اربعین آقان حالا چرا یادم اومد عیبی نداره با همین ابیات با همین مضامین گریه کنیم* «یه کنج از حرم بهم جا بده دلم تنگته خدا شاهده همین ساعت همین لحظه الان باید حرم بودم اگه دنیا به کامم بود الان شاید حرم بودم» اشک بانو ریشه‌ی اسلام را محکم نمود نخل توحید خداوندی گیاه زینب است دور کعبه گشتن ما علتش این است که پرده‌اش‌ همرنگ‌ با چادر سیاه زینب است گفت بی‌بی ما رأیتو عالمی دیوانه شد افتخار مذهب ما این نگاه زینب است با کمال میل رنج کوفه را گردن گرفت در حقیقت این اسارت دل بخواه زینب است شام تار از برکت صحن رقیه روشن است دست ما تا هشت بر‌دامان ماه زینب است به خدا روضه‌ی اربعین خوندن سخته عشق یک روح است نیمی کربلا نیمی دمشق گوشه‌ی شش گوشه کنج بارگاه زینب‌ از بعد چهل روز آمده با خاطراتی که مپرس نیزه‌ها یادآور حلقوم شاه زینب است بی رقیه آمدن خیلی برایش سخت بود در حقیقت آن خرابه قتلگاه زینب است اگر که پای فراق تو پیرتر گشتم مرا ببخش عزیزم که زنده برگشتم شبیه شعله‌ی شمعی اسیر سو سویم رسیدم سر خاکت ولی به زانویم بیا که هر دو بگرییم جای یکدیگر برای روضه مان در عزای یکدیگر من از گلوی تو نالم تو هم ز چشم ترم من از جبین تو گویم توام به زخم سرم من از اصابت آن سنگ های بی احساس و از نگاه یتیمت به نیزه‌ی عباس من از شکستن آن ابروی جدا از هم تا از جسارت آن دست‌های نامحرم به زخم کاریه نیزه که بازیت میداد به نقش های کبودی که بر تنم افتاد *حالا بعد چهل روز چی بگه..* چهل شب است که با کودکان نخوابیدم چهل شب است که از خیزران نخوابیدم چهل شب از نه انگار چهار صد سال است هنوز پیکر تو در میان گودال است داداش هنوز گرد تنت ازدحام می‌بینم به سمت خیمه نگاه حرام می‌بینم هر آنچه بود کشیده ز پیکرت بردند مرا ببخش که دیر آمدم سرت بردن مرا ببخش نبودم سر تو غارت شد کنار مادرم انگشتر تو غارت شد *یا صاحب الزمان میدونی چرا میگم روضه اربعین سخته رفقا یک اربعین داغ و زینب باید واسه برادر توضیح بده.ما اصلا چنین چیزی نداریم تو تاریخ ها الا تو همین روز اربعین. این همه مصیبت..به امام سجاد عرضه داشتن آقا جان! کجا سخت گذشت؟ الشام الشام شنیدید دیگه "الشام الشام الشام" هرچی بود شام..* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ادامه⏬⏬
#⃣ ‍#⃣ #⃣ #⃣ #⃣ 💠💠 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلى وَلِىِّ اللَّهِ وَحَبیبِهِ ،اَلسَّلامُ عَلى خَلیلِ اللَّهِ، وَنَجیبِهِ اَلسَّلامُ عَلى صَفِىِّ اللَّهِ وَابْنِ صَفِیِّهِ،اَلسَّلامُ عَلىَ الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهید {آقا!سلام...اي كاش الان كربلا بودم،زيارت اربعين ميخوندم...} اَلسَّلامُ على اَسیرِ الْکُرُباتِ وَقَتیلِ الْعَبَرات {اوّلِ زيارت اربعين دو سه جمله مقتل بخونم، سرآقا اباعبدالله الحسين برگشت كربلا، ابوريحان بيروني،مُتَوفّي قرن پنجمِ، در آثار الباقيه كه از اولين منابعي است كه جريان اربعين رو نقل كرده،اينجور نوشته: "فی العِشرینَ رُدَّ رَأسُ الحُسَینِ إلى مَجثَمِه"*روز بيستمِ ماهِ صفر سر امام حسين رو برگردوندند كربلا..." حَتّى دُفِنَ مَعَ جُثَّتِه" سر نازنينش رو به بدنش مُلحق كردن...اين سر همه جا با زينب بوده،هر جارو نگاه مي كرده،سري به نيزه بلند است در برابر زينب...گفته بودم بيام كربلا آروم بشم،گريه هام رو بكنم،اما داغ دلم تازه شد"رُدَّ رَأسُ الحُسَینِ علیه السلام إلى مَجثَمِهِ حَتّى دُفِنَ مَعَ جُثَّتِهِ ، وفیهِ زِیارَةُ الأَربَعینَ، وهُم حَرَمُهُ بَعدَ انصِرافِهِم مِنَ الشّامِ"يعني اين سر رو كه برگردوندند كربلا، زن و بچه ها هم با سر بابا بودند كه داشتن بر مي گشتن...(دلم برا كربلات تنگ شده،همه اومدن كربلا...دلت رو راهي كربلا كن،از سُوِيداي دلت...صدا بزن:حسين...} اَللّهُمَّ اِنّى اَشْهَدُ اَنَّهُ وَلِیُّکَ وَابْنُ وَلِیِّکَ، وَصَفِیُّکَ وَابْنُ صَفِیِّکَ، الْفاَّئِزُ بِکَرامَتِکَ، اَکْرَمْتَهُ بِالشَّهادَهِ، وَحَبَوْتَهُ بِالسَّعادَهِ، وَاَجْتَبَیْتَهُ بِطیبِ الْوِلادَهِ، وَ جَعَلْتَهُ سَیِّداً مِنَ السّادَهِ، وَقآئِداً مِنَ الْقادَهِ، وَذآئِداً مِنْ الْذادَهِ ،وَاَعْطَیْتَهُ مَواریثَ الاْنْبِیاَّءِ،وَجَعَلْتَهُ حُجَّهً عَلى خَلْقِکَ مِنَ الاْوْصِیاَّءِ، فَاَعْذَرَ فىِ الدُّعآءِ، وَمَنَحَ النُّصْحَ، وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فیکَ، لِیَسْتَنْقِذَعِبادَکَ مِنَ الْجَهالَهِ، وَحَیْرَهِ الضَّلالَه {*چقدر با اين مردم حرف زدي روز عاشورا،وقتي به همه چيز احتجاج كرد، حُجت آورد به عمامه پيغمبر،به شمشير پيغمبر،وقتي حَسَب و نَسَبش رو گفت،صدا زدن: يابن فاطمه! ما نمي فهميم تو چي ميگي... "و نحن غير تارکيک حتي تذوق الموت عطشا" دست ازت بر نمي داريم تا تشنه جون بدي...} وَقَدْ تَوازَرَ عَلَیْهِ ،مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیا ،وَباعَ حَظَّهُ بِالاْرْذَلِ الاْدْنى، وَشَرى آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الاْوْکَسِ، وَتَغَطْرَسَ وَتَرَدّى فى هَواهُ، وَاَسْخَطَکَ وَاَسْخَطَ نَبِیَّکَ، وَاَطاعَ مِنْ عِبادِکَ اَهْلَ الشِّقاقِ وَالنِّفاقِ ، وَحَمَلَهَ الاَوْزارِ ،الْمُسْتَوْجِبینَ النّارَ، فَجاهَدَهُمْ فیکَ صابِراً مُحْتَسِباً، حَتّى سُفِکَ فى طاعَتِکَ دَمُهُ،* {خدايا در راه عبادت تو خونش رو روي زمين ريختن} * وَاسْتُبیحَ حَریمُه* {حرمش رو مُباح اعلام كردن، هركي هرچي ميتونه براي زن و بچه اش غنيمت برداره،كوفيا برا خودتون سوغات جمع كنيد...همه اومدن سمت خيمه ها...} اَللّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبیلاً، وَعَذِّبْهُمْ عَذاباً اَلیماً* {يعني ميشه يه روزي همه با هم بريم كربلا،بين اين همه موكب ما يه جايي بايستيم،من هم براتون زيارت اربعين بخونم،يه دفعه صدا بياد"اليوم، يَومُ الاربعين"حسين جان! به خودت قسم دلم برا كربلات تنگ شده*} اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ سَیِّدِ الاْوْصِیاَّءِ، اَشْهَدُ اَنَّکَ اَمینُ اللهِ وَابْنُ اَمینِهِ ،عِشْتَ سَعیداً، وَمَضَیْتَ حَمیداً،وَمُتَّ فَقیداً مَظْلُوماً شَهیداً* {مظلوم از اين دنيا رفتي آقاجان! اي غريبِ مادر!حسين....} ادامه⏬⏬⏬⏬
#⃣ ‍#⃣ #⃣ #⃣ #⃣ 💠💠 "السَّلامُ عَلَیٰ وَلِیِّ اللّٰهِ وَحَبِیبِهِ" *نیت‌ کن تویِ این زیارت اربعین، بگو‌: آقا! دومین زیارتِ اربعینم رو ان شاءالله تو کربلا بخونم، اینم یه آرزو است دیگه، زیارت اربعین * "السَّلامُ عَلَیٰ خَلِیلِ اللّٰهِ وَنَجِیبِهِ ، السَّلامُ عَلَیٰ صَفِیِّ اللّٰهِ وَابْنِ صَفِیِّهِ ، السَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِیدِ ، السَّلامُ عَلَیٰ أَسِیرِ الْکُرُباتِ" *دورِ تو‌‌ رو گرفتن آقا! اول راه های خاکی رو بستن بعد راه های آبی رو، حالا حسین‌ مونده و اصحاب و یاران‌ و بنی هاشم‌...* "وَقَتِیلِ الْعَبَرَاتِ.اللّٰهُمَّ إِنِّی أَشْهَدُ أَنَّهُ وَ لِیُّکَ وَابْنُ وَلِیِّکَ ، وَصَفِیُّکَ وَابْنُ صَفِیِّکَ ، الْفَائِزُ بِکَرَامَتِکَ ، أَکْرَمْتَهُ بِالشَّهَادَةِ ، وَحَبَوْتَهُ بِالسَّعَادَةِ ، وَاجْتَبَیْتَهُ بِطِیبِ الْوِلادَةِ، وَجَعَلْتَهُ سَیِّداً مِنَ السَّادَةِ ، وَقَائِداً مِنَ الْقَادَةِ ، وَذَائِداً مِنَ الذَّادَةِ ، وَأَعْطَیْتَهُ مَوَارِیثَ الْأَنْبِیَاءِ ، وَجَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلَیٰ خَلْقِکَ مِنَ الْأَوْصِیَاءِ " *گفتن: آقاجان! خیلی تو این راه یاد یحیی پیغمبر خدا هستی، میشه علتش رو‌ بگید؟ آقا ابی عبدالله فرمودند: یحیی رو یه زنا زاده سر از تنش جدا کرد، اونم جلو پدر مادرش، منم یه زنا زاده سر از تنم جدا میکنه سئوال کردند: آقاجان! چرا ابراهیمِ صادق الوعد رو یاد میکنید؟ ابی عبدالله فرمودند: وقتی میخواستن بکشنش پوست سر و صورتش رو کندن ..* "فَأَعْذَرَ فِی الدُّعَاءِ ، وَمَنَحَ النُّصْحَ ،وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ" *آقاجان! تو‌خونِ قلبت رو‌ دادی* "لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَةِ ، وَحَیْرَةِ الضَّلالَةِ ، وَقَدْ تَوَازَرَ عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیا ، *اما اینا آدم‌ نشدن مغرور دنیا شدن *" وَبَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنیٰ ، وَشَرَیٰ آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الْأَوْکَسِ " *میگن وقتی یعقوب فهمید برادرا یوسف رو به چند درهم فروختن خیلی گریه کرد... داریم توی زیارت اربعین میگیم، آقاجان! اشرار تو رو با قیمت کمی فروختن، آخرتشون رو به دنیا فروختن، مَردِ داد میزد تو‌ کوفه میگفت: این همه زحمت کشیدم‌ تا کربلا رفتم، یک‌و نیم‌ درهم به من پول رسیده، ای اُف برشما اهل کوفه....* "وَتَغَطْرَسَ وَتَرَدَّیٰ فِی هَوَاهُ ، وَأَسْخَطَکَ وَأَسْخَطَ نَبِیَّکَ وَأَطَاعَ مِنْ عِبادِکَ أَهْلَ الشِّقاقِ وَالنِّفاقِ " *کار به‌جایی رسید عوض اینکه ابی عبدالله امیر عالمِ، گفتن: یزید امیرالمؤمنینِ ،جاها عوض میشه حواست پرت بشه میبَرنت * "وَحَمَلَةَ الْأَوْزارِ ، الْمُسْتَوْجِبِینَ النَّارَ ، فَجاهَدَهُمْ فِیکَ صابِراً مُحْتَسِباً حَتَّیٰ سُفِکَ فِی طَاعَتِکَ دَمُهُ وَاسْتُبِیحَ حَرِیمُهُ" *عاقبت خون تو‌ رو‌ ریختن، دردناکترش اینه به حریم‌خانواده تو بی ادبی کردن، به خدا این بچه ها که اومده بودن کربلا، تا به حال یه حرف زشت نشنیده بودن ..* "اللّٰهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبِیلاً ، وَعَذِّبْهُمْ عَذاباً أَلِیماً.السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ سَیِّدِ الْأَوْصِیاءِ ، أَشْهَدُ أَنَّکَ أَمِینُ اللّٰهِ وَابْنُ أَمِینِهِ ، عِشْتَ سَعِیداً" *آقاجون خوب زندگی کردی، یه کاری کن ماهم اینطور زندگی کنیم * " وَمَضَیْتَ حَمِیداً ، وَمُتَّ فَقِیداً ، مَظْلُوماً شَهِیداً " *وقتی رسیدن پشت دروازه مدینه حضرت فرمود: ما نمیایم، بشیر تو برو اعلام کن، حضرت همون بیرون دروازۀ مدینه خیمه هاشون رو‌ دستور داد زدن، مجلس عزا درست کردن، غذا طبخ کردن، اهل مدینه زار میزدن، حضرت بالای منبر رفت حمد وثنای خدارو‌ گفت، خوب که حمد وثنای خدارو فرمود، فرمود: بابای من رو شهید کردن، بین دو نهر آب... یهو‌ خودش هم به گریه افتاد، صدا زد: مردم به خدا به دَرنده ها آب دادن، ولی به بابای من آب ندادن ...* ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
#⃣ ‍#⃣ #⃣ #⃣ #⃣ 💠💠 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلى وَلِىِّ اللَّهِ وَحَبیبِهِ ،اَلسَّلامُ عَلى خَلیلِ اللَّهِ، وَنَجیبِهِ اَلسَّلامُ عَلى صَفِىِّ اللَّهِ وَابْنِ صَفِیِّهِ،اَلسَّلامُ عَلىَ الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهید {آقا!سلام...اي كاش الان كربلا بودم،زيارت اربعين ميخوندم...} اَلسَّلامُ على اَسیرِ الْکُرُباتِ وَقَتیلِ الْعَبَرات {اوّلِ زيارت اربعين دو سه جمله مقتل بخونم، سرآقا اباعبدالله الحسين برگشت كربلا، ابوريحان بيروني،مُتَوفّي قرن پنجمِ، در آثار الباقيه كه از اولين منابعي است كه جريان اربعين رو نقل كرده،اينجور نوشته: "فی العِشرینَ رُدَّ رَأسُ الحُسَینِ إلى مَجثَمِه"*روز بيستمِ ماهِ صفر سر امام حسين رو برگردوندند كربلا..." حَتّى دُفِنَ مَعَ جُثَّتِه" سر نازنينش رو به بدنش مُلحق كردن...اين سر همه جا با زينب بوده،هر جارو نگاه مي كرده،سري به نيزه بلند است در برابر زينب...گفته بودم بيام كربلا آروم بشم،گريه هام رو بكنم،اما داغ دلم تازه شد"رُدَّ رَأسُ الحُسَینِ علیه السلام إلى مَجثَمِهِ حَتّى دُفِنَ مَعَ جُثَّتِهِ ، وفیهِ زِیارَةُ الأَربَعینَ، وهُم حَرَمُهُ بَعدَ انصِرافِهِم مِنَ الشّامِ"يعني اين سر رو كه برگردوندند كربلا، زن و بچه ها هم با سر بابا بودند كه داشتن بر مي گشتن...(دلم برا كربلات تنگ شده،همه اومدن كربلا...دلت رو راهي كربلا كن،از سُوِيداي دلت...صدا بزن:حسين...} اَللّهُمَّ اِنّى اَشْهَدُ اَنَّهُ وَلِیُّکَ وَابْنُ وَلِیِّکَ، وَصَفِیُّکَ وَابْنُ صَفِیِّکَ، الْفاَّئِزُ بِکَرامَتِکَ، اَکْرَمْتَهُ بِالشَّهادَهِ، وَحَبَوْتَهُ بِالسَّعادَهِ، وَاَجْتَبَیْتَهُ بِطیبِ الْوِلادَهِ، وَ جَعَلْتَهُ سَیِّداً مِنَ السّادَهِ، وَقآئِداً مِنَ الْقادَهِ، وَذآئِداً مِنْ الْذادَهِ ،وَاَعْطَیْتَهُ مَواریثَ الاْنْبِیاَّءِ،وَجَعَلْتَهُ حُجَّهً عَلى خَلْقِکَ مِنَ الاْوْصِیاَّءِ، فَاَعْذَرَ فىِ الدُّعآءِ، وَمَنَحَ النُّصْحَ، وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فیکَ، لِیَسْتَنْقِذَعِبادَکَ مِنَ الْجَهالَهِ، وَحَیْرَهِ الضَّلالَه {*چقدر با اين مردم حرف زدي روز عاشورا،وقتي به همه چيز احتجاج كرد، حُجت آورد به عمامه پيغمبر،به شمشير پيغمبر،وقتي حَسَب و نَسَبش رو گفت،صدا زدن: يابن فاطمه! ما نمي فهميم تو چي ميگي... "و نحن غير تارکيک حتي تذوق الموت عطشا" دست ازت بر نمي داريم تا تشنه جون بدي...} وَقَدْ تَوازَرَ عَلَیْهِ ،مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیا ،وَباعَ حَظَّهُ بِالاْرْذَلِ الاْدْنى، وَشَرى آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الاْوْکَسِ، وَتَغَطْرَسَ وَتَرَدّى فى هَواهُ، وَاَسْخَطَکَ وَاَسْخَطَ نَبِیَّکَ، وَاَطاعَ مِنْ عِبادِکَ اَهْلَ الشِّقاقِ وَالنِّفاقِ ، وَحَمَلَهَ الاَوْزارِ ،الْمُسْتَوْجِبینَ النّارَ، فَجاهَدَهُمْ فیکَ صابِراً مُحْتَسِباً، حَتّى سُفِکَ فى طاعَتِکَ دَمُهُ،* {خدايا در راه عبادت تو خونش رو روي زمين ريختن} * وَاسْتُبیحَ حَریمُه* {حرمش رو مُباح اعلام كردن، هركي هرچي ميتونه براي زن و بچه اش غنيمت برداره،كوفيا برا خودتون سوغات جمع كنيد...همه اومدن سمت خيمه ها...} اَللّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبیلاً، وَعَذِّبْهُمْ عَذاباً اَلیماً* {يعني ميشه يه روزي همه با هم بريم كربلا،بين اين همه موكب ما يه جايي بايستيم،من هم براتون زيارت اربعين بخونم،يه دفعه صدا بياد"اليوم، يَومُ الاربعين"حسين جان! به خودت قسم دلم برا كربلات تنگ شده*} اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ سَیِّدِ الاْوْصِیاَّءِ، اَشْهَدُ اَنَّکَ اَمینُ اللهِ وَابْنُ اَمینِهِ ،عِشْتَ سَعیداً، وَمَضَیْتَ حَمیداً،وَمُتَّ فَقیداً مَظْلُوماً شَهیداً* {مظلوم از اين دنيا رفتي آقاجان! اي غريبِ مادر!حسين....} ادامه⏬⏬⏬⏬⏬⏬
|⇦•به مهریانی ودست کریم... و توسل ویژهٔ شهادت پیامبر صلوات الله علیه اجرا شده به نفسِ کربلایی جبار بذری 🌹🥀🌹🥀 به مهربانی و دست کریم شهرت داشت برای مردم بی‌رحم نیز رحمت داشت سه سال هسته‌ی خرما مَکید و راضی بود بزرگ بود ولی این‌چنین ریاضت داشت زِ دشمنان خودش بارها عیادت کرد شبیه دوست به بیگانه‌ها عطوفت داشت کمک به پیرِ زمین‌گیر و کودکان می‌داد اگرچه کون و مکان را همه به خدمت داشت چقدر سنگ زدند و چقدر زخمی شد صبور بود در این راه و استقامت داشت به ذوالفقارِ علی تکیه داشت وقتِ خطر نبوتش همه جا تکیه بر ولایت داشت هر آنچه در شب معراج دید فاطمه بود زمانِ بوسه به دستش هوایِ جَنّت داشت حسین را بروی شانه‌هایِ خود می‌برد برای بردن او نیتِ عبادت داشت *خدا رحمت کنه آیت الله بهجت رو، نقلِ روایت اینه پیغمبرِ خدا میومد درِ خونه‌ی بی‌بی فاطمه رو دقُّ الباب میکرد، دستهایِ مبارک فاطمه رو بوسه میزد.آیت الله بهجت رحمت الله میفرمود: نه اینکه بخواد دستِ فاطمه رو بالا بیاره ببوسه، نه ! پیغمبر خَم میشد دستهای فاطمه رو میبوسید.یه روز از این روزا اومد درِ خونه‌ی فاطمه رو دقُّ الباب کرد، تا فاطمه‌ی زهرا فهمید پیغمبره دوید در رو باز کرد.پیغمبر سلام کرد، جواب گرفت، گفت: فاطمه جان! اومدم امروز سر سفره‌اتون باشم، غذا چی پختی واسه بچه هات؟ چی تهیه دیدی؟بی‌بی فاطمه فرمود: باباجان! امّ أَیمَن مقداری آرد و روغن آورده گفت: همون رو بگیر یه چیزی درست کن بخوریم.سرِ سفره نشست اما دیدن پیغمبر لب به غذا نمیزنه، بغض تهِ گلویِ پیغمبر رو گرفته.. اونقدر اونقدر اونقدر صبوری کرد تا همه غذارو بخورن، رفت یه گوشه شروع کرد به گریه کردن.دیدن پیغمبر بلند بلند گریه میکنه، کسی جرأت نکرد نگاه به پیغمبر کنه علتِ گریه رو بپرسه، أبی عبدالله بلند شد، چهار پنج سالشه اومد گفت: بابابزرگ چرا گریه میکنی؟ أبی عبدالله رو نشوند رو زانو، بغلش کرد، خودِ پیغمبر شروع کرد به خوندنِ مصیبت گفت: حسین جان! یه روز بابات رو شهید میکنن. مادرت رو شهید میکنن.. برادرت حسن رو شهید میکنن..تا رسید به خودِ أبی عبدالله چشم تو چشمِ حسین.. گفت: حسین جان "لا یَوم کَیومُكَ یا اباعبدالله"هیچ روزی روزِ تو نمیشه حسین جان، عالَم واسه حسین گریه کرده* هر آنچه در شب معراج دید فاطمه بود زمانِ بوسه به دستش هوایِ جَنّت داشت حسین را بروی شانه‌هایِ خود می‌برد برای بردن او نیتِ عبادت داشت همیشه خواند زِ کوچه، زِ عصرِ عاشورا میانِ خانه‌ی خود روضه داشت، هیئت داشت *وقتی خودِ پیغمبر بخواد روضه بخونه، از فاطمه‌اش روضه میخونه، از حسینش روضه میخونه.. اصلاً راهشو پیغمبر به ما یاد داد.واسه من میخواید گریه کنید، واسه حسینم گریه کنید. اصلاً غیرِ این نیست که..* بَس کن عزیزِ تا سحر بیدار، بس کن کُشتی مرا با گریه‌ی بسیار، بس کن ای چند شب بیدارمانده، آب رفتی ای چند شب بیدارِ من این بار بس کن رویَت ندارد طاقتِ این اشکها را طاقت ندارد اینهمه آزار، بس کن باید ببینی روزهایِ بعدِ خود را باید بمانی با غمی دشوار، بس کن باید بگویم روضه‌هایِ بعدِ خود را باید بسوزی بعد از این دیدار، بس کن ای کاش بعد از من کسی جایَت بگوید با هیزم و با آتش و دیوار، بس کن ای کاش میگفتند، خانم بچه دارد ای کاش میگفتند، با مسمار بس کن در کوچه می‌اُفتی، کسی غیر از حسن نیست با گریه میگوید که در انظار بس کن در کوچه می‌اُفتی و میگوید به قنفذ افتاد دستِ مادرم از کار، بس کن دستت مغیره بشکند، حالا که افتاد از چادرِ او پایِ خود بردار، بس کن *بی‌بی فاطمه پرستارِ پیغمبره، جانِ عالَم فدای پیغمبر، جانِ عالَم فدای فاطمه..دید یکی درِ خونه رو دقُّ الباب کرد، بی‌بی خودش در رو وا کرد، دید یه جوانی پشتِ در ایستاده گفت: اومدم پیغمبرِخدا رو عیادت کنم. بی‌بی فاطمه فرمود: مگه نشنیدی پیغمبر ممنوع الملاقاته؟ طبیب دیدنِ پیغمبر و ملاقاتش رو ممنوع کرده در رو بَست.* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
|⇦•ای که شد زنده به عشقت ... و توسل به کریم اهل بیت اما حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید رضا نریمانی 🥀🌹🥀🌹 ای که شد زنده به عشقت دل هر مرد و زنی تو همان نفخه ی روحانیِ جان در بدنی عشق رسوایی محض است که حاشا نشود پس حسن گفتن ما تا به ابد شد علنی ساکن کشور سرسبز حسن آبادم با من انگار که هرجا بروم هم وطنی این گدا جای غذا مهر تو را می خواهد می شود گاهگُداری به دلم سر بزنی *امشب یه دستی سر دل ما بکش آقاجان، امشب یه نگاهی به ما بنداز آقاجان...* چه دلی بردی از آن مرد که دشنامت داد اومد تو‌ مدینه، از شهر شام اومده ، انقدر تبلیغ علیه امیرالمومنین و بچه های علی کرده بودند اومد تا نگاهش به حسن بن علی افتاد اینقدر دشنام داد انقدر ناسزا گفت. آقا همه رو گوش داد تحمل کرد. همچین که حرفا و‌ فحشاش تموم‌ شد. آقا یه نگاهی بهش انداخت ببینم از لهجه ات معلومه غریبه ای، میشه امشب بیای مهمون من باشی؟ میشه بریم خونه ی ما؟ از سفر اومدی خسته شدی، امشب میشه دنبال ماهم بفرستی آقاجان؟ فرمود: نماز می خونی فکر کن آخرین نماز عمرته، چجوری نماز میخونی؟ الان خیال کن آخرین گریه ی عمرته، فقط یبار دیگه بهت اجازه دادن بیای و گریه کنی..* چه دلی بردی از آن مرد که دشنامت داد هیچ کس مثل تو اینقدر نشد خواستنی خود مانیم بگذارید بگویم این بار دست و‌ دلباز مدینه بخدا عشق منی احمد و حیدر و‌ زهرا و حسینش یک سمت تو‌ گل سر سبد شاکله ی پنج تنی نقش نام تو نشسته ست میان دل من یا حسن حک شده بر روی عقیق یمنی آی دنیا بشناسید منه مجنون را حسنی ام حسنی ام حسنی ام حسنی قبر بی زائر تو بازترین روضه ی ماست *الان مزارش، مدینه سر قبر پیغمبر خدا شلوغه، اما قبرستان بقیع زائر نداره، حتی اجازه نمیدن پشت پنجره ها بنشینی گریه کنیم. فلذا اینجا گریه کن فکر کن الان مدینه و‌ کنار قبرستان بقیعی..همچین که میخوای از کنار قبر شریف ومطهر امام‌حسن و اهل بیت عبور کنی اصلا نمیشناسی، اونایی که بار اولشون باشه هی سوال می کنی همه ی این قبور خاکیه، نه نشونی، نه خادمی، نه گریه کنی، نه زائری نه، شمع و چراغی...هی میپرسی قبر آقام کجاست؟ تو قبرستان که حرکت می کنی بعضیا هی دارن سر تکون میدن انگار دنبال چیزی می گردن، میگن قبر همه را به ما نشون دادن.. الان دارم دنبال قبر مادرم می گردم..* قبر بی زائر تو بازترین روضه ی ماست جان کعبه به فدای تو غریب مدنی زهر نه، سیلی کوچه جگرت را سوزاند دل تو بین گذر سوخت عجب سوختنی تیرها گر چه به تابوت تو را دوخته اند لااقل پیکر خونی تو دارد کفن ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
|⇦•حسن یک دانه از بسیار... و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج مهدی رسولی 🌹🥀🌹🥀 نشستم گوشه‌ای از سفره همواره رنگینت چه شوری در دلم افتاده از توصیف شیرینت به عابرها تعارف می‌کنی دار و ندارت را تو آن باغی که می‌ریزد بهشت از روی پرچینت کرم یک ذره است سرشار، سرشارِ صفت‌هایت حسن یک دانه از بسیار، بسیار عناوینت دهان وا می‌کند عالم به تشویق حسین اما دهان خاتم پیغمبران وا شد به تحسینت تو دین تازه‌ای آورده‌ای از دید این مردم که با یک گل کنیزی می‌شود آزاد در دینت معز المومنین خواندن مذل المومنین گفتن اگر کردند تحصینت اگر کردند نفرینت برای تو چه فرقی دارد ای والتین و الزیتون که میچینند مضمون آسمان‌ها ازمضامینت بگو با آن سفیرانی که هرگز برنمی‌گشتند خدا وا داشت جبرائیل‌هایش را به تمکینت بگو تا آفتاب از مغرب دنیا برون آید که سرپیچی نخواهد کرد خورشید از فرامینت بگو تا تیغ بردارد اگر جنگ است آهنگت بگو تا تیغ بگذارد اگر صلح است آیینت خدا حیران شمشیر علی در بدر و خندق بود علی حیران تیغ نهروانت تیغ صفینت بگو از زیر پایت جانماز این قوم بردارد محبت کن قدم بگذار بر چشم محبینت تو را پایین کشیدند از سر منبر که می‌گفتند: چرا پیغمبر از دوشش نمی‌آورد پایینت * قربون آقایی که ما هرچه داریم از امام حسن داریم اگه شیعه ای هست اگه کربلایی همش مال امام حسنه. قربون اون آقایی که انقدر سخت شد فتنه‌های زمانش حتی نزدیک‌ترین آدما درکش نکردن. خدا شاهد بعضی موقع‌ها کربلایی عمل کردن خیلی آسون‌تر از امام حسنی عمل کردنه. که یه کاری کرد اطرافیانم نفهمیدن لذا بعضی از نزدیکانش تا می‌دیدنش بهش می گفتن.. یامذل المومنون باید برای امام حسن برای اینا گریه کرد...* درون خانه هم محرم نمی‌بینی تحمل کن که می‌خواهند، ای تنهاترین تنهاتر از اینت تو غم‌های بزرگی در میان کوچه‌ها دیدی که دیگر این غمِ کوچک نخواهد کرد غمگینت از آن پایی که بر در کوفت بر دل داشتی داغی از آن دستان سنگین بیشتر شد داغ سنگینت برای جاری اشکت سراغ چاره می‌گردی که زینب آمده با چادر مادر به تسکینت ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝