خبر کن ای دل.mp3
2.24M
#نوحه
#شب_اول
#محرم
شماره 589
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
خبر کن ای دل همین امشب
تمامِ غم های عالم را
که غرق خون در افق دیدم
هلالِ ماه محرم را
سلام ای هلالِ مه نو رسیده
که غرقِ غباری و رنگت پریده
مگر تو عزادار ماه تمامی
که در خون نشستی و قدت خمیده؟
آمد ماه آه و اشک و ماتم
دل را می سپارم دستِ این غم
باران میبارد از دیده هر دم
▪️مظلوم جانم حسین یا ثارلله
محرم آمد بیا ای دل
دوباره تا خیمه ی آقا
صدای هل من معین او
دوباره پیچیده در صحرا
ببند ای دل احرامِ خون در محرم
که شاید شوی محرم رازِ این غم
پی تشنگی باش و سعی صفا کن
که جوشد دمادم؛ ز هر دیده زمزم
گرد این خیمه ها میگردم باز
آقا دل گشته با داغت، دمساز
گاهی نگاهی هم بر ما انداز
▪️مولا جانم حسین یابن الزهرا
دوباره ای دل حکایت کن
ز داغِ بی دردی کوفه
حکایت غربت مردی
اسیر نامردی کوفه
می آید صدایش ز دارالاماره
لبش خشک و خونین دلش پاره پاره
میا کوفه کوفه، وفایی ندارد
شده فصلِ نامردمی ها دوباره
اینان حرمتِ مهمان ندارند
ترسم چون من تنهایت بگذارند
تشنه به تیغ و دشنه سپارند
▪️مولا جانم حسین یابن الزهرا
هشتک کانال حذف نشود ❌
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor
سفر کرببلا آرزوی دل.mp3
1.62M
#نوحه_واحد
#فراق_کربلا
#محرم
شماره 590
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
سفر کرببلا آرزوی دل ما
جنت اهل ولا حرم خون خدا
▪️سیدی یا مظلوم یا اباعبدلله
حرم خون خدا بهشت اهل یقین
قبله دل مرقد پسر ام البنین
رزق این سینه زنان کی شود کوی حسین
روشنی چشم ما خاک بین الحرمین
▪️سیدی یا مظلوم یا اباعبدالله
اشک ما گشته روان از برای غم تو
مادرت گریه کنه ماتم اعظمِ تو
بهر تو ناله زند قد خمیده مادرت
ای که در راه خدا رفته بر نیزه سرت
▪️سیدی یا مظلوم یا اباعبدالله
هشتک کانال حذف نشود ❌
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor
دوباره بزم عزا.mp3
2.03M
#زمینه
#شب_هفتم
#محرم
شماره 591
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
دوباره بزم عزا برپا شد
کجایی ای صاحب عزا
ایشالا میشه ظهورت امضا
به حقّ شاه کربلا
می گردیم دنبالت تو هیئتا
نشسته روی لبهامون دعا
میون ناله و گریه و آه
ظهورت رو میگیریم از خدا
یارب
به شاه بی سر، عجّل انتقام
یارب
به زخم حنجر ،عجّل انتقام
یارب
به پاره پیکر، عجّل انتقام
▪️اللهم عجل لولیک الفرج
سه شعبه ای که، نکردی رحمی
به چشم زیبای عَموم
جلوی بابام، چرا خوردی به
سپیدی زیر گلوم
نگفتی بابام خیلی مضطره
شکسته دل از داغ اکبره
نگفتی این کودک که بی گناست
تو خیمه چِش به راهش مادره
ای وای
جدا شد رو دست بابا سرم
ای وای
نداره روی رفتن تا حرم
ای وای
چطور حالا پیش مادر برم
▪️اللهم عجل لولیک الفرج
منم روی نی،تو پای نیزه
بخون لالایی مادرم
مواظب هستی،با دست بسته
نیفته از رو نی سرم
نگاه تو دائم سمت منه
چقد مادر، دور تو دشمنه
همش حرمله با تیر و کمون
بهت روبه روم طعنه می زنه
مادر
به جونمن زیر آفتاب نمون
مادر
اینقد روضه های آبو نخون
مادر
نمون تشنه که هستی نیمه جون
شاعر: علی مهدوی نسب
هشتک کانال حذف نشود ❌
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor
#متن_روضه
#حضرت_علی_اکبر
#محرم
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
🔹حسین جان شب علی اکبرِ .. میگن همه کارایِ پدر دست پسر بزرگه .. میدونی چقدر علی اکبر مؤدب بود مقابل باباش؟ آی جوونایی که امشب گرۀ دلتون باز نشد زود نیت کنید بگید ما امشب میریم دستُ پای باباهامونُ می بوسیم بذار بابات تعجب کنه بگه چرا اینجوری میکنی بگو آخه رفتم فهمیدم اقام علی اکبر دوست داره پسر نوکر باباش باشه منم میخوام نوکرت باشم .. بگو اگه بابا من باهات بلند حرف زدم غلط کردم ..
غلط کردم!!!کیه مثل بابای من و تو که نون حلال به بچه اش بده؟ نون حلال و شیر پاکِ که تو میگی صلی الله علیک یا عبدالله دلت میلرزه
اونایی هم که مادر ندارن ، بابا ندارن خدا رحمتشون کنه ..
🔸به من گفته پسر اگه میخوای سربلند باشی باید غلام حسین باشی.. ما همه امشب اومدیم بگیم يا علی اکبر! حلقه بهگوشمون کن در خونت.. روضه بخونمُ از همه التماسِ دعا .. فرمود بهترین لحظه برا یه بابا اون لحظه ای که جوونشُ میبینه داره راه میره جلوش .. بهترین لحظه برا پدر و مادر همین لحظه ست که به همه نشون میده میگه این پسر منه ببینید این نوکر حسینِ ..
🔹امام صادق علیه السلام فرمود بهترین لحظه برای بابا اون لحظه ای که می بینه جوونش جلوش راه میره ، قد می کشه .. گفتند آقا بدترین لحظه چه لحظه ایه؟ فرمود اون لحظه ای که بابا خودش بچه شو تو قبر بذاره .. بدترین لحظه برای بابا اون لحظه ای که دست و پا زدن بچه شو ببینه .. اینا همه برات مقدمه بوده روضه زیاد شنیدی میخوام زودی روضه بخونم
ای عصایِ پیریِ بابا بلند شو
از جا به خاطرِ دل لیلا بلند شو
تا در کنار پیکر تو جان نداده ام
آرام جانم از دلِ صحرا بلند شو
ای با ادب به مویِ سپیدم نگاه کن
روی مرا زمین نزن از جا بلند شو
یعقوبِ دل شکسته به بالینت آمده
ای یوسف مقطع الاعضاء بلند شو
از باب امر نیست عزیزِ دلم ببین
بابات دارد از تو تمنا میکند بلند شو
فکری برای آبرویم کن غیورِ من
ای پاسدار زینب کبری بلند شو
آیینه داره مادر پهلو شکسته ام
چه بر سر تو آمده زهرا...بلند شو
همه پدرایِ شهدا فیض ببرن .. یادتون میاد اون شبی که پسرتون خواست بره جبهه؟ آخرین بار مادرا میگن یادمونه بچمون چی میگفت هی به قد و بالاش نگاه میکردیم چند قدم میرفت برمی گشت میگفت مادر حلالم کن ..
▪️همچین که اومد گفت بابا اجازه بده برم میدان ؛ فرمود برو علی جانم اما قبل رفتنت برو تو خیمه با خواهرات وداع کن .. اومد تو خیمۀ زینب (اجازه بدیدزبانِ حال بگم ..) خواهراش دورشُ گرفتند هی میگه عمه قربونت بره مواظب خودت باش عزیز دلم .. خواهراش دورشو گرفتند سکینه میگه مراقب خودت باش داداش جان .. یه دختر سه ساله میگه داداش نکنه ما رو تو این بیابون تنها بزاری .. آماده شد از زیر قرآن ردش کردن .. همچین که سوار شد اومد بره یهو دیدن اباعبدالله صدا زد پسرم صبرکن ؛ فرمود بله بابا گفت حالا که داری میری پیاده شو چند قدم جلو من راه برو خوب قد و بالاتُ ببینم.. بوی دل سوخته ای میاد .. امشب چه خبره؟ کربلایی ها ، علی اکبر رفت میدان ..
تا نظر بر قد و بالای رسایت کردم
سوختم از دل پر درد دعایت کردم
جنگ نمایانی کرد جیگرش داره میسوزه .. برگشت جلو خیمه صدا زد بابا جیگرم داره میسوزه ابی عبدالله زبان رو دهان علی گذاشت یعنی بابا تو تشنه ای من از تو تشنه ترم .. دوباره رفت تو دل میدون زد با همه فرق میکنه علی اکبر...
دیدن دیگه نمیتونن حریفش بشن مثل باباش حسین ، مثل پدر بزرگش علی ، مثل عموش امام حسن ، زد تو دلِ دشمن همونجا کوچه باز کردند.. من امشب آروم میگم ببینم کیه که میتونه جلوی خودشو نگه داره ..
همچین که زد تو دل دشمن یه نانجیبی شمشیر به فرقش زد .. یکی نیزه به پهلوش زد .. این اسب جنگ دیده است تعلیم دیده است میدونه وقتی سوار دستشُ دور گردن بندازه یعنی باید برگرده به سمت خیمه ها .. همچین که دستشو انداخت دور گردن عقاب ، خون از سر علی ریخت جلو چشم اسبُ گرفت .. عوض اینکه بره سمت خیمه ها رفت تو دل دشمن .. یه وقت حسین نگاه کرد دید شمشیرا بالا میاد .. هی میگفت وای پسرم .. از خیمه میگن ابی عبدالله چنان دوید هی میخورد زمین بلند میشد .. هی میگفت ولدی .. وقتی اومد کنار علی دید علی داره پاهاشو رو خاکا میکشه ..
شد شب هشتمُ بسه صبوری
امشب آخه شکسته شد غروری
سوال من اینه علی اکبر
قطعه به قطعه شد تنش چجوری؟
سواله من اینه چطور شهید شد؟
که تا حسین رسید نا امید شد؟
مگه چی دید اونجا که تو یه لحظه
محاسنِ حسین همه سفید شد؟
می میرم از همین حالت اربابمونُ ببین
تا جسم اکبرش با زانوهاش هی میخوره زمین
بلنده هق هقش می میرم از همین
یه داغ تو دلِ حسین نهفته
به هیشکی حتی خواهرش نگفته
هر عضوی رو بر میداره میبوسه
یه عضو دیگه رویِ زمین میوفته
هشتک کانال حذف نشود ❌
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor
ادامه👇👇
▪️صورت رو صورت علی گذاشت ، همه دارن هلهله میکنن .. یه مرتبه حس کرد یه دست مهربون رو شونشه یه نگاه کرد دید خواهرش زینبه ..
اگه اهل روضه ای فقط همینُ میگم و بس .. تنها کشته ای که پای ناموسِ حسینُ وسط میدون باز کرد ، علی اکبر بود .. یه وقت صدا زد علی جان بلند شو ببین عمه اومده ، نامحرما هم دارن میان.
حسین...
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor
#متن_روضه
#حضرت_جواد_الائمه_علیه_السلام
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
"السلام علیک یا ابا جعفر یا محمدبن علی ایهاالتقی الجواد"
درد بسیار و نیست دارویم
خون شد از غم دل خداجویم
می فشانم سرشک و می گویم
یا جوادالائمه ادرکنی...
🔹هر کی باهاش کار داره وا...ان شالله کاظمین بگی...چی میخوای؟شب آخر ماه ذی القعده هست رزق عرفه ات رو امام جواد بده...
عزت عالمین می خواهم
سفر کاظمین می خواهم
طوف قبر حسین می خواهم
یا جوادالائمه ادرکنی...
▪️امام رضا تا صبح گهواره جنبان جوادالائمه بود؛هی میگفت:"بابی انت و امی"
گــــــریز👇👇
▪️من یه گهواره جنبانیم می شناسم که تا صبح گهواره ی حسینش رو تکون می داد،چی میگفت فاطمه؟
هی میگفت:کربلا...کربلا
"مازلت منه کرب و بلا"
حسین....😭
هشتک کانال حذف نشود ❌
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor
#متن_روضه
#امام_جواد
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
وقت پرپر زدنم برگ و برم میسوزد
موقع پر زدنم بال و پرم میسوزد
🔹اونایی که اهل روضه باشن،با یه کلمه جلوتر میرن،اگه میخوای امشب بهت سوز بدن،تو روضه آتیشت بزنن،هی بگو میسوزم،ببین چه روضه هایی برات مجسم میشه
وقت پرپر زدنم برگ و برم میسوزد
موقع پر زدنم بال و پرم میسوزد
بس که کبریت کشیده است به جانم این زهر
آسمان دود، زمین در نظرم میسوزد
گفتم آبی روی آتش بود اشکم
بعضی وقت ها میگی گریه کنم،آبی رو آتیشه،سبک شم
گفتم آبی روی آتش بود اشکم اما
اشک هم پای دل شعله ورم میسوزد
همسرم ریخته در کاسه ی جان زهری که
هم سرم،هم بدنم ،هم جگرم میسوزد
▪️حرف از سوختن آمد
یه جایی بُرده تو رو که بغض دلت میترکه
حرف از سوختن آمد به گمانم طفلی
گفت عمه کمکم کن که سرم میسوزد.. 😭
دوید از خیمه بیرون دامنش داره میسوزه،معجرش داره میسوزه،الله اکبر،یه وقت دید
یه نانجیب داره میاد به طرفش،روایت میگه نشست رو زمین،از عمه شنیده گوشواره ها رو میبرن،معجرها رو میبرن،گفت:آقا به من نزن،صدا زد عزیزم من با تو کاری ندارم،نترس،دید همه بدنش داره میلرزه،گفت:من باهات کاری ندارم،
من خودم دختر دارم،میدونم دختر بچه زود میترسه
▪️صدا زد اگه با من کار نداری،من یه خواهش ازت دارم،چی می خوای؟آب می خوای،تشنه هستی؟گفت: نه به من بگو راه نجف کدوم طرفه،نجف و می خوای چیکار،گفت:می خوام رو کنم به جدم
امیرالمؤمنین،بگم،بیا ببین با ناموست دارن چیکار میکنن،حسین…
به جوانیم قسم بیشتر از آتش جان
قلب من از بی وفایی همسرم میسوزد
من از زهر نسوختم،من و هلهله ی این زن ها آتیش زد،هلهله کردن،کف زدن،یکی از
این کنیزها دلش به رحم اومد،میگن این ظرف آب رو برداشت،آورد،همچین که رسید
جلو در،ام فضل ملعونه، دستش رو گرفت،گفت:کجا میبری؟گفت:مگه نمی شنوی داره
میگه سوختم،ظرف آب رو ازش گرفت رفت،تو حجره،میگن آب رو جلوی امام جواد،ریخت
رو زمین،گفت:میخوام جیگرم خنک بشه... 😭
▪️یه نفر دلش سوخت،برا امام جواد آب
آورد..
کربلا هم یه نفر دلش سوخت،اما یه خورده دیر آورد،همچین که رسید دید
هلال ، نانجیب داره از گودال بالا میاد،کجا داری میری،دارم برا حسین،آب
میبرم، نمی خواد ببری خودم حسین رو سیراب کردم،میگه دیدم سر بریده حسین رو
بالا آورد،همه بگید حسین…
هشتک کانال حذف نشود ❌
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor