eitaa logo
🗓📈📊 نجات
262 دنبال‌کننده
61 عکس
21 ویدیو
19 فایل
دوره تربیت مدرس نجات
مشاهده در ایتا
دانلود
1403-9-8_01.mp3
57.61M
🎙فایل صوتی تدریس سرکارخانم استکی موضوع: ارائه و تحلیل وضعیت استان از منظر آمار های جمعیتی @nejatiiran
1403-9-8_02.mp3
66.08M
🎙فایل صوتی تدریس حجت الاسلام والمسلمین میلاد صالحی موضوع:ابعاد دینی جمعیت @nejatiiran
1403-9-22_01.mp3
86.21M
🎙فایل صوتی تدریس استاد حاجی کاظم موضوع:حمایت از حیات جنین @nejatiiran
1403-9-22_02.mp3
60.3M
🎙فایل صوتی تدریس استاد حاجی کاظم موضوع:حمایت از حیات جنین @nejatiiran
1403-8-17_01.mp3
78.9M
🎙فایل صوتی تدریس دکتر مهدی صدری موضوع:بررسی شبهات و گره های ذهنی در حوزه جمعیت @nejatiiran
10-08-1403.mp3
50.01M
🎙فایل صوتی تدریس دکتر بانکی پور موضوع:قانون جوانی جمعیت و حمایت از خانواده @nejatiiran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به روایت های برتر و کوتاه از دوازده جلسه دوره نجات هدایای نفیسی اهدا خواهد شد. @nejatiiran
سرکار خانم دیانی 🤔چند ماهه پیش فرمانداری شهرستان از شبکه درخواست کرد؛ تعدادی اسم برای شرکت در کلاسهای تربیت مدرس اعلام کنند. چند نفر از افراد معرفی شدند، پرسنل فرمانداری گفت: دوست داشتیم که مسوول مرکز ازدواج حتما باشه ،ولی پرسنل شبکه گفتند: کارش خیلی زیاده و ما دیگه بهشون نگفتیم و اصلا شاید قبول نکنه...! چند روز گذشت زنگ زدم شبکه گفتم من میخوام این کلاس رو شرکت کنم اسم منم بنویسید؛ گفتند امتحان و مصاحبه داره می رسی بخونی؟ گفتم خدا بزرگه... . روز اول که اومدم و تابلو محل رو دیدم گفتم شاید من رو راه ندهند!! با توکل به خدا وارد شدم. دم در فکر کنم جناب کاظم زاده ایستاده بودند با خوشرویی خوش امد گفتند و محل کلاس رو آدرس دادند از مطالب گفته شده ۴ساعت اول اصلا خوشم نیامد...!😏 تا ظهر با خودم کلنجار رفتم چون تا الان تمام جلسات و کلاسهای من پزشکی بوده و مطالب اصلا برام جذاب نبود به خصوص که تمام کاسه کوزه ها سر بهداشت شکسته می شد😡 تصمیم گرفتم ظهر برم خونه و دیگه هم نیام سرکلاس😏 ولی بعد که خانم دکتر مجیدی رو دیدم☺️ از تصمیمم منصرف شدم. با خودم گفتم خوب بهداشت و همه دستگاهها متولی اجرایی بودند مقصر اوضاع افراد دیگه ای هستند ، نباید از صحبت دوستان ناراحت بشم.😎 به هر زحمتی بود خودمو راضی کردم بمونم😁از کلاس دکتر عرب و دکتر محزون خیلی خوشم اومد.😋 من خودم یک فرزند دارم با گوشت و پوست مشکلات تک فرزندی و اثرات اون، روی والدین و فرزند را درک میکنم😔 گفتم حداقل احساس و تجربه خودم رو انتقال بدهم. در مرکز ما حدود ۲۰ نفر کار میکنند؛ بعد از جلسه دوم تصمیم گرفتم بحث جمعیت رو جدی تر دنبال کنم🤔 اول از خانمهای تک فرزند شروع کردم.موفق شدم یک نفر را از مرحله پیش تفکر به عمل مشاوره کنم(کاملا مخالف فرزند جدید با چند بار صحبت کردن وارد مرحله تفکر ،عمل و اقدام شد)شکر خدا الان بارداره.😍 یک نفر اقدام کرد و متوجه ناباروری ثانویه خود شد و الان در حال انجام درمانه.☺️ یک نفر بچه دوست داره و به خاطر بیماری که داره ترس داشت، ارجاع به متخصص زنان خبره شد و در حال بررسی می باشد.👌 یک نفر گفته دوست داره بچه دیگه داشته باشه ولی نیاز به کلاس فرزند پروری داره ارجاع و راهنمایی شد.☺️ دونفر هم اصلا زیر بار نمی رفتند و اصلا به تغییر رفتار فکر نمی کردند.😏یه روز بچه هاشونو اوردند مرکز در گوشی بهشون گفتم به مامان، بابا بگو یه خواهر برادر بیارند تا تنها نمونی ،تنهایی خیلی بده،تازه درد و دل بچه شروع شد😉 آره خاله من فقط تو مهد بازی میکنم خونه کسی با من بازی نمیکنه همش میگند نقاشی بکش خسته شدم🥺 دیوار اتاق محل کار من پر از عکس بچه هست مهراد کوچولو رو بردم داخل اتاق گفتم دوست داری خواهر و برادرت شکل کدوم اینا باشه؟ تمام عکسا رو نگاه کرد گفت همشون خوشگلند فرقی نمیکنه هر شکلی باشه دوست دارم. فرداش همکارم گفت چی به مهراد گفتی کچلمون کرده . 😅 الان رفتم سراغ دو نفر از همکارا که پسر جوان دارند و در سن ازدواج هستند. یکی شون گفته میارمش مرکز باهاش حرف بزن. روز آخرم حاج آقا وافی من رو متهم کرد که غربی فکر میکنم 🥺 ایشالا از سفر برگردند علتش رو بپرسم؟؟؟!!! شما چی فکر می کنید؟؟؟🤔🤔🤔 @nejatiiran
آقای خدری راستش من خیلی ساله تو زمینه ی ازدواج و فرزندآوری مشغول فعالیت بودم و هستم و ان شاء الله خواهم بود 😊 اما نکته ی مهم این بود هیچ دوره ای که تربیت مدرس جمعیتی باشه و اینکه هیچ دوره ای که تمام ابعاد جمعیتی را به صورت کامل و مبسوط مثل ابعاد شناختی و اقناعی اقتصادی اجتماعی روانش شناسی و پزشکی و... بررسی کنه را واقعا ندیده بودم و این واقعا قابل ستایش بود حالا قشنگیه کار اینه که یک روز فقط یک روز 😁 قبل از افتتاحیه و شروع دوره یکی از دوستان بهم اطلاع دادن که سخنرانی جمعیتی آقای بانکی پور هست میتونی بیای گفتم معلوم نیست شاید بیام اما دقیقا نمی‌دونستم این دوره چیه و قراره چه اتفاقاتی داخلش بیافته که اتفاقا یه فرصت خالی برام ایجاد شد و وقتم خالی شد و رفتم جلسه را و بنر جلسه و دوره را که دیدم با خودم گفتم وای دقیقا نیمه ی گمشده ی جمعیتیم را پیدا کردم 😍( با یکم اغراق دقت کنین فقط یکم به قول ما اصفهانی ها یخته😂) بعد که فهمیدم پنج شنبه هاست خیلی خوشحال تر شدم چون معمولاً شنبه تا چهارشنبه ام وقت خالی کمتر داشتم و خدا را شکر پنج شنبه هام را برای این دوره خالی کردم و این دوره ی بسیار عالی را شرکت کردم و البته خدمت گزاری بدون منت و با افتخار هم در خلال دوره برای عزیزان داشتم در حدی که بعضی از شرکت کنندگان دوره فک میکردن بنده مسؤول برگزاری دوره هستم و در انتخاب اساتید و محتوای امتحان میتونم مداخله کنم خلاصه این دوره هم مثل همه ی دوره ها و کلاس ها و جریانات زندگی تموم شد و بی صبرانه منتظر امتحانات و ارزشیابی های مد نظر هستم تا ان شاء الله دستمون بند بشه تو دانشگاه 😊 همگی بگین ان شاء الله @nejatiiran
خانم نیسیانی بی تعارف بگم اومدن دوره برام سخت بود هم از نظر ایاب و ذهاب هم از نظر کارهای شخصی جالبه بگم همزمان با دوره چند بار شد که اول می رفتم جلسه دادگاه و بعد میومدم دوره شاید خیلی‌ها پیش خودشون می گفتند خب این بنده خدا با این سن و سال دیگه بچه دار هم نمیشه ☺️میاد تو این دوره ها برای چی؟ راستش خودم هم بعضی وقتها می گفتم من از همه بزرگترم با این سن و سال☺️ آیا این دوره ها به درد من میخوره؟ بعد یاد سردار شهید سلیمانی میفتادم که چند سال بزرگتر از من در میدان بود برای کشورش و دلگرم میشدم که من هم در میدانم برای کشورم و البته رفتار خوب مجریان دوره🌷 یک روز که بعد از پایان کلاسها اسنپ گرفتم برای رفتن به شاهین شهر حدود سه ربع ساعت ایستادم و راننده ها لغو می کردند تا یک راننده گرفت خب یه کم طول کشید تا رسید عذر خواهی کرد و حرکت کردیم دخترم زنگ زد دلواپس شده بود گفتم کلاس کمی طول کشید منتظر اسنپ شدم تا یکساعت دیگه میرسم(ترافیک ) راننده متوجه شد گفت ببخشید میپرسم شما استادید؟چی درس میدید؟براشون توضیح دوره رو دادم گفتم دوره نجات جمعیت 🍀راننده جوان بود گفت چه جالب دوره نجات!!!نجات از چی گفتم نجات از کشتن بچه های بی گناه سقط جنین😞 و تا اومدم ادامه بدم گفت: چه بی وجدانند اونا دیگه. دیدم ناراحت شد پرسیدم شما چندتا بچه دارید؟که درد دلش شروع شد گفت زندگی من مثل فیلمه اگه حوصله دارید تعریف کنم گفتم بگید تا شاهین شهر وقت داریم 😊گفت من تک فرزند شهیدم مادرم من رو زود زن داد گفت بگذار دورمون شلوغ بشه زد و بچه دار نشدیم خیلی مداوا کردیم فایده ای نکرد تصمیم گرفتیم بچه بیاریم رفتیم بهزیستی اول یه بچه شیرخواره دختر بصورت آزمایشی بهمون دادند گفتند روالش اینه بعد از یه مدت دادگاه و این برنامه ها بچه قانونا به ما واگذار میشه البته مراحل خییییلی دشوار بود.زندگیمون عوض شد رنگ و بوی خونمون تغییر کرده بود نمی فهمیدم چطور کارم رو تموم کنم به عشق این بچه برگردم خونه 🌷 یواش یواش حرف زدن و راه رفتن بچه طول کشید سرتونو درد نیاورم بارها و بارها بچه رو بردیم دکتر و آزمایش تا فهمیدیم بچه نه می‌تونه راه بره نه می‌تونه حرف بزنه😔بچه دیگه سه چهار ساله بود فقط جیغ میزد نمیتونست حرف بزنه یا راه بره خیلی اذیت میکرد مستاجر بودیم همش همسایه ها می‌آمدند در می‌زدند که بچه رو ساکت کنید.خلاصه رفتیم بهزیستی مسئله رو باهاشون در میان گذاشتیم گفتند میتونید بچه رو بیارید یه نوزاد پسر داریم اون رو به سرپرستی بگیرید خلاصه مقدمات سرپرستی نوزاد شروع شد بچه پسر رو بردیم خونه دخترم وقتی بچه رو می دید ذوق میکرد نمیتونست کاری بکنه فقط جیغ میزد.(من خیلی متاثر بودم ولی عکس العملی نشان نمی دادم) گفتم دخترتون فلج بود ؟گفت با مادرش دستش رو می‌گرفتیم راهش می‌بردیم پاش رو روی زمین می گذاشت دسته‌اش هم حرکت داشت ولی نمیتونه راه بره گوشهاش میشنوه خیلی کم ولی حرف نمیتونه بزنه 😔😢خلاصه سرتونو درد نیاورم گفت بچه رو آوردیم خونه یه پسر خیلی ناز حدود سه چهار ماهش بود دخترم خیلی اذیت میکرد دیگه تاب و قرارمون تموم شد با بهزیستی هماهنگ کردیم که بریم تحویلش بدیم تمام وسایلی که براش تهیه کرده بودیم با اشک و آه جمع کردیم باور کنید انگار تویه خونمون عزا بود مادرم اینها مادر خانمم،خواهر خانمهام 😭😭 بچه رو آماده کردیم بریم بهزیستی پیش خودمون میگفتیم اینها که درد ما رو نمی‌فهمند ولی با غم و غصه رسیدیم بهزیستی البته از قبل هماهنگ کردیم وقتی پیاده شدیم و رفتیم داخل سالن برای تحویل بچه اومدیم خداحافظی کنیم بچه چسبید به پای مادرش و شروع کرد به گریه و میگفت ماما ماما..... بچه ای که کلامی حرف نمی‌زد😔 دیگه طاقت نیاوردیم و بچه رو برگردوندیم ☺️و خدا رو شکر میکنم که اینکار رو کردیم الان شش سالشه دکترها میگن امکان داره بزرگتر بشه خوب بشه دعا کنید. پسر کوچولوم هم دو سه ساله است همه زندگیه من اونها هستند برکت دادند به زندگیم مخصوصا دخترم و خیلی حرفها رد و بدل شد البته که هنوز هم باهاشون در ارتباطم🌷سرتونو درد آوردم بگم واقعا بعضی مردم در آرزوی یک بچه چه کارها می کنند و بعضی ها چه راحت زندگی بچه هاشون رو میگیرند. @nejatiiran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا