eitaa logo
نوحوا علی الحسین🎤
2.9هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
519 ویدیو
23 فایل
متن روضه، نوحه، زمزمه، زمینه، تک، واحد، واحد حماسی، شور،مناجات و.. به همراه اجرای سبک مناسبت های مختلف اهل بیت و 🎤آموزش مداحی🎤 @noaheh_khajehpoor کانال مولودی و عروسی خوانی مرج البحرین @marajalbahrain ارتباط با مدیر کانال خواجه پور _ 6998 342 0917
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 رها كن عمه دو دستم رو وقت جهاده 🔹امشب روضه،روضه ی آقازاده ی امام حسنه،نمی تونی كم بذاری براش،نمی تونی رها كن عمه دو دستم رو وقت جهاده عمه جان.. عموی من با صورت از رو مركب فتاده عموی بی لشكر من تنها مانده عزیز زهرا زیر دست و پا مانده موج خون عمه تن دریا مانده عمه.. اگر چه من كودك و حساسم عمه من آخرین شاگرد عباسم عمه سر امامم رو خاك صحرا مانده عمو جونم ای عمو جونم،عمو حسین 🔸گفت عمه:همه ی این تلاش من فقط برای عموم نیست،یه نگاه به عمه كرد، گفت: مخواه از من كه توی این خیمه ها بشینم نمی تونم در اسارت عمه ام رو ببینم.. 😭 غیرتی ها طاقت ندارم ببینم در بین غم عمه ی خسته ام رو با مُشتی نامرد ای امان،ای امان بده اجازه بریزه خون من هم عمه جان.. نقشه دارن برا سرا برا تموم اُسراء عمه عمه برا تموم معجرا عمه عمه ز بس كه میل عسل كرده ساغر آورده نشانه سرخیِ خون برادر آورده به وقت باختن جان مُقلِّد عباس فقط نه دست و پای عمو سر آورده شتاب كرده غیورانه سوی قُربانگاه دلی برای سپردن به دلبر آورده ▪️دیگه داره كار سخت میشه رسید و دید كه افتاده است و می زندش به هرچه همره اش این فوج لشكر آورده میان هل هله ها یه جا از اون جاهایی كه هلهله كردن همین جاست،كنار گودال میان هلهله ها با عموی خود می گفت نگاه غربتت آه از دلم برآورده هزار زخمه به هم باز كرده ات بینم شكاف قلب تو اشك برادرت بینم ▪️عمو حسین،امشب اون هایی كه عرض ادب می كنن،از دو ناحیه دعای خیر براشون می رسه،یكی باباش امام حسنه،مدینه است،میگه خیر ببینی جوون،برا بچه ی غریب من داری ناله می زنی،اما عموشم حق پدری داشته گردنش،از اول چشم شو باز كرده رو دامن عمو بزرگ شده ابی عبدالله دعات می كنه، چقدر این بیت روضه داره،اگه آدم خوب توجه كنه ▪️رسید دید بحر بن كعب ملعون شمشیر كشیده،دلاور امام حسنه،یازده سالشه،اما لرزه انداخت به جون دشمن.. فرمود:یابن الخبیثة،یابن الزانیة،أتقتل عمی،می خوای عموی من رو بكشی، گفت: چقدر خولی و شمر سنان نمی دانند چه ها به روز شما داغ اكبر آورده یعنی داغ اكبر تو رو می كشت عمو جان،احتیاجی نبود اینها بیان،منتظر باشن،از هم سبقت بگیرند، بمیرم این همه سنگت زدن نامردم چقدر پهلویت از نیزه پر در آورده به چكمه اش كه لگد می زند به پهلویت عمو تو را یقین یاد مادر آورده هم باباش امام حسن تو كوچه دید،هم اینجا عبدالله كنار گودال، ای وای…😭 یه روزی توی محشر همه ما می ایستیم،وقتی مادرش زهرا می آد،سخت ترین روضه رو فاطمه تو محشر می خونه،میگه خدا،می خوام پسرم همون جوری كه سرش رو از تنش جدا كردن بیاد،همون طور وارد محشر بشه، اونجا باید با صیحه ی فاطمه ناله بزنی،حسین…😭 سپر برای تو بازوی كوچكم دشمن اگر برای پهلوی تو خنجر آورده گفت:داره یه چیزه میگه،پسر بچه است،همچین كه شمشیر رو آورد پایین،دید عبدالله دستش رو آورد جلو،دست آویز پوست شد،صدای ناله اش بلند شد،هم مادر و صدا زد هم عمو رو.. 😭 ▪️وا اُماه،اما قشنگ ترش اینه، نگاه دقیقش اینه، عبدالله بن الحسن اینجا مادرش حضرت نجمه خاتون رو صدا نزده،به یقین باید این جور نگاه كنیم،همچین كه ضربه به بازو خورد،یاد مادر اُفتاد مدینه، وا اُماه،مادر دست تو رو هم شكستند مادر... 😭 برای تیر سه پهلوش من هم آوردم به سینه ی تو گلویی كه اصغر آوردم دو تا از تیرهای سه شعبه رو براتون گفته اند،همه می دونید،اینجا هم حرمله نانجیب ایستاده بود،بچه روی سینه ابی عبدالله است،عمق مصیبت اینجاست،چنان تیر سه شعبه زد، بچه رو سینه عمو دوخته شد،اگه عمه دنبالش اومده باشه، شاید اول این منظره رو زینب بالای گودال دیده.. 😭 ▪️یه جای دیگه میخوام دلت رو ببرم،خدا كنه این بچه رو از سینه ی عمو جدا كرده باشن،اون موقعی كه با اسب ها اومدن،حسین…😭 اشكات رو كف دستت بگیر دستاتو بالا ببر،لحظه لحظه ی استجابت دعاست،خدا به خون گلوی عبدالله بن الحسن علیه السلام،خونی كه رو صورت وجه خدا پاشیده شد خدا فرج امام زمان(عج)برسان به آبروی ابی عبدالله علیه السلام،به آبروی امام حسن علیه السلام،به آبروی مادرشون حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها،خدا فرج امام زما(عج) برسان.. یا حسین... @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 خورشید را به دیده شفق گونه دید و رفت از دست ماه دست خودش را کشید و رفت از خیمه ها کبوتر عاشق پرید ورفت تا قتلگاه مثل غزالی دوید و رفت 🔸دیدن یه آقازاده هی میخوره زمین،هی بلند میشه،آه،كجا میری عمه،وایسا لااقل یه زره تنت كنه عمه،داداش قاسمم زره اندازه اش نشد،من چرا زره بپوشم.. می رفت پا برهنه در آن عرصه ی جدال می گفت عمه ، جان عمو کن مرا حلال شب پنجمی باید بهتر ناله بزنی،چرا میگم ناله بزنی،چون روضه ی عبدالله روضه ی گوداله.. 😭 دارد به قتلگاه سرازیر می شود یه بچه ی ده ساله چیكار میكنه اون وسط؟ مبهوت تیر و نیزه و شمشیر می شود کم کم خمیده می شود پیر می شود یک آن تعللی بکند دیر می شود ▪️دید عمو افتاده بی رمقه،نانجیب یه ضربه تو سر حسین زد،كلاه خود افتاد،گردن حسین نمایان شد،سر اباعبدالله پیدا شد،بحربن كعب ملعون،اسمش رو بردم تو دلت لعنتش كنی،بحربن كعب،دید سر حسین،برهنه شد،شمشیرش رو بلند كرد،الان سر حسین رو جدا كنم، این بچه دید الان موقعشه،تا شمشیر بالا رفت،یه بچه ده ساله،مگر چقدر بازو داره؟دستش رو گرفت،جلوی شمشیر وااای تا دستش رو زدن،بازوش رو زدند چی گفت:این بچه،وای من رو آتیش زده،تو رو نمی دونم،تا بازوش رو زدند،گفت:وای مادرم،مادرم.. 😭 ▪️دو جور تفسیر میكنند،جفتش رو برات میگم،هر كدوم رو پسندیدی ناله بزن،بعضی ها میگن بچه،كودك،تو اوج سختی و صدمه،باید مادرش رو صدا بزنه،بچه همین طوره،از نظر روانی،وقتی حادثه ای براش پیش بیاد،مادرش رو صدا میزنه.. ▪️اما من این رو قبول ندارم،من میگم این بچه ی امام حسنه،خون باباش تو رگاشه،آخه باباشم مادریه،باباشم تو كوچه ها دید یه مادری زمین خورد،آی امام حسنیا،از باباش یادگار داشت،افتاد تو بغل عمو.. 😭 دستش برید و گفت که ای وای مادرم رنگش پرید و گفت که ای وای مادرم آهی کشید و گفت که ای وای مادرم در خون تپید و گفت که ای وای مادرم كاشكی به همین جا تمومش میكردند،نمیخوام اسمش رو ببرم اما چه كنم،تا شب هفتم شاید زنده نباشم،بذار اسم این نامرد و ببرم،تا دیدن افتاده تو بغل حسین،داره جون میده،یه دفعه اومد نانجیب دارم عین مقتل رو میخونم: فرماح حرملة بن كاهل.. دیدن داره جون میده،نانجیب تیر سه شعبه زد،سر تو بغل حسین جدا شد،حسین… ▪️مدینه بگی ان شاءالله،.. حسین..من میگم وای از دل حسین،چی كشیدی حسین جان.. دیدی بعضی وقتها،بچه رزمنده ها میدونن،خیلی ها تو بغلشون شهید شدن،خیلی ها تو بغل حسین شهید شدن،اما بعضی شهادت ها از ذهن آدم نمیره،این همه از جنگ میگذره،بعضی ها هنوز میگن اون صحنه از یادم نمیره،نمیدونم اون صحنه میره یا نه،تا افتاد سر تو بغل حسین،نمیدونم،یاد داداش حسنش افتاد،اما خیلی طول نكشید،بگم یا نه؟ ▪️نانجیب ها میخواستن سینه ی حسین و خلوت كنند،كسی رو سینه ی حسین نباشه.. 😭 سه مرتبه بگو یا حسین.. @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 هر کس دلش به کرببلا مبتلاتر است در خیمه گاه سینه او کربلاتر است هیأت برایم از همه جا خوبتر ولی حال و هوای کرببلا با صفاتر است ما با شب و بلا وغم آشنا ولی شام وغم وبلای حرم آشناتر است وقتی برای کرببلا گریه میکنیم آری دعای فاطمه ما را سزاتر است در شعله غمش همه دلها که سوختند آن دل که شعله ورتر بشود کیمیاتر است آتش گرفته ای که مَحرم به او شوی مُحرم در آتش و غم بالاتر است ما پیکر مقطع الاعضا ندیده ایم هرچه بیان کنیم از آن بوریاتر است ما را خلیل روضه ارباب خواستند این انتصاب از همه مارا رواتر است ▪️دو شب توی محرم ما میریم گودال یكی عاشوراست،یكی هم امشب تو بغل مادر بود جگر باباش امام حسن علیه السلام پاره شد، شب عاشورا همه دارند حرف میزنند، این بچه از سر و کول ابی عبدالله بالا میره عزیز كرده ی حسین است،كسی بهش حرف نمیزنه،آرام آرام اشک عمو رو پاک میکنه ،دید قاسم داداشش حرف زد ▪️ وقتی عمو به قاسم فرمود :فردا به بلای عظیم تو را می کشن،عمو با همه حرف زد الا من،مگه من سرباز نیستم براش، لذا وقتی دید علی اصغر رو برد،فهمید كار رو باید انجام بده ،وقتی عمو شیر خوار رو سرباز حساب میكنه،منم باید برم.. ▪️عمو من مثل بابام تحمل ندارم،اسارات مادرم و عمه هامو ببینم، منو با خودت ببر،من دق میكنم دستش را به دستش بست زینب، ▪️ فرمود :زینب جان این بچه رو دور كنید،این بچه نیاد ،این بچه بیاد می كشنش.. توی كربلا دو تا طفل دویدند سوی گودال، تا صدای ابی عبدالله رو شنیدند،اولیش یه بچه كوچیكتر بود،دوید از خیمه ها بیرون،یه نامردی گفت:الان داغش رو به دل مادرش میگذارم،اون بچه رو به شهادت رسان...😭 عبدالله تا این صحنه رو دید گفت: عمه من هم باید برم.. 😭 کشته ی دوست شدن در نظر مردان است بس بلا بیشترش دور و بر مردان است یازده ساله ولی شوق بزرگان دارد در دل کودک اینها جگر مردان است همه اصحاب حرم طفل غرورش هستند این پسر بچه ی خیمه پدر مردان است بست عمامه همه یاد جمل افتادند این پسر هر که باشد پسر مردان است نیزه گرفتن که چنان چیزی نیست دست بر دست گرفتن هنر مردان است بگذارید ببینند خودش یک حسن است حبس در خیمه شدن بر ضرر مردان است گرچه إبن الحسنم پر شدم از ثارالله بنویسید مرا یا بن ابی عبدالله مصحف ما چه به هم ریخت تنت وای عمو چقدر تیر نشسته به تنت وای عمو همه ی رخت تو غارت نشده پاره شده بسته یک پارچه با پا زدنت وای عمو آمدم تا که اجازه بدهی ویک یک تیرها را بکشم از بدنت ای وای عمو جان ندادی هنوز همه بالای سرت جمع شدند چه شلوغ است سر پیرهنت وای عمو آنقدر نیزه زیاد است نمیدانم چه بکشم از بدنت یا دهنت وای عمو حسین جااان…😭 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
ای کشته فتاده به هامون.mp3
1.7M
شماره 1230 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ای کشته ی فتاده به هامون حسین من ای صید دست و پا زده در خون حسین من ▪️قتلوک عطشانا ذبحوک عریانا دریای خون شده، گودال قتلگاه زینب به سر زنان، با اشک و سوز و آه هر کی می دید می گفت ، بیچاره خواهرت با کهنه خنجری می‌زد به حنجرت ▪️قتلوک عطشانا ذبحوک عریانا بر لب رسیده از غم تو جان حسین من اهل حرم دریده گریبان حسین من می زنی تو دست و پا ، زیر تیغ و خنجرها ▪️قتلوک عطشانا ذبحوک عریانا می لرزه دست و پات می لرزه دست و پام می بره سر تو ما بین گریه هام زینب به سر زنان ، مادر به سر زنان خیره به مقتل ، چشمای ساربان ▪️قتلوک عطشانا ذبحوک عریانا @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
چقدر غنچه ی پر پر.mp3
1.43M
شماره 1231 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 چقدر غنچهٔ پرپر چقدر لالهٔ خونین چه داغ‌ها که نشسته به روی قلب فلسطین کجایی ای پناه مردم غزه کجایی ای امید مردم دنیا تویی تو منتقم خون شهیدان تویی جواب همه ظلم و ستم‌ها کی می‌رسی که شب غم سحر شود کی می‌رسی شب ظلمت به سر شود ▪️المستغاث بک یا صاحب الزمان چه کودکان یتیمی چه مادران غریبی چه داغ‌های بزرگی چه اشک‌های نجیبی کجایی ای امان این همه مظلوم کجایی التیام غربت و غم‌ها بیا که زخم غریبی فلسطین شود به لطف مرهم تو مداوا یابن الحسن بیا ای آخرین سوار یابن الحسن بیا با تیغ ذوالفقار ▪️المستغاث بک یا صاحب الزمان @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
دلم آشــوبه خسته شدم.mp3
2.09M
شماره 1232 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 دلم آشوبه خسته شدم پیش تو اومدم حسین ببین اشکامو خوب میدونم که نوکر بدم حسین خیلی داغونم به جون مادرت نکن ردم حسین رفیق زیاد دارم ولی تویی رفیق بی کسیم اون که به دادم میرسه تو روزای دلواپسیم شب اول قبر، که تنهام میذارن تو تنهام نذار سپردم پیرهن سیامو بیارن یه تربت بذارید، به زیر زبونم توی قبرمم میخوام واسه ی تو روضه بخونم ▪️حسین آقا جان من جوونی مو پای همین پرچم تو دادم آقا نرسید آخر کسی به غیر تو به فریادم آقا پدرم بود که اسم قشنگ تو رو داد یادم آقا بیا شبیه حر منو میون روضه هات بخر من حرم لازمم آقا منو یه کربلا ببر فقط دلخوشم به، نگاه ملیحت دیگه هیچی حالمو خوب نمیکنه جز ضریحت چقد تو فراق، حرم اشک بریزم میدونی چقد دلم تنگته عزیزم عزیزم ▪️حسین آقا جان شاعر: علیرضا عابدی @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🔸مقتل میگه تا صدای واعماه رو ابی عبدالله شنید ، عین باز شکاری سوارِ اسبش شد خودشو رسوند وسط میدان از اسب پیاده شد دید گردُخاکِ .. اسبا دارن هی میرن و میان .. یه بدنی زیر اسب ها زنده زنده داره تکون میخوره ...😭 خوب نگا کرد ، این بدن کیه؟ دشمنُ دور کرد ؛ (من همین یه جمله روضه مِ . همینُ بشنوی بمیری جا داره ..) یه نگاه کرد دید قاسم داره پاهاشُ رو زمین می کشه ...😭 ▪️ عمو استخوان هام شکست، ابی عبدالله قاسمُ بغل کرد، سینه رو به سینه چسباند، دید داره زیر لب میگه آخ مادر …😭 حسین … ▪️همین امشب مدینه تو بگیر .. همین امشب کربلاتُ بگیر …بغلش کرد ، حالا ابی عبدالله داره باهاش حرف می زنه : خیلی سخته .. که آتیش به قلب خدا می زنی خیلی سخته .. ببینم داری دست و پا میزنی خیلی سخته .. که اینجور عمو رو صدا می زنی ▪️آخ بمیرم ، این بار سومی بود که بغلش کرد .. سینه رو به سینه چسباند ، پاهاش رو زمین کشیده میشد. یه جمله و التماسِ دعا .. دو تا بدن تو کربلا شکلشُ از دست داد .. دو تا بدن حجمش تغییر کرد .. (داد داری بزنی یا نه؟) ▪️یه بدن کوچیک بود کشیده شد .. قاسم نوجوون بود ، اما وقتی عمو به سینه چسبوندش پاهاش رو زمین کشیده شد ..😭 یه بدنم رشید بود ، دستاشُ زدن پاهاشُ زدن .. آنقدر تیر بهش زدن …😭 آاای حسین... @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة یا ربَّ الحُجَّة بِحَقِّ الحُجَّة اِشفِ صَدرِالحُجَّة بِظُهورِ الحُجَّة از روز عهد روز ازل نه، قدیم تر ما را نبود غیر تو شاهی کریم تر 🔹أیها الکریم آقا سفره ، سفره شماست. امشب میخوایم برا آقازاده ت گریه کنیم ، کریم اهل بیت ؛ آقاجان همه این خاندان، خاندان کرم هستن. از روز عهد روز ازل نه، قدیم تر ما را نبود غیر تو شاهی کریم تر اول تو با خدا به سخن لب گشوده ای موسی کلیم بوده ولی تو کلیم تر 🔸هر شب که میره جلوتر، این سینه ت حرارتش بیشتر میشه، ناله ت قشنگ تر میشه، نوایِ زمزمه ت قشنگ تر میشه .. ای بی سلام بر لب تو آب خوش گوار از آب های داغِ جهنم حمیم تر از اینکه چشمهای مرا خشک تر کنی آیا سراغ داری عذابی الیم تر ؟ ▪️ان شاالله هیچ محرمی نیاد چشمت خشک باشه، هر چی میخوای ازم بگیری بگیر ، این اشک چشم منو شبایِ محرم نگیر آره والا ،حقیقت این اشک همینه اول خدا باید به منو تو توجه کنه ، او باید بخواد. وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَ أَبْكى‌ 🔸بعد هم امام صادق فرمود ما اهل بیت باید نگاتون کنیم، حضرت فرمود تا ما گریه نکنیم، شما گریه نمی کنید. بذار راحتت کنم امام صادق فرمود تو کامل الزیارات هست، حضرت فرمود اول باید مادرِ ما گریه کنه چراغ عزا رو مادر روشن می کنه .. کافیه یه بار بگه بُنَّی … عالم به هم می ریزه ..😭 چون راه گریه بر غم بی انتهایِ تو راهی ندیدم به خدا مستقیم تر این شغل خانوادگیِ چشم هایِ ماست بودند در عزایِ شما از قدیم تر ▪️خدا ان شاالله هر کی مادر داره براش نگه داره باور کنید که این اشکهای ما اثر اشکِ مادرامونه از پر قنداق داری اگه الان تو محرم مثه اسپندِ رو آتیشی اگه موقع شیر دادنمون اشک نمی ریختن ، الان ما اینجا نبودیم.. 😭 این شغل خانوادگیِ چشم هایِ ماست بودند در عزایِ شما از قدیم تر ایمان تو تمام بلارا چشید و گفت ساقی بیار جام بلایی عظیم تر ▪️بلای عظیم چیه؟ شب عاشورا حرفاشُ که زد ، هر کدوم از یارانِ ابی عبدالله بلند شدند مسلم یه جور حبیب یه جور زهیر یه جور سعید یه جور حضرت به تک تک خبر داد شهادتشونُ یهو این نوجوان بلند شد ، حضرت بهش فرمود مرگ در نظرت چگونه است؟ گفت أحلی من العسل .. از عسل شیرین ترِ .. بعد حضرت فرمود حالا که اینو گفتی بذار بهت بگم قاسمم ، تو رو هم می کشن اما کشتن تو با بقیه فرق داره عمو تو رو به بلایِ عظیمی دچار می کنند ..😭 مردن به زیر پای تو احلی من العسل پرپر شدن برایِ تو احلی من العسل بی شک برای من پدری کرده ای عمو آن طعم بوسه هایِ تو احلی من العسل آه ای عمو به شکل یتیمانِ پر زدن با نیزه تا خدایِ تو احلی من العسل من مثلِ مادرت سپرِ جان حیدرم پهلویِ من فدای تو احلی من العسل ▪️بذار روضه بخونم، نوجوونا امشب مجلسُ گرم کنن الله اکبر .. سه بار ابی عبدلله تو کربلا قاسمُ بغل کرد. ▪️روضۀ من همینه ، هر کجاش دیدم آماده ای حرفمُ می زنم .. کجا بغل کرد قاسمُ سه بار؟ ▪️ بار اول وقتی بود که داغِ علی اکبرُ دید مقتل میگه تو خیمه دارالحرب، اومد دید عمو کنار بدن داره بلند گریه میکنه کنار بدن علی اکبر هی می گفت واغربتا .. واقلتنا الثراء …😭 تا نگاش افتاد دید عمو داره بلند گریه می کنه کنار بدن پسرش اومد جلو ، سه بار گفت لبیک لبیک … عمو من که نمردم ، خودم میرم برات جون میدم ..😭 ▪️ نوشتن اینجا ابی عبدالله بغل کرد قاسمُ آنقدر گریه کردن از حال رفت..😭 بار دومی که بغلش کرد لحظۀ وداع بود .. میخواست بره میدان فرمودن این عمو و برادرزاده جوری همدیگر و بغل کردن صدایِ گریه شون به دشمن رسید ..😭 اما بار سوم، امان از این بار سوم …😭 ▪️نوشتن محاصره ش کردند. بذار من یه ذره بهتر مطلب رو بگم بذار من یه ذره باز کنم حرفُ چند تا شهید رو کربلا سنگ بارون کردن … حرُ رو سنگ بارون کردند ، مقاتل نوشتند دورش حلقه زدن اونقدر سنگ زدن صورتش پر خون شد .. عابسُ سنگ بارون کردند چون برهنه بود آنقدر سنگش زدند .. یه نفر دیگه رو هم سنگ بارون کردن اونم خود ابی عبدالله رو سنگ بارون کردن …😭 چی میخوام بگم؟ میخوام بگم این سه نفر که اسم بردم مردِ جنگی بودن ، سپر داشتن،زره داشتن، کلاه خود داشتن اما یه نوجوون سیزده ساله، لباسِ عربی به تنش بود جوشن نداشت .. سپر نداشت ..😭 خیلی سخته .. برا من که جوشن ندارم عمو خیلی سخته .. جلو سنگا طاقت بیارم عمو خیلی سخته .. نمیخواد بیای تا کنارم عمو خیلی تا اینجا راهِ عمرم قد یه آهِ رویِ آیینۀ تو ، جایِ سنگ سپاهِ خیلی سخته برا تو عمو کاش می بستی چشاتو تو هر زخمم می بینی تابوت مجتبی تو آاای حسین... 😭 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 من برایت پدرم پس تو برایم پسری چه مبارک پسری و چه مبارک پدری یاد شب هایِ مناجاتِ حسن می افتم می وزد از سرِ زلفِ تو نسیم سحری همه گشتیم ولی نیست به اندازۀ تو نه کلاه خودیُ ، نه یک زرهی ، نه سپری من از آن جا که به موسائی ات ایمان دارم می فرستم به سوی قوم تو را یک نفری بی سبب نیست حرم پشت سرت راه افتاد نیست ممکن بروی و دلِ ما را نبری قاسمم را به رویِ زین بگذار عباسم قمری را به رویِ دست گرفته قمری تو خودت قاسمی و صد ذره شدی دو هجا بودی و حالا دو هجا بیشتری بند بند تو که پاشید خودم فهمیدم از روی قامت تو رد شده هر گذری جابجا می شود این دنده تکانت بدهم وای عجب درد سری وای عجب دردسری ▪️هی مادرش به قد و بالاش نگاه می کرد قاسمم عوضِ بابات برو میدان شمشیر بزن فرستادن تو خیمه ، خواستن لباسِ رزم تنش کنن ، عاقبت نشد کفن تنش کردن .. ▪️همه کمک کردن تا قاسم سوار مرکب بشه .. خیلی اصرار کرد گفت عموجان اجازه بده منم مثل علی اکبر برم میدان ابی عبدالله بهش اجازه نمی داد . 🔸رفت گوشه خیمه زانویِ غم بغل گرفته بود. مادرش اومد گفت عزیزم چی شده؟ گفت مادر رفتم عمو اجازه نداد برم میدان گفت صبر کن یه کاری می کنم الان دیگه نتونه عمو نه بیاره! 🔹دیدن از تو یه بقچه ای یه نامه ای رو درآورد گفت اینو بابات داده گفته یه روزی کربلا قاسمم خواست بره این نامه رو بده دست برادرم ابی عبدالله .. ▪️همچین که نامه رو گرفت خوشحال اومد خدمت عموجان .. (عزیز دلم قربونت برم، تو یادگار برادر منی ، تو عزیز منی، تو بمون با این زن و بچه برگرد مدینه ) گفت: عموجان این نامۀ بابامه تا اسم باباشُ آورد ابی عبدالله زد زیر گریه ..😭 نامه رو باز کرد دید دست خط داداش حسنِ .. هی نامه رو ، رو چشمش می کشید.. 😭 تو نامه نوشته حسین جان من نیستم کربلا ، اما قاسمم عوض من میدان بره .. ابی عبدالله راضی شد فرمود عزیزمُ آماده کنید.. اومد بره.. سید جعفر شوشتری رحمه الله علیه میگه آنقدر ابی عبدالله عاشقِ قاسم بود ، همدیگرو بغل گرفتن آنقدر گریه کردن تا دیدن ابی عبدالله غش کرد ..😭 حالا قاسم رفت وسط میدان عمه زینب داره براش دعا می کنه ، زن های خیمه همه دارن براش دعا می کنن .. ابی عبدالله هی میگه ان شالله داغتُ نبینم ..😭 نگاه کن ببین چقدر قشنگ شمشیر می زنه مثل داداش حسنم تو دل دشمن می زنه .. اما این خوشحالی زیاد طول نکشید ..😭 یه وقت یه صدایی به گوش ارباب رسید ، یه ناله ای بلند شد عمو! عمو بیا قاسمتُ کشتن .. (راحت تر روضه بگم؟) عمو استخونایِ بدنم ..😭 پسری که پاهاش به رکاب اسب نمی رسید ، شیخ جعفر میگه تا ابی عبدالله اومد بالا سرش دید بچه بدنش زیرِ سم اسبا ..😭 قاسمُ بغل گرفت اومد بیاد سمت خیمه ها ، یه وقت دیدن پاهایِ قاسم رو زمین کشیده میشه ..😭 ▪️ شیخ جعفر میگه دو تا دلیل داره ، یا آنقدر مصیبت سنگین بوده ابی عبدالله قاسمُ خمیده آورد .. یا آنقدر بدن قاسم زیر سم اسبان … 😭 آاای حسین... 😭 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 ‏آن خیل شهیدان همه شاگرد شمایند ‏ما نیز به پیکار، پی کار شمائیم @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🔹فکر نکنی سیزده ساله بوده و حالا رفته میدان و تا رفتش تو میدان زخم خورد و رو زمین افتاد. نه! تاریخ نوشته به تنهایی سی پنج نفرُ به درک واصل کرد که چهارتاشون از شجاعترینِ سپاه شام بود . ازرق شامی تا نگاش کرد گفت این بچه ست. 🔸لذا یکی از بچه هامو می فرستم کارشو تموم می کنه. چهارتا از بچه هاشُ فرستاد هر کدوم از شجاع ترین سپاه بودن. قاسم بن الحسن با رزمِ حیدری همه رو به درک واصل کرد. خودش وارد میدان شد ، خود این نانجیبم به درک واصل کرد. دیدن حریفش نیستن ، پسر امام حسنِ .. دوره ش کردن .. شروع کردن سنگ انداختن ..😭 ▪️ سپری که نداره .. جوشنی نداره .. یه وقت ابی عبدالله دید صدایِ قاسم بلند شد عمو به فریادم برس .. یه لحظه ای ابی عبدالله رسید نوشتن مثل مرغِ بسمل قاسم رو زمین هی داره پاهاشُ رو زمین می کشه ..😭 داره جون میده جلو عمو .. گفت خیلی برا عمو سخته صداش بزنی نتونه کاری برات بکنه ..😭 خیلی سخته .. که آتیش به قلب بابا می زنی خیلی سخته .. ببینم داری دست و پا می زنی خیلی سخته .. که اینجور عموتُ صدا می زنی ای ماهِ رنگِ هاله ، صبرم دیگه محاله از نعل اسبا روی ، جسمت جای هلاله مثل اکبر اگر چه ، از جسمت کم نمی شه اما از خاک تنتُ ، هیچ جوری کم نمی شه عمو حسین .. عموجان … طوفانِ داغت بال و پر بر هم بریزد آرامشِ مژگانِ تر بر هم بریزد بوسه نمی خواهم من از خیرش گذشتم می ترسم آخر بی خبر بر هم بریزد آیینۀ من کی دلش آمد که اینطور زیباییت را با تبر بر هم بریزد ؟ از سنگ و نعل اسب تنها بر می آید شکل تو را از هر نظر بر هم بریزد دور و برم وقت مرتب کردنت آه دیدم تن تو بیشتر بر هم بریزد بس کن نکش پا بر زمین نگذار وقتی آمد به دیدارت پدر بر هم بریزد فکرِ پریشانیِ مادر را نکردی بیند به این وضعت اگر ، در هم بریزد بی دردسر با من بیا تا خیمه ، باشد؟ نگذار عمویت این قدر بر هم بریزد .. ▪️میدونی چرا حسین اونقدر به هم ریخت .. آخه وقتی می خواست بره میدان قاسم، پاش به رکابِ اسبم نمی رسید .. حالا روایت نوشته ابی عبدالله سینه قاسمُ به سینۀ خودش چسبانیده داره میارتش پاهایِ قاسم داره رو زمین … گفت چقدر زود هم قد عمو عباست شدی؟.. 😭 در هر قدم از دیدن این قد کشیدن این پیرمرد خون جگر بر هم بریزد با خنده لشکر گفت که کارش تمام است از او فقط مانده کمر بر هم بریزد ▪️بدن قاسمُ آورد تو خیمۀ دارالحرب کنارِ بدنِ علی اکبر گذاشت ... 😭 این بابایِ شهید ، خودش مابینِ این دو بدن نشست .. یه نگاه به اکبر می کنه .. یه نگاه به قاسم .. صدا زد عزیزایِ دلم ، دیگه دعا کنید منم زود بیام پیشتون .. 🔸یا امام حسن .. اینا به هزار امید اومدن ، شبِ یتیم شماست آقاجان .. اما خیلیا گفتن امشب شبِ کریمه .. شب ابن الکریمِ .. بریم در خونه کریم نمیذاره دست خالی برگردیم.. 😭 خدا به آبرویِ امام حسن علیه اسلام امشب احدی را نا امید و دست خالی برنگردان. الهی آمین.. @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
نماهنگ در انتهای شب.mp3
2.75M
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ دردا فقط شبا میاد سراغم دردای بی دوا میاد سراغم من از همه سراغشو گرفتم یعنی یه شب آقا میاد سراغم به حال و روز نوکرت هر چی گذشت شبا گذشت بدون کربلا به من نمیدونی چیا گذشت میارم اشکامو حرم به جای اون شبا حسین به جای اون شبایی که بدون کربلا گذشت بدون کربلا گذشت ... فکر و خیال تو حسین چشم منو تر میکنه از غصه دارم میمیرم کی آخه باور میکنه زانو بغل میگیرم و یه گوشه گریه میکنم همین دو قطره اشک برات حالمو بهتر میکنه گریه نمیذاره شبا بخوابم اگه میشه یه شب بیا به خوابم @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌