eitaa logo
نوحوا علی الحسین🎤
2.9هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
515 ویدیو
23 فایل
متن روضه، نوحه، زمزمه، زمینه، تک، واحد، واحد حماسی، شور،مناجات و.. به همراه اجرای سبک مناسبت های مختلف اهل بیت و 🎤آموزش مداحی🎤 @noaheh_khajehpoor کانال مولودی و عروسی خوانی مرج البحرین @marajalbahrain ارتباط با مدیر کانال خواجه پور _ 6998 342 0917
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 این منم قبر میکَنَم زهرا.. 😭 از برایِ یگانه دلدارم؟! نکند این که خواب میبینم کاش میشد کنی تو بیدارم این منم تیشه میزنم زهرا؛ تا مهیا کنم مزارِ تو را.. 😭 با دو دستِ خودم به خاک نهم گل پژمردۀ نزارِ تو را آه زهرا قسم به جان شما پاره شد قلبِ مرتضی از غم همچنان شمعِ صبح میسوزم بینِ مرگ و حیات حیرانم فاطمه؛ من نمازِ صبرم را در کنارت نشسته میخوانم ذکرها را شکسته با یادِ دنده‌های شکسته میخوانم منم علی که خیلی خسته‌م چشمای خسته‌مو که بستم با خاطراتِ با تو بودن میونِ سیلِ غم نشستم فاطمه در خودم شکستم کاش میشد زهرا .. دوباره زندگی کنم با تو رو قلبِ من نوشته تنها تو محبوبم کاش میشد زهرا .. صدای تو، تو خونه می پیچید لبِ حسن دوباره میخندید ای خوبم ای یاسِ پرپر بدونِ تو چیکار کنه حیدر یا زهرا.. مدتی هست رنگش پریده تموم موهاشم سفیده چی شده اینجوری شکسته به من بگو حسن چی دیده! تو کوچیکی قدش خمیده میگه زیرِ لب .. مادرمُ آزار نده برگرد.. 😭 برو عقب جلو نیا نامرد، ای نامرد شرمنده مادر .. تا زنده‌ام غمت با من باشه نشد مدافعت حسن باشه، ای مادر ای یاسِ پرپر .. خدا نگهدارت باشه مادر .. فاطمه جان؛ گیرم که زینبین تو خوابیدن آرام کردنِ حسن آسان نیست .. ▪️یک روز زینب سلام الله علیه جلو آمد صدا زد داداشم، حسن جانم .. چرا همش یه گوشه کز کردی و زانویِ غم بغل گرفتی .. داغ مادر دیدی، ما هم دیدیم .. تو داداش بزرگِ مایی .. ▪️قفل لب‌هاش باز شد .. صدا زد زینبم دست از دلم بردار .. هرچی دیدیم با هم دیدیم اما تو کوچه من بودم، شما نبودید ... 😭 هرچی تلاش کردم جلوش رو بگیرم نشد.. یا زهرا ... 😭 یا رب نصیب هیچ غریب دگر نکن دردی که گیسوان حسن را سفید کرد با صد امید حامی مادر شدم ولی دستش زِ سر گذشتُ مرا نا امید کرد هشتک کانال حذف نشود ❌ https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 دوباره در دلم آشوبِ عالم آمده است قیامت آمده یا که مُحَرَّم آمده است عزای کیست که حتی خودِ مُحَرَّم هم به سر زنان و پریشان و درهم آمده است عزایِ اشرفِ اولادِ آدم است،آری عزایِ بِنتِ نبیِ مُکَرم آمده است تمامِ خلق دُچارِ مُحَرَّم اند،ولی برای فاطمه دلهایِ مَحرَم آمده است 🔹اصلا نترس،هرکی میاد تو مجلس حضرت زهرا راحت بگه:آی مادر!...اگه مَحرَم نبودی اینجا راهت نمیدادن... آی مادر برای فاطمه دلهایِ مَحرَم آمده است دوباره فاطمیه آمد و یقین دارم در این حسینیه، صاحب عزا هم آمده است وضویِ گریه بگیر و بیا که در روضه عزیزِ فاطمه، با قامتِ خم آمده است رواست مُردن از این غم،که پُشتِ دَربِ بهشت برای سوختنِ گُل، جهنم آمده است ▪️اگر یه نفر میگفت: زهرا تازه بابا از دست داده،بیاید شاخه ی گل ببرید اینقدر گل جمع نمیشد،اما تا گفتن: بیایید هیزم بیارید همه دسته دسته هیزم آوردن بازم شالِ روضه،می شینه رو دوشم ببین که شبیهِ،تو مشکی میپوشم کجا روضه داری؟،کجا روضه خونی؟ کجا هی صدا میزنی مادرت رو؟ تو هم مثل مولا،شبا بین نخلا رو شونه ی چاه، میذاری سرت رو میگن مادرت موندنی نیست میگن روزِ مولا سیاهِ یکی نیست بگه مادر ما، بی گناهِ گیرم آتش به جفا ، در که نباید می سوخت آشیان سوخت، کبوتر که نباید می سوخت 🔸ابراهیم سلام الله علیه،افتخار این پیامبر اینِ که یکی از شیعیانِ امیرالمؤمنینِ....،روایات اینو میگن: برایِ یکی از شیعیانِ علی، آتش گلستان شد... آتش این بار گلستان نشد انگار ولی باغ و بستانِ پیمبر که نباید می سوخت.. کینه دارند اگر مَردمِ شهر از بابا وسطِ حادثه مادر که نباید می سوخت آتش افتاد در این مزرعه، گندم ها سوخت همه ی حاصلِ حیدر که نباید می سوخت زیر خاکسترِ دَر، شعله گرفت آتش باز خیمه ها سوخته، معجر که نباید می سوخت.. 😭 ظهر اگر سوخت برادر وسطِ معرکه عصر،چادرِ خاکیِ خواهر که نباید می سوخت.. 😭 از تنور آمده بابا وسط تشت ولی اینقدر هم دلِ دختر که نباید می سوخت بازم فاطمیه،دلم بیقراره بمیرم که مادر،ضریحی نداره باید فاطمیه،مدینه شلوغ شه باید مادر ما، حرم داشته باشه چی میشه شبیه،شبای مُحَرَّم تو کوچه خیابون، عَلَم داشته باشه یه عمره اینه آرزومون،با این آرزو غصه خوردیم ان شالله ببینیم تو صحنت، دسته بُردیم ناگهان روضه خوان پایش زمانی که به منبر باز شد گفت وای از لحظه ای که ناگهان در باز شد خواست سربسته بخواند، آه! اما هرچه کرد تا که حرف از آتش آمد، روضه آخر باز شد ما  در و دیوار را تنها شنیدیم و حسن دید در را با چه شدت سمت مادر باز شد آتیش گُر گرفته،داره در میسوزه ببین داره محسن،با مادر میسوزه یه سنگی رسیدُ،شکست بارِ شیشه یکی نیست بگه فاطمه پا به ماهِ گمونم که روضه،تمومی نداره آخه بین کوچه غلاف توی راهه رو دیوار پُر از رَدِّ خونُ،رو چادر پُر از رَدِّ پا بود تمومِ اینا اَجرِ عشقِ مرتضی بود ▪️نانجیبِ دومی خودش نوشت،گفت: وقتی اومدم پشت در،از افتخاراتش برا معاویه می نویسه،انگار کشور فتح کرده،وقتی اومدم پشت در، صدا نفس کشیدن های فاطمه رو می شنیدم.. 😭 ▪️معاویه! چنان با لگد به در زدم،صدایِ شکسته شدن استخوان های پهلویِ فاطمه رو هم شنیدم...😭 اما بمیرم زینب هم صدایِ شكستن استخوان های مادر رو شنید... یه بار اینجا زینب صدای شكستن استخوان هارو شنید،یه بار وقتی بالا تل زینبیه ایستاده بود،دید اسب هارو نعل تازه زدن،بر بدن داداشش..😭 حسین...آه حسین..... هشتک کانال حذف نشود ❌ https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🔹روزِ آخر بلند شد هم غذا درست کرد هم نون پخت هم خونه رو آب و حارو کرد .. هم موهایِ زینبُ شانه زد .. آخه این دست که بالا نمی اومد .. اما امروز هرجور بود این شانه رو برداشت موهای بچه هارو یکی یکی شونه زد .. همچین که به حسینش رسید هی دست زیرِ گلوش میزد .. آی قربونت بره مادر .. از آتشِ تنور کمی فاصله بگیر آتش بد است با من و با روزگار من مثل قدیم باز علی جان صدام کن دستی بکش به رویِ دل بی‌قرار من زهرا ، برات لقمه گرفتم قبول کن روزه بس است ، آب شدی روزه‌دارِ من اسماء برای خانه دو تابوت لازم است مرگ من است لحظۀ مرگِ نگار من من بودم و کسی به تو با تازیانه زد تا عرش رفت آهِ دلِ ذوالفقارِ من به دلم رنگ و روی غم خورده روزگار علی بهم خورده آسمان بغض کرده باریده فاطمه ضعف کرده خوابیده سخت صبر علی مَحک خورده پیشِ چشمش زنش کتک خورده نانجیبان شرر به باغ زدند به رویِ سینه میخِ داغ زدند رفت بالا دو دست ، وای به من گوشواره شکست ، وای به من کعبۀ کردگار خاکی ش چادرِ وصله‌دار خاکی شد از شررِ میخِ اگه که مادر داره میمیره زیر سرِ میخِ این سرفه‌های خونیِ شب‌ها از اثر میخِ زیر سرِ میخِ.. بی‌صدا میسوزه دار و ندار علی میون شعله‌ها میسوز فاطمه بین آتیشه اما ، مرتضی می‌سوزه بی‌صدا می‌سوز بین در و دیوار همه وجودش داره می‌سوزه از ضربۀ مسمار اونقده قنفذ زده به دستش که افتاده از کار بین در و دیوار . یکی لگد میزد یادم نمیره وقتی مغیره حرفای بد میزد خودم دیدم دومی با هرچی دستش اومد میزد مغیره میخنده با دل پر کینه داره دست بابامُ میبنده نالۀ زهرا بلنده اما علیِ شرمنده مغیره میخنده .. از رو دلم رد شد اون بی‌حیا که درو شکست از رو مادرم رد شد یادم نمیره تو کوچه دستش از رو سرم رد شد از رو دلم رد شد .. بی‌حیا سیلی زد زهرا حواسش نبود و نامرد بی‌هوا سیلی زد بشکنه دستش اون که جلوی مجتبی سیلی زد بی‌هوا سیلی زد .. اینا همش درده چشای مادر سیاهی میره، رنگ رخش زرده اون که شکست پهلو رو غرور حسن‌و له کرده اینا همش درده .. مگه زدن داره؟ آخه مگه دختر پیمبر لایق آزاره؟ یه زن هیجده ساله که بچه تو شکمش داره مگه زدن داره؟ از کوچه مون برو، برو دیگه نبینم تورو، تورو دستت سیاهه نزن... حسینم ای بی‌سر ، حسین عریان‌پیکر تو رو تشنه کشتن ، بمیرم ای مادر دوید و دویدم ، برید و بریدم سرت را روی نیزه دیدم قَتَلوک بُنَیَّ ، ذَبَحوک بُنَیَّ او می‌دوید و من می‌دویدم او سوی مقتل من سوی قاتل او می‌نشست و من می‌نشستم او روی سینه من در مقابل او می‌برید و من می‌بریدم او از حسین سر ، من از حسین دل هشتک کانال حذف نشود ❌ https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🔹مصیبت بی بی دو عالم آنقدر سنگین است که کمر امیرالمومنین (علیه السلام) زیر بار این مصیبت خم شده. در طول این چند روز چه بر امیرالمومنین (علیه السلام) گذشت؟ 🔸حضرت فاطمه (سلام الله علیها) که رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) خم می‌شد و دستش را می‌بوسید و به استقبالش می‌رفت و او را در جای خود می‌نشانید؛ سینه اش را می‌بویید و می‌فرمود: «فِدَاهَا أَبُوهَا»، بوی بهشت را از حضرت فاطمه (سلام الله علیها) می‌شنوم. حضرت فاطمه (سلام الله علیها) که حضرت درباره او می‌فرمود: «إِنَّ اللَّهَ یَغْضَبُ لِغَضَبِ فَاطِمَهَ وَ یَرْضَى لِرِضَاهَا»؛ به کسی یا چیزی یا امری غضبناک شود خدا غضب می‌کند. اگر حضرت فاطمه (سلام الله علیها) راضی شد، خدا راضی می‌شود. حضرت فاطمه (سلام الله علیها) که حضرت می‌فرمود: «إِنَّ فَاطِمَهَ بَضْعَهٌ مِنِّی، وَ هِیَ رُوحِیَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیَّ»؛نگویید حضرت فاطمه (سلام الله علیها) روح من و جان من است. حضرت فاطمه (سلام الله علیها) که می‌آمد درب خانه اش، حضرت اجازه می‌گرفت و وارد می‌شد. بی اجازه وارد خانه نمی‌شد. 🔹حضرت فاطمه (سلام الله علیها) که پیغمبر خدا وقتی مسافرت می‌رفت، آخرین خانه برای وداع، خانه حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بود. وقتی برمی گشت، اولین خانه‌ای که وارد می‌شد خانه حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بود. 💠آیا این حقایق تاریخ رد کردنی است؟ در مدینه طوری غریب شود که بریزند خانه اش را آتش بزنند. او را بین در و دیوار بگذارند. نامحرم‌ها در کوچه او را محاصره کنند. ▪️از امام صادق (علیه السلام) سؤال شد: آقا! سبب وفات حضرت فاطمه (سلام الله علیها) چه بود؟ حضرت فاطمه (سلام الله علیها) که جوان بود. فرمود: قنفذ فلانی به دستور او حضرت را هدف قرار داد؛ وقتی آمد کمربند امیرالمومنین (علیه السلام) را گرفت، دومی دستور داد مغیره، دست حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را کوتاه کن. چه کردند؟ هجوم دسته جمعی به حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بردند. ▪️تعبیری که از امام مجتبی (علیه السلام) نقل شده، این است که حضرت به مغیره رو کرد و فرمود: تو همان کسی هستی که آنقدر مادرم را زدی که غرق در خون شد. 🔹امیرالمومنین (علیه السلام) صحنه‌ها را دیده و طبق پیمانی که ازش گرفته شده صبر کرد. در نقل کافی شریف هست که وقتی بعضی از این صحنه‌ها را جبرئیل نقل کرده که یا رسول الله (صلّی الله علیه و آله وسلّم) باید امیرالمومنین (علیه السلام) میثاق به صبر کند. حضرت به رو افتاد و بعد عرض کرد: یا رسول الله (صلّی الله علیه و آله وسلّم)! اگر خدا می‌خواست باید صبر کنم، صبر می‌کنم. امیرالمومنین (علیه السلام) صبر کرد. ▪️وقتی امشب بدن حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را غسل و کفن کرد، تحویل رسول خدا داد. دیگر صبر امام علی (علیه السلام) کم شد و عرض کرد: «قَلَّ یَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِیَّتِکَ صَبْرِی وَ رَقَّ عَنْهَا تَجَلُّدِی»؛ فرمودی صبر کن، تحمل کردم، ولی دیگر صبر امام علی (علیه السلام) کم شده. «یَا رَسُولَ اللَّهِ أَمَّا حُزْنِی فَسَرْمَدٌ»؛ دیگر غصه من پایان پذیر نیست؛ اما دیگر تا آخر عمر از این غصه خواب به چشم امام علی (علیه السلام) راه ندارد. ▪️ یا رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) خودت می‌دانی چه بر ما گذشته. «وَ سَتُنْبِئُکَ ابْنَتُکَ بِتَظَافُرِ أُمَّتِکَ عَلَى هَضْمِهَا»؛ به زودی دختر عزیزت به تو خواهد گفت که امت تو پشت به پشت هم دادند که حضرت فاطمه (سلام الله علیها) نباشد و او را نابود کنند. یا رسول الله (صلّی الله علیه و آله وسلّم)! با امام علی (علیه السلام) اسراری است که حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در میان می‌گذاشت. تو از حضرت فاطمه (سلام الله علیها) سؤال کن چه بر سر ما آمد و ما در این میثاق و عهدمان کنار شما ایستادیم. تعبیرم این است که یا رسول الله (صلّی الله علیه و آله وسلّم) تو مرا وصیت کردی. آن چنان خاموش که کار حرف زدن به اشاره افتاده؛ اگر می‌بینی مخفیانه حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را آوردم و دفن کردم؛ اگر می‌بینی همه را دعوت به سکوت و آرامش می‌کنم که مبادا دشمن با خبر شود، این‌ها از وصیت و سفارش شماست یا رسول الله (صلّی الله علیه و آله وسلّم) به وصف غربتم این بس بود که با سیلی ز گوش همسر من گوشواره افتاده هشتک کانال حذف نشود ❌ https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 وای مادرم…  خوب خودش رو شست، تمام زخم ها رو 🔹گفت: شماها شاهد باشید من بدنم رو پاكیزه كردم، شب به هیچ وجه نمیگذارید علی لباس من رو در بیاره، برای اینكه علی میمیره وای مادرم… 🔸اسماء میگه بدنش رو شست، بعد فرمود: فضه دست به هیچ كاری نمیزنی، گفتم چشم خانم، خیلی خوشحال شدم، دیدم خیلی حالش خوب شده، خدا رو شكر كردم، دعای علی گرفته، حالش مساعد شده، فرمود: خودم خونه رو جارو میكنم، بچه هام رو یك یك بیار، زینبین رو آوردم، شروع كرد سر و بدن اینها رو شستن، حسنین رو آوردم، دیدم با همون دست لاغرش داره بدن رو میشوره “نمیدونم لرزش بدن دیدی یا نه “فضه میگه گریه نمی كردن، یه ماه بود مادرمون كاری نمیتونست انجام بده.. 😭 یك یك بدن بچه هاش رو شست، سر بچه هاش رو شانه زد، به فضه گفت: چون چند روز من نیستم، تا حالشون تغییر كنه، تنور رو روشن كن، دیدم آروم آروم اومد كنار تنور آتش گرفته، نان با همون دست شكسته اش طبخ نمود، نان هارو كنار گذاشت، كار خونه تموم شد. گفت: زینبینم رو ببرید خونه ی دختر عموم، دخترا رو بردند، پسرها رو گفت برید سمت باباتون(مادر می خواد راحت جون بده) 🔹 بچه ها بیرون رفتند، ام سلمه میگه: فرمود: بستر من رو وسط حجره ی اتاق بنداز، بسترش رو انداختند”امشب تو خونه رفتی، چند لحظه این دست راستت رو بذار زیر صورتت، یه مقدار كه خوابیدی، دیگه هرجور بلدی بخواب، اون لحظه رو نیت كن، ▪️آخه”ام سلمه میگه: دستش رو زیر صورتش گذاشت، معلومه این صورت درد میكنه.. 😭 دیدن سرش رو گذاشت رو این دستش، دیگه صداش نمیآد، وای مادر وای مادر، ام سلمه یا اسماء میگه من هرچی صدا زدم حبیبه ی خدا، قرة عین الرسول، فاطمه جان، اومدم روپوش رو زدم كنار، دیدم كار تمومه.. 😭 اسماء میگه من اومدم سمت مسجد، یه وقت دیدم حسنین دارن میان، هردوتاشون امامند، وجودشون از غیب خبر میده، دیدم هراسانند، تا سلام كردم جواب سریع دادند، فرموند: اَینَ اُمی؟مادرم كجاست؟..😭 گفتم مادرتون؟استراحت میكنه، گفت: نه اسماء بخدا تا حالا ندیدم مادرمون این موقع شب بخوابه، گفتم: براتون غذا تهیه كرده، حسن جان، امام مجتبی فرمود: اسماءتو این مدت كه تو این خونه هستی، تا حالا كی دیدی ما بی مادر غذا بخوریم عرض كردم آقازاده ها یه خواهشی ازتون دارم، برید باباتون رو تو مسجد خبر كنید، تو یه مقتل دیگه میگه: فضه اومد در مسجد، امیر المؤمنین، سلمان، دیگران، نشسته اند، سلمان میگه دم در مسجد شلوغ شد، دیدم صدای گریه میآد، بلند شدم ایستادم ببینم چه خبره.. دیدم فضه داره داد میزنه، حسنین اومدند، آقا متوجه شد بلند شد، اومد جلو، پرسید چه خبره؟عرض كردند: آقاجان اگه میخواهید فاطمه رو زنده ببینید، نگفتند: از دنیا رفته كه، زود بیا، تا این جمله رو شنید، یه نگاهی به حسنین كرد، روایت داره، از پشت افتاد، دیدن هی داره صدا میزنه وَمَن العزا، كیه من و آروم كنه تو این غصه، از مسجد تا خانه راهی نبوده، چندین بار عبا پیچیده شد دور پاهاش ردایش دور پا پیچیده میشد جهانش پیش دیده تیره میشد رسید و دید شهبار خسته زجا برخیر ای پهلو شكسته ▪️فرمود: من علی ام، پاشو، پاشو من علی ام، بدن رجعت كرد، صدای فاطمه با علی خوشه، صدای علی ام با زهرا خوشه، جون داده، دوباره برگشت، سه مرتبه تو عالم جون داد زهرا، اینجا یه بار بود، یه بارم بچه ها اومدند دیدند دست های مادر از تو كفن بیرون اومد، لیة القدر سه شبه، سوره كوثر چند آیه است؟ امشب اُمدید 🔹امام باقر می فرمایند: مادرما صد جا میاد كمكتون میكنه، الله اكبر، چشماشو باز كرد، شروع كرد گریه كردن، فرمود از بابام شنیدم، بالا سر محتضر هر كی قرآن بخونه، جون دادن برا محتضر آسون میشه، علی جان برام قرآن بخون، همچین كه شروع كرد قرآن خوندن، یه وقت دید آروم آروم این پلك های چشم، رو هم افتاد، آی زهرا...😭 هشتک کانال حذف نشود ❌ https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 مادر امشب زینبت را ناز کن چشمهای بسته ات را باز من یا مکن مادر از این خانه سفر یا که زینب را به همراهت ببر ▪️زینب چهار ساله دوید دامن بابا را گرفت صدا زد : بابا مادرمان را کجا می بری ؟ خدا نکند یک مادر جوانی درخانه جان بدهد بیش از همه بچه های خانه می سوزند ، گریه می کنند، مادر مادر می گویند شب بود گل خانه ی ما را بردند  بی جان تن جانانه ی مارا بردند آهسته در سوخته را وا کردند خاکستر پروانه ی ما را بردند   ▪️قربان آن بدنی که علی شبانه غسل و کفن کرد . من از شما می پرسم که آیا دیده اید مردی خودش خانمش را دفن کند . ▪️بدن زن را که می خواهند دفن کنند دو محرم باید باشد که یکی بالای قبر و یکی داخل قبر ، امیر المؤمنین یک محرم فاطمه بود . فرمود : وقتی که بدن را سرازیر قبر کردم دیدم دو دست  مثل دستهای پیامبر نمایان شد همه ناله بزنید یا زهرا... 😭 هشتک کانال حذف نشود ❌ https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 بنال ای دل که اینجا ناله دارد درون سینه داغ لاله دارد به ماه آسمان برگو متابد که اینجا ماه هجده ساله دارد ▪️امشب شب شهادت بی بی دو عالم زهراست ، بمیرم برای بچه ها ی بی مادر زهرا ، امشب غریبانه غسل مادر را نظاره می کنند ، اشک می ریزند . ▪️اگر با چشم دل نظاره کنی می بینی امام حسن یک طرف ، امام حسین یک طرف ، زینب و ام کلثوم یک طرف دیگر نشسته اند گریه می کنن...😭 یک وقت علی کنار بدن فاطمه فرمود : عزیزانم بیائید یک بار دیگر مادرتان را ببینید یک وقت بچه ها روی بدن مادر افتادند ، یه دست به گردن حسین ،یه دست گردن حسن...😭 یک وقت منادی ندا کرد یا علی بردار بچه ها را از روی سینه زهرا ، ملائکه ها ی آسمان بی طاقت شدند ... 😭 اما علی جان کاش کربلا بودی ، آن وقتی که ناز دانه ی حسین خود ش را روی بدن بی سر بابا انداخت یک جمله ا ی کنار بدن بی سربابا کفت دل شیعه را می سوزاند . نگفت بابا آب می خواهم ، نگفت بابا بغلم کن ، گفت بابا نگاه کن عمه ام را با تازانه می زنند... 😭 هشتک کانال حذف نشود ❌ https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 امروز همه دلها را روانه ی مدینه کنیم ، برای زهرا و علی گریه کنید ، مولا علی میان مسجد بود خبر آوردند زود به خانه بیا ،ممکن فاطمه را زنده نبینی به خانه آمد صدا زد فاطمه جان جواب نشنید ،دخت پیغمبر ، مادر حسن و حسین ، جوابی نشنید صدا زد فاطمه جان من پسر عمه ت علی هستم با من حرف بزن.. 😭 فاطمه چشمان خود را باز کرد با نگه روی علی را ناز کرد دست مولا گرفت آن نازنین گفت ای مولا امیر المؤمنین هر چه گوئی من اطاعت می کنم غمخور خود با تو بیعت می کنم فاطمه گردد بلا گردان تو هستی زهرا فدای جان تو ای انیس خلوت شب های من گوش کن بر این وصیت های من یا علی شب بر سر قبرم بمان هل اَتی بر کوثرت یاسین بخوان گفت وگفت و دیده را بر هم گذاشت هل اتی را غرق در ماتم گذاشت چاره ساز عالمی بیچاره شد کوثر قرآن ز قرآن پاره شد هشتک کانال حذف نشود ❌ https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 چرا بانوی من امروز از جا بر نمی خیزی ز اشک فضه و افغان اسما بر نمی خیزی به هنگامی که خوابیدی تو خود گفتی صدایم کنـ صدایت می کنم آهسته امّا بر نمی خیزی چنان هر روز حاضر کرده ام آب وضویت بود وقت نماز ظهر آیا  بر نمی خیزی حسن بالای سر گرید چرا سر بر نمی گیری حسین افتاده برپایت که بر پا بر نمی خیزی صدای کوبه ی در می رسد گویا علی آمد نه بهر من چرا از بهر مولا بر نمی خیزی 🔹دل ها بره مدینه ، فرمودند : اسماء برایم آب بیاور وضو گرفتند ، به روایتی غسل کردند ، خود را معطر نمودند ، جامه نو به تن کرد آخر فاطمه می خواهد به ملاقات رسول الله برود ، یک جامه به بدن کشیدند 🔸فرمودند  : اسماء ساعتی صبر کن ، مرا صدا بزن اگر دیدی جواب ندادم بفرست مسجد امیر المؤمنین را خبرکنند. ▪️ اسماء می گوید: ساعتی بعد زهرا را صدا زدم ، دیدم جواب نمی دهد ، همین که جامه را از روی زهرا کنار زدم دیدم فاطمه جان داده ، صدای ناله اسماء بلند شد... 😭 حَسنین وارد خانه شدند اسماء هیچوقت سابقه نداشت مادر این موقع بخوابد. دوید امام حسین کنار بستر مادر همین که بدن مادر حرکت داد  دید مادر از دنیا رفته صدا زد : یا اَخاه آجَرَکَ اللهُ فی ِ الوالِدَةِ... 😭 امام حسن آمد کنار بدن مادر صورت به صورت مادر گذاشت ، امام حسین صورت به کف پای مادر..😭 صدا می زند مادر من حسینم با من حرف بزن . اینجا صورت به کف پای مادر جوانش گذاش.. ▪️کربلا هم خم شد کنار بدن علی اکبر ، صورت به صورت غرق خون میوه ی دلش علی اکبر گذاشت ، همه بگیم یا حسین... 😭 هشتک کانال حذف نشود ❌ https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 سلام بر مدینه و روضه ی روح پرورش سلام بر مدینه ومسجد  و قبر و منبرش سلام برمدینه و فاطمه مطهرش سلام بر مدینه و بقیع حُـــزن آورش 🔹پیغمبر یک روز وارد خانه شد دید خدیجه دارد با کسی سخن می گوید فرمود : خدیجه جان با کی حرف می زدی ؟ کسی که تو خانه نیست عرضه داشت: یا رسول الله ، اَلجَنینُ الّذی فی بَطن تِحَدِّ ثُنی یؤنُسنی یا رسول الله بچه ای که در رحم دارم با من حرف می زند ،مونس من شده ، همدم من است. غم مخور مادر که غمخوارت منم این جهان و آن جهان یارت منم فرمود : خدیجه جبرئیل به من خبر داده او دختر است خدا نسل مرا از وی قرار می دهد ▪️امّا یک روز هم پیغمبر وارد خانه فاطمه شد دید زهرا تو حجره ی خلوت با یکی کسی حرف می زند بابا بگو با که داری حرف می زنی ؟ ▪️عرضه داشت بابا ، بچه میان رحم انیس من ِ،اما گاهی حرفهایی می زند دلم را آتش می زند ، بابا یک روز صدا می زند أنا الغریب ، یک روز صدا می زند أنا المظلوم ، یک روز صدا می زند أناالعطشان..😭 فرمود فاطمه جان بچه ات پسر است اسمش حسین است واقعه کربلا پیش می آید حسین تو را بین دو نهر آب، با لب تشنه می کشند.. 😭 هشتک کانال حذف نشود ❌ https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 بخوان بلال اذان بگو كه، یاس كبود دلتنگ است اذان بگو كه اذان تو ، آسمان رنگ است اذان بگو كه پس از رحلت رسول خدا مصاحب دل من، ناله ی شباهنگ است اذان بگو به صدای بلند، افشا كن اذان فقط اذان نبود، بلال برو بالای مأذنه بگو چه خبره اذان بگو به صدای بلند، افشا كن كه پشت پرده ایمان، فریب و نیرنگ است اذان بگو كه بدانند بعد پیغمبر نصیب آینه های خدا نما سنگ است نه من غبار یتیمی نشسته بر رویم ببین جمال آینه هایم مكدر از زنگ است 🔹اومد تو كوچه ی بنی هاشم، مدتی زیادی نیست بلال از مدینه رفته، تا رسید جلوی در خونه ی فاطمه، من ازت یه سئوال می كنم، كدوم در، یه نگاه به در و دیوار سوخته كرد، این همون دریه كه جبرئیل می ایستاد، چه خبره؟چی شده مدینه؟ نه، بلال نه من غبار یتیمی نشسته بر رویم ببین جمال آینه هایم مكدر از زنگ است 🔸بی بی اذون می خواد بشنوه، ولی نه همون اذون، این جوری اذون به دل بی بی می شینه بگو كه اشهدان علی ولی الله بگو كه لحن مناجات من غم آهنگ است ▪️بگو آی مردم، این همون علی ِ كه پیغمبر جلوی شما دستشو آورد بالا، حالا همون دستارو با طناب می بندید، ای وای بر شما.. بگو كه فاطمه در حشر اگر ناز كند بهشون بگو رضایت من همه چیزه، بهشون بگو بابام گفته، ان الله یغضب لغضب فاطمه، و یرضی لرضاها.. بگو كه فاطمه در حشر اگر ناز كند كُمیت جمله شفاعت كنندگان لنگ است به این مردم یه پیغام دیگه ام برسون، بگو كه : بگو كه فاطمه این یكی دو روز مهمان است سفر به خیر بگویید وقت ما تنگ است زود برو بالای مأذنه، رفت بالای مأذنه، همه تو خونه هاشونن، كسی منتظر نیست، همه می دونند، بلال دیگه تو مدینه اذون نمی گه، یه مرتبه مدینه لرزید، صدای بلال خونه به خونه ی مدینه رو طی كرد. الله اكبر این الله اكبر، در و دیوار مدینه رو بیداركرد الله اكبر صدای الله اكبر بلند شد، انگار بی بی یه جون دوباره گرفت، اشاره كرد به بچه هاش بلند شن، زیر بغل هاشُ بگیرند، الله اكبر، الله اكبر زینبم برو سجاده مو بیار، حسنم برو یه ظرف آب بیار، مادر میخواد، وضو بگیره، بچه ها نمی دونستند خوشحال باشند، ناراحت باشند، علی نگاه كرد، دید رنگ صورت زهرا داره، برافروخته می شه، صدای بلال اینجوری بی بی رو تكون داد اشهد ان لااله الا الله ▪️یه نگاه كرد علی، دید فاطمه اش دست به پهلو بلند شد، می خوای نماز بخونی دختر پیغمبر، تو كه تا حالا نشسته نماز می خوندی، اشهد ان لااله الا الله.. ایستاد بی بی، قربونت برم مادر، تا صدای بلال بلند شد، اشهد أن محمدً رسول الله.. ▪️عبارت تاریخ، می گه: فشهقت فاطمه، دیدن بی بی یه ناله زد، و سقطت بوجهها و غشیا علیها... 😭 ▪️دیدن فاطمه با صورت اُفتاد رو سجاده، ان شاءالله هیج وقت مادرت جلوت از هوش نره، زینب هی تو سرش می زد.. 😭 حسین دوید گفت:بلال دیگه بسه، وای….، این یه اذون نیمه كاره بود، دیگه بعد از اسم پیامبر همه چیز به هم خورد، اذون ادامه پیدا نكرد..😭 🔹من یه اذون دیگه یادمه، یه جای دیگه ام یكی دیگه اذون گفت، اونم تو مجلس شراب، اونجایی كه دستای زینبُ بستند، زین العابدین داره خطبه می خونه، نا نجیب میخواد كسی صدای زین العابدینُ كسی نشنوه، گفت: پاشو اذان بگو، تا اذون 🔸گفت:كلمه كلمه امام سجاد، با اذون اون مرد حرف زد، رسید به اسم پیغبر گفت: صبر كن مؤذن یه سئوال دارم، یزید علیه لعنه، نشسته رو تخت نحسش، گفت:داری میگی محمد، سئوالم اینه.. ▪️این محمدی كه میگی، جد منه یا جد یزید، همه ایستادن، گفت جوابشم همه می‌دونید، می دونید جد یزید كس دیگه است، اگه جد منه، پس چرا دستای منو تو غل و زنجیر بستید، اگه جد منه این حسین بابای منه، چرا داری با چوب خیزران می زنی، ای حسین…😭 هشتک کانال حذف نشود ❌ https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ای مادر یازده امام معصوم ای غربتت از قبر نهانت معلوم در کوچه میان خیل دشمن تنها کردی تو حمایت از علی مظلوم 🔹کسی آمد محضر امام صادق علیه السلام عرض کرد : یا بن رسول الله خدا به من دختری عطا کرده ، امام صادق علیه السلام فرمود: نامش را چه گذاشتی ؟ گفت نامش را فاطمه گذاشتم ، قطرات اشک از چشمان مبارک امام صادق سرازیر شد هی می فرمود : فاطمه فاطمه.. 🔸یک وقت امام رو کرد به این مرد فرمود : حالا که نام دخترت را فاطمه گذاشتی مبادا دلش را بسوزانی ، مبادا سیلی به صورتش بزنی ، حالا که نام دخترت را فاطمه گذاشتی نامش را با  تجلیل و تکریم ببر... ▪️حالا من از شما عاشقان فاطمه سئوال می کنم با این وجود نازنین مدینه چه کردند ؟ آنقدر آزارش دادند که فرمود : الهی عجل وفاتی سریعاً شرح سفارشات نبی را ستمگران با میخ در به سینه زهرا نوشته اند بیاد آن لحظه که یتیم های فاطمه آمدند خودشان را روی مادر انداختند ( آی عزیزانی که مادر از دست دادید مادر چراغ خانه است وقتی مادر جوانی از دنیا برود اگر دختر کوچک داشته باشد از همه بیشتر برای دختر خرد سال و کوچک سخت است بی مادری خیلی برایش گران تمام می شود ) ▪️قربون تو زینب چهار ساله برم چهار ساله بودی مادرت زهرا را از دست دادی . اینجا علی ، بچه های یتیم فاطمه را با نوازش از روی بدن مادر کنار زد ▪️اما کربلا  نازدانه حسین را ، با تازیانه از بدن پدر جدا کردند... 😭 هشتک کانال حذف نشود ❌ https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor