#یادداشت
✍ «عشق وانتظار»
👤 به قلم زهرا نجاتی،طلبه و مبلغه حوزه علمیه
⏱ زمان مطالعه: کمتر از ۲ دقیقه
این جمعه هم گذشته بود و اشک میریخت وتسبیح بهدست ذکر«اللهم عجل لولیک می خواند.»
به حالش غبطه خوردم. نزدیکتر رفتم وگفتم:مشکل خاصی داری؟ کاری ازدستم بر میآید؟گفت:میتوانی مرا به محبوبم برسانی؟
گفتم:«که هست؟ شاید بتوانم کاری کنم.»
گفت:«امام زمانم؛ مهدیِ فاطمه.»
کنارش نشستم.
گفتم:«یقین داری هرکار از دستت بر می آمده،کرده ای؟»
گفت :«البته » فهرست بلندبالایی از نمازهای حاجت ونذوراتی که برای فرج انجام داده را ردیف کرد.
گفتم:«ودیگر؟»
گفت:«بیش از اینها کاری هست؟»
گفتم:«اگر او بیاید چه خواهی کرد؟»
گفت:«سر بر آستانش خواهم سایید و پای او جان خواهم داد وخاک قدمش را توتیای چشم خواهم کرد.»
گفتم:«ودیگر؟»
گفت:«عاشقی بیش از این؟»
گفتم:«عاشقی نان و آب نمی شود.»
گفت:«یعنی؟»
گفتم:«چه قدر برای ساخت جامعهٔ بعد از ظهور امام زمانت تلاش کرده ای؟شنیدهای:«وقتی پیش مولایمان گفتند:ظهور کی میرسد وایشان پرسید: ببینم چند نفر ازشما میتواند بی اجازه وبرای رفع نیازش از جیب دیگری پول بردارد؟چه قدر باهم یکی هستید و دنبال حل مشکلات یکدیگر؟»
خیره نگاهم کرد وگفت:«این حرفها نشدنی است.در این اجتماع ...»
گفتم:«امام اگر فقط یار میخواست، دراین ده قرن ۳۱۳نفر یار داشت. امام اجتماع مهدوی میخواهد تا بیاید.»
گفت:«بااین وضع گناه، کاری از دست ما بر نمی آید»
گفتم:«آیا رهبر را جانشین او میدانی؟»
گفت:«جانم فدای رهبر»
گفتم:«برای تولید واقتصاد مملکت چه کردی؟»
گفت: «تولید کار دولت است به من ربطی ندارد.»
گفتم: «برای بحران جمعیت چه کرده ای؟»
گفت: «جمعیت را یک تنه من نمیتوانم فکری به حالش کنم.»
گفتم: «در این روزهایی کرونایی توصیههای بهداشتی را عمل کردهای؟؟ راستی آخرین بار در پستت راجع به رییس دولت چه نوشته بودی؛بعد صحبتهای آقا درستش کردی؟»
گفت:«این حرفها فرج نمی آورد...آقا مظلوم است و مجبور است این حرفها را بزند.»
گفتم:«این ذکرهاوگریههاهم؛به تنهایی فرج نمی آورد.مطمئن باش او هم که بیاید با همین بهانه ها،مظلوم خواهدماند و چون عهدخدا این است که مظلوم نماند،نخواهد آمد.»
برخاست،اشکهایش را پاک کرد،جامه اش را تکاند ورفت....
#بیعت
#انتظار
#سبک_زندگی
🆔@manaar_ir