AudioCutter_1دارید میرید به شهر عشق.mp3
1.57M
#بدرقه_زوار_کربلا
شماره 665
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
دارید میرید به شهر عشق
با دلی زار و مبتلا
برا زیارت بهشت
به سرزمین کربلا
خدا نگهدار آی عاشقای بی ریا
خدا نگهدار برای ما کنید دعا
خدا نگه دار اجر شما با شهدا
خدا نگهدار مُسافرای کربلا...
وقتی رسیدید به حرم
آی زائرای کربلا
یه دونه یا حسین بگید
به جای ما جامونده ها
این یا حُسینا اُمیدِ روز محشره
این یا حُسینا روضهٔ چشمای تره
این یا حُسینا زمزمهٔ یه مادره
خدا نگهدار مُسافرای کربلا...
میرید به اونجا که شده
سری جدا از پیکری
توو خاکِ سرخ قتلگاه
ناله میزد یه مادری
آه و واویلا گِریَم به سوز و اشک و آه
آه و واویلا بچه یَتیما بی پناه
آه و واویلا شمر و سَنان و قتلگاه
خدا نگهدار مُسافرای کربلا...
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
#متن_روضه_حضرت_قاسم
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
می رود مایه دلگرمی لشکر باشد
بی زره آمده تا حیدر دیگر باشد
سیزده بار زمین مقدم او بوسیده
دود اسپند بلنداست و خبر پیچیده
چه خبره؟
شیر بی واهمه تا مرز جنون می آید
قاسم بن الحسن از خیمه برون می آید
می رود با رجزش از پدرش یاد کند
می رود کرببلا را حسن آباد کند
▪️چه رجزی خوند؟ إن تُنکـرونی فأنـا ابـن الحـسن،سِبْطُ النَّبِىِّ الْمُصْطَفَى و الْمُؤْتَمَن
مثل عباس که دور و بر مولا کم نیست
قاسمی هست حسین بن علی تنها نیست
همه دیدند به دستش شده شمشیر بلند
می شد از گوشه خیمه دم تکبیر بلند
میزند ضربه همه از روی زین می افتند
ازرق است و پسرانی که زمین می افتند
پهلوانی است سراسیمه فقط می آید
دید این ازرق شامی است وسط می آید
🔸چارتا پسراشو دورش حلقه کرد با چه غروری داره می آید
چه می آید سر این طفل،خدا می داند
مادرش آن طرف خیمه دعا میخواند
حربه ای زد به عدو تا که سر او چرخید
وسط دشت چنان نعره حیدر پیچید
و اذا زلزلت الارض بلا نازل کرد
ازرق و چهار پسر را به درک واصل کرد
این حسن زاده عجب جنگ نمایانی کرد
بعد اکبر خودمانیم چه طوفانی کرد
▪️دیدن اینجوری حریفش نمیشن،یه عده رو عمرسعد اجیر کرده بود؛برا ساعت مبادا،اینا نگه داشته بود به عنوان تیر آخر ازشون استفاده کنه،اگه می دید جنگ تن به تن باشمشیر و نیزه جواب نمیده سنگ اندازا رو صدا میزد”
تیغ ها قاتل آن جسم نحیفش نشدند
پهلوانان عرب نیز حریفش نشدند
آخرش دست به آن قائده جنگ زدند
تاکه میشد به تن بی زرهش سنگ زدند
چه می آید سر این طفل خدا می داند
مادرش آن طرف خیمه دعا میخواند
▪️وقت گذشته”دلتم آماده است برم قسمت آخر..
قسمت آخر جنگ است خدا رحم کند
دستهاشان پر سنگ است خدا رحم کند
🔹اینقدر این آقا زاده خوشگل بود،که نوشتن کأنّه فَلقَۀُ قَمَر انگار یه ماه پاره داره میاد میدون،خوب چیکارکردن با این صورت زیبا
سنگ زد روی تماشایی او ریخت به هم
نیزه ای آمد و زیبایی او ریخت به هم
▪️بعضیا گفتن یه ظالمی چنان با شمشیر به فرقش زد “فَوَقَعَ الغُلام لِوَجهِه” دیدن این آقازاده با صورت به زمین افتاد …”
خوب تصور کن،اینقده دورش حلقه زدن، ابی عبدالله دید یه نقطه پر از گرد و خاکه “سراسیمه خودشو رساند چه خبره اینجا؟سواره ها دورش کردن …”
حسین ….
▪️نه نه ، یه حسین بگو به این انگیزه،صدای این نوجوون سیزده ساله در نمی اومد” اگرچه گفت یاعماه اما از زیر سم مرکب ها،از اون هیاهو صدا نمیدونم میرسید یا نه؟؟؟
تو یه حسین بگو صدای این یتیم به امام حسین برسه … حسین ….”
رسمه تو مراسم قاسم مجلس رو گل بارون میکنن …”امشب خیلی جاها گل اینجای روضه که میشه گل میریزن،اما بگم کربلا چی شد؟
جای گل هر چقدر تیغ به بازوش زدند
گفت یا فاطمه و نیزه به پهلوش زدند
▪️بقیه اش بمونه ابی عبدالله از این ازدحام ، از این حمله دسته جمعی بلافاصله خودشو رسوند؛ مهلت نمیداد، چون میدونست اینجا اگه یه لحظه تعلل کنه بدنو قطعه قطعه میکنن،به میمنه و میسره شمشیر میزد بلکه دور بدن قاسمُ خلوت کنن،حمیدبن مسلم میگه من اونجا بودم تا گردوخاک فروکش کرد،تو همون گردوغبار
دیدم حسین اومده بالا سر قاسم”فوقع صدره علی صدره،این سینه اش رو گذاشت رو سینه قاسم،اما دیدن این یتیم داره پاهاشو رو زمین میکشه…
آاای حسین …
هشتک کانال حذف نشود ❌
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
40.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ضرر_کردم
#یا_حسین
به کانال نوحوا علی الحسین بپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
#متن_روضه_شب_هفتم_محرم
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
🔹بچه وقتی گرسنه یا تشنه میشه، اول زار می زنه، زار می زنه، بعد یواش یواش بی حال میشه، فقط لب هاش رو تکون میده، چه خبر بود میان خیمه ی ابی عبدالله؟
🔸کودک شیرخواره رو دست به دست می دادند، هر کی میگفت: من آرومش میکنم، دختر بچه ها می گرفتند، می گفتند: بدین من آرومش میکنم، همهمه و گریه ای افتاد..
▪️صدای گریه چون بلند شد ابی عبدالله برگشت(بی بی جان مگه نگفتم آروم گریه کنید.این کیه صدای غربتش می آد؟ این کیه بی یار شده، یاور می خواد؟)
▪️گفت :وقتی صدای هل من ناصر ینصرنی تو رو شنید از گهواره خودش رو انداخت پایین، یعنی بابا من هستم.
شرح های زیادی برای همین بغل گرفتن حسین گفتند. قنداقه رو داد دست ابی عبدالله، اومد وارد میدان شد، تا اومد با مردم حرف بزنه، نامردی کردند، هنوز کلام امام تمام نشده، یه وقت دید علی یه حرکتی کرد، دست و پاش هم که به قنداقه بسته بود، نگاه کرد دید سر به پوست بدن آویزان شده...حسین...
با چه رو خیمه برم این سر آویزان را
چه کنم مشکل این حنجر خون ریزان را
به سفیدی گلوی تو کسی رحم نکرد
رسم کوفی است بگیرند هدف مهمان را
پسرم دست و پایی زدی و باز تبسم کردی
پس خدا بوسه زند این دو لب خندان را
گریه بر معجر عمه نرود از یادم
وسط هلهله ها بدرقه کن یاران را
سند مستند کربلا حنجر توست
بُرد مظلومی تو آبروی عدوان را
یا حسین...
هشتک کانال حذف نشود ❌
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
#متن_روضه_شب_هفتم_محرم
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
به این غبار، نگاهی که آفتاب شود
بسوز قلبِ مرا، کز غمت مُذابّ شود
به ذره گر نظر لطف بوتراب کند
به آسمان رود و کار آفتاب کند
کُلُّهُم نورٌ واحِدٌ ، چه امیرالمؤمنین رو یاد کنیم چه امام زمان رو
به این غبار، نگاهی که آفتاب شود
بسوز قلبِ مرا، کز غمت مُذابّ شود
دوباره رویِ تو را آسمانِ جمعه ندید
کدام جمعه، جمالِ تو ماهتاب شود؟
برای آمدنت، شب به شب دعا کردم
اما آقا جان دعای من کافی نیست، قربونت برم
اشاره کن به دعایم که مستجاب شود
زمان به خاطرِ ما دیر دیر می گذرد
برایِ خاطرِ تو کاش پُر شتاب شود
امیر گریه، مرا هم صحابهی خود کن
که آسمانِ نگاهم پر از سحاب شود
من آمدم که سلامِ مرا جواب دهی
سلام می کنم و وای اگر جواب شود
اگر اجازه دهی روضه خوان شوم امشب
که قلبِ سوخته ات بیشتر کباب شود
برایِ کودکِ خود آب خواست امّا حیف
همین دلیل بر این شد، حسین(ع) آب شود
بگویم از شررِ خنده های حرمله ای
که پاسخ ِ شرر گریه ی رباب شود
و شیر خواره پس از این ز نیزه خواهد دید
که دستِ مادر ِاو بسته در طناب شود
🔹شب علی اصغر ِ، باب الحوائج ِ، بزرگ های دین ما، مراجع دین ما، مراجع عظام، مخصوصاً مثل همچین شبی حاجاتشون رو در خونه ی خدا می بردند
🔸مرحوم آیت الله حق شناس میگن هر موقع گره به کارش می اُفتاد، می گفتند: چه روضه ای بخونیم؟ می گفت: روضه ی شیر خواره ی حسین. هرکی گره به کارش داره بسم الله. امشب قراره پا روضه های رباب بشینیم،بسوزیم، ناله بزنیم.
خونابِ غم به سینه ی مادر نمی رسید
این تیرِ غیظ کرده اگر سر نمی رسید
کدوم تیر؟
دستِ کمی ز نیزه ی ابنِ اَنَس نداشت
بَد می بُرید، کاش که تا پَر نمی رسید
یک قطره هم ز مهریه ی مادرِ حسین
یعنی به کامِ تشنه ی اصغر نمی رسید؟(شاعر: محمدبیابانی)
▪️اوج روضه رو می خوام برات بخونم: وقتی بچه رو روی دست گرفت، از هر طرف بچه رو بلند می کرد، سر رو شونه می اُفتاد، دیگه جون در بدن نمونده، اوج روضه، غیرتی ها، ارباب شما، مولای شما، کسی که همه ی عالم تو این دنیا، هرکسی تو این دنیا و اون دنیا هرکسی کاری داشته باشه، باید منّت این آقا رو بکشه... رو به دشمن ایستاد، صدا زد: منّوا عَلَینا بر ما منّت بذارید.
لالایی، لالایی
▪️ارباب ما بچه رو روی دست گرفت، منّوا عَلَینا بر ما منت بذارید، خودتون علی رو بگیرید سیراب کنید
وضع لشکر به هم ریخت، یه عده از سپاه ابن سعد، پیر مردها، گفتند: حسین راست میگه، آخه ما که با شیر خواره جنگ نداریم، دید الان تفرقه تو سپاهش می اُفته
▪️یه نگاه به حرمله کرد، چرا جوابش رو نمیدی؟ گفت: امیر بابا رو بزنم یا بچه رو؟
گفت: حالا وقت داری برا اینکه بابا رو بزنی، بذار این بابا در فراق بچه اش بسوزه، اگه بچه رو بزنی بابا هم میمیره. کاری کردند ابی عبدالله یه چند لحظه دیگه نمی دونست چیکار کنه...
▪️ فقط بچه رو زیر عبا گرفت، هی یه قدم می آد سمت میدان، دوباره برمیگرده سمت خیمه ها. حسین...
خیلی نداشت فاصله تا خیمه ها پدر
می رفت هر چه باز به آخر نمی رسید
کاری نداشت غیرِ خجالت کشیدنش
زیرِ عبا سرش که به پیکر نمی رسید
می مُرد در تحیُّرِ این داغِ دلخراش
زینب اگر به دادِ برادر نمی رسید
اول خواهر از خیمه دوید بیرون، چیزی نشده عزیز دلم، فدا سرت حسین جان، بچه های من فدا سرت، علی اکبر فدا سرت، علی اصغر هم فدا سرت، خودش بی تابی می کرد، تا صدای هل من ناصر تو رو شنید، خودش رو از گهواره بیرون انداخت.
جز خنده هایِ سرخِ لب و چشمِ نیمه باز
تسکین بر آتشِ دلِ خواهر نمی رسید
نبضِ پدر شماری معکوس می گرفت
نه، این گلو به بستنِ معجر نمی رسید
تیرِ سه شعبه جایِ همه سهم برده بود
چیزی به چشمِ حسرتِ لشکر نمی رسید
حالا یه موقعی خانم رباب داره این بیت رو میگه، داره گلایه میکنه: دیدن یه گوشه ای بغض کرده رباب..
حقّی نداشت پشتِ حرم جستجو کند
ای کاش دستِ نیزه به اصغر نمی رسید
بچه ام رو در آوردی از خاک.. 😭
راحت به یک اشاره جدا می شد از بدن
این کار پس به منّتِ خنجر نمی رسید
گذشت تا موقعی که یه بار دیگه مادر با بچه روبرو شد، تا حالا کنار گهواره می نشست، تکون میداد با علی اصغر، حالا رو ناقه ی عریان نشسته سر علی اصغر بالای نیزه، صدا زد:
قندِ عسل به خنده لبت باز کرده ای
در رقصِ باد دلبری آغاز کرده ای
با جبرئیلِ نیزه به معراج رفته ای
کوچکترین پیمبرم اعجاز کرده ای
این روزها برای خودت اکبری شدی
مادر مرا چقدر سرافراز کرده ای
آغوشِ من برایِ تو بهتر ز نیزه نیست؟
بالا نشسته ای و به من ناز کرده ای
آرامش تو بُغضِ مرا سرخ می کند
سوز دلم به ناخن غم ساز کرده ای
بر دستِ بینِ سلسله ام غصه خورده ای
همدردیت هر آینه ابراز کرده ای
در بُهت برده ای همگان را که با سه پر
در آسمانِ قافله پرواز کرده ای
(شاعر:علیرضا شریف)
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
ادامه روضه 👇👇
داره ابی عبدالله میاد سمت خیمه ها، یه وقت دیدن دختر حسین دوید تو خیمه..
بچه ها دست بابا خونی شده
گمونم شیرخوراه قربونی شده
عباشو طوری رو اصغر کشیده
گمونم خیلی خجالت کشیده
▪️مختارنامه سنگ دل ترین دشمن رو بیرون کشید، گفت:بگو ببینم جایی شد دل تو هم به حال حسین بسوزه؟
گفت: اول بذار برات بگم امیر، من جزء کسانی بودم که هر جا حسین از پا نشست، هم دست زدم هم هلهله کردم، اما یه جا شد دل من هم به حالش سوخت، دیدم بچه رو زیر عبا پنهان کرده، سمت خیمه ها نمیاد
▪️نگاه کردم دیدم دم خیمه یه خانمی ایستاده، فهمیدم مادر این بچه است، حسین روش نمیشه سمت خیمه بره. گفت: بگو ببینم نانجیب، خلاصه آقای ما چیکار کرد؟
گفت:امیر دیدم اومد پشت خیمه ها رو خاک نشست، بچه رو روی خاک گذاشت، با سر شمشیر یه قبری رو کند، می خواست بی سر و صدا بچه رو دفن کنه، یه وقت خانم ها از خیمه بیرون اومدند
حسین.....
صدا ناله ات گره بخوره به ناله ی رباب امشب...
حسین... اشک هاتو روی دست بگیر، دستت رو بالا ببر،
بدم المظلوم اللهم عجل لولیک الفرج🙏
هشتک کانال حذف نشود ❌
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
#یا_زینب
#اعتکاف
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
سلام حضرت دارالسلامها زینب
سلام جامع جمع امامها زینب
شکوه صبر و سکوت و صلابت و فریاد
حماسهی ابدی و سلامها زینب
سلام ای جگرِ فاطمه جهادِ علی
سلام خواهر صلح و قیامها زینب
تمامِ پاسخِ پرسش برای خلقتِ زن
جواب کاملِ این احترامها زینب
چه کس رسیده به نور نَوافِلت بانو
چه کس رسیده به شانت کدامها زینب
حسین ملتمس یک قنوتِ تو تا که...
تمام با تو شود ناتمامها زینب
سلام زمزمه هفت مرتبه سوگند
برای دیدن ختم کلامها زینب
فقط نه روضه که باید کلام تو برسد
پیام داری و باید پیام تو برسد
برای خاکِ ترک خورده آب آوردی
هزار چشمه به جای سراب آوردی
تو از بهشت تو از نور از کنار خدا
تو با نهایت عزت حجاب آوردی
فقط تویی که در این روزگارِ پُر تشویش
برای عاطفهی زن جواب آوردی
که جمع عاطفه و عقل و عشق و احساس است
و در کمال شرف انتخاب آوردی
تو نقطه چینی و باید ادامهی تو شوند
تو خواهرانِ مرا در حساب آوردی
فقط خداست که آرامش تو را فهمید
که ایستادی و فصلالخطاب آوردی
تو روی دست هرآنچه که داشتی دادی
برای عشق دو عالیجناب آوردی
وداع نکردی و دیدی به شوقِ غم رفتند
خدای من دو جگرگوشهی حرم رفتند
خدا کند نرسد نالههای آخرشان
خدا کند نرسد دادشان به مادرشان
میان خیمه نشسته چسان؟ نمیدانم
دعا کنید نبیند وداعِ آخرشان
نشسته فاطمه اینسو علی هم آنطرفش
نشستهاند بگِریند پیش دخترشان
سوارِ نیزه به دستی بقیه را میخواند:
زمانش آمده بازی کنیم با سرشان
سوارهای حرامی چقدر میچرخند
که حلقه تنگ شود دورِ حلقِ حنجرشان
که نیامده عباس کار خود بکنند
که تا گلاب کشند از تمام پیکرشان
جگرخراش بوَد نالههای وا اُمّا
سپاه ساخت خدایا علیِ اکبرشان
حسین آمد و در بِینشان زمین اُفتاد
بلندمرتبه شاهی زِ صدرِ زین اُفتاد
شاعر: حسن لطفی
هشتک کانال حذف نشود ❌
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
#حضرت_علی_اصغر
#آواز_دشتی
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
الهی کاش چشمم تر نمیشد
و این گهواره بی اصغر نمیشد
خوشم با یادگاریهات ای کاش
که زخم ناخنت بهتر نمیشد
غماهنگی گرفته مادر تو
زِ خون رنگی گرفته مادر تو
از آن دَم که نفس در سینهات سوخت
نفس تنگی گرفته مادرِ تو
جهان را خندهات میساخت مادر
تو را بالا که میانداخت مادر
چه آمد بر سرت در این چهل روز
که روی نِی تو را نشناخت مادر
غم تو درد من داغ حرم داشت
پدر بعدِ برادر پشت خم داشت
یکی از شعبههایش بر دلش رفت
سهشعبه کاشکی یک شعبه کم داشت
تو را زد حرمله یک خیمه پاشید
تو را زد بعد از آن هم آب نوشید
فقط بر پوستی بند است این سر
گلویت را سهشعبه بد تراشید
پدر را با پسر با هم چرا زد
به روی سینه زخمی بی هوا زد
نشان بگذاشت .... آمد بینِ گودال
دقیقا روی آن یک نیزه را زد
شاعر: حسن لطفی
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
هدایت شده از نوحوا علی الحسین
30.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#یا_حسین 😭
به کانال نوحوا علی الحسین بپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
#متن_روضه_شب_هشتم_محرم
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
🔹حسین جان شب علی اکبرِ .. میگن همه کارایِ پدر دست پسر بزرگه .. میدونی چقدر علی اکبر مودب بود مقابل باباش؟ آی جوونایی که امشب گرۀ دلتون باز نشد زود نیت کنید بگید ما امشب میریم دستُ پای باباهامونُ می بوسیم بزار بابات تعجب کنه بگه چرا اینجوری میکنی بگو اخه رفتم فهمیدم اقام علی اکبر دوست داره پسر نوکر باباش باشه منم میخوام نوکرت باشم .. بگو اگه بابا من باهات بلند حرف زدم غلط کردم ..
غلط کردم!!!کیه مثل بابای من و تو که نون حلال به بچه اش بده؟ نون حلال و شیر پاکِ که تو میگی صلی الله علیک یا عبدالله دلت میلرزه
اونایی هم که مادر ندارن ، بابا ندارن خدا رحمتشون کنه ..
🔸به من گفته پسر اگه میخوای سربلند باشی باید غلام حسین باشی.. ما همه امشب اومدیم بگیم يا علی اکبر! حلقه بهگوشمون کن در خونت.. روضه بخونمُ از همه التماسِ دعا .. فرمود بهترین لحظه برا یه بابا اون لحظه ای که جوونشُ میبینه داره راه میره جلوش .. بهترین لحظه برا پدر و مادر همین لحظه ست که به همه نشون میده میگه این پسر منه ببینید این نوکر حسینِ ..
امام صادق علیه السلام فرمود بهترین لحظه برای بابا اون لحظه ای که میبینه جوونش جلوش راه میره ، قد میکشه .. گفتند آقا بدترین لحظه چه لحظه ایه؟ فرمود اون لحظه ای که بابا خودش بچه شو تو قبر بذاره .. بدترین لحظه برای بابا اون لحظه ای که دست و پا زدن بچه شو ببینه .. اینا همه برات مقدمه بوده روضه زیاد شنیدی میخوام زودی روضه بخونم
ای عصایِ پیریِ بابا بلند شو
از جا به خاطرِ دل لیلا بلند شو
تا در کنار پیکر تو جان نداده ام
آرام جانم از دلِ صحرا بلند شو
ای با ادب به مویِ سپیدم نگاه کن
روی مرا زمین نزن از جا بلند شو
یعقوبِ دل شکسته به بالینت آمده
ای یوسف مقطع الاعضاء بلند شو
از باب امر نیست عزیزِ دلم ببین
بابات دارد از تو تمنا میکند بلند شو
فکری برای آبرویم کن غیورِ من
ای پاسدار زینب کبری بلند شو
آیینه داره مادر پهلو شکسته ام
چه بر سر تو آمده زهرا...بلند شو
▪️همه پدرایِ شهدا فیض ببرن .. یادتون میاد اون شبی که پسرتون خواست بره جبهه؟ آخرین بار مادرا میگن یادمونه بچمون چی میگفت هی به قد و بالاش نگاه میکردیم چند قدم میرفت برمی گشت میگفت مادر حلالم کن ..
همچین که اومد گفت بابا اجازه بده برم میدان ؛ فرمود برو علی جانم اما قبل رفتنت برو تو خیمه با خواهرات وداع کن .. اومد تو خیمۀ زینب (اجازه بدیدزبانِ حال بگم ..) خواهراش دورشُ گرفتند هی میگه عمه قربونت بره مواظب خودت باش عزیز دلم .. خواهراش دورشو گرفتند سکینه میگه مراقب خودت باش داداش جان .. یه دختر سه ساله میگه داداش نکنه ما رو تو این بیابون تنها بزاری .. آماده شد از زیر قرآن ردش کردن .. همچین که سوار شد اومد بره یهو دیدن اباعبدالله صدا زد پسرم صبرکن ؛ فرمود بله بابا گفت حالا که داری میری پیاده شو چند قدم جلو من راه برو خوب قد و بالاتُ ببینم.. بوی دل سوخته ای میاد .. امشب چه خبره؟ کربلایی ها ، علی اکبر رفت میدان ..
تا نظر بر قد و بالای رسایت کردم
سوختم از دل پر درد دعایت کردم
جنگ نمایانی کرد جیگرش داره میسوزه .. برگشت جلو خیمه صدا زد بابا جیگرم داره میسوزه ابی عبدالله زبان رو دهان علی گذاشت یعنی بابا تو تشنه ای من از تو تشنه ترم .. دوباره رفت تو دل میدون زد با همه فرق میکنه علی اکبر...
▪️دیدن دیگه نمیتونن حریفش بشن مثل باباش حسین ، مثل پدر بزرگش علی ، مثل عموش امام حسن ، زد تو دلِ دشمن همونجا کوچه باز کردند.. من امشب آروم میگم ببینم کیه که میتونه جلوی خودشو نگه داره ..
همچین که زد تو دل دشمن یه نانجیبی شمشیر به فرقش زد .. یکی نیزه به پهلوش زد .. این اسب جنگ دیده است تعلیم دیده است میدونه وقتی سوار دستشُ دور گردن بندازه یعنی باید برگرده به سمت خیمه ها .. همچین که دستشو انداخت دور گردن عقاب ، خون از سر علی ریخت جلو چشم اسبُ گرفت .. عوض اینکه بره سمت خیمه ها رفت تو دل دشمن ..
یه وقت حسین نگاه کرد دید شمشیرا بالا میاد .. هی میگفت وای پسرم .. از خیمه میگن ابی عبدالله چنان دوید هی میخورد زمین بلند میشد .. هی میگفت ولدی .. وقتی اومد کنار علی دید علی داره پاهاشو رو خاکا میکشه ..
شد شب هشتمُ بسه صبوری
امشب آخه شکسته شد غروری
سوال من اینه علی اکبر
قطعه به قطعه شد تنش چجوری؟
سواله من اینه چطور شهید شد؟
که تا حسین رسید نا امید شد؟
مگه چی دید اونجا که تو یه لحظه
محاسنِ حسین همه سفید شد؟
می میرم از همین حالت اربابمونُ ببین
تا جسم اکبرش با زانوهاش هی میخوره زمین
بلنده هق هقش می میرم از همین
یه داغ تو دلِ حسین نهفته
به هیشکی حتی خواهرش نگفته
هر عضوی رو بر میداره میبوسه
یه عضو دیگه رویِ زمین میوفته
حسین ..
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998