eitaa logo
تا انتهای افق
10هزار دنبال‌کننده
661 عکس
200 ویدیو
1 فایل
مشاهدات، تجارب و یادداشت های یک ایرانی از هلند و فرانسه برای تحقق آرمان بر حقت، جهانی بیندیش! ارتباط با نویسنده کانال: @N313mohajer
مشاهده در ایتا
دانلود
نگفته بودند تا این حد کربلا حال خوب کن می‌تواند باشد... آیا بهشت این شکلی است؟ سحر نسیم بهشتی. صبح تا شب زیارت، روضه، اشک، خنده، مائده‌های بهشتی... زیارت عباس ابن علی... بعد بلافاصله زیارت حسین ابن علی... دیدار در پی دیدار و مدام در بین الحرمین. نور می‌خوری و نور می‌آشامی... واقعا درست است درد اگر داری، دوا کربلا... وقتی کربلا می‌رسی نمی‌دانی چه بخواهی انقدر حالت خوب است... انگار همه چیز خوب است، دردی نیست... چه سرّی دارد این بارگاه ملکوتی... نشسته‌ام بنویسم که خوش به حال همه‌ی ما... ✍️ثبت مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 در هلند، فرانسه و ایران @ninfrance
در داستان در تمام کتب و مستندات و فیلم‌های ساخته شده، بانوی مقدس از مردم می‌خواهد برای گنهکاران بسیار دعا کنند... و دقیقا همین استدلال‌ها را می‌آورند که بلاهای دنیا بخاطر گناهان است و آن‌ها که درگیر شده‌اند، شما برایشان دعا کنید اثر سوء آن از خودشان و جامعه برگردد و نور دوباره به قلبشان بتابد... چه مادرانه، چه با محبت، چه دلسوزانه حتی دغدغه گنهکاران را دارند و فراموششان نمی‌کنند... و برایم این متن بسیار جالب بود که در دین ما هم به این نکته توجه داده شده. حاج آقا مجتبی تهرانی که غرق نور الهی باشند که شب‌های احیای ما با ایشان حقیقتا زنده می‌شد، همیشه می‌فرمودند شب قدر بیشتر برای دیگران دعا کنید. بخصوص آن‌هایی که به شما بد کردند... و این خیلی عجیب و بزرگوارانه و متعالی است... در شب بیست و سوم قدر، ما را به دعا فراموش نفرمایید... به حق باطن لیلة القدر، فاطمه زهرا سلام الله علیها، خداوند ما گنهکاران امت پدرش رسول الله را مورد عفو و رحمت و بخشش و مغفرت خود قرار دهد. کوتاهی‌ها، گستاخی‌ها، جسارت‌ها، قضاوت‌های ما را ببخشد و اثر سوء بدی ما را از خود و جامعه داخلی و جهانی بردارد به فضلش و اجازه ظهور حجتش را صادر فرماید ان شالله ✍️ثبت مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 در هلند، فرانسه و ایران @ninfrance
راننده‌ی وَن بود. از فرودگاه نجف سوارمان کرد. عکس و ابومهدی را به آینه ماشین آویخته بود. مدام ابراز علاقه به حاج قاسم می‌کرد. می‌گفت اسم یکی از پسرهایم قاسم است... رسیدیم نجف، راحت و در آرامش زیارت کردیم. رفتیم کربلا. امنیت و آرامش و حال خوب کربلا عجیب بود. راننده‌ی بعدی باز از حاج قاسم گفت. وقتی به سمت فرودگاه بغداد برای برگشت می‌رفتیم، وقتی در جاده بخش‌هایی که به دست داعشی‌ها افتاده بود را نشان می‌داد، چند بار تاکید کرد که من خودم حاج قاسم را دیدم. خودم از نزدیک دیدم. اگر حاج قاسم نبود داعش کربلا را هم گرفته بود... امنیت کربلا و زوار ایرانی و عراقی و خارجی مدیون اوست... خانواده‌هایی که در آرامش کنار هم به افطار مشغول بودند. بچه‌هایی که با شادی بازی می‌کردند و از غم عالم بی‌خبر بودند... تصویر هرگز نمی‌تواند آرامش و حال خوب آنجا را شرح دهد. و لحظات آخر... به محض ورود به فرودگاه بغداد... مواجه شدن با ماشین‌های سوخته و روضه تصویری... و ناگهان لحظاتی توقف راننده و سکوت و ناگهان اشک و ناگهان از صمیم قلب این حس که اگر در این زیارتِ تک تک زوار ثوابی باشد، سهم اعظم آن، سهم حاج قاسم باید باشد... او و یارانش... به نیابت از ایشان و به نیابت از رزمندگان دفاع مقدس که این راه را گشودند و به نیابت از همه‌ی شهدای مدافع حرم که تا همین لحظه هم، در مسیر پاکسازی جهان از کفر و ظلم و ناجوانمردی، قدم به قدم، از نثار جان و مال و آبرو، دریغ نمی‌کنند... و رسیدم فرودگاه سلام... و عکسی از جذبه «او» که می‌درخشید و آن جمله خاص که بر آن ثبت بود... @ninfrance
خارج رفته‌ها چند دسته‌اند... گروهی از خارج رفته‌ها با هدف یا آرزوی رفاه بیشتر مهاجرت می‌کنند. یعنی یک هدف شخصی. از این گروه برخی موفق می‌شوند، برخی هم موفق نمی‌شوند و یک زندگی حداقلی را در خارج از کشور و گاهی با تحمل سختی بیشتر می‌گذرانند. برخی هم پس از مدتی و پس‌اندازی بر می‌گردند چون رفاهی که دنبالش هستند را ترجیح می‌دهند در وطن خود کنار خانواده خود بسازند. همچنان اهداف شخصی است و هرجا شرایط مادی و روحی شخصی‌شان مساعد شود را انتخاب می‌کنند. اما گروهی از خارج رفته‌ها به تنها چیزی که فکر نکرده‌اند رفاه بیشتر است. حتی برخی در کشور خود رفاه بیشتری داشتند و آن را با یک نیت و هدف و آرزوی غیرفردی، رها کردند و رفتند... از این گروه برخی با هدف کسب دانش و آوردن آن به کشور خود مهاجرت کردند. یا تلاش کردند شخصیتی بدرد بخور شوند از کنار سیرو فی الارض و تجربه‌های زیسته، تا بتوانند در سرزمین خود شخصی پخته‌تر و موثرتر شوند، لذا سختی‌های غربت را به جان خریدند و پس از مدتی هرچند در خارج به ثبات و آرامش خوبی رسیده باشند، باز هم در وقت و زمان خودش آنجا را رها کردند و به وطن خود که شاید در تلاطم هم بوده باشد بازگشتند. چون از اول دنبال آرامش و رفاه بیشتر نبودند که آنجا را هدف ماندن قرار دهند... پیش فرض بسیاری، درباره عموم افرادی که مهاجرت می‌کنند یا برای مدت معینی از کشور خارج می‌شوند این است که همه به دنبال اهداف شخصی که عموما رفاه مادی است رفته‌اند، لذا وقتی فرد با اعتقاد و بر مبنای فکری و تصمیمی می‌گوید: می‌خواهم برگردم، با تعجب و نگرانی می‌گویند؟ چرا؟ مگر عقلت کم شده است؟! این افراد دنیا را فقط از زاویه دید خود می‌بینند. فلسفه زندگی و هدف خلقت در ذهن‌شان خلاصه شده در خور و خواب و پوشاک بهتر. اما اینطور نیست... رفاه با حس آسایش فرق می‌کند و ممکن است یکی در رفاه باشد اما آسایش روح و روان را هرگز تجربه نکند و یکی منهای رفاه، غرق در آسایش نیت‌ها و تلاش‌های توام با رنج خود باشد. پس پیش از نصیحت افراد از دغدغه رفتن و یا بازگشتشان جویا شوید، یا فلسفه تصمیمشان را بپرسید. بسیاری از پیش‌فرض‌های ما غلط است. شهید دکتری مصطفی چمران به آمریکا رفت برای کسب علم بیشتر، سختی‌های زیادی متحمل شد و ادامه داد تا به ثبات خوبی رسید، اما در بحران لبنان، همه چیز را رها کرد و به آنان پیوست و بعد از انقلاب اسلامی ایران که همه چیز ثبات خود را از دست داده بود به ایران بازگشت و در سخت‌ترین شغل‌ها و در معرض پرحاشیه‌ترین کارها و تلاش‌ها و رنج‌ها خود را قرار داد و در نهایت به نثار جان هم رسید. این مهم است که دنیا را فقط از شیشه عینک خود نبینیم... برای انسان‌هایی رسالت و مأموریت حضورشان در این دنیا، خانه و ویلای کنار دریا و ماشین خاص و شغل و درآمد با ثبات و بی حاشیه نیست، برخی زندگی را «عقیده بر حق و جهاد در راه آن» می‌بینند. اگر این جهاد در شرق و غرب عالم باشد برایشان فرق نمی‌کند. این الگو فقط در ادیان آسمانی دیده می‌شود که تعالی و نجات بشریت هدف و آرمان باشد که برای تحققش حتی ثبات و آرامش خود و خانواده‌ات را بهم بزنی، زندگی هدفمند ولو در سختی‌ را به زندگی بی‌هدف ولو در رفاه ترجیح دهی و به آرمانی و ارزشی فراتر از رفاه مادی و دنیایی بیندیشی... مانند انبیا و اولیا مانند معصومین شیعه مانند رزمندگان اسلام مانند آن خارج رفته‌هایی که وضعیت زندگی‌شان کم از جهاد در راه خدا نیست... ✍️ثبت مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 در هلند، فرانسه و ایران @ninfrance
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من اگر نگویم مرتکب گناه شده‌ام ما در برابر این قضیه مسئولیم. روزی که امام فرمود: اسرائیل غده سرطانی است و باید محو بشود، اما و چرا زیاد بود. اما الان تمام مردم جهان به چشم می‌بینند غده یعنی چه و سرطان به چه معناست. می‌بینند این موجودات چه کسانی هستند و چه اعتقاداتی دارند و دستشان برسد چه خوی و رفتاری در مقابل سایر انسان‌ها دارند... موضوع اصلا یک جنگ معمولی نیست. موضوع غصب یک سرزمین و تمایل به پیشروی در مسیر غصب سایر سرزمین‌ها بر مبنای یک خط فکری غیرالهی است و در این مسیر کشتن انسان‌های دیگر مثل قربانی کردن گوسفند و مرغ و خروس برایشان حکم مستحب و واجب دارد. معتقدند این انسانها باید مقابل تحقق اهدافشان خونشان ریخته شود و با اعتقاد به شکل منظم روزانه در حال نسل کشی هستند. زمانی اینها را فقط می‌گفتند و برخی باور نمی‌کردند. امروز به چشم می‌بینند. امروز کمک ما مردم معمولی در سراسر جهان چند چیز است: ۱. نخریدن کالاهای مرتبط با این رژیم ۲. شرکت در راهپیمایی‌های مردمی بخصوص فردا به عنوان ۳. جمع آوری پول و ارسال آن از مسیر مطمئن برای درمان و تغذیه ۴. روشنگری برای مردم خود و جهان @ninfrance
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرحبا لشگر حزب الله مرحبا جیش رسول الله این وضعیت ایران است... و وضعیت جهان هم به همین شکل... تجمعات هم در تمامی سال‌ها در این ۶ ماه بی‌سابقه‌ بوده است... پس: سنصلی فی القدس ان شالله... 🇵🇸🇱🇧 ✍🏻 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، هلند و ایران @ninfrance
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این فقط راهپیمایی روز قدس یک شهر از هست. انقدر جمعیت زیاد بوده، زیادی رو در تند گذاشتند دوستان☺️ 🇵🇸🇱🇧 ✍🏻 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، هلند و ایران @ninfrance
تجمعی دیگر در #هلند به مناسبت #روز_جهانی_قدس اللهم انصر جیوش المسلمین... چه لشگریان مردمی چه رزمندگانش... 🇵🇸🇱🇧 ✍🏻 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، هلند و ایران @ninfrance
مادربزرگی داشتم که هربار می‌آمدم ایران و به دیدارش می‌رفتم این شعر را برایم می‌خواند: اگر شهد و شکر نوشی ز غربت بازم مثل گدایی وطن نیست... بچه‌ هم که بودم از کودکی یاد داده بود که قبل خواب بخوان: سر گذاشتم بر زمین ای زمین نازنین کس نیاید بر سرم غیر از آقایم امیرالمومنین... و اینگونه ما را تربیت می‌کرد... دیروز بعد از تحمل رنج طولانی بیماری، در روز عید فطر، عید بندگی، آسمانی شد... لطفا هدیه به روح ایشان صلواتی بفرستید. همچنین امشب شب جمعه هم، نماز شب اول قبر ایشان است. بزرگواری می‌کنید اگر فرصت و شرایط بود این نماز هم به ایشان هدیه کنید. نام: عزت نام پدر: غلام‌رضا عیدتان پر نور و برکت و غرق نور و رحمت و مغفرت الهی باشید ان شالله ✍️ثبت مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 در هلند، فرانسه و ایران @ninfrance
یک قدم مانده، جهان شوق تکامل دارد... پس از تحقق ، هرچه بخواهم بنویسم هرگز به قلم سید شهیدان اهل قلم نمی‌رسد. پس همین تقدیم شما: «اینها بچه‌های قرن پانزدهم هجری قمری هستند، هم آنان که کرهٔ زمین قرن‌هاست که انتظار آنان را می‌کشد تا بر خاک مبتلای این سیاره قدم گذارند و عصر بی‌خبری و جاهلیت ثانی را، به پایان برسانند. این جوانان، نسل تازه‌ای هستند که در کرهٔ زمین ظهور کرده است و وظیفهٔ دگرگونی عالم را پروردگار متعال، بر گردهٔ اینان گذاشته است. عصر بعثت دوباره انسان آغاز شده است. بچه‌ها، متواضعانه و بی‌غرور می‌دانند که نهایت تکامل انسان این است که وجود خویش را وقف تحقق ارادهٔ الهی کند و نه اینکه معاذالله خدا برای تحقق اراده خویش به تو نیازی داشته باشد، نه، هر چه هست باز هم برای توست. کربلا (که فتح شد) و آن سوی تر، ، در انتظار طلیعه داران هستند، هم آنان که راهگشای تاریخ به سوی عدالت موعود خواهند بود، آیا تو نیز به خیل آنان پیوسته‌ای؟ تاریخ راه خود را از میان ظلماتی که بر دنیا سایه انداخته است به سوی نور می‌گشاید. ما معجزه ایمان را دریافته‌ایم و هرگز میدان نبرد را رها نخواهیم کرد. ما وارث هزاران سال تاریخ پرفراز و نشیب انبیاء هستیم و رسالت ما و مستضعفان طول تاریخ است. ما سنگینی این بار امانتی را که پروردگار متعال بر دوش ما نهاده است احساس می‌کنیم و رسالت ما نیز در استمرار راه انبیا و تادیه میثاق فطرت است. اکنون وعدهٔ خداوند تحقق یافته است و قومی را مبعوث ساخته که محبوب او هستند و او نیز محبوب آنهاست، و چه چیزی خوشتر از ملامتی که در راه محبوب کنند؟ آماده شو برادر، جراحت کربلا هنوز هم تازه است و تا آن خونخواه مقتول کربلا نیاید، این جراحت التیام نمی‌پذیرد. هزارها سال از هبوط انسان می‌گذرد و در این پهنه تاریخ که صحنه گذار از باطل به سوی حق است، چه ظلم‌ها که نرفته است و چه خون‌های مطهر که بر زمین نریخته است! پروردگارا، تو در جواب فرشتگان فرمودی: انی اعلم ما لا تعلمون! من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید. پروردگارا، چگونه تو را شکر گوییم که ما را در این عصر که پهنهٔ تفسیر این آیت ربانی است، به گذرگاه زمان کشانده‌ای؟ شور و اشتیاق بچه‌ها قابل توصیف نیست. آنان با آنچنان شوق و شوری به صحنه‌های مقدم نبرد می‌شتابند که تو گویی نه ظاهر، که باطن را می‌بینند، اگر نه، ظاهر جنگ که زیبا نیست. آنها دل به حق خوش دارند و چهره‌های شادابشان حکایت از عمق آگاهیشان دارد. آنان زمان خود را به خوبی می‌شناسند و رسالت خود را به روشنی دریافته‌اند. آنها بچه‌های محله‌های من و تو هستند، همان ها که در مسجد و بازار و اینجا و آنجا می‌بینی. از متن امت خوب ما برخاسته‌اند و در دل مردم جای دارند. آنها یادآور و روایات هستند و تو گویی همه تاریخ منتظر قدوم آنها بوده است. حزب الله، مردانی که تند باد عواصف آنان را نمی‌لرزاند، از جنگ خسته نمی‌شوند، ترسی به دل راه نمی‌دهند، بر خدا توکل می‌کنند، و عاقبت نیز از آن متقین است. اینان دریادلان صف شکنی هستند که دل شیطان را از رعب و وحشت می‌لرزانند و در برابر قوهٔ الهی آنان، هیچ قدرتی یارای ایستایی ندارد. که جهان را از عصر ظلمات خارج کنیم... دشمن برده ماشین است. و تو ماشین را در خدمت ایمان کشیده‌ای... 🇵🇸🇱🇧 ✍🏻 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، هلند و ایران @ninfrance
دو هفته پیش بود که قسمت دوم فیلم Dune یا تل ماسه را دیدم. فیلمی که صد در صد آخر الزمانی است و گروهی را نشان می‌دهد که منتظر منجی با نام لسان الغیب هستند که صراحتا نام آن را «مهدی» می‌نامند. فیلم کاملا هالیوودی است و منطبق با زاویه دیدی غیر از نگاه اسلام است. و در تیره و تار نشان دادن نقش منجی و پیروان آن تلاش کرده است. نقد و بررسی این فیلم بسیار مهم است. نقدی را دیدم که خوب بود اما باید اول فیلم را ببینید. در تعجبم که چه طور دنیایی که تظاهر به بی‌دینی و بی‌اعتقادی می‌کند تا این حد فیلم‌های آخرالزمانی با محوریت دیدگاه شیعه می‌سازد اما خود ما با دریایی از منابع و محتواهای تحقیقی و پژوهشی و کتبی بی‌پایان در خصوص وقایع پیش از ظهور و پس از آن فیلمی غنی تا امروز نساخته‌ایم. ساختن فیلم‌هایی با این محوریت، آن هم از منابع واقعی و حقیقی آن، نقش موثری در تربیت ذهن‌ها در خصوص نگاه تمدنی و جهانی به وقایع و حوادث روز دارد که مسائل را عادی و سطحی نبینند و نقشی موثرتر در این مسیر ایفا کنند. ✍🏻 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، هلند و ایران @ninfrance
تا انتهای افق
دو هفته پیش بود که قسمت دوم فیلم Dune یا تل ماسه را دیدم. فیلمی که صد در صد آخر الزمانی است و گروهی
نقدهای متنی و تصویری در خصوص این فیلم موجود است که برخی خیلی عمیق است. اما یک سبک تصویری آن هم برای شروع عمیق‌تر نگاه کردن فیلم‌های موجود آخرالزمانی بد نبود که به نظر لازم است برای اهلش که دنبال کنند: - بررسی و موشکافی قسمت دوم فیلم تلماسه - Dune: Part 2 https://youtube.com/watch?v=UmA2itqW0-w&feature=shared و مهم است گزارش دهیم که ما درباره معرفی و شناساندن امام حی و منجی‌ای که معتقدیم صد در صد خواهد آمد چه کرده‌ایم؟ فرمود: شما روایت نکنید، آن‌ها روایت خواهند کرد... و امروز دنیا پر از روایت‌های کج و باطل است، حتی در سرزمین خودمان... با دوستی هلندی صحبت می‌کردیم و درباره عقاید آن‌ها در خصوص عروج و رستاخیز مسیح می‌گفت. از فیلمی گفتیم که اخیرا ساخته شده و هرچند آمیختگی با طنز داشته اما فصل مشترکی از عقاید ما و عقاید سالم مسیحیت را دارد. اینکه مسیح حقیقی زنده مانده و به صلیب کشیده نشده، و در زمان موعود خواهد آمد... گفتیم ما هم خورشیدی مسیحا داریم که زنده است و از دیده‌ها پنهان، منتظر ظهور و علنی شدن حضورش هستیم. و همۀ این تلاطم دنیا و بی‌قراری‌هایش و فوران ظلم و جنایتش و صف کشی‌های منتظران قیامش خبر از نزدیکی طلوعش می‌دهد... در آن فیلم مسیح، مردی که هیچ اعتقادی به مسیح نداشت و مدام تمسخر می‌کرد، و در نهایت با کمک حضرت، کم کم ایمان آورد. در صحنه‌ای جانسوز با بغض و اشک گفت: ما همه بد نیستیم، فقط در جهل عمیقی به سر می‌بریم و نیاز به کمک داریم... این جمله خیلی برایم شرمندگی ایجاد کرد... که شاید می‌توانستم امام حی را بهتر و بیشتر معرفی کنم، حتی به مخالفان باورش، ولی نکردم... ✍🏻 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، هلند و ایران @ninfrance
از فردای هدایت و مدیریت اغتشاشات در ایران توسط خارجی‌ها و شبکه‌های‌شان، تقریبا تا امروز موردی نبوده که سر ایران در نیاورده باشند و چندین برابر به خودشان برنگشته باشد. از مصادیق جدیدِ مکری که چندبرابر به خودشان بازگشته، وضعیت دانشجویان معترض و اساتید آن‌ها در دانشگاه هایشان است. مواجه شدن با اعتراض‌ها و بر هم خوردن نظم ماشینی‌شان و مغایرت رفتار دانشجویان با سیاست‌های کنترل، نتیجه‌اش شده رفتاری کاملا خشونت‌آمیز از سوی پلیسشان و دستگیری و زندانی کردن دانشجویان و اساتید در محیط مقدس دانشگاه! اینها همان‌هایی هستند که برای ایران می‌گفتند: وای دانشگاه مقدس است، دانشجو و استاد حرمت دارد، باید قانونی تصویب شود که حتی یک پلیس هم اجازه نداشته باشد وارد این حریم مقدددس شود.‌ دانشجو ها سر خورده شده‌اند، ذات دانشجو اعتراض است، نباید محدود شوند. این با آزادی عقیده و بیان مغایرت دارد. واقعا خداوند صبر قشنگی دارد و از همه مهم‌تر #برنامه_دارد و دنیا را هم با همین رسانه‌هایی که با هدف خاص خودشان ساخته و مدیریت می‌شد به ضرر خودشان به دست مردمان خودشان برای برپایی حق و حقیقت و نابودی ظلم و جور، به خدمت گرفته است. @ninfrance
✨داستان نور امر به معروف عملی 🍃قسمت اول در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که در این کره خاکی، آخرین نقطه هدف شیطان برای گرایش دادن دخترانش، به توجه بی‌قاعده به جسم و دارایی‌های جسمانی ایشان است. یعنی با القا و تلقینی که می‌شوند، بی‌توجه به این که چه دستاوردی برایشان می‌تواند داشته باشد، به سمت حذف پوشش با تصور دستیابی به یک حق می‌روند. در حالی‌که مثلا با کم کردن پوشش مشکل زندگی‌شان، مشکل روحی‌شان، غم‌های درونی‌شان هم رفع نشده باشد. وقتی کمی دنیا دیده می‌شویم و وضعیت واقعی دختران و زنان جهان را در پنهان زندگی هایشان متوجه می‌شویم، واقعا حس می‌کنیم که مقاومت مردم ایران برای حفظ حیا و عفاف خودشان بسیار در جهان امروز، بالا بوده است. اما به هر تقدیر امروز از هر سو مورد هدف است، چون آرمانی‌ترین و مصمم‌ترین کشور برای نقش‌آفرینی در نظم نوین جهانی در دنیایی است که قرن بازگشت بشریت به معنویت خوانده شده است و این شیطان و سپاهش را خوش نمی‌آید. چون قسم خورده است که همه را از راه درست خارج کند مگر آن‌ها که پای امر الهی خالصانه بمانند... این روزها که در کشاکش بحث پوشش زنان هستیم، کمی داستان با دو سال پیش متفاوت است. تا دو سال پیش بسیاری می‌گفتند خب حالا آزادی باشد چه اشکالی دارد؟ هرکس هرطور تمایل دارد پوشش داشته باشد یا نداشته باشد. این افراد عموما کسانی بودند که نهایت دوست داشتند پوشش سر نداشته باشند و افراد باوقار و باحیایی هم بوده‌اند و فهم زندگی اجتماعی و حفظ حد و مرز طبیعی در اجتماع را داشته‌اند و همیشه رعایت کرده‌اند و امروز نظرشان تغییر کرده و متوجه شده‌اند که همه مثل ایشان خط قرمز در زندگی ندارند. یعنی این یک سال اخیر به چشم دیدند و دیدیم که همه شبیه ایشان فکر نمی‌کنند و صرفا دغدغه نداشتن پوشش سر را ندارند. مثلا متاسفانه برخی مبتلا به بی‌قیدی و حس رقابت در این زمینه شده‌اند و درگیر آفت لاابالی بودن و بی‌تفاوتی نسبت به خود و اثر رفتار خود در جامعه هستند. ما خانم‌های زیادی می‌بینیم که صرفا حجاب سر ندارند و پوشش کاملی دارند اما در این بین موارد مختلفی هم از خانم‌هایی را شاهد هستیم که بدپوششی را انتخاب کرده‌اند و به حذف پوشش تن هم رسیده‌اند. یعنی هرچقدر هم از لباس خود کم کنند باز هنوز گرمشان هست و دوست دارند کمتر از این باشد... و البته در مواردی که شاهد هستیم دیگر موضوع گرما هم نیست و حقیقتا واضح هست که خواسته یا ناخواسته در دام روانی نمایش جسمی یا جنسی افتاده‌اند. خب این جامعه با این افراد چه کند؟ چون این رفتار از سلامت برخوردار نیست و اثر مثبتی بر صحت روابط انسانی در جامعه نمی‌گذارد. کما اینکه می‌دانیم غرب در این خصوص راه رفته است و آمار آثار بد این بی‌تفاوتی را سالانه اعلام می‌کند. همانطور که همهٔ روابط انسانی، برای تعامل سالم، محتاج اخلاق است، دغدغه رعایت پوشش هم محتاج دانش اخلاق جنسی است و شاید آگاهی بخشی در این زمینه، ورق ذهنی بسیاری را نسبت به نوع انتخاب امروزشان که پشتوانه اخلاقی ندارد، برگرداند. احکام، کار اخلاق را برای ما آسان کرده. دستورالعمل به ما می‌گوید یک بانو، جز گردی صورت و دست‌ها تا مچ که نیاز است برای کار و فعالیت در اجتماع باز و آزاد باشد، به آزادی سایر قسمت‌های بدن در جامعه نیاز ندارد. چون جامعه عرصه کار و فعالیت است نه ارائه جنسیت. به همین جهت حتی بانوانی که می‌گویند اعتقادی به حجاب سر ندارند، کم‌کم متوجه می‌شوند این تعیین مرز برای این است که بعد از عبور از حذف پوشش سر از این خط قرمز، ناخواسته بسیاری به حذف پوشش تن می‌رسند. چون آزادی بدون اصول و چارچوب، حد توقف ندارد. غیر اینکه بسیار مشتاقم سلسله جلساتی باشد که در این خصوص در جامعه، بی‌بحث و دعواهای سیاسی، گفتمان ایجاد کنیم، دغدغه دارم به نکته دیگری هم اشاره کنم... ادامه در پست بعدی ✍🏻 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، هلند و ایران @ninfrance
✨داستان نور امر به معروف عملی 🍃قسمت دوم خوب می‌دانم بسیاری که معتقد به حیا و طهارت چشم هستند، از حضور در جامعه فاصله گرفته‌اند و چون آزار روحی روانی می‌بینند، غصه می‌خورند، اعصابشان خرد می‌شود و یا برای فرزندان خود نگرانند، در بسیاری از مراکز و فضاهای جامعه حضور پیدا نمی‌کنند. اما جسارتا باید عرض کنم که این عافیت طلبی است و دقیقا امروز جامعه به حضور پر نور و پر معنویت ایشان نیاز دارد. باید رنج تحمل این خطای برخی را به جان بخرند اما تنها، با همسر، با دوستان، خانوادگی در جای جای جامعه حضور پیدا کنند. حضوری عادی. کنار همین مردم بنشینند، راه بروند، خرید کنند و حضور فعال داشته باشند. یعنی اگر بابش باز شد صحبت کنند، درد دل کنند، نشد فقط عفیفانه حاضر باشند و نور در جامعه منتشر کنند. بنده بارها دیده‌ام که فقط و فقط حضور افراد محجبه باعث جمع و جور کردن برخی افراد نسبت به وضعیتی که خود را در آن رها کرده‌اند شده است. بارها دیده‌ام باب گفتگویی محبت‌آمیز باز شده و رفتارها تغییر کرده است. و در خارج از کشور به چشم شاهد بوده‌ام که یکی از دلایل جدی گرایش زنان و مردان، به اسلام و عفاف و پوشش آن، حضور محجبه‌ها در جامعه بوده است. حقیقتا زنان توان و نقش کلیدی در این زمینه دارند. چون مرد به شکل معمول که در جامعه تردد داشته باشد معلوم نمی‌شود دین و عقایدش چیست. اما یک خانم مسلمان نشانی دارد که به شکل عملی، بی کلام، معرف دین و باور و اصولش هست. انگار امر به معروف عملی می‌کند دمادم... کنار مدیریت قانونی کشور بر مبنای ارزش‌ها و هنجارها و وظایفی که ماموران نظم بخشی در جامعه ایفا می‌کنند، به نظر قدرت ارتباط مردمی و نزدیک شدن مردم به هم و انتقال انرژی عاطفی و انسانی و الهی به هم ولو کاملا بی‌کلام، بی‌شک اثر هدایت‌بخشی در جامعه دارد. ما در تعلیمات اجتماعی آموخته‌ایم که برخی راهی جز کنترل کردنشان در جامعه باقی نمی‌گذارند که قانون اینجا ایفای نقش می‌کند، اما بسیاری به غلط جامعه‌پذیر شده‌اند و نیاز به آموزش، توجه، احترام و محبت دارند تا دست به تصمیم بهتری بزنند... پایان. ✍🏻 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، هلند و ایران @ninfrance
فرمود: معلمی شغل انبیاست... من همیشه از بچگی این جمله را می‌شنیدم که معلمی شغل انبیاست و بعد فکر می‌کردم شغل انبیا چه بوده؟ نجاری؟ چوپانی؟ نخل کاری؟ معماری؟ تجارت؟ یعنی مثلا آموزش این مهارت‌ها به شاگردها؟ بزرگتر که شدم فهمیدم نه، منظور این جمله از شغل با معنای رایج آن متفاوت است. شغل برای ایشان، یعنی آنچه تمام اشتغال ذهنی و عملی ایشان را در بر می‌گرفته. آنچه ماموریت ایشان در این دنیا تعریف می‌شده، آنچه عمر و جان و مال برگرفته از شغل رایج و آبروی ایشان خرجش می‌شده و آن «تربیت انسان» بوده! از انسان به عنوان یک موجود دوپا که عقل و قدرت تفکر دارد، آدم ساختن. آدم هم یعنی موجودی که دین داشته باشد، اخلاق داشته باشد، عمل صالح داشته باشد و وجودش برکت و نور باشد روی کره خاکی حالا در هر لباس و شغل دنیایی. نه اینکه معلمی بشود شغلی مثل مهندس و معمار و تاجر و مدیر، نه! از آن سبک شغلی که تمام این شغل‌ها را پوشش می‌دهد که هر شغلی داری، انسانی، و باید معلمی باشد که تو را جوری تربیت کند که هیچ شغلی تو را از دایره آدمیت خارج نکند و درست و متعالی زندگی کنی و زندگی بسازی. من زندگی خود را مدیون معلمانی هستم که انبیا و اولیا معلمشان بوده‌‌اند. هر روز روز ایشان است. هر روز مدیون وجودشان هستیم و هر روز باید دعاگویشان باشیم. این روز بر همه مبارک که سعادت تجربه چنین معلمانی را در این کره خاکی پر از جهل و بی‌خبری و اعوجاج داشته‌اند و لذت رشد و تعالی را چشیده‌اند. ✨✨✨ ✍🏻 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، هلند و ایران @ninfrance
لذت ایمان در آموزه‌ها به ما آموخته بودند که بخشیدن بخشی از مال به نیازمند، آثار و برکات خوبی در زندگی شما با عنایت خداوند مهربان دارد. بخصوص قرض الحسنه. از بچگی می‌شنیدم که اگر به کسی نیازمند است در حد توان قرض بدهی، هنوز به دست او نرسیده انگار در دستان خداوند قرار داده‌‌ای و خداوند ضمانت کرده که مضاعف به تو برخواهد گرداند، به علاوه اینکه گناهانت هم بخشیده می‌شود. حتی شنیده بودم که روایت داریم اگر مشکل مالی داشتید، صدقه دهید. یعنی حتی اگر پول کمی دارید از همان کم، بخشی را در راه خداوند به نیازمند بدهید، خداوند به این کار شما برکت خواهد داد و مشکل مالی شما را رفع خواهد کرد... و این‌ها اعتقاد می‌خواهد و ایمان... ایمانی که محاسبات دنیایی توان درکش را ندارد. یادم می‌آمد از صحبت‌های عالِمی که می‌فرمود: اگر ایمان هم نداری، لااقل - با عرض شرمندگی - خدا را امتحان کن... سال‌های سال است که تجربه‌های خاصی از عمل به این توصیه‌ها و دستورات دارم. بارها و بارها حداقل مبلغی در حسابم مانده بوده و ناگهان نیازمندی پیگیر شده و من تمام ایمانم را جمع کرده‌ام و همان اندک را داده‌ام و حقیقتا جای آن و بیش از آن همیشه برگشته. خاطرم هست به خداوند می‌گفتم: خدایا حسابم را هیچگاه خالی نکن با این نیت که اگر کسی به منِ بنده‌ات رو انداخت و کمک خواست شرمنده‌اش نشوم. قول می‌دهم از نداشتن پول نترسم و تقدیم بنده‌ آبرومندت کنم... امروز اما دیگر اتفاق بسیار شیرینی رخ داد. نرم‌افزاری قرآنی دارم که هر روز تصادفی یک آیه را روی صفحه گوشی‌ام ظاهر می‌کند. امروز در حال کار با گوشی بودم که ناگهان آیه قرض الحسنه در گوشی ظاهر شد. آیه را که خواندم یادم افتاد از کسی که یک میلیون تومان قرض الحسنه می‌خواست. سریع اقدام کردم و مبلغ را واریز کردم. به محض اینکه رسید پول را برای فرد مورد نظر ارسال کردم ناگهان پیامی برایم آمد! مبلغ ده میلیون تومان حق‌الزحمه کاری که کرده بودم به دستم رسید. واقعا این سرعت، این تقارن، این مضاعفی که تضمین کرده، متحیرم کرد. انقدر شیرین بود که گفتم با شما هم این حس و حال را به اشتراک بگذارم... «اگر به خداوند قرضی نیکو بدهید، آن را برای شما چندبرابر می‌کند، و گناهان شما را می‌آمرزد، خداوند بسیار قدرشناس و بردبار است.» سوره مبارکه تغابن/۱۷ بانک خداوند، تنها بانکی است که برای قرض الحسنه سود می‌دهد، بسیار مضاعف، آن هم نه سر ماه و سال، همان لحظه اگر بخواهد و تازه گناهان بندهٔ روسیاهش را هم قول داده می‌بخشد... دوستش دارم. دینش و دستوراتش را دوست دارم. حقیقتا خوشا به حالمان که او را داریم و با همهٔ وجود به او احتیاج دارم. ✍🏻 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، هلند و ایران @ninfrance
لذت ایمان دانشگاه بلژیک پذیرش گرفته بود، اما خانه پیدا نمی کرد. دوستان پیشنهاد دادند نذر شهید کن. نذر کرد. فردای اون روز سه نفر در بلژیک تماس گرفتند و هر کدام محلی را معرفی کردند. وقتی تحقیق کرد، هر سه نفر که با هم مرتبط هم نبودند یک خانه را معرفی کرده بودند! رفت. یک خانواده شیعه شده بودند که چند فرزند داشتند و به تازگی پدر را هم از دست داده بودند. خانم خانه از حضور ایشان خیلی خوشحال شده بود و به این دوست ایرانی یک اتاق از خانه خود را اجاره داده بود. نیت داشت که هم کمکی کرده باشد و هم کمک کار شود این میهمان و گاهی کنار بچه‌هایش باشد در مواقع خاص. این خانم ایرانی چندین ماه در آن خانه ماند و حقیقتا کمک دو طرفه شد، در نهایت هم که شرایط جوری شد که دیگر باید جابجا می‌شد، خانم خانه هیچ اجاره‌ای از ایشان نگرفت و وقتی هم می‌خواست از آنجا نقل مکان کند، خودش او را به مقصد که کشوری دیگر بود رساند. حالا چندین سال است که با هم دوست هستند و کلی از هم کمک فکری در حوزه دینی و اجتماعی و سیاسی می‌گیرند. اطراف ما پر است از این وقایع و اتفاقات. انقدر پر تکرار است که دیگر عادی شده که به محض گرفتاری و ایجاد مانع در زندگی، توسل کنیم و منتظر عنایات ویژه شهدا، اهل بیت و خداوند کریم باشیم. چه شیرین است این سبک زندگی و چه حالی می کنند کسانی که با قدرت ایمان از این امکانات فرامادی بهره‌مند می‌شوند. و چه مغبون‌اند کسانی که با انکار این نیروها از بسیاری از بهره‌ها در همین دنیا، محروم می‌مانند، چه برسد به دنیای ابدی. ✍🏻 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، هلند و ایران @ninfrance
واقعا با دیدن این صحنه‌ها در سراسر دنیا، داریم وارد تجسم ذهنی و حتی عملی دنیای پس از اعلام ظهور و حضور منجی عالم بشریت #مهدی_موعود می‌شویم. رویایی حق و باطل و عظمت حق و بنیان‌های مرصوص و براده‌های آهنی که جذب مغناطیس منجی آخرالزمان می‌شوند. فارغ از هر ملیتی و هر مرزکشی دولتی و سیاسی جغرافیایی... هیجانش انسان را بی‌قرار می‌کند... یک تصویر در آمریکا یک تصویر در استرالیا.. ✍🏻 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، هلند و ایران @ninfrance