eitaa logo
نوحوا علی الحسین🎤
2.8هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
536 ویدیو
24 فایل
متن روضه، نوحه، زمزمه، زمینه، تک، واحد، واحد حماسی، شور،مناجات و.. به همراه اجرای سبک مناسبت های مختلف اهل بیت و 🎤آموزش مداحی🎤 @noaheh_khajehpoor کانال مولودی و عروسی خوانی مرج البحرین @marajalbahrain ارتباط با مدیر کانال خواجه پور _ 6998 342 0917
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 تا روی خاک پا کشیدی برادر ▪️ان شاءالله هیچوقت برادرت جلوت جون نده ها.. تا روی خاک پا کشیدی برادر تنهایی منو دیدی برادر با این خجالتی که تو چشاتِ داری خجالتم میدی برادر ▪️دیدن هی پاهاشُ جمع میکنه هی خودشو جمع میکنه.. 😭 دارم تمنا میکنم ، اباالفضل چشامُ دریا میکنم ، اباالفضل خودم میرم از زیر پایِ لشکر دستاتُ پیدا میکنم اباالفضل ▪️چرا دستاتُ پیدا میکنم؟! آخه این دستا قیامت سبب شفاعت امت مادرمه مادرم با این دستا کار داره ..😭 رسید بالاسرش ، شاید درست نباشه این لفظ شاید به دور از شان امام باشه اما ببخشید دیگه واژه ای نبود این داغ انقدر سنگینِ نوشتن ابی عبدالله گریه زیاد کرد کربلا ..😭 ▪️کنار بدن قاسم جوری گریه کرد از حال رفت بالاسر علی اکبر بلند گریه میکرد وَ رَفَعَ الْحُسَينُ،صَوْتَهُ بِالْبُكاء اما بالاسر عباس دیگه گریه نمیکرد داد میزد .. صرخ الحسین ..😭 چی میگفت؟! رسیده مادرم تو رو خدا پاشو بریم حرم بخاطر رباب بخاطر اشکای دخترم ▪️این دوتا رو من کاری ندارم ، این دوتا خیلی اذیت نمیکنه گرچه روضه ست ، اما بعدیش جا داره آدم داد بزنه بعدیشو غیرتی گوش میده.. رسیده مادرم تورو خدا پاشو بریم حرم بخاطر رباب بخاطر اشکای دخترم پاشو یه کاری کن ببین محاصره ست حرم.. 😭 ▪️ببین همه دور حسین حلقه زدن .. ببین دارن به خیمه ها نگاه بد میکنن ..😭 پاشو بریم حرم، عمویِ خیمه نذار بریزه آبرویِ خیمه بعد زمین خوردنِ تو یه لشکر نگاهشون رفته به سوی خیمه بالاسرت خیلی خرابه حالم دارن میخندن عزیزم به نالم داری منو تنها میذاری اما دلت میاد اسیر بشه سه سالم! ببین قیامتِ ، حرم مهیای اسارتِ تنها چیکار کنم ، حرمله اینجا فکر غارتِ دارن میرن حرم ، ببین قیامتِ ▪️یه ساله یه عده منتظرِ امشبن .. یه عده منتظرن شب تاسوعا برسه .. بذار راحت بگم حتی یه عده فردا شب خیلی حال گریه ندارن ، میره تا ظهر عاشورا فردا شب سنگینیِ شب دعا و شب مناجاتُ شب قرآنُ شب احیاس .. اما امشب شب گریه ست ..😭 سقایِ دشت کربلا اباالفضل دستش شده از تن جدا اباالفضل 🔹حیفم اومد شب تاسوعا شب ساعتُ زمانُ خستگی نیست.. حرم اباالفضل میری نگاه به ساعت میکنی مگه !! اصلا زمانُ نمیفهمی .. رسید کنار شریعه ، دست برد زیر آب (خیلی این چند بیت بهت میچسبه تورو خدا دل بده) حیفه شب تاسوعا از دستت بره .. دریا کشید نعره ، صدا زد مرا بنوش عباس به آب رو نزد آب رو زد به عباس .. آب التماس میکرد یه ذره لباتُ تر کن.. 😭 دریا کشید نعره صدا زد مرا بنوش غیرت نهیب زد که به دریا بگو خموش وقتی که آب را به رویِ آب ریختی آمد چو موج در جگرِ بحر خون به جوش ▪️عبارت میگه و رمل الماء علی الماء .. سوال دارم چرا نمیگه آبُ ریخت رو آب؟! و رمل الماء علی الماء یعنی آبُ آوورد بالا محکم زد رو آب.. 😭 به قول یه اهل دلی می گفت انگار میخواست به آب یه سیلی بزن.. وقتی که آب را به رویِ آب ریختی آمد چو موج در جگرِ بحر خون به جوش گفتی به آب ، آب چه بی غیرتی برو بی آبرو ، به ریختن آبرو مکوش آوردمت به نزدِ دهان تا بگویمت بشنو که العطش رسداز خیمه ها به گوش تو موج میزنیُ علی اصغر از عطش گاهی به هوش می آید گاهی رود زِهوش در آب پا نهادمُ بر خود زدم نهیب گفتم بسوز از عطشُ آب را منوش باالله بود زِ رشته‌ی عمرم عزیزتر این بند مشک را که گرفتم به روی دوش آااای حسین.... 😭 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🔹خیلی امام باقر غریب.. غربت از این بالاتر این همه زائر میره مدینه،ولی شب و روز شهادت امام باقر که میشه،مدینه یه زائر ندار.. 😭 همه رفتند مکه،یه نفر نیست پشت بقیع براش گریه کنه،بیایید امشب غریب نوازی کنیم،خیلی غریبه امام باقر.. 😭 ▪️امروز روز شهادت یه آقایی بوده که یکی از شاهدای کربلا بوده،هم سن و سال رقیه خانم بوده،امام باقر،همه ماجرای کربلا رو دیده.. 😭 👇 گریز روضه رو بزنم،امشب تحویل بگیری،امشب بریم کربلا،اینقده آقا رو این سم اذیت کرد اما به هر سختی بود حضرت رو اسبش تا جلوی منزل رسوند.. خود حضرت به هر سختی بود پیاده شد،بچه ها ریختند دور بابا بابا رو پیاده کردند،وارد خونه شد،آی مردم،اینجا اسب آقا صاحبش رو صحیح و سالم رسوند تا کنار خونه.. دلت رفت؟ آره،قربون این دل ها برم که با یه اشاره جلو جلو میرن،ولی من یه اسب دیگه سراغ دارم... همه از خیمه ها بیرون دویدند ولی سالار زینب را ندیدند... 😭 آااای حسین... 😭 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🔸آقا امام باقر همه صحنه های دلخراش کربلا را شاهد بود.. عاشورا را دیده.. قتلگاه را دیده امام باقر.. کوفه را دیده امام باقر.. ▪️اما امروز مدینه یک پارچه غوغا بود ، مردم با سر و پای برهنه عقب جنازه امام باقر راه می رفتند آقا امام صادق شال عزا به گردن انداخته...😭 بدن امام باقر را آوردند کنار قبر عزیزانش دفن کردند ، مردم تجلیل و احترام کردند پسر فاطمه را اما دل های آماده: از شما می پرسم بدن پسر اینطور برداشته می شود احترام می شود اما بدن مادرش چند نفربیشتر نبودند غریبانه بدن زهرا را تشییع کردند غریبانه دفن کردند..😭 با همین حال صدا بزنید یا زهرا... ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ ▪️امشب دلتُ راهی مدینه کن ، با چشم دل نگاه کن ببین بقیع زائر ندارد..😭 امام باقر عزاداری ندارد ، قربان قبر بی شمع و چراغ تو امشب دل شیعیان مدینه است.. امشب هم ناله شوید با امام صادق ، امشب امام صادق کنار بستر بابا اشک می ریزد ▪️ امام باقر (ع) فرمود : من امشب از دنیا میرم چون پدرم زین العابدین شربت آبی آورد و مرا به لقای حق تعالی بشارت داد.. 😭 آی دلهای کربلائی ، امام باقر در لحظات آخر به دست حجت خدا آب می آشامد ▪️ اما فدای جد مظلومش حسین ، با لب تشنه میان گودی قتلگاه.. همه با هم صدا بزنیم حسین.. 😭 ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ یکی از دوستان خوب اباعبدالله الحسین می فرماید:شهادت امام باقر،طلیعه دار مُحرمه 🔸شهادت امام باقر که میرسه،بوی عاشورا میآد،آی حسین،ما جاموندیم،همه کربلایی ها رفتند عرفه کربلا، خیلی مونده حالا،اما میشه خوند.. باز این چه شور است،که در خلق عالم است حسین……. اگه بدونی این حسین گفتنت چیکار میکنه،مادرش میگه جان حسین... ▪️مگه یادم میره،زیر اون خیمه نیم سوخته،عمه ام همه ی مارو جمع کرد،همه ی ما مثل جوجه های پر شکسته،سرهامون رو زیر بال و پر هم دیگه برده بودیم.. 😭 آروم آروم گریه می کردیم،آخه عمه ام گفته بود بلند بلند گریه نکنید.. همه ی اینها یه طرف،اما اونی که باقرالعلوم رو می کُشه اینه.. همه شهادت ها یه طرف،جسارت ها یه طرف،کتک ها یه طرف،ریسمان ها و زنجیر ها،تازیانه ها یه طرف،اون نیمه شب توی خرابه یه طرف.. 😭 ▪️یه همبازی داشتم،هر چی گفتم عمه جان رقیه،اینقده گریه نکن.. آخه شما که نمی دونید،شما ها که خبر ندارید اینها کی بودند طفلک بی تاب را هم می زدند کودک در خواب را هم می زدند.. 😭 آاای حسین...😭 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
Ey-Ghonche-Az-Khoone-Taram320.mp3
8.82M
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ای غنچه از خونِ تَرم لای لای علیِ اصغرم کم کم روم سویِ حرم لای لای علیِ اصغرم لای لای علیِ اصغرم این کودک سَر مست من باشد تمامِ هستِ من از تشنه کامی می‌رسد جان داده رویِ دست من جان داده رویِ دست من تا باغبان را تنها بدیدند غنچه‌ی او را لب تشنه چیدند ای غنچه از خونِ تَرم لای لای علیِ اصغرم کم کم روم سویِ حرم لای لای علیِ اصغرم لای لای علیِ اصغرم تا باغبان را تنها بدیدند غنچه‌ی او را لب تشنه چیدند این کودک سَر مست من باشد تمامِ هستِ من من بَر تو لاله خوانده‌ام از دیده خون افشانده‌ام چشمان خود وا کن ببین تنهایِ تنها مانده‌ام تنهایِ تنها مانده‌ام بردی علی جان صبر و قرارم من جز تو دیگر یاری ندارم تا هستم و تا زنده‌ام از رویِ تو شرمنده‌ام با دستِ خود پشتِ حرم قبر تو را من کنده‌ام قبر تو را من کنده‌ام کمتر بخند ای شیرین زبانم با خنده آتش مزن به جانم @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
Man-Nemigooyam-Maro-320.mp3
5.97M
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ماهِ کنعانم مرو،نورِ چشمانم مرو ای علی اکبر تویی شمعِ شبستانم مرو من نمی‌گویم مرو،اما برو آهسته‌تر من نمی‌گویم مرو،اما نگاهی پشتِ سر من نمی‌گویم مرو،اما به بابا کن نظر کز زمین تا آسمانم آه و افغانم مرو نوجوانا قامتم از داغِ هجرانت خمید نوجوانا موی من از دوریت گردد سفید نوجوانا تو مَکن امید من را ناامید از کنارِ من بیا،ای راحتِ جانم مرو از کنارِ من بیا،زین چشمِ گریانم مرو رفتی ای مادر ولی،لیلا زِ داغت پیر شد اکبر من مادرت از زندگانی سیر شد از کنارِ من بیا،ای راحتِ جانم مرو از کنارِ من بیا،زین چشمِ گریانم مرو ماهِ کنعانم مرو،نورِ چشمانم مرو ای علی اکبر تویی شمعِ شبستانم مرو رفتی ای مادر ولی،لیلا زِ داغت پیر شد اکبر من مادرت از زندگانی سیر شد از کنارِ من بیا،ای راحتِ جانم مرو از کنارِ من بیا،زین چشمِ گریانم مرو ماهِ کنعانم مرو،نورِ چشمانم مرو ای علی اکبر تویی شمعِ شبستانم مرو @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
میزنه‌قلبم‌.حا‌حسین.mp3
5.44M
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ آرامِ دلی❤️ رفع غمی😔 مرهم دردی.. حسین... @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
1_11474260737.mp3
11.76M
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 پنجره‌فولاد‌رضـا‌برات‌کـــربلا‌میده ؛ روح الله رحیمیان🎤 با ما بهترین ها را دریافت کنید 👇 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 داداش.. دلم با غربت آشنا شد شكستم و قدم دوتا شد ابروی پیوسته ات جدا شد قربون ابروهای پیوسته ات برم داداشی.. افتادی از رو مركب،داغ تو  تا كمر رفت ▪️امام سجاد علیه السلام می فرمایند:اینقده تیر زدند عموم مثل خارپشت شده بود.. 😭 خوب این تیرها تو بدن بوده موقعی كه خورده زمین.. افتادی از رو مركب،داغ تو تا كمر رفت می غلطید روی خاك و،تیرها همه تا پر رفت وای داداشم از جلو خیمه دیدم،قطع الیدین شدی تو رو دست نیزه دارها،بالا پایین شدی تو ▪️من و شما بعد هزار و اندی سال اومدیم،یه چیزی داریم می شنویم ،این حال شماست،بچه ها همه جلو خیمه ها صف كشیده بودند،عمو كی میاد آب بیاره.. امان از دل سكینه،حسین... پاشو نصیب من غم شده عباس یه دنیا ماتم شده عباس چقدر تنت كم شده عباس نه از من و نه از تو،چیزی نمونده جونم چه جوری برم به خیمه،نه میشه نه میتونم می خوای بدونی عباس،چی كمرم رو خم كرد یه جور زدن نمیشه،دیگه تنت رو جمع كرد داداش.. اهل حرم از پا نشستن.. 😭 شكستی و همه شكستن گره معجرها رو بستن داداش.. تا از رو دوش تو علم افتاد ترس توی قلب دخترم افتاد حرمله جانب حرم افتاد ▪️بلند شو،ببین دارن چپ چپ نگاه میكنن پاشو كه چشم براهه مشكِ توئه سكینه پاشو ببر برادر دخترمُ مدینه پاشو كه این جا چشم بی حیا بی شماره بلند نمیشی؟ برم بگم رقیه،گوشواره اش رو درآره.. 😭 آاای حسین... 😭 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
VID_20231103_102120_197.mp3
3.36M
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بباره بارون اگہ زیر چترِتو نیام کجا رو دارم مگه 😭 الدخیل.. کربلایی حسین ستوده 🎤 با ما بهترین ها را دریافت کنید 👇 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 لعنت به شمر و امّ‌الفضل که نگذاشتند جرعه آبی به یک لب‌تشنه در گودالِ قتلگاه و یک لب‌تشنه در کنج حجرهٔ بغداد، برسد... در نَقلی آمده است: 🥀 وقتی که زهر در بدن شریف امام جواد علیه‌السلام، تشنگیِ فراوانی را به بار آورد و حضرت تقاضای آب نمود، امّ‌الفضل ملعونه در را به روی امام علیه‌السلام بست تا صدای «العطش» آن حضرت به گوش احدی نرسد. 🥀 در خانه کنیزکی صدای ناله‌های تشنگیِ إمام علیه‌السلام را شنید و دلش سوخت. ظرفی را آب کرد و به سمت حجره امام علیه‌السلام راه افتاد؛ اما امّ‌الفضل ملعونه در بین راه ظرف آب را از دستش گرفت و بر زمین ریخت. 📚منهاج البيان، ص١٨٢. ✍ آه یا جواد الائمه... این مصیبت، دل را به همان ساعتی می‌کشاند که هلال بن نافع گوید: 🥀 رفتم تا لحظات آخر عمر امام حسین علیه‌السلام را ببینم؛ به گودال قتلگاه رفتم. متوجه شدم لب‌های او تکان می‌خورَد؛گوش فرادادم تا بشنوم چه می‌گوید؛ طرز گفتار او از فرط تشنگی و ضعف، قابل شنیدن نبود. نزدیکتر رفتم؛ خوب که گوش فرا دادم ،شنیدم که می‌گوید: 📜 مُنُّوا عَلَی ٱبْنِ مُصطَفیٰ بِشَربَةٍ مِنَ الْماءِ ▪️با جرعه‌ای آب بر پسر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله منّت گذارید! 📜 اُسقونی شَربَةً مِنَ الْماءِ لَقَد نَشَفَت کَبِدی مِنَ الظَماءِ ▪️مرا جرعه‌ای آب دهید که جگرم از تشنگی، آتش گرفته است. 🥀 هلال گوید: این جمله مرا تکان داد؛ دلم سوخت؛ رفتم ظرفی را پر از آب کردم و برگشتم. وقتی رسیدم، دیدم که شمر از گودال قتلگاه بیرون می‌آید اما لباسش را جمع کرده است. 🥀 گفت: ای هلال! کجا میروی و آب برای که می‌بری؟ گفتم: برای فرزند رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله. گفت: ای‌هلال‌! زحمت مکش؛ من او را سیراب کردم؛ ناگهان دامنش را کنار زد و سر بریده سیدالشهداء علیه‌السلام بیرون آورد و جلوی من گرفت... 📚الوقایع والحوادث، ج۳ ص۲۱۲ ✍ زهر گاهی چند سالی با جگر سر می‌‌کند رفته رفته مرغ روحت را کبوتر می‌‌کند گاه زهری در جگرها کار خنجر می‌‌کند قلب‌ها را پاره و جان را مکدّر می‌‌کند در دلت آقای من این زهر کار دشنه کرد مثل جدّت، لحظۀ آخر تو را لب تشنه کرد مثل جدّت، لحظۀ آخر تنت بی تاب شد تشنه بودی و لبت محتاج قدری آب شد آب همچون کربلا در خانه‌ات نایاب شد ذکر لب‌هایت «علی این تشنه را دریاب» شد وقت مردن، جرعه آبی بر جگرها خوشتر است آب خوردن اصلاً از دست پسرها خوشتر است همچو بسمل! وای بر من، می‌‌زدی تو دست و پا هلهله می‌‌کرد دشمن، می‌‌زدی تو دست و پا در سرای خویش اصلاً، می‌‌زدی تو دست و پا بشکند دستان آن زن، می‌‌زدی تو دست و پا ای شب قدر رضا، قدر تو را نشناختند پیکرت را روی بام خانه‌ات انداختند سایه‌سار پیکرت، بال کبوتر‌های شهر گریه‌کن‌های غمت، چشمان مادر‌های شهر سینه‌زن‌‌های شما دستان خواهر‌های شهر پیکر تو دفن شد مانند پیکر‌های شهر کربلا امّا تنی عریان به روی خاک ماند داغ یک سینه‌زنی در سینۀ افلاک ماند @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
5.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📜📜📜📜📜📜📜📜📜 السلام یا امام حسن عسکری 🔹السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِىَّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللّٰهِ وَخَالِصَتَهُ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا إِمَامَ الْمُؤْمِنِينَ، وَوَارِثَ الْمُرْسَلِينَ، وَحُجَّةَ رَبِّ الْعَالَمِينَ، صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْكَ وَعَلَىٰ آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ، يَا مَوْلاىَ يَا أَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ، أَنَا مَوْلىً لَكَ وَلِآلِ بَيْتِكَ، وَهٰذَا يَوْمُكَ وَهُوَ يَوْمُ الْخَمِيسِ، وَأَنَا ضَيْفُكَ فِيهِ وَمُسْتَجِيرٌ بِكَ فِيهِ، فَأَحْسِنْ ضِيافَتِى وَإِجارَتِى بِحَقِّ آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَاهِرِينَ. 🔸سلام بر تو ای ولی خدا، سلام بر تو ای حجّت حق و بنده‌ی پاک خدا، سلام بر تو ای پیشوای مؤمنان و وارث پیامبران و برهان محکم پروردگار جهانیان، درود خدا بر تو و اهل‌بیت پاکیزه و پاکت باد، ای سرور من، ای ابا محمّد حسن بن علی، من دل‌بسته تو و اهل‌بیت توأم، این روز، روز پنجشنبه و روز توست و من در آن میهمان و پناهنده به توأم، پس به نیکی پذیرایم باش و پناهم ده، به حق خاندان پاکیزه و پاکت🌹 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🩸جنازه مطهر امام جواد علیه‌السلام را از بالای بامِ‌ خانه بر زمین انداختند‌ و پیشانیِ آن حضرت شکست... در نقلی آمده است: 🥀 گویا خبر سایبان شدنِ کبوترها بر بدن مطهر إمام جواد علیه‌السلام، به گوش معتصم ملعون رسید و ترسید که این واقعه، اگر به گوش مردم برسد، بر علیه او شود؛ لذا به مأموران خود دستور داد به خانه امام جواد علیه‌السلام بروند؛ 📋 وَ قَد أمَرَهم اللّعینُ بِأنْ یَرمُوا جَسدَهُ مِن أعلَی السَّطحِ إلَی الأرضِ ▪️و به آن‌ها دستور داد که بر بام خانه روند ‌و جسد مطهر امام علیه‌السلام را از بالاترین نقطه پشت بام، بر روی زمین بیاندازند. 📋 و لمّا وَقعَ جَسدُهُ عَلَی الأرضِ وَقعَ عَلَی جَبینِهِ فَکُسِرَ ▪️وقتی که جنازه مطهر امام علیه‌السلام را از بالای پشت بام به زمین انداختند، با صورت به روی زمین افتاد و پیشانی آن حضرت شکست. 📚انوار الشهاده، ص۴۱۵ 📚العبرة الساکتة، ج۲ ص۵۳۰ 📚ناعی الطفّ، ص۵۶۸ ✍ آه یا جواد الائمه... چه کنیم که این مصیبت، خاطر ما را به همان ساعتی می‌کشاند که «مُقبل» آن ساعت دردناک را اینگونه سرود و «سیّد بن طاووس» اینگونه نوشت: ➖... ضعف و سُستی در اثر زخمها و جراحات بسیار، بر سیدالشهداء علیه‌السلام عارض شد و از اثر اصابت تیرهای بسیار بر بدنش، مانند خارپشت به نظر می‌آمد. در این هنگام، صالح بن وهب مَرّی (یا مُزنی) ملعون با نیز‌ه‌ای بر پهلوی امام عليه‌السلام زد، 📜 فَسَقَطَ الْحُسَيْنُ علیه‌السلام عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْضِ عَلَى خَدِّهِ الْأَيْمَنِ. ▪️در این هنگام، سیدالشهداء علیه‌السلام از بالای اسب با گونه راست، بر زمین افتاد. 📚لهوف ص۱۹۳ @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌