eitaa logo
نیَّت
1.7هزار دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
3.5هزار ویدیو
63 فایل
﴾﷽﴿ توان انسان به عیار نیت، همت، توکل و اعتماد او به خداست. تمرین کنیم نیت های پاک را و تجربه کنیم بهترین لذت عالم را #دغدغه‌های‌پاک #نیتهای‌خالص #شنبه‌های_ام‌البنینی #تربیت_مربی تبلیغ و تبادل نداریم @jamondeh135 https://eitaa.com/niyat135
مشاهده در ایتا
دانلود
  📚خاک‌های نرم کوشک ✍نویسنده: سعید عاکف 💚داستان نود و یک : خلاصه ای از داستان تربیت صحیح قسمت اول 🌹راوی : ابوالحسن برونسی آخر بهار بود ، سال ۱۳۶۳ . درست همان روزی که امتحان خرداد ماه تموم شد ، پدرم از جبهه زنگ زد . مادرم رفت خونه ی همسایه. وقتی برگشت با خنده گفت : حسن آقا بلند شو وسایلت رو جمع و جور کن که فردا میان دنبالت . گفتم : دنبال من؟ برای چی؟ گفت : برای همون چیزی که دوست داشتی . یکهو یاد قولی افتادم که پدرم داده بود . علاقه زیادی داشت مرا ببرد جبهه. آن وقت یازده دوازده سال بیشتر نداشتم . دوست داشتم جبهه هم اگر می‌خواهم بروم ، یا با خود بابا بروم یا همراه عمویم .اصرار هم کردم اما هماهنگ شده بود که با شخصی به نام آقای حسینی بروم. صبح زود وقتی آقای حسینی پیدایش شد ، عمو رفت سراغش و باهاش صحبت کرد و جریان رو بهش گفت . آقای حسینی طبع شوخی داشت. یک راست اومد سر وقت خودم گفت : نمیخوای بیای جبهه ؟ آهسته گفتم: نه یکهو گفت: بَهَ . دست گذاشت بالای شانه ام و ادامه داد: به همین سادگی ؟ مرد حسابی بابات پدر ما رو در میاره ، زود برو لباس بپوش .گفت: اگه می‌خوای بیای جبهه باید مرد بشی دیگه این حرفای بچه گانه رو که با این باید برم با اون برم رو باید کنار بگذاری . لباس‌ها و بند و بساط دیگر رو توی یک بقچه سفید بستم و خداحافظی کردم و نشستم ترک موتور . یک راست رفتیم فرودگاه . آقای حسینی توی فرودگاه موتور را سپرد به یکی از نگهبان‌های آنجا و گفت: الان برمی‌گردم .گوشه ی پیراهنش رو کشیدم گفتم : مگه شما نمی‌خوای بیای ؟ گفت : نه ! من تو رو می‌سپارم به یکی از بچه‌ها . از دوستای باباته ، یک راست تو رو می‌بره پیش حاج آقا و مرا سپرد دست او . باهاش رفتم تو محوطه فرودگاه . چهار پنج تا هواپیما اونجا بود .پله‌های یکیشون باز شده بود .یه سرهنگ خلبان پای پله‌ها ایستاده بود. همه رو دقیق بازرسی می‌کرد. نوبت من شد .گفت : کارت شناسایی؟! رفیق پدرم گفت : کارت شناسایی که حتما نداری شناسنامه بده . با ناراحتی بقچه‌ام رو نشانش دادم و گفتم : ندارم .سرهنگ هم گفت: با این حساب شما باید برگردی و بری خونه.بغضم گرفت . ناله و زاری هم فایده‌ای نداشت .خلاصه همون سرهنگ خلبان مرا برد اتاق خودش. دو ساعتی همانجا هی دلم شور می‌زد. هی انتظار کشیدم که صدای زنگ تلفن مرا به خود آورد . همان سرهنگ خلبان گوشی را برداشت. تا اسم بابام را شنیدم بلند شدم و ایستادم .نمی‌دانم بابام از آن طرف چه گفت که او جواب داد : چشم حاج آقا حتماً ،حتماً . گوشی رو که گذاشت رو کرد به من و گفت : خوشحال باش سرباز کوچولو می‌خواهیم با هواپیمای بعدی بفرستیمت .خوشحال شدم اتفاقا زیاد معطل نشدیم .نزدیک ظهر رسیدیم فرودگاه اهواز . همین که پیاده شدم چشمم خورد به آقای خلخالی . سلام کردم جواب داد و احوالم را پرسید. گفتم: من اومدم الانم نمی‌دونم کجا باید برم؟ خندید و گفت : پدرت هم برای همین به من زنگ زد که بیام تو رو ببرم پهلوش . خیلی پی بابا گشتیم دست آخر بابا رو تو یک زیرزمین پیداش کردیم . تا منو دید بلند شد .با خنده گفت: تو اینجا چیکار می‌کنی پسرم ؟ ادامه دارد... @niyat135 | نـِــــیَّــــ۱۳۵ــــت
۲ ژانویه،‏ ۲۳.۵۸​.mp3
45.25M
فرازهایی از دعای کمیل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿قرار عاشقی منتظران جمعه ها ساعت ۱۶:۰۰ غرب تهران شهریار امامزاده اسماعیل علیه السلام
رنگ و لعاب دنیا ، به ثانیه ای زمین مان میزند خوشا به حال کسی که در این ریزش های آخرالزمانی ثَبِّت قَلبی را طلب میکند . اَللهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج @niyat135 | نـِــــیَّــــ۱۳۵ــــت
🔴 با سلام و احترام ۲ نفر از نیروهای سوری شیعه که تقریبا ۱۰سال با جبهه ی مقاومت و ایرانی ها همکاری میکردند نیازمند اسکان هستند، این عزیزان ساکن زینبیه بودند که به سمت لبنان رفتند و آواره و بی پناه امروز غروب با خانواده شون میان ایران تعداد این ۲خانواده ۷ نفر هستش ، در حال حاضر دنبال یه مکان برای اسکان حداقل به مدت دو هفته هستیم ، اگه کسی جایی سراغ داره ، تا نماز مغرب اطلاع بده ممنون همچنین اگر سرایداری و جایی سراغ دارید برای باغ اینها برن ثابت اونجا بمونند هم خوبه اطلاع بدید سلامت بخش
نیَّت
🔴 با سلام و احترام ۲ نفر از نیروهای سوری شیعه که تقریبا ۱۰سال با جبهه ی مقاومت و ایرانی ها همکاری
اسکان ثابت اگر جایی سراغ دارید برای سرایداری ثابت یک خانواده ۴ نفره اطلاع بدید
خواهری مزون کار خیاط حرفه ای هست دنبال کار خیاطی میگرده اگر کار سراغ دارید در محدوده ی شهریار اطلاع بدید @jamondeh135
سلام عرض ادب حاج اقا عزیز نفستون گرم مریض داریم براش دعا کنید اگر امکان داره داخل کانال نیت هم بارگزاری کنید تا براش دعا کنند تشکر از شما