eitaa logo
تا انتهای افق
10.3هزار دنبال‌کننده
702 عکس
227 ویدیو
1 فایل
مشاهدات، تجارب و یادداشت های یک ایرانی از هلند و فرانسه برای تحقق آرمان بر حقت، جهانی بیندیش! ارتباط با نویسنده کانال: @N313mohajer
مشاهده در ایتا
دانلود
در فرانسه وقتی می خواهند از آینده صحبت کنند، چشم‌اندازشان سال 2050 است. در همه زمینه‌ها از خودشان می‌پرسند: در این سال ما در چه نقطه‌ای باید ایستاده باشیم؟ مجله روز. فرانسه @ninfrance
سرگرمم نکن! در حصار زمان، فکرش را هم نمی‌کردیم روزی برسد که ساده‌ترین کارها در زندگی روزمره، سخت‌ترینش شود و دم دستی ترین نعمت‌ها، دورترین آن. شنیده بودم روایت داریم که دو نعمت تا از دست نرود قدر دانسته نمی‌شود، یکی سلامتی، یکی امنیت! و امروز، نعمت سلامتی و امنیت روانی همیشگی، گوهری شده که همه برای حفظش یا به دست آوردنش سخت فعال شده اند و به تکاپو افتاده‌اند. هرچند این روزها افکار متنوعی در سرم می‌چرخد که دوست دارم همه را به کلمه تبدیل کنم و جایی ثبت، اما در میان آن‌ها دو چیز پررنگ‌تر از همه است: اول امنیت! همزمان با حضورم در فرانسه، شاهد حضور مهاجران سوری بودم. هر کدام کوهی از درد و غم و ناکامی بودند که از رفتارشان و حزن چهره‌شان معلوم بود. گاهی هم که یکیشان به حرف می‌آمد از شکوهی که کشورشان داشت می‌گفت، از آنچه داشتند و الان زیرخروارها خاک است... از مال و ثروت و خانه و کاشانه‌ای که دیگر نداشتند تا عزیزان و دوستان و آشنایانی که در جنگی شوم از دست داده بودند. حالا هم در کشوری غریب، با تفاوتی عمیق در فرهنگ و سنت، روزگار را نه به آسانی و به دور از خانه و خانواده، پراکنده شده، سپری می‌کنند... این روزها که فقط امنیت روانی، و نه از ترس جنگ و قتل و غارت خود و عزیزانمان، که از ترس یک ویروس به خطر افتاده، و ترس از مرگ بر اثر بیماری، همه را خانه نشین یا از دوستان و آشنایان دور کرده، مدام می‌گویم اگر شبیه داستان سوریه می شدیم، چه می‌شد... خبر دمادم کشتار، آوارگی، قحطی، تجاوز و تعدی... خبر ویران شدن خانه خودمان، عزیزانمان... این افکار رهایم نمی‌کند و امروز با کیفیت دیگری خدا را شکر می‌کنم و قدردان زحمات مدافعان و پاس‌داران حریم هستم... دوم، سرگرم شدن به گرفتاری‌های دنیا آن روز که مفاتیح الجنان را ورق می‌زدم در جستجوی دعای نور و دعاهای حرز اهل بیت برای توسل، به دعای یا من تُحَل رسیدم (دعای هفتم صحیفه سجادیه). وقتی طبق عادت، اول ترجمه‌اش را خواندم، در این عبارت متوقف شدم: خدایا، سرگرمم مکن به اهمیت دادن به گرفتاری‌های دنیا از انجام واجبات و بکار بستن سنت‌ها و دستوراتت... به فکر فرو رفتم که گاهی آنقدر غرق دنیا می‌شوم که یادم می‌رود برای چه آمده‌ام، آمدنم بهره چه بود و به کجا می‌روم آخر... بخصوص در ایام گرفتاری‌های دنیا که دیگر بدتر... انقدر غرق مسئله ممکن است بشویم که یادمان برود داستان حضورمان چه بود و چقدر فرصت داریم و چه کارهایی در این چند روز عمر قرار بود انجام دهیم... شاید بحث خاص و ظریفی باشد، اما به برکت این دعاهایی که از راه‌نمایان دین و دنیایمان به ما رسیده، یاد می‌گیریم حتی در بحران‌های دنیا، دچار انحراف فکر و عمل نشویم، سرگرم نشویم به اهمیت دادن بی‌اندازه به این گرفتاری‌ها و از اصل وظایف و تکالیف حیاتمان بمانیم. از خالقمان بخواهیم برطرف کند آنچه به آن گرفتار شده‌ایم تا سرگرم نمانیم به آن. هیچ‌کس نمی‌داند چقدر زنده‌است. هیچ‌کس نمی‌داند به چه شکل خواهد رفت. اما همه اختیار دارند انتخاب کنند تا فرصت حیات در این دنیا دارند عمرشان را به چه شکل و در چه مسیری و با چه نیتی سپری کنند. و این یعنی، مهم است انقدر غرق خود مشکل نشویم که از کار اصلی بمانیم. ترس سرگرممان نکند، که وا بمانیم از کار و تلاش و تکالیفی که به گردن داریم.‌ چرا که همه رفتنی هستیم و پیش رویمان روز حسابی به انتظار... 🌸مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک دانشجوی ایرانی🇮🇷 در فرانسه @ninfrance
دقایقی پیش از ریاست دانشگاه ایمیل دریافت کردیم که طبق اعلام مکرون رئیس جمهور، از دوشنبه تا اطلاع ثانوی، تمامی مهدکودک‌ها، مدارس و دانشگاه‌ها در فرانسه، در مقابله با همه‌گیری ویروس کرونا، بسته خواهد بود... @ninfrance
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در این مدت که در فرانسه بودم، از جمله معضلاتم، دست ندادن با آقایون بود. اعم از همکلاسی‌ها یا اساتید و... برای برخی قابل درک نبود و تو ذوقشون می‌خورد و برخی با تعجب لبخند می‌زدند و... سخت بود توضیح دادن براشون که دین ما توصیه کرده زن نامحرم و مرد نامحرم به هم دست ندهند... آسیب احتمالی داره. حریم‌ها حفظ بشه، سلامت روحی دوطرف بیشتر تامین می‌شه. تماس بدنی ممکنه افرادی که نباید را به هم جذب کنه و درگیری طرفین، آنها را دچار حواشی و دردسر کنه. پس پیشگیری بهتر از درمانه و از نقطه صفر اگر رعایت بشه خیلی مدیریت روابط آسان تر از آلوده شدن به حس‌ها و کشش‌های نافرجامه... سخته توضیحش برای اینها. حالا دنیا شرایط ملموسی را تجربه می کنه. همه خطری را حس کرده‌اند، حسایت‌ها بالا رفته، و سلامتی انقدر به چشم آمده که همه رودربایستی‌ها را کنار گذاشته‌اند و برای حفظ خود در هر جایگاهی دست رد به سینه هم می‌زنند. زبان درک دنیا یکی شده، همه هم را دارند می‌فهمند و درک یک مساله جسمانی فراگیر شده. به امید روزی که تمدن بشری، به درک مسائل معنوی و آثارش برسد و فکرش قد بکشد. صداگذاری انجام شده این فیلم را شیرین‌‌ترش کرده☺️ @ninfrance
قرنطینه خانگی فرانسوی بعد از اعلام شیوع سریع ویروس معروف در فرانسه، روز دوشنبه ۲۶ اسفند، 16 مارس رئیس جمهور فرانسه صحبت مستقیم با مردم کشورش داشت. از حضور در انتخابات شورای شهر تشکر کرد. اما افرادی را که جدی نگرفتن و تفریحی به خیابان‌ها و پارک‌ها رفتن سرزنش کرد... تمام هدف را کندکردن پیشرفت بیماری اعلام کرد که بیمارستان‌ها بتونن پاسخگو باشن. ۱۵ روز را با قوانین سخت‌گیرانه برای خروج از منزل مشخص کرد و از مردم خواست جز موارد ضروری خانه را ترک نکنند. فقط خروج‌های ضروری مجازند: مانند: خرید با رعایت فاصله حدود یک متر بین افراد نیاز به درمان ضروری. رفتن سر کاری که دورکاری ممکن نیست. برای انجام فعالیت جسمانی در صورت نیاز اعلام کرد که در حال جنگ هستیم، جنگی برای سلامتی و فعلا فقط باید تمرکز بر این باشه، لذا اصلاحات قوانین بازنشستگی فعلا در تعلیق قرار می‌گیره. (همان قانونی که انواع اعتصابات را در فرانسه به دنبال داشت و بارها دانشگاه‌ ما بخاطرش به تعطیلی رفت) از مردم خواست آرامش را حفظ کنن، مطالعه کنن و توصیه کرد به بی‌توجهی به شایعات... اعلام کرد که ماسک ترجیحا برای کادر درمان استفاده شود و توضیح داد که فاکتورها و اجاره‌ها و وام‌ها معلق می‌شن و نگران نباشن، هیچ فرانسوی‌ای بی‌پول نمیشه... گفت که روزهای سختی است و هرچه مسئولانه‌تر عمل کنند همه، زودتر این روزها به پایان می رسن... حالا مهم‌ترین نکته جریمه نقدی است. اعلام شده که هر فرد برای خروج از خانه یک برگه دولتی تعریف شده را باید پر و امضا کنه. افراد باید بدونن که حضور غیر موجه‌شون ۱۰۰ یورو جریمه نقدی برای هر فرد به همراه داره... دیروز دوستم که برای ارسال نامه‌ای به صندوق پستی نزدیک خانه رجوع کرده بوده، پلیس‌هایی که با دوچرخه در سطح شهر تردد داشتند، جلویش را گرفته بودند که چرا بیرونی و برگه‌ات کو؟! او هم توضیح داده که پرینتر نداشته و پلیس گفته سریع به خانه برگرده... البته همین مورد، توسط برخی فرانسوی‌ها، در فضای مجازی سوژه طنز شده مثلا فرد نوشته: دارم میرم هویج بخرم؛ امضا: من. امید که با این مراقبت سخت‌گیرانه، زنجیره انتقال در فرانسه هم کند و از بین بره. 🌸مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک دانشجوی ایرانی 🇮🇷 در فرانسه @ninfrance
قرنطینه ۱۵ روزه خانگی و حضور پلیس در سطح شهر برای کنترل، به روایت تصویر. فرانسه @ninfrance
🌅افق مبین گوش دادن به پیام تحویل سال نو رهبر فرزانه ، مثل همیشه، کمک ارزشمندی بود برای بهتر فکرکردن... سالی که گذشت، سال سختی بود و پرتلاطم. اما صفحه سفید و نورانی هم داشت؛ « زیبایی هایی که در خلال حوادث سخت خودش را نشان می دهد». مژده باد به آن هایی که صبوری کردند و متوقف نشدند، پاداش دنیوی و اخروی. و برخی چه خوش درخشیدند... «آزمون های سال ۹۸ آزمون‌های دشواری بود، اما غلبه و عبور از دشورای‌ها و حفظ روحیه، این موجب قدرت مند شدن یک ملت می شود.» «با راحت طلبی و رفاه جویی محض انسان به جایی نمی رسد. مواجهه با مشکلات و حفظ روحیه خود در مقابله ی با مشکلات، به ملت‌ها اقتدار و اعتبار می دهد». اما نکات دیگری هم هست... حوادث و مشکلات انسان را متوجه ضعف هایش هم می‌کند. چه بفهمد سقف ایمان و صبر و آرامشش کجاست چه دقت کند که تحت تاثیر حوادث، مبتلا به نگاه مادی افراد پیرامونش نشود و مسبب الاسباب حقیقی را گم نکند. و خدای مدبر و مربی فرصت می‌سازد که ضعف هایمان را بشناسیم. از غرور و غفلت خارج شویم و اراده‌ی خود را در طول اراده او ببینیم. و بر اساس همین افکار آنچه افق آشکار چنین مردمی است، قطع به یقین دست یابی به پیروزی های بزرگ است. فرمود با تلاش توام با رنج خدا را ملاقات خواهی کرد. يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ. انشقاق/۶؛ و این یعنی نابرده رنج گنج میسر نمی شود... افق مبین ایران، ساحل نجاتی است که نجات‌بخش سایر ملت‌ها هم خواهد شد، اگر قلب‌ها و عقل‌های مردمانش همه با بهره‌مندی از این فرصت‌ها با روحیه و با امید و شجاعانه شود و بر مبنای ایمان، قلب مطمئنی داشته باشند که تلخی‌ها خواهد گذشت و یسر انتظارشان را می کشد. هفت سین امسال یک سین متفاوت داشت. سردار سلیمانی... سمبل امنیت و آرامش و معنویت مجسم، امسال اگر مردم کشورم قدر سلامتی را به شکل دیگر می دانند، قدر امنیت را هم به گونه ای دیگر حس می کنند. در سالی که از باب هفتمین راهنمای عقیدتی مان واردش شدیم، و از ابواب سومین و چهارمین این راهنماها و قمر منیرشان خارج خواهیم شد، بی ربط نیست اگر به پیروزی های بزرگ فکر کنیم... هرچند دیگر آموخته‌ایم که آرمان‌های بزرگ و معتبر، سختی های بزرگ به همراه دارد. پس باید بر پایه‌ی این باور و اندیشه، انتهای افق را روشن دید و برای رسیدن به آن از تلاش توام با رنج نترسید! ✨سال پیش‌رو برایتان پرنور،پربرکت و پر عافیت باد؛ توام با پیروزی‌های بزرگ... 🎊🎉 🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک دانشجوی ایرانی🇮🇷 در فرانسه @ninfrance
دوست ایرانیمون در اسپانیاس. از اوضاع نابسامان شرایط ایجاد شده بخاطر ویروس کرونا می‌گفت. از اینکه دستمال کاغذی سرویس بهداشتی تقریبا یافت نمیشه و صف‌های طولانی برای خرید مایحتاج زندگی ایجاد میشه. از اینکه تا همین چند روز پیش مردم گوششون بدهکار نبوده و جدی نگرفتن و در همه جشن‌های خیابانی تجمع داشته‌اند... از اینکه ایران خیلی بهتر و پخته‌تر شرایط را مدیریت کرده. در بین این بحث‌ها و فکر به قوانین و‌ توصیه‌های جدید رایج شده در جهان، با توییت فوق مواجه شدم. ایشان را نمی‌شناسم اما آنچه به آن فکر می کردم را مختصر و مفید بیان کرده بود: ترجمه: «ظاهراً ، تمام دنیا "قانون شرع" را وضع می‌کنند، حتی بدون آنکه آن را بدانند. - شستشوی مداوم دست ها - وام با بهره صفر - لمس و تماس محدود - شستن خود، با آب، در دستشویی - کمک به فقرا از نظر مالی متأسفانه یک بیماری همه گیر لازم بود تا حقانیت ارزشهای اسلامی آشکار شود.» @ninfrance
«انسان همیشه در کششِ حس و تحلیل قرار دارد. آن‌گاه که به تحلیل‌کردن می‌نشینیم، می‌گوییم: این انسان که مرا تهدید می‌کند، از خود چه دارد و دارای چه توانی است؟ اما اگر توانستیم به آنچه در لفظ به کار می‌بریم و در تحلیل می‌اندیشیم، عمل کنیم، مثل نوح علیه السلام هستیم که فرمود: «پس شما تمام توان و قدرت خود را علیه من به‌کار گیرید و به من مهلت ندهید و یک لحظه مرا زنده نگذارید، اگر می‌توانید.»یونس/۷۱ اگر انسان توانست تحلیل خود را جامه‌ی عمل بپوشاند، فردی خواهد شد که «دین» نقش خود را در او ایفا کرده است. به این ترتیب، تضاد بین حس و تحلیل در وی حل می‌شود. انسان کامل انسانی است که آنچه در بررسی می‌پذیرد، برابر با عمل، فعل، خیال، درک، وجود و حس او باشد؛ یعنی «مشهود» او همان «معقول» باشد. مشهود ما با معقولمان فاصله‌ی زیادی دارد. اگر فردی مشهودش همانی باشد که در تعقل دارد، از هیچ‌کس وحشتی ندارد و تمام مسائل برایش حل شده است. انسان آرام‌گرفته و سکینه داری است که (خداوند سکینه‌ی خود را بر او فرود آورده)توبه/۴۰؛ یعنی او را طوری کرده که در مقام شهود همان‌گونه است که در مقام تعقل. وقتی راحت بر زمین نشسته‌ای می‌گویی که همه‌چیز قائم به اراده‌ئ حق است و تا خدا نباشد چیزی صورت نمی‌گیرد؛ ولی اگر مردی در عمل بگو! زمانی که پشه‌ای یا مگسی به تو حمله‌ور می‌شود، این‌گونه باش. آن‌وقت است که انسان همه چیز را فراموش می‌کند و می‌فهمد که چقدر ضعیف، و پرادعاست. وقتی انسان می‌بیند که اگر یک موجود ضعیف، یک انسان کوچک برایش گارد بگیرد، دست و پایش را گم می‌کند، آن وقت است که می‌فهمد بسیاری از چیزهایش خیالات بوده و آنچه باید می‌شده، نشده و به آنچه می‌بایست برسد، نرسیده است... مؤمنان، آن‌هایی که به جایی رسیده و ساخته شدند، وضع مشهودشان در ثبوت و سکون نبود؛ بلکه در حال حرکت به سوی معقولشان بود؛ یعنی روز به روز به آنچه مومن‌اند، نزدیک می‌شدند. این قرب به حق است؛ تقرب انسان به خداست. نماز باعث کم شدن فاصله‌ی مشهود و معقول میشود و غفلت موجب زیادشدن فاصله‌ی مشهود و معقول می‌گردد و مشهود را روزبه‌روز از معقول دورتر می‌کند، تا آنجا که معقول هم از انسان گرفته می‌شود...» 📚برگرفته از کتاب ارزشمند «نماز»؛ محی‌الدین حائری شیرازی 🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک دانشجوی ایرانی 🇮🇷 در فرانسه @ninfrance
روزی روزگاری در هالیوود تیتر، نام فیلم است. نمی‌دانم این فیلم را دیده‌اید یا نه، اما وقتی سراسر شهر در فرانسه تبلیغش پر شد، منتظر بودیم برسد تا ما هم ببینیم که دو ستاره معروف سینمای هالیوود با هم چه شاهکاری ساخته‌اند. فیلم که تا اواسطش کاملا کسالت‌بار و نچسب بود و واقعا روزی روزگاری... روزمرگی بازیگران هالیوودی در سال ۱۹۶۹ میلادی. اما تقریبا نزدیک به اواخر فیلم، صحنه‌های بسیار سیاهی رخ داد که سراسر جنایت و خشونت و وحشی‌گری و بعد حیوانی و روان پریشی انسان را به نمایش می‌گذاشت. روال داستان را تعریف نمی‌کنم که شرحش در نت هست، فقط نکته‌ای هست که قصد دارم به آن اشاره کنم. چند جوان مستضعف دوره‌گرد، با نام کولی در فیلم هستند که بنا به دلایلی که در فیلم رخ می‌دهد نقشه می‌کشند که این بدل و بازیگر هالیوود که بردپیت و دکاپریو باشند، شبانه بکشند. دیالوگ‌ اینها برایم مهم است... زمانی که به سمت خانه آن‌ها در حرکت هستند یکی‌شان می گوید: سال‌ها با انواع بازی‌هایشان در هالیوود کشتن را یاد ما دادند و ما با دیدن این فیلم‌ها بزرگ شدیم، حالا باید نشان دهیم چه یاد گرفته‌ایم... این چند جوان ساده‌لوح به خانه آن‌ها وارد می‌شوند و این دو بازیگر و بدل به دلیل حرفه‌ای بودن و تجهیزات داشتن، به فجیع‌ترین حالت ممکن این جوان‌ها را می‌کشند و می‌سوزانند... انقدر کش‌دار و طولانی فرایند کشتن این‌ها را با جزئیات و صدای بلندمدت جیغ کشیدن پخش می‌کند که واقعا تعجب عمیق انسان را از این همه خوی وحشی‌گری و بی‌رحمی و نمایش آن بر می‌انگیزد. من که جز لحظاتی نتوانستم این بخش را ببینم، اما صدای جیغ‌کشیدن و هیاهوی فیلم تا مدتی از ذهنم نمی‌رفت. شنیدم پس از صف‌های طولانی برای خرید کالا در آمریکا، و پس از حمله به برخی فروشگاه‌ها، مردم به سمت اسلحه‌فروشی‌ها هجوم بردند و دیدم که شهردار یکی از ایالت‌ها در مصاحبه‌ای گفته مردم کمتر به سمت هم اسلحه بکشند، در این اوضاع ایجاد شده بخاطر کرونا، تخت خالی نداریم... و اندیشیدم... و اندیشیدم فقط و فقط سینمای هالییود با جهان که هیچ، با مردم کشور خودش چه کرد... خدمات این سینما به بشریت چه بود، و بودنش چه به انسان و انسانیت افزود و چه‌ها از انسان و انسانیت کاست... 🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک دانشجوی ایرانی 🇮🇷 در فرانسه @ninfrance
ایرانِ ناشنوا! داستانی تمثیلی شنیده بودم که روزی سه نفر با هم مسابقه می‌گذارند که از عرض رودخانه‌ای خروشان شناکنان به آن سوی رود برسند. مردم هم که با خبر می‌شوند همه جمع می شوند تا این رقابت سخت را شاهد باشند. وقتی چشم مردم به خروشان بودن و تلاطم رودخانه می‌افتد شروع می‌کنند به اما و اگر آوردن که مگر می‌توانند اینها چنین کاری کنند؟! برخی آن را بی عقلی می‌نامند، برخی اشاره به ضعف و ناتوانی آن‌ها می‌کنند، برخی مدام می گویند امکان ندارد و نمی شود و کسی نتوانسته و ... مسابقه که شروع می‌شود حرف‌های یاس آور بیشتر می‌شود. مردم مدام و متصل اظهار نگرانی می‌کنند و حرف های ناامید کننده می زنند، برخی دست به تمسخر می‌زنند و با خنده و نیش و کنایه سعی در منصرف کردن آنها می کنند... انقدر فشار حرف‌ها و حدیث‌ها زیاد می‌شود که نفر اول کلا از شرکت در مسابقه انصراف می‌دهد، نفر دوم مقاومت می‌کند اما به نیمه راه هم نرسیده از سختی که می‌چشد، ترس بر او غلبه می‌کند و باز می‌گردد، اما نفر سوم، بی توجه به حرف‌ها و فشارهای روحی، موفق به عبور می‌شود و به آن سوی رود می‌رسد. وقتی همه متحیرانه به این موفقیت چشم دوخته‌اند و برخی صادقانه تشویق می‌کنند و برخی که ضایع شده‌اند با قلب‌های پرحرص و حسادت سکوت کرده‌اند، علت موفقیت فرد سوم را جویا می‌شوند. پس از کمی پرس و جو متوجه می‌شوند که نفر سوم ناشنوا بوده است! و هیچ هیاهو‌ها و حرف‌های منفی و جملات یاس آور و تلقینات ناامید کننده را نشنیده است. اراده کرده، مصمم بوده، انرژی های منفی را دریافت نکرده و موفق شده! ایرانِ امروز ما، به دست کسانی در حال پیشروی است که همچون این فرد و البته با اراده! خود را به نشنیدن زده‌اند، تا افکار و حرف و نظر و ناله و نق و غر و تضعیف و تخریب برخی موجودات دوپای داخلی و خارجی بر آن ها اثر نگذارد و تا رسیدن به ساحل نجات پیروزی و موفقیت متوقف نشوند. تلاش تاسف آور برخی چهره‌های معروف شده به ناله زدن، غر زدن و تضعیف و تخریب کردن هر اقدام این کشورِ در حال حرکت، و تلاش مذبوحانه‌ی آن کسانی که تنها وجه اشتراکشان متاسفانه تولدشان در این سرزمین مطهر است، و در آن سوی مرزها، برای تضعیف و تخریب کشورشان حقوق می‌گیرند و رزق و روزی که با آن گوشت تنشان را می‌سازند، هر روز بیش از پیش به چشم می آید... این روزهای پرتلاطم هم می‌گذرد؛ اما تاریخ حیات انسان بر این کره خاکی ثابت کرده که از این تجربه گریزی نیست. همچون کسانی که به ساختن کشتی نجات به حضرت نوح کمک می کردند و کسانی که به تمسخر و تضعیف و توهین عمر را سپری می‌کردند، هرچند وقتی روز موعود می رسد همین ها آویزان کشتی نوح خواهند شد... ✨در سالگشت میلاد مردی که توجه نکرد وقتی به او گفتند تعداد شما کم‌تر از دشمن است و فرمود: در محاسبه الهی تعداد ملاک نیست؛ هدف مهم است و اگر هدف، تحقق امر اوست که حفاظت و حراست از داشته‌هایی باشد که اگر به نسل های آینده نرسد تباهی همه بشر را خواهد گرفت، این متن را می نویسم و برای همه کسانی که بی توجه به تمام تضعیف ها و تخریب ها با ایثار و فداکاری در حال پیشروی هستند از محضرش طلب مدد و یاری و عنایت می‌کنم. 🌺صلی‌الله‌علیک‌یا‌حسین‌ابن‌علی‌، 💫 ای مهربان‌امام، یا‌ابا‌عبدالله 🌸مشاهدات، تجارب و یادداشت های یک دانشجوی ایرانی🇮🇷 در فرانسه @ninfrance