#متن_روضه
#اربعین
#گریز_سوم
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
چهل روز است حسینم را ندیدم
بلایش را به جان و دل خریدم
چهل روز چهل منزل اسیرم
دعا کن در کنار تو بمیرم
چهل روز غم چهل ساله دیدم
غم و اندوه دیدم ناله دیدم
سر پر خون تو همراه من بود
به هر جا چلچراغ راه من بود
همین جا غرق در غم شد وجودم
تن پاک ترا گم کرده بودم
میان نیزه ها دل باختم من
تو را دیدم ولی نشناختم من
اگر امروز برداری سرت را
تو هم نشناسی ای گل خواهرت را
ز جا برخیز ای نور دو دیده
ببین مویم سپید و قد خمیده
▪️روز اربعین ، امام حسین دو زائر دل شکسته داشته
یکی زینب و دیگری جابر است...
اما عاشقان ابی عبدالله جابر برای اولین بار قبر ابی عبدالله را زیارت می کنه
▪️ولی عمه سادات اولین بار در گودال قتلگاه بدن بی سر برادر را در آغوش گرفت بوسه بر رگهای بریده برادر گذاشت .
▪️ سر به طرف آسمان بلند کرد گفت : خدایا این قربانی را از آل الله قبول بفرما .
در قتلگاه جسم برادر به روی دست
بگرفت کای خدای من این جا زینب است
قربانی تو است بکن از کرم قبول
کاری چنین ز عهده ی ایمان زینب است
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#متن_روضه_شهادت_امام_حسن
#گریز_سوم
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🔹حضرت زهرا سلام الله علیها از رسم تشییع جنازه ی عرب ناراحت بود؛ چون بدن میت را روی تخته ای می گذارند و روپوشی روی آن می اندازند. حجم بدن میت معلوم بود.
🔸اسماء عرض کرد: آن زمانی که من در حبشه بودم؛ مردم حبشه برای حمل جنازه چیزی را که پوشاننده بود ساخته بودند به طوری که دیواره داشت و حجم بدن معلوم نبود.
عرض می کنیم: ای اسماء خدا خیرت بدهد که این پیشنهاد ساخت تابوت دیواره دار را دادی و گرنه نمی دانیم در جریان تیراندازی به تابوت امام حسن علیه السلام چه بر سرجنازه ی امام می آمد؟
▪️حضرت عباس علیه السلام چه حالی میشد و چه میکشید؟ نمیدانم امام حسین علیه السلام در آن حال چه میکرد؟
به هر حال در جریان تشییع جنازه ی امام حسن علیه السلام و تیرباران جنازه ی او تابوت بین بدن و تیرها یه مقدار فاصله ایجاد کرده بود.
▪️ ولی دلها بسوزد برای غریب کربلا... 😭
بدن امام از تیرها و نیزه ها و شمشیرها و سنگ ها و چوب ها و... قطعه قطعه شد و زیر سم اسبان قرار گرفت و استخوان هایش خرد شد... 😭
کی بود گمانم که کند دشمن جانی
بر مصحف صد پاره پاره ی من اسب دوانی
ممنوع شود دیدگانم از اشک فشانی
مهلت ندهندم که کنم مرثیه خوانی
#گریز_چهارم
🔹چرا به امام حسن علیه السلام میگویند: غریب مدینه؟
✓ یک وجه میتواند این باشد که قبر شریف آن حضرت در بقیع؛ گنبد و بارگاه و ظاهری ندارد.
✓ یا بگویم وجه غربت آن حضرت این است که سرداران لشکر امام حسن به او خیانت کردند و حتی دوستانش به او گفتند: یا مذل المومنین؛ ای کسی که ذلیل کننده ی مومنان هستی؛ اینها همه درست است
✓اما یک وجه هم این است که امام حسن تنها پسری بود که در آن کوچه همراه مادرش، حضرت زهرا سلام الله علیها حاضر بود تنها فرزندی بود که دید مادرش در آن کوچه سیلی خورد و نقش زمین شد...😭
▪️ بعد آن جریان هم نمی تونست به کسی حرفی بزنه. همه ی این ها بغض شده بود. باید هم بعدها به صورت پاره های جگر درون طشت بریزد؛ لذا
از تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد
و آن طشت را از خون جگر باغ و لاله کرد
خونی که خورده بود همه عمر از گلو ریخت
دل را تهی ز خون دل چند ساله کرد
ممنونم ای زهر جفا کردی مرا حاجت روا
درد غم و دیرینه ام دادی طبیبانه شفا
کاش آن زمان می آمدی در کوچه های بی کسی
تا می گرفتی پیش از این با جرعه ای جان مرا
تا که نمی دیدم دگر آن صحنه های پر شرر
شاهد نمی شد چشم من بر ضرب سیلی جفا
یا آنکه آتش می زدی بر این دل خونین جگر
تا که نبینم پشت در افتادن خیرالنسا
هشتک کانال حذف نشود ❌
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
#متن_روضه
#مولا
#گریز
#رمضان
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#گریز_اول
امیرالمؤمنین (ع) زخمی و مجروح در بستر افتاده بود . رنگ صورتش به قدری زرد شده
که دیگر با رنگ زرد دستمالی که به سر بسته است ، قابل تشخیص نیست.. 😭
بچه های امیرالمؤمنین
دورش نشسته اند ، مولا وصیت ها و سفارش ها را کرد .
حضرت عباس (ع) دو زانو نشسته بود . هی این فرق شکافته ی بابا را نگاه می کرد
و اشک می ریخت ، این صحنه را به ذهن بسپار کمی بیا جلوتر یک وقتی دیدند
حضرت عباس (ع) سوار بر اسب ، تیر در چشم ، دستان بریده، خم شده است ،
می خواهد تیر را با کمک زانوانش از چشم بیرون بیاورد... 😭
نامردی با شدت ،
عمود آهنین را به فرق حضرت عباس فرود آورد..😭
فرق او را مثل فرق پدرش علی شکافت
شبیه پدرش امیرالمؤمنین شد.. 😭
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#گریز_دوم
ام کلثوم رفتار پدر را که می دید خیلی مضطرب شده بود. خدایا! این چه حالتی است
که امشب امیر المؤمنین (ع)دارد؟
از رفتار و گفتار امیرالمؤمنین (ع) یک چیزهایی فهمیده بود،
ولی مطمئن نبود، باور نمی کرد. اما جانم به قربان عمه سادات حضرت زینب (س)
وقتی با اباعبدالله (ع) خداحافظی کرد دیگر از برادر قطع امید کرده بود.
دیگر امید برگشت برادر را نداشت. خودش پیراهن کهنه را که به جای کفن بود
برای امام حسین (ع) آورد. این طور با برادر وداع کرد... 😭
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#گریز_سوم
در شهادت امیرالمؤمنین (ع) قاتل فقط یک ضربه زد و فرار کرد. به علاوه از پشت و مخفیانه بود.
ولی شهادت امام حسین (ع) در ملأعام بود. لشکریان و تماشاچیان همگی
از مسلمین و نمازگزاران بودند و همه ریختن خون پسر رسول الله (ص) را افتخار می دانستند... 😭
می زدند و می کشتند و قطعه قطعه می کردند. و خود را پیروز می دانستند.
ابن ملجم فرار کرد،
ولی آنان همانند قهرمانان که برای معرفی و شناخته شدن بالای سکوی قهرمانی می روند،
سر بریده امام حسین (ع) را بر بالای نیزه کردند و آن را نشان جمعیت دادند.
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#متن_روضه
#شهادت_امام_صادق
#شوال
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
▪️منصور خیلی ظلم کرد به امام صادق علیهالسلام، چند بار تصمیم شهادت حضرت را گرفت. خانه حضرت را به آتش کشید...
🔹نیمه شب مأمور میفرستاد خانه حضرت، اجازه نمیداد حضرت عمامه بر سر بگذارد، عبا بر دوش بیاندازد، پای پیاده حضرت را به قصر منصور میبرد.
▪️ابنربیع: از دیوار خانه امام صادق بالا رفتم، دیدم آقا میان حجره مشغول عبادت و راز و نیاز، وارد شدم،
گفتم: آقا بلند شوید برویم، منصور شما را احضار کرده.
▪️فرمود: اجازه بده دو رکعت نماز بخوانم، گفتم نمیشود. فرمود: اجازه بده عمامه بر سر بگذارم، گفتم نمیشود..
من سواره میرفتم و ایشان پیاده، برگشتم نگاه کردم، دیدم عرق بر پیشانی آقا نشسته... 😭
▪️آقا را آوردند پیش منصور، سه بار شمشیر کشید و در غلاف کرد، آقا را با احترام برگرداندند. سؤال کردند: منصور چه شد؟ گفت: هر سه بار پیامبر را دیدم.
#گریز_اول👇
▪️یا امام صادق؛ شما را شبانه بیرون بردند؛
اما جدتان علی رو در روز روشن، در انظار مردم از خانه بیرون آوردند! بچهها نگاه میکنند، یک طرف مادر روی زمین افتاده..😭
▪️ یک طرف ریسمان به دستان بابا..😭
حضرت فاطمه دوید دنبال امیرالمؤمنین، کمربند آقا رو گرفت، نمیگذارم ببری..
▪️آن نانجیب صدا زد قنفذ… قنفذ هم با غلاف شمشیر…😭
امام صادق فرمود: علت شهادت مادرم فاطمه، همان غلاف شمشیر بود... 😭
#گریز_دوم👇
▪️اما کربلا با تازیانه زینب کبری را میزدند... 😭
#گریز_سوم👇
▪️یا رسول الله؛ شمشیر برهنه دیدی طاقت نیاوردی؛ اما کربلا، زینب آمد بالای تلّ زینبیه، دید شمشیرها و نیزهها بالا میرود و همه در یک نقطه فرود میآید، گرد و غبار بلند شده، زینب حسین را نمیبیند... 😭
دستهایش را گذاشت بالای سر، هی صدا میزد: وا محمدا، وا علیا، وا اماه، وا حسینا... 😭
@noaheh_khajehpoor_09173426998
هشتک کانال حذف نشود ❌
#گریز
#آخر_صفر
#پیامبر
#امام_حسن
#امام_رضا
#دفن
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🔸جنازه ی مطهر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم را بعد از سه شبانه روز به خاک سپردند. اگر چه مردم وفا نکردند و از بدن آنطور که باید تجلیل نکردند؛ اما به بدن هم جسارت نکردند.
#گریز_اول 👇
اما بدن سبط اکبرپیغمبر، امام مجتبی رو نذاشتن با قبر جدشون وداع کنه
تیرباران شد... 😭
هفتاد تیر از تابوت و کفن غریب مدینه بیرون کشیدن.. 😭
#گریز_دوم👇
زن های سناباد اومدن پیش شوهراشون گفتن:
مهریه هامون می بخشیم
اجازه بدین بریم تشییع جنازه پسر زهرا امام رضا... 😭
اینقدر گل ریختن رو تابوت امام رضا... 😭
#گریز_سوم👇
اما...
لا یوم کیومک یا اباعبدالله...
نه غسلش دادن..😭
نه کفن ش کردن...😭
نه تشییع شد... 😭
با لب تشنه..
جوری که روز اربعین، هنگام وداع اهل بیت با کربلا همه دور قبرش جمع شدن..
دخترش سکینه قبر باباشو تو بغل گرفت.. 😭این روضه رو خوند..
سکینه قبر بابا را در آغوش گرفت ، گریه می کند صدا زد :
اَلا یا کربلا نُودِعکِ جِسماً بَلا کَفَنٍ وَ غُسلٍ دَفِینا
ای زمین کربلا ! بدنی را در تو به ودیعه گذاردیم ، که بدون غسل و کفن مدفون شد.. 😭
اَلا یا کربلا نُودِعکِ رُوحاً لِاَحمَدَ وَ الوصِیِّ مَعَ الاَمِینا(۱)
ای کربلا کسی را در تو به یادگار نهادیم که او روح احمد و وصی اوست.. 😭
منبع:
۱_نظری منفرد ، قصه کربلا ، ص 531
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌