eitaa logo
نوحوا علی الحسین🎤
2.9هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
515 ویدیو
23 فایل
متن روضه، نوحه، زمزمه، زمینه، تک، واحد، واحد حماسی، شور،مناجات و.. به همراه اجرای سبک مناسبت های مختلف اهل بیت و 🎤آموزش مداحی🎤 @noaheh_khajehpoor کانال مولودی و عروسی خوانی مرج البحرین @marajalbahrain ارتباط با مدیر کانال خواجه پور _ 6998 342 0917
مشاهده در ایتا
دانلود
1_1147114223.mp3
4.79M
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 کربلایی جواد مقدم🎤 بگیر دستمو‌ ببر مرا‌ به سوی کربلا مرا به سوی کربلا به آبروی تربتت به آبروی کربلا به آبروی کربلا ▪️حسین من حسین به غیر تو نمیدهم دل خراب خویش را دل شکسته ام شده بهانه جوی کربلا ▪️حسین من حسین من چه حسرتی بزرگتر از اینکه در دل من است جوانی ام گذشت و رفت در آرزوی کربلا پُر است عکس کربلا به هر طرف که بنگرم درآمده اتاق من به رنگ و بوی کربلا ▪️حسین من حسین نماز مُهر تربتت نموده مست و عاشقم ببین چه میکند دگر مرا وضوی کربلا بهشت یک درش بُوَد درست اول نجف دری که باز کرده ای تو رو به روی کربلا به غیر تو نمی دهم دل خراب خویش را دل شکسته ام شده بهانه جوی کربلا چه حسرتی بزرگتر از اینکه در دل من است جوانی ام گذشت و رفت در آرزوی کربلا بگیر دستمو ببر مرا به سوی کربلا به آبروی تربتت، به آبروی کربلا ▪️حسین من حسین @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🔸مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی، فرمودند: وقتی حضرت فاطمه (سلام الله علیها) قنداقه ی زینب (سلام الله علیها) را به محضر رسول اکرم برد، این نوزاد عزیز فاطمه، چشم مبارک را برای هیچ یک از اهل بیت باز نکرد، و تنها وقتی قنداقه در بغل امام حسین قرار گرفت، چشم مبارک را گشود. ▪️در مجلس یزید نیز سر مبارک آقا از فراز نیزه به تمام اسرا نگاه کرد، ولی وقتی که مقابل حضرت زینب (سلام الله علیها) رسید، چشم ها را روی هم گذاشت و از گوشه های چشم مبارکش اشک جاری شد، گویی می خواست فرموده باشد که: خواهر عزیز ! از این که این همه محبت به یتیمانم کرده اید، ممنون شما هستم.. و بیش از این مرا خجل مکن.. 😭 گیسو به دست باد رها کردنت بس است اینگونه ای ستاره ی من دیدنت بس است رأست به روی نیزه ولی بی تعادل است یک سنگ هم به نیت افتادنت بس است.. @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🔸از دروازه ساعات تا کاخ یزید ۲۰ دقیقه بیشتر راه نیست. ▪️اما اهل بیت امام حسین صبح وارد شدند و غروب به کاخ یزید رسیدند.. 😭 ▪️کامل بهائی می نویسد ۵۰۰ هزار نفر به تماشا آمده بودند.. 😭 امان از دل زینب... @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 بعد دروازه‌ی ساعات چه ساعاتی بود کوچه کوچه همه‌ی شهر سرم ریخت حسین آنکه آورد مرا گوشه‌ی بازار انداخت طعنه زد اشک زِ چشمان ترم ریخت حسین زن و نامرد و حرامی همه قاطی بودند در حراجی عرقِ اهل حرم ریخت حسین سرِ زنجیر کشیدند و همه اُفتادند به زمین قافله‌ی دربه‌درم ریخت حسین بال من بود سپر  چادر من بود سپر آنقدر تَرکه به ما خورد  پرم ریخت حسین هرچه زد  بر تن من هیچ نگفتم اما تا که بر روی لبت زد جگرم ریخت حسین سنگ هربار به ما خورد  به سرها هم خورد آنقدر سنگ  زد و دور و برم ریخت حسین که رُباب تو نگفت از سر نیزه اُفتاد ناله زد از سر نیزه پسرم ریخت حسین میهمان بودم و این شهر به زحمت اُفتاد هر قدر داشت زباله  به سرم ریخت حسین شاعر: حسن لطفی @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
mohammad_hossein_pooyanfar_halalam_kon 128.mp3
9.77M
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 محمدحسین پویانفر🎤 هر چقدر هم گریه کنم سیر نمی شم حسین جانم من چه جوری از غم تو سیر نمی شم حسین جانم حلالم کن اگه از غم تشنگی تو نمردم حلالم کن اگه جونم و پای غمت نیاوردم ▪️حلالم کن آقا جانم.... تا روضه تو گوش می کنم داد می زنم حسین جانم ای آقای تشنه لب بی کفنم حسین جانم حلالم کن اگه مرهمی واسه زخمات نبودم حلالم کن اگه نوکر لایقی برات نبودم ▪️حلالم کن آقا جانم ... با ما بهترین ها را دریافت کنید 👇 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
54.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 💥حیف شد چه کسی را از دست دادیم تصاویری از شهید رئیسی در پیاده‌روی اربعین حسینی 🏴 💥انشاالله امسال به یادشون برویم زیارت اربعین❤️ به کانال نوحوا علی الحسین بپیوندید 👇 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
شد خرابه دگر منزلم.mp3
1.46M
شماره 1454 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 شد خرابه دگر منزلم داغ بابا نشست بر دلم شد اسیری مرا حاصلم گوش پاره شده مشکلم من که در موج غــم ، دست و پا میزنم هر شب و روز، پدر را صــدا میــــزنم ▪️ای پدر جان حسین یاحسین یاحسین آمدی جان فدای ســـــرت میهمانی توبــــر دختـــرت از سفر آ مدی یـا أبــا من فدای دو چشم ترت من که شرمنده عمه جان زینبـــم از فراق تو جان آمــــده بر لبـــم ▪️ای پدر جان حسین یاحسین یاحسین شام تارم دگر شد سحــر شد مـنور ز نـــور قمــــر خسته راهی اما مـــــرا ای مسافر به همره بـبر بسکه دربین ره سیلی ام میزدند آتشــی بر رخ نیـلی ام میزدنـــد ای پدر جان حسین یا حسین یاحسین شاعر: عیسی دین محمدی @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🩸جملاتی که دل سنگ را آتش می‌زند... | درد و دل‌های حضرت رقیه سلام‌الله‌علیها با سر بریده پدر در خرابه شام ... در نقل‌ها آمده است: 🥀 در يكي از شب‌هاي اقامت اسيران در خرابه شام، حضرت رقيه (عليهاالسلام) پدرش را در خواب مي‌بيند و پريشان از خواب برمي خيزد. او گريه كنان مي‌گويد: من پدرم را مي‌خواهم! هر چه اهل خرابه خواستند او را ساكت كنند، نتوانستند. 📋 فَعَظُمَ ذلكَ عَلىٰ أهلِ الْبَيتِ، فَضَجّوا بِالْبُكاءِ و جَدَّدوا الْأحزانَ، و لَطِمُوا الْخُدودَ، و حَثّوا عَلىٰ رُؤوسِهِم التُّرابَ، و نَشَروا الشُّعورَ ▪️داغ همه از گريه او تازه تر گرديد و همه به گريه و زاري پرداختند و بر صورت ها لطمه زذند و خاک بر سر ریختند و موی پریشان کردند. 🥀 صدایشان به گوش یزید رسید. آن ملعون گفت چه شده است؟ گفتند: دختر خردسال امام حسين (عليه‌السلام) پدرش را خواب ديده است و او را مي‌خواهد. 📋 قالَ ارْفَعُوا رَأسَ أبيها و حَطّوهُ بَينَ يَدَيْها لِتَنظُرَ إليه، و تَتَسَلّىٰ به. فَجاؤوا بِالرَّأسِ الشَّريفِ إلَيْها مُغَطّىٰ بِمِنْدِيلٍ دِيبَقِيٍّ، فَوَضَعَ بَينَ يَدَيْها، ▪️یزید گفت: سر بريده پدرش را برایش ببرید تا به آن نگاه کند و آرام بگیرد. پس آن سر مطهر را در درون طبقي نهادند و روي آن را با پارچه اي پوشاندند و جلوي او گذاشتند. 🥀 شدت ضعف و گرسنگي، كودك را به توهّم انداخته بود. او گريه مي‌كرد و مي‌گفت: من كه غذا نخواستم؛ من پدرم را مي‌خواهم. مأموران گفتند: اين پدرت است. وقتي رقيه سلام‌الله‌علیها روپوش را كنار زد، دید سر بريده پدر است. آن را برداشت و به سينه چسباند و دلسوزانه مي‌گفت: 📋 يَا اَبَتَاه! مَن ذَا الّذِي خَضَبَكَ بِدِمَائِكَ؟ ▪️اي پدر! چه كسي صورتت را با خون سرت رنگين كرد؟ 📋 يَا اَبَتَاه! مَن ذَا الَّذِي قَطَعَ وَرِيدَكَ؟ ▪️ چه كسي رگ‌هاي گلويت را بريد؟ 📋 يَا اَبَتَاه! مَن ذَا الَّذِي اَيتَمَنِي عَلي صِغَرِ سِنِّي؟ ▪️چه كسی مرا در اين خردسالی يتيم كرد؟ 📋 يَا اَبَتَاه! مَن بَقِيَ بَعدَكَ نَرجُوهُ؟ ▪️ای پدرجان! به چه کسی بعد از تو امید داشته باشیم؟ 📋 يَا اَبَتَاه! مَن لِليَتِيمَةِ حَتَّي تَكبرُ؟ ▪️چه کسی یتیمت را سرپرستی می کند تا بزرگ شود؟ 📋 يَا اَبَتَاه! مَن لِلنِّسَاءِ الحَاسِراتِ؟ ▪️چه كسي بانوان را در پناه خود مي‌گيرد؟ 📋 يَا اَبَتَاه! مَن لِلاَرَامِل المُسبَيَاتِ؟ ▪️چه كسي زنان بيوه شده را آشيان مي‌دهد؟ 📋 يَا اَبَتَاه! مَن لِلعُيُونِ البَاكِيَاتِ؟ ▪️چه كسي اشك از چشم‌هاي اشك بار پاك مي‌كند؟ 📋 يَا اَبَتَاه! مَن لِلضَّايِعَاتِ الغَريبَاتِ؟ ▪️چه كسي زنان آواره را مأوا مي‌دهد؟ يَا اَبَتَاه! مَن لِلشُّعُورِ المَنشُورَات؟ ▪️چه كسي موهاي پريشان مان را مي‌پوشاند؟ 📋 يَا اَبَتَاه! مَن بَعدُكَ؟وَا خَيبَتَاه مِن بَعدِكَ، وَا غُربَتَاه! يَا اَبَتَاه! لَيتَنِي لَكَ الفِدَاءُ! يَا اَبَتَاه! لَيتَنِي قَبلَ هَذَا اليَومِ عُميَاءٌ! ▪️ پس از تو كه... واي بر خواري پس از تو؟ واي از غريبي! كاش پيش از ديدن اين روز كور مي‌شدم! 📋 یاَ اَبَتَاهُ! لَيتَنِي تَوَسَّدتُ التُّرَابَ وَ لا اَریٰ شَيبَكَ مُخضَباً بِالدِّمَاءِ ▪️كاش چهره در خاك مي‌بردم و محاسن تو را خونين نمي ديدم. 🥀 سپس آن قدر گريه كرد تا از هوش رفت و ناله اش براي هميشه خاموش گرديد. صداي گريه بالا گرفت و مصيبتي ديگر بر دل داغدار اهل بيت علیهم‌السلام نشست. 📚نفس المهموم،ص۴۵۶ 📚أسرار الشّهادة،ص ۵۱۵ ✍ سلام تازه ز ره آمده، گلویت کو؟! سلام همسفر نی سوار من بابا چقدر حرف برای تو داشتم حالا بیا کمی بغلم کن قرار من، بابا من از خرابه نشینی و گریه خسته شدم تو هم ز سنگ لب بام و ضربه خسته شدی منم شبیه رخ عمه ام شکسته شدم تو هم ز نیزه نشینی پدر شکسته شدی تمام درد تنم را ز یاد بردم من تنور خانه ی خولی چه کرد با سر تو تو چوب خوردی و من هم لگد عزیز دلم فدای نرگس چشمت سه ساله دختر تو شنیده ای سر بازار ها چه شد یا نه؟! شنیده ای سر بازار زیورم گم شد مپرس معجر خود را چگونه گم کردم فقط بدان سر بازار معجرم گم شد به عمه گفته ام امروز شانه ای بزند به گیسوان پریشان و مختصر مویم از آن زمان که تو رفتی همه کسم شده است تمام درد و دلم را به عمه میگویم @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🩸دخترم رقیه «سلام‌الله‌علیها»، مرا به یاد مادرم فاطمه زهرا «سلام‌الله‌علیها» می‌اندازد ...😭 در نقلی آمده است: حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام هرگاه دختر نازدانه‌اش حضرت‌ رقیه سلام‌الله‌علیها را می‌دید، به او می‌فرمود: 📋 إمْشِی أمٰامِی! 🔻جلوی من راه برو ای دخترم! 🥀 وقتی که حضرت رقیه سلام‌الله‌علیها شروع به راه رفتن می‌نمود، امام حسین علیه‌السلام به گریه می‌افتادند. 🥀 یک‌بار زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها با مشاهده‌ این صحنه، علت را از برادر پرسیدند، که سیدالشهداء علیه‌السلام فرمودند: 📋 ذَكَّرَتْني بِأُمّي فاطِمَةَ سلام‌الله‌علیها 🔻او مرا به یاد مادرم فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها می‌اندازد. 📚 الطریق،کاشي، ج۹، ص۳۹۵ ✍ حیدر نسب و فاطمه سیماست رقیه آرام دل عمه و باباست رقیه دلتنگ رخ فاطمه کمتر شود ارباب تا آینه‌ی حضرت زهراست رقیه جز او چه کسی لایق این جمله‌ی زیباست دردانه‌ی یکدانه‌ی مولاست رقیه انگار خداوند به او داده جنان را وقتی که روی شانه‌ی سقاست رقیه یک لحظه اگر نیست روی دوش علمدار بر دوش علی اکبرِ لیلاست رقیه گر طفل سه ساله‌ست تو کوچک مشمارش آثار بزرگیش هویداست رقیه یک قطره ز دریای حسین است ولیکن در نوع خودش وسعت دریاست رقیه @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🩸مصیبت جانسوزِ جاماندن سه‌ساله آل الله از قافله و اذیت‌های زجر ملعون ... راوی گوید: 🥀 چون اسراء را به سمت شام می‌بردیم، در نزدیکی شهر «عسقلان» هوا بسیار گرم شد؛ لشکر پیوسته به اسبان خود آب می‌دادند و بقیه آب را بر روی زمین می‌ریختند و به اسراء نمی‌دادند. 🥀 دختر خردسال حسین علیه‌السلام که فاطمه صغری (رقیه سلام‌الله‌علیها) نام داشت، خود را به سایه بوتهٔ خاری رسانید و در زیر همان سایه خوابش برد. 📋وَ تَرکُوها وَ ارْتَحَلوا عَنها ▪️لشکر از آن وادی کوچ کرده و آن دختر را فراموش کردند. 🥀 در مسیر، ناگهان زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها متوجه شد که آن نازدانه از قافله جا مانده است، 📋فَبَکتْ و نادَت: ▪️لذا صدای گریه‌ آن بانو بلند شد و فریاد برآورد: 📋 یٰا قَوم! بِاللّهِ عَلیکم إصبِروا هُنَیئةً، فَقَد افتَقَدَتْ إبنَةُ أخی و قُرّةُ عَینی ▪️ای قوم! شما را به خدا قسم می‌دهم که کمی صبر کنید؛ دختر برادر و نور چشمم گم شده است. 🥀 همهمه در بین لشکر بالا گرفت؛ در آن اثنا ، ملعونی به نام «زجر بن قیس» صدایش را بلند کرد و گفت: من می‌روم و هر گونه باشد آن دخترک را می‌آورم. 🔖 راوی گوید: 🥀 من همراه زجر به عقب قافله به راه افتادیم؛ از همان دور، نگاهم به آن دخترک افتاد؛ از جای برخاسته بود و دست بر روی سرش گذاشته بود؛ گاهی به اطراف نگاه می‌کرد و گاه می‌نشست؛ گاه می‌دوید و بر روی زمین می‌افتاد و فریاد می‌کشید: یٰا عمّاه! یٰا عَمّتاه! یا أبتاه! یا أُختاه! یا أخاه..😭 🥀 گاه دیگر نمی‌توانست راه برود و بر روی ریگ‌های گرم بیابان می‌غلطید و پاهایش را با دست می‌گرفت. دیدم که تکه‌ای از لباسش را پاره کرد و از شدت حرارت ریگ‌ها، به کف پای خود پیچید.. 😭 🥀 در همین حال بود که زجر به او رسید و با تازیانه‌اش بر تن آن دختر زد و بر سر او فریاد کشید: برخیز که اسبم هلاک شد تا تو را پیدا کردم! 🥀 بعد دیدم که بر صورت آن دختر سیلی زد و آن دختر ناله « وا أبتاه! وا علیاه!» سر می‌داد. در آخر آن دخترک را بر عقب اسب خود انداخت و حرکت کرد. چون به قافله رسید آن دختر را از همان بالای اسب ، در عقب قافله بر روی زمین انداخت. 📚بحرالمصائب ج۷ ص۲۹۹ 📚سرورالمومنین (نسخه خطی) ص۱۶۳ ✍ مرا دشمن به قصد کُشت می‌زد به جسم کوچک من مُشت می‌زد هرآن گه پایم از ره خسته می‌شد مرا با نیزه‌ای از پُشت می‌زد توئی ماه من و من چون ستاره غمم گشته پدرجان بی‌شماره اگر روی کبودم را تو دیدی مکن دیگر نظر بر گوش پاره بیا بشنو پدرجان صحبتم را غم تو بُرده از کف طاقتم را دو چشم خویش را یک لحظه وا کن ببین سیلی چه کرده صورتم را @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
24.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ◾️اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللّهِ الْحُسَیْن 🔺کجاها بردنم... استاد میرزامحمدی 🎤 پیشنهاد دانلود و نشر ✅ به کانال نوحوا علی الحسین بپیوندید 👇 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
4_5877400249059772257.mp3
2.35M
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 شب های جمعه فاطمه با سوز و آه و واهمه آید به دشت کربلا گردد به دور قتلگاه گوید حسین من چه شد... 😭 استاد میرزا محمدی🎤 پیشنهاد دانلود و نشر ✅ @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌