eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
14.1هزار دنبال‌کننده
55 عکس
47 ویدیو
132 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
نسیم قدسی یکی گذر کن به بارگاهی که لرزد آنجا خلیل را دست، ذبیح را دل مسیح را لب، کلیم را پا نخست نعلین ز پای بَر کَن سپس قدم نِه به طور ایمن که در فضایش ز صیحه‌ی لَن فتاده بی‌هوش هزار موسی... نسیم جنّت وزان ز کویش شراب تسنیم روان ز جویش حیات جاوید دمیده بویش به جسم غلمان، به جان حورا فلک به گردش پی طوافش ملک به نازش ز اعتکافش ز سربلندی ندیده قافش صدای سیمرغ نوای عنقا مهین مطاف شه خراسان امین ناموس، ضمین عصیان سلیل احمد، خلیل رحمان علی عالی، ولیّ والا بگو که «نیّر» در آرزویت کند ز هر گل سراغ بویت مگر فشانَد پری به کویت چو مرغ جنت به شاخ طوبی ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ ‌╔═💎💫═══╗ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
🔹بادیهٔ ابتلا🔹 گفت: ای گروه! هر که ندارد هوای ما سر گیرد و برون رود از کربلای ما... تا دست و رو نشُست به خون، می‌نیافت کس راه طواف بر حرم کبریای ما این عرصه نیست جلوه‌گه روبه و گراز شیرافکن است بادیهٔ ابتلای ما همراز بزم ما نبوَد طالبان جاه بیگانه باید از دو جهان آشنای ما برگردد آنکه با هَوَس کشور آمده سر ناورد به افسر شاهی، گدای ما ما را هوای سلطنت مُلک دیگر است کاین عرصه نیست در خور فرّ همای ما یزدان ذوالجلال به خلوت‌سرای قدس آراسته‌ست بزم ضیافت برای ما... 📝 ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه👇👇 انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
روضهٔ شامگه که عیسیِ چرخ کبود کرد بر سر طیلسان مشگبود داد چرخ توسن معکوس‌سِیر جای خاصان حرم، در پای دِیْر دِیْری اما در صفا «بیت‌الحرام» کعبه‌ای، در وی خلیلی را مقام معتکف در وی، یکی پیری صبیح چون به تخت طارم چارم، مسیح راهبی، روشن‌دلی، فرزانه‌ای مسجدی در کسوت بت‌خانه‌ای □□□ ناگهان دستی ز غیب آمد پدید با مداد خون و با کلک حدید پس سه بیتی بعد غیبت در سه بار برنوشت از خون به دیوار حصار کامتی که کشت فرزند بتول خواهد آیا شافعش بودن رسول؟ کافران ماندند از او حیران همه وز شگفت انگشت بر دندان همه □□□ کرد راهب سر برون از دِیْر و دید آتشی سوزان به نخل نی، پدید شعله‌رویی، خود‌نمایی می‌کند فاش دعوی خدایی می‌کند فتنه‌ی دل‌های آگاه است، این دعوی «انی اناالله» است، این پیر روشن‌دل پس از روی شگفت رو به سوی آن سیه‌بختان گرفت گفت: الله! این گرامی‌سر ز کیست؟ رفته بر نوکِ سنان از بهر چیست؟ پاسخش دادند آن قوم جهول کز حسین‌بن‌علی، سبط رسول پس بگفتا: عیسی ار فرزند داشت امتش بر روی چشمش می‌گذاشت □□□ داد بر آن کورچشمان پلید درهمی معدود و آن سر را خرید دیْرگاه از وی، سراپا نور شد چاه ظلمت، جلوه‌گاه طور شد دیْرگاه هفتم نیلی‌قباب گفت با خود: «لیتنی کُنتُ تراب»! آمد از هاتف ندا در گوش وی کای مبارک‌طالع فرخنده‌پی! خوش همای دولت آوردی به دست شاد باش، ای پیر راد دین‌پرست! کاین عزیز کردگار داور است ناز پرورد رسول اطهر است ذروه‌ی عرش است، کمتر پایه‌اش خفته صد «روح‌القدس» در سایه‌اش بو‌البشر از شور این سر از بهشت سر بدین دیر خراب‌آباد، هِشت شور این سر بُرد موسی را به طور «رَبِّ اَرْنی»‌گوی با وجد حضور چون مسیح از شور او، سرشار شد با هزاران شوق، سوی دار شد هر که را سودای عشقی در سر است شور عشق این سر بی‌پیکر است □□□ پیر دِیْر آن سر گرفت اندر کنار کرد مروارید تر بر وی نثار شست با کافور و عنبر موی او با ادب بنْهاد رو بر روی او دید زآن تابنده‌رو، آن نیک‌بخت آن‌چه در شب دیده موسی از درخت سر به بالا کرد کای شاه قِدم! حق عیسای مسیح پاک‌دم! حکم کن کاین سر گشاید لب به گفت سازدم آگاه از این سِرِّ نهفت □□□ پس به گفتار آمد آن نطق فصیح هم‌چو در گهواره، عیسای مسیح گفت: برگو، خواستار چیستی؟ گفت: الله! فاش گو، تو کیستی؟ من برآنم که تویی دادار رب عیسی، ابن و روح، ناموس و تو، اَب گفت: نی، ‌نی؛ «الحذر» زین کیش بد رو فرو خوان «قُلْ هُوَ اللهُ اَحَدْ» پاک‌یزدان «لَمْ یَلدْ، لَمْ یُولَدْ» است ساحتش، عاری از این قید و حد است من ز روح و ابن و اَب، آن‌سوترم کردگار «لم یلد» را مظهرم من حسین‌بن‌علی عالی‌ام که به مُلک آفرینش، والی‌ام مادرم، بنت شهنشاه حجیز مریمش از جان و دل باشد کنیز من شهید تیر و تیغ و خنجرم تشنه ببْریدند اعدا، حنجرم □□□ گفت: الله! ای شه پوزش‌پذیر! رحم کن بر حال این ترسای پیر گفت: حاشا! کی شود مقبول رب؟ معتکف در شرک روح و ابن و اَب شوری از «لا» در دل آگاه زن وندر او خیمه ز «الا الله» زن زآن سپس در بزم خاصان نِه قدم برخور از تقدیس سلطان قِدم □□□ راهب از تلقین آن شاه وجود لب به تهلیل شهادت برگشود مصطفی را با رسالت، یاد کرد زآن سپس رو بر خدیو راد کرد کای کلام ناطق رب غفور! ناسخ تورات و انجیل و زبور! باش زین پیر این شهادت را گواه روز رستاخیز در پیش اله این بگفت و شاه را بدرود کرد سر بداد و چهره، اشک‌آلود کرد دیر ترسا، کعبه‌ی مقصود شد وآن زیان او، سراپا سود شد کی زیان بیند ز سودا؟ ای عمید! آن که درهم داد و یوسف را خرید نی حنان الله از این گفتار خام ای هزاران یوسفت کمتر غلام ✍مرحوم حجت الاسلام ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝