eitaa logo
نیم پلاک
645 دنبال‌کننده
12.5هزار عکس
6.4هزار ویدیو
371 فایل
کانال #اختصاصی شهدا #سبک_زندگی و #خاطرات https://eitaa.com/nimpelak_m @abbasma
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از حقیقت
روزی یکی از دوستان اهل به دیدنم آمده بود. گفت وگوی مفصلی درباره حقانیت داشتیم از جمله به خطبه ی حضرت رسول اکرم ( صلی الله علیه وآله ) در خم استناد کردم. ایشان می‌گفت: «مولا» در این حدیث به معنای آمده است. نهایتاً هر چه دلیل آوردم قبول نکرد. خداحافظی کرد و به سمت حرکت کرد. یک ساعت از رفتنش گذشته بود که به او زنگ زدم و گفتم: کار خیلی مهمی با شما دارم باید برگردی. گفت: من باید بروم، وقت ندارم برگردم. خانواده‌ام منتظرم هستند، چه کاری با من داری؟ تلفنی بگو. گفتم: کار مهمی دارم، نمی توانم تلفنی بگویم، باید خودت اینجا باشی. 😊 👌خیلی اصرار کردم تا این که برگشت. وقتی به من رسید گفت: چه کار مهمی داری که من را از این همه راه برگرداندی؟ گفتم: می‌خواستم بهت بگم: . گفت: همین! گفتم: بله. همین را خواستم به شما بگویم. دوستم ناراحت شد و گفت: خانواده‌ام منتظرم بودند و باید می‌رفتم، این همه راه من را برگرداندی که بگویی دوستت دارم، اذیت می‌کنی؟🙄😠 گفتم: سؤال من همین جاست. چطور وقتی شما با عجله به سمت خانواده ای که منتظرت هستند می‌روی و شما را از راهتان بر می‌گردانم تا به شما بگویم «دوستت_دارم»؛ ناراحت می‌شوی و در عقل من شک می‌کنی، ولی وقتی اسلام ده‌ها هزار نفر را که با عجله به سمت خانواده ی خود می‌رفتند، سه روز در زیر آفتاب سوزان معطل کردند که فقط بگویند: «هر کس من را دوست دارد، علی را دوست بدارد» این کار پیامبر را عاقلانه می‌دانی؟ 😉 آیا این اقدام پیامبر ناراحتی مسلمانان را در پی نمی داشت؟ آیا آنان در عقل چنین پیامبری شک نمی کردند؟ با این کاری که کردم، دوستم با تمام وجود احساس کرد که چه حرف خنده داری زده است و اقرار کرد که پیامبر - در جریان غدیر خم - می‌خواست نکته ی مهم تری را بیان کند وگرنه برای بیان دوستی اش با (علیه السلام) نیازی نبود مسلمانان را از راهشان برگرداند.»🙂 خاطره ای از از علمای برجسته سنت بلوچستان که پس از تحقیق و بررسی به مذهب اهل بیت علیهم السلام گروید. 📚باید شیعه می شدم ، خاطرات شریف زاهدی ،ص 138 الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة أميرالمؤمنين و اولاده المعصومين عليهم السلام... پخش کن @hagigei
این روزها دلهای ما را غم گرفته حال و هوای شهرمان ماتم گرفته برگرد ای آرامش از دست رفته جای شما خالیست در هر روزِ هفته دنیای کفر و ظلم با هم دست دادند هر روز با اسلام در حال عنادند اهداف خود را با سیاست رنگ کردند زن را مسیر فتنه و نیرنگ کردند از زن برای هرزگی تجلیل کردند زن را به کالای هوس تبدیل کردند اسلام عزت داده زن‌ها را مکرر  شاهد مثالم دختر زهرا و حیدر اسلام فرموده‌است زن ریحانه باشد مانند گل در پرده‌ی گلخانه باشد برگرد ای فرزند کوثر! یابن زهرا! بر جاهلان یادآوری کن شأن زن را در دستمان چیزی به جز شرمندگی نیست  برگرد! بی تو زندگی‌ها زندگی نیست بی تو اسیر این شعار و آن شعاریم برگرد! ما دور از تو آزادی نداریم برگرد دنیا حس کند آبادی اش را معنا نما زن زندگی آزادی اش را این معنی آزادی و آزادگی نیست خون عزیزان وطن بر گردن کیست؟ آزادگی را سر بریدند این جماعت آزادی آن هاست معنای اسارت با نام آزادی به قرآن حمله کردند در سایه‌ی ایران، به ایران حمله کردند ساکت نشستن نیست در قاموس شیعه چادر کشیدند از سر ناموس شیعه با نام زن بنیان عفت را شکستند نامردها در مرد غیرت را شکستند وقتی که از این شهر امنیت بگیرند کفتارهای پست هم جرأت بگیرند در آتش این فتنه هرکس که دمیده‌است با دشمنان هم‌دست در خون شهید است  ای اهل هشتگ پس چرا ساکت نشستید چشمان خود را روی این کشتار بستید درخون مظلومان اگر که داغ دارید ساکت نشستید ازچه رو حناق دارید؟! حقِ به شک آمیخته فریاد دارد خون به نا حق ریخته فریاد دارد هرکس که حق را دید و ساکت ماند، بد شد در آزمون غیرت و اخلاق رد شد چشمان خود را باز کن، ناگفته پیداست کودک کشی همواره رسم داعشی‌هاست آن بزدلان چون مرد این میدان نبودند آتش به سوی کودک و زن‌ها گشودند ویرانه میخواهند از این آشیانه اما شتر در خواب بیند پنبه دانه باید به روی نعش های ما بتازند تا از زمین فارس، سوریه بسازند آن ها که در تاریخِ خونریزی زیادند از نسل شمر و خولی و ابن زیادند با نام آزادی ببین کشتند زن را کشتند فرزندان معصوم وطن را این خون فقط محصول دست یک حرامیست این اولین بارِ هجومِ برحرم نیست در خانه ی امن پیمبر بی اجازه یک بی حیا وارد شد از در بی اجازه  از خون، زمین خشک دریا شد دوباره پای حرامی در حرم واشد دوباره روضه مصور شد حرم لبریز خون است چادر نمازی باز از خون لاله گون است شد کشته در آغوش مادر طفل دیگر خون در و دیوار می‌گفت: آه مادر در پیش چشم جمعیت زن بر زمین خورد پیش نگاه یک پسر، مادر زمین خورد این چادر خونین که نقشِ بر زمین است راه گریز روضه‌ی تلخ مدینه است آنجا که حیدر دید زهرایش کتک خورد قنفذ که می‌خندید او بغضش ترک خورد می‌دید زهرا می‌دود، او خسته می‌شد  ای کاش چشمش جای دستش بسته می‌شد  شیر خدا از پشت خنجر خورد آن روز زهرا زمین افتاد و حیدر مرد آن روز «نامردها پهلوی مادر را شکستند» پهلوی مادر نه، که حیدر را شکستند «از اهل کوچه یک نفر بیرون نیامد یک سر به غیر از میخ در بیرون نیامد» نجوای مادر پشت در را میخ فهمید  یک چشمه از آن روضه را تاریخ فهمید اصغرشاهسنایی  
🌴🌷🇮🇷🌹🌴 در وصف شهدای حرم 🌺 این روزها دلهای ما را غم گرفته حال و هوای شهرمان ماتم گرفته برگرد ای آرامش از دست رفته جای شما خالیست در هر روزِ هفته دنیای کفر و ظلم با هم دست دادند هر روز با اسلام در حال عنادند اهداف خود را با سیاست رنگ کردند زن را مسیر فتنه و نیرنگ کردند از زن برای هرزگی تجلیل کردند زن را به کالای هوس تبدیل کردند اسلام عزت داده زن‌ها را مکرر  شاهد مثالم دختر زهرا و حیدر اسلام فرموده‌است زن ریحانه باشد مانند گل در پرده‌ی گلخانه باشد برگرد ای فرزند کوثر! یابن زهرا! بر جاهلان یادآوری کن شأن زن را در دستمان چیزی به جز شرمندگی نیست  برگرد! بی تو زندگی‌ها زندگی نیست بی تو اسیر این شعار و آن شعاریم برگرد! ما دور از تو آزادی نداریم برگرد دنیا حس کند آبادی اش را معنا نما زن زندگی آزادی اش را این معنی آزادی و آزادگی نیست خون عزیزان وطن بر گردن کیست؟ آزادگی را سر بریدند این جماعت آزادی آن هاست معنای اسارت با نام آزادی به قرآن حمله کردند در سایه‌ی ایران، به ایران حمله کردند ساکت نشستن نیست در قاموس شیعه چادر کشیدند از سر ناموس شیعه با نام زن بنیان عفت را شکستند نامردها در مرد غیرت را شکستند وقتی که از این شهر امنیت بگیرند کفتارهای پست هم جرأت بگیرند در آتش این فتنه هرکس که دمیده‌است با دشمنان هم‌دست در خون شهید است  ای اهل هشتگ پس چرا ساکت نشستید چشمان خود را روی این کشتار بستید درخون مظلومان اگر که داغ دارید ساکت نشستید ازچه رو حناق دارید؟! حقِ به شک آمیخته فریاد دارد خون به نا حق ریخته فریاد دارد هرکس که حق را دید و ساکت ماند، بد شد در آزمون غیرت و اخلاق رد شد چشمان خود را باز کن، ناگفته پیداست کودک کشی همواره رسم داعشی‌هاست آن بزدلان چون مرد این میدان نبودند آتش به سوی کودک و زن‌ها گشودند ویرانه میخواهند از این آشیانه اما شتر در خواب بیند پنبه دانه باید به روی نعش های ما بتازند تا از زمین فارس، سوریه بسازند آن ها که در تاریخِ خونریزی زیادند از نسل شمر و خولی و ابن زیادند با نام آزادی ببین کشتند زن را کشتند فرزندان معصوم وطن را این خون فقط محصول دست یک حرامیست این اولین بارِ هجومِ برحرم نیست در خانه ی امن پیمبر بی اجازه یک بی حیا وارد شد از در بی اجازه  از خون، زمین خشک دریا شد دوباره پای حرامی در حرم واشد دوباره روضه مصور شد حرم لبریز خون است چادر نمازی باز از خون لاله گون است شد کشته در آغوش مادر طفل دیگر خون در و دیوار می‌گفت: آه مادر در پیش چشم جمعیت زن بر زمین خورد پیش نگاه یک پسر، مادر زمین خورد این چادر خونین که نقشِ بر زمین است راه گریز روضه‌ی تلخ مدینه است آنجا که حیدر دید زهرایش کتک خورد قنفذ که می‌خندید او بغضش ترک خورد می‌دید زهرا می‌دود، او خسته می‌شد  ای کاش چشمش جای دستش بسته می‌شد  شیر خدا از پشت خنجر خورد آن روز زهرا زمین افتاد و حیدر مرد آن روز «نامردها پهلوی مادر را شکستند» پهلوی مادر نه، که حیدر را شکستند «از اهل کوچه یک نفر بیرون نیامد یک سر به غیر از میخ در بیرون نیامد» نجوای مادر پشت در را میخ فهمید  یک چشمه از آن روضه را تاریخ فهمید 🌻 اصغرشاهسنایی  🌴🌹🇮🇷🌷🌴
🌴🌷🇮🇷🌹🌴 خانه به خانه رفت احتجاج کرد. اما به « » رأی ندادند! از سلام الله که بالاتر نیستیم. خانه به خانه رفتنمان بی نیست! یک روز خودشان به ما می آورند.... 💥 👌⚡️👌
264.3K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌴🌹🇮🇷🌷🌴 سال نواَم را خواهم دوخت که اولم امسال، سوگ ست... 🥀 🌴