« از برکت ورود تکنولوژی دیجیتال به حوزه فرستندهها و آنتنهای ماهوارهای و گیرندههای تصویری، هزاران کانال رادیوئی و صدها شبکه تلویزیونی و دهها هزار فرستنده اینترنتی، پیوسته و مستمر، در پهنه گیتی، به کار فرهنگ سوزی و ادب کُشی و تحریف حقایق و تخدیر اذهان و نیز به عرضه برنامههای تجاری و شوهای جهتدار و نمایشهائی که کار یکدست سازی فرهنگ اقوام مختلف را هدف قرار داده است، مشغول میباشند».
ص۳ این کتاب.
@ninfrance
خیلی پیشتر از ایران، خبر رسید که کرونا به فرانسه رسیده.
یکی دو خبر را شاهد بودیم و دانشگاه هم فقط همین دیروز یک ایمیل همگانی فرستاد و نکاتی را گفت و هشدارهایی داد.
همین!
نمیدانم بلاخره کی برخی ایرانیها باخبر از این تفاوت میشوند و از شدت نشر و دریافت اخبار از ماهوارههای فارسی زبان و شبکههای اجتماعی خسته میشوند و به اعصاب و روان خودشان و اطرافیانشان رحم میکنند و زندگی را آرامتر دنبال میکنند.
🌸مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک دانشجوی ایرانی 🇮🇷 در فرانسه
@ninfrance
آموزش از راه دور و روی خوب تکنولوژی
قبل از سفر به فرانسه، معلمی میکردم و بیاندازه به این کار علاقه داشتم...
وقتی تصمیم بر سفر شد، از این باب غم بزرگی سراغم آمده بود و جدایی از این فعالیت برایم خیلی تلخ بود.
خوب خاطرم هست روز اول و دوم بسیار سخت و سنگین بود؛ تنها در خانه...
روز سوم، به خودم نهیب زدم که اگر حقیقتا عشق و علاقه داری، راه بسته نیست.
یادش بخیر؛ اولین فعالیت را با گروه زدن برای ارائه کتاب چهل حدیث امام، کتاب اخلاقی کاربردی در زندگیمان آغاز کردم. به همت یکی از رفقا. اول قرار بود با ایشان و چند نفر دیگر باشد، اما دوستان همه تمایل نشان دادند که رفقایشان را هم عضو کنند و جمع ما به ۳۰۰ نفر رسید.
من با اشتیاق صوت ضبط میکردم و در گروه میگذاشتم و دوستان از این کتاب ارزشمند بهره میبردند.
با خودم فکر میکردم که در ایران که بودم، نهایت مگر چند نفر سر کلاس بودند؟ و بارها می شد که همه نمیتوانستند بیایند. اما حالا الحمدلله نه فقط در تهران بلکه از استانهای مختلف و کشورهای مختلف عضو شده اند و آنچه دغدغه دارم به گوش همه برسد، به عنایت و لطف خدا محقق شده.
کم کم این روش به چشمم آمد و کلاسهای از راه دور دیگر هم راه انداختیم...
حتی امروز در اسکایپ هم کلاس برخط جمعی داریم و بهرهها میبریم. تا جایی که گاهی هر عضو در یکی از شهرهای ایران یا یکی از کشورها است!
اینجا در فرانسه، سر کلاس، وقتی به اساتید میگفتم که پیش از این معلم بودم و اینجا هم که آمدم کلاسهایم را از راه دور حفظ و حتی گسترش دادهام. خیلی به وجد می آمدند و به هم میگفتند که فلانی بیش از ۳۰۰ دانشجو از راه دور دارد!
کار به جایی رسید که دو نفر از اساتید گفتند باید توضیح دهی که چگونه توانستی این تعداد را کنار هم جمع کنی که مشتاق باشند که محتوایی را درسگونه از راه دور دنبال کنند. ما هرچه می کنیم نتوانستیم این تعداد دانشجوی از راه دور جذب کنیم. برای ما توضیح بده مگر چه محتوایی است!
امروز به روزترین پروژهها در حوزه علوم فنی و آموزشی در فرانسه آموزش از راه دور، دورکاری و انجام کار از خانه است. حتی طبق آمار انجام شده بیش از ۶۰ درصد فرانسویها، انجام کار از خانه را ترجیح دادهاند.
و به این دلیل، امروز، تیمهای فنی در حال کار بر قابلیتهای برگزاری کلاسهایی اینچنین هستند و تیمهای آموزشی در حال تحقیق در خصوص محتوا، روشهای جذب و بکارگیری و ارزیابی.
این روزها که یک ویروس فراگیر عموم مردم را در جهان خانه نشین کرده، بیشتر ارزش این سبک آموزش و یادگیری به چشم میآید که تحت چنین شرایطی هم متوقف نمیشود و میتواند به کار یاددهی و یادگیری ادامه دهد.
🌸مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک دانشجوی ایرانی 🇮🇷 در فرانسه
@ninfrance
خداحافظی غمانگیز با رفیق تونسی
حسابی دیگه با هم رفیق شده بودیم. میگفت با تو راحتترم از دوست و رفیقهای اینجا.
گاهی او میآمد به منزل ما، گاهی من میرفتم.
خیلی خوش صحبت بود و حسابی با هم حرف میزدیم.
زبانی که با هم حرف میزدیم فرانسوی بود اما گاهی که چیزی میگفت و من نمیفهمیدم لغات عربی به کمک میآمد.
چند وقت پیش پیام داد که هم را ببینیم. به دیدارش رفتم. در را که باز کرد با چشمهای پف کرده از گریهاش مواجه شدم.
خیلی سعی میکرد بخندد. اما نمیتوانست و سختتر کنترل اشکها و بغضهایش بود.
با نگرانی و تعجب پرسیدم چه شده؟!
گفت: باید از این شهر برود...
وقتی با ناراحتی فراوان علتش را پرسیدم. گفت: وزیر کشور فرانسه اعلام کرده که به دلیل بیکاری فرانسویها، اولویت شغلی با خود فرانسویهاست و اگر دو نفر باشند که یک رشته را خوانده باشند یا یک تخصص را داشته باشند اما یکی فرانسوی باشد یکی خارجی. اولویت با فرانسوی است.
گریه میکرد و می گفت: این سالها هر دورهای گفتند گذراندم. هر کلاسی که گفتند، رفتم. انواع سفرهای کاری را رفتم... تخصص من از نیروی جدید بالاتر است. اما میگویند چارهای نیست و باید بروی...
مدام آه میکشید و حال بدی داشت. میگفت: کجا برم؟!
نمیتوانم به کشورم برگردم. آنجا شرایط متفاوت است...
گفتم: اینطور که نمیشود! هیچ جایگزینی وجود ندارد؟؟
گفت: چرا گفتهاند میتوانی پشت کامپیوتر بنشینی و کارهای انفورماتیک انجام دهی.
اما من نمیتوانم. من اصلا تخصصاش و علاقهاش را ندارم. ضمن اینکه سطح کارش خیلی پایین تر از تخصص من است.
گفت: سه ماه فرصت دادهاند که یا بپذیرم یا کار دیگر بیابم یا ویزایم باطل میشود و باید فرانسه را ترک کنم...
بین حرفهایش سکوت میکرد، آه میکشید، سرش را با ناراحتی تکان میداد...
گفتم: غصه نخور. ان شا الله وضعیت بهتری پیش رو داری. نگران نباش. قوی باش.
گفت: بله. این زمانی است که سن کمی داشتم. اما من در این سن، مجرد، دیگر حوصله و انرژی گذشته را ندارم...
دلم خیلی برایش سوخت. گفت: دیگر نمیتوانم در این ساختمان بمانم. اجارهاش سنگین است. خواهرم در پاریس است. میروم پیش او و باز میگردم، شاید بتوانم جایی کاری پیدا کنم. در غیر این صورت باید برگردم...
و باز اشک...
گفتم برایش دعا خواهم کرد. لبخند زد مرا محکم در آغوش گرفت. گفت: اشکالی ندارد. اینم میگذرد. اما اتفاق خوبی بود دوستی با تو. خیلی لحظات خوبی بود. خیلی خوشحالم که این دوستی شکل گرفت و امیدوارم یک روز یک جا باز هم را ببینیم.
لبخند زدم.
گفتم: بله قرار است یکبار با هم ایران برویم... قرار بود ایران زیبایمان را به تو نشان بدهم. هرجایی که عکسش را به تو نشان داده بودم...
با بغض سر تایید تکان داد و گفت: ان شا الله. ان شا الله.
لحظات سختی بود...
لبخند و بغض با هم درآمیخته بود. روحیه هم را حفظ میکردیم.
من به او یادگاری دادم.
او به من.
و خداحافظی سخت...
یک دوست خوب مسلمان من بود در غربت.
توفیقش تمام شد برای من.
🌸مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک دانشجوی ایرانی 🇮🇷 در فرانسه
@ninfrance
دوستم رفته فروشگاه زنجیرهای، بخش مواد بهداشتی،
این عکس را برایم فرستاده،
و زیرش نوشته:
ژل ضدعفونی پَر...
(تصویر برای چند روز پیش است)
فرانسه.
@ninfrance
اینجا قفسه یک سوپر مارکت در فرانسه است.
قفسهای از خوراکیجات که در همه سوپرمارکتها در همه کشورها موجود است.
سوال:
آیا ۱۰۰ سال پیش در خوراک مردم جهان چیزی مثل شکلات، کیک، بیسکوئیت و انواع پاستیلهای خوش ظاهر وجود داشته؟
برای اولین بار از چه تاریخی این خوراکیها در کارخانهها تولید شد و در کجا؟ مواد تشکیل دهندهاش چیست؟
با نرم افزار سلامت که بارکد این اجناس را میزنم، همه را مضر اعلام می کند.
برخی را مینویسد هیچ خاصیت غذایی ندارد، برخی را می نویسد دارای ریسک برای سلامتی. برخی امتیاز صفر از ۱۰۰ دارند برخی نهایت نمره ۲ از ۱۰۰!
خب میدانیم که اینها اغلب هم خوراکی کودکان است...
مدتها پیش در خصوص «تبلیغات» مطالبی را نوشتم. به زودی قسمت بعدی آن را که درخصوص تغذیه بشر امروز است انشاء الله به اشتراک میگذارم.
🌸مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک دانشجوی ایرانی🇮🇷 در فرانسه
@ninfrance
تا انتهای افق
تبلیغات قسمت چهارم همچنان ذهنم درگیر داستان تبلیغات بود، در حال خواندن نقشهی راه بودم که به این ن
تبلیغات
قسمت پنجم
پس از ایجاد حساسیت نسبت به تولیدات کارخانهای پر زرق و برق با مشاوری در فضای نت آشنا شدیم. مشاور تغذیه.
در یک برنامه از تجربه شخصی خود گفت که دارای انواع بیماریها بوده و هر دکتری میرفته جواب میشنیده که: این بیماریها تا آخر عمر با توست و باید با آن بسازی و فقط میتوان با این داروهای شیمیایی تا حدی کنترلش کرد.
ایشان هم که حسابی سرخورده میشود، با تفکر شخصی به خودش میآید که از تمام دکترهایی که به آنها مراجعه کرده هیچ کدام حتی یک واحد هم تغذیه نخواندهاند و به خوراک انسان کاری ندارند.
اینطور میشود که خودش محقِق میشود و به دنبال داستان تغذیه انسان میرود...
با بررسیهای مفصل به اینجا میرسد که خوراک امروز بشر به تمامه کارخانهای شده و هیچکس متوجه این نکته نیست که این محصولات که با تبلیغات پر زرق و برق از کودکی به خورد انسان داده میشود با چه مواد اولیه و به چه شکل تهیه میشود...
کمکم متوجه میشود که غالب خوراکیهای ما از کودکی خلاف طبیعت سلامت بدن انسان است و ریشه بیماریها در واقع خوراکی است که با دستکاری طبیعتِ مواد، توسط انسان تولید میشود.
با تحقیق فراوان خوراک انسانهای قبل از انقلاب صنعتی در غرب را بررسی میکند و متوجه میشود که چه غذاهای سالمی مصرف میشده و چه بیماریهایی اصلا در آن زمان وجود نداشته است.
با شناختی که پیدا میکند از تمامی تولیدات کارخانهای پرهیز میکند و رژیم تغذیه جدیدی تعریف میکند و بیماریهای خود را درمان میکند. همان بیماریهایی که پزشکها گفته بودند تا آخر عمر همراه او خواهد بود.
این کشف و موفقیت برایش انگیزه میسازد که تجاربش را با دیگران درمیان بگذارد و از این طریق بیماران زیادی را با یک رژیم غذایی سالم درمان میکند.
بیش از ۳۰ جلسه برنامهاش را دیدهام. آنچه برایم جالب بود این بود که تقریبا هیچ یک از مواردی که میگفت برایم جدید نبود و همه را از زبان پزشکان و حکیمان سنتی و اسلامی #کشورم_ایران شنیده بودم.
برخی از صحبتها و توصیههای ایشان انقدر تکراری بود که بعید میدانم از کتب و نظرات اساتید ایرانی و اسلامی در این حوزه استفاده نکرده باشد. اشخاصی مانند دکتر خدادادی، خیراندیش، روازاده و...
البته ایشان هم سبک جدید خودش را دارد و مدل ارائه برنامهشان به نظرم کار و پذیرش نظراتش را جذاب و سهلتر کرده است.
ما به صورت آزمایشی توصیه کلی ایشان را اجرا کردیم و به واقع اثراتش را کاملا حس کردیم و فایده بردیم.
دغدغه دارم اصل مطالب را ترجمه و ان شا الله در کانال قرار دهم.
🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک دانشجوی ایرانی 🇮🇷 در فرانسه
@ninfrance
در فرانسه وقتی می خواهند از آینده صحبت کنند، چشماندازشان سال 2050 است.
در همه زمینهها از خودشان میپرسند: در این سال ما در چه نقطهای باید ایستاده باشیم؟
مجله روز.
فرانسه
@ninfrance
سرگرمم نکن!
در حصار زمان، فکرش را هم نمیکردیم روزی برسد که سادهترین کارها در زندگی روزمره، سختترینش شود و دم دستی ترین نعمتها، دورترین آن.
شنیده بودم روایت داریم که دو نعمت تا از دست نرود قدر دانسته نمیشود، یکی سلامتی، یکی امنیت!
و امروز، نعمت سلامتی و امنیت روانی همیشگی، گوهری شده که همه برای حفظش یا به دست آوردنش سخت فعال شده اند و به تکاپو افتادهاند.
هرچند این روزها افکار متنوعی در سرم میچرخد که دوست دارم همه را به کلمه تبدیل کنم و جایی ثبت، اما در میان آنها دو چیز پررنگتر از همه است:
اول امنیت!
همزمان با حضورم در فرانسه، شاهد حضور مهاجران سوری بودم.
هر کدام کوهی از درد و غم و ناکامی بودند که از رفتارشان و حزن چهرهشان معلوم بود.
گاهی هم که یکیشان به حرف میآمد از شکوهی که کشورشان داشت میگفت، از آنچه داشتند و الان زیرخروارها خاک است...
از مال و ثروت و خانه و کاشانهای که دیگر نداشتند تا عزیزان و دوستان و آشنایانی که در جنگی شوم از دست داده بودند.
حالا هم در کشوری غریب، با تفاوتی عمیق در فرهنگ و سنت، روزگار را نه به آسانی و به دور از خانه و خانواده، پراکنده شده، سپری میکنند...
این روزها که فقط امنیت روانی، و نه از ترس جنگ و قتل و غارت خود و عزیزانمان، که از ترس یک ویروس به خطر افتاده، و ترس از مرگ بر اثر بیماری، همه را خانه نشین یا از دوستان و آشنایان دور کرده، مدام میگویم اگر شبیه داستان سوریه می شدیم، چه میشد...
خبر دمادم کشتار، آوارگی، قحطی، تجاوز و تعدی... خبر ویران شدن خانه خودمان، عزیزانمان...
این افکار رهایم نمیکند و امروز با کیفیت دیگری خدا را شکر میکنم و قدردان زحمات مدافعان و پاسداران حریم #کشورم_ایران هستم...
دوم، سرگرم شدن به گرفتاریهای دنیا
آن روز که مفاتیح الجنان را ورق میزدم در جستجوی دعای نور و دعاهای حرز اهل بیت برای توسل، به دعای یا من تُحَل رسیدم (دعای هفتم صحیفه سجادیه).
وقتی طبق عادت، اول ترجمهاش را خواندم، در این عبارت متوقف شدم:
خدایا، سرگرمم مکن به اهمیت دادن به گرفتاریهای دنیا از انجام واجبات و بکار بستن سنتها و دستوراتت...
به فکر فرو رفتم که گاهی آنقدر غرق دنیا میشوم که یادم میرود برای چه آمدهام، آمدنم بهره چه بود و به کجا میروم آخر...
بخصوص در ایام گرفتاریهای دنیا که دیگر بدتر... انقدر غرق مسئله ممکن است بشویم که یادمان برود داستان حضورمان چه بود و چقدر فرصت داریم و چه کارهایی در این چند روز عمر قرار بود انجام دهیم...
شاید بحث خاص و ظریفی باشد، اما به برکت این دعاهایی که از راهنمایان دین و دنیایمان به ما رسیده، یاد میگیریم حتی در بحرانهای دنیا، دچار انحراف فکر و عمل نشویم، سرگرم نشویم به اهمیت دادن بیاندازه به این گرفتاریها و از اصل وظایف و تکالیف حیاتمان بمانیم. از خالقمان بخواهیم برطرف کند آنچه به آن گرفتار شدهایم تا سرگرم نمانیم به آن.
هیچکس نمیداند چقدر زندهاست. هیچکس نمیداند به چه شکل خواهد رفت. اما همه اختیار دارند انتخاب کنند تا فرصت حیات در این دنیا دارند عمرشان را به چه شکل و در چه مسیری و با چه نیتی سپری کنند.
و این یعنی، مهم است انقدر غرق خود مشکل نشویم که از کار اصلی بمانیم.
ترس سرگرممان نکند، که وا بمانیم از کار و تلاش و تکالیفی که به گردن داریم. چرا که همه رفتنی هستیم و پیش رویمان روز حسابی به انتظار...
🌸مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک دانشجوی ایرانی🇮🇷 در فرانسه
@ninfrance
دقایقی پیش از ریاست دانشگاه ایمیل دریافت کردیم که طبق اعلام مکرون رئیس جمهور، از دوشنبه تا اطلاع ثانوی، تمامی مهدکودکها، مدارس و دانشگاهها در فرانسه، در مقابله با همهگیری ویروس کرونا، بسته خواهد بود...
@ninfrance
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در این مدت که در فرانسه بودم، از جمله معضلاتم، دست ندادن با آقایون بود. اعم از همکلاسیها یا اساتید و...
برای برخی قابل درک نبود و تو ذوقشون میخورد و برخی با تعجب لبخند میزدند و...
سخت بود توضیح دادن براشون که دین ما توصیه کرده زن نامحرم و مرد نامحرم به هم دست ندهند... آسیب احتمالی داره. حریمها حفظ بشه، سلامت روحی دوطرف بیشتر تامین میشه. تماس بدنی ممکنه افرادی که نباید را به هم جذب کنه و درگیری طرفین، آنها را دچار حواشی و دردسر کنه.
پس پیشگیری بهتر از درمانه و از نقطه صفر اگر رعایت بشه خیلی مدیریت روابط آسان تر از آلوده شدن به حسها و کششهای نافرجامه...
سخته توضیحش برای اینها.
حالا دنیا شرایط ملموسی را تجربه می کنه. همه خطری را حس کردهاند، حسایتها بالا رفته، و سلامتی انقدر به چشم آمده که همه رودربایستیها را کنار گذاشتهاند و برای حفظ خود در هر جایگاهی دست رد به سینه هم میزنند.
زبان درک دنیا یکی شده، همه هم را دارند میفهمند و درک یک مساله جسمانی فراگیر شده.
به امید روزی که تمدن بشری، به درک مسائل معنوی و آثارش برسد و فکرش قد بکشد.
صداگذاری انجام شده این فیلم را شیرینترش کرده☺️
@ninfrance
قرنطینه خانگی فرانسوی
بعد از اعلام شیوع سریع ویروس معروف در فرانسه، روز دوشنبه ۲۶ اسفند، 16 مارس رئیس جمهور فرانسه صحبت مستقیم با مردم کشورش داشت.
از حضور در انتخابات شورای شهر تشکر کرد.
اما افرادی را که جدی نگرفتن و تفریحی به خیابانها و پارکها رفتن سرزنش کرد...
تمام هدف را کندکردن پیشرفت بیماری اعلام کرد که بیمارستانها بتونن پاسخگو باشن.
۱۵ روز را با قوانین سختگیرانه برای خروج از منزل مشخص کرد و از مردم خواست جز موارد ضروری خانه را ترک نکنند.
فقط خروجهای ضروری مجازند:
مانند:
خرید با رعایت فاصله حدود یک متر بین افراد
نیاز به درمان ضروری.
رفتن سر کاری که دورکاری ممکن نیست.
برای انجام فعالیت جسمانی در صورت نیاز
اعلام کرد که در حال جنگ هستیم، جنگی برای سلامتی و فعلا فقط باید تمرکز بر این باشه، لذا اصلاحات قوانین بازنشستگی فعلا در تعلیق قرار میگیره. (همان قانونی که انواع اعتصابات را در فرانسه به دنبال داشت و بارها دانشگاه ما بخاطرش به تعطیلی رفت)
از مردم خواست آرامش را حفظ کنن، مطالعه کنن و توصیه کرد به بیتوجهی به شایعات...
اعلام کرد که ماسک ترجیحا برای کادر درمان استفاده شود و توضیح داد که فاکتورها و اجارهها و وامها معلق میشن و نگران نباشن، هیچ فرانسویای بیپول نمیشه...
گفت که روزهای سختی است و هرچه مسئولانهتر عمل کنند همه، زودتر این روزها به پایان می رسن...
حالا مهمترین نکته جریمه نقدی است. اعلام شده که هر فرد برای خروج از خانه یک برگه دولتی تعریف شده را باید پر و امضا کنه. افراد باید بدونن که حضور غیر موجهشون ۱۰۰ یورو جریمه نقدی برای هر فرد به همراه داره...
دیروز دوستم که برای ارسال نامهای به صندوق پستی نزدیک خانه رجوع کرده بوده، پلیسهایی که با دوچرخه در سطح شهر تردد داشتند، جلویش را گرفته بودند که چرا بیرونی و برگهات کو؟!
او هم توضیح داده که پرینتر نداشته و پلیس گفته سریع به خانه برگرده...
البته همین مورد، توسط برخی فرانسویها، در فضای مجازی سوژه طنز شده مثلا فرد نوشته: دارم میرم هویج بخرم؛ امضا: من.
امید که با این مراقبت سختگیرانه، زنجیره انتقال در فرانسه هم کند و از بین بره.
🌸مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک دانشجوی ایرانی 🇮🇷 در فرانسه
@ninfrance